فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
گفتگو با «نسیم ادبی»، بازیگر سریال شهرزاد و همسرش
نسیم ادبی، بازیگر خوب و شناختهشده عرصه تئاتر است و همه تئاتربینهای حرفهای از سالها پیش این بازیگر و تئاترهایی را كه او در آنها نقشآفرینی كرده میشناسند.
ادبی همچنین امسال موفق شد جایزه بهترین بازیگر جشنواره تئاتر فجر را دریافت كند. اما آنهایی كه بیشتر به دنیای تصویر علاقه دارند این بازیگر جوان را با فیلمهای سینمایی و البته سریال محبوب «شهرزاد» میشناسند؛ سریالی كه این روزها حسابی جایش را در دل مردم باز كرده و كمتر كسی است كه ماجراهای جذاب آن را دنبال نكند.
میزبان نسیم ادبی و همسرش ابراهیم اثباتی شدیم و گپ و گفت جالبی با این زوج هنرمند داشتیم كه به گفته خودشان هرچند خیلی درگیر كارشان هستند اما با كار تفریح میكنند و از این شرایط رضایت دارند. این گفتوگوی خواندنی را با زوج دوستداشتنی عالم بازیگری و موسیقی از دست ندهید.
آشنایی هنری ما
نسیم ادبی: برای بازی در تئاتر «شمس پرنده» به كارگردانی خانم پری صابری دعوت شدم و ابراهیم هم برای ساخت موسیقی در همان تئاتر همكاری داشت و آشنایی اولیهمان به این صورت شكل گرفت. مدتی گذشت و قرار شد تئاتر «آنتیگونه» به كارگردانی خانم صابری در ایتالیا روی صحنه برود و من و آقای اثباتی در این سفر كاری همسفر شدیم كه همین سفر باعث شد بیشتر یكدیگر را بشناسیم. آشناییمان به سال 80 برمیگردد و هفت سال است كه با هم ازدواج كردهایم.
شناخت پیش از ازدواج پیشنیاز است
نسیم ادبی: به شناخت پیش از ازدواج معتقدم؛ البته میدانم همهچیز را نمیتوان تا قبل از رفتن زیر یك سقف رفتن در مورد طرف مقابل فهمید چون تا وقتی شما زیر یك سقف نرفتهاید فرصتی برای آنكه خودتان را به صورت كامل ابراز كنید و نشان دهید پیدا نمیكنید اما قطعا شناخت پیش از ازدواج بسیار موثر است چون دوطرف میتوانند با علایق و سلایق هم آشنا شوند و روحیات یكدیگر را تا حدی بشناسند كه خیلی مهم است.
ابراهیم اثباتی: آشنایی پیش از ازدواج مثل دروس پیشنیاز دانشگاه است. یكسری دروس را میگذرانید و دانستن در مورد آنها باعث میشود برای درسهای بعدی كمتر در چالش بیفتید. یكسری شناخت و سبك و سنگین كردنها در این دوران به وجود میآید كه میتواند در زندگیتان به كمك شما بیاید. درواقع تجربههایی كه دو طرف در این دوران كسب میكنند به زمانی كه زیر یك سقف میروند كمك میكند تا از خواسته و روحیات هم شناخت بیشتری داشته باشند و در نهایت به درك درستتری از زندگی مشتركشان برسند.
چرا با همسرم ازدواج كردم
نسیم ادبی: ابراهیم روحیهای دارد كه من همیشه خیلی دوست داشتهام. ایشان بسیار آدم جذابی در جمعهاست و از كمك كردن به دیگران لذت میبرد. در هر جمعی حضور داشته باشد، همه دوست دارند با او صحبت و درددل كنند. حتما شما هم با شخصیتهایی كه در جمعها حضوری گرم دارند، آشنا هستید؛ ابراهیم یكی از همین آدمهاست. او به حرفهای همه گوش میكند و سعی میكند تا حد توان به دیگران كمك كند. ابراهیم شخصیت بسیار حمایتگری دارد و خیلی اهل خانواده و خانوادهدوست است.
