سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

خوب و بد، زشت و زیبای وسایل ورزشی خانگی


وقتی صحبت از ورزش‌كردن می‌شود، تصورمان این است كه باید در یك باشگاه ورزشی ثبت‌نام و با مبلغ خاصی زیرنظر مربی ورزش كنیم اما زندگی و مشغله‌‌های آن آگاهی این اولویت مهم را به تاخیر می‌اندازد...

زندگی مثبت: با این وجود تكنولوژی همیشه هم مقوله بدی نیست و گاهی پیشرفت آن به كمكمان می‌آید. اگر سری به فروشگاه‌های ورزشی بزنید متوجه می‌شوید كه می‌توانید با صرف كمی هزینه برای خودتان یك باشگاه خانگی مهیا كنید. حالا اگر حوصله و وقتش را ندارید، می‌توانید این مطلب را مطالعه كنید و بعد دست به كار شوید.

دوچرخه ثابت

این وسیله بعد از تردمیل یكی از پرطرفداراترین وسایل ورزشی است. مزیت آن بر تردمیل اشغال فضا کمتر و قابل‌حمل بودن آن است. البته برای كسانی كه به دوچرخه‌سواری علاقه‌مندند و امكان آن را در محیط بیرون ندارند، بهترین وسیله محسوب می‌شود. این وسیله برای كسانی كه دچار زانودرد هستند توصیه نمی‌شود. پدال زدن باعث افزایش ضربان قلب می‌شود پس سعی كنید از روی كاتالوگ یا با راهنمایی یك فرد، با توجه به ضربان قلبتان در دقیقه پا بزنید و آرام‌آرام آن را افزایش دهید. یك راه‌حل مناسب برای شدت ضربان قلب، گرفتن نبض و به عرق افتادنمان است. اگر این اتفاق افتاد سعی كنید با همان شدت ادامه دهید. اگر می‌خواهید با این وسیله نتیجه بگیرید، سعی كنید حداقل 3 بار در هفته تمرین كنید. از 5 دقیقه شروع كنید، قبل از استفاده از دوچرخه بدنتان را با كمی حركت‌های نرمشی یا كششی، گرم كنید.



دستگاه درازونشست

این كار را كه از دوران مدرسه و زنگ‌های ورزش به خاطر دارید و تقریبا اولین توصیه همه افراد برای‌ آب كردن چربی‌های شكم است. این روزها دستگاه درازونشست هم به بازار آمده و كار را برای انجام این فعالیت ورزشی آسان كرده است اما اینكه با استفاده صرف از این دستگاه‌ها حتما چربی‌های شكمی‌تان از بین می‌رود به اثبات نرسیده است اما مطمئنا به تقویت ماهیچه‌های این ناحیه كمك می‌كند. این دستگاه‌ها به گونه‌ای طراحی شده كه در زاویه درستی قرار می‌گیرید و به كمرتان فشار نمی‌آورد و راحت‌تر می‌توانید درازونشست انجام دهید. مزیت دیگر آن قیمت‌های مناسبش است. پس اگر این وسیله را داشته باشید و با نرمش‌های دیگر ادغام كنید، مطمئنا می‌توانید یك ورزش انفرادی و مفید در خانه داشته باشید.



حلقه دور كمر


این حلقه‌های رنگی هم كه در سایزهای متفاوت وجود دارند یادآور دوران كودكی‌مان است اما این حلقه‌ها كه به آن «هولاهوپ» می‌گویند یك وسیله ورزشی خانگی محسوب می‌شود و حتی در باشگاه‌های ورزشی هم از آن استفاده می‌شود. این حلقه‌ها كه با جداشدن امكان كوچك و بزرگ‌شدن دارند، جاگیر نیستند. اگر بتوانید مثل دوران كودكی باز هم آن را دور كمرتان بچرخانید به تقویت عضلات شكمتان كمك كرده‌اید. نتایج تحقیقی روی 25 خانم كه روزانه نیم ساعت پیاده‌روی و 10دقیقه حلقه استفاده كرده‌اند نشان داد به طرز مشهودی بعد از2 ماه، سایزشان، نه وزنشان به‌خصوص سایز دور كمرشان كم شده است. ضمن اینكه روی كمر، پهلو و شكم متمركز می‌شود، عضلات شانه و سرشانه را هم تقویت می‌كند. می‌توانید برای یادگیری نحوه استفاده از این وسیله، فیلم‌های آموزشی آن را تهیه كنید. قیمت ارزان آن هم یكی دیگر از مزیت‌هایش است. نوع جدید آن كه شیارهایی داخل حلقه كار گذاشته شده از طرف متخصصان ورزشی توصیه نمی‌شود چرا كه با خوردن ضربه‌ها، چربی‌ها ممكن است به سایر نقاط انتقال پیدا كنند.



