فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
معروف ترین تک تیراندازهای تاریخ سینما
«تک تیرانداز» مهارتی دارد که حتی می تواند به تنهایی کسب درآمد کند و به نوعی، یک شغل محسوب شود. اگرچه ناگفته پیداست که این شغل قطعا تاثیرات جانبی و اغلب مخربی بر فردی خواهد گذاشت که این قابلیت را دارد.
از دهه سی میلادی بود که سر و کله بسیاری از تک تیراندازان- و بیش تر در قالب فیلم های وسترن و گنگستری- بر روی پرده سینما پیدا شد. این حضور جسته و گریخته، بعدها در فیلم هایی چون «نشان سرخ دلیری» (ساخته «جان هیوستن» در سال 1951 از روی رمان معروفی به همین نام نوشته «استفن کرین» با محوریت صحنه های هیجان انگیز و تکان دهنده جنگ های داخلی آمریکا) صورت جدی تری به خود گرفت، اما به صورت برجسته تر، اواسط دهه چهل میلادی و فیلم های دوران جنگ جهانی دوم را باید محل تولد شخصیتی به نام تک تیرانداز در نظر گرفت.
«تک تیرانداز آمریکایی» آخری اثر «کلینت ایستوود» 85 ساله، جدیدترین فیلم در رده فیلم های تک تیراندازی است که در این زمینه ساخته شده است. برای رونمایی از یک تک تیرانداز آمریکایی در صحنه نبرد عراق (که با فروشی معادل 350,126,372 میلیون دلار، عنوان پرفروش ترین فیلم سال سینماهای آمریکا را از آن خود کرد) بهانه بررسی گزیده ای از فیلم هایی شد که داستان آن ها حول محور یک تک تیرانداز رخ می دهد.
برج مرگبار (The Deadly Tower)
کارگردان: جری جیمسون
1975 آمریکا
روز شغال (The Day of The Jackal)
کارگردان: فرد زینه مان
انگلستان و فرانسه 1973
ناشناس بودن تک تیرانداز دستگیری او را تبدیل به ماموریتی ناممکن کرده است. اثر پیچیده زینه مان کاندید جوایز مختلفی شد و نیز م وفق شد اسکار بهترین تدوین را کسب کند. فصل ترور و صحنه های پایانی پرداختی بسیار جذاب و نفس گیر دارند که تا به امروز نیز از جذابیتشان کاسته نشده است.
ای مثل ایکار (I… Comme Icare)
کارگردان: هانری ورنوی
فرانسه 1979
فیلم داستان تلاش اوست برای اثبات این که ترور، یک عملیات فردی نبوده و کار یک تشکیلات و از پیش طراحی شده بوده است. در نهایت او- مانند افسانه ایکار- جانش را بر سر تلاش برای نزدیک شدن بیش از حد به حقیقت از دست می دهد.
دشمن پشت دروازه ها (Enemy At The Gates)
کارگردان: ژان ژاک آنو
آمریکا 2001
«آنو» (کارگردان فرانسوی تبار فیلم که با کسب جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی در سال 1979 به سینمای آمریکا راه یافته بود) حتی در یک فیلم جنگی نیز از رگه ای عاطفی بهره زیادی برده و سعی می کند رابطه ای عاشقانه را به موتور محرک فیلم تبدیل کند تا خشونت موجود در آن تلطیف شود و البته در این راه موفق نیز بوده است.
تک تیرانداز (Shooter)
کارگردان: آنتونی فوکوآ
آمریکا 2007
«تک تیرانداز» دولت آمریکا و سناتورهای خیانتکار آن را بارها و بارها هدف طعنه و کنایه قرار می دهد و به همین دلیل می توان آن را در رده فیلم های معترض آمریکایی قرار داد. این فیلم با محدودیت در اکران رو به رو شد و به توفیق چندانی در گیشه دست پیدا نکرد.
باجه تلفن (Phone Booth)
کارگردان: جوئل شوماخر
آمریکا 2002
تک تیرانداز در این فیلم نقش مصلحی اجتماعی را ایفا می کند که قصد دارد گناهکاران را به تنهایی مجازات کند و همین نکته باعث می شود بیننده در محق دانستن یا ندانستن او مردد بماند.
