فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

بازیگران کتابخوان انگشت شمارند


هفته کتاب سپری شد و نمایشگاه کتاب هم به پایان رسید. ما نیز سراغ برخی از چهره‌های تلویزیونی برویم و از آن‌ها درباره مطالعه و کتابخوانی سوالاتی را بپرسیم.

خبرگزاری صبا: هفته کتاب سپری شد و نمایشگاه کتاب هم به پایان رسید. ما نیز سراغ برخی از چهره‌های تلویزیونی برویم و از آن‌ها درباره مطالعه و کتابخوانی سوالاتی را بپرسیم.

از این هنرمندان سوالات مشخصی پرسیدیم و جواب‌های متفاوتی گرفتیم که در ادامه خواهید خواند.

1- آخرین کتابی که خواندید چه بود؟

2- کدام کتاب بیشترین تاثیر را بر زندگی‌تان گذاشته است؟

3- جمله خاصی از کتابی در ذهنتان هست که گوشه‌ای آن را یادداشت کرده باشید یا به آن رجوع کنید؟

4- اساسا یک بازیگر چقدر باید مطالعه داشته باشد؟

5- چرا هنرمندان ما کم کتاب می‌خوانند؟

6-نویسنده مورد علاقه‌تان چه کسی است؟

7-اقتباس مهمی در سینمای ایران یا جهان دیده‌اید که خیلی آن را دوست داشته باشید؟

عبدالرضا اکبری: پدرخوانده بهترین اقتباسی بود که دیدم

بازیگران کتابخوان انگشت شمارند

1- آخرین کتابی که خواندم در رابطه با تاریخ معاصر ایران به اسم «خاطرات فردوست» بود. البته با توجه به این‌که در سریال «معمای شاه» حضور داشتم کتاب‌های تاریخی بسیاری به دستم رسید که در رابطه با زندگی شاه و خاطرات او بود که خواندم.

2-کتاب‌های زیادی خوانده‌ام که در زندگی‌ام تاثیرگذار بوده است مثل اکثر رمان‌های اسماعیل فصیح ؛«داستان جاوید»، «دل کوه» و «ثریا در اغما» اما کتاب خارجی که فیلم‌هایش را هم دوست داشتم «پدرخوانده» است، در واقع اول فیلم‌هایش را دیدم و بعد مشتاق شدم که کتابش را بخوانم و برای من بسیارجذاب بود. پیشنهاد من این است کسی که این فیلم را دیده حتما کتاب آن را هم بخواند چون بسیار بی‌نظیر است.

3-در کتاب «پدرخوانده» یک جمله کلیدی وجود دارد که از جانب دونکورلئونه گفته می‌شود که پشت آن رعب و وحشت وجود دارد و انسان را می‌ترساند در واقع هر جایی را که می‌خواهد تصرف کند و به او می‌گویند که به دست آوردنش مشکل است. او جمله معروفی دارد که می‌گوید:« پیشنهادی بهش میکنم که نه نگه» یعنی همه چیز را با پول می‌خرد.

4- مطالعه باید هر روز باشد ما به واسطه کارمان مجبور هستیم به کتب مختلف مراجعه کنیم غیر از آن برای جهان‌بینی خودمان و بالا بردن تجربیاتمان هم لازم است که کتاب بخوانیم. ادبیات مختلف کشورها می‌تواند به پیشرفت ادبیات ما هم کمک ‌کند. کسانی که قلم دست می‌گیرند با تاثیرگرفتن مکاتب می‌توانند راه جدید را برای خودشان پیدا کنند.

5-بستگی به مشغله کاری هنرمندان دارد که چقدر کتاب می‌خوانند، مشکلات معیشتی هم دخیل است. آدم باید از نظر اقتصادی و خانوادگی آرامش داشته باشد تا بتواند کتاب بخواند و ورزش کند یا حتی فعالیت‌های فوق برنامه داشته باشد.

6-من کتاب‌های محمود دولت آبادی را خیلی دوست دارم. فیلمنامه‌های بهرام بیضایی هم از نظر من کتاب‌های بسیار خوبی است.

7- در جهان اقتباس‌های زیادی را شاهد بودیم که به وقایع و مسائل مخلتف پرداخته است مثل «بربادرفته» که مساله بردگی و دوران جنگ و یک داستان عاشقانه زیبا را هم در کنارش مطرح می‌کند.کتاب «دکتر ژیواگو» نوشته بوریس پاسترناکیا تایتانیک و کتاب‌های دیگری هم هستند که اقتباس‌های خوبی شدند که متاسفانه حضور ذهن ندارم.



آرش مجیدی: مطالعه بسیار به بازیگری کمک‌کننده است

بازیگران کتابخوان انگشت شمارند

1-کتابی که درحال حاضر مشغول خواندن آن هستم «صداهای آرمان‌شهر» نوشته سوتلانا اکسیویچ است.

