فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
راهکارهای طلایی نجات تلویزیون ایران
سر و سامان پیدا کردن وضعیت تلویزیون، کار خیلی سختی نیست و به بودجه زیادی نیاز ندارد.
روزنامه هفت صبح: چند سال قبل زمانی که قرار شد شبکه نسیم برای نشاط و سرگرمی تاسیس شود، در گزارشی مفصل راهکارهایی ارائه کرد و نوشت که شبکه ای با این مختصات، با چه ویژگی هایی می تواند به موفقیت برسد. نسیم شروع خوبی نداشت اما کم کم در اثر گذشت زمان، به همان دستورالعمل نزدیک شد. حالا به نظر می رسد وضعیت تلویزیون هم آنطورها که مدیران از آن صحبت به میان آورند و آیه یأس می خوانند باشد. فقط با چند روش ساده می شود همین وضعیت را هم سر و سامان داد.
هفت صبح بعد از مرور تمام مشکلاتی که در این دوره به دلیل کمبود بودجه با آن روبروست، در این بخش، هشت راهکار اصلی برای بیرون آمدن از این وضعیت اراده کرده؛ راهکارهایی که عملا نیازی به بودجه هنگفت ندارد و خیلی راحت می شود به آنها رسید.
کم کردن شبکه ها
یکی از مهمترین اشتباهات مدیریت قبلی سازمان صدا و سیما افزایش بی رویه شبکه های تلویزیونی بود. در شرایط عادی، اتفاقا خیلی هم خوب است که شبکه های تخصصی ایجاد شود و با برنامه های متعدد و متنوع مخاطب را سیراب کنند. این اما برای صدا و سیما مثل یک رویا است و منطق حکم می کند شبکه های زائد حذف و ادغام شوند.
هزینه نگهداری از هر شبکه حتی اگر تولید نداشته باشد، برای صدا و سیما هنگفت است. مدیریت جدید در این زمینه خوب عمل کرده اما هنوز می توان دست به حذف و ادغام شبکه ها زد. همانطور که مستحضرید در واپسین روزهای سال 94 شبکه بازار در شبکه پنج که ماموریت اقتصادی دارد ادغام شد و شبکه شما در شبکه آموزش.
اگر بیننده حرفه ای تلویزیون باشید با مرور برنامه های چند شبکه به نتیجه ای نزدیک به این می رسید: شبکه های آموزش، مستند و سلمت می توانند در شبکه چهار ادغام شوند. طبیعی است که وقتی تمرکز روی یک شبکه باشد و تولیداتش بالا برود، بر غنای محتوایی آن افزوده می شود.
حضور چهره ها
واقعا نیازی به ریخت و پاش آنچنانی نیست و با یک مدیریت نصفه و نیمه هم می توان برنامه های متنوع و پرمخاطبی تولید و روانه آنتن کرد. به نیروها و ستاره هایی که در دامن خود تلویزیون پرورش کرده اند اعتماد کرد و دست آنها را کمی باز گذاشت.
نمونه های زیادی از این دست بوده اند که تلویزیون با دعوت و جذب شان توانست به هدف مورد نظر خود که همان ساخت و تولید یک برنامه استاندارد است برسد. این جذب ستاره ها و سپردن کار به آنها می تواند در عرصه سریال سازی اتفاق بیفتد و هم در عرصه برنامه سازی که البته در دومی شرایط به دلیل پایین بودن هزینه ها به نسبت کار ترکیبی شرایط مساعدتر است.
در این عرصه، تلویزیون گام های اولیه را برداشته. دعوت از فرزاد حسنی و رضا رشیدپور که در سال های نه چندان دور پر مخاطب ترین برنامه های گفتگومحور را تولید کرده اند در همین راستاست. تداوم حضور این دو و دعوت از ستاره های مغضوب دیگر قطعا به بالا رفتن کیفیت برنامه های سیما کمک می کند.
