فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

مهراب قاسمخانی و بدترین‌های زندگی‌اش



اخبارفرهنگی - مهراب قاسمخانی و بدترین‌های زندگی‌اش

مهراب قاسمخانی یکی از خنده‌آورترین (!نویسنده‌های ایران است که می‌توان بدون اغراق گفت تمام کارهایی که او نوشته است جزء بهترین‌ها بوده و مردم از آنها خاطرات زیادی دارند؛ کارهایی مثل شب‌های برره یا پاورچین و ...

مهراب قاسمخانی یکی از خنده‌آورترین (!نویسنده‌های ایران است که می‌توان بدون اغراق گفت تمام کارهایی که او نوشته است جزء بهترین‌ها بوده و مردم از آنها خاطرات زیادی دارند؛ کارهایی مثل شب‌های برره یا پاورچین و ... در این مطب برای صفحه بدترین‌ها سراغ مهراب رفتیم. مهراب قاسمخانی از کودکی تا حالا از مرگ می‌ترسیده، از سوسک وحشت دارد و شب ازدواجش کت و شلوار نپوشیده است. این گفت وگوی خاص را از دست ندهید.

بدترین فیلمی که تابه‌حال دیده‌اید؟
فیلم بد زیاد دیده‌ام اما بدترین فیلم ایرانی که دیدم  فریاد مورچه‌ها بود.

بدترین کتابی که تابه‌حال خوانده‌اید؟
آخرین قسمت تن‌تن خیلی تو ذوقم زد.

اخبار,اخبارفرهنگی,مهراب قاسمخانی

بدترین تئاتری که دیده‌اید؟
کلا تئاتر نمی‌بینم و در تمام زندگی‌ام 5 تئاتر بیشتر ندیده‌ام در نتیجه اجازه بدهید در این مورد نظری ندهم.

بدترین موسیقی که گوش داده‌ای؟
من موسیقی رپ نمی‌فهمم.

بدترین تجربه کار که تا به حال داشته‌اید؟
خیلی زیاد است اما آخرین آن سریال باغچه مینو بود.

بدترین بازیگری که دیده‌اید؟
من بازیگرانی که بداهه کار می‌کنند را اصلا دوست ندارم.

بدترین مرخصی که تا به حال رفته‌اید؟
کار من مرخصی ندارد اما سال گذشته یک سال کار نکردم به دلیل یک مجموعه درگیری‌های خانوادگی که از مرگ پدر شقایق تا داستان شخصی که پول‌مان را بالا کشید و من درگیر دادگاه و کارهای مربوط به آن بودم.

بدترین همکاری که تا به حال داشته‌اید؟
باغچه مینو به دلیل اینکه گروه نویسندگی اصلا با هم همکاری نداشتند.

بدترین کاری که تا به حال قبول کرده‌اید؟
باغچه مینو.

بدترین حرفی که یک نفر در مورد شما زده است؟
اصلا دوست ندارم کسی در مورد من صحبت کند حالا فرقی نمی‌کند؛ چه حرف خوب، چه حرف بد. چون در کل بی‌جنبه‌ام و اصلا نقدپذیر نیستم ولی اگر کسی بگوید که دروغ گفته‌ام خیلی به من برمی‌خورد.

بدترین دوستی که تا به حال داشته‌اید؟
دو، سه‌تایی بدترین دوست داشته‌ام.

بدترین عشقی که تا به حال داشته‌اید؟
خیلی عاشق نشده‌ام اما یک‌بار جدا شده‌ام.

بدترین هدیه‌ای که گرفته و داده‌اید؟
بدترین هدیه‌ای که می‌توان داد گل است،  هدیه بد هم گرفته‌ام؛ معمولا هدیه‌های تزئینی که برای خانه آدم می‌خرند و با سلیقه خودشان است خیلی هدیه بدی است و تنها خوبی که دارد این است که می‌توان آنها را نگه داشت و به شخص دیگری هدیه داد البته باید سلیقه به خرج بدهیم و ببینیم آن هدیه با سلیقه چه کسی جور در می‌آید. بدترین هدیه‌ای هم که می‌توان داد هدیه به افراد ثروتمندی است که ادکلن آنها زیر یک میلیون تومان نیست. به این افراد هرچه هدیه بدهیم، بدترین است.

