فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
«مینا وحید» برای ماندن برنامه دارد...
روزنامه هفت صبح - مینا وحید جزو بازیگرانی است که گام های اول را با اطمینان برداشته و نشان داده برای ماندن برنامه دارد. با او درباره «شهرزاد»، «کفش هایم کو؟» و نیز نگاهش به بازیگری گفتگو کرده ایم.
در سینما و تلویزیون ما بازیگران زیادی بوده اند که در گام اول نقش اصلی به آنها سپرده شده اما در ادامه یا به کلی فراموش شده اند یا حضورشان محدود به نقش های فرعی شده. برای مینا وحید به نظر می رسد ماجرا به شکلی دیگر در حال رخ دادن است. او پس از چند تجربه در تله فیلم ها و ایفای نقشی کوتاه در «گیرنده» با یک نقش خوب خودش را به مخاطبان گسترده سینما معرفی کرد.
«دوران عاشقی» هم در جشنواره فجر به چشم آمد و هم اکران موفقی داشت. وحید در کنار شهاب حسینی ولیلا حاتمی گلیم خود را به خوبی از آب بیرون کشید.
برای کارشناسان سینما اما این سوال باقی بود که حالا چه می خواهد بکند. بعد از آن او در سریال «شهرزاد» دیده شد که اگرچه به اندازه «دوران عاشقی» نبود اما نامش را بیش از پیش سر زبان ها انداخت. در اکران نوروز 95 هم با «کفش هایم کو؟» و در قامت یکی از نقش های اصلی به سینما بازگشت تا مشخص شود این بازیگر برنامه ای حساب شده برای ماندن در این حیطه دارد.
با مینا وحید درباره این سه تجربه، نگاهش به بازیگری و آینده ای که برای خود ترسیم کرده گفتگو کردیم. از حسن اتفاق گفتگو همزمان با پایان نقش او در «شهرزاد» منتشر می شود.
از «شهرزاد» شروع کنیم که از خیلی وقت سر زبان است و در چند قسمت اخیر نقش شما پر رنگ شده. وقتی اسم تان را به عنوان بازیگر دیدم احساس کردم مینا وحید قرار است، رنگین کمان سریال حسن فتحی را که از بازیگر چهره چیزی کم ندارد، تکمیل کند. رفته رفته اما نقش مریم پر رنگ شد و در چند قسمت اول شده محور قصه. پذیرش این نقش صبوری می خواهد چون مرم از قسمت سوم می آید و حضورش علی السویه است. وقتی نقش پیشنهاد شد چه دورنمایی برای آن داشتید؟
- مریم «شهرزاد» با دو نقشی که در «دوران عاشقی» و «کفش هایم و؟» بازی کردم تفاوت هایی داشت و در پذیرش آن شک داشتم چون خود شخصیت را دوست نداشتم؛ ضمن این که بی هویت بود. وقتی با آقای فتحی صحبت کردم ایشان هم حق را به من دادند و گفتند باید کاراکتر اصلاح شود که تا حدودی هم شد. به هر حال من برای انتخاب نقش ها از چند نفر به عنوان مشاور کمک می گیرم. جالب این بود که چند نفر می گفتند نقش را قبول کن چون به هر حال سریال حسن فتحی است و بازیگران مطرحی در آن بودند که می شد به انتخاب آنها اعتماد کرد.
در مقابل بعضی ها می گفتند قبول نکن چون هنوز «دوران عاشقی» اکران نشده بود و نمی دانستم موقعیتم چه خواهد شد. به هر حال انتخاب کردم. درباره این که شخصیت مریم کند رونمایی شد، باید بگویم در فیلمنامه این طور نبود. در قسمت 16 یا 17 تکلیف کاراکتر روشن می شد و نقش به پایان می رسید. (در ورژن کنونی نقش مریم در قسمت 26 معلوم شد) طبیعی است که حضور مریم قطره چکانی باشد ولی آقای فتحی در تدوین تصمیم گرفتند که مریم را نگه دارند. اصلا فیلمنامه در تدوین چیز دیگری شد.
الان که سریال را می بینید مثل تماشاگران لذت می برید یا معتقدید فیلمنامه اولیه جذاب تر بود؟
- در هر صورت من فکر نمی کنم کسی از مریم لذت ببرد.
کل سریال را می گویم؟
- من فکر نمی کنم تدوین به درام ضربه زده باشد. همه تصمیم هایی که کارگردان می گیرد برای بهتر شدن فیلم است. تدوین هم یکی از همین ابزارهای کمکی است که حتی به آن کارگردان دوم می گویند. درباره مریم نمی توانم بگویم این اتفاق خوب بوده یا نه چون سریال یک محور اصلی دارد به اسم بزرگ آقا و شهرزاد و اطرافیانش؛ مابقی از جمله مریم داستانک هایی هستند که در کنار داستان اصلی روایت می شد چون داستانک ما محور اصلی درام ربطی نداشت، فکر می کنم در تدوین تصمیم جداگانه ای برای آن گرفته شد و نمی دانم برای مردم بهتر شده یا بدتر.