خرید سریال های تامینی
مدیران تلویزیون می گویند برای ساخت سریال بودجه ندارند و از این به بعد شاید بتوانند در هر فصل فقط دوتا سریال روانه آنتن کنند. خب ایرادی ندارد. مردم همه این مشکلات را می پذیرند اما نداشتن بودجه برای ساخت سریال، به این معنی نیست که تلویزیون کلا هیچ سریالی پخش نکند! این همه سریال جدید خارج مهم و درجه یک هست که تلویزیون می تواند حق نماش آنها را به قیمت پایین خریداری کند. بسیاری از این سریال ها مثل «خانه پوشالی»، «فرار از زندان، «اتاق خبر» و ... حتی به لحاظ محتوایی هم مشکلی برای پخش از شبکه از تلویزیون ایران ندارند چون خودشان هم عملکرد دولتمردان آمریکا را به نقد می کشند.
غیر از اینها هر سال انواع و اقسام سریال جدید ساخته می شود که مخاطبان ایرانی قطعا برای تماشای آنها مشتاق اند. مدیران تلویزیون اما حتی نیم نگاهی هم به این آثار نمی کنند. به هر حال تلویزیون برای رفع خلأ ناشی از نبود سریال تولیدی، مجبور است سراغ بخش سریال خارجی برود اما خب اینکه بین تمام سریال های خارجی، سراغ درجه یک ها برود و به مخاطب احترام بگذارد، قطعا اهمیت بیشتری برای آنها خواهد داشت.
جلوگیری از موازی کاری
پیش از این از موضع انتقادی چندین گزارش درباره موازی کاری شبکه های مختلف و نیز کپی کاری های ناشیانه نوشتیم. منظورمان این بود که برنامه سازان به جای صرف انرژی برای تقلید، به فکر خلاقیت باشند. فهرست بلندبالایی از موازی کاری و کپی کاری ردیف کردیم که عمدتا محصول دوم ضعیف تر از جنس اریژینال بوده. همین نوروز، موج استتندآپ کمدی شبکه ها را درنوردیده بود و انگار نه انگار که این کار در خندوانه شبکه نسیم قرار است بر اساس فکر و هویتی خاص انجام شود. یا همه از مردم می خواستند برای ان دابسمش بسازند.
مثال دیگر سه برنامه مختلف مسابقه آشپزی در سه شبکه مختلف بود... این موازی کاری همین حالا هم ادامه دارد. شبکه سه با سه شو آکادمی خوانندگی اش را پی می گیرد و به زودی جادوی صدا با موضوع دوبله به همان راهی می رود که موجب شب رفته. نمونه دیگر شب های فوتبالی شبکه ورزش است که روی موج موفقیت نود می خواهد بیننده جذب کند. کسی هم نیست به برنامه سازان بگوید کاری که می خواهی انجام دهی پیش تر انجام شده و این تقلید فقط دلزدگی را به همراه می آورد.
اصلاح کنداکتور شبکه های تخصصی
کافی است بعضی از این شبکه های تخصصی، عملکردشان را یک مقدار تصحیح کنند. آن وقت قطعا اتفاقات خوبی در تلویزیون می افتد. مثلا اگر شبکه «نمایش» واقعا به عنوان یک شبکه تخصصی در عرضه فیلم، تثبیت شود و خیلی حرفه ای در این عرصه فعالیت کند، خیلی از خلأها پر می شود. این شبکه قبل از ادغام با شبکه تماشا وضعیت بسیار خوبی داشت. برای کارگردان ها و بازیگران مهم هفته فیلم برگزار می کرد.
باکس های ویژه برای فیلم های کشورهای مهم جهان اختصاص می داد، هر شب فیلمی حادثه ای یا ترسناک را روی آنتن می فرستاد و یک جورهایی در طول شبانه روز، وضعیت بسیار مشخصی را در پیش می گرفت. در این وضعیت، علاقه مندان به فیلم سینمایی می دانستند اینجا می توانند فیلم های خوب و درجه یکی پیدا کنند و دیگر بین سایر شبکه ها سرگردان نمی شدند.
حتی اگر همین شبکه کودک هم رسالتش را درست انجام دهد، بخش مهمی از مشکلات حل می شود. خرید و پخش سریال های جدید کارتون های مهم جهان یا برنامه های آموزشی درجه یک، مگر چقدر هزینه برمی دارد؟ کسی انتظار ندارد که شبکه کودک از صبح تا شب کارتون یا برنامه کودک درجه یک نشان دهد.