بدترین ترس بچگی‌تان؟
ترس از مردن.

بدترین موقعیتی که تا به حال در آن قرار گرفته‌اید؟
چون آدم رودربایستی داری هستم معمولا تو بدترین موقعیت قرار دارم اما اولین باری که مهران مدیری را دیدم  از من پرسید که کارم چیست  آن موقع کار دکوراسیون داخلی انجام می‌دادم  اما من به دروغ گفتم طراح صحنه هستم، او هم گفت چه خوب ما هم دنبال یک طراح صحنه هستیم و مرا فرستاد تا با تهیه‌کننده مذاکره کنم و قرارداد ببندم و من چون دروغ گفته بودم، هیچ چیزی از طراحی صحنه نمی‌دانستم اما رفتم و قرارداد بستم. البته فکر نمی‌کردم دروغ مرا جدی بگیرد و موقعیت بدی بود.

اخبار,اخبارفرهنگی,مهراب قاسمخانی

بدترین ترسی که حالا دارید؟
همان ترس از مردن از کودکی تا الان همراه من است.

بدترین حادثه زندگی‌تان؟
تصادفی کردیم که منجر به فوت یکی از افراد داخل ماشین مقابل شد البته من راننده نبودم اما حادثه بدی بود.

بدترین حرفی که تا به حال به کسی زده‌اید؟
خیلی آدم رکی نیستم و معمولا اگر حرفی هم داشته باشم به کسی نمی‌زنم اما فکر نمی‌کنم حرف بدی به کسی زده باشم اگر هم گفته باشم خودم متوجه نشده‌ام و آن طرف هم به روی من نیاورده است.

بدترین ماجرایی که درگیرش بودی و مجبور بودی تا آخر در آن حضور داشته باشید؟
ماجرای بیماری پدر شقایق تا فوت‌شدنش و تمام مراسمی که باید برگزار می‌شد و برای من که ترس از مرگ داشتم موقعیت‌های بدی بود که باید تجربه می‌کردم و تا آخرین لحظه باید در آن حضور می‌داشتم.

بدترین سورپرایزی که تا به حال شده‌اید؟
شقایق هر زمان بخواهد من را سورپرایز کند من می‌فهمم و هر زمان بخواهد برای من هدیه‌ای بگیرد من متوجه می‌شوم که آن هدیه چیست اوایل می‌گفتم که می‌دانم چه هدیه‌ای قرار است بگیرد او ناراحت می‌شد اما الان می‌فهمم اما به رویش نمی‌آورم.

بدترین زمان زندگی‌تان کی بوده است؟
دوران سربازی و کل دوران مدرسه.

بدترین غذایی که تا به حال خورده‌اید؟
غذاهایی که دوست نداشته باشم را اصلا نمی‌خورم.

بدترین غذایی که تا به حال درست کرده‌اید؟
یه موقع‌هایی که آشپزی می‌کنم تلاش می‌کنم یک غذای جدید درست کنم، یک بار سوشی درست کردم که شبیه همه‌چیز بود به غیر از سوشی دقیقا شبیه آدامس شده بود.

بدترین سفری که رفته‌اید؟
یک‌بار به ترکیه رفتم در ایام عید که انتخاب زمان سفرم خیلی بد بود، یک‌بار هم با شقایق رفتیم شمال به محض اینکه رسیدیم فهمیدیم دخترم اینجا بیمار شده است. آن زمان ماشین نداشتیم و مجبور شدیم با چند کورس ماشین و بدبختی به تهران بازگردیم و فقط یک روز آنجا ماندیم که جزو بدترین سفرهایم است.

بدترین دعوایی که تا به حال کرده‌اید؟
خیلی دعوا کرده‌ام یک‌بار با پیمان کتک‌کاری کردیم اما زمان قهر ما هیچ‌وقت به یک ساعت هم نمی‌رسید.

بدترین تصویری که تا به همین لحظه در ذهن‌تان حک شده است؟
آخرین باری که در بیمارستان پدر شقایق را دیدم و دیگه مطمئن بودیم که تمام است.

