سلامت
2 دقیقه پیش | نشانه ها و عوارض کمبود ویتامینها در بدنویتامینها نقش مهمی را در بدن انسان ایفا میکنند. بهنحویکه کمبود ویتامین (حتی یکی از آنها) میتواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ... |
2 دقیقه پیش | چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش میزنند؟فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ... |
در برابر همسرتان کم آورده اید؟
قرار نیست شما در تمام موضوعاتی كه همسرتان از آنها سردر میآورد وارد شوید، اما قطعا مسائلی هست كه شما بیشتر از او از آنها اطلاع دارید و بیشتر توانایی رسیدگی به آنها را دارید.
نه زندگی میدان جنگ است و نه شما یك آدم بیعیب و نقص یا همیشه شكست خورده. این پیشفرضی است كه اگر باورش داشته باشید، بسیاری از مشكلاتتان با خود و دیگران حل میشوند.
در این مقاله نمونه برخی اشتباهات رایج در زندگی مشترك را مطرح میكنیم كه تنها به دلیل نداشتن عزت نفس بالا رخ میدهند و از شما میخواهیم كه پس از خواندن مشكلات این آدمها، با دقت بیشتری به رفتارها و سبك زندگیتان نگاه كنید. اگر شما هم خودتان را شبیه چنین آدمهاییمیبینید، توصیه میكنیم با حذف برخی ویژگیهایتان، عزت نفس خود را بالا ببرید. نمیگوییم كار آسانی است اما اگر این عادتهای كهنه را نادیده بگیرید، دیر یا زود زندگی مشتركتان را با مشكلات زیادی روبرو میكنید كه حل كردنشان ساده نیست.
سراغ تواناییهایتان بروید
اگر شما حس كنید در زندگیتان آنقدر كه باید، خوب عمل نمیكنید و همیشه شكست میخورید، این موضوع باعث میشود تصویری كه در مورد خودتان دارید هم خدشهدار شود و درنتیجه، دیگران هم تصویر جالبی در مورد شما نخواهند داشت. قرار نیست شما در تمام موضوعاتی كه همسرتان از آنها سردر میآورد وارد شوید، اما قطعا مسائلی هست كه شما بیشتر از او از آنها اطلاع دارید و بیشتر توانایی رسیدگی به آنها را دارید.
سعی كنید به این مسائل رسیدگی بیشتری كنید تا هم تصویرتان در ذهن خودتان بهتر شود و هم در ذهن دیگران. نقاط قوت خودتان را فهرست كنید و اگر از آنها با خبر نیستید، نظر دیگران را در این مورد بپرسید، اما سعی نكنید خود را وارد هر ماجرایی بكنید و با صحبت كردن در مورد موضوعاتی كه تخصص یا اطلاعی در مورد آنها ندارید، حرفهایتان را برای دیگران بیاعتبار كنید.
خودتان را بشناسید
به جای اینكه پله ترقی همسرتان شوید و خودتان درجایی كه هستید در جا بزنید، در عین حمایت كردن از او، به فكر رشد خودتان هم باشید. سعی كنید تعریفی از خود داشته باشید كه به شما اعتماد به نفس و آرامش میدهد. در ذهنتان یك عنوان برای خود بسازید و سعی كنید این عنوان را هر روز تقویت كنید.
مثلا بگویید من آشپز خوبی هستم؛ من یك ورزشكارم؛ من كارمند نمونهای هستم؛ من به فكر تحصیلاتم هستم و... اگر شما چنین عنوانی را در ذهنتان نداشته باشید، بعد از چند سال احساس بیارزشی خواهید كرد و ممكن است فكر كنید همین همسری كه شما پله ترقیاش شدهاید، هزاران پله از شما بالاتر است و چرا باید برای بودن با شما انرژی بگذارد! در عین حال، همیشه پشتیبان همسرتان باشید و بهخاطر ترس از اینكه روزی از شما بالاتر برود و قدرتان را دیگر نداند، او را از آنچه استحقاقش را دارد محروم نكنید.
