فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
بهنوش بختیاری: بزن «لایک قشنگه رو»!
اخبار فرهنگی - بهنوش بختیاری: بزن «لایک قشنگه رو»!
خود او این نقش را با دیگر نقشهایش متفاوت میداند و معتقد است ویژگیهای ظاهری و اخلاقی آن باعث شده است نقدهایی ضمنی هم بر بعضی مسائل مثل تب جراحیهای زیبایی و استفاده گسترده از شبکههای اجتماعی در جامعه مطرح شود. مصاحبه ما را با او میخوانید.
پیش از آغاز پخش سریال «خوب، بد، زشت» در مصاحبهای اشاره کرده بودید که این مجموعه تلویزیونی به هیچ وجه قصد ندارد مخاطب را به خندیدن وادار کند. فکر میکنم در قسمتهای پخش شده هم همین فضا بر تازهترین ساخته منوچهر هادی حاکم است.
درست است. من طی این سالها در سریالهای زیادی بازی کردهام و حالا میتوانم بگویم که در واقع همه نوع اثری را تجربه کردهام، اما قصهای که بابک کایدان همراه برادر خود و بر اساس طرحی از محسن کیایی نوشته است، با بقیه تفاوتهایی دارد.
البته در فیلمنامه اولیه شرایط دختران خانواده در داستان کمی فرق داشت. ما از ابتدا به این سریال به چشم کارهای نوروزی که قصدشان خنداندن مردم است، نگاه نکردیم. آقای منوچهر هادی، کارگردان این سریال هم از همان ابتدا به ما گفت که نمیخواهد بیننده را وادار به خندیدن کند.
بنابراین اگر فضای سکانسی قابلیت خنداندن مردم را داشته باشد که هیچ، در غیر این صورت هیچ الزامی وجود ندارد که در هر سکانس یک شوخی یا موقعیت خندهدار برای خنداندن مخاطب به سریال اضافه شود. فکر میکنم این نگاه بسیار مناسبی است. خود من هم معتقدم زیاد خندیدن به یک سریال باعث میشود تا بیننده از توجه به عمق و مفهوم آن بازبماند و بنابراین اثر در ذهن او ماندگار نخواهد شد.
مفاهیم مورد توجه داستان را بیشتر معطوف به چه مواردی میدانید؟
«خوب، بد، زشت» یک سریال خانوادگی است. خانوادهای محوری در داستان آن با اعضایی متفاوت از هم وجود دارد و هریک از نقشها به گونهای طراحی و آفریده شده است که نماینده گروههای مختلف مردم باشد.
فکر میکنم با توجه به دست و پنچه نرم کردن خانوادهها با بعضی مشکلات مثل طلاق و فرزندان ناخلف، در این سریال سعی شده است تا به همه آنها حتی اشارهای کوچک هم بشود. بنابراین بیننده بهتر و بیشتر با شخصیتهای داستان همذاتپنداری خواهد کرد.
شتابزدگی مرسوم در ساخت کارهای نوروزی بر کیفیت کار شما تاثیر منفی نگذاشت؟
به هر حال این سرعتی که معمولا در ساخت کارهای نوروزی وجود دارد بر سریال «خوب، بد، زشت» هم بیتأثیر نبوده است. اگر فرصت بیشتری در اختیار گروه بود به طبع هرکدام از آنها در هر بخش میتوانستند زمان بیشتری صرف کار خود کنند و شاهد نتیجه بهتری هم بودیم، اما متاسفانه بودجه یک کار همیشه دیر در اختیار سازندگان آن قرار میگیرد و بنابراین سریالها هم دیر کلید زده میشود.
پیش از این در سریال «خداحافظ بچه» با «منوچهر هادی» تجربه همکاری داشتید اما دومین همکاریتان ژانر متفاوتی دارد.
این دومین همکاری من با منوچهر هادی در مقام کارگردان است. قبل از این هم زمانی که من منشی صحنه هزاران چشم به کارگردانی کیانوش عیاری بودم آقای هادی به عنوان دستیار کارگردان با این پروژه همکاری میکردند یا در کارهایی دیگر هم تجربه همکاری مشترک داشتیم. کار کردن با وی در این سریال تجربه بسیار خوبی بود. او کارگردانی سختکوش، متمرکز بر کار و فهمیده است. سال گذشته هم فیلم سینمایی «زندگی جای دیگری است» را به کارگردانی وی در جشنواره فجر دیدم. آقای هادی کارگردان آثاری مثل قرنطینه و یکی میخواد باهات حرف بزنه نیز بوده است.
