فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
ترانه های عاشقانه دهه 70، یادش به خیر!
دهه 70 با هنرنمایی اساتید موسیقی سنتی آغاز می شود و از این منظر می توان آغازی ساده و در عین حال قابل پیش بینی را برایش در نظر گرفت.
روزنامه سینما - نگار مفید: دهه 70 با هنرنمایی اساتید موسیقی سنتی آغاز می شود و از این منظر می توان آغازی ساده و در عین حال قابل پیش بینی را برایش در نظر گرفت. شعرهایی که خوانده می شوند بیشتر از آن که ترانه های ناب روز باشند، به خاطر سختگیری های موجود به سمت شعرهای مولانا و حافظ می روند و همراه با چهچه های محمدرضا شجریان و شهرام ناظریان در ذهن ما جا خوش کرده اند.
همان دوران که هنوز موسیقی پاپ نه فقط پا نگرفته بود، بلکه مقابله ای جدی با آن در حال انجام بود؛ مقابله ای جدی که در نهایت و پس از آن که تلویزیون به برخی از چهره های موجه و تازه وارد میدان داد، آنها را تبدیل به ستاره هایی کرد که کمتر جوانی از آن روزگار را پیدا می کنید که صدای محمدرضا عیوضی روی سریال «روزگار جوانی» را به خاطر نداشته و غمی روی دلش سنگینی نکرده باشد. وقتی که شنید «مثل یک رنگین کمون هفت رنگ، سرگذشت زندگی مون رنگ رنگ/ ای صمیمی ای قدیمی هم قطار، در دل شب شبنم عشقی بکار».
آغاز یک دهه طولانی
در آغاز دهه 70 اما محمدرضا شجریان قهرمان و ستاره بود. در شرایطی که تعداد خواننده های آن سوی آب ها بیشتر از خواننده های مجوزدار وطنی بود، او با بازخوانی برخی آهنگ ها و پس از آن با آلبوم های پر تعدادی که بیشتر با آهنگ سازی حسین علیزاده به بازار می آمد، برای خودش برو و بیایی داشت. او در آغاز دهه 70، عاشقانه خوان ترین خواننده ایرانی به حساب می آمد که صددرصد به تنهایی نمی توانست با لشکری از خواننده های آن سوی آب ها مقابله کند. مخصوصا که جوان ترها علاقه چندانی به موسیقی سنتی نشان نمی دادند و چهچه هایش شنونده های جوان را فراری می داد، چه برسد به آن که آنها را به یاد عاشقی های شان بیندازد.
در آن روزها اما آلبوم هایی از محمدرضا شجریان بازار را تکان داد، آلبوم هایی که دوز تصنیف هایش بیشتر بود و چهچه هایش کمتر. نمونه اش آلبوم «یاد ایام» که در سال 70 روانه بازار شد و شعر مولانا بود و صدای شجریان وقتی که می خواند «درد بی عشقی ز جانم برده طاقت، ورنه من/ داشتم آرام تا آرام جانی داشتم/ بلبل طبعم کنون باشد ز تنهایی خموش/ نغمه ها بودی مرا تا هم زبانی داشتم».
هر چند کنار هم گذاشتن محمدرضا شجریان و علیرضا افتخاری، هم نشینی صحیحی نیست اما افتخاری نیز در آن روزگار دهه 70 برای خودش آن چنان برو و بیایی داشت که نگو و نپرس. تعداد آلبوم هایش آن قدر زیاد بوده و هست که انگار بی نفس گرفتن، همیشه در حال خواندن است و به شکل خستگی ناپذیری به مسیر ادامه می دهد. با این وجود، آلبوم هایی که از علیرضا افتخاری در دهه 70 منتشر شد، از آن جهت که بازخوانی ترانه های قدیمی و آهنگ های خاطره انگیز روزهای پیشین بود، باعث شد تا چهره محبوبی نشود، مخصوصا که هنوز خاطره آهنگ های اصلی در ذهن مردم بود.
او توضیح می داد که به خاطر ماندگار شدن این آهنگ ها دست به بازخوانی شان زده است و مردم هنوز صدای دلکش را در گوش داشتند که می خواند: «هم چونان که عاقبت پس از همه شب بدمد سحر/ ناگهان نگار من چونان مه نو آمد از سفر/ من هم پس از آن دوری، بعد از غم مهجوری/ یک شاخه گل بردم به برش/ دیدم که نگار من سر خوش ز کنار من بگذشت و ببر یار دگرش.» شعری از معینی کرمانشاهی و آن لحن سوزدار که سرنوشت تلخ عاشقی بود. همان طور که صدای بنان نیز همچنان در گوش عاشقان آن روزگار طنین می انداخت و صدایش را می شنیدند که از عاشقی می گفت.
پاپ خوان ها وارد می شوند
در میانه دهه 70 سیاست های فرهنگی به سمتی پیش رفت که خواننده های جوان و تازه وارد پس از طی مراحل مختلف و سهمگین می توانستند قدم به دنیای موسیقی بگذارند و معمولا پس از گذر از هفت خوان صدا و سیما می توانستند به این دنیا وارد شوند. اتفاقی که باعث می شد تا تعداد خواننده های جوان چندان فراوان نباشد و از آن میان قاسم افشار و خشایار اعتمادی و محمدرضا عیوضی و امیر کریمی از یک سو تبدیل به چهره های محبوب شدند و از سوی دیگر محمد اصفهانی و علیرضا افتخاری.
از میانه دهه 70 که گذر کردیم و سیاست های فرهنگی که به سمت تولید پیش رفت، داستان، شکل متفاوتی گرفت و جوان ترهایی به میدان آمدند که مسیرشان را با تلویزیون با تیتراژ سریال ها آغاز نکرده بودند. به همین خاطر میانه دهه 70 را باید متعلق به همین جوان های از راه رسیده دانست که آمدند و خواندند و از قضا ترانه هایی نیز از آنها به یادگار مانده که هر چند دیگر شنیده نمی شود اما برای جوان های آن دوره و زمانه حس نوستالژیکی را زنده می کند. برای نمونه به خاطر بیاورید، صدای محمدرضا عیوضی را، زمانی که می خواند: «ای تو بوی خاک و بارون، ای جدا از این و از اون/ تا که عمری مونده باقی تا نفس داره اقاقی/ مثل خواب گل پونه، یاد من باش عاشقونه».