كش‌های ورزشی


این وسیله هم كه در سال‌های گذشته بسیار پركاربرد شده است و وسیله‌ای مكمل محسوب می‌شود. قیمت چندانی ندارد اما استفاده‌های زیادی از آن می‌شود. 3 بار در هفته و حداقل 30 دقیقه می‌تواند نتایج مثبتی برایتان به ارمغان بیاورد. نكته مثبت آن این است كه می‌توانید آن را هر كجا می‌خواهید حمل كنید. تركیب این كش‌ها و دمبل بسیار عالی است. روی انعطاف‌پذیری‌تان كار می‌كند و می‌توانید با یك جستجوی ساده در اینترنت نحوه استفاده از این كش‌ها را پیدا كنید.



چرخونك


این وسیله هم در سال‌های اخیر با عناوین مختلف به بازار آمد حتی باشگاه‌های ورزشی هم نوع مدرن‌تر و بزرگ‌تر آن را برای فعالیت ورزشی‌شان انتخاب كرده‌اند. به این دستگاه مسگری هم گفته می‌شود. یك وسیله ساده مدور كه می‌توانید روی آن بچرخید. برای شكم، پهلو و ران‌ها هم استفاده می‌شود. از حركت‌های ساده شروع كنید و بعد با چرخش‌های كمر می‌توانید پاهایتان را هم داخل شكم كنید. با حداقل 15 هزارتومان می‌توانید یك وسیله ورزشی ساده در خانه داشته باشید اما یادتان نرود استفاده تنها از این وسیله كافی نیست. تمرین را با روزی 10 دقیقه شروع و به مرور به زمان آن اضافه كنید. این وسیله را روی كمر و پشتتان هم كار و عضله‌های این ناحیه را قوی می‌كند.



توپ ورزشی

حتما در فروشگاه‌ها و باشگاه‌های ورزشی توپ‌هایی با سایزهای بزرگ دیده‌اید. این توپ‌های ورزشی هم چند سالی است پایشان به دنیای ورزش باز شده و در رشته‌های ایروبیك، پیلاتس و بدنسازی از آن استفاده می‌شود. این توپ‌ها كه جنسشان از PVC ارتجاع‌پذیر است از هوا پر می‌شوند. این توپ‌های برای تقویت عضلات شكم و بین مهره‌ها كاربرد دارد اما در مرحله اول باید تعادلتان را روی این وسیله ورزشی بیاموزید. اگر آن را تهیه كردید و قصد دارید در خانه استفاده كنید، توصیه می‌كنیم حتما از سی‌دی‌های آموزشی هم كه در بازار وجود دارد استفاده كنید. ابتدا از توپ به عنوان صندلی استفاده كنید تا كم‌كم تعادلتان حفظ شود. به هر حال اگر از این وسیله ورزشی درست استفاده نكنید، عوارض‌اش بیشتر از مزایایش است.



دمبل

اگر سری به فروشگاه‌های ورزشی بزنید، خواهید دید خرید یك جفت دمبل هزینه چندانی برایتان ندارد و می‌توانید با این وسیله بسیاری از حركت‌های ورزشی را در خانه و به تنهایی انجام دهید. اگر تازه می‌خواهید از این وسیله ورزشی استفاده كنید از وزنه كم آن شروع كنید. با دمبل می‌توانید حركت‌های ساده بازو، مچ و ساعد، سینه‌ها، ران و پاها را انجام دهید. اگر اولین‌بار است كه می‌خواهید از این وسیله استفاده كنید، از یك مربی یا با جستجو كردن در فضای اینترنت حركت‌های درست را یاد بگیرید. روزهای اول كمی احساس درد در بازوها و سایر اندام‌ احساس می‌كنید اما این دردها طبیعی است و ماهیچه‌هایتان درحال تغییر است. می‌توانید دمبل را با یكی دیگر از وسایل ورزشی كه معرفی كردیم تركیب كنید و یك ساعت ورزش خانگی مفید داشته باشید.