مریم شخصیتی است که با نقش قبلی شما در «دوران عاشقی» تفاوت صد و هشتاد درجه ای دارد، احیانا دو دلی شما برای پذیرش «شهرزاد» به خاطر چرک بودن نقش نبود؟
- البته من فکر نمی کردم چرکی نقش تا این حد به چشم مردم بیاید. این که بعضی ها در فضای مجازی به رفتار مریم واکنش نشان می دهند، شاید جای خوشحالی داشته باشد. بگذریم که بعضی ها ادبیات مناسبی ندارند و این دردآور است. منظورم این است که لابد نقش، اثر خود را گذاشته و عده ای واکنش نشان می دهند.
منظورم این است که شمای بازیگر دوست دارید همیشه نقش مثبت بازی کنید؟
- راستش نه؛ یک بازیگر باید در کارنامه خود نقش خوب و بد داشته باشد. ضمن این که نقش های بد در کارنامه یک بازیگر ماندگارترند. بعضی بازیگر ها برای همین اصرار دارند نقش بد انتخاب کنند چون در ذهن مردم ماندگارتر می شوند. مریم نقش بد نیست، چرک است. قرار هم نبود این قدر چرک باشد و اگر وقت بود که نویسنده و کارگردان بیشتر به این داستانک برسند، مریم از این چرکی بیرون می آمد و تبدیل به شخصیتی خاکستری می شد.
شاید با قرار دادن 10 دیالوگ در لابلای فیلمنامه این اتفاق رخ می داد. بابک (امیر حسین رستمی) یک شخصیت طنز دارد و مریم از رفتار او خجالت می کشد. مریم عاشق نیست و هر چه رفتار عاشقانه و ابراز عشق می بینیم از جانب بابک است. مریم حتی یک نگاه عاشقانه به بابک ندارد. حتی جاهایی که از من می خواستند به بابک نگاه عاشقانه داشته باشم پیشنهاد می دادم این کار را نکنم. مریم دنبال موقعیت است و اگر ادعای عشق می کرد، رفتار بعدی اش زیر سوال می رفت. مریم سودای بازیگری دارد و وقتی به یک آدم قدرتمند (سرهنگ تیموری) می رسد به امید آینده بهتر بابک را رها می کند.
البته من نقش را تحلیل می کنم و قصدم اصالت دادن به مریم نیست. به هر حال، چون نقش پرداخت کافی نشده یک مقدار ابتر مانده و برای مردم چندش آور است. مثلا یک نفر کامنت گذاشته که مشابه خداحافظی شما و بابک در رستوران را بین شهرزاد و فرهاد دیدیم؛ آنجا اشک مان درآمد اینجا نه. فرصت نبود جواب بدهم که دوست عزیز اگر من اشک شما را درمی آوردم یعنی بد بازی کرده ام. آن جدایی یک وداع بدون عشق بود و معنایش این بود که ما به هم نمی آییم. اتفاق گریه کردن برای بازیگر آسان ترین کار است.
بابک و مریم نقطه مقابل عشق شهرزاد و فرهاد هستند.
- بله. مریم به شهرزاد می گوید گره هر دو عشق کور شبیه به هم نیست.
سال پیش که قرار بود درباره «دوران عاشقی» گفتگو کنیم و نشد، پرسیدم مشغول چه کاری هستید، گفتید «شهرزاد». منتها احساس کردم نه اسم فتحی و نه سریالی در اندازه «شهرزاد» مشغول تان نکرده.
- من حتی در «دوران عاشقی» و «کفش هایم کو؟» تا نتیجه را روی پرده ندیدم با شعف درباره شان حرف نزدم. من فکر می کردم «کفش هایم کو؟» کولاک می کند اما فروش نداشت. با این که فیلم خوب و آبرومندی است اما گیشه خوبی نداشت و همه مان ناراحت از این اتفاق هستیم.
درباره «شهرزاد» من بازیگر تازه کارم و باید خیلی تجربه کسب کنم که بتوانم آینده هر اثر را پیش بینی کنم. بازیگری مثل شهاب حسینی به این نقطه رسیده. در «دوران عاشقی» به ایشان می گفتم فلان فیلم را بازی کردید ولی کارگردانش آن موقع معروف نبود. می گفت از روی فیلمنامه فهمیدم خوب می شود. من هنوز این قدرت را ندارم؛ تازه آنها که دارند و فکر می کردند سریال شان در شبکه خانگی موفق می شود با شکست مواجه شدند. ما اصلا فکر نمی کردیم «شهرزاد» موفق باشد. بزرگ ترین چیزی که در «شهرزاد» علاوه بر همکاری با حسن فتحی یاد گرفتم این بود که نقشی را قبول کنم که آن را دوست داشته باشم؛ چه بزرگ چه کوچک.
