سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

با فرزندمان در مورد بلوغ حرف بزنیم!



 

با فرزندمان در مورد بلوغ حرف بزنیم

 

در طول زندگی یک فرد، وقایعی، رخ می‌دهند كه از اهمیت خاصی برخوردارند و بعنوان نقاط عطفی در زندگی از آنها یاد می‌شود. یكی از این وقایع بلوغ است. از نظر لغوی، بلوغ یعنی كامل شدن و به حد كمال رسیدن. بلوغ دوره بحرانی انتقال از مرحله كودکی به بزرگسالی و زمان كسب قدرت باروری است. در این دوره تغییرات دینامیک در مغز و غدد بدن باعث تغییرات جسمانی، روانی و رفتاری می شود.

 

ثبات و تكوین شخصیت نوجوان در این دوره صورت می‌گیرد. بلوغ یك مرحله بحرانی است كه در گذر از این دوره، زیربنای زندگی بزرگسالی فرد پی‌ریزی می شود و ممكن است بسیاری از مشكلات روانی، بیماری‌های عفونی، ازدواجهای ناموفق، حاملگی‌های زودرس و مخاطره‌آمیز، صدمات و مرگ میر و مادر و كودك و در نهایت مشكلات عدیده جسمی و روحی ریشه در این دوران داشته باشند. با توجه به ابعاد مختلف جسمی، روانی و اجتماعی بلوغ سن شروع و مسائل خاص هریك از آنها نیز دارای مشخصه خاص خود می باشد كه قابل بررسی و پیگیری است.


بلوغ جزئی از فرایند رشد و نمو است و در این دوره از حیات انسانی، مجموعه‌ای از تغییرات جسمی و روانی در فرد دیده می‌شوند. بروز این تغییرات معمولاً با بروز نگرانیها و سئوالاتی در فرد شروع می شود از قبیل اینكه:


آیا من طبیعی هستم؟


چه اتفاقی دارد برای من می‌افتد؟


آیا گاهی این تغییرات در افراد دیگر هم اتفاق می افتد؟


لذا گاهی چنین تغییرات جسمی و پاسخگوئی درست و مناسب به سوالات نوجوان، باعث خواهد شد تا حد زیادی از نگرانیهایی كه نوجوان در مورد تغییرات بدن خود دارد، كاسته شود.


ناآگاهی، مهمترین ضعف بهداشت بلوغ در جامعه ماست؛ این ناآگاهی نه تنها نوجوانان بلكه در بسیاری حوزه ها، بزرگسالان جامعه را هم در برمی گیرد و از این طریق به منشأ ناشناخته برای تولید آسیبهای دامنه دار اجتماعی تبدیل می شود.


فرهنگ عرفی ما در یك نگاه كلی بلوغ را با احتیاط شدید و به صورت خاموش برگزار می كند و متأسفانه در برخی شئون قومی آن را پدیده ای مزموم یا خجالت آور می شناسند. دامنه ناآگاهی برای پسران گسترده تر است و از این رو بزه جنسی و رفتاری در میان مردان جامعه ما فراوانی بیشتری دارد و دنبال آسیبهای دوران بلوغ كه به صورت عقده های مزمن روانی، تلقیات نادرست و تمایل به فرهنگ منحط جنسی آشكار می شود تا سنین پیش از ازدواج و حتی چندین سال پس از آن ادامه می یابد و بحران می آفریند. تحقیقات تطبیقی نشان می دهد حداقل 20 درصد نوجوانان جامعه از تغییرات جسمی و روحی بلوغ به نگرانی جدی دچار می شوند.


گروهی از نوجوانان كه والدین، مربیان و كاركردهای اجتماعی آنها را با این نوع تغییرات آشنا نكرده اند، دچار ترس، اندوه و حتی افسردگی می شوند و از خود می پرسند این چه اتفاقی است كه برای من می افتد، آیا طبیعی است؟ آیا برای همه این اتفاق می افتد؟ مبادا برایم مشكلی ایجاد كند. در واقع نوجوانان به دلیل ناآگاهی دوره بلوغ را با ترس و اضطراب طی می كنند و به تدریج قدرت تطبیق با شرایط متغیر آن را از دست می دهد.