از همه مهمتر اینكه ابراهیم اعتقاداتی دارد كه به آنها پایبند است كه این برای من خیلی جالب است. من انسانهایی را كه روی عقایدشان پایبند و ثابتقدم هستند، دوست دارم و به نظرم این ویژگی خیلی اهمیت دارد. شخصا نمیتوانم به آدمهایی كه هیچ اعتقادی در زندگیشان ندارند و به هیچچیزی اهمیت نمیدهند، اعتماد كنم چون فكر میكنم انسانهای بیثباتی هستند.
ابراهیم معاشرتی و خونگرم است و ما حرفهای زیادی برای گفتن با هم داشتیم و داریم و از همان ابتدای آشناییمان حس كردم میتوانم خیلی چیزها از او یاد بگیرم و واقعا هم از زمان آشناییمان تا به حال خیلی چیزها از او یاد گرفتهام و هرگز احساس تنهایی نكردهام. از همان زمان آشناییمان هم چنین حسی را داشتم؛ اینكه میتوانم با او درددل و صحبت كنم و در كنارش حس خوبی داشته باشم.
ابراهیم اثباتی: نسیم جان خیلی به من لطف دارند. من فكر میكنم ممكن است دو روح به هم برسند و نسبت به هم كشش داشته باشند. شما طبیعتا در زندگی و روابط اجتماعیتان به افراد بسیاری برخورد میكنید اما كسی را میتوانید دوست داشته باشد كه با حضورش به شما تلنگری بخورد و موج و هیجانی در وجودتان ایجاد شود كه تداومش براساس خصوصیات و خلقیات طرف مقابلتان باشد. چنین حسی میتواند برایتان جاذبه خلق كند و به سمت آن فرد گرایش پیدا كنید.
من هرقدر بیشتر با نسیم معاشرت و رفاقت داشتم بیشتر حس میكردم او مرا از نظر عاطفی و روحی کامل میكند. هیجاناتی در روح نسیم وجود دارد كه فكر میكنم اصلا دلیل موفقیتش در بازیگری هم همین هیجانات باشد. این شور و شوق و هیجان برای من كه شاید سكون بیشتری دارم خیلی پركشش بود. احساس كردم میتوانیم مكمل یكدیگر باشیم و خدا را شكر باهم هماهنگ شدیم.
دنیای موزیسینها قشنگ است
ابراهیم اثباتی: از سال 73 به صورت حرفهای برای تئاتر موسیقی كار میكنم. عاشق فضاهای دراماتیك هستم و تا الان برای نزدیك به 60 تئاتر موسیقی ساختهام. یك گروه موسیقی هم به سرپرستی و آهنگسازی خودم دارم كه تا دوسال پیش «وصل یار» نام داشت ولی بهتازگی نام جدیدی برای آن انتخاب كردهایم كه هنوز رسمی نشده است.
نسیم ادبی: شغل ابراهیم را خیلی دوست دارم و فكر میكنم دنیای موزیسینها خیلی قشنگ است. دنیای آنها با دنیای ما بازیگران فرق دارد. من شاید تا قبل از ازدواجم خیلی به این تفاوتها فكر نمیكردم اما از وقتی با ابراهیم زندگی مشتركمان را شروع كردهایم بیشتر با حال و هوای بچههایی كه در این رشته فعالیت میكنند آشنا شدهام چون رفت و آمدم با این افراد زیاد شده است. من حتی مدتی در گروه «وصل یار» به عنوان همخوان همكاری میكردم.
كلا دنیای بچههای موزیسین با دنیای ما فرق دارد. منظورم از تفاوت این نیست كه آنها بهترند یا ما؛ این تفاوت را وقتی هر دو عالم بازیگری و موسیقی را بشناسید، بهتر درك میكنید. جالب اینكه دو هنر خیلی به هم مربوطند و شاید حتی بتوان گفت بدون هم كامل نمیشوند. به نظر من هنرمندان فعال در موسیقی تودار، خوددار و آرام هستند اما بازیگران پرهیجانتر و برونگراتر هستند.