ویدیو مرتبط :
آهنگ زیبای فیلم خوب بد زشت

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

عشق در نگاه اول: خوب، بد، زشت



 

 

عشق در نگاه اول: خوب، بد، زشت

 

پوریا پاکرو کارشناس روانشناسی: در رابطه عاشقانه به وجود مثلث طلایی عشق اهمیت بدهید.در دنیایی که هرچه بیشتر پیش می رویم لازم است چیزهایی را که از گذشته به دوش گرفته ایم زمین بگذاریم و خود را مجهز به تحولات لحظه های بعد کنیم آیا عشق نیز جایگاه خود را به مرور از دست می دهد؟عشقی که با فشار دادن دکمه ای خاموش و با روشن کردن همان سیستم دوباره جریان می یابد. زندگی روباتیک در حال شکل گیری است و ما در میان این فضای ناخواسته ایستاده ایم.اگرچه در کشوری زندگی می کنیم که عقاید سنتی در برابر تحولات جامعه بشری مقاومت می کند اما پیچیدگی موضوع عشق در عصر امروز مبحثی است که نیاز دارد بیشتر و بیشتر درباره آن حرف زد. در گفت وگویی درباره عشق و مصائب آن با پوریا پاکرو کارشناس و مشاور روانشناسی انجام دادیم وی از تقسیمات مختلف عشق و برگزیدن عشق سخن گفت که در ادامه می خوانید:

 

 

▪ در ابتدا می شود تعریف کلی از عشق ارایه دهید؟

 

عشق در زندگی ما انسان ها پدیده ای متفاوت، معجزه آسا و معجزه آفرین است.از این بابت که خمیر مایه وجود همه ما از عشق است. همه آدم ها زمانی که از احساس و لذت زندگی محرومند اگر در اعماق وجودشان جست وجو کنند عشق را کم می بینند. حال این عشق ممکن است به خودشان، به دیگران یا به تمام هستی باشد. این عشق فقط مخصوص یک رابطه دونفره نیست بلکه حسی است نسبت به همه چیز و همه افراد و جالب این جاست که عشق به معناهای مختلف به زندگی ما پا می گذارد و معمولاً زندگی ما را متحول می کند. مثال عینی آن، این است که همه کسانی که عاشقانه در خدمت دیگران هستند پاسخ هایی را از افراد می گیرند که زندگی آنها را تغییر می دهد. در اینجا باید تاکید کنم هر کجا که این عشق پا گذاشته معجزه آفریده و شکی نیست که اگر نگاه کمی عمیق تر بیندازیم می بینیم وقتی خداوند همه موجودات را می آفرید اگر این عشق همه آنچه که خلق کرده نبود طبیعتا زندگی ما دیگر به این شکل دیده نمی شد.

 

این عشق بدون قید و شرط و بدون توقع است که سالم و شدنی است. در کودکی همه ما به مرور یاد می گیریم که عشق مان را با توقع ببخشیم یعنی اینکه من چیزی را می دهم و در قبالش متوقعم که چیز دیگری بگیرم و این تبدیل می شود به یک معامله اما عشق اصلا یک معامله نیست. برای احساس عشق کودکان استادان خوبی برای ما هستند به دلیل اینکه بسیار پاک و بی آلایش اند و از همان کودکی عشق شان را بی شرط و بی توقع می بخشند. آنجایی که با همه وجودش چیزی را به کسی می دهد انتظاری ندارد که او هم این کار را انجام دهد مگر اینکه ما آدم بزرگ ها به آنها یاد بدهیم که اگر چیزی دادی باید چیزی هم دریافت کنی و ناخودآگاه ذهن به سمت معامله کردن عشق می رود. آدم ها معمولاً این سوال را زیاد می پرسند که خوب حالا ما این عشق را بخشیدیم آیا سرمان کلاه نمی رود، آیا آدم ها توقع شان زیاد نمی شود که ما باید همیشه بخشنده باشیم و پاسخی که معمولاً من برای این آمدم ها دارم این است که در زندگی یک قانونی وجود دارد به نام عمل و عکس العمل یعنی اینکه وقتی من اقدام یا عملی در این زندگی انجام می دهم پاسخش به من برمی گردد.