هنوز هم مریم را دوست ندارید؟
- نه.
ولی باعث فراگیری نام تان شده.
- اشتباه نشود؛ من خود مریم را دوست ندارم. من شاید نقش منفی را قبول کنم ولی باید برایم آن شخصیت توجیه پذیر باشد.
این نگاه تاثیر منفی روی بازی تان نمی گذاشت؟
- چرا. فکر می کنم اگر بخواهیم نمودار بگیریم نسبت به بازی های دیگرم افت داشته ام. البته شخصیت مریم را باید چندش و شل و لوس بازی می کردم. اگر جذاب می بود مریم نمی شد. اعتراض هایی که بعضی ها دارند یعنی نقش اثر خودش را گذاشته.
کی شما را به حسن فتحی پیشنهاد داد؟
- من در «دوران عاشقی» با شهاب حسینی همبازی بودم و آقای میرفخرایی قرار بود به عنوان طراح صحنه در سریال حضور داشته باشند که هر دو من را معرفی کردند.
شما جزو بازیگرانی هستید که در سن پایین مثلا زیر 25 سال شروع نکردید، منتها این شانس را دارید که با کارگردان های خوبی کار کرده اید. این اتفاق چقدر محصول شرایط بوده و چقدر به حوصله خودتان ربط دارد؟
- من فوق لیسانس تئاتر هستم پس شش – هفت سال وقتم صرف تحصیلات شده. چهار سال هم پیشنهادی مختلف از جمله پیشنهادهای تلویزیونی را رد می کردم. به نظرم برای بازیگری باید سیاست هایی داشته باشی. یعنی اگر در سن بیست سالگی می آمدم این طور قدم برنمی داشتم. چه بسا هیجان زده عمل می کردم و قدرت نه گفتن به یک سری از پروژه ها را نداشتم و احتمالا به انحطاط حرفه ای ام منجر می شد.
از من بیشتر سوال شده که چرا کارگردان های مطرح به شما پیشنهاد همکاری می دهند؟ خب، به من همه جور پیشنهادی داده می شود ولی اگر در این دو سال مثلا سی کار پیشنهاد شده من سه کار را پذیرفته ام؛ برای همین مخاطب 27 تای دیگر را نمی بیند. باید دید آن پروژه به من چیزی اضافه می کند یا من چیزی به پروژه اضافه می کنم؛ اگر این طور بود نقش را می پذیرم.
شانس کجای این اتفاق است؟
- واقعا من خوش شانس بوده ام؛ مخصوصا در اولین کارم (دوران عاشقی) که باعث شد قدم اول را محکم بردارم. پیش از این تله فیلم «ساعت به وقت صفر» را بازی کرده بودم که هم خیلی خوب دیده شد و هم در جشنواره جام جم جایزه برد اما آقای رییسیان من را بر اساس آن فیلم انتخاب نکرد. یکی از دوستان تهیه کننده من را به ایشان معرفی کردند. این فیلم بزرگترین شانس من بود که فرصتی برای عرض اندام به من داد. نمی گویم میترای «دوران عاشقی» عالی شد اما وقتی یک بازیگر در برابر دو بازیگر حرفه ای و توانمند طوری بازی کرده که بازی اش بیرون نزده، موفقیت بزرگی برای او است.
اتفاقا سال پیش پرونده ای منتشر کردیم درباره بازیگران مطرحی که حاضر می شوند هر پارتنری را بپذیرند. درباره شهاب حسینی که بازیگر روبروی شما است نوشتیم دچار اشتباه نشده چون مینا وحید از عهده نقش بر آمده. چه احساسی داشتید وقتی فهمیدید قرار است در کنار دو اسم شناخته شده یعنی شهاب حسینی و لیلا حاتمی بازی کنید؟ چه کردید که کم نیاورید؟
- در این که آقای حسینی سوپراستار موفق و محبوبی است شکی نیست ولی وقتی با او برخورد دارید متوجه می شوید که به قدری متواضع و افتاده است که به بازیگر روبرو اجازه می دهد راحت بازی کند. بزرگترین درسی که از آقای حسینی یاد گرفتم این بود که به بازیگر روبرو کمک می کند. مثلا به من می گفت فکر نمی کنی اگر طور دیگری بازی کنی بهتر است و وقتی برداشت دوباره می گرفتیم می دیدیم دقیقا درست می گوید. از او تشکر می کردم ولی می گفت من دارم به خودم کمک می کنم. می گفت اگر در یک فیلم بازیگری خیلی هم خوب باشد ولی بازیگر روبروی او خوب نباشد بازی اش خراب می شود. واقعا در «دوران عاشقی» احساس می کردم یک تیم هستیم.