2- همه کتاب‌ها به نوعی تاثیرگذار است و معمولا یک آدمی براساس فهمش با یک کتابی ارتباط برقرار می‌کند و از آن کتاب در زندگی‌اش بهره می‌برد.

 نمی‌توانم کتاب خاصی را اسم ببرم اما رمان‌های روسی را مثل داستایوفسکی، تولستوی و رومن گاری دوست دارم. اصولا این افراد نویسنده‌های توانایی هستند و نگرششان به انسان جذاب است اما در کتاب خواندن نمی‌شود به نویسنده‌ای محدود شد. من هم می‌توانم آلبرکامو را خیلی دوست داشته‌باشم و هم بعضی از نویسنده‌های ایرانی را.

3- جمله‌ای است که می‌گوید:« خیلی از کتاب‌ها از روی زندگی‌ها نوشته می‌شود اما متاسفانه کم است زندگی‌هایی که بر اساس کتاب‌ها ساخته شود» این جمله‌ای است از نویسنده‌ای که مدت‌ها پیش خوانده بودم هنوز یادم مانده اما نویسنده‌اش را خاطرم نیست.

4- برای همه قشرها مطالعه لازم است اما برای بازیگر یکی از لازمه‌های آماده نگه داشتن ذهن خلاق است. من معتقد هستم که یک شیوه از بازیگری کتاب خواندن است زیرا به تو امکانی را می‌دهد که در فضای آدم‌های دیگر قرار بگیری و با آنها زندگی کنی و این بی‌نهایت به شغل ما کمک‌کننده است.

5- هنرمندان ما نسبت به بقیه بیشتر کتاب می‌خوانند. اتفاقی که متاسفانه وجود دارد این است که سرانه مطالعه ما کم است و هرسال هم کمتر می‌شود. واقعیت این است که خواندن روزنامه را نباید جزء سرانه مطالعه حساب کرد. یک برهه‌ای از تاریخ به خاطر اتفاقاتی که می‌افتاد مردم ما روزنامه‌خوان شدند و اخبار را از روزنامه‌ها پیگیری می‌کردند و درنهایت این به سرانه مطالعه کمکی نکرد. این مساله مربوط به هنرمندان نیست این یک اتفاق درونی است و این اتفاق باید در فرهنگ ما وارد شود. نیاز به سرمایه‌گذاری دارد و باید یک پروسه طولانی طی شود تا نتیجه‌اش سال‌ها بعد برداشت شود.

6- نویسنده مورد علاقه من داستایوفسکی است و کتاب‌هایش را خیلی دوست دارم.

7- متاسفانه اقتباس خیلی خوبی ندیدم که بخواهم نام ببرم. شاید کارهایی که ازشکسپیر ساخته شد اقتباس‌های خوبی بود البته شاید این خوب بودن به معنی این است که با سلیقه من هماهنگ است اما درکل معتقد هستم که اقتباس‌های سینما اتفاق خوبی نیستند یعنی اقتباس عین به عین خوب نیست مثلا وقتی کتابی مثل «کوری» را می‌خوانی جذاب‌تر از زمانی است که فیلمش را می‌بینی در واقع آن حس و حال را به تو نمی‌دهد یا حتی رمان «سبکی و سنگینی بار هستی» که جذاب‌تر و عمیق‌تر از فیلمش است.



نیکی مظفری:پدر و مادرم مشوق اصلی کتاب خواندن من هستند

بازیگران کتابخوان انگشت شمارند

1- آخرین کتابی که خوانده‌ام «تاریخ و سیر تحولات پوشاک در ایران» است. به این دلیل که این روزها به شدت طراحی لباس را دنبال می‌کنم و کلاس‌های دانشگاهی طراحی لباس می‌روم و راجع به پوشاک و پوشش و طراحی لباس تحقیق می‌کنم. سال‌ها کار طراحی صحنه و لباس انجام می‌دادم اما از زمانی که در بازیگری به صورت حرفه‌ای متمرکز شدم آن کار را کنار گذاشتم اما در حال حاضر دوست دارم کنار بازیگری این کار را هم دنبال کنم.

2- من اصولا آدم کتابخوانی هستم دلیلش هم این است که تخیل و شخصیت‌پردازی‌هایی که در کتاب وجود دارد را دوست دارم. به خاطر همین در ژانرهای مختلفی اعم از تاریخ، جامعه‌شناسی، خودشناسی، روانشناسی و رمان‌های خارجی و ایرانی مطالعه دارم و هرکتابی که می‌خوانم چیزی به من اضافه می‌کند. بنابراین نمی‌توانم بگویم کتابی خواندم که در ذهنم پررنگ‌تر شده است، همه کتاب‌هایی که خوانده‌ام پیام دارند و چیزی را به من آموختند.

3- یک جمله از یک کتاب بستگی به قبل و بعد آن اتفاق داخل کتاب دارد. جملات زیادی وجود دارد که در ذهن هر خواننده‌ای می‌ماند و مشخصا چیزی در ذهن ندارم که بگویم.