 

وقتی که من عشق را به کسی که دوستش دارم اهدا می کنم آنچه دریافت می کنم در همان لحظه در درون من است ونه در بیرون من و در حقیقت عکس العملی که من باید دریافت کنم قرار نیست چند وقت بعد خودش را نشان دهد و قرار نیست از جای دیگری بیاید یا فرد دیگری آن را برایم جبران کند بلکه در آن لحظه آن عشقی که در حال خرج کردن آن هستم مثل چشمه ای که هرچقدر می بخشد عمیق تر و عمیق تر می شود و اگر من ظرف درونی ام کوچک باشد و فقط به همان اندازه به دیگران ببخشم طبیعتا به همان اندازه هم از این زندگی دریافت می کنم.

 

 

▪ عشق با این تعریف چند بعد دارد؟

 

_ به طور کلی عشق دارای اتفاقات فیزیولوژیک واتفاقات درونی و روانی است. ما معمولاً به مرور زمان یاد می گیریم که چیزهایی را دوست داشته باشیم و چیزهایی را دوست نداشته باشیم. به طور کلی عشق چیزی است که هیچ ذهنیتی نمی شناسد. فرآیند عشق کاملا چیزی جدا از ذهنیات است و برای همین است که معمولاً جایگاه عشق را به صورت نمادین در قلب جست وجو می کنند. اما اگر بخواهیم به صورت عینی تر به زندگی آدم ها نگاه کنیم این عشق شکل های مختلفی دارد به خصوص در یک رابطه ابعادی را به خودش می گیرد.

 

یک عشق کلی داریم یعنی وقتی که من نسبت به همه موجودات حس خوبی دارم و مملو از وحدت و یگانگی هستم و این به آن معناست که ما از اصل وجود با هم یکی هستیم و فقط قالب هایمان با هم متفاوت است.این نگاه عمیق یک کششی ایجاد می کند که من این عشق را به صورت کلی و برای همه چیز و همه فرد تجربه کنم و این عشق کلی از جایی می آید که من خودم را دوست داشته باشم یعنی آدم ها تا خودشان را دوست نداشته باشند، نمی توانند کسی یا چیزی را دوست داشته باشند پس عشق دوم که زیربنای همه عشق هاست عشق به خود آدم است یعنی خود را با همه وجود و با همه نقاط قوت و ضعف پذیرفته باشم.

 

مدل سوم که معمولاً آدم ها تجربه می کنند عشق به یک نفر است که این نوع از عشق مدل های مختلفی دارد. مثلاً ما ممکن است عاشق فرزند، مادر، همسر یا یک دوست باشیم اما اگر بخواهیم به رابطه یک زوج اشاره کنیم باید به یک سری ملاک ها بپردازیم.

 

 

● سه عنصر طلایی عشق

 

در یک رابطه عاشقانه و صمیمانه معمولاً سه عنصر اصلی یا یک مثلث طلایی باید وجود داشته باشد. صمیمیت، تعهد و میل.

 

ما روانشناسان معمولاً عشقی را یک عشق کامل می دانیم که این سه عنصر در آن وجود داشته باشد و اگر هریک از این سه عنصر وجود نداشته باشد این رابطه شکل درست خود را از دست می دهد. برای مثال اگر تعهد وجود نداشته باشد و فقط صمیمیت و میل وجود داشته باشد معمولاً رابطه ها به سمتی می روند که خیلی جدی نیست و طرفین نسبت به همدیگر و زندگی و تصمیمات شان مسوولیت نمی پذیرند و فقط شاید یک احساس و کششی وجود داشته باشد که به مرور وقتی تعهدات خود را نشان می دهند با مشکل مواجه می شوند. ممکن است در یک رابطه تعهد وجود داشته باشد یعنی اینکه می خواهم در این ارتباط و زندگی بمانم اما صمیمیت وجود نداشته باشد و در عین حال میل و کشش هم وجود داشته باشد. نبود صمیمیت یعنی اینکه من به مرور اعتمادم نسبت به طرف مقابلم از بین رفته و طبیعتا این ارتباط یک ارتباط خشک و دوست نداشتنی است که طرفین در حال تحمل یکدیگرند و احساس خوبی نسبت به این ارتباط ندارند.

