فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
موسیقی امروز حرفی برای گفتن دارد؟ ندارد؟!
موسیقی قدیم، صحیح و اصیل ما مبنای آوازی داشته و اگر امروز به دنبال گوشه های ناب، ریشه دار و اصیل خودمان هستیم باید به دنبال گوشه هایی باشیم که در طول تاریخ از شعر کهن ما تاثیر گرفته است.
1- آقای شجریان، نکته ای را فرمودند که جوان ها را برای «نوآوری» تشویق بکنیم. بسیار اصل بزرگی است. من خودم [به این اصل] معتقدم. شما در کادر تدریس من دیده اید، نظر من جوان ها هستند و مثل بچه های خودم دوست شان دارم. این نکته بسیار جالب است. آقای شجریان از این نظر ما پشت سرِ شما هستیم!
رمز ادامه حیات مادی و معنوی بشر در همین نو شدن ها و «نگاه نو» نهفته است. موسیقی نیز از این قاعده برکنار نیست؛ به شرط آنکه به این نکته ها توجه کافی شود:
الف) بهبود شرایط موسیقی به طور مستقیم با بهبود شرایط اجتماعی ارتباط تنگاتنگ دارد و نو شدن و نوآوری های مانا محصول بستر فرهنگی اجتماعی مناسب است.
ب ) باید تعریفی دقیق از نوآوری در موسیقی ارائه دهیم، وگرنه هر کار نامتعارف و غیرقاعده ای را به حساب نوآوری و نوپردازی خواهیم گذاشت.
پ ) بستر آموزشی مناسبی نیاز است تا نوآوری از حرف به عمل تبدیل شود، آیا امروز در سیستم آموزشی ما چنین شرایطی فراهم است؟
ت ) زندگی در عصر شگفت ارتباطات، رفتن به سمت و سوی دهکده جهانی، توسعه مدرنیته و ...، هنرمند موسیقی را سخت وادار می کند که در اندیشه کارهای نود باشد؛ چون او می داند همه چیز با شتاب در حال پیشروی است و ترن زمان هرگز نمی ایستد تا کسی در سوار شدن یا نشدن،درنگ یا تأملی درازمدت داشته باشد.
ث ) اما این نکته کلیدی ناگفته ماند که برای خلاقیت، نوجویی و آفرینش در ضمیر و ذات هنرمند خلاق نهفته باشد؛ یعنی صرفا با تشویق یا زور نمی توان کسی را خلاق و نوآور بار آورد.
2- ما در کنار ساز جدید یا به موازات ساز جدید یا به جای ساز جدید (هر جور که حساب بکنیم)، نیاز به اندیشه جدید هم داریم. اندیشه جدید خیلی مهمتر است؛ برای اینکه هر چیزی که ما داریم از ذهن ما ناشی می شود. هر چیزی که ما داریم از اندیشه، تفکر، تصور و تخیل ما درست می شود؛ ... پس هر چه که در ذهن ما به سمت تعالی حرکت بکند، دنیای بیرون ما نیز متعالی تر می شود.
«کارل پوپر» می گوید: «با چوب های پوسیده نمی شود قایق و کشتی ساخت و با افکار پوسیده هم نمی شود زندگی و جامعه را ساخت.» ذوالفنون نیز سنجیده می گوید: «نیاز به اندیشه جدید داریم.» در حالی که ساز جدید هم می تواند اگر از مرحله آزمون و خطا به سلامت گذشته باشد، گوشه ای از کار موسیقی را پر کند. در طول تاریخ، بسیاری سازها آمدند، بسیاری رفتند و فراموش شدند، برخی ماندند تا امروز با چند ساز ایرانی و غیر ایرانی، انبوهی از آثار تولید شود اما نکته در اینجاست که با افکار پوسیده هرگز نمی شود موسیقی را ساخت.
با اندیشه جدید بود که «مشیر همایون شهردار» و «مرتضی محجوبی» توانستند ساز فرنگی «پیانو» را ایرانی کنند و در خدمت موسیقی ایران درآورند.. با اندیشه نو و سازنده بود که «ابوالحسن صبا» توانست ساز فرنگی «ویلن» را رنگ و بوی ایرانی دهد.
ما باید در خدمت آنچه در خدمت موسیقی مان قرار می گیرد و آن را بهبود می بخشد، چالاک باشیم و آن بخشی از سنّت را که ناکارآمد است، به آرامی از کنارش بگذریم. مطمئن باشیم که از اندیشه نو و اصیل، کارهای بسیاری ساخته است.
