فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

7 شخصیت برگزیده سینمای ایران+ تصاویر



در سالی كه گذشت سینمای ایران فیلم‌های متفاوتی به خود دید. از قسمت دوم فیلم پرطرفدار شهر موش‌ها و پروژه پرهزینه ابراهیم حاتمی‌كیا تا فیلم خاص پسند پرویز كه جوایز بین‌المللی زیادی از آن خود كرد.

در سالی كه گذشت سینمای ایران فیلم‌های متفاوتی به خود دید. از قسمت دوم فیلم پرطرفدار شهر موش‌ها و پروژه پرهزینه ابراهیم حاتمی‌كیا تا فیلم خاص پسند پرویز كه جوایز بین‌المللی زیادی از آن خود كرد. در این نوشته، هفت شخصیت برگزیده سینمای ایران در سال 93 را انتخاب كرده و چند خطی درباره‌اش نوشته‌اند.

7 شخصیت برگزیده سینمای ایران

شخصیت‌هایی كه معیارمان برای انتخاب آن‌ها ویژگی‌های منحصربه‌فرد و یكه‌شان بود. عجیب غریب، باورنكردنی و بامزه در مقیاس سینمای ایران:

اصغر وصالی: چ (ابراهیم حاتمی‌كیا)

7 شخصیت برگزیده سینمای ایران

پویان عسگری: در این جهان بنا شده براساس ارزش‌های انقلابی اواخر دهه پنجاه شمسی متناسب با مسائل سیاسی روز جمهوری اسلامی، هر شخصیتی طرز فكر و مشی سیاسی خاصی را نمایندگی می‌كند. از دكتر عنایتی رهبر كردهای مخالف رژیم اسلامی در جایگاه اپوزیسیون نظام تا اصغر وصالی پرشور و آتشین كه یادآور جوانان عاشق خمینی در همان دوران است؛ به عنوان مهمترین نیروهای حامی حكومت كه شورشان همپای شعورشان به كار حفاظت و مقاومت و دفاع می‌آمد. چمران به عنوان عقل فیلم، میانه دو سر طیف قرار گرفته. بین دو قلب تپنده كه بنا به قضاوت و برداشت بیننده به رنگ سیاه و سپید در می‌آیند. وصالی بنا به نظرگاه و منظری كه فیلمساز در برابر مخاطبش عرضه می‌كند آن قلب سپیدی است كه بودن و تپیدنش مانع هجوم همه جانبه و تسلط نیروهای قلب سیاه شده است. یك چریك/ بسیجی بیش از حد مسئولیت‌پذیر كه تندروی‌اش در جاهایی كمك كننده است و در جاهایی دیگر زیادی و مخل.

اوست كه به عنوان اولین نفر جوخه‌اش به استقبال چمران می‌آید و هموست كه طعنه و كنایه‌اش را نثار چمران خموش عملگرای كاریزماتیك می‌كند؛ شما رو بیشتر چمران بازرگان دیدم تا چمران خمینی. ابراهیم حاتمی‌كیای منطقی اما ضمن اینكه همدلی و مهرش را از وصالی و وصالی‌ها دریغ نمی‌كند، انتقاد و نگاه اصلاحیش را هم نسبت به آن‌ها دارد. كسانی كه برای حفاظت از شور صادقانه‌شان نیاز به شعوری مصلحت اندیشانه دارند. نیاز به فهمی كه جهدشان را نفع و ثمر بخشد و صبوری عاقلانه‌ای كه به وقت نیاز ترمزشان را بكشد. اما وصالی و وصالی‌ها نه سیاستمدار هستند و نه دیپلمات. نمونه‌ی خالص آنهایی هستند كه به قول عباس (حبیب رضایی) آژانس شیشه‌ای با خدا و به زعم خودشان نماینده‌اش معامله كردند. اینكه بعدها چه شد و سردار و سرباز معنی دیگری پیدا كرد دخلی به آنها ندارد. آنها را با عشق و شوری كه به مرادشان دارند باید به خاطر آورد. در همان چهارچوب زمانی و در دل این دیالوگ حالا كلاسیك شده فیلم كه وصالی پایان فیلم و آخر نزاع پاوه، خطاب به چمران و تماشاگران فیلم بیانش می‌كند؛ خمینی عصاشو بلند كرده.