به فكر اثبات خودتان باشید
دیگران شما را همانطور كه هستید میبینند، با تمام تواناییها و ضعفهایتان. شاید در برخوردهای اولیه به تمام این موضوعات پی نبرند اما در ملاقاتهای بعدی، نظرشان را در مورد شما اصلاح میكنند و به شناخت بهتری میرسند. تا زمانی كه این تصور در آنها كامل شود دست نگهدارید و بهخاطر ترس از قضاوتهای آنها، مدام خودتان و عادتهایتان را معرفی نكنید.
اگر شما در كارتان برجسته باشید، اخلاق خوبی داشته باشید یا هزار و یك هنر دیگر در وجودتان باشد، دلیلی ندارد كه به محض دیدن دیگران، از همه این تواناییها پردهبردارید و اگر هم ضعفها و شكستهایی دارید، قرار نیست همه دنیا را از وجودشان با خبر كنید. در مورد خودتان كم توضیح دهید و بگذارید هركسی از دریچه دید خودش شما را بشناسد.
همیشه حق با شما نیست
هرچقدر هم كه توانمند باشید، باز هم اشتباه میكنید. فكر نكنید نپذیرفتن اشتباهات و انكارشان یعنی داشتن اعتماد به نفس. یكی از نشانههای افرادی كه عزت نفس پایینی دارند، ناتوانی در پذیرش اشتباهات و مهمتر از آن، اعتراف به اشتباهات است.
اگر مشكلات شما باعث یك دعوای خانوادگی شده، چند ساعتی بعد از آرام شدن همه چیز از همسرتان عذرخواهی كنید و به او نشان دهید كه مسئولیتپذیرید و میتوانید قضاوت درستی در مورد رفتار خودتان داشته باشید. اگر شما همیشه از زیر عنوان «تقصیر من بود»، شانه خالی كنید، او قضاوتهایتان را در مورد خودش هم نخواهد پذیرفت و شما را مسوول تمام ناراحتیهای زندگی مشتركتان خواهد دانست.
خودتان را زیر ذره بین نگذارید
شاید این پیشنهاد بهنظر عجیب بیاید، اما زیاد از حد فكر كردن به همه ویژگیها و جزئیات میتواند در شما وسواس ایجاد كند و عزت نفستان را هم تحت تأثیر قرار دهد. وقتی كاری میكنید یا حرفی میزنید، مدام از خود نپرسید كه آیا درست بود یا نه؟ و آیا دیگری را رنجاندهاید یا نه؟ شاید همسر شما خسته یا بیحوصله باشد، پس دلیلی ندارد به محض احساس ناراحتی در او، بپرسید كه من كاری كردم؟ از من ناراحتی؟ فلان حرف یا رفتارم تو را ناراحت كرد؟ و... قبل از انجام هر رفتاری، به آن فكر كنید اما بعد از آن، این بررسی پایانناپذیر را قطع كنید. مطمئنا اگر دیگران از شما ناراحت باشند، شما را در جریان خواهند گذاشت، پس سعی نكنید كه ناراحتی آنها را پیشبینی كنید.
توهم توطئه نداشته باشید
فكر نكنید پشت همه حرفهای دیگران، منظور خاصی هست كه باید تحلیلش كنید یا به فكر تلافی كردنش باشید. حتی اگر با آدمی سروكار داشته باشید كه واقعا چنین منظوری دارد، باید فكر كنید كه وقت و آرامش شما ارزشمندتر از این است كه مدام برای تلافی كردن كار او صرف شود.
اگر در خانواده همسرتان كسی با چنین ویژگیهایی هست، از كنار حرفهایش بگذرید و خودتان را درگیر موضوعات ساده و سطحی نكنید. اگر هم شما فكر میكنید كه دیگران چنین ویژگیهایی دارند، توانتان را بالا ببرید و با گذشتن از كنار حرفهایی كه شما را آزار میدهد، زندگی مشتركتان را نجات دهید.
