فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

میلاد کی مرام عشق فوتبال!



اخبار فرهنگی - میلاد کی مرام عشق فوتبال!

صحبت کردن با هنرپیشه ها در رابطه با سوژه ای غیرتخصصی، جذاب در عین حال دشوار است چون اغلب آنها تمایلی به انجام چنین کاری از خود نشان نمی دهند اما در رابطه با میلاد کی مرام اصلا کار سختی نبود.

صحبت کردن با هنرپیشه ها در رابطه با سوژه ای غیرتخصصی، جذاب در عین حال دشوار است چون اغلب آنها تمایلی به انجام چنین کاری از خود نشان نمی دهند اما در رابطه با میلاد کی مرام اصلا کار سختی نبود. حداقل برای نگارنده که یادش نمی آید آخرین باری که سینما رفته چه سالی بوده است گفتگو با کی مرام اصلا دشوار نبود و اتفاقا خیلی هم جذاب بود.

 

قرار بود با برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش مکمل جشنواره امسال همکلام شویم اما سوژه های بحث ما اصلا سینمایی نبود. در واقع می خواستیم با یک چهره سینمایی از فوتبال حرف بزنیم و فضای ورزش را برای او اکران کنیم اما دقایقی پس از آغاز گفتگو به این واقعیت پی بردیم که مخاطب ما خودش جزو فوتبالی هایی دو آتشه بوده و احتیاج به هیچ توصیه و راهنمایی ندارد!

او مرتب تاکید می کرد که حرف هایش را صرفا به عنوان یک «هوادار» فوتبال می زند اما آنچه که در خلال حرف هایش پی بردیم تسلط او به فوتبال و وقایع موجود در آن بود. به لطف همکار عزیزمان پوریا تابانشرایط برای گفتگو با میلاد کی مرام فراهم شد و انصافا این بازیگر هم برخلاف بعضی از هم صنف های خودش، اهل کلاس گذشاتن و طفره رفتن از جوابگویی نبود. او به خوبی این واقعیت را قبول داشت که جادوی فوتبال سراسر جهان را فرا گرفته و حرف زدن در مورد آن اصلا کسرشان نیست.

از حضورت در کلاس های مسعود کیمیایی شروع کنیم در آنجا افرادی بودند که مثل خود تو در عرصه بازیگری مطرح شوند؟
- در عرصه بازیگری نه ولی چند نفر از آن دوستان کارگردانان خوب و مستعدی شدند. الان از جمع نفرات فوق افرادی هستندکه فیلم سینمایی، فیلم تلویزیون و سریال کار می کنند. البته برای اینکه کسی از قلم نیفتد از کسی نام نمی برم.

 

اخبار,اخبار فرهنگی ,میلاد کی مرام

 
برسیم به فوتبال؛ تو متولد انزلی و بزرگ شده این شهر هستی. شهری که به نوعی با ملوان عجین شده است. از دوران نوجوانی بیشتر دوست داشتی فوتبالیست شوی یا هنرپیشه؟ به هر حال میلاد کی مرام قبل از ورود به عرصه هنر عضو تیم نوجوانان ملوان بود؟
- من از بچگی در لحظه زندگی می کردم و براساس اهداف کوتاه مدت که مرا به لذت می رساند تصمیم می گرفتم. در نوجوانی خیلی دوست داشتم فوتبالیست شوم به همین خاطر به باشگاه ملوان رفتم و عضو تیم نوجوانان این باشگاه شدم. حدودا 20 سال قبل بود. از 9 سالگی تا 13 سالگی در تیم های پایه ای ملوان بودم. البته در استقلال انزلی هم بودم.

از میان نفراتی که آن زمان با آنها همبازی بودی کسی هم بازیکن مهمی شد؟
- بله مازیار زارع، با مازیار 3 سال هم مدرسه هم بودم. جلال حسینی و علیرضا رمضانی هم بودند اما بزرگتر از ما بودند. با جلال رافخایی هم همدوره بودم. جالبه که بگم من و جلال رافخایی هر دو متولد چهارم اردیبهشت ماه سال 1346 هستیم.