هوشمندی کارگردان هم در هماهنگ کردن بازیگران مهم است.
- من همیشه مدیون اعتماد آقای رییسیان هستم ولی برخوردی که با من داشت با برخوردی که با خانم حاتمی که بازیگر مطرح و مورد علاقه اوست فرقی نمی کرد. یعنی همه را در یک سطح می دید. طبعا وقتی کارگردانی این طور برخورد می کند، هیچ کدام از بچه ها، پشت صحنه اجازه شیطنت به خودشان نمی دهند. این اتفاق متاسفانه گاهی برای بازیگران تازه وارد رخ می دهد. اگر کارگردان حرفه ای برخورد کند کسی اجازه شیطنت به خودش نمی دهد و باعث می شود بازیگر هم حرفه ای بار بیاید. البته بعضی وقت ها در کار بعدی احتمال سرخوردگی هست چون بازیگر از شرایط حرفه ای با محیطی غیرحرفه ای مواجه می شود.
ممکن است سوءتفاهم پیش بیاید که منظور شما «شهرزاد» است!
- نه، به طور کلی می گویم. من که این شانس را داشته ام که در همه پروژه ها عوامل، حرفه ای و مودب بوده اند. آقای رییسیان یک روز من و شهاب حسینی را برای ضبط فلش بک ها به خارج از تهران بردند که در آن فضا معارفه ای داشته باشیم چون برای آقای حسینی هم همبازی شدن با یک بازیگر تازه کار طبعا سختی هایی دارد. ضمن این که شهاب حسینی بسیار بسیار شریف و حرفه ای است.
بازیگری هم سراغ داریم که از روی لج و برای خراب کردن بازی بازیگر روبرو، موقع ضبط سکانس های مربوط به پارتنرش ساندویچ می خورده؛ آن هم در سکانس های عاشقانه!
- در همه کارها مشکلات هست؛ بازیگر حرفه ای باید به حاشیه ها بی توجه باشد چون در نهایت مخاطب بازی او را می بیند و بازیگر است که لطمه می بیند.
وقتی خبر ساخت «کفش هایم کو؟» رسانه ای شد خیلی ها گفتند کیومرث پوراحمد می خواهد «شب یلدا 2» را بسازد. البته خودش تکذیب کرد ولی به هر حال راه تأویل باز است و می توان تصور کرد که رضا کیانیان دارد نقش پیری محمدرضا فروتن را بازی می کند. به شما هم چنین کنسه هایی داد؟
- نه اصلا. ولی می توانیم بگوییم دغدغه کارگردان در این فیلم، ادامه «شب یلدا» است.
چطور به کیومرث پوراحمد معرفی شدید؟ «دوران عاشقی» را دیده بود؟
- تهیه کننده فیلم آقای قائم مقامی من را در «دوران عاشقی» دیده بودند و معرفی کردند. البته آقای پور احمد خیلی به چشم خریدار من را انتخاب نکردند. روزی که من به دفتر تولید رفتم با شش، هفت بازیگر قرار داشتند. حتی گفتند این بازیگر فلان فیلم است؟ من گفتم نه بازیگر «دوران عاشقی» ام. همه خندیدند و همین باعث ایجاد یک جو بگو بخند و شاد شد.
خانم شان هم حضور داشتند و فکر می کنم در انتخاب من تاثیر داشتند. آن روز من سر حال بودم و برای آقای پوراحمد «بیتا» شدم. گفتند تو خود بیتا هستی. «دوران عاشقی» را ببینم اگر بازی ات خوب باشد انتخاب می شوی. همان شب دستیارشان سکانسی به من دادند که سخت ترین سکانس فیلم هم هست. فردای آن روز تست دادم و گفتند ایشان بیتای فیلم ما است. روز اول فیلمبردای بعد از ضبط اولین سکانس متوجه شدم خیال ایشان راحت شده. حتی گفتند: «دختر تو یه چیزی می شی.»