 

ما معمولاً در ارتباط بین زوجین و حتی کسانی که می خواهند ازدواج کنند این فاکتورها را چک می کنیم و جالب اینجاست که ثابت شده در اکثر ارتباطاتی که موفق نبوده عدم وجود یکی از این سه عنصر علت اصلی است. زوجین در ابتدای آشنایی خود همیشه سعی می کنند آن میل و کشش را در طرف مقابل ایجاد کنند مثلاً همیشه لباس تازه می پوشند، حرف تازه می زنند اما بعد از اینکه این ارتباط کهنه می شود این تازگی فراموش می شود.

 

▪ یک ارتباط دونفره که قرار است جدی شود چه ویژگی هایی دارد؟

 

_ یک رابطه دو نفره می تواند به شکل های مختلفی اتفاق بیفتد و این دو نفر به گونه های مختلفی می توانند همدیگر را ببینند و انتخاب کنند یکی از این راه ها آشنایی به روش سنتی و خانوادگی است. مدل دیگر این است که دختر و پسر در محیط های اجتماعی یکدیگر را می بینند. مثلاً در دانشگاه، محیط کار، فضای اینترنت، مهمانی ها، خیابان و پارک. طبیعتا بر اساس آنجایی که با فرد ارتباط برقرار می کنیم و درواقع نحوه آشنایی می تواند تعیین کند که ما در آینده ممکن است موفق باشیم یا خیر.

 

خیلی مهم است که زوجین ترجیحا کسی را برای ارتباط یا ازدواج انتخاب کنند که شبیه به خودشان و بر اساس یک سری معیارها باشد. متاسفانه بسیاری از زوج ها قبل از اینکه بخواهند آن فرد را انتخاب کنند یک کششی برای آنها ایجاد می شود. مثلاً از حرف زدن آن آدم، از قیافه یا رفتارهای آن آدم خوش شان می آید. لزوما اگر ما از یک آدم در نگاه اول خوش مان بیاید به آن معنی نیست که آن آدم می تواند برای ما زوج مناسبی باشد و می تواند در آینده تبعاتی داشته باشد. متاسفانه بسیاری از این ازدواج ها بعد از چند ماه به جدایی منجر می شود و این به آن علت است که تازه بعد از اینکه زیر یک سقف رفتند همدیگر را می شناسند و با ابعاد پنهان یکدیگر آشنا می شوند.

 

اکثر آدم ها تکیه کلام شان در توصیه به دیگران برای ازدواج نکردن این است که وقتی می روی زیر یک سقف تازه زندگی عوض می شود. اما آیا زیر این سقف اتفاقی می افتد. حقیقت این است که بزرگترین اتفاق این است که دو من تبدیل به یک ما می شوند و ما در حال تقسیم کردن زندگی و خود هستیم و تا زمانی که در ازدواج شناخت وجود نداشته باشد حتی زیر یک سقف مشکلات و جدایی ممکن است پیش آید. در یک رابطه قبل از اینکه صمیمیت و احساس را بیشتر کنیم باید سعی شود شناخت را بیشتر کرد که این آدم فرد مناسبی برای من هست یا خیر و این نیاز به ملاک هایی دارد که اساسی ترینش این است که خود را بشناسیم اینکه مثلاً من آدم سختگیر یا راحتی هستم یا آدم اجتماعی یا برای طرف مقابلم چه انتظاری دارم. خیلی از آدم ها حتی خودشان را نمی شناسند چه برسد به طرف مقابل . ما برای شناخت ها ملاک های متفاوتی داریم. هفت عامل وجود دارد.

 

 

هفت ملاک برای انتخاب و شناخت کسی که به او تمایل داریم

 

۱) شخصیت آن آدم است یعنی اینکه از نظر شخصیتی این آدم را می پسندم یا خیر. اینکه با شخصیت آن آدم می توانم ۳۰، ۴۰ سال زندگی کنم یا خیر. ممکن است این فرد آدم شوخ طبع یا درون گرایی باشد و خلاصه به لحاظ شخصیتی باید ارزیابی کلی داشته باشیم مثل یک تصویر روشن و دقیق که شبیه تصویر پسر و دختر رویاها نیست بلکه یک تصویر معقولانه و واقعی است.

 

۲) اینکه من از طرف مقابلم می خواهم چه تحصیلاتی داشته باشد اینکه او باید بیشتر از من تحصیل کرده باشد یا کمتر. چون نگاه ما در باور ماست که در زندگی ما تاثیرگذار است.