پرویز: پرویز (مجید برزگر)

7 شخصیت برگزیده سینمای ایران

وحید جلالی: پرویز. یك درام روانكاوانه با سویه‌های اجتماعی درباره یك ضد قهرمان. یك آدم حاشیه‌ای. كسی كه همه كاری می‌كند ولی دیده نمی‌شود. جدی گرفته نمی‌شود. او صرفاً هست. پرویز انگار سال‌هاست به این وضعیت خو كرده. تا جایی كه همه چیز را از دست می‌دهد. همه چیز یعنی آخرین بند ارتباط با خانواده – اجتماعی‌ كه خیال می‌كرد به آن تعلق دارد. وقتی پدر تصمیم می‌گیرد دوباره ازدواج كند و پرویز باید از پیش او برود. انگار كه یكباره تهی می‌شود. تبدیل به هیولا می‌شود. یك بمب نتركیده پر از عقده و سركوب. او دیگر نظاره گر نیست. شهوت انتقام دارد. خسته از جهان كودكانه‌ای كه سال‌ها در آن گیر كرده؛ به كشتن آن رو می‌آورد.

 شخصیت پرویز در ابتدا به دور از احساسات‌گرایی‌های اضافی ما را با خود همراه می‌كند تا جایی كه از خود ‌می‌پرسیم با چه موجودی داریم همذات‌پنداری می‌كنیم. قاب ‌بندی‌های خالی، فضای سرد و سكوت مرده‌ی فیلم، همه در بازی خوب لوون هفتان نیز هست. كندی او به خاطر فیزیك‌اش كه عامل دیگری برای طرد شدن و جدا افتادنش از اجتماع است، به خوبی در تناسب با كندی ریتم فیلم نیز هست. و صدای نفس نفس زدن‌های مدام او كه به موتیف صوتی فیلم تبدیل شده. كه حكایت از تحمل و به دوش كشیدن رنجی طولانی دارد. تمام نیازهای انسانی از او دریغ شده. تبدیل شده به یك شی. به یك ماشین. خالی از احساس. پرویز صدایی است كه هیچگاه فرصت فریاد شدن پیدا نكرد.

كپلك: شهر موش ها 2 (مرضیه برومند)

7 شخصیت برگزیده سینمای ایران

ندا میری: كپل عروسك بامزه دهه شصتی‌ها بود. اغراق نیست اگر او را به‌‌‌‌یادماندنی‌ترین شخصیت شهرموش‌ها (یك) بدانیم. چاق و شكمو با جیب‌هایی پر از فندق و پسته. او بخش مهمی از بار بامزگی و جذابیت مجموعه را بر دوش داشت. حالا بعد از سی سال شهر موش‌ها (دو) ساخته شده است و رسم دنیا هم كه تا بوده همین بوده: پسرها میراث‌دار پدرها هستند. كپلك بامزگی را از پدرش به ارث برده است. نمكِ كپل كه حالا با بالارفتن سن و سفید شدن موهایش، خیلی اثری از آن نمانده و جایش را به یك جور رندی داده است. لوسی و خنگی مادرش (نارنجی) نیز در او به شكل بلاهتی سرراست نمود یافته و در نهایت بُرخوردن آن بامزگی دل‌چسب و این خنگی كودكانه و دلنشین، عروسك چشم‌گرد را به برگ برنده اثر برومند بدل كرده است. كپلك درواقع تنها عروسك درست درآمده‌ی شهرموش‌ها (دو) است. لابد از آن رو كه هیچ پیچیدگی و گیر و گوری قرار نیست داشته باشد. او فقط یك پسربچه كم سن و سال است كه بر اساس غرایز كودكانه‌اش رفتار می‌كند و در همین راستا حقیقی‌ترین شكل وحشت و در عین حال خالص‌ترین و بدوی‌ترین و حیوانی‌ترین شكل مهربانی هم مال اوست. یك جایی كپلك به پیشو می گوید: بخور حالت خوب شه، قوی شی، بزرگ شی، اسمشو نبر شی، بعدش منو بخوری. چه چیزی بجز در مصالحه‌ترین شكل نگاه به طبیعت كه یقینا حاصل كودكی خالص است، می‌تواند همچین دیالوگی را تولید كند؟