4-جدای از تحقیقم در زمینه طراحی لباس، من نمایشنامه‌های خارجی و ایرانی زیادی را هم می‌خوانم. در عین حال علاقه زیادی به کتاب حافظ و سعدی دارم و در طول روز سعی می‌کنم حافظ بخوانم و البته درست بخوانم. ما دارای ادبیات غنی هستیم و علاقه‌ام به ادبیات زیاد است. علاقه شخصی من این است که اشعار ایرانی و ادبیات ایرانی را بدانم و دنبال کنم.

5-هر بازیگری باید بسیار مطالعه داشته باشد زیرا یک بازیگر باید راجع به هر چیزی که پیرامونش اتفاق می‌افتد آگاه باشد این آگاهی را به‌وسیله رسانه‌ها، مطبوعات و کتاب‌ها می‌تواند به دست بیاورد. احساس می‌کنم هرچقدر هم مطالعه داشته باشم کم است و باز باید بیشتر مطالعه کنم.

6- تا جایی که می‌دانم و در اطرافم می‌بینم مطالعه در بین هنرمندان زیاد است. کارشناس نیستم که این مساله را تحلیل کنم اما نظر شخصی خودم این است که هر چقدر هم آگاه باشی باز هم کم است.

7- پدرم کتابخانه بزرگی دارد و من از زمانی که یادم است او کتاب می‌خواند. هم پدر و هم مادرم مشوق من در این مساله بودند و از قصه‌های کودکانه‌ای که پنج صفحه بوده کتاب خواندن را شروع کردم تا به امروز. ایشان همیشه من را به کتاب خواندن تشویق می‌کند. ما خیلی از اوقات به هم کتاب هدیه می‌دهیم و بارها اتفاق افتاده است که کتابی خواندند و بلافاصله به من توصیه کردند که بخوانم و من هم سریع شروع به مطالعه کردم.

8-من همه نوع ژانری می‌خوانم و سعی می‌کنم از نویسنده‌های شناخته شده بیشتر مطالعه کنم. راستش نویسنده خاصی در ذهنم نیست. اگر کسی را به عنوان نویسنده بگویم سلیقه‌ام را گفتم زیرا در این‌باره معتقد هستم که دنیای کتاب وسیع است و نباید به کتاب یا نویسنده‌ای خاص محدود شد. من به ادبیات و تاریخ ایران علاقه دارم در عین حال شاعران معاصر و نویسنده‌هایی که بنام شدند را هم قطعا پیشنهاد می‌کنم.



ملیکا شریفی‌نیا: کتاب «کوری» ساراماگو دوست داشتنی‌ترین کتاب من است

بازیگران کتابخوان انگشت شمارند

1-آخرین کتابی که خواندم کتاب یکی از دوستانم بود به اسم «چینه دان ترک خورده درناها» نوشته آرش سنجابی که هفته گذشته رونمایی شد و به من هدیه دادند.

2-کتاب‌های تاثیرگذار زیادی خواندم. مارکز و ریچارد باخ و همین‌طور کتاب‌های صادق هدایت که در کودکی برای من تاثیرگذار بودند مثل «قطره خون» و «بوف کور» زیرا این کتاب‌ها را در سنین مختلف مطالعه کردم و بیشتر درکشان کردم و متوجه شدم وقتی که سن آدم‌ها بالا می‌رود نگاهشان به کتاب‌ها هم عوض می‌شود و درک آدم بالا می‌رود. کتاب «کوری» ساراماگو دوست‌داشتنی‌ترین کتاب من است. مجموعه کتاب‌های صمد بهرنگی هم کتاب‌های تاثیرگذار است و واقعا بین این‌ها نمی‌توانم انتخاب کنم زیرا هرکدام تاثیرگذاری خودش را دارد.

3-جمله خاصی از کتاب خاصی در ذهنم نیست. من در کل سعی می‌کنم حرف اصلی کتاب را درک کنم تا این‌که بخواهم جمله‌ای از آن کتاب را برداشت کنم. دوست دارم چکیده هر کتابی را در زندگی‌ام استفاده کنم. کتاب هر سطرش مفهومی را به آدم انتقال می‌دهد اما در مورد فیلم‌ها این اتفاق برایم می‌افتد و گاهی یک جمله از یک فیلم در ذهنم ماندگار می‌شود به خاطر این‌که ارزش بصری فیلم بیشتر است.

4- جذاب‌ترین چیزی که در حرفه بازیگری وجود دارد این نکته است که ما یک‌بار به این دنیا می‌آییم و یک‌بار زندگی می‌کنیم اما بازیگری به آدم این امکان را می‌دهد که به جای افراد مختلف زندگی کنی و می‌توانی صدبار جای صد آدم مختلف زندگی کنی. می‌توانی هزاران تجربه را درک کنی در حالی که برای تو پیش نیامده است در نتیجه هر چقدر گستردگی دید وجود داشته باشد اتفاق بهتری در بازیگری‌ات می‌افتد. هر چقدر بیشتر مطالعه کنی و جامعه‌ات را بشناسی تاثیر مستقیمی روی کارت خواهد گذاشت.