چرا فوتبال را رها کردی؟
- مصدوم شدم و بی خیال شدم.

چه پستی بازی می کردی؟
- فوروارد بودم. البته هافبک هم بازی می کردم. کلا هر کجا که مربی می گفت بازی می کردم.

علاقه ات به ملوان همچنان وجود دارد و ظاهرا در مورد حضور حسین هدایتی در ملوان هم نقش داشتی؟
- قضیه برمی گردد به خرداد سال 1391 در آن زمان تیم ملی با قطر باتزی داشت و من هم استادیوم رفته بودم تا بعد از مسابقه با این دو نفر برگردم. در جریان آن بازی با صادق درودگر پیرامون شرایط ملوان حرف زدم و همانجا بحث خرید سهام ملوان پیش آمد. من پیشنهاد دادم که آقای هدایتی ملوان را بخرد و در نهایت این مسئله منجر به برگزاری یک جلسه در منزل آقای هدایتی شد و ایشان سهام ملوان را خرید.

هدایتی به تعهداتش در مورد ملوان عمل نکرد. حداقل به همه آنها عمل نکرد. الان از اینکه او را به ملوان وصل کردی، ناراحت نیستی؟
- نه من به این مسائل اهمیت نمی دهم. مثلا اگر من بخواهم اسپانسر مجله تماشاگر باشم هر چقدر پول بیاورم خوب است و کسی نباید برایم رقم تعیین کند.

ولی این مسئله فرق می کند. باشگاه هزینه داشت و باید به تعهدات عمل می شد.
- ببینید پایه های فوتبال ما مشکل دارد. همین استقلال و پرسپولیس را ببینید. یا باید دولتی بمانند یا اینکه دو دستی تقدیم مردم شود. باید بخش خصوصی به ورت جدی وارد عرصه شود. من فقط تا مرحله آشنایی آقای هدایتی با ملوان آنها را همراهی کردم و پس از آن دخالتی نداشتم اما در مجموع به نظرم حضور ایشان اتفاق بدی نبود.

در روزگاری که اغلب فوتبالدوستان طرفدار استقلال یا پرسپولیس هستند، میلا کی مرام می گوید: فقط ملوان ...
- بله، همه تیم ها محترم هستند اما انتخاب اول و دوم من فقط ملوان است. اگر قرار بر انتخاب سوم باشد هم تراکتورسازی را می پسندم. همین الان سعید عزت اللهی را داریم که مطمئن هستم در آینده یکی از بهترین بازیکنان فوتبال ایران می شود.


شاهین ثاقبی هم یکی از استعدادهای ناب ماست. چند وقت پیش شنیدم که شاهین حضور در اروپا را هدف خودش تعیین کرده است. اگر او راهش را درست برده قطعا به فوتبال اروپا می رسد.

حضور دراگان اسکوکیچ در ملوان را به نوعی باید پایان دوران عرصه حضور مربیان بومی در این تیم بدانیم؟
- نمی توان با قاطعیت گفت که اینگونه است. البته خوبی کار در این است که پیشکسوتان ملوان حامی جدی این تیم و اسکوکیچ هستند.

ولی پیشکسوتان ملوان با همدیگر رابطه خوبی ندارند؟
- اختلاف در همه جا هست. در همه تیم ها شاهد اختلاف پیشکسوتان هستیم. حتی در یک خانه هم اختلافات را می بینیم.

اسکوکیچ خیلی خوب نتیجه گرفته. به نظرت اگر فصل بعد بماند و امکانات خوبی هم به او بدهند، می تواند به کسب سهمیه امیدوار باشد؟
- مهمترین مسئله حفظ اسکلت این تیم خوب است. نباید اجازه دهیم مجموعه خوب و جوان ملوان تاراج شود. ما با هزینه ای به مراتب کمتر از تیم های بزرگ لیگ برتری چنین مجموعه ارزشمندی را ساخته ایم. اگر این مجموعه حفظ شده و تقویت هم شود نه تنها به کسب سهمیه بلکه به قهرمانی ملوان در لیگ چهاردهم هم امیدوارم.