اینجاست كه آسیب های رفتاری در كمین وی قرار می گیرد و تباهی های زندگی اش را رقم می زند. باید والدین با زبانی ساده و بدون پیچیدگی شرایط بلوغ را برای نوجوان تشریح كنند و به او اطلاعاتی متناسب با سن و پیشرفت مراحل بلوغ ارائه كنند. نوجوان تازه بالغ باید پیش از شروع تغییرات عمده جسمی به آنها آگاه باشد و بداند كه دیگر كودكی خردسال و نوجوانی سر به هوا نیست و برای خود آقا یا خانمی شده كه جامعه و اطرافیانش انتظارهایی متناسب از وی دارند.

 


از آنجا كه بسیاری از والدین به دلیل موانع فرهنگی یا بر اساس شرمی نابه جا از ارائه توضیحات كامل و جامع در این باره خودداری می كنند، آموزشهای اجتماعی دوره بلوغ اهمیتی دو چندان می یابند. برگزاری جشن تكلیف در مدارس و حوزه های آموزش های بلوغ اقدامی فرخنده اما ناكافی است.به نظر می رسد خلاء اصلی در این باره طرح نشدن نكات آموزشی، بهداشتی و پزشكی بلوغ در كتابهای درسی است. در چنین شرایطی تلاش رسانه های صوتی، تصویری و مكتوب و اجرای برنامه های آموزشی از سوی نهادهای فرهنگی و حمایتی می توانند تا اندازه ای راهگشا باشند و شرایط را برای ارائه آموزش های رسمی، كامل و متناسب درباره بلوغ مهیا كنند.

 


كمبود آگاهی درباره بلوغ در زمینه های رفتاری و روانی نیز مطرح است و بیشتر در رفتار بزرگسالان در تقابل با نوجوانان نمایان می شود. اساس این ناآگاهی دردسرساز از برخی جبهه گیری های احتمالی و گاه غیرواقعی در جامعه ناشی می شود. این جبهه گیری بیش از آنكه واقعی و ملموس باشد، ناظر بر نوعی خود سانسوری است. گویا مسئولان آموزشی و فرهنگی جامعه از طرح صورت مسأله هم پرهیز می كنند و ابا دارند و گمان می كنند آموزش درباره مسائل جسمی و روانی بلوغ نزد افكار عمومی به ترویج فساد و فحشا تبدیل شود؛ تفكری كه همیشه چوب آن را خورده ایم و عبرت نمی گیریم.


بلوغ یعنی كامل شدن و به حد كمال رسیدن. بلوغ دوره بحرانی انتقال از مرحله كودکی به بزرگسالی و زمان كسب قدرت باروری است


به راستی چرا باید بخشی از آموزش های حیاتی برای جامعه به دلیل ترس از شبهات و قضاوتهای نادرست و احتمالاً متلك پرانی به نیازمندان آن ارائه نشود و آیا پیشگیری از آسیبهای این حوزه با فرهنگ جامعه، متناسب تر نیست؟


پاسخ این پرسش ها ساده است و در این موضوع خلاصه می شود كه بلد نیستیم چگونه به ارائه آموزشهای بلوغ بپردازیم كه حساسیت نینگیزد، مخالف شئون دینی و فرهنگی ما نباشد و به كار آید و از آسیبها جلوگیری كند.


آموزش بهداشت بلوغ در مدارس، بویژه در مقطع راهنمایی كه مصادف با سنین بلوغ است با مشكلات و كمبودهای جدی دست و پنجه نرم می كند. آموزشها چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم ارائه شود، همواره با حاشیه امنیت همراه است و در عمل بخش بزرگی از محصلان نوجوان را به دلیل شرایط جامعه و ناپسند دانستن صحبت در این باره در محیط های بیرونی و خانواده ها از دستیابی به اطلاعات كامل و جامع و متناسب محروم می كند.

 


اگر قبول داشته باشیم كه وظایف نظام آموزشی و پرورشی تنها در آموزش ریاضی، علوم، هندسه و تولید انواع و اقسام نخبه و دانش آموز ممتاز خلاصه نمی شود و پرورشی هم در كار است كه ابعاد جسمی، شخصیتی، روانی، رفتاری و اجتماعی محصلان را در برمی گیرد، به ضعفهای جدی این نظام در حوزه مسائل اجتماعی نوجوانان و محصلان پی می بریم. به هر ترتیب نوجوان باید در دوران بلوغ روشهای حفظ سلامتش را بشناسد و بداند چه چیزی بهداشت جسم و روانش را به خطر می اندازد تا بتواند با تهدیدهای بیرونی مقابله كند و از نوجوانی اش در مسیر تكامل لذت ببرد. در این دوره تغییرات جسمی و روانی نوجوان سریع است. احساسات، تفكر، رابطه های اجتماعی و منطق وی رشد می كند و از این گذرگاه به شناخت خویش و محیط پیرامون اقدام می كند. این تغییرات ذاتاً مقدس هستند و هدایت و كنترل آنها از طریق شناخت مقتضیات دوره بلوغ، وی را از گمراهی، گناه و آسیب نجات می دهد.



