فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

عطاران: هر چه سنم بیشتر می شود احتیاج بیشتری به خنده پیدا می کنم



اخبار,اخبار حوادث

 

 

عطاران: هر چه سنم بیشتر می شود احتیاج بیشتری به خنده پیدا می کنم.

 

«رضا عطاران» بهترین بازیگر مرد دومین جشن لبخند آفتاب پس از دریافت جایزه خود گفت: هر چه سنم بیشتر می شود به خنده احتیاج بیشتری پیدا می کنم.

«رضا عطاران» بهترین بازیگر مرد دومین جشن لبخند آفتاب پس از دریافت جایزه خود گفت: هر چه سنم بیشتر می شود به خنده احتیاج بیشتری پیدا می کنم.

اختتامیه دومین جشن لبخند آفتاب شب گذشته با حضور «علیرضا خمسه» دبیر، «امیررضا خادم» برگزار کننده جشن و میهمانان دیگر در تالار اندیشه حوزه هنری برگزار شد.

بنابراین گزارش، خمسه در ابتدای این برنامه گفت: امیررضا خادم تا به حال فرهنگی ترین نماینده بوده است که من می شناسم و زمانی که همه چیز جدی است، مردی از تبار آفتاب تصمیم می گیرد که به لبخند ادای احترام کند.

وی در ادامه افزود: خادم از اهالی ورزش و سیاست است و کمدی و طنز ربطی به او پیدا نمی کند اما او در حال ادای دین در این زمینه است.

در ادام مراسم، تندیس لبخند زرین و دیپلم افتخار برترین فیلمنامه نویس از میان پیمان قاسم خانی ، محراب قاسم خانی و سروش صحت به نویسنده فیلمنامه «ورود آقایان ممنوع»، پیمان قاسم خانی تقدیم شد.

قاسم خانی پس از دریافت جایزه گفت: جایزه گرفتن از داوران موجه و غیر الکی مزه می دهد. البته این حرف را همین طوری گفتم!

وی در ادامه افزود: خادم را به خاطر شخصیتش همیشه دوست داشتم و در حال حاضر بیشتر؛ به دلیل اینکه کار بزرگی در عرصه طنز انجام داده است.

قاسم خانی در خصوص جایزه این جشن گفت: هرچند که همیشه می گوییم که ما جایزه مان را از مردم می گیریم اما جایزه واقعی هم مزه خودش را می دهد.

در ادامه تندیس لبخند زرین و دیپلم افتخار برترین کارگردان از میان عبدالرضا کاهانی، رامبد جوان و فرزاد مؤتمن به کارگردان فیلم های «اسب حیوان نجیبی است» و «هیچ»، عبدالرضا کاهانی تقدیم شد.

کاهانی گفت: حرف های زیادی برای زدن وجود دارد، اما همه از آن حرف ها اطلاع دارند و لزومی به تکرار آن وجود ندارد.

کاهانی در خصوص فیلم «بی خود و بی جهت» گفت: نکته ای در دلم مانده است و می گویم و آن هم این است که جمال شورجه در خصوص فیلم «بی خود و بی جهت» گفته بود این فیلم به این علت مهم نیست که پروداکشن ندارد، احتمالا ایشان همه فیلم ها را مثل فیلم خودشان می دانند که همه باید از خاور دور و خاور نزدیک بسیج شوند و بیت المال صرف شود که در آخر ۲۵ میلیون تومان فیلمی فروش کند اما من افتخارم این است که در یک خانه فیلم می سازم و فیلمم یک میلیارد تومان می فروشد.

در ادامه مراسم جشن لبخند آفتاب با حضور رضا رویگری، امیرشهاب رضویان و ایرج حسابی از خانواده مرحوم محمد ورشوچی تقدیر شد.

رویگری در خصوص مرحوم ورشوچی، گفت: ورشوچی یکی از هنرمندان قدیمی ما بود و من او را با سریال «دایی جان ناپلئون» شناختم و او با این نقش ارزنده شناخته شد.