دوست داری نفراتی همچون: جلال حسینی و پژمان نوری به ملوان برگردند!
- هر بازیکن این اختیار را دارد که تیم خودش را انتخاب کند. جلال حسینی را خیلی دوست دارم اما اگر ایشان نباشد نفراتی همچون: محسن آهی و سیامک کوروشی را داریم که مدافعان بسیار خوبی هستند. در مورد پژمان نوری هم ایشان عزیز است اما الان امیرحسین فشنگچی را داریم که بهترین پاسور لیگ است. جلال رافخایی هم هست. البته مازیار زارع را هم داریم. البته جالب اینجاست که نه امیرحسین به تیم ملی دعوت شده و نه جلال...

اخبار,اخبار فرهنگی ,میلاد کی مرام

 
امسال کدام تیم قهرمان می شود؟
- روی کاغذ که شرایط پرسپولیس خوب است. بازی های این تیم در هفته پایانی آسان تر از سایر رقباست البه فراموش نکنیم که امیر قلعه نویی نشانداده که مرد روزهای سخت است. هر چند در این فصل دستش خالی است.

گفتی روی کاغذ پرسپولیس اوضاع خوبی دارد اما به لحاظ فوتبالی چطور؟
- از نظر فوتبالی با توجه به نمایشی که در لیگ برتر و لیگ قهرمانان آسیا دیده ام فولاد شرایط خوبی دارد.

می خواهیم بدانیم نظرت در مورد کارلوس کی روش چیست؟ خیلی ها می گویند بسیار بالاتر از فوتبال ماست اما عده ای هم این نظر را قبول ندارند.
- این پارادوکس ها همه جا هست و همیشه هست. در مورد کی روش باید بگویم که در مجموع ایدئولوژی خاص خودش را دارد. برای عده ای این ایدئولوژی آشنا نیست و به همین خاطر مقابل آن موضع می گیرند. وقتی دژاگه و قوچان نژاد دعوت شدند خیلی ها مواضع بسیار تندی اتخاذ کردند اما گذشت زمان ثابت کرد که چقدر بازیکنان خوب و موثری برای تیم ملی ما شدند. مهرداد بیت آشور هم همینطور. این کاش آریا هاسه گاوا هم می آمد.

در جام جهانی چه می کنیم؟
- به لحاظ نیروی انسانی چیزی کم نداریم اما در برخی پست ها نگرانی هایی داریم. مثلا در جناح چپ مشکل داریم و کی روش باید بهترین انتخاب ممکن را داشته باشد.

صعودمان به مرحله دوم توهم است!
- اصلا توهم نیست، چرا باید توهم باشد. این روزها مرتب می شنوم و می خوانم که می گویند: باید واقع بین باشیم. نمی دانم چرا دوستان نمی گویند که تیم ملی والیبال ایران آنقدر پیشرفت کرد که ایتالیا را در خانه خودش شکست می دهد یا مثلا در فوتبال ساحلی هم همینطور. کشتی فرنگی نیز همین وضعیت را داشت. چه کسی فکر می کرد کشتی فرنگی از المپیک 3 مدال طلا برایمان بگیرد اما گرفت. همانطور که توانستیم در والیبال و کشتی فرنگی اینطور پیشرفت کنیم قطعا در فوتبال هم می توانیم.

راستی یادمان رفت از مرحوم سیروس قایقران بپرسیم.
- سیروس خان یکی از اسطوره های فوتبال ایران هست. متاسفانه با ایشان از نزدیک برخوردی نداشتم اما روز تشییع ایشان را به خوبی یادم می آید. آن موقع 13 ساله بودم. شه ردر آن روز کاملا تعطیل شده بود.

علی دایی را هم دوستداری؟
- دایی اسطوره مطلق فوتبال ماست. علاوه بر ایران ایشان را در آسیا و اروپا هم می شناسند. البته گرفتاری های هر دو ما زیاد است اما با این وجود گهگاهی این عزیز را می بینم.