اما ستاره سال های میانی دهه 70، بی حرف پیش متعلق به مریم حیدرزاده است، شاعره نابینایی که تصمیم گرفته بود شعرهایش را به گوش همگان برساند و چشم هایش او را تبدیل به گزینه محبوب کرده بود. او به دلیل نابینایی موفق شده بود در تلویزیون مردانه قدم بگذارد و کسی جلویش را نگیرد. او در سال 75، در کنار صدای خشایار اعتمادی آلبوم «مثل هیچ کس» را منتشر کرد. «این روزا عادت همه رفتن و دل شکستنه/ درد تموم عاشقا پای کسی نشستنه/ این روزا مشق بچه ها یه صفحه آشفتگیه/ گردای روی آینه ها فقط غم زندگیه/ این روزا درد عاشقا فقط غم ندیدنه/ مشکل بی ستاره ها یه کم ستاره چیدنه/ این روزا کار گلدونا از شبنمی تر شدنه/ آرزوی شقایقا یه شب کبوتر شدنه/ این روزا آسمونمون پر از شکسته بالیه/ جای نگاه عاشقت باز توی خونه خالیه»؛ اما آنچه در ترانه های عاشقانه آن دوران بیشتر به چشم می آید، عشق در لفافه است.
ترانه سرایان نمی توانستند به سادگی از مخاطب خود بگویند و عاشقی بیشتر از هر چیز یک مفهوم کلی بود که در هزارتوی آسیب های اجتماعی و فقر احساس گناه پوشیده می شد. یادتان بیاید «نون و دلقک» را با صدای محمد اصفهانی یا حتی خشایار اعتمادی که می خواند: «بی تپش و شکسته بود/ قایق توفان زده ام خسته به گل نشسته بود/ وقتی که حتی سایه ای رفیق راه من نبود/ شکسته بر افتادم و دستی پناه من نبود/ کبوتر نگاه تو، قلبمو زیر پر گرفت/ بغضم شکست و بی صدا گریه هاش رو از سر گرفت». شعری از اکبر آزاد و با آهنگ سازی بابک بیات که در دهه 70 انگار یک تنه به موسیقی پاپ نفس می داد و جوان های تازه وارد را زیر بال و پر می گرفت.
عشق در پستوی خانه پنهان است
زمان که گذشت و وقتی که موسیقی سر و شکل تازه ای به خود گرفت و از تاتی تاتی های اول راه گذشت، ترانه ها نیز تغییر کردند؛ اما آن تاتی تاتی های اولیه را می توان با مثال مشخصی مطرح کرد؛ آلبوم «فصل آشنایی» که یکه و تنها نقطه عطفی در موسیقی پاپ دهه 70 ایجاد کرد.
در این آلبوم موسیقی، پنج خواننده پاپ که تازه اسم و رسمی به هم زده بودند، حضور پیدا کردند و سرنوشت تمام عاشقی های شان ناامیدی و حسرت بود: «قسمت نشد تا در کنار هم بمانیم/ قسمت نشد تا در هوای هم بمیریم/ تا سرنوشت ما جدایی رو رقم زد/ این یار عاشق از جدایی ناگزیریم.»
قاسم افشار، حسین زمان، علیرضا عصار، خشایار اعتمادی و شادمهر عقیلی؛ که این آخری به واسطه چهره و صدای متفاوتش تبدیل به ستاره ای در دهه 70 شد. ستاره ای که پس از دهه 80 از ایران رفت و ستاره بودنش در ایران را به اتفاق هایی دیگر فروخت که حالا از این بحث خارج است. با این وجود، شادمهر عقیلی در کنار همان چهار نفر دیگر، توانستند در رقابت میان خواننده های این سوی آب و خواننده های آن سوی آب، برنده میدان رقابت باشند و تازه ترین آهنگ های خواننده های آن سوی آب که با صدایی بد کیفیت و دردسرهای نوار کاست به دست مخاطب می رسید، از سکه افتاد.
در کنار اینها امیر کریمی هم بود که ترانه هایی از یغما گلرویی می خواند یا نیلوفر لاری پور و بابک صحرایی و دیگر جوان هایی که در دهه 70 ترانه سرایی را آغاز کردند و تلاش های اولیه شان برای آنها محبوبیت فراوانی به ارمغان آورد. صدای امیر کریمی را به خاطر بیاورید، آنجا که می خواند «جون بگیر ای من مرده، ای به سایه سر سپرده/ بگو کی واژه عشقو از دل حافظه برده/ چه کسی سایه سنگین کشیده رو تن مهتاب/ من چشامو جا گذاشتم توی رخوت کدوم خواب».
عشق میان من
اما پدیده دهه 70، گروه موسیقی جوان و با نشاطی بودند با نام گروه آریان که همین طور سرخوشانه در کنار یکدیگر جمع شدند و از عشق گفتند. ترانه های شان آن قدر ساده بود که کسی جدی شان نمی گرفت و حتی ایرادهای قافیه ای هم داشت که باز هم مزید بر علت می شد. با وجود تمام این ایرادها، نخستین نوازنده ها و هم خوان های زن نیز از همین گروه به موسیقی ایران وارد شدند و عکس شان روی آلبوم نشست.