 

۳) آیا برای من مهم است که او چه شغلی دارد یا اصلا شغلی نداشته باشد مثلاً یک پزشک که هر لحظه ممکن است به بیمارستان برود یا یک هنرمند که کار موسیقی انجام می دهد باید دائم در استدیو یا کنسرت باشد. آیا من این را می خواهم؟

 

۴) اعتقادات و باورهای مذهبی. او چه باورهایی دارد و آیا آن را من او را در این زمینه می پسندم یا نه.

 

۵) موقعیت اجتماعی و فرهنگی خانواده کسی که می خواهم با او باشم. آیا او با ملاک های خانوادگی ما جور است. ما معمولاً با کسانی راحت هستیم و دوست شان داریم که بیشتر شبیه به ماست. اینکه در رفتارهای خانوادگی شبیه به علایق من رفتار می کند یا خیر یا اینکه آیا ما در گفت وگو با او حرف مشترکی داریم. شباهت محیط فرهنگی دو طرف بسیار مهم است.

 

۶) سن. اینکه سن این فرد باید چه اندازه باشد بهتر است معمولاً برای خانم ها پیشنهاد شود آقایان چند سالی بزرگتر باشند. چون سنی عقلی خانم ها کمی بیشتر است و البته نه بسیار زیاد که منجر به تفاوت نسل و باور شود چراکه تفاوت نسل هم منجر به بروز مشکلاتی می شود.

 

۷) کشش و جذابیت. آیا من اصلا از ظاهر این آدم خوشم می آید یا نه. چون اگر این ملاک وجود نداشته باشد در اکثریت موارد افراد به سراغ آدم هایی کشش پیدا می کنند که از آنها خوش شان می آید و این تعهد را دچار مشکل می کند. عکس این قضیه هم صادق است و اگر فقط به خاطر جذابیت و میل به زیبایی این آدم را انتخاب کنم این در ابتدا خوب است اما بعد از مدتی تبدیل به عادت می شود. کسانی که ملاک جذابیت برایشان در اولویت است توجه داشته باشند که برای چند وقت بعد ملاک های دیگر برایشان اهمیت پیدا می کند؛ اینکه اصلا من با این آدم می توانم حرف بزنم یا مسائل مشترکی با هم داریم. متاسفانه بسیاری از ارتباطات خارج از زناشویی و خیانت ها به همین دلیل است.

 

 

● ازدواج های عجیب اما شدنی

 

▪ امروزه شاهد ازدواج های جدید و در واقع عجیب و غیر منطقی هستیم مثلاً اینکه یک پسر ۲۰ ساله با دختر یا زنی که بیش از ۲۰ سال یا ۱۰ سال با او تفاوت سنی دارد ازدواج می کند یا برعکس، آیا لزوما این ازدواج ها به شکست می انجامد؟

 

_ البته این اتفاق به چند دلیل می افتد که یکی از آنها عدم آگاهی از عواقب تفاوت سنی است یا اینکه یک دختر ۲۰ ساله یک مرد۵۰ ساله را انتخاب می کند که ممکن است این تصمیم به خاطر موقعیت اقتصادی مرد باشد یا اینکه او می خواهد این فرد را جایگزین پدرخود کند که این موضوع بارها در گروه درمانی ها عنوان شده است. این موضوع به همان عشق بی توقع و بی شرط بر می گردد که ممکن است مادر و پدر آن را از بچه شان دریغ کرده باشند.

 

البته همیشه این موضوع نمی تواند منجر به اختلاف باشد به خصوص اگر با یک شناخت مناسب اتفاق افتاده باشد. به طور اصولی و منطقی در یک روابط زناشویی یک پسر ۲۰ ساله با زن ۵۰ ساله شاید نتواند حرف مشترکی داشته باشند البته همیشه استثناهایی هم هست اما در ابعاد مختلف روابط زناشویی، نگاه دیگران و احساس دیگران بسیار مهم تر است ولی موارد موفق هم بوده اما ما نمی توانیم این نوع از ازدواج ها را ملاک قرار بدهیم و توصیه کنیم.

 

در موارد دیگری هم که دختر دو چند سال بزرگتر است باید نکاتی مورد توجه باشد اینکه اختلاف سن خیلی است یا خیر که در غیر این صورت اگر نتیجه ارزیابی ملاک های دیگرمثبت بود از ملاک سن می توان عبور کرد اما سن زیاد ما را به حساسیت بیشتری وا می دارد و شدیدا توصیه می شود در این موارد با مشاورین در ارتباط باشند تا به شناخت آیتم ها بپردازند. چراکه زوج باید از حوادث بعدی این تصمیم آگاه باشند. اینکه آنها می خواهند دیگران از این موضوع باخبر شوند یا اینکه مثلاً دختر مایل است مرد با وجود کمی سنش او را کنترل کند.