جنگ دایی و مایلی کهن این روزها بالا گرفته است؟
- هیچ چیز خاصی نمی توانم در این مورد بگویم. مایلی کهن در دوران خودش به فوتبال ما خدمت کرد و علی دایی هم که دیگر احتیاج به تعریف ندارد.

راستی دلیل محبوبیت بالای شما در میان لیدرهای ملوان چیست؟
- یکی از لیدرهای ملوان پسرخاله ام است و همیشه به من لطف دارد. ایشان تحصیلات عالیه دارند اما به عشق ملوان لیدر این تیم است.

زیتون (یکی از لیدرهای قدیمی ملوان) را هم می شناسی؟
- بله... (می خندد)

برنامه نود را هم به طور جدی دنبال می کنی؟ یک عده این برنامه را خادم می دانند و گروهی هم آن را خائن تلقی می کنند. تو چه نظری داری؟
- کاملا به نفع فوتبال است. عادل به معنای واقعی کلمه خودش یک جریان است.

چرا برنامه «هفت» نوانست نود شود؟
- چون فوتبال در تمام دنیا یک پدیده پرطرفدار است و همه می توانند در مورد آن حرف بزنند اما سینما تخصصی تر بود و بدیهی است که برنامه اش هم تخصصی تر شود. شما نباید انتظار داشته باشید برنامه هفت به اندازه نود جذاب باشد.

در مورد گزارشگران و مجریان دیگر چطور؟
- برای همه احترام قائلم اما شخصا اگر روزی عادل از نود برود دیگر این برنامه را نگاه نمی کنم. فردوسی پور هر برنامه ای که بگیرد آن را به یک برنامه پربیننده بدل خواهد کرد.

با مرحوم ناصر حجازی هم برخورد داشتی؟
- بله، زمانی که ایشان سرمربی استقلال شهرداری رشت بود چند بار در دهکده ساحلی ملاقاتشان کردم. خیلی خوش برخورد بود. جنتلمن بود. حجازی تا لحظه آخر سرش بالا بود.

طی سال های اخیر چند فوتبالیست ایرانی به سینما و تلویزیون آمده اند اما غیر از پژمان جمشیدی، بقیه نفرات موفق نبوده اند؟
- من اگر مصدوم نمی شدم بازیکن خیلی خوبی می شدم اما کلا به اینکه «هر کسی را بهر کاری ساخته اند» کاملا معتقدم. من شخصا سارغ خوانندگی نمی روم چون قالب من در ذهن مردم به عنوان بازیگر ساخته شده است. وقتی بازیگری مطرح می شود مردم دیگر او را به عنوان خواننده دوست نخواهند داشت. البته این را هم بگویم که هیچ چیز به طور کامل مطلق نیست.

می شود مسعود کیمیایی را با علی پروین مقایسه کرد؟
- اصلا قابل قیاس نیستند و هیچ شباهتی به هم ندارند البته هر دو محترم و عزیز هستند.

اگر قرار باشد نام یک فیلم را برای فوتبال ایران انتخاب کنی چه فیلمی را برمی گزینی؟
- (فکر می کند) به نظرم «خوب، بد، زشت» خوب باشد.

اخبار,اخبار فرهنگی ,میلاد کی مرام

 
اگر فوتبالت را ادامه می دادی، الان در چه سطحی بازی می کردی؟
- شک نکن که اگر در فوتبال می ماندم الان یکی از لژیونرهای ایران بودم و در تیم های بزرگ اروپایی توپ می زدم. اصلا شک نکن.

میلاد کی مرام کدام یک را دوست دارد؟ رئال مادرید یا بارسلونا؟
- حتما و قطعا رئال مادرید. کارلو آنچلوتی را دوست دارم. کلا ایتالیایی ها را دوست دارم. مطمئن هستم که در این فصل قهرمان خواهیم شد.