5-خیلی از هنرمندان ما کتابخوان هستند و کسانی که من می‌شناسم زیاد کتاب می‌خوانند. من در خانواده هنری به دنیا آمدم. آنقدر در خانه ما کتاب وجود داشت که در کودکی یکی از تفریحات ما این بود که با کتاب‌ها اتاق درست کنیم. من در سینما عده معدودی را از نزدیک می‌شناسم اما از دور که می‌بینم یا در چند دقیقه مکالمه با دوستان متوجه می‌شوم که اهل کتاب هستند و امیدوارم که این اتفاق روزبه‌روز پررنگ‌تر شود.

6- ساراماگو یکی از نویسندگان محبوب من است اما نمی‌توانم مارکز را هم کتمان کنم که دوست دارم، ریچارد براتیگان هم با وجود مهجور بودنش قلم بی نظیری دارد.درعین حال موراکامی هم از نویسندگان مورد علاقه‌ام است. ما نویسندگان خوب بی‌شماری داریم بنابراین نمی‌توان بهترین را انتخاب کرد. به نظر من هرکسی که چیزی خلق کرده و موفق شده است به واسطه ذهن خلاقش باید ستایش شود. انسان هرچقدر بخواند و ببیند باز هم کم است زیرا هرکدام از این افراد دارای ذهن‌های خلاقی هستند و خوب است که ما به واسطه کتاب در جریان ذهن این افراد قرار بگیریم.

7- در این میان «قلعه حیوانات» انیمیشن خوبی شد. «کوری» از ساراماگون یک اقتباس بسیار خوبی بود اما «1984» اقتباس بسیار بدی بود. اتفاقی که در اقتباس «کوری» افتاد این بود که کاملا مومن به نوشته بود. سلیقه من این است که اقتباس کاملا به کتاب مومن باشد گرچه برعکس این هم وجود دارد و عده‌ای معتقد هستند که دید خود را بر اساس فلان کتاب باید ارائه داد. «عشق در سالهای وبا» را هنوز ندیدم که قضاوت کنم. من در 13 سالگی در جشنواره تئاتر فجر تئاتر هملت را که توسط یک گروه آلمانی اجرا شد دیدم این کار دو پرسوناژ داشت و آن‌ها با دو پرسوناژ هملت را جرا کردند. این تئاترکلی سر و صدا کرد، یادم است مادر من وقتی پنج ساله بودم تئاتر هملت را در نقش اوفلیا اجرا کرده بود و با هملت آشنایی داشتم اما آن کار را که دیدم حیرت کردم و برایم متفاوت بود.



فریبا نادری: کتاب‌های فریبا وفی را دوست دارم

بازیگران کتابخوان انگشت شمارند

1- در حال حاضر کتاب «زنده‌ام» به قلم معصومه‌آباد را می‌خوانم و چون روایت واقعی است دوست دارم و اساسا کتاب‌هایی را که با روایت واقعی نوشته شده است دنبال می‌کنم.

2-کتاب‌های فریبا وفی را دوست دارم زیرا احساس می‌کنم از زندگی خودش سر چشمه گرفته است و به زندگی خودم هم خیلی نزدیک بوده و توانستم با آن به خوبی ارتباط برقرار کنم.

3- تمام جملات کتاب‌های فریبا وفی در ذهنم است. مثل این است که از صفحه عکس بگیرم و در ذهنم حک شود.

4-اگر بازیگر هم نباشد به عنوان کسی که در قرن 21 زندگی می‌کند باید مطالعه داشته باشد برخی می‌گویند فرصت مطالعه ندارند، آن‌ها می‌توانند سی‌دی‌ها را بگیرند و گوش بدهند. من اگر فرصت نکنم کتاب بخوانم حتما شب‌ها رادیو را روشن می‌کنم و داستان گوش می‌دهم و این برایم یک عادت شده است. به نظرم همه باید کتاب بخوانیم وگرنه از آدم‌های اطرف و دنیا عقب می‌افتیم.

5
-کتاب‌هایی که در رابطه با رشته تخصصی‌ام بازیگری بوده خیلی کمکم کرده است ولی در مورد رمان و... چیزی یادم نمی‌آید.این موضوع در نمایشنامه هم اتفاق افتاده ولی در تلویزیون نبوده که از کتاب خاصی الگو بگیرم.

6-فریبا وفی را دوست دارم و اغلب به کتاب خواندن علاقه زیادی دارم و سعی می‌کنم زیاد مطالعه کنم.



مسعود ضابطیان: با کتاب متحول نمی‌شوم!

