سلامت
2 دقیقه پیش | نشانه ها و عوارض کمبود ویتامینها در بدنویتامینها نقش مهمی را در بدن انسان ایفا میکنند. بهنحویکه کمبود ویتامین (حتی یکی از آنها) میتواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ... |
2 دقیقه پیش | چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش میزنند؟فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ... |
تفاوت زندگی مشترک,بادوستی های عاشقانه
بسیاری از جوانان تصور می کنند:که زندگی مشترک وشرایط به وجود آمده در زمان ازدواج مانند شرایطی است که در زمان دوستی یا نامزدی بین دو طرف حاکم بوده است.و مقایسه بین این دو شرایط برای تعدادی از زوج ها باعث شده تا بدبینی خاصی نسبت به زندگی مشترک داشته باشند. در حالی که دنیای دوستی و نامزدی دنیای بسیار متقاوتی از زندگی مشترک می باشد.
دنیای دوستی دنیای رویاها و ایده آل هاست در حالی که زندگی مشترک دنیایی کاملا حقیقی و ملموس است . دنیایی که در آن خوبی ها و بدی ها در کنار یکدیگر است و تنها می توان با تلاش و کوشش و صبوری دنیای ایده آلی ساخت.دنیای دوستی سراسر شیرینی ، امید و شرایط مطلوب است.اینجا مرد مورد علاقه ات کاملا در اختیار توست .برای با تو بودن به اندازه کافی فرصت دارد تنها به تو می اندیشد و به همه خواسته هایت تن در می دهد.زن مورد علاقه ات به همان گونه است که تو می خواهی ، تنها به فکر توست و برای رضایت و خوشنودیت تلاش می کند.
در زمان دوستی از گذشته خود به راحتی صحبت می کردی ، از همه خواسته هایت بی پرده سخن به میان می آوردی و احساس می کردی که گذشته و حالت از خودت می باشد.وآزاد هستی تا در انتخاب خود تجدید نظر کنی.همه چیز را عاشقانه می نگریستی و از کمی ها و کاستی ها به راحتی می گذشتی چون باور داشتی که باید این زندگی رویایی را شیرین نگاه داشت و برای شیرین بودن آن باید از عیب ها گذشت. اما همین که وارد زندگی مشترک می شوی شرایط کاملا تغییر می کند.اینجا دیگر صحبت از تحمل کردن است. اینجا صحبت از یک عمر زندگی است. اینجا خوبی و بدی، شیرینی و تلخی و زشتی ها و قشنگی ها در کنار همدیگر است.در دنیای دوستی محبوب تو خود را به شکلی ایده ال به تو ارایه می کرد اما در زندگی مشترک تو باید از او یاری ایده آل بسازی.
دنیای دوستی دنیای نیاز های عاطفی، و نیازهای غریضی است.در این دنیا برای رسیدن به خواسته هایت باید محبوب و مطلوب دوستدار خود باشی.اینجا رفع نیاز هایت در ردیف اول اولویت های زندگیت می باشد بنا براین خود را برای برآورده شدن نیاز های عاطفی یا دیگر نیاز های غریضی خود آماده می کنی.اما در زندگی مشترک با برآورده شدن این نیازها، مسائل دیگری در اولویت زندگی قرار می گیرند.ومردان براساس ساختار مغزی ونوع وظیفه ای که در طول تاریخ آفرینش بر عهده آنها گذاشته شده کار و موفقیت های اجتماعی خود را در راس همه امور قرار می دهند.اما زنان ایده آل ترین شرایط زندگی برای آنها زمانی بود که مرد مورد علاقه شان تنها به آنها فکر می کرد و هیچ چیز جز زن محبوب شان در اولویت کار آنان نبود.اما با ادامه زندگی و هویدا شدن نیاز های اساسی دیگر مرد، زنان از رابطه معشوقانه خود سر خورده شده و تصور می کنند که: محبت و عشق مرد مورد علاقه آنها کم رنگ شده است.بنا براین نسبت به همه روابط مشترک حساس شده که این حساسیت تصور سلطه طلبی و زیاده خواهی زنان را در افکار مردان پرورش می دهد.و این مسئله خود باعث می شود تا در برابر نیاز عاطفی و احساسی زنان واکنش های منفی از خود بروز دهند.اینجا یک رابطه ساده وعاطفی تبدیل به رابطه ای پیچیده و پر از شک و ظن می شود.که حل آنها تنها به دست روانکاوان متبحر انجام می پذیرد.