بنابراین کریستیانو رونالدو را به لیونل مسی ترجیح می دهی؟
- اصلا، چون رونالدو در رئال است او را دوست دارم.

... و حرف آخر؟
- امیدوارم فرهنگ کشورمان رو به شایسته سالاری برود. امیدوارم به کسی توهین نشود. من قصد جسارت به هیچ کسی را ندارم و اگر حرفی هم زدم صرفا نظرات شخصی من پیرامون فوتبال بود، همین و بس.

اخبار فرهنگی - مجله تماشاگر

 


ویدیو مرتبط :
فوتبال دستی بین علی ضیا و میلاد کی مرام

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

لعیا زنگنه؛ ستاره احساساتی و عشق فوتبال!



لعیا زنگنه؛ ستاره احساساتی و عشق فوتبال!

لعیا زنگنه اهل مصاحبه نیست. به قول خودش یک غار دارد و توی آن غار مشغول است. برای احترام به غار تنهایی خانم زنگنه، این بار سری زدیم به معدود حرف‌های او از گذشته تاکنون. بخوانید و با احساساتی‌ترین و البته دوست‌داشتنی‌ترین غارنشین دنیا آشنا شوید!

سال 73 بود و انگار هیچ وقت باد، مثل باد آن سال‌ها نبود. بادی که بوزد و بپیچد توی چادر مشکی خانم افشار و تصویری تازه بر پرده سینما خلق کند. همان روزها بود که پای عشق‌های دانشجویی، رسما به زندگی مردم ایران باز شد. همان یکشنبه شب‌ها، طعم دهان مخاطبان بعد از سال‌ها عوض شد و در این میان، سرنوشت ملس دختری چشم رنگی و معصوم، اشک خیلی ها را درآورد. رامین، سر مریم داد می‌زد و ما بغض می‌کردیم. محمد، از تلخی زندگی کسی که دوستش داشت، غم دنیا را داشت و ما هم. «در پناه تو»، علاوه بر همه خاطرات و خط‌شکنی‌‌هایی که برای ما داشت، یک ارمغان دیگر هم با خود آورد: لعیا زنگنه؛ اگرچه از آن سال‌ها خیلی می‌گذرد اما هنوز هم لعیا زنگنه، همان خانم افشار خودمان است.

 

حالا او دوباره پس از 19 سال،با داستانی دیگر  درباره طلاق به تلویزیون برگشته. اگر آن سال‌ها بچه‌ای در کار نبود، حالا پای دو بچه هم در میان است. لعیا زنگنه اهل مصاحبه نیست. به قول خودش یک غار دارد و توی آن غار مشغول است. برای احترام به غار تنهایی خانم زنگنه، این بار سری زدیم به معدود حرف‌های او از گذشته تاکنون. بخوانید و با احساساتی‌ترین و البته دوست‌داشتنی‌ترین غارنشین دنیا آشنا شوید!

 

لعیا زنگنه,عکس لعیا زنگنه,تصاویر لعیا زنگنه

 

 شوکه شده بودم!
رشته‌ تحصیلی من ادبیات نمایشی بود و از بازیگری متنفر بودم. در دانشگاه دوستان سال‌بالایی، می‌گفتند بیا تئا‌تر کار کن ولی تصور اینکه روی صحنه بروم برایم باورکردنی نبود. فکر می‌کردم تمام دغدغه‌ من ادبیات نمایشی است.

 

خلاصه اینکه هیچ‌کدام از سال‌بالایی‌هایی که آمدند زورشان به من نرسید؛ غیر از جمشید بهمنی که آمد و به من گفت تو فقط بیا بنشین کنار صحنه. من هم رفتم و یک روز خودم را وسط صحنه دیدم... بی‌‌‌نهایت احساس عجیبی بود، اصلا یک دنیای دیگری بود... یادم هست پلاتوهای آنجا - یعنی دانشکده‌ سینما - تئا‌تر را تازه بازسازی کرده بودند و آنقدر حس غریبی بود که من می‌گفتم بچه‌ها کفش‌های‌مان را دربیاوریم برویم داخل... من 3،2 ماه بعد از ورودم به دانشگاه آنقدر شوکه شده بودم که می‌خواستم تغییر رشته بدهم. می‌خواستم بروم تدوین ولی حالا خیلی خوشحالم که در آن مقطع جای درستی قرار گرفتم.