بازیگران کتابخوان انگشت شمارند

1-کتاب «همینگوی خبرنگار».

2-من اساسا آدمی نیستم که با یک چیز خاص سریع تحت تاثیر قرار بگیرم. کتاب‌های محبوب زیادی دارم اما نه این‌طور که با یک کتاب متحول شوم و مسیر زندگی‌ام عوض شده باشد.

3-بعضی از کتاب‌های تاثیرگذاری که خوانده‌ام برای سال‌ها پیش است و به خاطر سن و سالم بعضی از کتاب‌ها به خاطر نوع ادبیاتش برایم تاثیرگذار مثل «جزیره»، «بانو با سگ ملوس» آنتوان چخوف «سو و شون» سیمین دانشور، «کلیدر» محمد دولت آبادی که مجموعه‌ای از کتاب‌هایی است که من دوست داشتم.

4-این‌که در کتابی جمله‌ای خوانده باشم و برای من تبدیل به جمله کلیدی شده باشد را تجربه نکردم اما جمله محبوبی دارم از کریستین بوبن که از او پرسید بودند چه چیزی به زندگی‌ات معنا می‌دهد و او گفته بود: « این سوال غلط است زیرا زندگی که معنا نداشته باشد زندگی نیست» من از این جمله استفاده می‌کنم.

5-مطالعه برای هر حرفه‌ای اهمیت بسیاری دارد مخصوصا وقتی قرار است با مردم روبه‌رو شوی طبیعی است که باید واژه‌هایت را از لابه‌لای کتاب‌ها پیدا کنی و خوب بخوانی و خوب بنویسی.

6-هنرمندان هم مثل هر حرفه دیگری کسانی هستند که بعضی از آن‌ها کتاب می‌خوانند و کسانی هم هستند که لای کتابشان را باز نکردند با این حال پاسخ سوال شما پاسخ مشخصی ندارد. من دوستانی دارم که جزو جماعت بازیگر و فیلمساز و اهالی موسیقی هستند و بسیار اهل مطالعه‌اند اما در مقابل دوستانی هم دارم که کتاب نمی‌خوانند. اولا زمانی می‌توانید بپرسید که هنرمندان چقدر کتاب می‌خوانند که بدانید هنرمندانتان چه کسانی هستند وقتی یک تحقیق آماری انجام بدهید بر مبنای آن می‌توانید بگویید که کتاب می‌خوانند یا نمی‌خوانند یا هنرمندان ما کتابخوان هستند یا نیستند. وقتی این آمار در دست نیست من هرچه بگویم یک حرف بی پایه و اساس است که در نهایت نمی‌توانم از آن دفاع کنم.

7-نویسنده ایوان کلیما را دوست دارم و معمولا مطالبش را دنبال می‌کنم همین‌طور آلندو باتن که نویسنده‌ای است که معمولا منتظرم کتابی از او چاپ شود.

8-معمای آقای لیپلی اقتباس خوبی بود که بر اساس کتابی جنایی بود وقتی ساخته شد به معدود اقتباس‌هایی بود که نسخه سینمایی‌اش جذاب‌تر شد.



بیژن بیرنگ: من از کتاب خواندن متنفرم!

بازیگران کتابخوان انگشت شمارند

بیژن بیرنگ؛کارگردان نام آشنای سال‌های دور تلویزیون است. خاطره‌های ما از او برمی‌گردد به دهه 70 و سریال‌های پرمخاطب«خانه سبز» و «همسران» که نگاه متفاوتی از زندگی خانواده‌های ایرانی را به تصویر می‌کشید اما در در هفته کتاب با او گپی زدیم که حرف‌های جالبی را از او درباره کتاب و کتابخوانی شنیدیم. او یکی از هنرمندانی است که علاقه‌ای به کتاب خواندن ندارد و در این زمینه جهان‌بینی خاص خود را دارد که در ادامه حرف‌های او را می‌خوانید.

من کتاب‌های دانشگاه را هم نخواندم!

شاید گفت‌وگو با من مناسب نباشد زیرا من از کتاب خواندن متنفرم. من از کلاس یازدهم به بعد کتاب نخواندم. کتاب‌های دانشگاه را هم نخواندم. من از کتاب زده نشدم و نمی‌گویم که حرف من درست است اما عقیده من این است که معتقدم همه چیز را باید دید. باید خود فرد تجربه کند و باید کشف و شهودی یاد بگیرد.

من درباره کتاب‌هایی راجع به مسائل انسانی حرف می‌زنم و قطعا کتاب‌های مهندسی و پزشکی شامل حرف‌هایم نمی‌شود. آدم باید نگاه کردن را یاد بگیرد از کنار ماجراهای زندگی ساده نگذرد زیرا هر انسانی خودش یک کتاب است، تلویزیون یک کتاب است، تصادف یک کتاب است،یک حادثه یا یک خبر در روزنامه کتاب است. این‌ها به انسان جهان بینی می‌دهد.