بزرگترین اشتباه زنان در این مرحله از زندگی این است که به حساسیت های خود دامن بزنند.یا بین خود و محبوبشان فاصله ایجاد کنند. یا تصور کنند که اگر با مردی دیگر ازدواج می کردند عشق آنها همیشه پر رنگ و ثابت بود.در حالی که همه مردان برای آشنا شدن به روحیات زنان و تطبیق دادن روحیات خود با زنان مورد علاقه شان نیاز به کسب مهارت عشق ورزی دارند که این وظیفه اصلی هر زنی است که مرد مورد علاقه خود را درمهارت بیان احساسات درونی و عشق ورزی متبحر کند.او باید خود را به مرد مورد علاقه خود نزدیک تر کرده و به او بفهمانند که من یک زنم .من کانون عشق و عاطفه هستم .من دوست دارم وقتی با من زیر یک سقف هستی دنیای مردانه خود را فراموش کنی و چون من تو هم به یک کانون عشق و محبت تبدیل شوی. همچون زمانی که آرزوی با هم بودن را در سر می پروراندیم.محبت تو برای من تنها زمانی که نیاز جنسی داری برایم کافی نیست بلکه من باید دایم و پیوسته از تو انرژی محبت و عشق بگیرم تا بتوانم شاداب و با طراوت زندگی کنم.
زنان تصور نکنند که تنها با بیان یک بار این جملات و ظیفه آموزش مرد مورد علاقه خود را به پایان رسانده اند .بلکه این کار نیاز به پشتکار و به کار گرفتن فنون و جذابیت های زنانه است.چون مردان وظیفه مهارت عشق ورزی و بیان احساسات خود را فراموش می کنند چون این وظیفه اصلی آنها نیست و نیمکره مغز آنان که وظایف غیر احساسی و عاطفی را به عهده دارد بزرگتر از نیمکره مغزی است که وظیفه عاطفی و احساسی را به عهده دارد.در ضمن مردان موجودات تنوع طلبی هستند که اگر آنان را رها کنید زنی دیگر را همچون شما اسیر نیازهای عاطفی و جنسی خود می کنند.
در دنیای دوستی همه روابط عاشقانه و بی عیب و ایراد است اما در زندگی مشترک این عشق ها کم رنگ شده و عیب ها خود را نمایان می سازند.در این نوع زندگی باید از خرد و اندیشه کمک گرفت و به خود و محبوبمان بفهمانیم که هر انسانی دارای معایب و محاسنی است.و پیدا کردن فردی که فقط خوبی در او باشد محال است همانطور که خودم یا شما دارای نقاط ضعف و عیب هایی هستیم.
ویدیو مرتبط :
تفاوت زندگی انسانی با زندگی حیوانی! (طنز) - لویی سی کی
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
1 + 5 راه برای عاشقانهتر شدن زندگی مشترک
سختتان است با عشقتان از احساسات خود حرف بزنید؟ آیا نامزدتان به محض اینکه کلمه «احساس» را میشنود، خودش را به کوچه معروف علی چپ میزند؟!
اگر پاسختان به هر یک از این سوالات مثبت است، خبرهای خوبی برای شما، نامزدتان و آینده رابطه شما داریم. نتایج پژوهشهای اخیر محققان نشان داده صحبت کردن در مورد احساسات تنها راه و لزوما بهترین راه، برای حفظ یک رابطه سالم، شاد و موفق زناشویی نیست.
صحبت کردن در مورد احساسات بسیار سخت است و حتی اگر در بیان و صحبت کردن از عواطف خیلی خوب عمل میکنید، ممکن است احساس کنید هنوز نتوانستهاید منظورتان را آنطور که دوست دارید، بیان کنید. شاید هم نامزدتان به سادگی از گفتوگوهای احساسی و عاطفی خوشش نمیآید، اما نتایج چند مطالعه نشان میدهد برای یک ارتباط دوسویه اولیه و معنادار، واقعا نیازی به کلمات نیست! در ادامه به 6 راه برای بهبود و عمیقتر شدن رابطه شما با همسرتان میپردازیم؛ راههایی که نیاز به گفتن حتی یکی از حروف الفبا هم ندارد!