هر شبکه یک برنامه خوب
مسئله اصلی مدیران تلویزیون اینجاست که گمان می کنند باید کل 24 ساعت را با برنامه جذاب و درجه یک پر کنند و چون به دلیل کمبود بودجه عملا چنین چیزی امکان پذیر نیست، کلا از هر کاری دست می کشند و می نشینند کنار. در صورتی که اگر هر شبکه فقط یک برنامه جذاب داشته باشد، تمام مشکلات حل می شود. در تمام مدتی که فصل اول و دوم «خندوانه» روی آنتن می رفت، شبکه نسیم عملا برنامه جذاب دیگری در چنته نداشت اما مردم می دانستند سر ساعت مقرر می توانند برنامه جذابی در آن شبکه پیدا کنند. یا زمانی که «رادیو هفت» در شبکه آموزش پخش می شد، مردم زیاد توجهی به بی برنامگی این شبکه نداشتند. سر ساعت می زدند این کانال و برنامه مورد علاقه شان را می دیدند.
در واقع وجود یک برنامه جذاب در کنداکتور، تمام کم کاری های دیگر را زیر سایه می برد. با این حال اما مدیران برای همین یک برنامه هم اقدامی نمی کنند. الان شبکه های یک، دو و سه، بعد از تعطیلات نوروز، محض نمونه یک برنامه شاخص و جذاب هم ندارند که مردم به اعتبار وجود همان یک برنامه، به این شبکه ها بیایند و با حالی خوش از آنجا بروند.
بها دادن به برندها
نیاز به یادآوری نیست که یکی از مولفه های اصلی موفقیت هر شبکه تلویزیونی میدان دادن به برندهایی است که خودش خلق کرده. در تلویزیون ما هم برند کم نداریم، از مجری بگیر تا کاراکترهای نمایشی و کارگردان و ... نمونه متاخرش در سریال سازی شخصیت های سریال پایتخت است. کاراکترهایی که در این سریال خلق شده تا ابد گنجایش همراهی مردم را دارند. کما این که سری چهارم آن به شدت ضعیف بود اما چون شخصیت نقی و ارسطو و دیگران به دل عده زیادی خوش نشسته اند، رفتار و شکنات شان همراهی برانگیز است. اتفاقا آخرین سری کلاه قرمزی (نوروز 94) هم از نظر کیفی جزو ضعیف ترین های این مجموعه است اما سال پیش در صدر انتخاب بیننده ها بود و کسی گلایه ای از افتش نداشت. از قضا نبود این عروسک ها در نوروز 95 از سوی غالب رسانه ها و کاربران فضای مجازی پتکی بود بر سر تلویزیون.
مسئولان اما انگار موافق بها دادن به برندها نیستند. نمونه اش شایعه بایگانی شدن پایتخت است و تغییر نام دودکش. کدام عقل سلیم حکم می کند نام یک سریال نسبتا معروف عوض شود؟ حتی این شائبه هست که ممانعت از پخش آن در نوروز در راستای برندسوزی بوده است.
هفت صبح بعد از مرور تمام مشکلاتی که در این دوره به دلیل کمبود بودجه با آن روبروست، در این بخش، هشت راهکار اصلی برای بیرون آمدن از این وضعیت اراده کرده؛ راهکارهایی که عملا نیازی به بودجه هنگفت ندارد و خیلی راحت می شود به آنها رسید.
کم کردن شبکه ها
یکی از مهمترین اشتباهات مدیریت قبلی سازمان صدا و سیما افزایش بی رویه شبکه های تلویزیونی بود. در شرایط عادی، اتفاقا خیلی هم خوب است که شبکه های تخصصی ایجاد شود و با برنامه های متعدد و متنوع مخاطب را سیراب کنند. این اما برای صدا و سیما مثل یک رویا است و منطق حکم می کند شبکه های زائد حذف و ادغام شوند.
هزینه نگهداری از هر شبکه حتی اگر تولید نداشته باشد، برای صدا و سیما هنگفت است. مدیریت جدید در این زمینه خوب عمل کرده اما هنوز می توان دست به حذف و ادغام شبکه ها زد. همانطور که مستحضرید در واپسین روزهای سال 94 شبکه بازار در شبکه پنج که ماموریت اقتصادی دارد ادغام شد و شبکه شما در شبکه آموزش.