تک تیرانداز (The Sniper)
کارگردان: ادوارد دمیتریک
آمریکا 1952
او در روایت این فیلم نیز سعی کرده تا حد امکان از تجربیاتش در ساخت فیلم های نوآر استفاده کند و روایت روان شناسانه را با تصاویری خشن ترکیب کند و البته کمابیش موفق نیز بوده است.
اخطار دو دقیقه ای (Two Minute Warning)
کارگردان: لری پیرس
آمریکا 1976
«لری پیرس» نیز از معدود کارگردانان کهنه کار زنده ولی گمنام هالیوودی است. علت این گمنامی نیز بود فیلمی قابل توجه و شاخص در کارنامه کاری اوست. ماندگارترین ویژگی فیلم، بازی «چارلتون هستون» در نقش رییس پلیس است.
تک تیرانداز (The Sniper)
کارگردان: دانته لم
هنگ کنگ 2009
تنها کسی که شاهد حقانیت اوست، همکار و رقیب اصلی او در گروه ویژه است که برای تبدیل شدن به بهترین تک تیرانداز گروه، حاضر به دفاع از لینکلن نمی شود. لینکلن به زندان می افتد و پس از آزادی، تصمیم به انتقام می گیرد. هنگ کنگی ها که ید طولایی در ساخت فیلم هایی اکشن دارند، این بار نیز فیلمی با ساختاری نزدیک به استانداردهای روز دنیا ساخته اند که به جرات می توان گفت کاملا قابل رقابت با رقیبان هالیوودی خود است.
جک ریچر (Jack Reacher)
کارگردان: کریستوفر مک کواری
آمریکا 2012
«مک کواری» که نگارش فیلم نامه «مظنونین همیشگی» را نیز در کارنامه اش دارد، در این فیلم در مقام نویسنده و کارگردان سعی کرده با همان رویکرد معمایی، داستانی پرتعلیق را روایت نماید که البته موفقیت چندانی در این راه کسب نکرد؛ اگرچه که فیلم به واسطه حضور «تام کروز» به فروش نسبتا خوبی دست یافت.
ویدیو مرتبط :
تک تیراندازهای روسیه
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
ده شخصیت قاتل معروف تاریخ سینما +عکس
سخت است بر روی زندگی انسانها قیمت گذاشت. اما کسانی هستند که با گرفتن جان آدمها امرار معاش میکنند. این افراد که به «هیت من» یا «کلینر» معروف هستند سالهاست که بر پرده نقرهای ظاهر میشوند و طرفداران و شیفتگان فراوانی را با خود همراه میکنند.
سخت است بر روی زندگی انسانها قیمت گذاشت. اما کسانی هستند که با گرفتن جان آدمها امرار معاش میکنند. این افراد که به «هیت من» یا «کلینر» معروف هستند سالهاست که بر پرده نقرهای ظاهر میشوند و طرفداران و شیفتگان فراوانی را با خود همراه میکنند.
آنها کارشان آدمکشی است اما شخصیتهای جالبی نیز در پشت چهرههایشان پنهان است که گاهی در تضاد با زندگی عادی آنها قرار میگیرد.در اینجا قصد داریم ده قاتل حرفهای بزرگ و به یادماندنی تاریخ سینما را معرفی کنیم. در انتخاب این قاتلین حرفهای، مهمترین فاکتورها، خونسردی و مهارت آنها بوده است. و شاید آنهایی هستند که بیشتر به یادشان میآوریم. با آخر هفتههای کافه سینما، قدم به دنیای خاطرهانگیز سینما بگذارید.
«وینسنت» در فیلم «وثیقه»
«چی؟ من باید همین که آدمها رو شناختم بکشمشون؟»
شاید «جیمی فاکس» راننده تاکسی فیلم خود را ستاره آن بداند. اما «وینست» با بازی فوقالعاده «تام کروز» در این فیلم کم هزینه «مایکلمان» است که شما را شگفتزده میکند. مردی با شخصیت یک رهبر که لبخند کاریزماتیکش از او یک هیت من تمام عیار میسازد. او شمایل قاتلی است که هر بینندهای باورش میکند و از او میترسد و در عین حال او را دوست دارد. نقشی که ایفایش یرای هر بازیگری کار آسانی نیست. «وینسنت» یکی از خونسردترین، مصممترین و باورپذیرترین هیتمنهای سالهای اخیر سینماست.