نقش فرزند و پدر در سینما زیاد داشته ایم؛ اینجا چون قرار است رابطه پدر – دختر ببینیم قاعدتا کار شما سخت تر است و باید حس موجود را در دیالوگ،نگاه و بازی ببینیم. با رضا کیانیان تمرین داشتید؟
- نه، ما تمرین نداشتیم. تمرین مان بین پلان ها بود. آن هم تمرین نبود؛ آقای کیانیان بسیار باتجربه است. برای همین در دوران فیلمبرداری ارتباط مان به گونه ای شکل گرفت که انگار پدر و دختر هستیم. یعنی حس حمایت پدری را به من منتقل کردند تا جایی که من بهشان می گفتم ددی جان! وقتی این رابطه شکل می گیرد حس موجود هم به مخاطب منتقل می شود. بزرگترین جذابیت فیلمنامه هم عذاب وجدان بیتا بود. درد برگشت ناپذیری دارد ولی نمی تواند به پدرش بگوید من همان دختری هستم که دنبالش هستی و باید نقش پرستار را بازی می کردم.
ولی اول فیلم دختر با توپ پر می آید.
- بله، چون فکر می کند پدرش مقصر است ولی کم کم فهمید چقدر پدرش مظلوم شده.
چند درصد از بیتا، خود مینا وحید است؟
- تقریبا هشتاد درصد. البته این شیطنت را آدم های دور و برم می بینند و در بیرون کنترل شده است. در طول فیلمبرداری «کفش هایم کو؟» حتی در خانه هم پر سروصدا بودم تا این شیطنت در نقش اثر بگذارد. برعکس کارهای دیگر که آرام می روم و می آیم در پشت صحنه، در این فیلم خیلی اکتیو بودم تا این شیطنت از نقش نیفتد.
سختی کار شما این بود که بازیگر روبرو به الزام نقش نباید به شما توجه می کرد. یعنی در خود فیلم بیتا باید یک نقش دیگر (پرستار) را بازی می کرد.
- بله، یک جور بازی توی بازی بود. در سکانس هایی که دو نفره نبود، آقای کیانیان روبروی من بازی می کرد که حسم بهتر شکل بگیرد.
«کفش هایم کو؟» فیلم تاثربرانگیزی است و مخاطب را تکان می دهد. موقع فیلمبرداری این اتمسفر وجود داشت؟
- بله؛ در خیلی از سکانس هایی که گریه داشت بعد از کات نمی توانستم گریه نکنم. ضمن این که از بازی آقای کیانیان و تنهایی او متاثر می شدیم. یک روزهایی بود که سکانس های دردناکی می گرفتیم و بعدش خسته و بی حال می شدیم. البته باید انرژی ام را مدیریت می کردم که سکانس های شاد بعدی تحت تاثیر قرار نگیرد. برای همین بین فیلمبرداری در حیاط می دویدم و زیاد شیرینی می خوردم که بیتا بمانم.
در سین و شین ها عمد داشتیم
مینا وحید در «دوران عاشقی» و «کفش هایم کو؟» نقش دخترهایی را بازی می کند که از خارج آمده اند و طبیعی است که فارسی را با لهجه صحبت کنند. در «شهرزاد» هم تا حدودی این اتفاق رخ داد. با او این مسئله را مطرح کردیم و گفتیم فکر می کردیم ژنتیکی این طور صحبت می کنید ولی در طول مصاحبه خبری از سین و شین نبود. چرا مریم را با لهجه و کرشمه صحبت کردید؟ کارگردان این را می خواست؟ پاسخ وحید منفی است: «نه. ولی باید کرشمه می داشت.» می پرسیم حالا که مریم بین دو کاراکتر دیگر قرار گرفته احساس می شود ناخودآگاه تاثیر گرفته اید. او این طور پاسخ می دهد: «فیلم «کفش هایم کو؟» را بعد از «شهرزاد» بازی کردم و اگر تاثیری هست از «دوران عاشقی» است. شاید این در وجودم بوده ولی لهجه را احساس نکردم. کرشمه اما باید می بود و لوس هم می بود. یعنی در سین و شین ها عمد داشتیم. نکته دیگ راین که ممکن است بعضی کارگردان ها یک بازیگر را در قالب تثبیت شده ببینند، به همین دلیل چند نقش مشابه را رد کردم. دوست دارم نقش بعدی کاملا متفاوت با این سه باشد چون هر سه نقش شیک بوده. البته مهم تر از این ها این است که بازیگر نقشش را خوب بازی کند. در این سه نقش با وجود اشتراکاتی که دارند سعی کردم تفاوت هایی داشته باشند.»
نقد دیگری که در بازی خانم وحید وارد است به «کفش هایم کو؟» برمی گردد. یک عده معتقدند نقش بیتا زیادی لوس شده و عده ای می گویند اتفاق اتفاقا رابطه پدر و دخترها به ویژه در نسل بیتا عمدتا همین شکلی است. پاسخش را بخوانید: «وقتی یک شخصیت و رابطه آن با اطرافیان شکل بگیرد، بقیه مسائل بر اساس آن رابطه ایجاد می شود. الان پدر من بیمار است و تمام کارهای ابتدایی را باید برای او انجام داد. من و خواهرم مثل یک بچه با او برخورد می کنیم و در طول انجام کارها شاید 10 بار پیشانی اش را ببوسم و قربان صدقه اش بروم. این وقتی در زندگی واقعی می آید لوس نیست ولی وقتی در فیلم می بینی به خودت اجازه می دهی بگویی این لوس است. من حتی از آقای پوراحمد پرسیدم بیتا را جدی تر می خواهی؟ گفت نه. همین مینا وحید را می خواهم.»