تم شیطنت آمیز آهنگ ها در کنار نور و امیدی که می دادند، باعث شد که پایان دهه 70، متعلق به این گروه آریان جوان باشد. «بگو ای گل که دوباره/ این خزون با تو بهاره/ وقت لبخند گل هاست/ بگو فردا مال ماست». تعبیری که این گروه به دنیای موسیقی جوانانه وارد کرد، عملا کار را به جایی رساند که نخستین آهنگ پاپ وطنی که در عروسی ها و مهمانی ها پخش می شود نیز متعلق به همین گروه موسیقی باشد و یکه تازی را از خوانندگان آن سوی آب ها نیز بگیرند.
همان دوران که هنوز موسیقی پاپ نه فقط پا نگرفته بود، بلکه مقابله ای جدی با آن در حال انجام بود؛ مقابله ای جدی که در نهایت و پس از آن که تلویزیون به برخی از چهره های موجه و تازه وارد میدان داد، آنها را تبدیل به ستاره هایی کرد که کمتر جوانی از آن روزگار را پیدا می کنید که صدای محمدرضا عیوضی روی سریال «روزگار جوانی» را به خاطر نداشته و غمی روی دلش سنگینی نکرده باشد. وقتی که شنید «مثل یک رنگین کمون هفت رنگ، سرگذشت زندگی مون رنگ رنگ/ ای صمیمی ای قدیمی هم قطار، در دل شب شبنم عشقی بکار».
در آغاز دهه 70 اما محمدرضا شجریان قهرمان و ستاره بود. در شرایطی که تعداد خواننده های آن سوی آب ها بیشتر از خواننده های مجوزدار وطنی بود، او با بازخوانی برخی آهنگ ها و پس از آن با آلبوم های پر تعدادی که بیشتر با آهنگ سازی حسین علیزاده به بازار می آمد، برای خودش برو و بیایی داشت. او در آغاز دهه 70، عاشقانه خوان ترین خواننده ایرانی به حساب می آمد که صددرصد به تنهایی نمی توانست با لشکری از خواننده های آن سوی آب ها مقابله کند. مخصوصا که جوان ترها علاقه چندانی به موسیقی سنتی نشان نمی دادند و چهچه هایش شنونده های جوان را فراری می داد، چه برسد به آن که آنها را به یاد عاشقی های شان بیندازد.
در آن روزها اما آلبوم هایی از محمدرضا شجریان بازار را تکان داد، آلبوم هایی که دوز تصنیف هایش بیشتر بود و چهچه هایش کمتر. نمونه اش آلبوم «یاد ایام» که در سال 70 روانه بازار شد و شعر مولانا بود و صدای شجریان وقتی که می خواند «درد بی عشقی ز جانم برده طاقت، ورنه من/ داشتم آرام تا آرام جانی داشتم/ بلبل طبعم کنون باشد ز تنهایی خموش/ نغمه ها بودی مرا تا هم زبانی داشتم».
هر چند کنار هم گذاشتن محمدرضا شجریان و علیرضا افتخاری، هم نشینی صحیحی نیست اما افتخاری نیز در آن روزگار دهه 70 برای خودش آن چنان برو و بیایی داشت که نگو و نپرس. تعداد آلبوم هایش آن قدر زیاد بوده و هست که انگار بی نفس گرفتن، همیشه در حال خواندن است و به شکل خستگی ناپذیری به مسیر ادامه می دهد. با این وجود، آلبوم هایی که از علیرضا افتخاری در دهه 70 منتشر شد، از آن جهت که بازخوانی ترانه های قدیمی و آهنگ های خاطره انگیز روزهای پیشین بود، باعث شد تا چهره محبوبی نشود، مخصوصا که هنوز خاطره آهنگ های اصلی در ذهن مردم بود.
او توضیح می داد که به خاطر ماندگار شدن این آهنگ ها دست به بازخوانی شان زده است و مردم هنوز صدای دلکش را در گوش داشتند که می خواند: «هم چونان که عاقبت پس از همه شب بدمد سحر/ ناگهان نگار من چونان مه نو آمد از سفر/ من هم پس از آن دوری، بعد از غم مهجوری/ یک شاخه گل بردم به برش/ دیدم که نگار من سر خوش ز کنار من بگذشت و ببر یار دگرش.» شعری از معینی کرمانشاهی و آن لحن سوزدار که سرنوشت تلخ عاشقی بود. همان طور که صدای بنان نیز همچنان در گوش عاشقان آن روزگار طنین می انداخت و صدایش را می شنیدند که از عاشقی می گفت.
در میانه دهه 70 سیاست های فرهنگی به سمتی پیش رفت که خواننده های جوان و تازه وارد پس از طی مراحل مختلف و سهمگین می توانستند قدم به دنیای موسیقی بگذارند و معمولا پس از گذر از هفت خوان صدا و سیما می توانستند به این دنیا وارد شوند. اتفاقی که باعث می شد تا تعداد خواننده های جوان چندان فراوان نباشد و از آن میان قاسم افشار و خشایار اعتمادی و محمدرضا عیوضی و امیر کریمی از یک سو تبدیل به چهره های محبوب شدند و از سوی دیگر محمد اصفهانی و علیرضا افتخاری.
از میانه دهه 70 که گذر کردیم و سیاست های فرهنگی که به سمت تولید پیش رفت، داستان، شکل متفاوتی گرفت و جوان ترهایی به میدان آمدند که مسیرشان را با تلویزیون با تیتراژ سریال ها آغاز نکرده بودند. به همین خاطر میانه دهه 70 را باید متعلق به همین جوان های از راه رسیده دانست که آمدند و خواندند و از قضا ترانه هایی نیز از آنها به یادگار مانده که هر چند دیگر شنیده نمی شود اما برای جوان های آن دوره و زمانه حس نوستالژیکی را زنده می کند. برای نمونه به خاطر بیاورید، صدای محمدرضا عیوضی را، زمانی که می خواند: «ای تو بوی خاک و بارون، ای جدا از این و از اون/ تا که عمری مونده باقی تا نفس داره اقاقی/ مثل خواب گل پونه، یاد من باش عاشقونه».