«گوست داگ» در فیلم «گوست داگ: روش سامورایی»
«هر روز بدون اشتباه، یک نفر هم باید بمیرد، این ذات روش سامورایی است»
هیت منهای زیادی نیستند که نشانهای از شکوه و افتخار در وجودشان باشد. اما قهرمان فیلم» گوست داگ» هر چیزی را به سطحی جدید ارتقاء میدهد. با دنبال کردن سنتهای سامورایی ژاپنی و آموزههای «هاگاکورو» کتاب ساموراییها، «گوست داگ» (فورست ویتاکر)، خرد و آیین را به یک قاتل مزدور اضافه میکند. او نه به حرص و طمع پول دارد و نه شهوت کشتن باعث میشود که آدم بکشد بلکه وظیفه خود میداند که به گنگستری که جانش را نجات داده، ادای دین کند. او روزهایش را با مدیتیشن و بازی با کبوتران مورد علاقهاش میگذراند. حس بینظیر زندگی و مرگ در «گوست داگ»، او را تبدیل به یکی از خاصترین هیت منهای تاریخ سینما میکند.
«لئون» در فیلم «لئون: حرفهای»
«قانون من اینه: نه زنی و نه بچهای»
کسی که با قاتلین حرفهای آشنا باشد، حتما «لئون» را هم میشناسد. از او مطمئنتر در دنیای گانگستری وجود ندارد. هیچ کاری را بدون سرانجام باقی نمیگذارد و هیچ ماموریت شکست خوردهای در پرونده کاری ندارد. «حرفهای» برازندهترین عنوانی است که میتوان به او نسبت داد. اما جنبه دیگر زندگی او وقتی آشکار میشود که «ماتیلدا» ی یتیم را زیر بال و پر خود میگیرد و در مسیر حرفهاش او را برای انتقام، آموزش میدهد. خشونت، چیزی از عشق و احساس درونی او نکاسته و «ژان رنو» با بازی درخشانش، موفق میشود این تضاد و تناقض را در او به زیبایی به نمایش بگذارد.
«ری» در فیلم «در بروژ»
«من مردم رو برای پول میکشم... کشیشها، بچهها- میدونی، دیگه برام عادی شده.»
انسانهای عصبی و کسانی که خود را به خاطر قتلهایی که میکنند گناهکار میدانند، معمولا برای کشتن دیگران اجیر نمیشوند. اما هیتمن فیلم در بروژ که نقشش را «کالین فارل» بازی میکند، دقیقا چنین آدمی است. او و همکارش پس از عقد یک قرادداد کاری عازم شهر بروژ در بلژیک میشوند تا ماموریتی را به انجام برسانند. جایی که «ری» از آن متنفر است و به همه چیز گیر میدهد، از مواد مخدر گرفته تا یک زوج آمریکایی توریست و بناهای تاریخی شهر. به جز ایفای نقش فوقالعاده «کالین فارل» که بهنظر میرسد بهترین بازی او تا به امروز است و برای او جایزه گلدن گلوب را نیز به همراه آورد، «ری» از معدود قاتلین حرفهای است که قواعد شغلی را رعایت نمیکند و این جنبهای جالب به شخصیت او دادهاست. او چنان احساس گناه میکند که تماشاگر او را در شمایل قاتلی بیرحم باور نمیکند.
«مایکل سالیوان» در فیلم «جادهای رو به پردیشن»
«همیشه به یک رئیس بانک اعتماد کن»
حضور «تام هنکس» در نقش یک گنگستر آدمکش، نظر همه را به خود جلب کرد. حضور قدرتمند «پل نیومن» در این فیلم در کنار «هنکس» یکی از بهترین فیلمهای این ژانر را رقم زدهاست. «سالیوان» زندگی خود را وقف دوستان، خانواده و پسر بزرگش میکند و این جنبهای ناب در نزد یک هیتمن است. کسی که در عین خشونت و سنگدلی در کار خود، به تربیت صحیح فرزند و حفظ خانواده خود اهمیت میدهد و چارهای جز ادامه این راه تا رسیدن به «نابودی» ندارد. اینجاست که تماشاگر با قلبی شکسته به یک آدمکش وداع میکند.
