سلامت
2 دقیقه پیش | نشانه ها و عوارض کمبود ویتامینها در بدنویتامینها نقش مهمی را در بدن انسان ایفا میکنند. بهنحویکه کمبود ویتامین (حتی یکی از آنها) میتواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ... |
2 دقیقه پیش | چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش میزنند؟فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ... |
خودشیفته ها نخوانند
یكی از فضیلتها و صفات مثبتی كه در روانشناسی مثبتگرا دارایی مثبت تلقی میشود فروتنی است. فروتنی در ادیان و در آرای مصلحان و متفكران سراسر تاریخ مورد تأكید بوده و به آن سفارش شده است. در روانشناسی مثبتگرا دو واژه در اشاره به این صفت مثبت به كار میرود: فروتنی و تواضع. فروتنی را میتوان مصداق این ویژگیها دانست:
برآورد مناسب از موفقیتهای شخصی؛ توانایی اذعان به خطاها ؛ قدرت تحمل آرا و افكار مخالف خود و یا پذیرش توصیههای دیگران؛ استفاده از تواناییهای شخصی در انجام دادن كارها؛ تمركز اندك بر خود و از خود گذشتن . اما تواضع بیشتر با رفتار اجتماعی مرتبط است و به برآورد معتدل از موفقیتها اطلاق میشود و عمدتاً در نمودهای ظاهری مثلاً نوع پوشش خود را نشان میدهد. روانشناسان اجتماعی تواضع را عمدتاً به مسائل رفتاری نسبت میدهند. مثلاً در حضور دیگران چندان اعتبار ویژهای برای خود منظور نكردن . به این ترتیب، میتوان چنین نتیجه گرفت كه در روانشناسی مثبتگرا فروتنی بیشتر یك صفت شخصی است كه به خصوص در ارزشیابی از خود به كار میرود، اما تواضع صفتی اجتماعمحور یا سبكی از رفتار است كه میتواند با احساس درونی فروتنی همراه باشد. به عبارت دیگر، فروتنی احساس درونی صفتی است كه تواضع نمود ظاهری یا وجه بیرونی آن است.
سیب
در بحث از تواضع و فروتنی لازم است آن را از انفعال یا ضعف شخصیتی یا احساس شرم جدا كنیم. فرد فروتن و متواضع ضعیف و منفعل ،دارای احساس شرمندگی نیست. تواضع و فروتنی با احساس ارزشمندی شخصی، احترام اجتماعی و عزت نفس همراه است. فروتن كسی است كه به دنبال درشتنمایی اطلاعاتی كه او را مهمتر جلوه دهند، و كم شماری اطلاعاتی كه او را كوچك میشمارند نیست. چون نیازی به دیده نشدن ندارد. تواضع و فروتنی در یك كلام مختصر نقطه مقابل خودشیفتگی است. خودشیفتگی در بزرگسالی صفت ناپسند اجتماعی تلقی و میتوان آن را گاهی بیماری روانی و در ذیل اختلالات شخصیت دانست. شخصیتهای با صفت خودشیفته خودپنداره كاذب بالایی از خود دارند كه گاه با واقعیت وجودی آنها همخوانی ندارد. آنان خود را برتر از دیگران میدانند و همواره به دنبال آنند كه دیگران تشویقشان كنند و هیچ گلایهای از آنها نداشته باشند. شخصیتهای خودشیفته به انتقاد بسیار حساسند، از نظر روانی، شخص خودشیفته عزت نفس كاذب و متورمی دارد و بر همین اساس، كلیه موفقیتهایش را به تواناییهای درونی خود نسبت میدهد، ولی شكستها و قصورهایش را به عوامل بیرون از خود مربوط میداند. خودشیفتهها بسیار توجیهكنندهاند و در این زمینه مهارت بالایی دارند. در سطح بین فردی (ارتباطی)، شخص خودشیفته اهل رقابت و مرافعهجوست و در صورتی كه بر رقیب یا رقیبانش غلبه یابد و این غلبهیافتگی را دیگران به چشم ببینند، عزت نفسش بالا میرود كه به غرور شخصی وی منجر میشود. افراد خودشیفته چون خود را محق میدانند، به خودشان اجازه میدهند كه هر نوع پرخاشگری- كلامی یا رفتاری- را علیه دیگران روا دارند. اما افراد متواضع و فروتن درست در نقطه مقابل افراد خودشیفته نیاز چندانی به غلبه بر دیگران ندارند. آنان نیازی ندارند كه برتریهای خود را به رخ دیگران بكشند. افراد متواضع و فروتن قدرت بالایی در كنترل امیال خود دارند و چندان اشتغال خاطر ندارند.