اما ستاره سال های میانی دهه 70، بی حرف پیش متعلق به مریم حیدرزاده است، شاعره نابینایی که تصمیم گرفته بود شعرهایش را به گوش همگان برساند و چشم هایش او را تبدیل به گزینه محبوب کرده بود. او به دلیل نابینایی موفق شده بود در تلویزیون مردانه قدم بگذارد و کسی جلویش را نگیرد. او در سال 75، در کنار صدای خشایار اعتمادی آلبوم «مثل هیچ کس» را منتشر کرد. «این روزا عادت همه رفتن و دل شکستنه/ درد تموم عاشقا پای کسی نشستنه/ این روزا مشق بچه ها یه صفحه آشفتگیه/ گردای روی آینه ها فقط غم زندگیه/ این روزا درد عاشقا فقط غم ندیدنه/ مشکل بی ستاره ها یه کم ستاره چیدنه/ این روزا کار گلدونا از شبنمی تر شدنه/ آرزوی شقایقا یه شب کبوتر شدنه/ این روزا آسمونمون پر از شکسته بالیه/ جای نگاه عاشقت باز توی خونه خالیه»؛ اما آنچه در ترانه های عاشقانه آن دوران بیشتر به چشم می آید، عشق در لفافه است.
ترانه سرایان نمی توانستند به سادگی از مخاطب خود بگویند و عاشقی بیشتر از هر چیز یک مفهوم کلی بود که در هزارتوی آسیب های اجتماعی و فقر احساس گناه پوشیده می شد. یادتان بیاید «نون و دلقک» را با صدای محمد اصفهانی یا حتی خشایار اعتمادی که می خواند: «بی تپش و شکسته بود/ قایق توفان زده ام خسته به گل نشسته بود/ وقتی که حتی سایه ای رفیق راه من نبود/ شکسته بر افتادم و دستی پناه من نبود/ کبوتر نگاه تو، قلبمو زیر پر گرفت/ بغضم شکست و بی صدا گریه هاش رو از سر گرفت». شعری از اکبر آزاد و با آهنگ سازی بابک بیات که در دهه 70 انگار یک تنه به موسیقی پاپ نفس می داد و جوان های تازه وارد را زیر بال و پر می گرفت.
زمان که گذشت و وقتی که موسیقی سر و شکل تازه ای به خود گرفت و از تاتی تاتی های اول راه گذشت، ترانه ها نیز تغییر کردند؛ اما آن تاتی تاتی های اولیه را می توان با مثال مشخصی مطرح کرد؛ آلبوم «فصل آشنایی» که یکه و تنها نقطه عطفی در موسیقی پاپ دهه 70 ایجاد کرد.
در این آلبوم موسیقی، پنج خواننده پاپ که تازه اسم و رسمی به هم زده بودند، حضور پیدا کردند و سرنوشت تمام عاشقی های شان ناامیدی و حسرت بود: «قسمت نشد تا در کنار هم بمانیم/ قسمت نشد تا در هوای هم بمیریم/ تا سرنوشت ما جدایی رو رقم زد/ این یار عاشق از جدایی ناگزیریم.»
قاسم افشار، حسین زمان، علیرضا عصار، خشایار اعتمادی و شادمهر عقیلی؛ که این آخری به واسطه چهره و صدای متفاوتش تبدیل به ستاره ای در دهه 70 شد. ستاره ای که پس از دهه 80 از ایران رفت و ستاره بودنش در ایران را به اتفاق هایی دیگر فروخت که حالا از این بحث خارج است. با این وجود، شادمهر عقیلی در کنار همان چهار نفر دیگر، توانستند در رقابت میان خواننده های این سوی آب و خواننده های آن سوی آب، برنده میدان رقابت باشند و تازه ترین آهنگ های خواننده های آن سوی آب که با صدایی بد کیفیت و دردسرهای نوار کاست به دست مخاطب می رسید، از سکه افتاد.
در کنار اینها امیر کریمی هم بود که ترانه هایی از یغما گلرویی می خواند یا نیلوفر لاری پور و بابک صحرایی و دیگر جوان هایی که در دهه 70 ترانه سرایی را آغاز کردند و تلاش های اولیه شان برای آنها محبوبیت فراوانی به ارمغان آورد. صدای امیر کریمی را به خاطر بیاورید، آنجا که می خواند «جون بگیر ای من مرده، ای به سایه سر سپرده/ بگو کی واژه عشقو از دل حافظه برده/ چه کسی سایه سنگین کشیده رو تن مهتاب/ من چشامو جا گذاشتم توی رخوت کدوم خواب».
اما پدیده دهه 70، گروه موسیقی جوان و با نشاطی بودند با نام گروه آریان که همین طور سرخوشانه در کنار یکدیگر جمع شدند و از عشق گفتند. ترانه های شان آن قدر ساده بود که کسی جدی شان نمی گرفت و حتی ایرادهای قافیه ای هم داشت که باز هم مزید بر علت می شد. با وجود تمام این ایرادها، نخستین نوازنده ها و هم خوان های زن نیز از همین گروه به موسیقی ایران وارد شدند و عکس شان روی آلبوم نشست.
تم شیطنت آمیز آهنگ ها در کنار نور و امیدی که می دادند، باعث شد که پایان دهه 70، متعلق به این گروه آریان جوان باشد. «بگو ای گل که دوباره/ این خزون با تو بهاره/ وقت لبخند گل هاست/ بگو فردا مال ماست». تعبیری که این گروه به دنیای موسیقی جوانانه وارد کرد، عملا کار را به جایی رساند که نخستین آهنگ پاپ وطنی که در عروسی ها و مهمانی ها پخش می شود نیز متعلق به همین گروه موسیقی باشد و یکه تازی را از خوانندگان آن سوی آب ها نیز بگیرند.
ویدیو مرتبط :
دهه شصت و هفتاد (یادش به خیر ...)