الیكا هدایت، دوبلور كپلك در رابطه با شكل گیری لحن و صدای او گفته اینكه حرف زدن كپلك تلفیقی از گویش كپل و نارنجی است ربطی به فیلمنامه نداشته. همچنان كه برای انتخاب صدای او هم بارها تست زده و در نهایت این لحن و این صدای كنونی با نظر جمع در استودیو انتخاب شده است. او این را شانس خود می‌داند كه بهترین شخصیت شهرموش‌ها (دو) به او رسیده است اما دور از انصاف است نادیده بگیریم هدایت در تبدیل شدن كپلك با چشم‌های گنده و حیرت زده و مات به بهترین عروسك شهرموش‌ها (دو) نقش بسزایی داشته است.

پرویز دیوان‌بیگی: آذر، شهدخت، پرویز و دیگران (بهروز افخمی)

7 شخصیت برگزیده سینمای ایران

كاوه اسماعیلی: آذر، شهدخت، پرویز و دیگران، درام خانوادگی جمع و جورِ افخمی واكنشی‌ست به سینمای دوران پسافرهادی. دوران بعد از 88. دوران حسِ ترس از نابودی و اضمحلال در دنیایی از گروه‌های كوچك خانوادگی  كه بر پایه‌ی دروغ و خیانت و بدبینی بنا شده. افخمی كه حالا و در سالهای اخیر ترجیح می‌د‌هد مواضع اجتماعی خودش را در لایه‌ای از شوخ و شنگی ابراز كند و كمتر از همیشه جدی باشد، این مرامش را به بخشی از نگاه خودش در فیلم تبدیل كرده و آن را در قالب شخصیت پرویز دیوان‌بیگی عرضه می‌دارد. همانجا كه مرد با دخترش در هنگام شكار و در چشم‌اندازی از كوه و دشت از روحیه‌ی غریزی و طبیعت‌طلبش حرف می‌زند و از لزوم پنچری كوچك داشتن برای هر مردی می‌‌گوید. افخمی و آدمش (پرویز دیوان بیگی)، جهان بی‌دروغ و بی‌خشونت و فرشته‌وار رویاییِ سینماگران متاخر را به تمسخر می‌گیرند و آنرا خطرناك می‌دانند. آنهایی را كه از داشتن دندان نیش شرمنده‌اند. چنین فهم درست و دقیقی از پیچیدگی جهان اگرچه در روایت فیلم و كاراكترهای حاشیه‌ای آن با لكنت‌هایی همراه است اما اهمیتش در سینمای ایران كه مدتهاست از مفاهیمی مثل خانواده و وطن دوری می‌كنند آنقدر زیاد است كه قابل پیش‌بینی بود با وصله‌هایی مثل ضد‌زن بودن از آن استقبال شود.

پرویز دیوان‌بیگی با همان پنچری كوچكش در فیلم معرفی می‌شود. مردی كه تاب تماشای پیشرفت زنش را ندارد. به همان اندازه كه هجوی بر دنیای كودكانه و نابالغ فیلم‌های ذكرشده ‌است، مدخلی بازیگوشانه برای راه یافتن به شخصیت اوست. پیرمردی غرغرو كه به دیده شدن زنش حسادت می‌كند اما همزمان غرورش را زیرپا می‌گذارد و برای خوشبختی دخترش از مرد مناسبِ او می‌خواهد كه دخترش را بگیرد. تعریفی اساسی از مردی كه نه در چنبره‌ی ارزش‌های مدرن گیر كرده و نه در لذت مرتجع بودن. و البته كه گرفتاری‌های هر دو را هم دارد. اگر این تناقض‌ها را نداشت كه شخصیت برگزیده ما نمی‌شد.