موسیقی كلاسیك ایرانی و گیتار
ابراهیم اثباتی: من موسیقی كلاسیك ایرانی مینوازم؛ همان نوع موسیقیای كه غالبا با نام موسیقی سنتی میشناسند و البته من این واژه را قبول ندارم چون موسیقی سنتی قالب دیگری است و موسیقی كلاسیك ایرانی استایل خودش را دارد و با موسیقی سنتی متفاوت است. من به خاطر علاقهام به هنرهای دراماتیك نوع موسیقیام هم موسیقی تصویری است و حتی وقتی یك تصنیف ساده كار میكنم، حتما فراز و نشیبها و فضاسازیهایش تصویری است. این نوع موسیقی را از دنیای تئاتر كه عاشق آن هستم آموختهام و میتوانم بگویم موسیقیام در حال حاضر فیوژن یا تلفیقی است. ساز زدن را با تنبور شروع كردم اما در روند كاریام نواختن سازهای دیگری مثل تار و سه تار را آموختم و در اركستر دیوان مینوازم كه سازی اصیل ایرانی است و شاید كمتر نامش را شنیده باشید و كمتر هم استفاده میشود.
نسیم ادبی: من هم مدتی سهتار و گیتار میزدم اما هیچوقت نتوانستم در نواختنشان به تبحر برسم چون همیشه درگیر كارهای بازیگری بودهام و برای تمرین وقت نگذاشتهام. گیتار را تا مراحل خوبی پیش رفته بودم اما مجبور شدم آن را كنار بگذارم چون وقتی شما مشغول یادگیری نواختن یك ساز میشوید باید برایش وقت بگذارید و تمرین كنید. با یك روز یا دو روز كلاس رفتن در هفته كسی ساز زدن یاد نمیگیرد و باید حداقل سه ساعت در روز تمرین كرد. به نظرم استعدادم در زمینه موسیقی خوب است و اگر ادامه میدادم شاید میتوانستم در حوزه موسیقی هم فعالیت كنم.
ابراهیم اثباتی: البته نسیم جان سازی را همیشه همراه خود دارد كه موهبتی الهی است و آن هم حنجرهاش است. نسیم صدای بسیار خوبی دارد كه دامنه بسیار وسیع و خاصی دارد. امیدوارم در آینده از این ساز بیشتر استفاده كند.
خانهمان پر از آهنگ است
نسیم ادبی: من عاشق ساز و موسیقی هستم و در خانهمان مرتب نوای موسیقی شنیده میشود. الان هم كه به خاطر برنامهای كه قرار است ابراهیم در اردیبهشت داشته باشد هفتهای یك روز در خانهمان تمرین گروهی دارند. كلا ابراهیم همیشه در خانه یا مشغول ساز زدن است یا آهنگسازی برای كارهای مختلف. موسیقی با زندگی ما عجین شده كه برای من اتفاقی زیباست.
بهترین تفریحمان تماشای تئاتر است
نسیم ادبی: تئاتر رفتن مهمترین و بهترین تفریح ماست و همیشه در اولین فرصتی كه پیدا كنیم به تماشای تئاتر میرویم. دوستان تئاتری زیادی داریم و همیشه دوستانمان تئاترهایی را روی صحنه دارند كه میتوانیم از تماشایشان لذت ببریم. سینما كمتر میرویم اما در خانه گاهی فیلم میبینیم. متاسفانه كمتر پیش میآید به مسافرت برویم چون در سالهای اخیر همیشه سر كار بودهام و فرصت مسافرت دست نداده است؛ البته بارها تصمیم گرفتهایم به سفر برویم اما درگیریهای كاری مجالی برای این كار نگذاشته است.
ابراهیم اثباتی: كنسرت هم میرویم و كلا عاشق تفریحات فرهنگی هستیم. تئاتر علاقه و شغل هر دوی ماست و دوستانمان هم اكثرا در این حرفه هستند.
نسیم ادبی: عاشق رستوران رفتن هستیم. خیلی دوست داریم به رستوران برویم یا گاهی برویم جایی قهوه بخوریم و این عادت را از دوران ابتدای آشناییمان هم داشتهایم.
ابراهیم اثباتی: تمام رستورانهای تهران را دیگر میشناسیم.
كار و زندگیمان در هم گره خورده
نسیم ادبی: كار ما همان تفریح ماست. تماشای تئاتر یا تمرین تئاتر و موسیقی هم شغلمان است و هم تفریحمان و به شكلی در هم تنیده شدهاند كه دیگر قابل تفكیك نیستند. شغل من مثل معلمی نیست كه مثلا تا ساعت دو در مدرسه و سركارم باشم و بعد به زندگیام برسم. درواقع كار و زندگی ما یكی شده است.