بدترین دروغی که تا به حال گفته‌اید؟
یک‌بار در دوران دبستان باید نمره‌ای را مادرم امضا می‌کرد اما من خودم جای او امضا کردم و مادرم فهمید و خیلی برای من بد شد. مادرم به روی من نیاورد و فقط یک یادداشت برای من گذاشت که خیلی کار بدی کرده‌ام این ماجرا همیشه یاد من می‌ماند.

بدترین پشیمانی که تا به حال داشته‌اید؟
از چیزی پشیمان نیستم.

اخبار,اخبارفرهنگی,مهراب قاسمخانی

بدترین فصل کدام است؟
برای من نه ماه‌ها فرق دارند و نه فصل‌ها. اگر شغلی داشتم که زمان‌های تعطیلی و مرخصی خاصی داشت ممکن بود روزها برایم فرق کنند اما الان برایم فرقی ندارد.

بدترین حیوان؛ جانور یا پرنده‌ای که تا به حال با آن روبه‌رو شده‌اید؟
قطعا پشه و سوسک. کنار خانه ما ساختمان نیمه‌کاره‌ای است که گاهی تعداد زیادی سوسک از آنجا به منزل ما هجوم می‌آورند و این بدترین اتفاق ممکن است و همین‌طور اگر در یک استادیوم صدهزار نفری باشم  و یک پشه در آنجا وجود داشته باشد، شک نکنید که مرا نیش خواهد زد.

بدترین وسیله‌ای که همیشه مورد نیاز است؟
هرچه را دوست نداشته باشم استفاده نمی‌کنم. خدا را شکر با وسایل رودربایستی ندارم، یکی از بدترین وسایل مورد نیاز آمپول است.

بدترین تکه‌کلامی که تا به حال شنیده‌اید؟
کلا از تکه‌کلام بدم می‌آید، از تکه‌کلام‌هایی که بازیگران استفاده می‌کنند خیلی بدم می‌آید. هرگز در زندگی‌ام. تکه‌کلام نداشته‌ام و فکر می‌کنم داشتن آن کار خیلی چیپی است.

بدترین لباسی که خریدی و از خریدش پشیمان شده‌اید؟
کت و شلوار خریدم و هیچ‌وقت هم آن را نپوشیدم، من تا به حال کت و شلوار نپوشیده‌ام. حتی در مراسم عروسی‌ام. کت و شلوار به طرز وحشتناکی به من نمی‌آید.

بدترین عدد زندگی‌تان چیست؟
صفر چون هم وقتی زیاد می‌شود نمی‌فهمم و هم وقتی کم است که بی‌پول می‌شوم.

بدترین خوراک زندگی‌تان چیست؟
پیاز.

بدترین رستوران/کافه‌ای که تا به حال رفته‌اید؟
غذاها را دوست دارم و خیلی سلیقه باصلاحیتی ندارم و ممکن است از غذای یک رستوران لذت ببرم اما بقیه همه بگویند خیلی بد بوده است اما رستوران برج سفید خیلی بد بود.

اخبارفرهنگی - مجله زندگی ایده آل /برترین ها

 


ویدیو مرتبط :
مهراب قاسمخانی و پسرش

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

دایی؛ بدترین باخت زندگی ام بود



 

 

 

 

۲۶ دی ماه ۱۳۸۸ تبدیل به روزی شد که بوشهری ها هرگز نمی توانند آن را فراموش کنند؛ روزی که شاهین بهترین برد خود در تاریخ لیگ برتر را جشن گرفت، آن هم برابر پرسپولیس مدعی. بوشهری ها موفق شدند با یک پیروزی چهار بر یک در سنگین ترین باخت قرمزها در تاریخ لیگ برتر هم سهیم باشند.

پرسپولیسی ها امیدوار بودند با آمدن دایی به جای زلاتکو کرانچار بهتر از قبل بازی کنند و نتیجه بگیرند، اما نمایشی که دیروز این تیم در بوشهر از خود ارائه کرد ضعیف ترین بازی این تیم در این فصل بود. شاگردان یاوری در این بازی حساس از همان ابتدا توپ و میدان را در اختیار گرفتند و در پی حملات پردامنه خود در نیمه اول در دقایق ۱۹ و ۳۵ توسط محمدناصر شکرون و مهدی کیانی به دو گل دست پیدا کردند. دایی برای فرار از شکست در شروع نیمه دوم سه تعویض انجام داد، اما باز هم پرسپولیس در چنگ شاهین اسیر بود و توان جبران گل ها را نداشت و میزبان دو بار دیگر به گل رسید. محمد احمدپوری در دقیقه ۶۷ گل سوم شاهین را به ثمر رساند و دو دقیقه بعد حمیدرضا سلیمانی روی اشتباه میثاق معمارزاده دروازه بان پرسپولیس گل چهارم را وارد دروازه پرسپولیس کرد. پس از این چهار گل از اشتهای بازیکنان شاهین برای گلزنی کم شد وگرنه اگر آنها همچنان حمله می کردند باز هم به گل می رسیدند.