از مهربان بودن نترسید
فكر نكنید كه لطف شما راهی برای سوءاستفاده دیگران باز میكند. اگر شما حد و مرزها را رعایت كنید و به دیگران هم نشان دهید كه در زندگی شما هر چیز در جای خودش قرار دارد و هر رفتاری در جای خود بررسی میشود، دیگر نگران این مشكل نخواهید بود. شما تنها به مهربانی دیگران نیاز ندارید، بلكه خودِ محبت كردن هم میتواند روان شما را راضی نگهدارد و آرامش و عزتنفستان را بالا ببرد. نگذارید این مهربانی چشمهایتان را ببندد و روی قضاوتهایتان تاثیر بگذارد، بلكه به همسرتان نشان دهید تا زمانی كه قدر مهربانیهایتان را میداند، از آنها بهرهمند میشود.
شرایط دیگران را درك كنید
همه آدمها در همه لحظات، آماده كمك كردن و توجه كردن به شما نیستند. اگر چند ساعت منتظر ماندن برای دریافت این توجه یا درك كردن شرایطی كه طرف مقابل در آن قرار دارد، شما را آزار میدهد، فكری برای عزت نفستان بكنید. اگر در تمام لحظاتی كه همسرتان سركار است، به بهانه تنهایی و بیحوصلگی از او هم میخواهید كه كارش را كنار بگذارد و با شما صحبت كند، یا اینكه حتی نمیتوانید چند ساعت بودن او در كنار دوستان یا خانوادهاش را بپذیرید، در مورد این رفتارها تجدید نظر كنید. زیرا چنین انتظاراتی، نه نشانه ضعف شماست و نه اقتدارتان در زندگی مشترك، بلكه تنها نشانه این واقعیت است كه شما عزت نفس پایینی دارید.
از فرصتهایتان نگذرید
شرایط همه آدمها برابر نیست و قطعاً خیلی از آدمها شرایطشان بهتر از شماست، اما این بهانه خوبی برای نشستن و دست روی دست گذاشتن نیست. به جای مقصر دانستن زمین و زمان، از كوچكترین فرصتها بیشترین استفاده را بكنید. شاید شما به جایی كه دوست دارید نرسید و محدودیتهایتان نگذارند كه شبیه آرزوهایتان شوید،
اما اگر بیشترین تلاشتان را بكنید و سعی كنید خودتان باشید، عزت نفستان بالا خواهد رفت و دلیلی برای سرزنش خود یا دیگران نخواهید داشت. اگر فكر میكنید كه ازدواج و بچهدار شدن، پایان فعالیتهای شما بوده، مشكل از این 2 اتفاق نیست، بلكه مشكل اصلی شما هستید كه نتوانستهاید تواناییهایتان را با تغییرات زندگیتان هماهنگ كنید.
بیشتر از توانتان، مسئولیت نپذیرید
ممكن است دوست داشته باشید كه دیگران همیشه شما را بهعنوان یك فرشته نجات بشناسند، اما چنین خصوصیتی بیشتر از آنكه به نفعتان باشد میتواند شما را از پا در بیاورد. هنر «نه» گفتن را یاد بگیرید و تاجایی كه در توان دارید دیگران را حمایت و پشتیبانی كنید و نه بیشتر از آن. قرار نیست به خاطر رفاه خودتان همیشه خواستههای دیگران را رد كنید، بلكه باید به اندازه توان و انرژی و البته مهارتتان مسئولیت بپذیرید و نه بیشتر از آن. حتی اگر شما خیلی كارها را بهتر و سریعتر از همسرتان انجام میدهید، باز هم بار زندگی را یكتنه به دوش نكشید.
منبع : tebyan .net
ویدیو مرتبط :
دلخوریتان را با همسرتان مطرح کنید
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
وابستگی همسرتان را به خانواده اش کم کنید
این روزها بعضی از دامادها پس از ازدواج همچنان نسبت به خانواده شان وابسته هستند و این موضوع مشکلاتی برای عروس خانم ها ایجاد می کند. با دانستن چند نکته کاری کنید که دخالت های خانواده همسر و وابستگی ها در زندگی مشترک تان کمرنگ شود.