ویدیو مرتبط :
اختراع یک دانش آموز 16ساله هندی:بدون حرف زدن،حرف بزنیم!

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

چگونه با فرزندمان درباره مواد مخدر حرف بزنیم؟


صحبت کردن هدفمند با کودکان زیر 7 سال، ابتکار عمل فوق‌العاده‌ای می‌خواهد. همیشه باید هوشیار باشید و به محض اینکه زمینه‌ای ایجاد شد، نهایت استفاده را از آن ببرید.

سلامت: تقریبا همه پدر و مادرها می‌دانند که فرزندان آنها برای مبتلا نشدن به بیماری‌های عفونی و خطرناک باید واکسن بزنند. اما اکثر این والدین نمی‌دانند که اگر در سنین کودکی با فرزندان خود در مورد مواد مخدر صحبت کنند،..

 کاری درست شبیه به واکسن‌ زدن علیه اعتیاد انجام داده‌اند. کودکانی که پدر و مادرشان هیچ‌وقت در مورد چنین مسایلی اطلاعات کافی به آنها نمی‌دهند، در نوجوانی دچار مشکلات بیشتری نسبت به بقیه خواهند شد. چنین نوجوانانی در اولین برخوردها با مواد مخدر، تردیدها و سوالات بی‌شماری پیدا می‌کنند اما چون قبلا چنین صحبت‌هایی بین آنها و والدین‌شان رد و بدل نشده باز هم نمی‌توانند خیلی راحت با والدین خود در این مورد حرف بزنند.



بنابراین اکثر این نوجوانان جواب سوالات خود را جای دیگری جست‌و‌جو می‌کنند و ممکن است هر نوع جواب و نتیجه‌ای هم به دست‌ آورند. اگر شما جزو والدینی هستید که قصد دارند فرزند خود را علیه اعتیاد واکسینه کنند، بهتر است بدانید روش صحبت کردن و نوع جملات برای همه سنین یکی نیست و این روش بسته به سن فرزند شما فرق می‌کند.

سنین پیش از دبستان

صحبت کردن هدفمند با کودکان زیر 7 سال، ابتکار عمل فوق‌العاده‌ای می‌خواهد. همیشه باید هوشیار باشید و به محض اینکه زمینه‌ای ایجاد شد، نهایت استفاده را از آن ببرید. به عنوان نمونه وقتی فرزندتان مریض شده و قرص آنتی‌بیوتیک یا تب‌بر به او می‌دهید یکی از بهترین موقعیت‌هاست. می‌توانید برای فرزند خود توضیح دهید که هر دارویی به دلیل اثر خوب و مفید آن ساخته شده ولی اگر از همین دارو در جایی نامناسب و به شکلی غیرطبیعی استفاده شود آثار وحشتناکی دارد.

ذهن بچه‌ها در این سن آماده آموختن و به خاطر سپردن است. حتی می‌توانید با الهام گرفتن از شخصیت‌های کارتونی معروف این بحث‌ها را آغاز کنید. مثلا وقتی در یک کارتون کسی سیگار می‌کشد رشته‌کلام را به دست بگیرید و در مورد اینکه سیگار و موادمخدر، انسان را زشت و بیمار می‌کند، صحبت کنید. البته چند نکته مهم را همیشه به خاطر داشته باشید؛ اول اینکه با لحنی ملایم حرف بزنید و کلماتی به کار ببرید که کودک معنی آنها را بفهمد. علاوه بر آن همیشه آثار منفی مواد مخدر را خیلی واضح و کامل برای فرزند خود توضیح دهید. مثلا امکان بروز افسردگی یا توهم، احتمال مرگ به دلیل مصرف غیرقابل کنترل مواد یا بروز انواع مشکلات جسمی و خانوادگی. یادتان باشد همه این حقایق را بگویید ولی به زبان بچه‌ها.