رویگری در ادامه گفت: فکر می کنم باید یک یا دو کار در کنار ایشان انجام داده باشم و امیدوارم وقتی ما از هنرمندانی مانند مرحوم ورشوچی تقدیر می کنیم، در آینده آنقدر شایسته باشیم که کسانی از ما نیز تقدیر کنند.

به گزارش فارس، تندیس لبخند زرین و دیپلم افتخار بهترین مجموعه تلویزیونی از میان سریال های مرد هزار چهره به کارگردانی مهران مدیری و ساختمان پزشکان به کارگردانی سروش صحت به «سروش صحت» تقدیم شد.

ماهایا پطروسیان که برای تقدیم جایزه صحت به روی سن آمده بود، گفت: سال گذشته من نیز در این جشن حضور داشتم و تشکر می کنم از مسئولان این جشن که با نگاه جدی به طنز و کمدی نگاه می کنند.

در ادامه سروش صحت گفت: وقتی یک گروه خوب برای کار وجود دارد، شما به شخصه کار مهمی انجام نداده اید و من از تمام گروه و بازیگر های این فیلم تشکر می کنم.

وی در ادامه گفت: من با کارهای مدیری شروع کردم و خوشحالم که امروز اسمم در کنار اسم او قرار گرفته است.

بر اساس این گزارش، تندیس لبخند زرین و دیپلم افتخار بهترین بازیگر زن از میان بهاره رهنما، گوهر خیراندیش و ویشکا آسایش به بازیگر سن پطرزبورگ و ورود آقایان ممنوع، «بهاره رهنما» تقدیم شد.

رهنما گفت: بعد از جشن دنیای تصویر به من تذکر دادند که در هنگام گرفتن جایزه آن قدر شاد نباشم.

وی در ادامه افزود: جایزه گرفتن از جشنواره های مستقل ارزشمندتر است و برای من جایزه گرفتن از جشنواره دولتی مهم نیست. اولین جایزه ام را از جشن تصویر دنیای هنر و دومین جایزه ام را از جشن لبخند آفتاب گرفته ام و همین جا آرزو می کنم که سومین جایزه ام را از جشن خانه سینما دریافت کنم.

در ادامه آیین اختتامیه تندیس لبخند زرین و دیپلم بهترین فیلم از میان فیلم های هیچ، اسب حیوان نجیبی است، سن پطرزبورگ، پوپک و مش ماشاالله و ورود آقایان ممنوع به «رامبد جوان» برای کارگردانی فیلم سینمایی «ورود آقایان ممنوع» تقدیم شد.

رامبد جوان گفت: یک فیلم، کار گروهی است و من مدیون تک تک کسانی هستم که کمک کردند من به عنوان یک کارگردان چیزهایی که درست است را بسازم.

وی در ادامه افزود: من به کمدی به شدت اعتقاد دارم و اگر جایزه ای نیز وجود نداشت، من باز هم کمدی می ساختم؛ حالا که جایزه هم وجود دارد پس با اعتقاد بیشتری کمدی می سازم و با این جایزه احساس می کنم افرادی هستند که ما را ببینند.

لبخند زرین و دیپلم افتخار برترین بازیگر مرد از میان محسن تنابنده، رضا عطاران و فرهاد آئیش به رضا عطاران تقدیم شد.

رضا عطاران پس از دریافت جایزه به طنز گفت: خوشحالم که جایزه ام را از دستان حبیب رضایی، علیرضا خمسه، عبدالرضا کاهانی و رامبد جوان می گیرم، البته بیشترخوشحال می شدم که مانند بعضی از دوستان از دست مدونا و آنجلینا جولی جایزه ام را دریافت می کردم، زیرا می دانید که آخرین جایزه ام را از دستان مسعود فراستی گرفته ام!