نگاه من به مطالعه نگاه طلبگی است

کتاب‌های ما یک‌سری سوژه‌های واحد است مثل عشق، حسادت، هستی،کائنات یا خداوند که اغلب تکرار می‌شود و هر نویسنده‌ای آن را با سبک و سیاق خودش نوشته است. از عشق میلیون‌ها کتاب نوشته شده است و ما می‌خواهیم نگاه خودمان را بنویسیم. بسیار به تحقیق معتقد هستم اما تیمی باید بروند تحقیق کنند و ماحصل تحقیقشان را به ما بدهند تا استفاده کنیم. نگاه من به مطالعه یک چیز دیگری است؛ نگاه من یک نگاه طلبگی است. اگر بخواهم برنامه‌ای راجع به سرطان بسازم این می‌شود موضوع من برای تحقیق اما چون تنبل هستم کسانی مسئولیت مطالعه را به عهده می‌گیرند و نتیجه‌اش را به من می‌دهند.

دوره‌ای نیست که ما در هر زمینه‌ای بخواهیم مطالعه کنیم. گاهی می‌گویم حافظ و مولوی در زمان خودشان مگر چقدر کتاب خواندند؟ آن‌ها با وصل شدن به مرکز خلقت و کائنات چیزهایی به دلشان سرازیر شده است و خودشان مرجع شده‌اند. نگاه اشراقی به این موضوع دارم گرچه می‌دانم در هفته کتاب این‌ها را بگویم درست نیست.

مطالعه من نگاه کردن است ؛نگاه کردن به زندگی

مطالعه من نگاه کردن است ؛نگاه کردن به زندگی. این همه ارتباط‌های موفق و ناموفق بین زن و مرد می‌بینیم همه این‌ها به خودی خود کتاب است. خیلی‌ها فکر می‌کنند من روانشناسی خواندم درصورتی که من روانشناسی را تجربی و از مشاوران اطرافم یاد گرفتم. کتاب نخواندم اما فکر کردم و نگاه کردم و سعی کردم این جهان بینی را داشته باشم و با جهان بینی‌ام جلو بروم.

مشکل این است که در جامعه جهان‌بینی وجود ندارد و نمی‌دانیم دنیا را چطور ببینیم؟ من می‌گویم وقتی جهان‌بینی نداری وقتی فلسفه‌ای برای زندگی نداری هیچ‌کاره‌ای! منظورم از فلسفه کاملا با هدف متفاوت است، معتقد هستم هدف در مسیر به وجود می‌آید؛ وقتی نمی‌دانی از زندگی چه می‌خواهی و برای چه هستی و وجود داری هر قدمی که برداری اشتباه می‌شود، حتی کتاب خواندنت هم اشتباه می‌شود.

من نویسنده‌ها را نمی‌شناسم اما همیشه در تیمم افراد محقق زیادی داشتم. اگر بخواهم راجع به موضوعی تحقیق کنم احتمالا سه سال وقتم را می‌گیرد اما در کشور ما افرادی هستند که هرکدام در زمینه‌های مختلف متخصص هستند که می‌توان از آن‌ها استفاده کرد، این هم نوعی کتابخوانی است. روانشناسی یونگ را می‌توان با افرادی که یونگ را دوست دارند بررسی کرد.

ضروری نیست که آدم‌ها حتما کتاب بخوانند!

ما یک روزی در آمریکا می‌گفتیم نوع آموزش سیستم طلبگی است یعنی خودش انتخاب کند و دنبال موضوع برود و همیشه فکر می‌کردیم که روزی خواهد آمد که هر آدمی در خانه خودش یک کامپیوتر داشته باشد که به مرکز اطلاعات وصل باشد. امروزه حتی کامپیوتر هم نیست شما با یک تلفن همراه دسترسی به اطلاعات دارید و آن سیستم آموزش طلبگی دیگر نیاز به دانشگاه در خیلی از موارد ندارد و دانشگاه وقت گیر و کشنده روح انسان‌ها شده است.

این‌که آدم‌ها حتما کتاب بخوانند به نظر من ضروری نیست، فیلم هم یک کتاب است. ما در قدیم سه تفنگدار را می‌خواندیم حالا صد ورژن از این کتاب ساخته شده است. نگاهمان راباید به کتاب عوض کنیم .ما هنوز دغدغه‌های نوستالژیک داریم. مثل واژه کوچه باغ که برای کودکان ما ناآشناست، کتاب هم همین است. به طور مثال کسی که موسیقی می‌خواند زمینه‌های تحقیق و ابزار برای ساخت موزیک و یادگیری برایش وجود دارد. این تکنولوژی باعث شده است که کتاب کمرنگ شود اما زمینه مطالعه بازتر و نامحدودتر می‌شود.

