فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

شهرزاد، دختر دلبر ایران



«شهرزاد» بی گمان پدیده بود، اما اتفاقی نبود، بی گمان شهرزادی های در نیاز شناسی مخاطب امروزی با تیزهوشی عمل کردند، نیاز هایی که شناخته شد چه بود؟ شهرزادی ها چه کردند که پدیده ساختند؟

برترین ها - حالا که قصه های «شهرزاد» به انتها رسیده، بهتر می شود در مورد کم و کیف پدیده ی سریال های چند سال اخیر قضاوت کرد، مجموعه ای که هر دوشنبه عده ی زیادی را به دنبال خودش و قصه هایش می کشاند و مردم را متقاعد می کرد که دست به جیب شوند، سریالی که قصه هایش را برای همه جذاب تعریف می کرد.

«شهرزاد» بی گمان پدیده بود، اما اتفاقی نبود، بی گمان شهرزادی های در نیاز شناسی مخاطب امروزی با تیزهوشی عمل کردند، نیاز هایی که شناخته شد چه بود؟ شهرزادی ها چه کردند که پدیده ساختند؟ در این یادداشت نکات مثبت مجموعه ی شهرزاد را بررسی کرده ایم، ایرادات کار را بعدتر در یادداشتی دیگر خواهیم آورد.

 

اخباربازیگران,خبرهای هنرمندان,شهرزاد

 

نوستالژی؛ مرا در خاطره هایم گم کن...
حسن فتحی و نغمه ثمینی به خوبی می دانستند داستان را در چه بستری تعریف کنند، هم ظرف زمان و هم ظرف مکان در تقویت احساسات حسرت زده نوستالژی دوست شهروند امروز ایرانی تعریف شد. طراحی صحنه و طراحی لباس و حتی نورپردازی هم در تقویت حس خاطره بازی نقش آفرینی کردند.

شهرک غزالی که با فیلم های حاتمی در ذهن ما نقش بسته و نا خودآگاه تصویری از هزار دستان و روزهای دورتر را به ذهن می آورد، در تمام سریال به مانند یک کاراکتر قدرتمند نقش داشت، افزون برآن میزانسن و یا شکل چینش لوازم صحنه مثل چیدن گلدان ها کنار حوض و یا استفاده از ظروف سفالی نمونه هایی از استفاده ی هدفمند از ابزار و اشیا در جهت نیت سازندگان بود، همه ی این ها در کنار عناوین و اماکن خاطره انگیزی مثل: لاله زار که خود بار معنایی خاصی دارند و یادآور شروع تجدد و کافه نشینی و شکل زندگی مترقی شهری است بار نوستالژیک سریال را سنگین کرد.

 

اخباربازیگران,خبرهای هنرمندان,شهرزاد

 

رنگ های فیروزه ای در طراحی لباس، به طور خاص لباس آذر گلدره ای و رنگ های قرمز که در خانه ی بزرگ آقا بود رنگ های آشنای ذهنیت ایرانی است، رنگ هایی که معرف سنت است، همان سنتی که ایرانی امروز نا امید از آینده ی مبهم به گذشته  ای که برای خودش تعریف می کند دل می بندد و این گذشته با رنگ هایی نظیر: فیروزه ای با حوض های پر آب و سنگفرش خیابان تعریف می شود.

کلمه بازی؛ جنون عکس نوشت های مجازی
شتاب زدگی لقمه ی حاضر و آماده می خواهد، همان طور که فست فودها می فروشند، جملات حاضر و آماده و خلاصه شده مخاطب بیشتری دارند، جملاتی که ظاهرا پر از مفهومند اما کیست که نداند مفاهیم سنگین با خرده جملات انتقال نمی یابند، حجم وسیعی از کلمات می تواند مفاهیم عمیق را منتقل کند.

«شهرزاد» در جای جای قصه اش پر از جملاتی بود که میشد گوشه ای نوشت و با کلمه هایش سرخوش بود، مثلا: «وقتی زندگی رو روالش نیست، وقتی همه چی درهم برهمه، من دیگه از هیچی تعجب نمی کنم» این کلمه بازی دو کارکرد دارد به طور عمده؛ تخلیه احساساتی که به شکل همذات پندارانه مابین مخاطب و کاراکترها اتفاق می افتد و هویت سازی که از طریق خود نمایی مجازی حادث می شود، مخاطب شهرزاد جمله ای زیبا را از دهان کاراکترهای سریال می شنود و احساس نزدکی می کند چند دقیقه بعدتر همان جمله را ضمیمه ی تصویری می کند و به اشتراک می گذارد بدین وسیله  هم میخ شهرزاد کوبیده می شود و هم احساسات به شکل مناسبی تخلیه می شود.