عطاران گفت: از آن هایی که متن خوب نوشته اند و کارگردانی خوبی کرده اند متشکرم، زیرا باعث یک کار خوب و گروه خوب شدند.

عطاران گفت: هر چه سنم بیشتر می شود به خنده احتیاج بیشتری پیدا می کنم.

در این برنامه افرادی چون علیرضا خمسه، حبیب رضایی، محمد متوسلانی، حمیدرضا صدر، محمدهادی ایازی، علی معلم، محمدرضا فروتن، امیرشهاب رضویان، پیمان قاسم خانی، بهاره رهنما، رضا عطاران، عبدالرضا کاهانی، شهرام شکیبا، رضا رویگری، ایرج حسابی، ماهایا پطروسیان، سروش صحت، مرضیه برومند، شقایق دهقان، محراب قاسم خانی، بهرام عظیمی، قاسم زارع و ... حضور داشتند.

بنابراین گزارش از حاشیه های این برنامه می توان به یک ساعت تأخیر در شروع برنامه و شوخی های متعدد هنرمندان با یکدیگر اشاره کرد.... / خبرگزارى فارس 


ویدیو مرتبط :
خنده عطاران در مراسم ختم زنش....اخر خنده(طبقه حساس)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

تازه ترین گفت وگوی رضا عطاران:اگر با یک روشنفکر حرف بزنم، باید یک جوری جلوی خنده‌ام را بگیرم!



اخبار فرهنگی - تازه ترین گفت وگوی رضا عطاران:اگر با یک روشنفکر حرف بزنم، باید یک جوری جلوی خنده‌ام را بگیرم!

این را نمی‌دانم چرا مردم متوجه نشدند و میان منتقدان هم کمتر کسی را دیدم که متوجه شده باشد که آن کسی که دوربین شخصیت اصلی فیلم را می‌دزدد، عینکی بود. بعد عینکش را پیش آن خانم می‌گذارد و می‌گوید این عینک وودی آلن است. می‌رود دستشویی و از آن سکانس به بعد دیگر عینک نداشت.

 

اخبار,اخبار فرهنگی,رضا عطاران

 

  رضا عطاران بعد از «خوابم می‌آد»، دومین فیلم بلند سینمایی خود را در جشنواره کن ساخت. فیلمی که باوجود ظاهر ساده‌اش، مساله مهمی را مطرح می‌کند. «توهم» دانستن و توانایی داشتن، موضوعی است که در سینمای ما به آن چندان پرداخته نشده است و با وجود نمونه‌های قابل‌درک این معضل ذهنی در جامعه، پرداختن به آن خالی از لطف نیست.

به گزارش انتخاب، فروش خوب «رد کارپت» باعث شد که اکران فیلم بعد از عید سعید فطر نیز ادامه پیدا کند.

‌تا الان فیلم فروش خوبی داشته، چیزی که در ماه رمضان بعید به نظر می‌رسید. چه شد که تصمیم گرفتید «رد کارپت» را درماه مبارک رمضان اکران کنید؟