منتقدهای بیتعارفی هستیم
ابراهیم اثباتی: من چون عاشق نسیم هستم، او را هم روی صحنه تئاتر دوست دارم و هم در دنیای تصویر. نسیم، بازیگر خیلی خوبی است و من همه كارهایش را دوست دارم. تئاترهایش همه خوبند و سریال «شهرزاد» هم برایم پركشش است.
نسیم فهم و درك موسیقایی بالایی دارد و من همیشه وقتی كاری را اتود بزنم نسیم اولین كسی است كه دوست دارم آن را بشنود و نظرش را بگوید و اگر تایید كند، خوشحال میشوم. نظراتش برایم مهم و موثر است. همسرم هم همیشه در مورد كارهایش از من سوال میكند.
نسیم ادبی: درواقع منتقد كارهای یكدیگر هستیم و بیتعارف هم این كار را میكنیم؛ از هم ناراحت هم نمیشویم؛ مثلا ابراهیم تئاترهایم را میبیند و در موردشان نظر میدهد و میگوید فلان بخش خوب بود یا در آن بخش نباید آنطور بازی میكردی و... . من هم متقابلا در مورد موسیقی او نظراتم را میگویم. احساس میكنم به این شكل آدمها میتوانند رشد كنند. اینكه مدام بخواهیم از هم تعریف كنیم و بهبه و چهچه بگوییم به ارتقای كارمان كمكی نمیكند.
پیش از انتخاب نقش با ابراهیم مشورت میكنم
نسیم ادبی: معمولا پیش از انتخاب كارهایم با ابراهیم مشورت میكنم؛ مثلا میگویم فلان پیشنهاد را دارم یا در مورد نقش و طرح اصلی كار با او صحبت میكنم و نظراتش را میشنوم. گاهی ممكن است بگوید به نظرم این نقش به تو نمیخورد یا اینكه بگوید تازه سركار بودی و بهتر است استراحت كنی.
كادوی مخصوص من، موبایل
نسیم ادبی: برایم مهم است روز تولدم و سالروز ازدواجمان یاد همسرم بماند. معمولا تولدهای ابراهیم را جشن میگیرم. منظورم از جشن، مهمانی نیست. ما حتی در خانوادهمان گاهی با یك كیك كوچك و جمع خودمان تولدها را جشن میگرفتیم و در خانه من و ابراهیم هم جریان همینطور است.
بهترین و بیشترین هدیهای كه از همسرم گرفتم موبایل است. همیشه از سر بدشانسی یا موبایلهایم گم شدهاند یا دزد زده یا از دستم افتاده و نابود شدهاند. خلاصه اینكه همسرم همیشه گزینهای خوب برای خرید هدیه در دست دارد. (میخندد)
وقتی پدر یا مادر باشید دیگر فقط به خودتان فكر نمیكنید
نسیم ادبی: دوست دارم بچه داشته باشم و بهش فكر میكنم. به نظرم تجربه پدر یا مادر شدن برای هر فردی رشد و تعالی به دنبال دارد. وقتی یك انسان تبدیل به پدر یا مادر میشود دیگر از اینكه تنها به خودش فكر كند جدا میشود و مسئولیتی را قبول میكند كه تا آخر عمر گلویش را میچسبد و رهایش نمیكند. (میخندد)
ابراهیم اثباتی: من هم عاشق بچه هستم. اوایل فكر میكردیم با توجه به شغلمان بچهدار شدن سخت باشد اما هرچه جلوتر رفتیم متوجه شدیم خیلیها در شرایط ما زندگی میكنند و حتی بیشتر از یك فرزند دارند.
ماجرای «شهرزاد»
نسیم ادبی: آقای فتحی نمایش «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه» به كارگردانی خانم ساناز بیان را دیده بودند و این اولین باری بود كه بازی مرا میدیدند. پس از آن دستیارشان با من تماس گرفتند و برای بازی در سریال «شهرزاد» دعوت به كار شدم. نقشی كه در آن تئاتر داشتم نقش شهلا جاهد بود و بسیار با نقش حمیرا كه در سریال «شهرزاد» دارم، متفاوت بود. آقای فتحی برایم توضیح دادند نقش حمیرا یك دختر پرجنبوجوش و پرهیجان است كه نسبت به عشق ناآشناست.