نادیده گرفتن دنیای تکنولوژی کفران نعمت است

نباید دغدغه‌مان این باشد که چرا فلان کتاب در سه هزار نسخه چاپ شده است وقتی همان کتاب در اینترنت می‌رود بیشتر خوانده می‌شود چون شکل مطالعه تغییر کرده است اما به هر حال در هفته مبارکی قرار داریم و کاش هفته کتاب را یک جنس دیگری ببینیم. منظورم کتاب و چاپ نیست منظورم مطالعه است ، منظورم هفته آشنایی آدم‌ها با دیدن به اهدافی که برای مطالعه است. زمانی بود که شاعر اشعارش را در کتاب یا مجله چاپ می‌کرد اما حالا میلیون‌ها جوان اشعارشان را در اینستاگرام به اشتراک می‌گذارند و حتی کانال وجود دارد و خودشان تبدیل به رسانه شده‌اند. کتاب یک رسانه است اما زمانی که انسان رسانه می‌شود خودش عاملی است که تبدیل به کتابخانه‌های بزرگی می‌شود.خود این جوان که اطلاعاتش را به اشتراک می‌گذارد در جایی گیرنده است و در جایی فرستنده. این اتفاقات در دهه 70 یک رویا بود. به نظر من اگر فکر کنیم این اتفاقات در دنیای تکنولوژی بیهوده است کفران نعمت کرده‌ایم. علم تمام تلاشش را کرده است که این اتفاق بیفتد. روزی که من دانشگاه رفتم یک کتاب در زمینه نمایشنامه‌نویسی وجود داشت که فن نمایشنامه‌نویسی بود؛ این کل ماخذ ما بود. امروز با یک کلیک می‌توانید نظر میلیون‌ها نفر را راجع به نمایشنامه‌نویسی بدانید و مطالعه کنید.

نمی‌توان به زور به کسی تحمیل کردکه کتاب بخرد

مشکلات ما جای دیگر است و آن این‌که آدم‌ها زبان انگلیسی قوی ندارند و نمی‌توانند به اصل ماخذها دست پیدا کنند. کتاب اگر بخواهد رقابت کند باید با تمام رسانه‌ها رقابت کند و نمی‌توانی به زور به کسی تحمیل کرد که کتاب بخرد وقتی می‌تواند به راحتی دانلود کند. مثل این‌که ما نمی‌توانیم به مردم فشار بیاوریم که فیلم‌ها را بخرند و دانلود نکنند، پس باید دنبال راهکار دیگری باشم. اگر کتاب می‌خواهد باقی بماند باید این حقیقت بسیار بزرگ را قبول کند که رقبایش بسیار بزرگ هستند نمی‌تواند بنشیند و گریه کند که آمار کتاب خواندن پایین آمده است. ما در حال حاضر نویسنده‌های بزرگی داریم که در فضاهای مجازی می‌نویسند فقط چاپ نمی‌کنند اما نمی‌توانیم بگوییم که ما نویسنده نداریم و با هفته کتاب اتفاق بزرگی نمی‌افتد. اما در کل امیدوارم هفته کتاب خوبی داشته باشیم و در سال‌های آینده نگاه جدیدی به هفته کتاب داشته باشیم.



مرضیه برومند: هرکسی به عمق برود جلویش را می‌گیرند

بازیگران کتابخوان انگشت شمارند

1- من خیلی از كتاب ها را ورق می‌زنم و زمانی که نیاز پیدا می‌كنم كتاب را باز می‌كنم و دو سه فصل از آن را می‌خوانم. این‌كه یك كتابی را كامل و سریع بخوانم خیلی كم پیش می‌آید.

2- موضوعات متنوع و موضوعاتی كه به خاطر كارم باید تحقیق کنم را بیشتر مطالعه می‌كنم. راجع به اساتید ایران زیاد كتاب خواندم.كتاب‌های متنوعی را خواندم و ورق زدم ولی اگر وقت داشته باشم و رمان خوب به دستم برسد می‌خوانم.

3- درمیان نویسندگان ایرانی اسماعیل فصیح را خیلی دوست داشتم و كارش را دنبال می كردم و در دوره‌ای حتما كارهای محمود دولت آبادی را می خواندم. در میان نویسندگان خارجی آمریكای شمالی و جنوبی و نویسندگانی چون گابریل گارسیا ماركز و ایزابل آلنده را خیلی دوست دارم.

4-هركدام در یك مراحلی و در یك مقاطعی تاثیر گذاشته است. من به یاد دارم كه در زمان‌های خیلی دور كتاب «خرمگس»،«سووشون» و«جای خالی سلوچ» خیلی تاثیرگذار بود. در دوران دانش‌آموزی‌ام هم ادبیات شوروی را خیلی دوست داشتم.

5- هرگز نمی‌توانیم بگوییم مطالعه كافی است واقعا هر چقدر بخوانیم كم است ولی می‌دانم كه درصد مطالعه كم شده و من بازیگران انگشت شماری را دیده‌ام كه خوب مطالعه می‌كنند. به عنوان مثال میترا حجار را دیدم كه در زمان بیكاری‌اش فقط مطالعه می‌كرد که احترام من به او دو چندان شد از آن جهت كه آن‌قدر به مطالعه علاقه‌مند است و به‌روز پیش می‌رود.