اگر بیننده حرفه ای تلویزیون باشید با مرور برنامه های چند شبکه به نتیجه ای نزدیک به این می رسید: شبکه های آموزش، مستند و سلمت می توانند در شبکه چهار ادغام شوند. طبیعی است که وقتی تمرکز روی یک شبکه باشد و تولیداتش بالا برود، بر غنای محتوایی آن افزوده می شود.
واقعا نیازی به ریخت و پاش آنچنانی نیست و با یک مدیریت نصفه و نیمه هم می توان برنامه های متنوع و پرمخاطبی تولید و روانه آنتن کرد. به نیروها و ستاره هایی که در دامن خود تلویزیون پرورش کرده اند اعتماد کرد و دست آنها را کمی باز گذاشت.
نمونه های زیادی از این دست بوده اند که تلویزیون با دعوت و جذب شان توانست به هدف مورد نظر خود که همان ساخت و تولید یک برنامه استاندارد است برسد. این جذب ستاره ها و سپردن کار به آنها می تواند در عرصه سریال سازی اتفاق بیفتد و هم در عرصه برنامه سازی که البته در دومی شرایط به دلیل پایین بودن هزینه ها به نسبت کار ترکیبی شرایط مساعدتر است.
در این عرصه، تلویزیون گام های اولیه را برداشته. دعوت از فرزاد حسنی و رضا رشیدپور که در سال های نه چندان دور پر مخاطب ترین برنامه های گفتگومحور را تولید کرده اند در همین راستاست. تداوم حضور این دو و دعوت از ستاره های مغضوب دیگر قطعا به بالا رفتن کیفیت برنامه های سیما کمک می کند.
مدیران تلویزیون می گویند برای ساخت سریال بودجه ندارند و از این به بعد شاید بتوانند در هر فصل فقط دوتا سریال روانه آنتن کنند. خب ایرادی ندارد. مردم همه این مشکلات را می پذیرند اما نداشتن بودجه برای ساخت سریال، به این معنی نیست که تلویزیون کلا هیچ سریالی پخش نکند! این همه سریال جدید خارج مهم و درجه یک هست که تلویزیون می تواند حق نماش آنها را به قیمت پایین خریداری کند. بسیاری از این سریال ها مثل «خانه پوشالی»، «فرار از زندان، «اتاق خبر» و ... حتی به لحاظ محتوایی هم مشکلی برای پخش از شبکه از تلویزیون ایران ندارند چون خودشان هم عملکرد دولتمردان آمریکا را به نقد می کشند.
غیر از اینها هر سال انواع و اقسام سریال جدید ساخته می شود که مخاطبان ایرانی قطعا برای تماشای آنها مشتاق اند. مدیران تلویزیون اما حتی نیم نگاهی هم به این آثار نمی کنند. به هر حال تلویزیون برای رفع خلأ ناشی از نبود سریال تولیدی، مجبور است سراغ بخش سریال خارجی برود اما خب اینکه بین تمام سریال های خارجی، سراغ درجه یک ها برود و به مخاطب احترام بگذارد، قطعا اهمیت بیشتری برای آنها خواهد داشت.
پیش از این از موضع انتقادی چندین گزارش درباره موازی کاری شبکه های مختلف و نیز کپی کاری های ناشیانه نوشتیم. منظورمان این بود که برنامه سازان به جای صرف انرژی برای تقلید، به فکر خلاقیت باشند. فهرست بلندبالایی از موازی کاری و کپی کاری ردیف کردیم که عمدتا محصول دوم ضعیف تر از جنس اریژینال بوده. همین نوروز، موج استتندآپ کمدی شبکه ها را درنوردیده بود و انگار نه انگار که این کار در خندوانه شبکه نسیم قرار است بر اساس فکر و هویتی خاص انجام شود. یا همه از مردم می خواستند برای ان دابسمش بسازند.
مثال دیگر سه برنامه مختلف مسابقه آشپزی در سه شبکه مختلف بود... این موازی کاری همین حالا هم ادامه دارد. شبکه سه با سه شو آکادمی خوانندگی اش را پی می گیرد و به زودی جادوی صدا با موضوع دوبله به همان راهی می رود که موجب شب رفته. نمونه دیگر شب های فوتبالی شبکه ورزش است که روی موج موفقیت نود می خواهد بیننده جذب کند. کسی هم نیست به برنامه سازان بگوید کاری که می خواهی انجام دهی پیش تر انجام شده و این تقلید فقط دلزدگی را به همراه می آورد.