این دختر خیلی زود ازدواج كرده و به او اجازه داده نشده درس بخواند و یكسری حسادتها نسبت به خواهر كوچكترش دارد و متلكهایی كه به شهرزاد هم میاندازد بیشتر از آنكه از روی بدجنسی و حسادت باشد از روی نادانی است.
من فیلمنامه را خواندم و بعد از خواندن نقش فكر كردم این دختر چقدر پررو است. (میخندد) و به آقای فتحی گفتم مردم با دیدن این كاراكتر به من فحش میدهند. (میخندد) ولی آقای فتحی به من اطمینان دادند نقش خوب است و گفتند اگر مردم به تو فحش بدهند، یعنی اینكه نقش را خوب ایفا كردهای.
اخبار فرهنگی و هنری - مجله زندگی ایده آل،برترین ها
ویدیو مرتبط :
روایت بازیگر زن از هَک شدن اینستاگرامش/سریال شهرزاد
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
گفتگو با محمد اسدی، بازیگر سریال آشپزباشی
اولین قسمت سریال «آشپزباشی» كه پخش شد یكی از شخصیتهای فرعی آن بیشتر از بقیه به چشم آمد؛ شخصیتی كه عبدلی نام داشت و موهایش بلند و به سبك خاصی آرایش شده بود. نقش عبدلی را محمد اسدی بازی میكند كه از سال ۵۸ وارد دنیای تئاتر شده است و در این زمینه پرونده پر و پیمانی دارد. اسدی تاكنون در مجموعههای تلویزیونی مانند اگه بابام زنده بود، سفر بخیر، حس پنهان و برف و بنفشه نیز بازی كرده است. به مناسبت حضورش در سریال آشپزباشی با او گفتگویی انجام دادهایم.
▪ به عنوان اولین پرسش بگویید زندگی هنری شما از چه زمانی آغاز شد؟
ـ از سال ۱۳۵۸ شروع به فعالیت در عرصه بازیگری كردم و به صورت حرفهای با بازی در نمایش ماموریت حساس، به كارگردانی مجید مظفری پا به عرصه تئاتر و نمایش گذاشتم و پس از آن هم در تئاترهای زیادی حضور پیدا كردم تا این كه در سال ۱۳۶۲ به عنوان بازیگر به استخدام اداره نمایش درآمدم.
▪ ولی قبل از مصاحبه اشاره كردید كه از شهرت و دیده شدن هراس دارید، در صورتی كه در حرفه شما خواه ناخواه شهرت وجود دارد؟
ـ من همیشه از شهرت وحشت داشتم. به این دلیل كه تو از خودت دور میشوی و دیگر آن حریم خصوصی را نداری یا حداقل كمتر داری. به خاطر همین پیشتر ترجیح میدادم كمتر در سینما یا تلویزیون بازی كنم و از طرفی دوست داشتم وقتی یك كار تصویری انجام میدهم، كاری آبرومند باشد به طوری كه بتوانم سرم را بالا بگیرم و از آن دفاع كنم.
▪ در تئاتر توانستید سرتان را بالا بگیرید؟
ـ بله. به هر حال تئاتر مادر هنرهای نمایشی و مثل مادر دلسوز است. تو در تئاتر فقط میآموزی و خیلی راحت میتوانی خودت را روی صحنه پیدا كنی، در صورتی كه مقابل دوربین فقط باید بازی كنی و كمتر فرصت برای ارائه خلاقیت وجود دارد.
▪ آیا طی این سالها توانستهاید نقش دلخواهتان را بازی كنید؟
ـ در تلویزیون یا تئاتر؟
▪ تلویزیون...؟
ـ نه پیشنهاد خوبی داشتم و نه فرصتش برایم پیش آمده است.
▪ فكر میكنم دل خوشی از بازی در كارهای تصویری ندارید. در صورتی كه خیلی از بازیگران قدیمی تئاتر در این سالها جذب تلویزیون و سینما شدند.
ـ من در تئاتر و طی این سالها كه مشغول بازی هستم، توانستم مدالها و جوایز زیادی به دست آورم، ولی در مورد تلویزیون یا سینما همیشه انتخاب میشدم.از آنجا هم كه سلایق با یكدیگر فرق میكند كمتر فرصت بازی در تلویزیون یا سینما را پیدا كردهام.