1) موجز باشید. شاید فکر کنید حرف زدن در مورد یک برنامه تلویزیونی یا حتی صحبت در مورد وضعیت هوا هیچ ربطی به ارتباط عاطفی ندارد اما این جزئیات به نظر بیاهمیت، در واقع خیلی بیشتر از یک بحث داغ و عمیق در مورد احساساتتان، شما را به همسرتان نزدیک میکند و پیوند میزند! هری استک سالیوان، یک روانکاو آمریکایی است که رویکردی به نام «پرسوجوی جزءبهجزء» دارد که معتقد است درمانگرها براساس آن اطلاعات تمام بخشهای زندگی مراجعهکنندگان را جمعآوری میکنند. سالیوان معتقد است در همین جزئیات دقیق است که سرنخهایی از مدل شخصیتی افراد بهدست میآید. به تازگی «جان گاتمن و جانیس درایور» همین شیوه را روی گروهی از متاهلان پیاده کردند و متوجه شدند «لحظههای فانی و زودگذر» که بخشی از زندگی روزمره یک زوج است، خیلی بیشتر از مکالمههای پرمعنای عاطفی و جدی بر سلامت رابطه زوج تاثیرگذار است.
خستهاید از بس همسرتان از چکهچکه کردن لوله دستشویی یا مسابقه فوتبالی که دیشب تماشا کرده، صحبت میکند؟ حتی شاید با خودتان فکر کنید که تمام جزئیات زندگی همسرتان (نامزدتان) را میدانید. شاید واقعا احساس کنید اطلاعات خیلی زیادی راجع به او دارید اما به گفته گاتمن و درایور، این حرفهای بیاهمیت روزمره راهی برای صمیمیت بیشتر است. حتی اگر با همسرتان لیست خرید بنویسید، فرصت خوبی برای گذراندن فضا و زمان مشترک است و میتواند به راهی برای نشان دادن عشق تبدیل شود؛ مثلا وقتی بدون درخواست همسرتان، خوراکی مورد علاقه او را به لیست اضافه میکنید!
البته از طرفی هم ممکن است شما احساس کنید پرسیدن جزئیات، بیادبانه، انتقادی یا فضولی به نظر می رسد، اما یادتان باشد شما این چیزها را نمیپرسید که مچ همسرتان را بگیرید. فقط اجازه می دهید بداند که به او اهمیت میدهید و چیزی که او را هیجانزده میکند، شما را هم سرحال میآورد. شاید چیزی از صحبتهای او با همکارانش دستگیرتان نشود و متوجه نشوید اوضاع کارش چطور پیش میرود، اما موضوع خوبی برای صحبت کردن با همسرتان پیدا میکنید که میتواند صبحش را درخشان کند! و این همان لحظات بیاهمیتی است که زندگی واقعی ما را میسازد.
2) فقط درباره تجربیات همسرتان پرسوجو نکنید. تجربیات مشابه خود را هم ابراز کنید. نتایج مطالعه تازهای نشان میدهد وقتی تجربیات مشترکی با فردی داریم، احساس نزدیکی بیشتری به آن فرد میکنیم. مثلا زوجهایی که در رابطهشان با مشکل مواجه میشوند، میتوانند بهعنوان اولین قدم برای ترمیم رابطهشان درباره فرزندانشان صحبت کنند بهخصوص از لحظات لذتبخش و خاطرات بامزهای که در مورد بچههایشان دارند، یاد کنند. مسلما وقتی در خانوادهای مشکلات پیدا میشوند، باید حواستان باشد موقع استفاده از این شیوه، خاطرات بد و تلخ را یادآوری نکنید، اما حتی اگر با یادآوری یک لحظه ناخوشایند، باعث شروع مجدد بحث شدید، میتوانید با پیدا کردن یک لحظه مشترک که هردوی شما (شما و همسرتان) دنبال راه چارهای برای حل مشکل یکی از بچههایتان بودهاید، موضوع را ختم به خیر کنید. مسلما یادآوری یکی از شیرینکاریهای بامزه دوران کودکی فرزندتان وسط یک بحث و دعوای داغ، میتواند فکر هر دوی شما را منحرف کند.