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
ترانه های عاشقانه به «لیان» رونق داد
کنسرت گروه موسیقی « لیان» بوشهر در حالی سه شنبه 16 اردیبهشت ماه میزبان علاقه مندان موسیقی که این گروه موسیقایی در تازه ترین اجرای خود قطعات جدیدی از موسیقی های اقوام منطقه بوشهر را برای مخاطبان خود اجرا کرد.
خبرگزاری مهر: کنسرت گروه موسیقی « لیان» بوشهر در حالی سه شنبه 16 اردیبهشت ماه میزبان علاقه مندان موسیقی که این گروه موسیقایی در تازه ترین اجرای خود قطعات جدیدی از موسیقی های اقوام منطقه بوشهر را برای مخاطبان خود اجرا کرد.
در ابتدای این کنسرت که توسط موسسه هامین گستر آریا برگزار شد قطعه همیشگی گروه لیان که به نوعی قطعه معرفی این گروه موسیقایی است با همنوازی گروه سازهای کوبهای و دو نوازی نی انبان و دمام محسن شریفیان اجرا شد.
در این قطعه اعضای گروه شعرهایی را همراه با سازهای کوبهای در منقبت حضرت محمد (ص) و حضرت علی (ع) اجرا کردند.
محسن شریفیان سرپرست و نوازنده گروه لیان نیز که همواره در کنسرت های خود از پوشش های متنوع منطقه بوشهر و جنوب کشورمان در ترکیب بندی ارکسترهایش استفاده می کند در این برنامه نیز با شکل و شمایلی متفاوت تر از کنسرت های گذشته، برنامه های خود را با توضیحی خطاب به تماشاگران آغاز کرد.
«چغول» داستانی طنز برای ازدواج دخترها
وی قبل از اجرای قطعه بعدی کنسرت خطاب به طرفداران خود گفت: همانطور که در نشست خبری کنسرت گفته بودم تصمیم داریم در این برنامه موسیقی مان را با چاشنی طنز تقدیم شما علاقه مندان کنیم که این طنز ریشه در آداب و رسوم مردم بوشهر دارد که همواره با وجود مشکلات فراوانی که دارند کمدی و خنده را فراموش نمی کنند.
این قطعه ای هم که با ترانه فرج الله کمالی به شما عزیزان ارائه می شود در این فضا قرار دارد. فضایی که مربوط به ازدواج است و مادران دختران دائم به دخترانشان می گویند که باید سریع تر ازدواج کنند. البته در زمینه ازدواج داستان های طنزآمیز زیادی داریم که ما امروز قطعه «چغول» را به همین مناسبت برای شما اجرا می کنیم که دوست داریم ببینیم بعد از اجرا چه می شود.
این نوازنده بعد از اجرای قطعه چغول که به دلیل فضای ریتمیکی که داشت مورد توجه مخاطبان در تالار وحدت قرار گرفت به بیان یکی دیگر از داستان های آیینی منطقه بوشهر پرداخت و گفت: قطعه ای که می خواهیم در این بخش برای شما اجرا کنیم «بربو» نام دارد که داستان ربوده شدن یک دختر به نام بربو توسط هندیان و بردن او به کشتی شان است. دخترک در جریان حضور در این کشتی عاشق طباخ کشتی هندی ها می شود و این عاشقی باعث آوازخوانی های بوشهری می شود که نشات گرفته از دلدادگی بربو به آشپز کشتی است. حالا شما این آواها و دلدادگی ها را از زبان موسیقایی ما می شنوید.
اجرای قطعه « فلک ناز» بر اساس آوای دریانشینان منطقه بوشهر با همراهی سازهای محلی و تکنوازی عود مهدی شریفیان از بخش های دیگر کنسرت گروه لیان بود که حرکات آیینی هادی منوچهری بر مبنای فعالیت صیادان در هنگام ماهیگیری حال و هوای ویژه ای به این قطعه موسیقایی داد.
موسیقی اقوام بوشهر همیشه با موسیقی مناطق دیگر در تعامل است
شریفیان بعد از اجرای این آهنگ گفت: یکی از خصوصیات موسیقی بوشهر تلفیق است که از دیرباز مورد توجه مردم این سرزمین بوده و هست. البته بوشهر از همان ابتدا گذرگاه اقوام مختلفی بوده که به عناوین مختلف نظامی و اقتصادی و تجاری در منطقه ساکن میشدند و همین سکونت باعث پیوند فرهنگی مردمان سرزمین های دیگر با اقلیم بوشهر میشد. از سوی دیگر مردم بوشهر هم مسافرت های زیادی به مناطق مختلف کشور داشتند و از فرهنگ آنها وام میگرفتند. این روند در نوع معماری، غذا و حتی لباس هم دیده می شود بنابراین نمی توان از تاثیر موسیقی ملل بر موسیقی منطقه بوشهر به راحتی عبور کرد.
وی ادامه داد: یکی از همین قطعههایی که با استفاده از پیوندهای فرهنگی توسط گروه در این برنامه اجرا میشود قطعه ای است که تلفیقی از موسیقی منطقههای لرستان، آذربایجان و کردستان است که به اعتقاد من یک اثر بینافرهنگی تاثیرگذار در معرفی اقوام ایرانی است. البته من امشب مثل همیشه از وحید اسدالهی نوازنده چیره دست نقاره دعوت کردم که در این قطعه یاریدهنده ما باشد و مطمئنم با هنرنمایی وی اجرای این قطعه بهتر از آنچه هست خواهد شد.
البته دونوازی نقاره و سازهای کوبه ای و دونوازی نقاره و نی انبان با هنرمندی وحید اسداللهی (نوازنده مهمان گروه) و اعضای گروه لیان مانند دیگر قطعه ها با استقبال تماشاگران مواجه شد.