این دیوانه است!
کلی کار دانشجویی کردم، با دکتر رفیعی کار کردم... اما کار تصویری من، از بازی در پایان‌نامه‌ سینمایی دو نفر از دوستانم شروع شد با آقای... فکر می‌کنم رضا ایرانمنش که مرتب سرصحنه به من می‌گفت تو خیلی خوب بازی می‌کنی و من با خودم می‌گفتم این دیوانه است [می‌خندد]! ‌گفت چرا کار نمی‌کنی؟ گفتم دارم تئا‌تر بازی می‌کنم. گفت نه، تصویر. من هم حرفم این بود که تصویر نه؛ تا اینکه آقای ایرانمنش به من گفت غلامرضا رمضانی می‌خواهد یک کار بسازد و تو فقط بیا فیلمنامه را بخوان.

 

من فیلمنامه را خواندم و... مثل اینکه غیرعادی بود... چند برگ از وسط یکی از این دفترهای بزرگ قدیمی‌کندم و نشستم تمام اشکالات فیلمنامه را - به‌نظر خودم - پشت و روی این برگ‌ها نوشتم و بردم دادم به آقای رمضانی. آقای رمضانی گفت که نه، تو به درد ما نمی‌خوری. بلند شو من تو را یک جایی ببرم.

 

من هیچ‌چیز نمی‌دانستم غیر از اینکه گفتند دفتر آقای شاهسواری است. ایستادم وسط‌‌ همان سالن بیرون و از یکی از اتاق‌ها آقای لبخنده خارج شد و یکجوری مرا نگاه کرد که انگار از مریخ آمده‌ام [می‌خندد]! که بعد من رفتم خانه گفتم رفتم به دفتری که همه چیزش غیرعادی بود. گفتند چطور؟ گفتم یکجور غیرعادی‌ای خوب بود. مدتی بعد زنگ زدند، گفتند برای کار بیایید و من هم رفتم، فقط به دلیل آدم‌هایش... من خیلی اینجوری‌ام.

 

خلاصه اینکه آمدم و تمرین‌های کلی بیان و احساس و این مسائل شروع شد ولی باز هم نمی‌دانستم که نقشم چیست. به من گفتند چادر می‌توانی سرت کنی؟ می‌دیدم که دخترهای دیگر همه با چادر می‌آیند و تست می‌دهند... روز آخر به ما گفتند نقش‌ها را می‌خواهیم بگوییم و تو مریمی. بعد فیلمنامه را که دادند، من نشستم به خواندن و دیگر نتوانستم بگذارم زمین... متن بی‌نظیری بود. یعنی دیگر به این فکر نکردم که تو که بازیگری را دوست نداشتی... آن اتفاق دیگر افتاده بود.


با استار شدن مشکل ندارم
ستاره یعنی چی؟ آدم چطوری ستاره می‌شود؟ اینکه پرکار باشد؟ من می‌توانم به جرات بگویم که هنوز روی همان موجی هستم که زیر پایم آمده البته نه با پرکاری یا اینکه روی جلد مجله‌ها باشم.

 

من این کار را نمی‌کنم. من نمی‌خواهم مانکن باشم یا شو بدهم. اینها انتخاب من نیست. می‌تواند انتخاب فرد دیگر باشد- که قابل احترام هم هست- اما من آن کار را نمی‌کنم. اگر می‌خواهند بگویند استار نماندم، باشد. من نمی‌خواستم -به آن معنی- استار باشم. نسبت به ستاره شدن گارد ندارم ولی می‌گویم اگر لازمه‌اش این است که دنیای خصوصی‌ات را از دست بدهی -چون یکی‌اش این است دیگر- من این را دوست ندارم و این کار را نمی‌کنم.