3- افرادی که فکر می کنند «موسیقی» هنر است در اشتباه هستند. موسیقی هنر نیست! جدی عرض می کنم. حالا خدمت تان عرض می کنم. موسیقی تعریفش این است: ترکیبی از اصوات و نظم زمانی که همان «ریتم» باشد. این دو عامل، هر دو فیزیکی است. زمان یک عامل فیزیکی است و اصوات و امواج هم یک عامل فیزیکی است. زمانی می تواند یک هنر بشود که پیامی روی آن بیاید. مثلا امواج رادیو و تلویزیون، برفک است، خش خش است، مگر آن که با گفتاری یا تصویری همراه بشود و پیام داشته باشد.
آن کس که هنر را خلق می کند و پیامی در آن نهفته است، بی گمان «هنرمند» است. اگر پیام را از هنر بگیریم، آن را به سوی «صنعت» سوق داده ایم و صاحب آ« را «صنعتگر» می نامیم که در جای خود البته جایگاهی دارد اما موسیقی بدون پیم، (آن هم پیامی انسانی و انسان ساز) به درختی خشکیده و بدون برگ و بَر شبیه است. موسیقی در چنین شرایطی به اصواتی تبدیل می شود که فقط عامل زمان در آن نقش دارد و مولد آن موظف است این اصوات را بدون پشتوانه فکری و فرهنگی به نظم درآورد.
در طول تاریخ چه بسیار شاعرانی داشته ایم که صرفا «ناظم» بوده اند و کلام شان نه پیامی داشته و نه از معنا و مفهومی برخوردار بوده است. اگر به طور مثال و صرف نظر از کلام و شعر، در صدای «غلامحسین بنان»، «لئونارد کوهن»، «آندره بوچلی» و ... پیامی انسانی و انسان ساز نبود، آیا این صداها و صداهای مشابه را می شد از نظر هنری، ارزش گذاری کرد و ارزشمند دانست؟ چیزی که در بخش عمده ای از موسیقی امروزِ ما احساس می شود این است که موسیقی حرفی برای گفتن ندارد. پیامی، حرفی، محتوایی!
6- به نظر من اگر بخواهد موسیقی تاثیرگذار باشد، دو عامل در آن نقش دارد: یکی «پلی فونی» [چند صدایی] است که در موسیقی قرنِ 18 و 19 قبل و بعدش در موسیقی کلاسیک غرب گسترش پیدا کرد و در جاهای دیگر هم شبیه اش درست شد اما اگر مسئله پلی فونی نباشد، پس «بداهه پردازی» است. این وسط هر چیزی باشد به نظر من پرکننده است، ... اگر بخواهیم پیامی را همان طور که عرض کردم بر این موسیقی سوار بکنیم، غیر این دو عامل بیشتر نیست. موسیقیِ تکنوازی ما موفق تر از موسیقی گروهی بوده است؛ برای اینکه در فضای بداهه آزادی بوده است.
تکنوازی در موسیقی تمام ملل و از آن جمله ایران، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. احساس منفرد است. اجزا و ارائه لطایف و ظرایف به عهده یک نفر است؛ بنابراین کاری است بسیار دشوار و اگر هنرمند موسیقی از عهده درست آن برآید، بسیار اثربخش است.
مسئله دوم بداهه پردازی است که هنوز و همچنان در موسیقی ما تعریف نشده باقی مانده است و متاسفانه از این واژه، استفاده های نابجا می شود. چنانچه در بسیاری از کنسرت ها یا آلبوم ها که همه چیزِ آن از پیش مشخص و تمرین شده است، از این واژه استفاده می کنند! گاهی هم «تمرین نوازی» یا «مشق نوازی» را به حساب بداهه می گذارند و ذهنیت ساده انگارانه شنونده و مخاطب خود را به بازی می گیرند. چرا امروز ما مدعی استادی، آهنگسازی و بداهه نوازی بدین گستردگی هستیم؟ نکند کار بسیار آسان شده است؟!
5- حدود صد سال است که موسیقی مان از فضای آوازی به فضایِ سازی آمده است؛ حالا کاری نداریم که در گذشته دور شاید موسیقیِ سازی داشته ایم و خیلی هم خوب داشته ایم ولی با نگاه به تاریخ، صد سال است که تقریبا موسیقیِ سازی آمده و در این مدت در موسیقیِ سازی هر چه کار گروهی کرده ایم به نظر من آزمون و خطا بوده است. هیچ پایه و اساسی نداشته است.