تصمیم ها برای آینده
مینا وحید قدم های اول بازیگری را خوب برداشته، حالا باید دید در آینده چه می کند. برای ادامه چه برنامه ای دارید؟ چه می کنید که از قافله عقب نیفتید؟ او این طور پاسخ می دهد: «اولا ورزش خیلی کمک می کندو آن را رها نمی کنم. با یکی از اساتید بازیگری یکسری نکات را برای بیان و بدن تمرین می کنم چون معتقدم هر چند سال یک بار باید همه آموخته ها را مرور کرد.»
مسئله بعدی که در روند کارنامه این بازیگر تاثیر دارد، تنوع پیشنهادها است. می پرسیم جنس پیشنهادها به شما الان چه شکلی است: «خدا را شکر بیشتر پیشنهادها برای نقش یک است ولی از هر 10 فیلمی که ساخته می شود شاید یک فیلم است که محوریت آن زن باشد. یعنی رل یک به من پیشنهاد می شود ولی فقط ناظر است! من نقشی را دوست دارم که منفعل نباشد و جایی برای کار کردن داشته باشد. در این مدت چند کار سینمایی پیشنهاد شده ولی جنس آن را دوست نداشته ام. فعلا هم در حال نوشتن هستم و قرار است ساخته شود. با یک تهیه کننده هم صحبت کرده ام و باید منتظر زمان مناسب برای تولید آن بود. فیلمنامه دو سال پیش تمام شده و حالا مشغول روتوش کردن آن هستم.»
بعد از این گپ و گفت می پرسیم دوست دارید برای تلویزیون سریال بازی کنید؟ یا می خواهید فقط در سینما باشید؟ «بستگی به فیلمنامه دارد اما به خاطر محدودیت های تلویزیون، کم پیش می آید که نقش برای یک بازیگر جای شکوفایی داشته باشد.»
پایان مریم
بخش دیگری از گفتگو به پایان نقش مریم در سریال «شهرزاد» ختم شد؛ با این سوال: قصه مریم به نظر ادامه دار می آمد ولی تمام شد. از حسن فتحی نخواستید در فصل دوم سریال هم باشید؟ مینا وحید این طور جواب می دهد: «در اولین جلسه ای که درباره تحلیل نقش برگزار شد آقای فتحی گفتند دلم نمی آید مریم کشته شود که در نهایت این اتفاق افتاد. به هر حال وقتی به عنوان یک نویسنده داستانکی را وارد سریال می کنید باید بلد باشید آن را یک جایی ببندید چون رها می شود و احتمالا از دست می رود.»
ظاهرا قرار بوده حسن فتحی تمهیدی دیگر اتخاذ کند و با ترفندی نقش مریم را در فصل دوم به سریال «شهرزاد» بازگرداند که منصرف می شود... وحید به این مسئله ورود نمی کند و بار دیگر نقبی به شخصیت مریم می زند: «مریم برای جدا شدن از بابک دلیلی دارد که توجیه پذیر است نه تاییدپذیر. اگر بهتر پرداخت می شد برای آن دلسوزی می کردیم نه احساس نفرت.» اشاره وحید به مخاطبانی است که بعد از قسمت بیست و پنجم سریال «شهرزاد» علیه شخصیت مریم موضع گرفته بودند!
ویدیو مرتبط :
برنامه 90- وحید شمسایی، مهمان ویژه برنامه (94/5/19)
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
برنامه ریزی کفاشیان برای ماندن در پست ریاست؟!
کفاشیان که از نظر طرفدارانش چسبیده به میز پست و مقام نیست می خواهد با نظریه 'کفاشیان حرف گوش کن تر از دیگر گزینه هاست'، دوباره به کرسی ریاست فوتبال برسد.
به نقل از سایت فردا، گزینه ای بهتر از خودم برای ریاست فدراسیون فوتبال ندیده ام! این جمله ایست که طی ده روز گذشته علی کفاشیان رییس کنونی فدراسیون فوتبال بر زبان آورده است. اما پرسش این است که در کارنامه 4 ساله رییس خنده رو و سیاستمدار فدراسیون چه ویژگی هایی وجود دارد که در کارنامه دیگر کاندیدای احتمالی وجود ندارد؟
همگان در ورزش علی کفاشیان را یک مدیر "حرف گوش کن" می شناسند اما این روزها در مصاحبه های مختلف خود صحبت از استقلال فدراسیون، انتصابی شدن نایب رییس و ... می کند و با اعتماد به نفس خاصی از موفقیت های بسیار فدراسیونش یاد می کند! اما کدام موفقیت؟!