تولید این سریال هم مثل بقیه کارهای نوروزی یا مناسبتی کمی دیر کلید زده شد، اما نکته جالبی که باعث میشد تا بدون دغدغه به کارمان ادامه دهیم، انرژی خوب گروه و تفکر منوچهر هادی بود که به ما میگفت قرار نیست رقابتی وجود داشته باشد و ما کار خودمان را پیش میبریم. همین فضا هم باعث شد نقش من با بقیه نقشهایی که تاکنون بازی کردهام متفاوت باشد. خودم هم نمیخواستم کاراکتری تکراری را ایفا کنم یا رگههایی از تقلید در نقش وجود داشته باشد. به طور مثال از حرکتهای زیاد دست در بازی این نقش پرهیز کردم.
بهنوش به واسطه درگیری بسیارش با فناوری، موقعیتهای خندهداری را برای بیننده خلق میکند. آیا این نقش، نقدی بر استفاده نادرست از فناوری و نداشتن فرهنگ کاربرد فضای مجازی توسط عدهای است؟
بله. متاسفانه در زندگی روزمره با آدمهایی رو به رو میشویم که همه زندگیشان شده است اینترنت و شبکههای اجتماعی. ما باید پیش از هر چیز فرهنگ استفاده از فضای مجازی را داشته باشیم. من مادری را دیدهام که حضورش در شبکهای مجازی باعث شد تا از همسرش طلاق بگیرد.
زندگی امروز بعضی از ما بر این بنا شده است که چند لایک داریم. لایکها شده است معیار سنجش انسانیت. گاهی در هر شرایطی فقط و فقط به عکس گرفتن فکر میکنیم. من کسی را میشناسم که برای گرفتن عکس فیسبوک به سفر میرود و این خیلی خندهدار است.
متاسفانه بعضی مواقع وقتی خانوادهها دور هم جمع میشوند، میبینیم که همگی تمرکزشان بر تلفن همراه یا تبلتشان است. البته معتقدم این تب هم کمی دیگر فروکش خواهد کرد، زیرا بیپایه و بیمنطق است. اما نمیدانم که چه تبعاتی را تا آن زمان به دنبال دارد. در خوب، بد، زشت هم به نقد این مسائل پرداختهایم. البته صرفاً نقد نکردهایم، زیرا بهنوش در پایان یاد میگیرد که باید از اینترنت چطور استفاده کند و کارکرد شبکههای اجتماعی چیست.
این سریال به تب زیبا شدن در خانمها و جراحیهای زیبایی زیادی که امروزه در جامعه رواج دارد هم اشاره میکند که در واقع آنها با هدف گرفتن تائید اجتماعی این کار را انجام میدهند و تبلیغات هم با هدف تأمین منافع عدهای دیگر انجام میشود.
ویژگیهای ظاهری بهنوش مثل استفادهاش از کلیپس و نظایر این با چه هدفی برای نقش تعریف شد؟
استفاده از کلیپس و فرم بستن آن در وهله اول باعث میشد تا سنم بالاتر نشان دهد و در قصه هم سن او باید بیشتر نشان داده میشد. از طرفی هم برای خودم این نحوه بستن کلیپس که اتفاقا در جامعه هم رواج دارد و به چشم مد به آن نگاه میشود، همیشه خندهدار بود. در واقع این کار اشارهای به پدیده «کلیپسف» در جامعه دارد (با خنده.)