▪ برویم سراغ آشپزباشی. چه شد كه در این مجموعه حضور پیدا كردید؟
ـ همزمان با كار آشپزباشی، در مجموعه دیگری به نام روزی بود، روزی نبود به كارگردانی محمد مختاری كار میكردم كه پرویز پرستویی با من تماس گرفت و مرا برای بازی در این كار دعوت كرد. من و پرویز پرستویی سالهاست در اداره تئاتر با یكدیگر همكار و دوست هستیم و مدتها بود دوست داشتم با پرستویی و خانم معتمدآریا همكاری كنم تا این كه در آشپزباشی شرایط برایم مهیا شد.
در جلسات ابتدایی كار سعی كردم درست و خوب بازی كنم و به همین دلیل هم بعدا نقشم بیشتر شد.
▪ محمدرضا هنرمند كارگردانی است كه بسیار آهسته و پیوسته حركت میكند و چندان درگیر مسائل حاشیهای نمیشود. این مساله را قبول دارید؟
ـ بله، هنرمند ذاتا این اخلاق را با خود دارد و حتی از مسائل تبلیغاتی هم دوری میكند و برای همین هم گروهی را دور خود جمع كرده بود كه با روش او میتوانستند كار كنند. برای همین هم در طول تصویربرداری بسیار راحت و خوب همهچیز پیش میرفت.
▪ در این سریال بازیگران زیادی حضور دارند. فكر میكنید هنرمند توانسته است همه بازیگران را آنچنان كه لازم است در سریال مطرح كند؟
ـ بله و اگر بازیگری در این كار دیده نشده، مشكل از خودش بوده است، چرا كه هنرمند به اندازه هر نقشی فرصت را به بازیگران داده است و فكر میكنم تعدد بازیگر در این سریال به ساختار قصه برمیگردد و مشكلی ندارد.
▪ فكر میكنید پرویز پرستویی توانسته نقش اكبر را بخوبی ایفا كند؟
ـ به نظر من خوب بوده، اما این را هم باید بگویم آن اكبری كه در سریال زیرتیغ دیدیم با این اكبر بسیار فرق دارد و هرگز نباید این دو را با هم مقایسه كنیم. به هر حال او مثل همیشه شیرین و بجا بازی كرده است.
▪ شما زیرتیغ را بیشتر پسندیدید یا آشپزباشی؟
ـ به نظرم آشپزباشی فضای نرمتر و متفاوتتری نسبت به زیرتیغ دارد، چون بیشتر سریالهایی هم كه در حال حاضر پخش میشوند كمتر از فضای طنز بهره بردهاند و بیشتر به دنبال واقعگویی و طرح وقایع جامعه هستند. بنابراین من شخصا آشپزباشی را ترجیح میدهم.
▪ آشپزباشی در پرونده هنری شما چه جایگاهی دارد؟
ـ شاید در این سریال نقش پررنگی نداشته باشم ولی بازتابش برای من خوب بود و از آدمهایی كه در این مجموعه حضور داشتند خاطرات خوبی را با خود به همراه دارم و از این نظر جایگاه مثبتی برایم دارد.
▪ كاری كه قرار است در آینده از شما ببینیم؟
ـ در سریال «قتل در ساختمان ۸۵» به كارگردانی مهدی فخیمزاده تنها در چند سكانس بازی كردم كه امیدوارم توانسته باشم از عهده نقشم بربیایم، چون زمانی از من دعوت كردند كه مشغول بازی در آشپزباشی بودم و فرصتی برای حضور بیشتر نداشتم، بنابراین توانستم در حد چند سكانس این سریال بازی كنم.
آقای اسدی با توجه به این كه عمری را برای به دست آوردن تجربههای نو در عرصه بازیگری گذاشتید، دوست دارم بدانم چه فرقی بین نسل خودتان با نسل امروز میبینید.
نسل ما با عشق و علاقه خاصی كار میكرد و سبك بازیشان هم فرق داشت، اما امروز اینگونه نیست و بازیگران جوان میخواهند یكشبه ره صدساله بروند و زود به شهرت دست پیدا كنند. در صورتی كه اگر با صبر و تحمل و عشق كار كنند جواب مثبتتری خواهند گرفت.