 

من با استار شدن مشکل ندارم ولی دوست ندارم راجع به زندگی خصوصی‌ام حرفی بزنم. اگر استار شدن لازمه‌اش این است که این کار را بکنی، من نمی‌توانم. فرق بین مریل استریپ با آنجلینا جولی – که باهاش خیلی مسئله دارم- چیست؟ خیلی واضح است دیگر. نمی‌گوییم کی خوب است و کی بد. متفاوتند. کی این تفاوت را تعیین می‌کند؟ خودشان. بعد آیا یكی می‌گوید این بد است و دیگری می‌گوید آن یكی نه اصلا قشنگی‌اش به همین است. به یکدست نبودن. به هر حال یک فرقی هست بین رویا نونهالی با فلان بازیگر كه نمی‌شود هم اسم برد!

 

لعیا زنگنه,عکس لعیا زنگنه,تصاویر لعیا زنگنه

 

خانم زنگنه شما همیشه با این لباس می‌روید بیرون؟!
من غارم را خیلی دوست دارم. دوستان صمیمی‌ام می‌گویند که تو انگار یک دیوار دورت هست. انگار می‌ترسم که مرا بشناسند... چون این اتفاق افتاده که دیوار دورم را برداشته‌ام و اجازه داده‌ام که به من نزدیک شوند و بعد عکس‌العمل‌هایی دیده‌ام که آزرده‌ام کرده است. اینجا آدم‌ها خیلی راحت اجازه قضاوت کردن درباره‌ تو را به خود می‌دهند.

 

وقتی من بازیگر وارد دفتر کارگردانی می‌شوم که زنگ زده و به من پیشنهاد کار کرده اولین حرفی که می‌زند این است که اه! خانم زنگنه شما همیشه با این لباس می‌روید بیرون؟ و من فکر می‌کنم این آقا وقتی به یک بازیگر خانم زنگ می‌زند انتظار دیدن دختری که لباس ساده پوشیده و کارهای عجیبی با صورتش نکرده ندارد... خب اذیت می‌شوم. این اختیار را به او می‌دهم که مرا انتخاب نکند اما نمی‌توانم بگویم دلم نمی‌سوزد.


 انکار عشق و جوانی ممنـــوع
«در پناه تو» حد فاصل دو دوران است. نقطه‌ای است بر پایان عصری در تلویزیون که در آن، زن‌ و شوهر‌ها از اول زن و شوهر بودند و آدم‌ها تا پیش از مراسم خواستگاری، طرف ازدواج‌شان را نهایتا یکی، دو نظر دیده بودند. عصر داستان‌هایی کــه شخصیـت‌های‌شــان از نوجوانی مستقیما پا به بزرگسالی می‌گذاشتند و روایت جوانانه، تنها به سرگذشت عبرت‌آموز «ف. م» ۲۰ساله از تهران محدود می‌شد.

 

عصر جوان‌هایی که در بحبوحه‌ انقلاب و جنگ و سازندگی، وقت و عذری برای سرکشی و بی‌مسئولیتی و عاشقی نداشتند. «در پناه تو» در میان چنین تصویر و تصوری آمد و عشق زمینی را – نه به عنوان آزمون و امتحان و وسوسه– در هیئت یک واقعیت خوشایند گریزناپذیر به تلویزیون آورد.

 

در این راه، مثل هر پیشگام و خط‌شکن دیگری تهمت چشید و رنج کشید و «اصلاح» شد. اما ماموریتش را هرطور که بود انجام داد: اتفاق، افتاده بود؛ دیگر کسی نمی‌توانست عشق و جوانی را  انکار کند.


مدتی ایران نبودم

فیلمنامه برایم از درجه بسیار بالایی برخوردار است همچنین مدتی هم ایران نبودم بنابراین تعداد فیلم‌های سینمایی‌ام محدود است و گزیده کار کردم. برای پذیرفتن هر نقش ابتدا باید گروه را دوست داشته باشم، حتی اگر کار هم ضعیف باشد چنانچه ارتباط مناسبی با گروه برقرار کنم حاضرم در فیلم حضور یابم، بنابراین ابتدا متن و بعد کارگردان برایم مهم هستند البته قرارداد هم مهم است اما در درجه بعدی قرار دارد.

