فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
8 کتاب داستان کوتاه خواندنی
کتاب هایی هستند که تا آخرین صفحه آن را نخوانید کنار نخواهید گذاشت و با خواندنشان به تمام نکاتشان علاقه مند خواهید شد: سبک داستانسرایی، شخصیت های پیچیده و خود داستان.
لیستی از داستان های کوتاه در زیر آورده ام که از همان صفحه اول جذب آن خواهید شد و تا پایان آخرین صفحه، آن را کنار نخواهید گذاشت.
شبانه های شیلی اثر روبرتو بولانیو
سلام بر غم اثر فرانسواز ساگان
ابریشم اثر آلساندرو باریکو
این داستان درباره تاجری است که در سال ۱۸۶۰ همسرش را به قصد سفر ژاپن ترک می کند. ژاپن به کشورهای خارجی نزدیک است و احساسات ضدغربی را تجربه می کند. او در این کشور عاشق زنی می شود. این داستان نرم و لطیف و زیبا همچون ابریشم است.
کبوتر اثر پاتریک زوسکیند
تمام تابستان در یک روز اثر ری بردبری
دفتر خاطرات اثر نیکولاس اسپارک
ما همیشه در قلعه زندگی می کردیم اثر شرلی جکسن
ماجراهای بچه های بدشانس اثر لمونی اسنیکت
ویدیو مرتبط :
کتاب خواندنی ها/کتابنامه
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
لطیفه های کوتاه و خواندنی
خبرنگار: چرا قبل از هر بازي به حمام مي روي؟
فوتباليست: براي اينكه گلهاي تميز بزنم.!!!!
وخورم
یارو میره تو جنگل میگه مو شیر و پلنگ، وخورم!
یكدفه شیره نعره میكشه طرف میگه: مو گاهي وقتا غلط زیادی هم موخوروم.
قصاب
یارو ميره خواستگاری. ازش می پرسن چه كاره ای؟ روش نميشه بگه قصاب، ميگه لوازم يدكي گوسفند دارم!
خیار
به غضنفر ميگن: يه ميوه خوشمزه، آبدار و شيرين نام ببر؟
ميگه: خيار!
بهش ميگن: خيار كجاش آبدار و شيرينه؟
حیف نون ميگه: با چايي شيرين بخور، نظرت عوض ميشه!
کجا به دنیا اومدی؟
جمشید از دوستش می پرسه: تو کجا به دنیا اومدی؟ دوستش می گه تو بیمارستان. جمشید می گه: آخی! مریض بودی؟
دزدی
سه نفر ميرن دزدي! صابخونه بيدار ميشه و دزدا ميرن هر کدوم تو يه گوني قايم ميشن! صابخونه مياد و به گوني اول لگد ميزنه... صداي نون خشک در مياره! به دومي لگد ميزنه ... صداي گردو در مياره! به گوني سوم لگد ميزنه ... هيچ صدايي در نمياد ... دوياره محکمتر لگد ميزنه ... باز صدا نميده!؟ دفعه سوم که لگد ميزنه یارو با عصبانيت مياد بيرون ميگه بابا ... آرده ، آرد ... آرد صدا نداره! ميفهمي؟
علت زود خوابیدن
فریدون شبها زود می خوابیده، دوستش ازش می پرسه: چرا زود می خوابی؟
فریدون میگه: دیدم من که نمی تونم صبحها زود بیدارشم، گفتم اقلا شبها زود بخوابم!
آوار
هر کاری میکردن غضنفر رو از زیر آوار زلزله بیرون بیارن نمی گذاشته، فقط هی داد میزده من کاری نکردم به خدا، فقط سیفونو کشیدم!
شیر فرهاد
برای شیر فرهاد داشتن دعا میکردن میگن: انشاءالله 100 سال عمر با عزت داشته باشی.
شیر فرهاد میگه: اگر چند سالش با لیلون باشد عیبی نداره
زندگی
غضنفر داشت واسه دوستش تعریف میکرد: آره، چند وقت پیش داشتم توی جنگل می رفتم، که یک دفعه یک شیر وحشی بهم حمله کرد، منم نتونستم فرار کنم اونم گرفت منو و خورد.
دوستش میگه: آخه چطوری میشه؟ تو که الان زنده ای و داری زندگی می کنی!!
غضنفر میگه: ای بابا، چه زندگی؟ تو هم به این میگی زندگی!؟
سمعک
یارو میره سمعک بخره، فروشنده میگه: همه جورشو داریم، 1000 تومنی تا 1000000 تومنی.
یارو میگه: 1000 تومنی اش چه جوری کار میکنه؟
فروشنده میگه: این اصلا کار نمیکنه فقط چیزی که هست وقتی مردم اینو میبینن، بلندتر حرف میزنن
زن ولخرج
یارو به رفیقش میگه: هيشکی ولخرجتراز زن من نيست! هميشه اِز من پول ميخواد!
رفیقش: با اينهمه پول چه كار ميكنه؟
یارو: مطمئنم کاری نمی کنه! ... آخه هيچوقت بهش نميدم!
گناه
يه دختر مسيحي ميره پيش کشيش که به گناهاش اعتراف کنه.
ميگه: من هر دفعه از جلوي آينه رد ميشم، به خودم ميگم من چقدر خوشگلم،
من گناه ميکنم؟
کشيشه ميگه: نه دخترم شما گناه نميکني، اشتباه ميکني
لباس مشكی
فریدون هميشه لباس مشكی می پوشيده. دوستاش ميگن چرا هميشه مشكی می پوشی؟
ميگه: آخه من ختم روزگارم!
محکوم به اعدام
محکوم به اعدام: آخرین آرزوم اینه که پسرم را ببینم.
دادستان: اشکال نداره، پسرت کجاست؟
محکوم: من هنوز ازدواج نکرده ام!
یارو بعداز 25 سال دوستش را توی خیابان میبینه میگه: آقا موسی تو خودتی؟ اون یکی میگه: آره، شما؟ جواب می ده من فلانی ام! آقا موسی میگه بعد از 25 سال تو از کجا شناختی منو؟ یارو میگه: قیافت که خیلی عوض شده ولی از رو کت و شلوارت شناختمت!
بی هوا
یارو بي هوا مي ره تو اتاق خفه مي شه!
چهارده ماه!
از غضنفر مي پرسن: شهر شما چند ماه از سال سرده؟
ميگه: چهارده ماه!
مي گن: چطوریه، سال كه دوازده ما بیشتر نیست!؟
مي گه: آخه تا دو ماه بعد ازعيدم اينجا سرده!
آينه
يه پيرزن خودشو تو آينه نگاه می کنه مي گه آينه هم آينه هاي قديم!
امتحان رانندگی
غضنفر می ره امتحان رانندگی، افسر بهش می گه حركت كن.
غضنفرمی زنه دنده عقب!
افسر میپرسه چرا دنده عقب می ری؟
می گه می خوام خیز بگیرم!
وام
آقا ماشا ا... ميره تو بانک وام بگيره ، ضامن نداشته منفجر ميشه!