در نهایت در ثانیه های پایانی این دیدار و در دقیقه ۹۴ هوار ملامحمد هافبک پرسپولیس روی اشتباه مدافع شاهین یکی از گل های خورده را جبران کرد. در تاریخ لیگ برتر باخت چهار بر یک سنگین ترین باخت پرسپولیس بود که آنها دیروز با رکورد قبلی خود مساوی کردند. پرسپولیس قبل از این بازی چهار بار دیگر در این فصل باخته بود اما تمام شکست های قبل با کرانچار باخت های خفیفی بود، اما باخت دیروز با مربیگری علی دایی سنگین ترین باخت قرمزها در دو سال گذشته بود. دایی پس از بازی از طرفداران پرسپولیس در صحبت هایش با گزارشگر تلویزیون به خاطر این باخت عذرخواهی کرد. او اشتباهات بچگانه بازیکنان را عامل رقم خوردن چنین نتیجه یی دانست؛ «امروز خیلی بد بودیم. در طول بازی اشتباه داشتیم، آن هم اشتباهات بچگانه. بازیکنان قادر به دادن یک پاس بغل پا هم نبودند. بچه ها در تمرینات عالی اند اما معلوم نیست چرا در بازی اینقدر اشتباه کردند. شاهین هم از اشتباهات ما استفاده کرد. اگر امکان داشت در بین دو نیمه هفت بازیکن را عوض می کردم. حرفی برای گفتن نداشتیم. این بدترین باخت زندگی من بود.» با این حال سرمربی پرسپولیس عنوان کرد این باخت را فراموش می کند و به فکر بازی بعدی خواهد بود؛ «ما باید این بازی را فراموش کنیم و تمرکزمان را برای بازی های بعد بگذاریم.

باید بهتر کار کنیم و به هیچ وجه ناامید نیستم و فکر می کنم پرسپولیس می تواند از این شرایط خارج شود. البته من نمی خواهم بهانه بیاورم ولی ما مصدوم زیاد داریم اما این را می دانم که باید با همین بضاعت کار کنیم.»محمود یاوری هم درباره این برد تاریخی گفت؛ «این بازی با مسابقه دور رفت مان مقابل پرسپولیس فرق می کرد.

در بازی رفت ما برای دفاع به میدان رفتیم اما امروز برای برد بازی کردیم. من قبلاً گفته بودم که ما دو امتیاز از پرسپولیس طلبکاریم و همه خندیدند و فکر می کردند شوخی است اما امروز حرف من ثابت شد. بازیکنان شاهین هفته ها زحمت کشیدند و من در شایستگی آنها شکی ندارم. در فوتبال ایران این بازیکنان را نمی شناسند اما آنها باغیرت فوتبال بازی می کنند. شاهین تاریخ ۷۰ ساله فوتبال ایران است.»سرمربی شاهین در جواب علی دایی که گفته بود پرسپولیس به خاطر اشتباهاتش باخت، توضیح داد؛ «علی دایی سرمربی تیم ملی بوده و من برایش احترام قائلم و درباره حرف های ایشان اظهارنظر نمی کنم اما باید بگویم فوتبال بازی اشتباهات است، در بازی های قبلی هم ما اشتباه کردیم که تیم های روبه رویمان بردند و همیشه در برابر یک تیم که اشتباه می کند یک تیم باید قابلیت هایی داشته باشد که بتواند از اشتباهات به نفع خود استفاده کند که تیم ما این قابلیت را داشت.» پرسپولیس با این باخت تحقیرآمیز با ۳۴ امتیاز در رده پنجم باقی ماند البته این تیم با تیم هشتم جدول تنها یک امتیاز فاصله دارد و اگر باخت هایش ادامه داشته باشد به زودی به نیمه پایین جدول سقوط خواهد کرد. در آن سو شاهین با این سه امتیاز تا رده سیزدهم بالا آمد.