موسیقی قدیم، صحیح و اصیل ما مبنای آوازی داشته و اگر امروز به دنبال گوشه های ناب، ریشه دار و اصیل خودمان هستیم باید به دنبال گوشه هایی باشیم که در طول تاریخ از شعر کهن ما تاثیر گرفته است. گوشه های سازی بیشتر محصول دوره قاجار است و نمی توان به اصالت و کهن بودن این گونه ردیف های سازی، چندان باور داشت.
... اما کارهای جمعی و موفق از «وزیری» و «خالقی» گرفته و بعد از آن، کم نداشته ایم ولی گرفتاری در زمینه موسیقی گروهی ما از وقتی آغاز می شود که ارکسترهای تعریف شده و قوانین ارکستراسیون را رها می کنیم و می خواهیم صرفا با چند ساز ایرانی، «احیای سنت» کنیم (!)... مفصلِ این ماجرا باشد برای مجالی دیگر.
6- اگر کمبودی در کار گروهی احساس می کنند، علتش همین است. چهار تنبک می گذاریم کنار تیمپانی یا چهار ویلنسل ببینیم چطور می شود! یک کمانچه می گذاریم کنار دو سنتور با دوازده تنبک، ببینیم چطور می شود! چیزی نمی شود؛ همین می شود که الان شده است! احساس کمبود می کنند، درست می گویند. در کار گروهی مان احساس کمبود می کنیم؛ ولی این بدان معنا نیست که ما برویم سراغ کمیّت. ما باید ببینیم برای اینکه موسیقی خودمان را به شکل حقیقی خودش بیان بکنیم، آیا واقعا کمیّت ها جوابگو هستند؟ قدری بیشتر فکر بکنیم شاید چیز دیگری لازم باشد.
وقتی با «داس های کهنه» به سراغ «گل بوته های تازه» رفتیم، نتیجه همین می شود که کمبودهای این موسیقی را می خواهیم با حرف پر کنیم یا با کارهای نامتعارف دیگر. دوست من! موسیقی، صورت و سیرت زیبا می خواهد. مطالعه می خواهد، اندیشه می خواهد، اندیشه می خواهد، اندیشه می خواهد. به قول ذوالفنون «آیا واقعا کمیّت ها جوابگو هستند؟ قدری بیشتر فکر بکنیم شاید چیز دیگری لازم باشد.»
7- افرادی که می گویند ما کمبود هنرمند نداریم (!)، من خواهش می کنم تجدید نظری بفرمایند. ما کمبود هنرمند داریم! ... تمام موسیقی که در حال حاضر من در این مملکت می شنوم الگوی زمینی دارد. هیچ چیزی من نشنیدم [یا] به ندرت شنیدم که الهامات آسمانی داشته باشد (ندارد) همه اش الگوهای زمینی است. این شبیه آن می خواند، آن یکی شبیه این یکی می زند. این صدایش قوی تر است، آن صدایش پررنگ تر [یا] کم رنگ تر است. همه اش چیزهای صنعت پایین است، زمینی است. ما باید یک مقداری توجه به بالاتر بکنیم. الهاماتی باید وجود داشته باشد و از این الهامات برای موسیقی مان بهره بگیریم. اگر ما چهار نفر داشتیم اصلا احتیاج به کمیّت نبود؛ باور کنید.
«ساموئل جانسون» می گوید: «هیچ کس از راه تقلید به بزرگی نرسید.» بخش درخور توجهی از موسیقی امروز ما در دام تکرار و تقلید گرفتار است.
جای تردید نیست که ذوالفنون آشکارا آنچه را که باید گفت، گفته است اما نکته در اینجاست که ما نباید و نمی توانیم فقط «موسیقی کاران» را به این نقص متهم کنیم؛ چرا که ایراد از جامعه ای است که به موسیقی هنری اش بهایی داده نمی شود...؛ در چنین شرایطی ما نباید انتظار داشته باشیم که بوی خوشِ لاله زار از دشت موسیقی به هوا خیزد! اگر همت والای هنرمندان موسیقی در سطوح مختلف نبود، اگر این سختکوشی ها و این استعدادهای فردی و درخشان نبود...، موسیقی هنر مان واقعا به ناکجاآباد رسیده بود. بنابراین بهتر است از واژه «موسیقی مقاومتی» استفاده کنیم و آفرین گویانِ مردان و زنانی باشیم که فانوس لرزان موسیقی را در این سالیان نگهبانی کرده اند و می کنند!