کافی است بعضی از این شبکه های تخصصی، عملکردشان را یک مقدار تصحیح کنند. آن وقت قطعا اتفاقات خوبی در تلویزیون می افتد. مثلا اگر شبکه «نمایش» واقعا به عنوان یک شبکه تخصصی در عرضه فیلم، تثبیت شود و خیلی حرفه ای در این عرصه فعالیت کند، خیلی از خلأها پر می شود. این شبکه قبل از ادغام با شبکه تماشا وضعیت بسیار خوبی داشت. برای کارگردان ها و بازیگران مهم هفته فیلم برگزار می کرد.
باکس های ویژه برای فیلم های کشورهای مهم جهان اختصاص می داد، هر شب فیلمی حادثه ای یا ترسناک را روی آنتن می فرستاد و یک جورهایی در طول شبانه روز، وضعیت بسیار مشخصی را در پیش می گرفت. در این وضعیت، علاقه مندان به فیلم سینمایی می دانستند اینجا می توانند فیلم های خوب و درجه یکی پیدا کنند و دیگر بین سایر شبکه ها سرگردان نمی شدند.
حتی اگر همین شبکه کودک هم رسالتش را درست انجام دهد، بخش مهمی از مشکلات حل می شود. خرید و پخش سریال های جدید کارتون های مهم جهان یا برنامه های آموزشی درجه یک، مگر چقدر هزینه برمی دارد؟ کسی انتظار ندارد که شبکه کودک از صبح تا شب کارتون یا برنامه کودک درجه یک نشان دهد.
مسئله اصلی مدیران تلویزیون اینجاست که گمان می کنند باید کل 24 ساعت را با برنامه جذاب و درجه یک پر کنند و چون به دلیل کمبود بودجه عملا چنین چیزی امکان پذیر نیست، کلا از هر کاری دست می کشند و می نشینند کنار. در صورتی که اگر هر شبکه فقط یک برنامه جذاب داشته باشد، تمام مشکلات حل می شود. در تمام مدتی که فصل اول و دوم «خندوانه» روی آنتن می رفت، شبکه نسیم عملا برنامه جذاب دیگری در چنته نداشت اما مردم می دانستند سر ساعت مقرر می توانند برنامه جذابی در آن شبکه پیدا کنند. یا زمانی که «رادیو هفت» در شبکه آموزش پخش می شد، مردم زیاد توجهی به بی برنامگی این شبکه نداشتند. سر ساعت می زدند این کانال و برنامه مورد علاقه شان را می دیدند.
در واقع وجود یک برنامه جذاب در کنداکتور، تمام کم کاری های دیگر را زیر سایه می برد. با این حال اما مدیران برای همین یک برنامه هم اقدامی نمی کنند. الان شبکه های یک، دو و سه، بعد از تعطیلات نوروز، محض نمونه یک برنامه شاخص و جذاب هم ندارند که مردم به اعتبار وجود همان یک برنامه، به این شبکه ها بیایند و با حالی خوش از آنجا بروند.
نیاز به یادآوری نیست که یکی از مولفه های اصلی موفقیت هر شبکه تلویزیونی میدان دادن به برندهایی است که خودش خلق کرده. در تلویزیون ما هم برند کم نداریم، از مجری بگیر تا کاراکترهای نمایشی و کارگردان و ... نمونه متاخرش در سریال سازی شخصیت های سریال پایتخت است. کاراکترهایی که در این سریال خلق شده تا ابد گنجایش همراهی مردم را دارند. کما این که سری چهارم آن به شدت ضعیف بود اما چون شخصیت نقی و ارسطو و دیگران به دل عده زیادی خوش نشسته اند، رفتار و شکنات شان همراهی برانگیز است. اتفاقا آخرین سری کلاه قرمزی (نوروز 94) هم از نظر کیفی جزو ضعیف ترین های این مجموعه است اما سال پیش در صدر انتخاب بیننده ها بود و کسی گلایه ای از افتش نداشت. از قضا نبود این عروسک ها در نوروز 95 از سوی غالب رسانه ها و کاربران فضای مجازی پتکی بود بر سر تلویزیون.