افراد متواضع و فروتن درست در نقطه مقابل افراد خودشیفته نیاز چندانی به غلبه بر دیگران ندارند.
عوامل مؤثر بر فروتنی و تواضع
تحقیقات نشان داده كه یكی از اصلیترین علل تواضع و فروتنی افراد در رابطه عاطفیای است كه فرد در دوران نوزادی با مادر خود دارد. این رابطه عاطفی كه دلبستگی بین مادر و كودك را تشكیل میدهد، اگر از نوع دلبستگی ایمن باشد، نوعی احساس ایمنی برای كودك فراهم میآورد كه برای رشد و تسریع فروتنی و تواضع در سالهای بعد فرد اهمیت دارد. دلبستگی ایمن موجب میشود كه كودك یاد بگیرد كه بازخوردهای مثبت و منفی، هردو، ارزشمندند. پس نكته مهم در تواضع و فروتنی سبك تربیتی والدین است. روانشناسان مثبتگرا در همین زمینه چند توصیه مهم دارند كه در زیر به آنها اشاره میشود.
1) برای سنجش رفتارهای كودكان استانداردهای خیلی بالا را معیار قرار ندهید. به عبارت دیگر، از كمالگرایی افراطی در ایجاد نظم، در انجام دادن تكالیف، در بازی و یا در خورد و خوراك پرهیز كنید.
2) بگذارید او برای خودش و با توجه به شرایطش شاخصهایی برای ارزیابی خود بسازد. تأكید شدید بر صرف عملكرد خوب، ظاهر خوب یا دیگر موارد بیرونی گاه نتایج مطلوبی به بار نمیآورد.
از دیگران بخواهید که در مواقع لزوم از شما انتقاد کنند و با روی باز پذیرای انتقاد آنها باشید.
3) تشویق یا انتقاد به موقع در حد و اندازه خود و برای رفتاری خاص و با توضیح كافی نیكو است.
4) از مقایسههای تكراری فرزندتان با دیگر همسن و سالهایش پرهیز كنید.
5) با كودك طوری ارتباط برقرار نكنید یا طوری سخن نگویید یا رفتار نكنید كه احساس كند از دیگران برتر یا حقیرتر است. ممكن است بعضی از والدین با این حرف كه نباید كودك را خوار و حقیر كرد موافق باشند، اما استدلال كنند كه القای احساس برتری به كودك موجب میشود عزت نفس او بالا برود. در این مورد تنها به این نكته اشاره میشود كه القای عزت نفس بالا به كودك تیغ دولبهای است كه میتواند به خودشیفتگی فرد منجر شود و درست ضد خود عمل كند. بنابراین، ارتباط عادی و معمولی با كودك مناسبتر از ایجاد عزت نفس كاذب در او است.
برای رفع خود شیفتگی چه کنیم؟
1-سعی کنید به مدت یک هفته فضائل و نقاط قوت خود را در معرض نمایش نگذارید و به تغییراتی که در این مدت در روابط بین فردی شما رخ میدهد توجه کنید.
2-در پایان هر روز، عملی را که برای تأثیر گذاشتن روی دیگران و جلب توجه آنها انجام دادهاید شناسایی کنید و بکوشید که دیگر این کار را انجام ندهید.
اگر احساس کردید که از بعضی نظرها نسبت به شخص دیگری برتری دارید، سعی کنید خودنمایی نکنید و کاری نکنید که دیگران نیز متوجه این قضیه شوند.
4- زمانی که در جمعی هستید که هر یک از اعضای آن سعی میکنند خودنمایی کنند، شما این کار را انجام ندهید.
5- سعی کنید زمانی که در جمعی حضور دارید، بیشتر از افراد دیگر صحبت نکنید و شنونده خوبی باشید.
6- سعی کنید وضعیت ظاهری و پوشش شما به گونهای باشد که در اولین نگاه، فروتنی شما به طرف مقابل منتقل شود. به گفتارتان نیز توجه کنید.
7- اگر فردی از بعضی نظرها بر شما برتری داشت، از صمیم قلب از وی تعریف کنید.
8- از منابع طبیعی متواضعانه استفاده کنید. مثلاً از محصولات بازیافتی استفاده کنید یا مصرف محصولاتی را که به طبیعت آسیب میرسانند محدود کنید.
9- اشتباهات خود را بپذیرید و در صورت لزوم، حتی از کسانی که کوچکتر از شما هستند عذرخواهی کنید.