لازم نیست این تجربیات مشترک به زبان بیایند. پژوهش دیگری در همین زمینه نشان داده که برای برانگیختن عواطف و احساسات مشترک به منظور بهبود رابطه، لازم نیست کلمات به زبان بیایند. انجام یک کار مشترک در زمان واحد، از دوچرخهسواری گرفته تا تماشای فیلم و خوردن یک تکه شکلات، میتواند هم احساسات خوب و هم احساسات بد را برانگیخته کند. اگر تماشای یک عکس به گفتن هزاران واژه میارزد، یک کار کوچک میتواند ارزش بیشتری هم داشته باشد. دست همسرتان را در دست بگیرید یا حتی اگر همسرتان اهل این نوع ارتباط نیست، چند ثانیه، طوری کنارش بایستید که کمی با او تماس داشته باشید. این یکی از همان لحظاتی است که حرف زدن از تجربهها میتواند صمیمیتش را از بین ببرد. فقط در سکوت لحظهای را با هم شریک شوید.
3) با دقت گوش کنید. احساس شنیده شدن، یکی از آن مواردی است که میتواند مثل چسب عمل و رابطه بین زوج را تقویت کند. یکی از راههای تقویت مهارت گوش دادن، تمرین تکنیکی به نام «شنود فعال» است. در این روش شما با تکان دادن سر یا بیان آواهایی مثل «بله، درست است و ... » نهتنها فرد مقابل را مطلع میکنید که در حال گوش دادن هستید، بلکه متوجه حرفهایی که شنیدهاید، هستید. متوجه شدن را میتوانید با یک لبخند، گفتن یک کلمه یا عبارت، یا حتی به سادگی با گفتن «متوجه شدم»، ابراز کنید؛ البته اگر واقعا متوجه منظور طرفتان شده باشید. نکته هیجانانگیز ماجرا این است که در شیوه «شنود فعال» شما میتوانید برای تفکیک برخی موارد یا اعلام عدم موافقتتان با فرد، حرفش را گاهی قطع کنید. البته قبل از بریدن کلام همسرتان، اول از او اجازه بگیرید که: «ببخشید! میتوانم یک چیزی بپرسم؟» تا روش خوبی برای انجام این کار داشته باشید. اگر با کل ماجرا یا با نحوه برخورد همسرتان در یک شرایط خاص مخالفاید، صبر کنید حرفش به پایان برسد و بعد مخالفت خود را ابراز کنید، اما اگر مطمئن نیستید که چیزی را درست توصیف کرده یا نه، میتوانید از او جزئیات بیشتری بخواهید؛ مسلما بدون اینکه او را به دروغگویی و ... متهم کنید!
4) سوال بپرسید، بدون اینکه وانمود کنید جواب را میدانید. مسلما سوال پرسیدن، نشان میدهد که شما به مشکلات همسرتان اهمیت میدهید و نگران حال او هستید اما اگر پیش از پرسیدن سوال، قیافه یا لحنی به خود بگیرید که وانمود کنید جواب سوال را میدانید، همسرتان احساس خوبی از این سوال پرسیدن نخواهد داشت چراکه مطمئن میشود شما او را باور ندارید و برای گرفتن مچ او و رو کردن اشتباه یا دروغش این سوال را پرسیدهاید نه برای اثبات همدلی! پس به لحن و قیافه خود موقع پرسیدن سوال دقت کنید.
5) از خودتان بگویید، اما متکلم وحده نباشید! در بیشتر روابط، برقراری یک تعادل سالم بین حرف زدن و شنیدن کار سختی است اما وقتی یکدیگر را بیشتر میشناسید، این کار سختتر هم میشود! بنابراین نکته بسیار مهم این است که هم شما و هم همسرتان، فرصت گفتن و شنیدن داشته باشید.
6) وقتی متوجه لحظات مکتوم مشترکی میشوید که با همسرتان دارید، دنبال فرصتهایی بگردید که این لحظات را افزایش دهید و بدون آشکار کردن این لحظهها، کارهای مشترک انجام دهید. اگر یکی از شما- یا هردویتان- نمیتوانید احساسات خود یا حتی جزئیات روزی که گذراندهاید را با کلمات به خوبی توصیف کنید، نگران نباشید. به توصیههای 1 و 2 همین فهرست مراجعه کنید. کافی است با همسرتان وقت بگذرانید و کارهای بیاهمیت روزمره یا فعالیتهای جدی را کنار هم انجام دهید؛ روزنامه بخوانید، موسیقی گوش کنید، تلویزیون تماشا کنید یا حتی لباسها را اتو بکشید. همین کارهای ساده خیلی بیشتر از حرف زدن مستقیم در مورد احساسات، باعث صمیمیت و نزدیکی شما به همسرتان میشود. مسلما این کارها خیلی بهتر از این است که هرگز با هم صحبت نکنید!
منبع:سلامت نیوز