مسئولان اما انگار موافق بها دادن به برندها نیستند. نمونه اش شایعه بایگانی شدن پایتخت است و تغییر نام دودکش. کدام عقل سلیم حکم می کند نام یک سریال نسبتا معروف عوض شود؟ حتی این شائبه هست که ممانعت از پخش آن در نوروز در راستای برندسوزی بوده است.
ویدیو مرتبط :
تیزر تبلیغاتی تخم مرغ پر طلایی در تلویزیون شهری مشهد
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
طنز: 22 موقعیت طلایی سینما و تلویزیون ایران
بیست و دو موقعیتی که سینماو تلویزیون ایران بدون آنها نمیدانستند چه کار کنند
صبح بخیر : بیست و دو موقعیتی که سینماو تلویزیون ایران بدون آنها نمیدانستند چه کار کنند
1. –آخه...
- دیگه آخه نداره!
2. طرف دارد از در خارج میشود.دوستی(نامزدی/همسری) صدایش میکند: جعفر ( یا قلی یا محسن یا بهزاد یا فروغ ...) طرف برمیگردد (حالا یا میگوید "چی؟" یا نمیگوید) بعد اون دوست ساکت میشود و زیر لبی میگوید :هیچ چی.
3. طرف میخواهد یکی را تعقیب کند .عینک دودی میزند و سپر به سپر طرف (یا اگر پیادهاند در فاصله 30 سانتی او ) حرکت میکند. سوژه مورد نظر هم یک خنگ بالفطره است.
4. با هنرنمایی : امین حیایی
5. موقعیتهای هراسناک برای زنهای تنها باید در شبهای بارانی رخ بدهد.
6. آدمها برای بیدار شدن از کابوس حتماً باید نیممتر با صورت خیس از تختشان بپرند.(طوری که دو نیمتنهشان زاویه 90 درجه بسازد)
7.یک پسر بامرام عاشقپیشه که عقلش شیرین میزند و اواخر فیلم قابلیتهایش به همه اثبات میشود( یعنی همه مردان جوان سالم منگلاند؟!)
8.خانه دوبلکس و آقای خانه که با ربدوشامبر برقبرقی و دستمال گردن ،دارد با لبخند از بالا به تازهوارد نگاه میکند( خداوکیلی این تصویر دیگر حالتان را بد نمیکند؟)
9. هندوانهها در آب حوض (اولین تصویری که برای القای حس صمیمیت و گرمی خانواده به ذهن هر آدمی میرسد)
10. سروش صحت در نقش لوطی که خاطرخواه کسی است که بهاره رهنما نقشش را بازی میکند.
11. زن چایی میآورد و به مهمان (آن) میگوید: خب ...خیلی خوش اومدید.(خلاقترین فیلمنامهنویسان این جور مواقع مینویسند:"آفتاب از کدوم طرف در اومده؟")
12.نیروهای بعثی کلاً میخندند ( بعد هم در یک تغیر ناگهانی شخصیت به شکل جنونآمیزی عصبانی میشوند)
13." بازی دیگه تموم شد"( تا حالا چند نفرتان این دیالوگ را درفیلم ها از زبان پلیس شنیده اید)
14. " من خودم رو هنرمند نمیدونم"!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
15. تمام عروسیها در حیاط خانه برگزار میشود( نه تالار،نه باغ،نه آپارتمان...فقط در حیاط یک خانه قدیمی نقلی)
16. دو نامزد جوان دنبال هم میکنند و مثل چت کردهها میخندند.(اوج خلاقیت برای نمایش خوشی عاشقان جوان)
17.وقتی کارگردان میخواهد نشان بدهد در ترسیم جهان دختران چقدر تبحر دارد یکی از دخترها به اون یکی میگوید:" خاک تو سرت"
18. آدمهای تحصیل کرده و خوشپوش و جنتلمن یک ریگی به کفششان است.
( بر عکس مردان سنتی صادق)
19.شریفینیا در نقش مردی که زیر سرش بلند است.