از آنجا که مجوز و پروانه ساخت فیلم «ردکارپت» در قالب «ویدیویی» صادر شده بود، در ابتدا به ما گفته بودند که فیلمتان در چهارماه آخر سال اکران خواهد شد. تا اینکه شرایطی پیش آمد و از سازمان سینمایی پیشنهاد جدیدی ارایه دادند، مبنی بر اینکه اگر ‌تمایل دارید در ماه رمضان فیلم را اکران کنید، ‌امکانش مهیاست. چون کسی دوست ندارد در این زمان فیلمش اکران شود و تجربه نشان داده، هیچ سالی در این زمان فیلم‌ها شرایط خوبی از نظر اکران نداشتند، گفتند اگر می‌توانید فیلم را برای اکران آماده کنید، از نظر ما مانعی ندارد. ما هم این پیشنهاد را تو هوا زدیم! به‌نظرم روزهای نخست ‌ماه مبارک شرایط بهتری برای اکران فیلم بود تا اینکه بخواهیم فیلم را در فهرست اکران دوم عید فطر قرار دهیم. به همین دلیل خیلی سریع و دو هفته‌ای که به زمان اکران باقی مانده بود، مقدمات تبلیغات را فراهم کردیم و خوشبختانه فیلم هم سر موقع اکران شد. الان هم فکر می‌کنم مردم خیلی خوب از فیلم استقبال کردند. البته به نظرم شرایط اکران فیلم، شرایط خاص و غیرمتعارفی است برای کسانی که می‌خواهند فرصتی برای گذران فراغت خود صرف کنند و در سینمای ایران کمتر اتفاق افتاده است. پیش از اکران به‌نظر می‌رسید که چندان از فیلم استقبال نشود. ولی ماشاءالله مثل اینکه مردم ما فیلم‌بین حرفه‌ای هستند و خداراشکر فیلم را دوست داشتند و خوشبختانه واکنش‌های مثبتی دریافت کرده‌ام.

‌البته به نظر می‌رسید تماشاگرانی که پیگیر فیلم‌های ایرانی هستند، ‌ارتباط بهتری با فیلم برقرار کرده‌اند. اینطور نیست؟


به‌نظرم از همه قشرهای مردمی فیلم را دیده‌اند و قطعا تفاوت‌هایی هم نسبت به هم دارند... .

‌ تفاوت همیشه هست. اما شما نکاتی را در فیلم مطرح کردید و ارجاعاتی خارج از متن فیلم دادید که دانستن آنها درک فیلم را برای تماشاگر راحت‌تر می‌کند. حالا به‌نظرتان مردم به این دلیل که فیلم، ‌فیلم خوبی است، «رد کارپت» را دیدند یا به‌دلیل وجود نام و تصویر رضا عطاران؟


نظر شما چیست؟

‌ نظر شما مهم‌تر است!


من خودم فکر می‌کنم، بخشی از آن به‌دلیل حضور رضا عطاران است و بخشی دیگر که می‌خواهند ببینند فیلم چگونه است و چه اتفاقاتی در جشنواره کن می‌افتد.

اما ظاهرا استقبال در فیلم «خوابم می‌آد» یا فیلم‌هایی که صرفا ‌بازی کرده‌اید به‌گونه دیگری بود. تحلیلتان چیست؟

به‌هرحال تعدادی از فیلم‌هایی که بازی کرده‌ام فروش آنچنانی نسبت به این فیلم یا فیلم‌های دیگری که داشتم نداشته. ولی مردم به قصد دیدن فیلم به سینما می‌آیند و اگر از فیلم خوششان آمده باشد سینه‌به‌سینه انتقال می‌دهند و به یکدیگر معرفی می‌کنند تا بقیه هم فیلم را ببینند. حالا در مورد «رد کارپت» فکر می‌کنم از ماجرای خود رضا عطاران عبور کرده و احتمال زیاد می‌دهم که خود فیلم برایشان جالب شده. چون الان شرایط جامعه با توجه به اینترنت و فضای مجازی شکل دیگری پیدا کرده که تقریبا حدس می‌زدم که مردم با چهره‌هایی مثل استیون اسپیلبرگ، وودی آلن، آیشواریارای، جاستین تیمبرلیک و... آشنا هستند. خوشبختانه هم می‌دانند فیلم درباره چه کسانی صحبت می‌کند. خبرها را پیگیری می‌کنند و حتما اخبار مربوط به فرج‌الله سلحشور، عباس کیارستمی، ‌اصغر فرهادی و... را شنیده یا خوانده‌اند. حتی می‌دانم با عنوان فیلم‌های «فاخر» هم آشنا و متوجه‌اند حرف‌هایی که در فیلم زده می‌شود در واقع فقط حرف دل شخصیت اصلی فیلم نیست، بلکه حرف کسانی که کارشان سینما نیست، ‌ولی مسایل سینما را دنبال می‌کنند نیز هست.