 

اخباربازیگران,خبرهای هنرمندان,شهرزاد

 

این نیاز شناسی متبحرانه دست مریزاد دارد، وقتی مخاطب امروزی را بشناسی و بدانی تا چه حد پابند و علاقه مند عکس نوشت است و نیت و قصد داستانت ر ا در ظرف مورد علاقه اش بریزی می شود همین سیل نقل  قول های شهرزادی شبکه های مجازی.

موسیقی درمانی؛ اعجاز نت و ترانه
موسیقی پر مخاطب ترین محصول فرهنگی است، بخش عظیمی از مردم در اوقات زیادی از روز و موسیقی را همراه دارند در تاکسی یا محل کار، در منزل به وقت خواب موسیقی در تار و پود زندگی به اصطلاح مدرن ریشه دوانیده، موسیقی وقتی شنیده می شود با تصاویری که ذهن خلق می کند همراه است، حال اگر این تصاویر ذهنی پیش زمینه یا خوراک قبلی داشته باشد، کار برای مخاطب راحت پسند ساده تر می شود.

این همه شبکه هایی که 24 ساعته کلیپ پخش می کنند، از همین فرمول تصویر سازی مخاطب جذب می کنند، «شهرزاد» به خوبی وارد گودی شد که پر از بیننده بود، تدوین مناسب کلیپ هایی که با صدای چاوشی همراه میشد، در تمام طول مسیر «شهرزاد» به خوبی تاثیر گذار بود، کلیپ ها در روندی تعریف شده فعل خود را به خوبی برای این مجموعه ایفا کردند.

 

اخباربازیگران,خبرهای هنرمندان,شهرزاد


جذب مخاطب و ایجاد ابهام و تعلیق و تحریک، حس کنجکاوی برای مخاطبین موسیقی که «شهرزاد» را ندیده بودند، آن ها را ترغیب به تماشای این مجموعه می کرد و از طرفی دیگر با پیوست افراد مختلف به باشگاه مخاطبان این سریال همان موسیقی ها نبض سریال را حفظ می کرد و در جایی به غیر از خود سریال هویت سریال را حفظ می کرد، مردم ترانه های «شهرزاد» را با یاد کاراکترهای سریال می شنیدند و شهرزاد در تمام طول هفته و تمام ساعات نفس می کشید.

قصه های آشپز خانه؛ زرد پر طرفدار
«شهرزاد» برای خیل طرفداران سریال های ترک هم راه چاره داشت، قصه ی پر غصه ی هوو، توطئه، سیانور و خیانت در شهرزاد با زبانی تعریف می شد که بارها تا مرز لمپنیسم رفت و برگشت و برخی اوقات هم پا را در سرزمین زردها گذاشت، اما در نهایت وجاهت خودش را حفظ کرد.

کاراکتر اکرم با بازی گلاره عباسی عصاره ی قصه های آشپزخانه است؛ او حسود است و جاه طلب دائما در پی فریب و نیرنگ است و البته پر از عقده های حقارت است، جاه طلبانه در پی موقعیت می رود و برای رسیدن به هدف هر که را که سر راهش باشد قربانی می کند؛ توطئه می کند و خبر چینی، صحنه سازی می کند و حتی موجب قتل می شود، او هر آن چه که باید در یک کاراکتر خاله زنک پسند باشد را یک جا دارد، اکرم موفق می شود در کنار شیرین سیل مخاطبان داستان های عاطفی آشنا را به خود جذب کند.

 

اخباربازیگران,خبرهای هنرمندان,شهرزاد

اکرم همان تمایلاتی است که در دورهمی ها و مهمانی ها در عروسی ها و عزاها در همه ی ما کم و زیاد نهفته است و بنا به مصلحت کمتر و ضعیف تر بروز می دهیم، از همین رو این کاراکترها با همه ی کلیشه ای بودن با همه ی تکراری بودن و زرد رنگی اش همیشه طرفدار دارد، چون بخشی از خود ماست. «شهرزاد» این بخش خبیث ما را در مرزی ظریف ارائه کرد.

هویت سازی؛ بسط مفاهیم با نشانه
مفاهیم هر اثر هنری با نشانه ها بیشتر و بهتر بسط و گسترش پیدا می کنند، نمادها علاوه بر اینکه در انتقال مفهوم تاثیر گذارند می توانند زنگوله ای برای اثر باشند و گاه و بی گاه نام اثر را در ذهن بیاورند، «شهرزاد» از این تکنیک هم به شکل مناسبی استفاده کرد؛ نمونه بارزش گردنبند «مرغ آمین».