سرپرست گروه لیان در ادامه اجرای برنامه خود که این بار با لطیفه گویی هادی منوچهری همراه بود، خاطر نشان کرد: نقش طنز در جنوب ایران نقشی بسیار جدی است چرا که مردمان منطقه جنوب در طول زندگی خود با مشکلات بسیار زیادی رو به رو هستند که طنز و کمدی می تواند تحمل گرمای طاقت فرسای جنوب هنگام کار را افزایش دهد به همین خاطر مردم این منطقه همواره در کمال احترام به یکدیگر، مشغول شوخی کردن هستند که امشب هادی منوچهری بخشی از این شوخی ها را برای شما خواهد گفت.
شروه خوانی گروه لیان به افتخار استاد محمدرضا لطفی
بعد از اجرای چند قطعه نمایشی توسط هادی منوچهری، شریفیان خطاب به تماشاگران گفت: موسیقی گروه ما یک موسیقی ساده است که برای ارائه آن هیچ ادعایی نداریم. ما سعی داریم از زبان موسیقی آنچه را دوست داریم و شما دوست دارید ارائه دهیم. فضایی که شاید در آن بخشی از مشکلات و مصائب زندگی ما هم در آن وجود دارد و در قالب آیین موسیقایی به نام «شروه خوانی» می تواند ارائه شود.
وی ادامه داد: این روزها برای اهالی موسیقی روزهای خوبی نبود و ما شاهد درگذشت یکی از بهترین و تاثیرگذارترین هنرمندان موسیقی ایرانی بودیم که امشب جای او در دل و ذهن همه ما خالی است. استاد محمدرضا لطفی که امشب بنا داریم در تجلیل از مقام هنری این هنرمند ارزنده موسیقی کشورمان شروه خوانی را داشته باشیم که آکا صفوی خواننده و مهدی شریفیان نوازنده عود این قطعه را برای شما اجرا می کنند.
آبادانی ها و تقدیم یک قطعه مهیج به طرفداران تیم ملی فوتبال
بر اساس گزارش مهر، بخش دوم کنسرت گروه لیان بوشهر به خیام خوانی اختصاص داشت. این قطعه برگرفته از آیین خیام خوانی مردمان بوشهر است که از دوران کهن در این سرزمین اجرا می شد و این بار گروه موسیقی لیان طبق سنوات گذشته بخش دوم برنامه های خود را با آن آغاز کرد. اجرای حرکات نمایشی گروه موسیقی همراه نی انبان نوازی محسن شریفیان باعث شد که این قطعه نیز مورد توجه مخاطبان قرار گیرد.
اما یکی از قطعات تازه ای که گروه موسیقی لیان در آستانه آغاز جام جهانی فوتبال آن را تقدیم علاقه مندان تیم ملی فوتبال کشورمان کرد قطعه «اشکله» بود که به شدت با استقبال تماشاگران مواجه شد.
شریفیان در معرفی این قطعه بومی گفت: داستان قطعه « اشکله » مربوط به منطقه گناوه و دیلم است که این قطعه هم حکایت عاشق شدن معشوق به عشق خود است که دائم به همه پافشاری می کند که اگر او را با عشقش عقد نکنند خودش را می کشد. حالا ما آمده ایم و این شعر بومی را به دلیل حال و هوای خاص و مهیجی که دارد تقدیم به اعضای تیم ملی فوتبال کشورمان کرده ایم که می دانم با حضور حمزه مقدم به عنوان یک نوازنده آبادانی طرفدار فوتبال و بچه های گروه و البته همراهی شما در این قطعه می توانیم در آستانه جام جهانی بدرقه کننده شایسته ای برای بچه های تیم ملی باشیم.
اجرای قطعه «اشکله» به دلیل محتوای آیینی ملی و هیجانی که نوازندگان در اجرای این اثر داشتند با استقبال قابل توجه تماشاگران حاضر در تالار وحدت مواجه شد به طوری که بارها از شریفیان و گروهش خواستند این آهنگ را دوباره اجرا کنند.
وقتی یک آبادانی هنرمند رپ خوانی می کند
شریفیان بعد از اجرای این قطعه خطاب به حاضران در سالن گفت: اصولا کارکردن در حوزه طنز هنر می خواهد که خوشبختانه خیلی از بچه های نوازنده گروه ما همانطور که امشب دیدید قابلیت طنزپردازی زیادی دارند و هیچ ادعایی هم در این زمینه ندارند. اما حکایت این حمزه مقدم اهل دیار بسیار دوست داشتنی آبادان برای ما حکایت غریبی است. این آقا حمزه آمده و بین رپ خوانی و آیین زار یک قطعه من درآوردی را ساخته که اگر شما گوش کنید حتم دارم هم می خندید و هم از آن لذت خواهید برد.
اجرای جالب توجه حمزه مقدم در این قطعه به دلیل حال و هوای طنزی که نشات گرفته از تقلید برخی از خوانندگان خارجی بود باعث شد که تماشاگران از این قطعه نیز استقبال کنند و از وی بخواهند که این قطعه دوباره خوانده شود.
قطعه «کریگ» آهنگ بعدی گروه لیان بود که با همراهی ساز دیجیریدو پیام رونق و بر اساس ساز سامبونا از سازهای یونانی به بهانه حضور چند باره گروه لیان در کشور یونان برای برگزاری کنسرت اجرا شد.
شریفیان در بخش پایانی کنسرت از اجرای یک قطعه جدید خبر داد و گفت: این آهنگی که می خواهیم بخوانیم به نفع مردهاست که اگر شما بخواهید آن را اجرا می کنیم و اگر نخواهید می رویم به سراغ قطعه «تینا» که شما دوست دارید.
در حالیکه تماشاگران با گفتن «هر دو، هر دو» از شریفیان خواستند این دو قطعه را اجرا کنند اما این نوازنده به احترام بانوان حاضر در تالار قطعه تینا را اجرا کرد که این قطعه پایانی با استقبال قابل توجه تماشاگران مواجه شد.