8- موسیقی ایرانی اینقدر بالقوه عظمت دارد، (نگاه به امروزش نکنید [که] به این روز افتاده!) اینقدر درونش عظمت دارد، قدرت دارد، توانمندی دارد که خیلی انسان باید والا باشد و بالا باشد تا بتواند به آن برسد و اگر کسی احساس کمبود می کند... برای این است که آن ذهنیت نیست.
اگر آن ذهنیت بود، چهار نفر کنار هم می نشستند با همین سازهایی که به قول شما، وسعتش دو اکتاو است، ببینید چه کار می کردند؛ همان کاری که در هند دارند می کنند. فکر می کنید سازهای هندی چه از ما بیشتر دارند؟ از نظر وسعت صدا، از نظر امکانات و ... به نظر من بعضی از سازهای ما توانمندتر هم هست؛ ولی از توانمندی اش استفاده نشده است. بنابراین خلاصه صحبت من این است که مقداری ذهنیت ها را باید در جهت بالاتر پرورش بدهیم تا مشکلات مان حل بشود. فقط موسیقی هم نیست، اصلا [در] تمام زمینه ها؛ و خب «موسیقی» هم به هر حال یکی از آنهاست.
بدون تردید اگر بخواهیم این موسیقی برخیزد و حرکت سنجیده ای در آینده داشته باشد، اول قدم این است که «ذهنیت ها را در جهت بالاتری پرورش دهیم.» در جستجوی «عشق» باشیم. هنرمند موسیقی ما در گذشته، شیفته هنرش بوده و نه شیفته خودش! دریغ است که موسیقی ایرانی با آن مقدار توانمندی، با آن مقدار «عظمت درونش»، تنها فدایِ «خودمطرحی» ما شود. خردورزی را از فردوسی، مقامات معنوی را از مولوی، عشق را از سعدی، رندی را از حافظ و زیست در دنیای نو را از شعر و ادب امروز بیاموزیم و با خود مرور کنیم.
و امیدوار باشیم که با بهبود شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، غلبه بر معضلات زیست محیطی، کاهش دغدغه های زندگی ماشینی و ... جوان امروز و فردا با درک و دریافت مناسب، خواهد توانست راه خود و راه موسیقی خود را پیدا کند. دنیا هرگز بازگشتی به گذشته ندارد.
ویدیو مرتبط :
حرفی برای گفتن نیست.
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
احمدی نژاد: امروز هیچكس جز ملت ایران حرفی برای گفتن در عرصه جهانی ندارد
رییس جمهور شناساندن حقیقت انسان به انسان را مسئولیتی بزرگ خواند و با اشاره به وجه ممتاز فرهنگی و تمدنی ایران زمین تاكید كرد: هیچ ملتی به اندازه ایران فرهنگ ساز نبوده و امروز هیچكس جز ملت ایران حرفی برای گفتن در عرصه جهانی ندارد.
امروز ایران از تهدیدهای دشمنان واهمه ندارد
ایسنا، دكتر محمود احمدی نژاد كه صبح امروز پنجشنبه در مراسم هفدهمین سالگرد انتشار روزنامه ایران و در جمع كاركنان این موسسه فرهنگی و رسانهای سخن میگفت، با اشاره به تقابل همیشگی جبهه عدالت طلبان و موحدان با قدرتهای استكباری اظهار داشت: ملت ایران با عبور از مستكبران در مسیر استقرار عدالت جهانی و حركت جهانی امام عصر(عج) قرار گرفته است.
احمدینژاد تاكید كرد: ملت ایران با تاریخی پرفراز و نشیب، اكنون در حساسترین شرایط جهانی، ماموریتی مهم بر عهده گرفته است و از تهدیدهای دشمنان واهمه ندارد.
رییس جمهور با اشاره به صد سال دروغ پردازی رسانههای استعماری و تحمیل غیرمنطقیترین سیستم سیاسی بر دنیا افزود: رسانههای مستقل و آزاد از جمله روزنامه ایران در خط مقدم جبهه عدالت طلبان قرار دارند و باید پیام این جبهه را به بهترین وجه ممكن و متفاوت از الگوهای غربی منتشر كنند.
رییس جمهور مسئولیت امروز ایران را مسئولیتی تاریخی و جهانی توصیف و تصریح كرد: امروز دیگر كسی شك ندارد كه ملت ایران در طول تاریخ با هدایت الهی ساخته و پرداخته شده است تا در این مقطع حساس ماموریت تاریخی خود را ایفا نماید. مرحلهای كه در آن بشر به حكومتی جهانی، عادل، پاك، با محبت و زمینه ساز برای شكوفایی همه استعدادهایش نیازمند است.