گردنبندی که به نشانه ی عشق فرهاد و شهرزاد به تمام لایه های جامعه رسید تا برند شهرزاد را در هیاهوی مسافران مترو در انتهای یک روز کاری خسته کننده داد بزند، مرغ آمین یک شی ساده بود که هر وقت دست شهرزاد یا روی گردنش دیدیم به یاد فرهاد می افتادیم و همان گردنبند را وقتی در سطح شهر را در فروشگاه ها می دیدم، زنگوله برند شهرزاد در ذهن ما به صدا در می آمد و انتقال مفهوم و تاکید برند توامان.

 

اخباربازیگران,خبرهای هنرمندان,شهرزاد

اما فقط اشیا نماد نبودند «شهرزاد» در نفوذ از همان تکنیک سریال های مهران مدیری در سال های نه چندان دور هم استفاده کرد در شب هایی که مجموعه های طنز آنتن تلویزیون را تصرف کرده بود، امتداد آن ها صبح فردا در بازار و ومدارس حس می کردیم وقتی که تکیه کلام ها در میان مردم رواج داشتند، «شهرزاد» هم تا دوشنبه بعدی ادامه داشت وقتی که تکیه کلام هایی نظیر: «حرفای خارجی می زنی» و یا «شعر تحویل من نده» روی زبان مردم بود و شهرزاد قصه ای میشد در لا به لای حرف های روزمره هویت ساخته میشد و نشانه ها شهرزاد را عمیق می کردند.

عشق؛ حدیث مکرر نا مکرر
شهرزاد در مورد چه بود؟ یک کلمه ای که پاسخ بدهیم می شود؛ عشق، چند سال بود که عاشقانه ی درست و حسابی ندیده بودیم؟ از فروتن و عاشقانه های اوایل دهه هشتاد دیگر کاراکتر دلباخته ای نظیر فرهاد نداشتیم، تمام خواص عشق در داستان عاشقانه ی «شهرزاد» موجود بود؛ از مثلث عشقی و حسادت و توطئه تا فراق و وصال ...

نمودار رابطه ی شهرزاد، فرهاد و قباد در تعادلی دلنشین در تمام طول و عرض داستان تقسیم شده بود، شهرزاد عیش آشنایی داشت و پس از چندی دچار رنج دوری شد، پای قباد به میانه ی رابطه باز شد، در ابتدا غریبه ای مزاحم بود و بعدتر ضلع پر رنگ مثلث عشقی شد، از آن طرف فرهاد وارد عشقی نا به هنجار شد ، جایگزین ها ظاهرا هیچ کاستی از نسخه ی اصلی نداشتند، نه آذر گلدره ای کم از شهرزاد داشت، نه قباد کم از فرهاد، همین هم کشش ماجرا بیشتر می کرد، برخلاف بسیاری از آثار تلویزیونی این بار نفرات دوم چه بسی قوی تر از نفرات اول بودند؛ هم در چهره و هم در اجرا.

 

اخباربازیگران,خبرهای هنرمندان,شهرزاد

 

مخاطب در روابطی قرار می گرفت که احساس خطر می کرد و هول از دست دادن رابطه ی شهرزاد و فرهاد را حس می کرد و کماکان با شخصیت ها پیش می رفت، «عشق» در شهرزاد به چند شکل حضور داشت؛ قباد و شهرزاد، شهرزاد و فرهاد، آذر و فرهاد، بابک و مریم، میترا و اصغری و حتی همایون و شیرین، در واقع «عشق» های حاضر در جامعه در انواع مختلف در داستان شهرزاد نماینده داشت.

بزرگ آقا؛ آقای بزرگی که ذهن ما طلب می کند...
یک نفر که همه ی کارها را درست می کند، یک نفر که هر چه  می خواهیم از او بخواهیم، یک نفر که بار تمام مسئولیت نپذیرفتن هایمان را به دوش بکشد، یک نفر که بشود هر وقت خواستیم به او پناه ببریم، او حلال باشد و ما مدح او بگوییم، کلی معادلات ریز و درشت را در ذهنش بچیند و ما از درخشش یک ذهن زیبا حظ کنیم.

بزرگی که کسی تزلزلش را ندید، همیشه نگاه از بالا داشت، اشکش در انزوا بود و غرشش در جمع، بالای حرفش نمیشد حرف زد، تمام اجزای بدنش حتی عصایش شکلی از اقتدار داشت، چابلوسی را نه تنها تقبیح نمی کرد بلکه پر و بال می داد، دیکتاتور و زورگو و گاها بی ادب...