فکر نمیکنید همین ویژگی، نقش بهنوش را به سمت تیپیکال سوق داده است؟
نه. سریال «خوب، بد، زشت» کار کاملا رئالی است. من پیش از بازی این نقش به آن بسیار فکر کردم. بهنوش را از همان ابتدا شخصیت بسیار مهربانی دیدم. از جمله آدمهایی سادهدل و بی تکلفی که از وضع موجودشان راضی نیستند. بهنوش دلش میخواهد غواصی و اسکی کند، احساس میکند از زندگی جا مانده و خیلی زود بچهدار شده است. غمی همیشگی در زندگی با او همراه است. من عمق این کاراکتر را این طور دیدم. دوستش داشتم و با آن ارتباط برقرار کردم. فکر میکنم مخاطب هم دلش به حال این شخصیت میسوزد. خوشبختانه بسیاری از دوستان و همکارانم هم که با من تماس میگیرند میگویند که شدهای بهنوش سریال «خوب، بد، زشت» و نقشت باورپذیر در آمده است.
از تشابه اسمی نقش با اسم خودتان نگران نشدید، زیرا ممکن است بیننده ویژگیهای بهنوش سریال را به بهنوش بختیاری نسبت بدهد؟
من ابتدا با این قضیه مخالف بودم. اما به دلیل این که تعداد پرسوناژهای سریال زیاد بود این شباهت اسمی به نفع کار تمام میشد. زیرا مدام در داستان، شخصیتهای جدید و قصههای فرعی ایجاد میشود و بنابراین تا بیننده بخواهد جایگاه آنها را پیدا کند اسمها را فراموش میکند. ضمن این که تعداد قسمتهای سریال هم کم است و بنابراین کار او سختتر هم میشود. بارها شده است سریالهایی با تعداد قسمتهای کم را دیدهام و هنگام پخش نام نقشها را گم کردهام. اما اگر قرار بود سریال طولانی باشد و قسمتهای زیادی داشته باشد قطعا با این قضیه مخالفت میکردم.
حضور و رابطه مستمر شما با تلویزیون نشان میدهد که به این مدیوم نگاه ویژهای دارید؟
من عاشق تلویزیون هستم و این را همه میدانند. معتقدم بازی ام در قاب تلویزیون بهتر میشود. هرچند سینما را هم دوست دارم. به شرطی که نقش خوبی وجود داشته باشد.
برای آینده کاریتان در سال جدید تصمیمی گرفتهاید؟
دلم میخواهد در قالب نقشهای طنز باقی نمانم و در کارهای متفاوتتری بازی کنم. اگر پیشنهاد نقشی متفاوت داشته باشم که خیلی خوب است و استقبال میکنم و اگر هم نه شاید خودم آستین بالا بزنم.
حرف پایانی؟
فضا و شرایط کاری این سریال بسیار رویایی و خوب بود. همه بچههای گروه با هم همدل و همراه بودند. بدون اغراق بینظیرترین گروهی که تا به حال با آنها همکاری داشتهام، بود و هر چقدر از همکاری با مجموعه عصر پاییزی ناراضیام، از حضورم در «خوب، بد، زشت» رضایت دارم. باید از همه گروههایی که برای تولید یک سریال زحمت میکشند و شاید کارشان کمتر دیده میشود تشکر کنم.
اخبار فرهنگی - جام جم
ویدیو مرتبط :
اخ جون فردا میاد به افتخار این فیلم بزن لایک قشنگه رو
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
دردنامه بهنوش بختیاری؛ این قدر با آبروی بقیه بازی نکنید!
بهنوش بختیاری بازیگر سینما و تلویزیون با انتشار دردنامه ای از شایعه هایی که اخیرا درمورد او منتشر شده، انتقاد کرد.
متن کامل این یادداشت را در ادامه می خوانید.
نمی دانم این نوشته را باید چگونه آغاز کنم؟ نمی دانم؟! نمی دانم باید با اشک شروع کنم یا با بغض یا با فریاد یا ... نمی دانم؟! این قدر مستاصل و آزرده ام که نمی دانم چه بگویم. انگار دیگر فقط خداست که صدای ما را می شنود. انگار فقط و فقط اوست و همه در گوش هایشان پنبه گذاشته اند و هرچه می خواهند انجام می دهند بدون اینکه نگرانی ای از عواقبش داشته باشند.
ای داد و بیداد. ای داد و بیداد از شمایی که هرچه می خواهید می کنید و کک تان هم نمی گزد! ای داد و بی داد از شمایی که بارها خواهش من و امثال من را دیده اید و باز هم دوست دارید به زندگی خصوصی ما سرک بکشید! ای داد و بیداد از شمایی که وقتی سوژه ای ندارید درباره دیگران دروغ پردازی می کنید و به این هم فکر نمی کنید که این دروغی که از سر تفریح و بی خبری گفته اید شاید زندگی کسی را به خطر بیندازد.