20.در خانوادههای قدیمی و قجری حتماً قتلی رخ میدهد.
21.در تیتراژ پایانی سریالها باید حتماً یکی یک چیزی بخواند (تو مایههای غم باشد مقبولتر است)
22.همه خارجیهایی که میخواهند فارسی حرف بزنند باید عین سفیر انگلیس در سریال امیرکبیر صحبت کنند.(اگر یادتان نیست توضیح میدهم: مثل فارسیزبانی که در حین خوردن سیبزمینی داغ ، بخواهد حرف بزند)
1. –آخه...
- دیگه آخه نداره!
2. طرف دارد از در خارج میشود.دوستی(نامزدی/همسری) صدایش میکند: جعفر ( یا قلی یا محسن یا بهزاد یا فروغ ...) طرف برمیگردد (حالا یا میگوید "چی؟" یا نمیگوید) بعد اون دوست ساکت میشود و زیر لبی میگوید :هیچ چی.
3. طرف میخواهد یکی را تعقیب کند .عینک دودی میزند و سپر به سپر طرف (یا اگر پیادهاند در فاصله 30 سانتی او ) حرکت میکند. سوژه مورد نظر هم یک خنگ بالفطره است.
4. با هنرنمایی : امین حیایی
5. موقعیتهای هراسناک برای زنهای تنها باید در شبهای بارانی رخ بدهد.
6. آدمها برای بیدار شدن از کابوس حتماً باید نیممتر با صورت خیس از تختشان بپرند.(طوری که دو نیمتنهشان زاویه 90 درجه بسازد)
7.یک پسر بامرام عاشقپیشه که عقلش شیرین میزند و اواخر فیلم قابلیتهایش به همه اثبات میشود( یعنی همه مردان جوان سالم منگلاند؟!)
8.خانه دوبلکس و آقای خانه که با ربدوشامبر برقبرقی و دستمال گردن ،دارد با لبخند از بالا به تازهوارد نگاه میکند( خداوکیلی این تصویر دیگر حالتان را بد نمیکند؟)
9. هندوانهها در آب حوض (اولین تصویری که برای القای حس صمیمیت و گرمی خانواده به ذهن هر آدمی میرسد)
10. سروش صحت در نقش لوطی که خاطرخواه کسی است که بهاره رهنما نقشش را بازی میکند.
11. زن چایی میآورد و به مهمان (آن) میگوید: خب ...خیلی خوش اومدید.(خلاقترین فیلمنامهنویسان این جور مواقع مینویسند:"آفتاب از کدوم طرف در اومده؟")
12.نیروهای بعثی کلاً میخندند ( بعد هم در یک تغیر ناگهانی شخصیت به شکل جنونآمیزی عصبانی میشوند)
13." بازی دیگه تموم شد"( تا حالا چند نفرتان این دیالوگ را درفیلم ها از زبان پلیس شنیده اید)
14. " من خودم رو هنرمند نمیدونم"!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
15. تمام عروسیها در حیاط خانه برگزار میشود( نه تالار،نه باغ،نه آپارتمان...فقط در حیاط یک خانه قدیمی نقلی)
16. دو نامزد جوان دنبال هم میکنند و مثل چت کردهها میخندند.(اوج خلاقیت برای نمایش خوشی عاشقان جوان)
17.وقتی کارگردان میخواهد نشان بدهد در ترسیم جهان دختران چقدر تبحر دارد یکی از دخترها به اون یکی میگوید:" خاک تو سرت"
18. آدمهای تحصیل کرده و خوشپوش و جنتلمن یک ریگی به کفششان است.
( بر عکس مردان سنتی صادق)
19.شریفینیا در نقش مردی که زیر سرش بلند است.
20.در خانوادههای قدیمی و قجری حتماً قتلی رخ میدهد.
21.در تیتراژ پایانی سریالها باید حتماً یکی یک چیزی بخواند (تو مایههای غم باشد مقبولتر است)
22.همه خارجیهایی که میخواهند فارسی حرف بزنند باید عین سفیر انگلیس در سریال امیرکبیر صحبت کنند.(اگر یادتان نیست توضیح میدهم: مثل فارسیزبانی که در حین خوردن سیبزمینی داغ ، بخواهد حرف بزند)