روزنامه ایران متعلق به ایران و انقلاب اسلامی است
احمدی نژاد افزود: موقعیت خاص جمهوری اسلامی ایران در این دوره گذار به جهان جدید اقتضاء میكند كه ابزاری برای پیام رسانی در طراز این موقعیت داشته باشیم و روزنامه ایران نه تنها باید روزنامه دولت بلكه باید روزنامه متعلق به مردم، انقلاب اسلامی و تمام بشریت باشد و وظیفه خطیر اطلاع رسانی در این عرصه را به بهترین نحو ممكن ایفا نماید.
رییس جمهور ادامه داد: شما باید پیام جبهه موحدان را به جهان منتقل كرده و از ادبیاتی برای این منظور استفاده كنید كه در آن انسان، كمال انسانی، كرامت انسانی و عدالت مورد توجه قرار گیرد و اگر هم مجبور بودیم از ابزار اطلاع رسانی فعلی استفاده كنیم آنها را در خدمت هدف متعالی جبهه حق یعنی بیان حقایق قرار دهیم.
احمدی نژاد در بخش دیگری از سخنان خود گفت: ملت ایران امروز با عبور از همه مستكبران و نظام سلطه در متن رودخانه زلالی قرار گرفته كه قرار است دامنهاش همه جهان را فرا بگیرد.
اهالی رسانه بر روی عدالت، منطق و قانون محكم بایستند
رییس جمهور با اشاره به تلاش مستكبران برای ممانعت از حركت پیشروانه ملت ایران و صدور قطعنامههای متعدد و تحریم اقتصادی خاطرنشان كرد: ملت ایران برای دشمنان تره هم خرد نكرد. شما هم نباید به مطالب دم دستی و بیاهمیت كه هیچ تاثیری در سازندگی ایران اسلامی ندارد ورود كنید اما روی عدالت، منطق، برنامه و قانون محكم بایستید و تحلیلهای قوی، درست، مطالعه شده به جامعه ارائه دهید. امید آفرینی را در كانون توجه خود قرار دهید چراكه از جمله القائات شیطان ایجاد یاس در افراد است.
احمدی نژاد با بیان اینكه اگر به دنبال اثرگذاری عمیق و ماندگار در جامعه هستید باید ابتدا درون خودتان یك علم حقیقی و بستری از اخلاق ایجاد كنید، اظهار داشت: با دقت و حساب شده روی حقوق ملتها، كرامت انسان، عزت ایران و ارتقاء روحیه استكبار ستیزی بایستید و اگر در گوشهای از اداره كشور ضعفی به چشم شما آمد آن را با انصاف و عدالت نقد كنید.
رییس جمهور از كاركنان روزنامه ایران خواست تا همواره خط مستقیم را طی كنند.
فضای كشور را به فضای منطق و گفتوگوی دوستانه تبدیل كنید
وی همچنین تصریح كرد: فضای كشور را به فضای منطق و گفتوگوی دوستانه تبدیل كنید و مانع از آن شوید كه عدهای هر موضوع كوچك را به جنجال تبدیل كنند. عدهای دوست دارند هر بحثی كه پیش میآید سریع آن را وارد فضای كفر و ایمان كنند و طرف خود را متهم به كفر ورزیدن نمایند. شما با تلاش برای ایجاد فضای بحث منطقی به هر ترتیب ممكن مانع از تحقق نیت این عده شوید.
احمدی نژاد با اظهار امیدواری از اینكه گامهای دقیق، مكتبی و آرمانی اهالی رسانهای ایران، اندیشه ملت ایران را هر چه سریعتر جهانی و فراگیر كند، تاكید كرد: بنده در كنار شما تا آخرین نفس برای تحقق ایدهها و آرمانهای متعالی ملت ایران میایستم.
ضعف ساختار احزاب مانع از پذیرش عمومی آنها شده است
رییس جمهور در بخش دیگری از سخنان خود با انتقاد از روش برخی افراد در تخریب دولت گفت: دست مخالفان دولت آنقدر خالی است كه جابجایی یك نفر در دولت را به موضوعی بزرگ تبدیل كرده و یا دولت را متهم به بیتوجهی به احزاب میكنند در حالی كه ضعف ساختار احزاب مانع از پذیرش عمومی آنها شده است.
احمدی نژاد با اشاره به اهمیت اطلاعرسانی صحیح و دقیق و تاثیرات آن در جامعه گفت: خبررسانی مهمترین عامل كمك به تصمیمگیری صحیح افراد و تعالی جامعه بوده و این مسئولیت بر دوش خبرنگاران و اهالی رسانه است.../ایسنا