«آقای گودکت» در فیلم «عدد شانس اسلوین»
«یکبار چارلی چاپلین در مسابقه شبیهترین فرد به چارلی چاپلین شرکت کرد و سوم شد. این فقط یک داستانه»
اسمش «گودکت» است اما میتوانید او را آقای «گودکت» صدا کنید. شخصیت «بروس ویلیس» در این فیلم با بسیاری از نقشهایش متفاوت است. اما به نظر میرسد که نقش این هیتمن ساکت و سرد، دقیقا چیزی است که باید برای او نوشته میشد. قاتلی که کم حرف میزند و بهجای وراجی کردن هرجا لازم شد از اسلحهاش استفاده میکند. واقعا هیتمنی که دو مرد آدمکش که قاتلین را اجیر میکند و از هم نفرت دارند به یک صندلی میبندد و کنار هم قرار میدهد جای تقدیر ندارد؟
«چشم عقابی» در فیلم «خوب، بد، زشت»
«حتی یک گدای کثیفی مثل اون یک فرشته محافظ داره»
برای خیلیها، «وسترن اسپااگتی» مترادف است با «کلینت ایتسوود» و «خوب، بد، زشت». اما نباید آدم بدها را فراموش کنیم. چهره «لیوان کلیف» هم برای بسیاری از عاشقان وسترن، یادآور شخصیتهای منفی این ژانر است. و چه نقشی به یاد ماندنیتر از «بد» در یکی از شاهکارهای تاریخ سینما. او پیش از فیلمهای «سرجیو لئونه» نامی نداشت. او با چشمانی تسبیه مانند، زیر آفتاب سوزان کویر به دنبال شکار میگردد و این چیزی است که برای همیشه او را در خاطرهها باقی میگذارد.
«آنتون چیگور» در فیلم «جایی برای پیرمرده نیست»
«بهت نمیگم که میتونی خودتو نجات بدی، چون نمیتونی»
یک قاتل صامت، تنها و بیمغز. «خاویر باردم» کاملا در فیلمنامه «برادران کوئن» جای گرفته است. پول گرفتن از اتحادیه جنایات سازمان یافته یک چیز است و کشتن یک مشت انسان بدبخت که بر حسب اتفاق بر سر راه این موجود قرار میگیرند یا شاهد صحنهای هستند، چیزی دیگر است. هیچ کس از دایره او برای کشتن خارج نیست. او برای انجام ماموریتهایش هر کاری میکند. از اینکه با قربانیانش بازی کند و شانس برای زندگی را با پرتاب یک سکه به آنها بازگرداند هم فروگزار نیست.
«آه جانگ» در فیلم «قاتل»
«همیشه یک گلوله را نگه میدارم، که این یا سهم خودم میشود و یا دشمنم»
«آه جانگ» در فیلم «جان وو»، قاتلی حرفهای است که از یک زن زخمی محافظت میکند و در عین حال کسانی را که لایقش هستند به شکل وحشتناکی میکشد. او هیتمنی است که در عین حرفهای بودن احساساتی نیز هست و زمانی که لازم باشد کارش را به انتها برساند از هیچگونه خشونت و خونریزی روگردان نیست.
«جولز» و «وینست» در فیلم «پالپ فیکشن»
«جولز: این مداخله الهی بود. میدونی مداخله الهی چیه؟ وینسنت: آره فکر کنم بدونم. خدا از اون بالا اومد و جلو گلولهها رو گرفت»
این دو نفر احتیاجی به معرفی ندارند. «جان تراولتا» و «ساموئل ال جکسن» درشاهکار «کوئنتین تارانتینو» کاملا خودشان را توضیح میدهند. آنها با دیالوگهای فراوان به یاد ماندنی و فلسفه شخصیتی که دارند تبدیل به علامتی اختصاری برای هیتمنهای حراف و خشنی شدند که کارشان را بهخوبی انجام میدهند. وجود این دو در کنار هم یکی از بهترین زوجهای قاتل در تاریخ سینما را تشکیل داده است.... / bartarinha.ir