برقی: آرایش غلیظ (حمید نعمت‌الله)

7 شخصیت برگزیده سینمای ایران

وحید جلالی: میان این همه شخصیت منفعل سینمای ایران كه اغلب به سندروم فرهادیسم دچارند اما فاقد آن پیچیدگی و كیفیت آدم‌های فرهادی هستند؛ باید قدر فیلمسازی چون نعمت‌الله را كه در همین معدود آثارش كلی شخصیت درست و حسابی و پرداخت شده تحویل‌مان داده، دانست. آدم‌هایی كه برعكس مُد این روزها می‌شود قضاوت‌شان كرد، عاشق‌شان شد، به حال‌شان دل سوزاند یا از آنها متنفر شد. حس و حالی كه آدم‌های كاغذی سینمای ما از آن به دوراند. شخصیت برقی از آخرین هدیه‌های نعمت‌الله و مقدم دوست به دوست‌دارانش است. آدمی كه به زنان حساس است. به محض خیره شدن به آنها بدنش برق تولید می‌كند. جایی از فیلم آرایش غلیظ به درون ذهن مرد برقی می‌رویم و مجموعه‌ای از زنان را در شكل و شمایل‌های مختلف ‌می بینیم! یك ایده‌ی ناب. نمودی از تمام آدم‌های فیلم. از وسوسه و درگیری‌های‌شان. یك بازنده. اینجا وَر خردمند و حتی بدجنس نعمت‌الله – مقدم‌دوست به وَر رمانتیك‌شان می‌چربد. آنها نه نگاه همدلانه بلكه تا حدی دلسوزانه‌ای به برقی به عنوان یكی از بازنده‌های فیلم‌شان دارند. نگاهی شاید در ظاهر دور از اخلاق اما صادقانه. شخصیت برقی همچنین كاركرد كاتالیزور جهان رئال و جهان فانتزی فیلم نیز هست. جهان فانتزی‌ای كه نعمت‌الله همیشه گوشه چشمی به آن داشته و علی عمرانی كه استادانه تعادل این دو جهان را در بازی‌اش درآورده است.

كاوه: خط ویژه (مصطفی كیایی)

7 شخصیت برگزیده سینمای ایران

مونا باغی: كاوه‌ی فیلم خط ویژه یك نابغه دنیای صفر و یك‌ است؛ یكی از همان‌ها كه می‌توانند ساعت‌های طولانی بدون پلك زدن به صفحه مانیتور خیره شوند و با سیستم امنیتی سایت‌های مختلف دست و پنجه نرم كنند. شخصیتی كه در سینمای ایران سابقه چندانی ندارد. كاوه قرار است طبق نقشه‌ی خواهر و شوهرخواهرش با هك كردن حساب بانكیِ یك آقازاده، وامی به ارزش ده میلیارد را در لحظه واریز پول جابجا كرده و به حسابی از پیش تعیین شده از طرف خودشان منتقل كند اما با یك اشتباه كوچك داستان جدیدی را رقم می‌زند. او كه بیشتر بار كمدی فیلم را به دوش می‌كشد با ظاهری متفاوت‌تر از دیگر شخصیت‌های فیلم معرفی می‌شود؛ عینك ته استكانی می‌زند، كوله‌پشتی می‌اندازد و لباس‌های اسپورت می‌پوشد. انگار بیشتر از دیگران برای فرار كردن آماده است. شخصیت كاوه با سرعت و لحن شوخ دیالوگ می‌گوید، كمی ‌گیج است، زود از كوره در می‌رود و یك‌جور سادگیِ كودكانه دارد كه او را شبیه پسربچه‌ی تازه بالغی‌ می‌نمایاند كه علی‌رغم هوش بالایش در زمینه رایانه، خیلی از دنیای بزرگترها سر درنمی‌آورد. به همین دلیل است كه حتی زمانی هم كه منطقی می‌شود و از عملی نشدن نقشه شوهرخواهرش حرف می‌زند؛ بلافاصله بعد از شنیدن وعده حضورِ مهتاب دختر مورد علاقه‌اش نظرش را تغییر می‌دهد و دست به كار می‌شود. كاوه با وجود اینكه بیشترین تاثیر را در پیشبرد داستان فیلم دارد؛ بیشترین تاثیر را نیز از سایر شخصیت‌های داستان می‌پذیرد. مثل زمانی كه حرف‌های شوهرخواهر را كه می‌گوید بی‌پولی باعث رفتن مهتاب شد را واو به واو تحویل جوانی می‌دهد كه به دزدیدن ماشین عروس معترض است یا زمانی كه تحت تاثیر خواهر شاهین، مصرانه پیشنهاد می‌دهد پول‌ها را به حساب نیازمندان واریز كنند. كاوه كه بعد از شنیدن خبر ازدواج مهتاب حسابی بهم ریخته، به سادگی به شهرزاد كه هنگام فرار به آنها پناه داده دل می‌بندد و مدام تذكر می‌دهد كه شهرزاد نیز باید همراهشان باشد. كاوه برخلاف سایر شخصیت‌های فیلم انگار بیشتر از آنكه دلش بخواهد هكر باشد و طبق نقشه شوهرخواهرش پول هنگفتی به جیب بزند یا دغدغه انتقام گرفتن از آقازاده‌های رانت‌خوار را داشته باشد، دلش همراه می‌خواهد.