انواع وابستگی ها
وابستگی، به معنی اتکای به دیگری، زیر دست یا تابع کسی بودن، تعلق به چیزی یا کسی داشتن و تکیه کردن به دیگری برای درخواست حمایت یا کمک است.وابستگی یکی از همسران به خانواده خود دو حالت میتواند داشته باشد. در حالت اول فردی که به خانوادهاش وابسته است تنها در مواردی خاص، برای حل مشکلها و اختلافها به سراغ خانواده میرود و به تصمیم و گفته آنها عمل میکند اما در حالت دوم خانواده برای فرد حکم سایه را دارد؛ خانوادهاش در زندگی جدید او حضور و نقش پررنگی دارند.
در تمامی تصمیماتی که قرار است بگیرد خانوادهاش نیز حضور دارند. این فرد بعد از جدا شدن از خانواده خود و تشکیل یک زندگی جدید نتوانسته است از لحاظ روانی و عاطفی از پدر و مادر خود جدا شود. در این وابستگیهای بیش از حد، خانواده هم به خود اجازه میدهند در کوچکترین مسائل مربوط دختر و یا پسرشان دخالت کنند. اغلب حالت دوم است که مشکلساز میشود.
چگونه می توان میزان وابستگی فرد به دیگران را سنجید؟
* آیا ترجیح می دهید که دیگران برای تان تصمیم بگیرند؟
* آیا برای تصمیمات روزانه نیاز به توصیه و راهنمایی دارید؟
* آیا تاکنون در موقعیت هایی قرار گرفته اید که به جای این که خودتان در مورد حوزه های مهم زندگی (مانند نوع شغل، روابط با دوستان و موارد مشابه دیگر) تصمیم گیری کنید، دیگران برای تان تصمیم بگیرند؟
* آیا مخالفت با نزدیکان برای شما دشوار است؟ اگر در چنین شرایطی قرار گیرید، چه رفتاری خواهید داشت؟
* آیا اغلب ترجیح می دهید با دیگران موافقت کنید، حتی اگر واقعاً با آن ها مخالف اید؟ چرا؟
* آیا اغلب برای شروع یک کار تازه، به کمک دیگران نیاز دارید؟
* آیا تاکنون داوطلب شده اید که علی رغم میل تان کاری برای دیگران انجام دهید، تنها به این دلیل که ممکن است زمانی شاید به آن ها نیاز داشته باشید؟
* آیا زمانی که تنها هستید، احساس ناراحتی می کنید؟ آیا از این می ترسید که نتوانید در این وضعیت از خود مراقبت کنید؟
* آیا پس از اتمام یک رابطه ی صمیمانه به سرعت سعی می کنید فرد دیگری را جایگزین کنید تا از شما حمایت کند - حتی اگر این فرد برای شما مناسب نباشد؟
* آیا از این نگران اید که افراد مهم زندگی تان شما را تنها بگذارند؟
اگر پاسخ بیش از 5 مورد از سوالات بالا پاسخ مثبت بود، فرد پاسخگو وابسته است.
چرا وابستگی دردسرساز است؟
در خانوادههای امروزی عملکرد همسران با گذشته متفاوت است. زنان تنها مسئولیت کار در خانه و بزرگکردن بچهها را ندارند و مردان نیز تنها نانآور صرف نیستند. زنان علاوه بر نقششان در خانه شاغل نیز هستند و مردان نیز مسئولیتهایی را در خانه به گردن میگیرند. نمونهای که در ابتدای مطلب به آن اشاره شد یکی از نمونههایی است که تفاوت بین زندگی مدرن و سنتی میتواند مشکلساز باشد. در حالتی دیگر اگر مرد در این حد به خانوادهاش وابسته باشد که از آنها حمایت فکری و کاری بگیرد مشکلی پیش نخواهد آمد اما اگر این وابستگی منجر به این شود که الگوهای سنتی خانواده خودش را وارد زندگی مدرن امروزی کند، مثلا حاضر نباشد در کارهای خانه به همسرش کمکی کند، بدون شک عوارضی برای خانواده جدید به وجود خواهد آمد. در شرایط تغییر یافته امروز اگر این وابستگی سبب شود که خانواده بخواهند تجارب گذشته را در شرایط کنونی به فرزندشان تحمیل کنند در نهایت مشکلات زیادی برای خانواده تازه تاسیس ایجاد میشود.