‌انگار دیگر چهره‌های سینمایی مثل اسپیلبرگ که شخصیت داستان دنبال اوست، تبدیل به یکی از شخصیت‌های فیلم شد. درست است؟

غیر از این مساله، معتقدم که حرف اصلی فیلم خیلی به سینما ربطی ندارد. حرف این است که در جایگاه خودمان راضی نیستیم...

‌یعنی حرف فلسفی مثل خود باختگی و...؟
 (می‌خندد) دیگر این را خبر ندارم!

‌چرا اصلا‌ شخصیت اصلی که سیاهی‌لشکر سینماست و در سریال آقای سلحشور هم بازی کرده، ‌باید در کن دنبال استیون اسپیلبرگ برود و برای آنها فیلمنامه بنویسد؟ در بدو امر می‌خواهید بگویید ما در مقابل ستارگان آنها سیاه‌لشکریم؟


نه. خیلی ارتباطی ندارد. من در «رد کارپت» چند موضوع را در نظر گرفته بودم. ولی مهم‌ترین نکته این بود که من «واقعی‌بودن» را در کارهایی که انجام می‌دهم، دوست دارم و همیشه سعی می‌کرده‌ام همه‌چیز به صورت واقعی اتفاق بیفتد.

‌تعریفتان از « واقعی‌بودن» چیست؟


در واقعیت در قصه فیلم «ردکارپت» اگر رضا عطاران بودم، به جشنواره فیلم کن می‌رفتم و ممکن بود بتوانم استیون اسپیلبرگ را ببینم و با او صحبت کنم و هیچ مشکلی هم نداشته باشم. دومین مساله همین موردی که شما به آن اشاره کردید که در مقابل ستاره‌های سینما ما همه سیاهی‌لشکریم و اگر کسی که می‌خواست ستاره‌های آنها را ببیند در مقایسه تضاد کمتری ایجاد می‌شد و مشکلات کمتری برای او به‌وجود می‌آمد. دلیل دیگری هم داشت که به‌نظرم مهم‌ترینش، واقعی‌بودن آن بود که به‌نظر من اینطور طبیعی‌تر به‌نظر می‌رسد و به‌نظرم با این کار می‌توانستم سطح بیشتری از مخاطب را در نظر بگیرم تا هنگام دیدن فیلم همذات‌پنداری بیشتری ایجاد کند. الان فیلم فعلی بخش عظیم‌تری از جامعه را دربر گرفته است. حدسم این است وقتی که ما در کشور کلاس‌های بازیگری در حد دومیلیون ‌هنرجو داریم، افرادی که در این کلاس‌ها حاضرند، غیر از آن‌کسانی که این کلاس‌ها را نرفته‌اند ولی علاقه‌مند هستند بروند، جمعا دو، سه‌میلیون‌نفر هستند که سن‌وسالشان هم مطرح نیست؛ از بچه گرفته تا پیرمرد. حتی تعداد زیادی دوست دارند از کشور خارج شوند و در آنجا فعالیت بازیگری داشته باشند.  

اخبار,اخبار فرهنگی,رضا عطاران

 
‌اگر بخواهیم لایه اولیه فیلم را تحلیل کنیم، فکر می‌کنم طبیعی است که یک سیاهی‌لشکر را آن سوی دنیا تحویل نگیرند. البته برخی از ستاره‌های آن طرف روزگاری خودشان از سیاهی لشکری شروع کردند. مثلا سوفیا لورن و مادرش در فیلم «بن‌هور» سیاهی لشکر بودند. از این نمونه‌ها زیاد است. البته شکل مواجهه مهم است؟

من هم چنین حرفی زدم، شکل مواجهه و جایگاه آدم مهم است که بعد در آن جایگاه بتواند پیشنهادی بدهد.