رضا عطاران: ردكارپت (رضا عطاران)

7 شخصیت برگزیده سینمای ایران

كاوه اسماعیلی: آقا رضای عطاران در بالاترین جایگاه محبوبیت ردكارپت را ساخت. مردم كوچه و خیابان شیفته‌اش بودند چون تظاهر به فضل نمی‌كرد و از خودشان بود و خواص هم دوستش داشتند چون می‌فهمیدند در جاهل‌نمایی آگاهانه‌ی او فضلی نهفته است. اعتبار كارگردانی او از دوران درخشانش در تلویزیون بود و اعتبار بازیگری‌اش از هر جایی كه حضور داشت و سطح هر فیلمی را با حضور خودش بالاتر می‌برد. پس در كمدی فاصله‌گذارانه ردكارپت خودش را در نقش اول نشاند. خود رضای عطاران را. داستان بازیگری آس و پاس كه به رویای موفقیت روانه كن می‌شود تا اسپیلبرگ و وودی آلن را ببیند. جایی كه قرار است موقعیت یك جهان سومی را در دنیا بازتاب دهد. خودزنی مرسومش در گفتگوهایش را به فیلمش تعمیم داد و به خودش رحم نكرد. خود ایرانی‌اش را.

در فیلمی كه با پرچم ایران شروع می‌شود و خاتمه می‌یابد. بامزگی‌ها و خودانتقادی‌های شیرین تلویزیونی‌اش را در مدیوم سینما با لایه‌ای تلخ و زمخت، احتمالا به زعم خودش عمیق‌تر كرد. خود را كانون قرینه‌ی شوخی‌هایش در ایده مركزی آدم اینجایی در آنجا كرد. از مستراح ایرانی تا توالت فرنگی. اینكه چقدر متعلق به این شكل از كمدی و این فضاست را گذر زمان نشان خواهد داد. هرچند آن فرم جاهل‌نمایی خالص و صادقانه كه در كارنامه هنری او وجود داشت دیگر باورپذیر نیست و در ردكارپت و حتا فیلم قبلی‌اش، زیادی توچشم است. اگرچه كماكان بامزه و جذاب و سرگرم‌كننده است. او هنوز محبوب‌ترین سینماگر ایرانی‌ست. البته اگر از مردم بپرسید ترجیح می‌دهند دوباره او را در نقش یكی از همان شخصیت‌های شلخته و لاشی و داغان سریال‌هایش تماشا كنند. جایی كه بی‌واسطه و البته هنرمندانه‌تر با مخاطبانش در ارتباط قرار خواهد گرفت.
اخبارفرهنگی - برترینها


ویدیو مرتبط :
برق (برگزیده تصاویر)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

7 شخصیت برگزیده سینمای ایران در سال 93


در سالی كه گذشت سینمای ایران فیلم‌های متفاوتی به خود دید. از قسمت دوم فیلم پرطرفدار شهر موش‌ها و پروژه پرهزینه ابراهیم حاتمی‌كیا تا فیلم خاص پسند پرویز كه جوایز بین‌المللی زیادی از آن خود كرد.