ای داد و بیداد از شمایی که تفریح تان شده به لجن کشیدن عده ای که فکر می کنید به همین راحتی آمده اند شاید ستاره ای شده اند در رسته کاری خودشان! ای داد و بیداد از شمایی که برای خودتان می برید و می دوزید و... خدایا لااقل تو صدای دردمند مرا در این روزهای عزیز بشنو به حق همان امام بزرگی که جانش را در راه آرمان هایش داد تا امثال من امروز بفهمند که اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید.
دریغ از شمایی که خودتان را پیرو حسین(ع) می دانید و برایش عزاداری می کنید اما در همان مجالس ما را هم نُقل نَقل خودتان می کنید که مثلا شنیده ای فلانی را در فلان جا گرفته اند و... و انگار نمی دانید که ای دل غافل ما اصلا که هستیم که بخواهیم در چنین مجالسی درباره مان صحبتی پیش بیاید. ای داد و بیداد از شما.
چند سال پیش تعدادی از عکس های شخصی و خانوادگی من را مثل خیلی دیگر از هنرپیشه ها روی اینترنت گذاشتند و برای هم با گوشی های موبایل شان بولوتوث کردند و مثلا من را در یک میهمانی دیدند. این که چه؟ این به چه کار شما می آید؟ پس ماجرای حریم خصوصی و احترامی که دین ما برای دیگران قائل شده چه می شود و هزارتا سئوال دیگر از این دست. خدا می داند که این اتفاق چه دردسرهایی را برای من بوجود آورد که الان هم که به یادشان می افتم ناراحت می شوم
خدا را شکر در همان روزها با همکاری نیروی محترم انتظامی بخشی از مشکلاتم حل شد، اما آنهایی که باید هیچ وقت پیدا نشدند تا بشود مجازاتشان کرد. اصلا اگر هم پیدا می شدند مجازاتشان چه فایده ای داشت وقتی همه مان در این چرخه بیمار مشارکت می کنیم.
قبل از هر اظهار نظری لطفا همین الان به حافظه گوشی های موبایلتان سری بزنید و ببینید چندتا از این دست فیلم ها و عکس ها را دارید و بعد سر و صدا راه بیندازید. حالا امروز شایعه درست کرده اند که فلانی را به همراه دیگرانی که شاید ورزشکار بوده اند در میهمانی ای در لواسان آن هم در روزهای نزدیک به ماه محرم گرفته اند.
با این یکی چه کنم؟ با این تهمتی که خودم هم تا همین چند روز پیش از ماجرایش خبری نداشتم. منی که لااقل به شعائر دینی ام در حد و اندازه خودم احترام می گذارم آیا باید اینگونه مورد سئوال بروم؟! فکرش را بکنید سر صحنه فیلم جدیدتان هستید و همسرتان هم در مسافرت به سر می برد. ناگهان به شما زنگ می زند و از آن طرف تلفن تمام ماجرا را تعریف می کند که مگر تو سر کار نبودی و این اخبار چیست و... باقی اش ماجراهایی است که می توانید خودتان حدس بزنید.
چرا باید با اعصاب و روان یک خانواده این طور بازی شود که حتی کار پدر و مادرم به بیمارستان کشیده شود. ای داد و بیداد از شما که ندانسته در مورد دیگران قضاوت می کنید. دیگر نمی دانم چه باید گفت تنها امیدوارم و تقاضا دارم از هر مسئولی که به این ماجرا رسیدگی کند و البته یک تقاضای بزرگ هم از شما مردم دارم.
اینکه این قدر به راحتی با آبروی بقیه بازی نکنید فقط به جرم اینکه مثلا فلانی هنرپیشه است و شما فکر می کنید آدم بی دین و ایمانی است. هرچند که بعد از همه این اتفاقات فکر می کنم این تقاضا مثل آب در هاون کوبیدن است و بس. و همین می شود که تنها برایم یک کار می گذارد که داد و بیدادم را پیش خداوند بزرگ ببرم تا شاید او به داد دل امثال چون منی برسد.... / خبر آنلاین