 

دررابطه ای که سن خانم خیلی بیشتر است و قرار است این رابطه به ازدواج بینجامد حتماً باید خانواده ها موافق باشند حتی اگر یکی از دو طرف موافق این موضوع نباشند باعث بروز مشکلات جدی می شود چراکه ما در کشوری زندگی می کنیم که افراد در ازدواج در واقع با یک قوم یا یک نسل ازدواج می کنند و نه مثل زندگی هایی به سبک اروپایی.

 

 

● عشق در نگاه اول را چگونه انتخاب کنیم

 

▪ یکی از زیباترین تصاویری که شاید همه افراد از عشق در خاطر خود دارند عشق اول یا عشق در نگاه اول است، آیا این عشق همیشه خوب، دوست داشتنی و برای ساختن یک زندگی مشترک شدنی است؟

 

عشقی که در نگاه اول به وجود می آید واقعاً زیباست و واقعاً لذت احساس کردن چنین تجربه ای را نمی توان کتمان کرد که برای تمام آدم ها حتماً این اتفاق می افتد یا در دوران جوانی یا بزرگسالی. اما واقعیت این است که اگر این عشق هم با آگاهی و شناخت همراه نباشد آسیب زاست. من می فهمم که هرکس بعد از تجربه عشق اول چنان شیفته طرف مقابل می شود که برای رسیدن به او می خواهد همه را راضی به این انتخاب کند اما اگر این فرد بتواند به این مفهوم فکر کند که قرار نیست آن دو فقط چند روز در کنار هم باشند بلکه حرف یک عمر مطرح است خیلی از مشکلات پیش نمی آید.ما هرلحظه در زندگی مان در حال انتخاب هستیم که هریک از آنها برای ما تبعاتی دارند.

 

قبول دارم که برخی آدم ها در برخورد با دیگران حتی کسی که دوست شان دارد صادق نیستند که این یک عشق نیست بلکه نیاز است. خیلی از زوجین می گویند من بدون تو می میرم این جمله خود نشان دهنده این است که این فقط نیاز است چون عشق آزادانه است و ما نمی توانیم به آن چنگ بزنیم یا مالک آن باشیم و آن را برای خودمان بخواهیم بلکه باید در لانه عشق را بازبگذاریم تا هر لحظه این پرنده به پرواز درآید و این عشق نباید به خاطر ترحم و نیازباشد بلکه باید برای خود عشق باشد. من معتقدم ما یک نیمه گمشده ای در این زندگی داریم و همیشه کسی هست که این نیمه را پر می کند. زندگی مشترک هم یک پرنده با دو بال است، یک بال از سوی من و بال دیگر کسی که قرار است با او زندگی کنیم.


▪ چند درصد افراد در زندگی های امروز خود چنین احساسی دارند و با نیمه گمشده خود زندگی می کنند؟

 

متاسفانه خیلی کم است شاید در نسل قدیم زندگی ها خیلی پایدار بود و نه لزوما موفق اما به خاطر تعهدی که داشتند همیشه پایدار بود. البته پدربزرگ ها و مادربزرگ هایی هم وجود داشته اند که با عشق بی توقع زندگی رویایی داشته اند. اما امروز معمولاً همه به ازدواج سطحی نگاه می کنند و به نیازهای فعلی خود فکر می کنند. به دلیل اینکه آمار دقیق و مشخصی از ازدواج ها موفق نداریم چراکه خیلی ها در زندگی هستند اما راضی نیستند، به این دلیل شاید از هر ۱۰ زوجی که الان برای مشاوره مراجعه می کنند تنها یک زوج احساس رضایت داشته باشند که آمار خوبی نیست چون این موضوع هم برای خود تبعاتی دارد و روی بچه هایی که در این زندگی به دنیا می آیند،زندگی، شغل و انتخاب آنها تاثیرگذار است چراکه ما بدو ن احساس رضایت نمی توانیم خوب تلاش کنیم و درواقع سلامت روانی آدم ها به محیطی که در آن زندگی می کنند وابسته است.

منبع: sharghnewspaper.com