10- از انرژی جنسی خود متواضعانه بهره گیرید و به همسرتان متعهد باشید.
11- از یک دوست قابل اعتماد بخواهید که ضعفهایتان را به شما بگوید.
12- سعی کنید هر روز 20 مورد مثبت را در زندگی خود به خاطر بیاورید و به خاطر آنها شکرگزاری کنید.
13- ضعفهایتان را شناسایی کنید.
14- زمانی که موضوع خنده دیگران هستید، با آنها همراه شوید و به خودتان بخندید. خودتان را زیادی جدی نگیرید.
15- سعی کنید با افرادی که در جایگاهی پایینتر از شما قرار دارند آشنا شوید و رابطه دوستی برقرار کنید.
16- با دقت در رفتار و اعمال افراد موفقی که هیچگاه فروتنی خود را از دست ندادهاند از آنها الگوبرداری کنید.
17- بکوشید در محل کار خود با همه افراد، صرفنظر از مقام آنها، رفتار یکسانی داشته باشید.
18- با به خاطر آوردن عظمت ذات الهی و محدودیتهایتان به عنوان یک انسان، فروتنی را در خود تقویت کنید.
تبیان
ویدیو مرتبط :
هر آهنگی را مداحان در عزاداری و مولودی خوانی نخوانند
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
خودشیفته کیست؟
آیا دور و برتان فرد نارسیست (خودشیفته) سراغ دارید؟ اگر پاسختان مثبت است حفظ چنین رابطه ای، کاری بسیار مشکل و توانفرسا است. اگرچه افراد خودشیفته در جامعه افرادی جذاب و طناز می توانند باشند، ولی روابط آنان با افراد نزدیک به تدریج دچار فرسودگی و تخریب می شود.
درخواست توجه بی پایان و تنبیه اطرافیان در صورت عدم دریافت آن، زندگی با این افراد را دچار فراز و فرودهای بسیار و توانفرسایی می کند.
نحوه زندگی در قرن ۲۱ می تواند حس خودشیفتگی انسان را تقویت کند. والدینی که بیش از حد خواسته های فرزندان را اجابت می کنند، فرهنگی که بر شهرت و معروفیت پایه گذاری شده و نیز شبکه های خبری که اخبار مربوط به افراد مشهور را با جزئیات هر چه تمامتر منتشر می کنند، همگی باعث انتشار و تشدید خودشیفتگی می شوند و حتی این خطر وجود دارد که این مشکل به تدریج به عنوان نوعی رفتار «طبیعی» تلقی شود. واژه «نارسیسیم» برگرفته از یک اسطوره یونانی است که شخصیت آن مسحور تصویر خود در آب بود و قادر نبود که چشم از آن بردارد.
اگرچه فرد خودشیفته در ظاهر دارای اعتماد به نفس بالا و قوی به نظر می رسد، ولی واقعیت امر به گونه ای دیگر است. شجاعت ظاهری این افراد ریشه در احساس ناامنی عمیق و نیاز شدید به کسب اطمینان دارد. همین حس ناامنی است که باعث می شود این افراد همیشه به دنبال جلب توجه باشند؛ به همان گونه ای که یک کودک به دلیل عدم توانایی و احاطه بر محیط و مسائل خود نیازمند توجه والدین می باشد. رفتار خودشیفته به صورت طیفی با شدت و ضعف متنوع در افراد مبتلا دیده می شود. افراد شدیداً خودشیفته عمیقاً برای اطرافیان خود مخرب هستند و تعداد بسیار معدودی می توانند آنان را تحمل کنند، ولی خوشبختانه زندگی همراه با رضابتمندی با افراد دارای خودشیفتگی ملایم در صورتی که آمادگی و شناخت نسبت به نوع رفتار آنها وجود داشته باشد، امکان پذیر است.
ویژگی های افراد خودشیفته عبارتند از:
ـ خود بزرگ بین هستند و حس غلوشده ای از اهمیت فردی دارند و خود را بهتر از دیگران می دانند.
ـ فانتزی قدرت، موفقیت و زیبایی مشغولیت ذهنی آنها است.
ـ در برقراری روابط سالم مشکل دارند.
ـ به تحسین و تعریف و تمجید نیاز دائمی دارند.
ـ به شدت خود را حق به جانب می دانند.
ـ انتظار دارند که دیگران مطابق نظرات و انتظارات آنان عمل کنند.
ـ قادر به تشخیص احساسات و نیازهای دیگران نیستند.
ـ به سوءاستفاده از دیگران تمایل دارند.