آیا ناکامی در دوره های گذشته مسابقات نوجوانان، جوانان و المپیک یا عدم راهیابی به جام جهانی 2010 یا ناکامی در جام ملت های قطر، موفقیت به شمار می آید؟ البته شاید ایجاد پدیده های جالبی چون منشور اخلاقی و ... را باید از نظر علی کفاشیان موفقیت بزرگ قلمداد کنیم!!
درگیری با دایی (سرمربی تیم ملی) و شمس (سرمربی تیم فوتسال)، شریفی (کمیته انضباطی)، بلوکه کردن حساب فدراسیون توسط داریوش مصطفوی، معضل مالی و بودجه فدراسیون و عدم توانایی در درآمدزایی، ایجاد حاشیه و عدم حفظ استقلال فدراسیون در انتخاب مربیان تیم ملی چون کلمنته، دایی، قطبی، مایلی کهن و .... در ادوار مختلف، بازی دادن به بازیکن دو کارته در تیم امید و حذف از مسابقات مقدماتی المپیک و نیز مهمتر از همه گسترش بی اخلاقی های بی رویه در فوتبال از جمله شاهکارهای دوره مدیریت علی کفاشیان در فدراسیون فوتبال است.
* انتخاب افراد کم تجربه
انتخاب افراد کم تجربه و بی کارنامه ای چون اکبر محمدی و علیرضا منصوریان در سمت سرمربی تیم های ملی، به خوبی هرج و مرج در فدراسیون فوتبال و کمیته فرمالیته تیم های ملی را نشان می دهد. هر چند که نباید نقش نبی دبیر کل فدراسیون را در این انتصابات نادیده گرفت.
کفاشیان علی رغم ظاهر خنده رو و سادگی رفتاری، به خوبی با اهرم های مدیریتی در سیستم ورزش آشناست. هنوز با گذشت سالیان سال، جلسات حلقه محفلی دوستان قدیمی و همکاران امروزی مانند یزدانی خرم، داورزنی، درخشان، پولادگر و کفاشیان برقرار است و در تنگناهای مدیریتی و انتخابات مهم ورزشی یکدیگر را حمایت می کنند.
اکنون کفاشیان که از نظر طرفدارانش چسبیده به میز پست و مقام نیست، با حضور در مجامع هیات های فوتبال استانی سعی در جذب رای هیات ها داشته و با شناخت و استفاده از فضای سکون و رکود موجود در وزارت ورزش، همچون دوره قبلی برخلاف نظر مسئولین و از سر ناچاری آنها و اعتقاد به نظریه "کفاشیان حرف گوش کن تر از دیگر گزینه هاست"، دوباره به کرسی ریاست فوتبال برسد.
* خلق و خوی ویژه آقای رئیس
ناگفته نماند که همواره در انتصاب کفاشیان در سمت های مختلف ورزشی، شرایط اضطرار و خوی نرم وی عامل انتصابش بوده است. در معاونت ورزشی سازمان، مهرعلیزاده درصدد برکناری فوری فائقی بود که با توصیه و حمایت حلقه محفلی فوق الذکر با گزینه کفاشیان موافقت کرد. واگذاری دبیرکلی کمیته المپیک هم در اثر توصیه رئیس جمهور وقت برای برکناری تیم قبلی کمیته و نظر مهرعلیزاده بر خارج نمودن کفاشیان از حلقه معاونین سازمان و نیز حمایت حلقه محفلی در انتخابات کمیته ملی المپیک از کفاشیان، اتفاق افتاد. در انتخابات فدراسیون فوتبال هم که همگان به خاطر دارند که چگونه و در شرایط اضطرار کفاشیان انتخاب شد.
اگر دستگاه ورزش که تاکنون در چینش های خود (مانند هیات مدیره های استقلال و پرسپولیس، سرپرستی فدراسیون های ورزشی و استفاده از افراد شاغل در وزارت تعاون سابق در سمت های ورزشی) فضای تعاونی را با ورزشی اشتباه گرفته است و هم زبان بودن را ملاک اصلی انتصابات قرار داده، به همین روش عمل کند قطعا در انتخاب غیر رسمی فدراسیون فوتبال به مشکل خواهد خورد.