 

من در اولین کار تصویری‌ام (در پناه تو) با یک هجوم مواجه بودم که انتظارش را نداشتم بنابراین از آن به بعد بسیار مراقب هستم که در هر فیلمی بهترین کار زندگی‌ام را ارائه دهم چون مردم از من توقع دارند. بنابراین نقش اول یا مکمل برایم زیاد مهم نیست و مهم این است که نقش مرا درگیر خود کند.


چرا باید بچه‌ام را پنهان کنم؟
نمی‌توانم بگویم من به عنوان یک بازیگر زن رنج نمی‌برم از اینکه نتوانم با صراحت حرفم را بزنم و خودم باشم. نمی‌توانم بگویم که مثلا من سه تا بچه دارم -ندارم‌ها- ولی نمی‌دانم به عنوان یک بازیگر چرا باید بچه‌ام را پنهان کنم؟ کاش اینطور نبود.

 

کاش ما آدم‌ها را همین‌طور که هستند می‌پذیرفتیم. کاش قضاوت نمی‌کردیم و کمی حق انتخاب به آدم‌ها می‌دادیم... مثلا یادم هست آن اوایل عکس من روی جلد یکی از مجلات چاپ شد و من دوست نداشتم و زنگ زدم خیلی دانشجویی و ساده گفتم چرا عکس مرا چاپ کرده‌اید؟ گفت ای بابا خانم، از خداتان باشد. بقیه به ما پول می‌دهند که عکس‌شان را چاپ کنیم. خب من دوست نداشتم ولی این حق انتخاب را به شما نمی‌دهند و این مرا آزار می‌دهد.

 

لعیا زنگنه,عکس لعیا زنگنه,تصاویر لعیا زنگنه

 

دوست ندارم اینقدر انرژی هدر دهم
من به عنوان یک بازیگر زن از اینکه اینقدر مراقب باشم که اتفاقات عجیب و غریبی نیفتد اذیت می‌شوم. از من انرژی می‌گیرد. دوست ندارم اینقدر انرژی هدر دهم. نهایتش چه اتفاقی می‌افتد؟ آن پروانه شدن یا دگردیسی یا شاه‌نقش برایم رخ نمی‌دهد.

 

من این را با خودم حلاجی کرده‌ام. می‌گویم مگر چند درصد از آدم‌ها به آن آرزوهای بزرگی که داشته‌اند رسیده‌اند؟ من هم جزو آنهایی که نرسیده‌اند. همه کرم‌ها که پروانه نمی‌شوند یک عده‌شان در پیله‌های‌شان می‌میرند و یک عده خفه می‌شوند.

 

نه من در پیله نخواهم ماند وقتی مثلا با کیمیایی کار می‌کنم و در تجربه دوم نقشی متفاوت به من می‌دهد یعنی اینکه او دارد خود واقعی من را می‌بیند و این بی‌نهایت برای من ارزشمند است.


نمی‌توانید تصور کنید وقتی من فوتبال می‌بینم چه ریختی‌ام!
عاشق فوتبالم! اما تیمم نابود شد؛ آرژانتین ! ولی تیمی‌که با آن گریه کردم غنا بود... نمی‌توانید تصور کنید وقتی من فوتبال می‌بینم چه ریختی‌ام. اصلا یک آدم دیگر می‌شوم... شاید یکی از دلایلی که فوتبال را دوست دارم، همین است که کاملا زمان و مکان و همه‌چیز از یادت می‌رود و هرچیزی که چنین خاصیتی داشته باشد، حال مرا خیلی خوب می‌کند... بچه‌ها هم همین‌طورند؛ فوتبال و بچه‌ها.

منبع:مجله زندگی ایده آل

bartarinha.ir