● راه آهن پیروز دوئل ته جدولی ها

دیروز دو بازی دیگر هم انجام شد. در اکباتان راه آهن پس از هفته ها ناکامی با تک گل مجید باجلان ابومسلم را شکست داد. این بازی نبرد دو تیم انتهای جدول بود که راه آهن با کسب سه امتیاز ارزشمند یک پله صعود کرد و در رده شانزدهم جدول قرار گرفت اما ابومسلم همچنان قعرنشین لیگ است.مهدی تارتار سرمربی جوان راه آهن پس از این بازی ضمن ابراز رضایت از عملکرد بازیکنانش عنوان کرد که راه آهن می توانست با گل های بیشتری از حریفش ببرد؛ « از اینکه سه امتیاز مسابقه را گرفتیم خوشحالم و از بازیکنانم تشکر می کنم که با تمام وجود بازی کردند اما از نتیجه راضی نیستم زیرا باید پنج بر صفر پیروز می شدیم. داور اشتباهات زیادی داشت و اصلاً روز خوبی را پشت سر نگذاشت.» این اولین برد راه آهن با مربیگری تارتار در این فصل بود. در آن سو پرویز مظلومی سرمربی ابومسلم تهدید کرد اگر مشکلات مدیریتی این باشگاه حل نشود او استعفا می دهد؛ «بازی خیلی خوبی بود و ما می توانستیم در این مسابقه برنده هم باشیم. راه آهن روی ضدحملات موقعیت های خوبی را به دست آورد. در صورت معین نبودن شرایط از باشگاه ابومسلم جدا می شوم. من آمدم که به این تیم کمک کنم اما این تیم از نظر بازیکن مشکل دارد و نمی توانند از نظر فنی خواسته های مرا برآورده کنند. مدیریت باشگاه تمام آنچه را که خواسته ام آماده کرده است و من هم برای کمک به مهدی زمان آمده ام.» مظلومی تاکید کرد با او درباره مربیگری استقلال صحبتی نشده است.

● توقف ذوب آهن در خانه

در دیگر بازی دیروز ذوب آهن تیم دوم جدول، یک بار دیگر فرصت نزدیک شدن به سپاهان را از دست داد. این تیم در شرایطی که میزبان مس کرمان بود به نتیجه یی بهتر از تساوی بدون گل دست پیدا نکرد. ذوب آهن با این نتیجه ۴۲ امتیازی شد و در رده دوم جدول باقی ماند. مس هم در رده پانزدهم دیده می شود. منصور ابراهیم زاده پس از تساوی بدون گل در خانه درباره شرایط تیمش گفت؛ «پس از تساوی برابر پرسپولیس و شرایط جدول رده بندی پیش بینی یک بازی دشوار را مقابل مس کرده بودیم. با توجه به شناختی که از لوکا داشتم می دانستم بازی سختی خواهیم داشت. چندین بازیکن خود را در اختیار نداشتیم و به علت سرماخوردگی نتوانستیم از آنها استفاده کنیم. اسماعیل فرهادی، محمدرضا خلعتبری و ایگور کاسترو را در این بازی در اختیار نداشتیم، البته این نمی تواند توجیه مناسبی برای کسب تساوی باشد و باید در سایر بازی ها جبران کنیم.» ابراهیم زاده عنوان کرد او و بازیکنانش همچنان به قهرمانی امیدوارند؛ «این بازی فرصت مناسبی بود که فاصله امتیازی خود را با سپاهان کم کنیم، اما ناامید نمی شویم و تمام تلاش خود را در بازی های آینده انجام خواهیم داد.» او از برخی شعارهای هواداران هم گلایه کرد؛ «از تماشاگران روبه روی جایگاه که با تمام وجود تیم خود را تشویق کردند کمال تشکر را دارم، اما نسبت به برخی هواداران که به دنبال حاشیه سازی هستند اعتراض دارم. به گونه یی رفتار کنیم که باعث سرافرازی تیم ذوب آهن و فوتبال ایران شویم.»