ـ نسبت به دیگران حسادت می ورزند و نیز باور دارند که دیگران نسبت به آنان حسادت دارند.
ـ اعتماد به نفس آنان به شدت شکننده است و طاقت کوچک ترین انتقادی را ندارند.
زندگی با فردی با ویژگی های فوق به اندازه کافی مشکل است و این در حالی است که عدم آگاهی خودشیفته ها به تأثیری که رفتارشان بر اطرافیان دارد سختی را بیشتر هم می کند.
آنان قادر به درک گله های اطرافیان نیستند و تغییری نیز در رفتار خود ایجاد نمی کنند. بنابراین دیگران باید در مورد دوری از آنان و یا گذراندن یک زندگی و یا رابطه سخت و پرتلاش تصمیم بگیرند.
حفظ رابطه با این افراد نیازمند صرف زمان و انرژی بسیار است که نکته کلیدی آن حفظ اعتماد به نفس است.
برای دستیابی به این مهم چند رویکرد در ادامه بیان می شود:
ـ دانش خود را افزایش دهید. درک موقعیت های منجر به خودشیفتگی و ریشه یابی وقوع این حالت می تواند به شما در شناسایی ضعف و محدودیت های فرد خودشیفته و تعدیل انتظارات از او کمک کند.
ـ درخواست احترام کنید. به وضوح اعلام کنید که زبان طعنه آمیز و بی ادبانه، انتقاد مداوم، رفتارهای کنترل کننده و خشم های غیرمنطقی را تحمل نمی کنید. هر رفتاری که منجر به سوءاستفاده عاطفی یا فیزیکی شود، غیرقابل قبول است؛ به عنوان مثال فریاد زدن، بیان کلمات رکیک، جدایی از خانواده و دوستان یا سایر رفتارهای سلطه گرانه.
ـ خود را سرزنش نکنید. خودشیفته ها براساس کارهایی که برای او انجام داده اید شما را ارج نهاده و یا از ارزش و اهمیت تان کم می کنند. اگر معتقد باشند که به اندازه کافی تلاش نکرده اید واکنش آنها می تواند باعث سرخوردگی شما شود، ولی توجه داشته باشید که بر مبنای رفتار آنان خود را سرزنش نکنید.
همیشه این واقعیت را در نظر داشته باشید که شما فرد «خوبی» هستید و ملامت و انتقادات فرد خودشیفته ناشی از نظرات و اعتقادات معیوب خود اوست.
ـ سعادت و شادی شما در اولویت قرار دارد. مراقب باشید که سعادت شما در رابطه با فرد خودشیفته فنا نشود. نیازها، خواسته ها و راه های دستیابی به آنها را به طور واضح تعریف و معین کنید. همیشه از حس اعتماد به نفس خود محافظت نمایید. در بیان آرزوها و نیازهایتان پایدار و استوار باشید.
ـ یک سیستم حمایتی تهیه کنید. از آنجا که خودشیفته ها در عاطفه و ابراز همدردی دچار نقص هستند، بنابراین هیچگاه قادر به درک و حمایت شما نخواهند بود. برای جبران این نقیصه در زندگی نیاز به افراد دیگری دارید که ارتباط عاطفی و دوستی را به شما عرضه کنند. بنابراین داشتن دوستان یکرنگ، صمیمی و حمایت کننده جزو الزامات است.
ـ عدم توانایی در تغییر فرد خودشیفته. باید بدانید که هیچگاه قادر به تغییر فرد خودشیفته نخواهید بود، بلکه می توانید صرفاً تا حدودی خودآگاهی او را افزایش دهید. برا این کار نیاز به راهنمایی روانپزشک یا روانکاو و مشاور دارید.
به رغم تلاش هایی که در بالا بیان شد، غیرمتعارف نیست که افراد خودشیفته کار را به جایی برسانند که برای خود و کسانی که دوستشان دارند مخرب باشند. اگر فردی دارای اندکی ویژگی خودشیفتگی باشد می توان با شناساندن تصویر واقعی از خود به او کمک کرد. ولی افراد دارای ویژگی های کامل خودشیفتگی حاضر به درمان نیستند و اگر به زور آنها را برای درمان ببرید تمام مدت صرف این خواهد شد که شما آدم بدی هستید.
به هر حال در زندگی و دور و بر همه ما تعدادی فرد خودشیفته پیدا می شود. اگر این افراد برایتان مهم است، باید با خود صادق باشید و سعی کنید که او را به گونه ای که هست بپذیرید، البته با رعایت نکات فوق و حفظ اعتماد به نفس.
منبع: روزنامه اقتصادی آسیا