ترقه بازی مهراب قاسمخانی و جواد رضویان در پشت صحنه!

مهراب قاسم‌خانی این خاطره را در صفحه شخصی اش در اینستاگرام منتشر کرده است.
قاسم‌خانی نوشته: «چهارشنبه سورى سال هشتاد و یك ما سر سریال پاورچین بودیم. اون شب مشغول ضبط قسمتى بودیم كه قرار بود فردا شبش پخش بشه. واسه همین مهران و آقاى چگینى تصمیم گرفتن كه كار رو تعطیل نكنن و تا دیر وقت كار كنیم.

 ترقه بازی مهراب قاسم‌خانی با جواد رضویان

بچه ها كه همه واسه شبمون برنامه داشتیم شروع كردیم به اعتراض كردن ولى فایده نداشت. گفتیم اصلاً نمی‌شه توى چهارشنبه سورى كار كرد چون هوا كه تاریك بشه سر و صدا ها شروع می‌شه و مشكل صدا بردارى پیدا می‌كنیم.

اونا هم گفتن باشه اگه سر و صدا زیاد شد تعطیل می‌كنیم... ولى دریغ از یه دونه صداى ترقه. از شانسمون انگار تو خیابون فرشته كسى اهل آتیش بازى نبود. این شد كه تصمیم گرفتیم خودمون جور بچه هاى فرشته رو بكشیم. با سیامك و جواد هر چند دقیقه یه بار یواشكى وسط ضبط می‌رفتیم از پشت بوم و پنجره نارنجك ها ترقه‌هامون رو می‌انداختیم توى حیاط و هى گند میزدیم توى ضبط و مجبور می‌شدن كات بدن... خلاصه كه آخرش مجبور شدن كار رو تعطیل كنن. جاتون خالى خوش گذشت اون شب.»
اخبار فرهنگی و هنری - صفحه شخصی مهراب قاسم خانی

ترقه بازی مهراب قاسم‌خانی با جواد رضویان!

مهراب قاسم‌خانی خاطره‌ای‌ از ترقه بازی با جواد رضویان و سیامک انصاری در پشت صحنه سریال «پاورچین» را روایت کرده است.

خبرآنلاین: مهراب قاسم‌خانی خاطره‌ای‌ از ترقه بازی با جواد رضویان و سیامک انصاری در پشت صحنه سریال «پاورچین» را روایت کرده است.

او این خاطره را در صفحه شخصی اش در اینستاگرام منتشر کرده است.

قاسم‌خانی نوشته: «چهارشنبه سورى سال هشتاد و یك ما سر سریال پاورچین بودیم. اون شب مشغول ضبط قسمتى بودیم كه قرار بود فردا شبش پخش بشه. واسه همین مهران و آقاى چگینى تصمیم گرفتن كه كار رو تعطیل نكنن و تا دیر وقت كار كنیم.

بچه ها كه همه واسه شبمون برنامه داشتیم شروع كردیم به اعتراض كردن ولى فایده نداشت. گفتیم اصلاً نمی‌شه توى چهارشنبه سورى كار كرد چون هوا كه تاریك بشه سر و صدا ها شروع می‌شه و مشكل صدا بردارى پیدا می‌كنیم.

اونا هم گفتن باشه اگه سر و صدا زیاد شد تعطیل می‌كنیم... ولى دریغ از یه دونه صداى ترقه. از شانسمون انگار تو خیابون فرشته كسى اهل آتیش بازى نبود. این شد كه تصمیم گرفتیم خودمون جور بچه هاى فرشته رو بكشیم. با سیامك و جواد هر چند دقیقه یه بار یواشكى وسط ضبط می‌رفتیم از پشت بوم و پنجره نارنجك ها ترقه‌هامون رو می‌انداختیم توى حیاط و هى گند میزدیم توى ضبط و مجبور می‌شدن كات بدن... خلاصه كه آخرش مجبور شدن كار رو تعطیل كنن. جاتون خالى خوش گذشت اون شب.»