‌با این نگاه، آیا فکر نمی‌کنید شناسنامه شخصیت اصلی با مانیفست فیلم در تضاد است؟

نه. به‌نظرم کاملا همه‌چیز درست پیش‌ رفته است.

‌دلیلتان چیست؟
دلیلش هم اینکه من هر فیلمی که می‌سازم تم اصلی را در نظر می‌گیرم و بر آن اساس جلو می‌روم. مثلا در فیلم «خوابم می‌آد» تم مورد نظرم درستکاری بود و اینکه آدم درستکار در این جامعه خیلی سخت می‌تواند زندگی کند؛ یا باید بمیرد یا باید همرنگ جماعت شود. در فیلم «رد کارپت»، برایم توهم مهم‌ترین نکته‌ای بود که دوست داشتم به آن بپردازم. به‌نظرم توهمات آدم را مجبور می‌کند کارهایی که اصلا قابل باور نیستند، را انجام دهد. اصلا متوهم‌ها برای جامعه مشکل‌ساز می‌شوند. به‌طوری که اصلا منطقی در آن نمی‌بینی. شخصیت داستان «ردکارپت» آنقدر متوهم است که به جشنواره کن می‌رود و می‌خواهد فیلمنامه‌ای را به‌دست وودی‌آلن برساند و بعد هم در فیلم استیون اسپیلبرگ بازی کند. توهماتش به اندازه‌ای است که حتی دستورالعمل می‌دهد و میان حرف‌هایی که از بر کرده، می‌گوید ما فیلم‌های صحنه‌دار نمی‌سازیم، شما هم بهتر است چنین کاری انجام دهید. چون خوب نیست. چون ما برای آیندگان الگو هستیم و این سطح توهم، درام فیلم را به‌وجود می‌آورد.

‌البته این نکته‌ای است که درباره فیلم شما کمتر گفته شده است؟
خب من هم درباره این چیزها خیلی صحبت نمی‌کنم!

   اخبار,اخبار فرهنگی,رضا عطاران

  ‌ یکی از مشکلاتی که در فیلم وجود دارد این است که دوربین فقط سعی می‌کند صحنه‌ها را شکار کند، انگار از قبل چیزی مشخص نیست و کارگردان بعد از گرفتن پلان‌ها، داستان خود را می‌سازد. نظرتان چیست؟

قبل از اینکه به جشنواره کن سفر کنم، درباره نه‌تنها کلیات، بلکه جزییات فیلم فکر و صحبت کرده بودیم. مثلا در پلانی که شخصیت داستان، سوغاتی می‌دهد؛ از ایران آن سوغاتی را خریده بودیم و با خودمان به کن آوردیم. حتی جزییات لباس‌ها هم پیش‌بینی شده بود. چون اگر بدون پیش‌زمینه می‌رفتیم به‌قول شما کار جمع نمی‌شد. حتی می‌دانستیم قرار است چه سکانس‌هایی را بگیریم و چه اتفاقاتی قرار است بیفتد. ولی ما لوکیشن‌ها و بازیگران را آنجا انتخاب کردیم. روز اولی که به کن رسیدیم، چند لوکیشن را دیدیم. پرسیدیم این فضا را برای فیلمبرداری به ما می‌دهید، وقتی نه می‌گفتند، بلافاصله مکان دیگری را جایگزین می‌کردیم. به عبارت دقیق‌تر متن من از قبل نوشته شده بود. به همین دلیل وقتی شما فیلم را می‌بینید، فکر می‌کنید که 60درصد فیلم مستند است و تشخیص نمی‌دهید کدام مستند و کدام پرداخته شده است.

‌صحنه‌ای که می‌خواستید به فرش قرمز نزدیک شوید، نمی‌دانستند که شما بازیگرید؟
نه. چون آن جا دوربین زیاد بود، دوربین ما هم تصویربرداری می‌کرد.