8 تا 12 سالگی

اگر فرزندی در این گروه سنی دارید، می‌توانید هر بار پس از توضیحات خود، نظر او را هم در این مورد بپرسید. البته وقتی جواب او را شنیدید نباید فورا شروع به قضاوت کنید. چون این کار شما باعث می‌شود فرزندتان در نوبت‌های بعدی نظر اصلی خود را مخفی کند و آنچه شما دوست دارید، بشنوید را بگوید. بچه‌ها در این سن و سال هنوز تمایل دارند مسایل کوچک و بزرگ زندگی خود را با والدین‌شان در میان بگذارند. پس شما هم باید طوری برخورد کنید که در این رابطه باز بماند. یعنی همیشه شنونده خوبی باشید تا چنین صحبت‌هایی در آینده هم بین شما و فرزندتان وجود داشته باشد. موضوعاتی مثل خبر دوپینگ در یک ورزشکار حرفه‌ای، نقطه خوبی برای شروع یک مکالمه هدف‌دار با کودکی در این سن و سال است. وقتی در چنین بحث‌هایی نظر فرزند خود را می‌پرسید ممکن است در آن لحظه هیچ جوابی از او نشنوید اما مطمئن باشید این فکر در ذهن کودک شما باقی می‌ماند و خودش دوباره این موضوع را پیش خواهد کشید.

13 تا 17 سالگی

بیشتر بچه‌ها در این سن دوست دارند، بدانند کدام یک از همکلاسی‌هایشان سیگار می‌کشند یا احیانا از موادمخدر استفاده می‌کنند. حتی سعی می‌کنند دوستانی پیدا کنند که موتورسواری یا رانندگی بلدند. اگر اهل حرف زدن با فرزند خود باشید، حتی در این سن هم آنها تمایل دارند احساسات خود را با شما در میان بگذارند. وقتی این فرصت دست داد و مثلا فرزندتان از علاقه‌اش به رانندگی گفت لازم نیست یک شنونده خنثی باشید. درواقع بهتر است در چنین موقعیتی تمام خطرهای رانندگی با سرعت زیاد، بدون دقت و حتی رانندگی پس از مصرف مواد را کاملا برای او توضیح دهید. حتی خطر جریمه شدن، زندان رفتن، نقص عضو و احتمال کشتن افراد دیگر را هم شرح دهید.



اگر فرزندتان به سن قانونی رسید و خواست شروع به رانندگی کند، از همان ابتدا قوانینی برای او بگذارید. مثل اینکه چند روز در هفته یا چه ساعت‌هایی در روز می‌تواند رانندگی کند. یا اینکه اجازه دارد تا چه مسافتی از منزل ماشین ببرد. به او بگویید که اگر خودش یا دوستانش در ماشین سیگار بکشند حداقل تا 6 ماه آینده، دیگر ماشین را در اختیار او نمی‌گذارید. به جز این مورد، در سنین نوجوانی مساله دیگری هم وجود دارد که ممکن است زمینه مصرف موادمخدر را در فرد ایجاد کند. این مساله مهم و اجتنا‌ب‌ناپذیر میهمانی‌هایی است که فرزندتان به آنها می‌رود.

وقتی فرزندتان کمتر از 17، 18 سال دارد باید به او بگویید که پس از میهمانی خودتان دنبال او خواهید رفت. یعنی اجازه ندهید افراد دیگر او را برسانند یا شب را همان جا بماند. البته نباید نوجوان خود را در محدودیت بیش از حد قرار دهید. یعنی اگر مثلا میهمانی تا 2 شب ادامه دارد و همکلاسی‌های دیگر هم آنجا هستند شما هم باید تا همان ساعت بیدار بمانید و به دنبال او بروید. این کار در عمل واقعا کار سختی است اما یادتان باشد که هیچ نتیجه خوبی بدون زحمت به دست نمی‌آید. اگر می‌خواهید پدر و مادر خوبی باشید و فرزند سالمی پرورش دهید، تحمل بعضی سختی‌ها اجتناب‌ناپذیر است. در ضمن به یاد داشته باشید بچه‌هایی که دوستان سیگاری یا معتاد دارند بیش از بقیه در خطر معتاد شدن هستند. پس سعی کنید دوستان فرزندتان را بشناسید و حتی با خانواده‌های آنها هم‌ آشنا شوید. حتی بهتر است در فعالیت‌های فوق‌برنامه‌ای که مدرسه فرزندتان ترتیب می‌دهد هم شرکت کنید تا بتوانید هرچه بیشتر محیط پیرامون او را ارزیابی کنید