در این میان نظرات و صحبت های مسئولین با کاندیداها و تکذیب آنها مانند مذاکره رسولی نژاد برای آمدن دادکان یا عباسی با رویانیان را هم باید در نظر گرفت. فراموش نشود که مجمع فدراسیون علاوه بر هیات های استانی، برگرفته از مدیران عامل باشگاه های خصوصی و عمدتا دولتی هستند که پیچدگی هایی دارند و هریک از آنها به گروه و دسته خاصی در فوتبال تعلق دارند که با نظارت فیفا، امکان نظارت و دسترسی به گزینه نهایی آنها توسط وزارت ورزش سخت به نظر می رسد.
کفاشیان هم که این موضوع را به خوبی درک کرده درصدد است با استفاده از ضعف وزارت ورزش در این خصوص و پررنگ کردن نقش فیفا برای عدم دخالت وزارت ورزش و شناخت دقیق از فضایی بنام "شرایط اضطرار" در فوتبال ماندگار شود. وی، پس از به وزارت رسیدن عباسی، بارها از استعفای اجباری امتناع کرده و حتی در جلسات متعدد و خصوصی خود با وزیر و داورزنی (رییس فدراسیون والیبال و فرستاده وزارت ورزش برای استعفای کفاشیان) اعلام کرده قصد استعفا ندارد و حتی تهدید به ورود و دخالت فیفا کرده است.
کفاشیان هنوز ریاست سجادی بر خود را که روزگاری در سمت رییس فدراسیون دوومیدانی، سجادی ورزشکارش بوده، هضم نکرده و با توجه به عدم آشنایی کامل عباسی با امور از انجام منویات وزارت طفره می رود. به طور مثال علیرغم تاکیدات عباسی و سجادی، کفاشیان از برکناری رییس کمیته پزشکی فدراسیون خودداری کرده است.
حال با نزدیک شدن انتخابات فدراسیون در دی ماه سال جاری، کفاشیان بی میل نیست که انتخابات را به تعویق بیاندازد تا بتواند با نتیجه گیری تیم ملی کی روش فضای انتخابات و افکار عمومی را به نفع خود عوض کند که این امر تاکنون با مخالفت شدید وزارت ورزش روبرو شده است. وی می گوید: من بازنشسته هستم اما قانون منع سمت برای بازنشستگان که سازمان بازرسی کل کشور به تازگی ابلاغ کرده است شامل اساسنامه فدراسیون فوتبال نمی شود.
قانون ممنوعیت بکارگیری بازنشستگان مصوبه هیات دولت و مجلس شورای اسلامی است و طبق نظر کارشناسان حقوقی، در اساسنامه فدراسیون که آن نیز به تایید هیات وزیران رسیده اشاره ای به موضوع شرایط بازنشستگی نشده است از همین رو استثنایی در قانون هیات دولت برای فدراسیون ها قید نشده است (مگر به صورت خاص مجوز حضور شخص از هیات دولت اخذ شود) و قانون ممنوعیت در فدراسیون فوتبال لازم الاجراست. البته نحوه برخورد وزارت ورزش و سازمان بازرسی کل کشور با یزدانی خرم در انتخابات کشتی، عبرت و راهگشای کفاشیان خواهد بود.
کفاشیان اگر نتواند به هر دلیلی حمایت وزارت ورزش و کرسی ریاست را کسب کند، قطعا فضا را برای علی سعیدلو آماده خواهد کرد. سعیدلو مایل است به فوتبال بیاید و در این راه چشم به حمایت دولت و کمک رفیق قدیمی و زیردست سابق خود یعنی کفاشیان دارد.
* جلسات محفلی برای ماندگاری
در این میان جلساتی بین سعیدلو، کفاشیان و فتح الله زاده در استخر دفتر فتح الله زاده برگزار شده است. البته آنهایی که با روحیات کفاشیان آشنا هستند می دانند که کفاشیان آمادگی هرگونه همکاری با هر گروهی را دارد چنانچه در دولت سازندگی رییس فدراسیون دو و میدانی، در دولت اصلاحات معاون سازمان تربیت بدنی و دبیر کمیته ملی المپیک و در دولت احمدی نژاد هم رییس فدراسیون فوتبال بوده است که در هر دوره مدیریتش کسب نتایج ضعیف دیده می شود.
عدم راهیابی فوتبال به جام جهانی 2002، حذف تیم فوتبال از مقدماتی المپیک، کسب نتیجه ضعیف در المپیک چین از جمله موارد کارنامه کفاشیان در سمت های گذشته است. کفاشیان علیرغم اینکه توسط علی آبادی به فدراسیون آمده بود اما در اوج اختلافات وی و سعیدلو، به طرفداری از سعیدلو که رییس وقت سازمان ورزش بود پرداخت.
با این وصف باید به انتظار نشست و دید که تلاش های «آقای خنده» به کجا می انجامد ... .