‌ پلان نردبان چگونه گرفته شد؟
آن صحنه واقعی بود. هر کسی برای خودش نردبان آورده بود و به هیچ‌کس اجازه نمی‌دادند بالای نردبان خود برود.

 ‌پلانی که آیشواریا رای را صدا می‌زنید و او برمی‌گردد، واقعی بود؟
بله. آن پلان مستند بود. من هر شب می‌نشستم راش‌ها را می‌دیدم و بر اساس راش‌ها، ری‌اکشن‌های خودم را می‌گرفتم که کار عجیب و جذابی بود.

‌ ستاره‌های فیلم هنوز هم نمی‌دانند در فیلم شما بازی کرده‌اند؟
جیم جارموش و تیلدا سوئینتون و برخی بازیگران فرانسوی تک‌دیالوگ داشتند. از این تعداد فقط هفت، هشت‌نفر از موضوع مطلع بودند.

‌ ژیل ژاکوب خبر داشت؟
نه، اطلاع نداشت. ما می‌توانستیم هماهنگ کنیم و آشنا هم زیاد داشتیم، اما خواستیم واقعی جلوه کند.

‌ از این نظر به‌لحاظ پخش بین‌المللی مشکلی برای فیلم به‌وجود نمی‌آید، چون بازیگران از وجود این فیلم باخبر نیستند؟
درحال بررسی هستیم.

خب برای رفع مشکل چه می‌کنید؟
چون با این قوانین خیلی آشنا نیستم، نمی‌توانم جواب قطعی بدهم.

‌چرا علاقه‌مند هستید در فیلم‌هایتان قشر آسیب‌پذیر و پایین جامعه را به تصویر بکشید؟ مثلا هیچ‌وقت روشنفکری را در فیلم‌هایتان نمی‌بینیم؟
جوابش کمی پیچیده است! اما ساده‌اش این است که ارتباط بهتری با این آدم‌ها برقرار می‌کنم و خودم را به آنها نزدیک‌تر می‌بینم. من اگر با یک روشنفکر حرف بزنم، باید جلو خنده‌ام را یک‌جوری بگیرم.

‌ چرا؟
نمی‌دانم ماجرا چیست. حس می‌کنم مغزم نمی‌کشد!

‌یعنی چه مغزتان نمی‌کشد؟
من از خود کلمه «روشنفکر» خوشم نمی‌آید. این یعنی نمایش چیزی که شاید در وجودم نداشته باشم!

‌میانه‌تان با «روشنفکری» چطور است؟
خود «روشنفکری» چه چیزی داشته باشد و چه نداشته باشد برایم جذابیتی ندارد. چون داری چیزی را تحمیل می‌کنی. اینکه می‌گویم خنده‌ام می‌گیرد، واقعا چنین اتفاقی افتاده است. در جمع‌هایی که حس کردم آنها فکر می‌کنند نسبت به بقیه برتری دارند و بقیه باید حرف‌هایشان را گوش کنند، خنده‌ام می‌گیرد. چون من این مناسبات را خیلی دوست ندارم، قطعا جایی را پیدا می‌کنم که با آن شوخی کنم.

‌ عینک وودی آلن واقعا متعلق به خودش بود؟

این را نمی‌دانم چرا مردم متوجه نشدند و میان منتقدان هم کمتر کسی را دیدم که متوجه شده باشد که آن کسی که دوربین شخصیت اصلی فیلم را می‌دزدد، عینکی بود. بعد عینکش را پیش آن خانم می‌گذارد و می‌گوید این عینک وودی آلن است. می‌رود دستشویی و از آن سکانس به بعد دیگر عینک نداشت.

‌ تیتراژ فیلم، ایده خودتان بود؟

مونتاژ فیلم ما توسط محمد توکلی صورت گرفته که تیتراژ فیلم در ابتدا با نوع مونتاژی که او انجام داد، شکل گرفت و بعد ایده بسط پیدا کرد و تبدیل به تیتراژی شد که می‌بینید.

اخبار فرهنگی - شرق