آکا صفوی خواننده، محمود بردکنیا دمام و شیکر، حسین سنگسر دایره و دم دم، مرتضی پالیزدان دایره، ضرب و تمپو، حمید اکبری تمپو و کاخن، مهدی شریفیان عود، وحید اسداللهی نقاره، هادی منوچهری حرکت های آیینی، پیام رونق دیجی ریدو، حمزه مقدم دایره اعضای گروه موسیقی لیان را در این کنسرت تشکیل می دادند.
داود رشیدی، رضا بابک، لیلی رشیدی، طاهری مدیر عامل بانک سامان نیز از مهمانان ویژه کنسرت گروه لیان بودند.
در ابتدای این کنسرت که توسط موسسه هامین گستر آریا برگزار شد قطعه همیشگی گروه لیان که به نوعی قطعه معرفی این گروه موسیقایی است با همنوازی گروه سازهای کوبهای و دو نوازی نی انبان و دمام محسن شریفیان اجرا شد.
در این قطعه اعضای گروه شعرهایی را همراه با سازهای کوبهای در منقبت حضرت محمد (ص) و حضرت علی (ع) اجرا کردند.
محسن شریفیان سرپرست و نوازنده گروه لیان نیز که همواره در کنسرت های خود از پوشش های متنوع منطقه بوشهر و جنوب کشورمان در ترکیب بندی ارکسترهایش استفاده می کند در این برنامه نیز با شکل و شمایلی متفاوت تر از کنسرت های گذشته، برنامه های خود را با توضیحی خطاب به تماشاگران آغاز کرد.
«چغول» داستانی طنز برای ازدواج دخترها
وی قبل از اجرای قطعه بعدی کنسرت خطاب به طرفداران خود گفت: همانطور که در نشست خبری کنسرت گفته بودم تصمیم داریم در این برنامه موسیقی مان را با چاشنی طنز تقدیم شما علاقه مندان کنیم که این طنز ریشه در آداب و رسوم مردم بوشهر دارد که همواره با وجود مشکلات فراوانی که دارند کمدی و خنده را فراموش نمی کنند.
این قطعه ای هم که با ترانه فرج الله کمالی به شما عزیزان ارائه می شود در این فضا قرار دارد. فضایی که مربوط به ازدواج است و مادران دختران دائم به دخترانشان می گویند که باید سریع تر ازدواج کنند. البته در زمینه ازدواج داستان های طنزآمیز زیادی داریم که ما امروز قطعه «چغول» را به همین مناسبت برای شما اجرا می کنیم که دوست داریم ببینیم بعد از اجرا چه می شود.
این نوازنده بعد از اجرای قطعه چغول که به دلیل فضای ریتمیکی که داشت مورد توجه مخاطبان در تالار وحدت قرار گرفت به بیان یکی دیگر از داستان های آیینی منطقه بوشهر پرداخت و گفت: قطعه ای که می خواهیم در این بخش برای شما اجرا کنیم «بربو» نام دارد که داستان ربوده شدن یک دختر به نام بربو توسط هندیان و بردن او به کشتی شان است. دخترک در جریان حضور در این کشتی عاشق طباخ کشتی هندی ها می شود و این عاشقی باعث آوازخوانی های بوشهری می شود که نشات گرفته از دلدادگی بربو به آشپز کشتی است. حالا شما این آواها و دلدادگی ها را از زبان موسیقایی ما می شنوید.
اجرای قطعه « فلک ناز» بر اساس آوای دریانشینان منطقه بوشهر با همراهی سازهای محلی و تکنوازی عود مهدی شریفیان از بخش های دیگر کنسرت گروه لیان بود که حرکات آیینی هادی منوچهری بر مبنای فعالیت صیادان در هنگام ماهیگیری حال و هوای ویژه ای به این قطعه موسیقایی داد.
موسیقی اقوام بوشهر همیشه با موسیقی مناطق دیگر در تعامل است
شریفیان بعد از اجرای این آهنگ گفت: یکی از خصوصیات موسیقی بوشهر تلفیق است که از دیرباز مورد توجه مردم این سرزمین بوده و هست. البته بوشهر از همان ابتدا گذرگاه اقوام مختلفی بوده که به عناوین مختلف نظامی و اقتصادی و تجاری در منطقه ساکن میشدند و همین سکونت باعث پیوند فرهنگی مردمان سرزمین های دیگر با اقلیم بوشهر میشد. از سوی دیگر مردم بوشهر هم مسافرت های زیادی به مناطق مختلف کشور داشتند و از فرهنگ آنها وام میگرفتند. این روند در نوع معماری، غذا و حتی لباس هم دیده می شود بنابراین نمی توان از تاثیر موسیقی ملل بر موسیقی منطقه بوشهر به راحتی عبور کرد.
وی ادامه داد: یکی از همین قطعههایی که با استفاده از پیوندهای فرهنگی توسط گروه در این برنامه اجرا میشود قطعه ای است که تلفیقی از موسیقی منطقههای لرستان، آذربایجان و کردستان است که به اعتقاد من یک اثر بینافرهنگی تاثیرگذار در معرفی اقوام ایرانی است. البته من امشب مثل همیشه از وحید اسدالهی نوازنده چیره دست نقاره دعوت کردم که در این قطعه یاریدهنده ما باشد و مطمئنم با هنرنمایی وی اجرای این قطعه بهتر از آنچه هست خواهد شد.
البته دونوازی نقاره و سازهای کوبه ای و دونوازی نقاره و نی انبان با هنرمندی وحید اسداللهی (نوازنده مهمان گروه) و اعضای گروه لیان مانند دیگر قطعه ها با استقبال تماشاگران مواجه شد.
سرپرست گروه لیان در ادامه اجرای برنامه خود که این بار با لطیفه گویی هادی منوچهری همراه بود، خاطر نشان کرد: نقش طنز در جنوب ایران نقشی بسیار جدی است چرا که مردمان منطقه جنوب در طول زندگی خود با مشکلات بسیار زیادی رو به رو هستند که طنز و کمدی می تواند تحمل گرمای طاقت فرسای جنوب هنگام کار را افزایش دهد به همین خاطر مردم این منطقه همواره در کمال احترام به یکدیگر، مشغول شوخی کردن هستند که امشب هادی منوچهری بخشی از این شوخی ها را برای شما خواهد گفت.