گاهی وجود بزرگترها به جای پیوستگی، باعث اختلاف و گسستگی بین زوجهای جوان میشود. تجربه گذشتگان اغلب حامل پیامهای ارزشمند است اما باید توجه کنیم در زندگی در حال تغییر امروزی باید با شتاب بیشتری اطلاعات را برای پیشرفت زندگی کسب کنیم.
در صورتی که همسر شما به خانواده خود وابستگی زیادی دارد میتوانید از راهکارهای زیر برای کاهش این وابستگی کمک بگیرید:
1- همسرتان را متوجه این موضوع کنید که دخالتهای خانوادهاش سبب بروز اختلاف و فاصله بین شما شده است. به آرامی و با احترام با او صحبت کنید، شما یک زوج هستید پس او را متقاعد کنید؛ به او بگویید پدر و مادرش مشاورهای خوبی هستند و شما میتوانید از آنها راهنمایی بگیرید اما در نهایت باید با همفکری یکدیگر تصمیم نهایی را بگیرید.
2- در زمان گفتوگو با همسرتان پیشداوری نکنید؛ به مواردی که اتفاق افتاده و به صورت تجربی پیش آمده اشاره کنید و روی موارد موجود اظهار نظر کنید. برای او مثال بزنید که با توصیههای خانوادهاش چه نتایج تلخ و غمانگیزی برایتان حاصل شده است و اگر دخالت خانواده او نبود این مشکلات پیش نمیآمد.
3- او را متهم نکنید تنها آثار کارش را به او گوشزد کنید.
4- با همسرتان ارتباط صمیمیتری داشته باشید تا او شما را محرم بداند و احساس نزدیکی بیشتری با شما بکند. با او صحبت کنید تا او نیز تشویق شود حرفهایش را به شما بزند.
اختلال شخصیت وابسته
اگرچه وابسته بودن و اتکای به دیگران ویژگی اساسی اختلال شخصیت وابسته است، اما تا وقتی نشانه های دیگری وجود نداشته باشد، نمی توان گفت که فرد دارای اختلال شخصیت وابسته است، زیرا همه ما گاهی اوقات در کارهای خود از دیگران کمک می خواهیم و گاهی نسبت به فردی خاص احساس دلبستگی زیادی می کنیم و تمایل داریم که بیش تر اوقات در کنار او باشیم. این حالت ها در حد مشخصی، طبیعی محسوب می شوند و حتی فقدان آن ها می تواند به منزله بیماری باشد.
اما افرادی که به اختلال شخصیت وابسته مبتلا هستند در حد افراطی به دیگران وابسته اند و به طور مداوم به اطمینان جویی از سوی دیگران نیاز دارند، عدم تحمل تنهایی و حساسیت داشتن به طرد شدن در آن ها زیاد دیده می شود، با دیگران بیش از حد موافق اند، به عبارتی جرئت مخالفت کردن با دیگران را ندارند. آن ها قادر نیستند به میل خود عمل کنند و خود انگیخته باشند و از این که دیگران آن ها را ترک کنند به شدت می ترسند. زیادی فروتن هستند و مدام نیاز به تأیید دیگران (مثلا مادر یا پدر) دارند و در روابط بین فردی خود بدون مرز هستند؛ یعنی به راحتی به دیگران اجازه می دهند که حقوق آن ها را زیر پا بگذارند.
درمان اختلال شخصیت وابسته اغلب نتیجه بخش است. در صورتی که اوضاع مساعدی فراهم باشد، این بیماران از درمان استقبال می کنند. درمان ها در دو دسته کلی دارودرمانی و روان درمانی طبقه بندی می شوند. رفتاردرمانی، شناخت درمانی و روان درمانی بینشی نیز از جمله درمان های غیر دارویی هستند که می توانند به صورت انفرادی، گروهی یا به صورت زوج درمانی اجرا شوند.
منبع: همشهری تندرستی، میگنا