 

اخباربازیگران,خبرهای هنرمندان,شهرزاد

 

«بزرگ آقا» نسخه ی ایرانی پدر خوانده است که به درستی و در جایی که باید بومی شده بود و خصایص ایرانی به خود گرفته بود، او تبلور تمام کشش های درونی روان شهروند ایرانی بود که همیشه به دنبال یک بزرگ در برگیرنده است، پازل آخر ارضای روانی داستان شهرزاد وجود بزرگ آقا بود که با نقش آفرینی بی کم و کاست نصیریان ماندگار شد.

 


ویدیو مرتبط :
دانلود فصل سوم شهرزاد | سریال شهرزاد با لینک مستقیم و HD

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

پاسخ عجیب تربیت بدنی به دختر طلایی ایران: تا شوهر نکنی پاداش نمی دهیم!



 

 

پاسخ عجیب تربیت بدنی به دختر طلایی ایران: تا شوهر نکنی پاداش نمی دهیم!

 

این روزها همه جا صحبت از خدیجه آزادپور است. بانویی که در شانزدهمین دوره مسابقات آسیایی درخشید و توانست نامش را به عنوان اولین بانوی طلای ایرانی در اولین ها به ثبت برساند.

بیست و دو سال دارد و بسیار با انگیزه و با اعتماد به نفس است. اعتقاد دارد ورزش بانوان در گوانگجو کولاک کرده و اگر امکانات بیشتری در اختیار آنها قرار گیرد آنها می توانند بارها و بارها پرچم جمهوری اسلامی ایران را به اهتزاز درآورند. وی از فرستادن حریفان به بیمارستان برایمان گفت که تعجب حاضرین در سالن مسابقات را در برداشت.

دیروز با او تماس گرفتیم تا از حال و هوای طلایی بودن برایمان بگوید اما به نظر می رسید انتظارات فراوانی از مسئولین ورزش کشورمان داشته که گویی هنوز جامه عمل به خود ندیده است.

خانم آزادپور علی رغم ورزش ووشو که خشن به نظر می رسد خیلی آرام و خونسرد در گفتگو با تبیان به سوالاتمان پاسخ داد که خواندن آن خالی از لطف نیست:

چه حسی داشتید وقتی توانستید به عنوان اولین بانوی ایرانی پرچم کشورمان رو به اهتزاز درآوردید؟

عالی بود و حس خیلی خوبی داشتم که توانستم به عنوان اولین بانوی محجبه ایرانی پرچم پر افتخار ایران را در سالن بازیها به اهتزاز در آورم و امیدوارم که ادامه داشته باشد.

چطور شد ورزش ووشو را انتخاب کردید در حالی که خیلی ها اعتقاد دارند ورزش خشنی محسوب می شود؟

در حالی که خیلی ها اعتقاد دارند ورزش ووشو ورزش خشنی است اما اینگونه نیست و این ورزش پر از هیجان و جذابیت است و خیلی باید سخت تمرین کرد. مهمترین دلیلی که باعث شد تا ووشو را انتخاب کنم برادرم بود که من را به این ورزش معرفی و هدایت کرد تا اینکه خودم هم به این رشته علاقه مند شدم.

پس از اینکه وارد این رشته شدم خانواده ام خیلی کمک ام کردند تا بتوانم به هدفم که فتح سکوی اول مسابقات آسیایی بود برسم.

قبل از اعزام فکر می کردید بتوانید مدال طلا را از آن خود کنید؟

صد در صد. به خاطر اینکه من 9 ماه به سختی تمرین می کردم و واقعا شب و روز نداشتم و به خاطر همین تمرینات طاقت فرسا به خوبی مبارزه کردم و حریفان دشواری را از پیش رو برداشتم تا بتوانم به هدفم که ایستادن بر روی سکوی نخست بود برسم.

بعد از برگزاری مسابقات شنیده شد بانوان ووشو کار ایرانی رقیب های خودشان را به بیمارستان فرستادند؟

بله صد در صد.بانوان ووشو کار ایرانی خیلی عالی کار کردند و خانم منصوریان به خوبی مبارزه کرد و توانست حریفش را به بیمارستان منتقل کند که خیلی عالی بود. اصلا به نظر من بانوان محجبه ایرانی در مسابقات آسیایی کولاک کردند و توانستند نگاه ها را به خودشان جلب کنند.