شروه خوانی گروه لیان به افتخار استاد محمدرضا لطفی
بعد از اجرای چند قطعه نمایشی توسط هادی منوچهری، شریفیان خطاب به تماشاگران گفت: موسیقی گروه ما یک موسیقی ساده است که برای ارائه آن هیچ ادعایی نداریم. ما سعی داریم از زبان موسیقی آنچه را دوست داریم و شما دوست دارید ارائه دهیم. فضایی که شاید در آن بخشی از مشکلات و مصائب زندگی ما هم در آن وجود دارد و در قالب آیین موسیقایی به نام «شروه خوانی» می تواند ارائه شود.
وی ادامه داد: این روزها برای اهالی موسیقی روزهای خوبی نبود و ما شاهد درگذشت یکی از بهترین و تاثیرگذارترین هنرمندان موسیقی ایرانی بودیم که امشب جای او در دل و ذهن همه ما خالی است. استاد محمدرضا لطفی که امشب بنا داریم در تجلیل از مقام هنری این هنرمند ارزنده موسیقی کشورمان شروه خوانی را داشته باشیم که آکا صفوی خواننده و مهدی شریفیان نوازنده عود این قطعه را برای شما اجرا می کنند.
آبادانی ها و تقدیم یک قطعه مهیج به طرفداران تیم ملی فوتبال
بر اساس گزارش مهر، بخش دوم کنسرت گروه لیان بوشهر به خیام خوانی اختصاص داشت. این قطعه برگرفته از آیین خیام خوانی مردمان بوشهر است که از دوران کهن در این سرزمین اجرا می شد و این بار گروه موسیقی لیان طبق سنوات گذشته بخش دوم برنامه های خود را با آن آغاز کرد. اجرای حرکات نمایشی گروه موسیقی همراه نی انبان نوازی محسن شریفیان باعث شد که این قطعه نیز مورد توجه مخاطبان قرار گیرد.
اما یکی از قطعات تازه ای که گروه موسیقی لیان در آستانه آغاز جام جهانی فوتبال آن را تقدیم علاقه مندان تیم ملی فوتبال کشورمان کرد قطعه «اشکله» بود که به شدت با استقبال تماشاگران مواجه شد.
شریفیان در معرفی این قطعه بومی گفت: داستان قطعه « اشکله » مربوط به منطقه گناوه و دیلم است که این قطعه هم حکایت عاشق شدن معشوق به عشق خود است که دائم به همه پافشاری می کند که اگر او را با عشقش عقد نکنند خودش را می کشد. حالا ما آمده ایم و این شعر بومی را به دلیل حال و هوای خاص و مهیجی که دارد تقدیم به اعضای تیم ملی فوتبال کشورمان کرده ایم که می دانم با حضور حمزه مقدم به عنوان یک نوازنده آبادانی طرفدار فوتبال و بچه های گروه و البته همراهی شما در این قطعه می توانیم در آستانه جام جهانی بدرقه کننده شایسته ای برای بچه های تیم ملی باشیم.
اجرای قطعه «اشکله» به دلیل محتوای آیینی ملی و هیجانی که نوازندگان در اجرای این اثر داشتند با استقبال قابل توجه تماشاگران حاضر در تالار وحدت مواجه شد به طوری که بارها از شریفیان و گروهش خواستند این آهنگ را دوباره اجرا کنند.
وقتی یک آبادانی هنرمند رپ خوانی می کند
شریفیان بعد از اجرای این قطعه خطاب به حاضران در سالن گفت: اصولا کارکردن در حوزه طنز هنر می خواهد که خوشبختانه خیلی از بچه های نوازنده گروه ما همانطور که امشب دیدید قابلیت طنزپردازی زیادی دارند و هیچ ادعایی هم در این زمینه ندارند. اما حکایت این حمزه مقدم اهل دیار بسیار دوست داشتنی آبادان برای ما حکایت غریبی است. این آقا حمزه آمده و بین رپ خوانی و آیین زار یک قطعه من درآوردی را ساخته که اگر شما گوش کنید حتم دارم هم می خندید و هم از آن لذت خواهید برد.
اجرای جالب توجه حمزه مقدم در این قطعه به دلیل حال و هوای طنزی که نشات گرفته از تقلید برخی از خوانندگان خارجی بود باعث شد که تماشاگران از این قطعه نیز استقبال کنند و از وی بخواهند که این قطعه دوباره خوانده شود.
قطعه «کریگ» آهنگ بعدی گروه لیان بود که با همراهی ساز دیجیریدو پیام رونق و بر اساس ساز سامبونا از سازهای یونانی به بهانه حضور چند باره گروه لیان در کشور یونان برای برگزاری کنسرت اجرا شد.
شریفیان در بخش پایانی کنسرت از اجرای یک قطعه جدید خبر داد و گفت: این آهنگی که می خواهیم بخوانیم به نفع مردهاست که اگر شما بخواهید آن را اجرا می کنیم و اگر نخواهید می رویم به سراغ قطعه «تینا» که شما دوست دارید.
آکا صفوی خواننده، محمود بردکنیا دمام و شیکر، حسین سنگسر دایره و دم دم، مرتضی پالیزدان دایره، ضرب و تمپو، حمید اکبری تمپو و کاخن، مهدی شریفیان عود، وحید اسداللهی نقاره، هادی منوچهری حرکت های آیینی، پیام رونق دیجی ریدو، حمزه مقدم دایره اعضای گروه موسیقی لیان را در این کنسرت تشکیل می دادند.
داود رشیدی، رضا بابک، لیلی رشیدی، طاهری مدیر عامل بانک سامان نیز از مهمانان ویژه کنسرت گروه لیان بودند.