دیدگاه و نظرات ورزشکاران دیگر کشورها به شما که توانستید با حجاب کامل ایرانی بر روی سکوی اول بایستد چگونه بود؟

خیلی برای آنها تعجب آور بود که یک بانوی محجبه بتواند با یک سری محدودیت ها به خوبی مبارزه کند و با قدرت بتواند مدعیانی چون چین تایپه، ویتنام ، فیلیپین، کره جنوبی و هند را از پیش رو بردارد و قهرمان شود.

از وقتی که قهرمان بازیهای آسیایی شدید انتظارات و نوع نگاه ها به ورزش بانوان و ووشو تغییر کرده است چه برنامه ای دارید تا بتوانید انتظارات را برآورده کنید؟

امیدوارم بتوانم همچون گذشته با تلاش و برنامه ریزی بیشتر توقع هموطنان عزیزم را برآورده کنم و موفقیت های بیشتری را کسب کنم.

به عنوان اولین بانوی طلایی ایران پس از انقلاب چه توقع و انتظاری از مسئولین دارید تا بتوانید همچنان به درخشش خودتون ادامه بدید؟

انتظارات من از مسئولین این است که امکانات بیشتری برای ورزش بانوان در نظر بگیرند و به ورزشکاران بانوان توجه بیشتری داشته باشند و به آنها اعتماد کنند. به نظر من طلای کسب شده توسط من با طلای کسب شده توسط مردان تفاوتی نمی کند و باید یکسان به ورزشکاران نگاه کنند. چه بسا اگر امکانات بانوان با مردان برابری کند آنها بتوانند بهتر از آقایان افتخار آفرینی کنند.

وقتی با پیروزی من مسئولین شاد می شوند و از کسب مدال یک بانوی ایرانی سخن می گویند من هم انتظار دارم تا به وعده های خود عمل کنند.

سازمانی ها قول های فراوانی را به مدال آوران گوانگجو داده بودند؛ آیا پاداش خودتان را دریافت کردید؟

نه هنوز پاداشی دریافت نکرده ام و مسئولین هنوز به وعده خودشان عمل نکرده اند. قبل از اعزام به من وعده اهدا منزل در صورت کسب مدال طلا را دادند و عنوان کردند پس از بازگشت شما از مسابقات کلید آپارتمان در همان فرودگاه اهدا خواهد شد که متاسفانه اینگونه نشد و پس از پیگیری هایی که انجام دادم اعلام کردند که شرایط تغییر کرده است و تنها در صورتی که متاهل شوید این پاداش به شما تعلق خواهد گرفت که این تصمیم واقعا باعث تضعیف روحیه من و سایر ورزشکاران خواهد شد باعث خواهد شد تا با دلسردی خودمان را برای رقابت های آینده آماده کنیم.

من تلاش های فراوانی کردم تا توانستم به این مدال دست پیدا کنم و امیدوارم مسئولین اقدامی ترتیب دهند تا من ورزشکار مستاجر با خیال راحت تری در تمرینات حاضر شوم. ورزشکار قطری در وزن من به مقام سومی دست پیدا کرد و پس از پایان مراسم و در حضور من 40 هزار دلار به او پاداش دادند. مشخص است برای بازگشت او برنامه های فراوانی در نظر گرفته اند و اینجا تفاوت کشورها در عمل کردن به وعده ها کاملا به چشم آمد.

خیلی ناراحت به نظر می رسید؟

وقتی با پیروزی من مسئولین شاد می شوند و از کسب مدال یک بانوی ایرانی سخن می گویند من هم انتظار دارم تا به وعده های خود عمل کنند. با ادامه این اتفاقات من ورزشکار انگیزه های خودم را برای حضور در سایر رقابت ها از دست خواهم داد.

اگر قرار بود ورزشی غیر از ووشو را انتخاب کنید چه رشته ای را در نظر می گرفتید؟

من به رشته ووشو علاقه فراوانی دارم و باز هم این رشته را انتخاب می کردم. رشته ووشو در خون من است و من به خاطر این ورزش از خیلی مسائل از جمله درس گذشتم تا بتوانم به سکوی افتخار برسم.

اوج آرزو های خدیجه آزادپور کجاست؟

رسیدن به سکوی ایمان و تقوا

اگر قرار باشد خودتان را در یک جمله تعریف کنید؟

کوهی از اعتماد به نفس

نصیحت شما به دختر نوجوانان ایرانی که قصد شروع ورزش ووشو را دارند چیست؟

قبل از هر چیز به خداوند توکل کنند و پاک ورزش کنند. باید سختی های فراوانی را متحمل شوند و برای رسیدن به هدف زحمت بکشند و باید از شکست ها درس بگیرند تا از شکست به پیروزی برسند.