6- با این فشاری كه روی حوزه نشر است و سانسورهای بیجایی كه اعمال می شود باید هم همین باشد. مگر سرانه تماشای تلویزیون ایران چقدر است؟یعنی بحث كتاب یا تلویزیون نیست هرجا بحث فشار یا سانسور یا ممیزی نادرست است همین اتفاق برایش می‌افتد.كاری می‌كنند كه مردم از عمق به سطح بیایند زیرا در سطح كاری به آنها ندارند و هر كسی كه به عمق می‌رود جلویش را می‌گیرند.


ویدیو مرتبط :
ویدئوی "روزهایی که نمی شمارند"

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

علت مكیدن انگشت در کودکان چیست؟



 

«مكیدن شست» یا انگشت، یكى از عادات رایج دوران كودكى است. این رفتار براى كودكان خردسال كاملاً طبیعى و عادى است، ولى اگر بعد از 6 سالگى باز هم كودك مبادرت به مكیدن شست كند، نیاز به درمان و رسیدگى دارد، زیرا موجب به هم ریختگى ردیف دندان ها، فك و آرواره مى شود.

 

پژوهش ها نشان مى دهند حدود 75 درصد كودكان خردسال (تا یك سالگى) مُشت یا انگشتان خود را در دهان مى گذارند و مى مكند. انجام این كار براى این گروه سنى از كودكان آرامش بخش، سرگرم كننده و لذت بخش است. به طور معمول، كودكان زمانى مبادرت به مكیدن انگشت خود مى كنند كه یا خسته اند، یا ناراحت اند و یا حوصله شان سر رفته است.

 

 

مکیدن انگشت

 

 

علت مكیدن شست

 

انگشت مكیدن طبیعى ترین پاسخ كودك هنگام رویارویى با فشار روانى، اضطراب و مشكلات هیجانى - امنیتى است. روان شناسان معتقدند براى درمان این رفتار در كودكان زیر 6-5 سال نباید عجله كرد، زیرا بسیارى از این گونه عادت ها به تدریج و با افزایش سن كودك كاهش مى یابند و به كلى از بین مى روند.

 

 

اما اگر كودك 7 ساله اى نتواند این عادت خود را ترك كند، والدین و اطرافیان او باید درصدد درمان او برآیند، زیرا ترك چنین عاداتى در سال هاى بعد (نوجوانى) بسیار دشوارتر مى شود. در صورتى این عادت را در زمره اختلال بررسى مى كنند كه تا سنین 16-12 ادامه داشته باشد. مطالعات نشان مى دهند كه در حدود 15 درصد كودكانى كه از 5 سالگى به بعد انگشت خود را مى مكند، دچار مشكلات عاطفى - هیجانى ناشى از ورود به مدرسه و دوره پیش دبستانى هستند. بیشتر این كودكان شدیداً به پدر و مادر و اطرافیان شان وابسته و متكى هستند.

 

 

زمانى كه كودك سعى مى كند رفتار مكیدن انگشت خود را تغییر دهد، والدین و اطرافیان او باید از این تصمیم او استقبال كنند و با حمایت ها و تشویق هاى خود او را كمك و یارى نمایند. حمایت روانى براى كودك امنیت پدید مى آورد و باعث مى شود كه كودك در ناملایمات و سختى ها از خود مقاومت بیشترى نشان دهد.

 

 

 

عوارض ناشى از مكیدن شست

 

مكیدن انگشت بعد از 6 سالگى مى تواند مشكلات جدى در زمینه دندان ها، لثه و آرواره به وجود آورد. مك زدن هاى با فشار كودك به شست یا انگشتش در طول روز و شب، موجب جلو آمدگى دندان ها و ناهنجارى هاى استخوان فك او مى شود. دندان هاى ردیف بالا به سمت بیرون كشیده مى شوند و دندان هاى ردیف پائین نیز به سمت داخل دهان كج مى شوند.

 

 

مکیدن انگشت

 

 

اما سؤال بسیارى از والدین این است كه چگونه مكیدن یك انگشت كوچك مى تواند موجب ناهنجارى شدید آرواره شود؟

 

علت آن است كه استخوان بندى كودك تا قبل از 8 سالگى بسیار نرم و شكل پذیر است. متأسفانه زمانى كه كودك به مدت طولانى انگشتش را مى مكد، در شكل ظاهرى آرواره خود تغییر به وجود مى آورد. اگر كودكى نتواند عادت شست مكیدن خود را تا قبل از آن كه دندان هاى دائمی ردیف جلویى او در نیامده ترك كند، ممکن است در مدت چند ماه فك و آرواره او آسیب جدى ببیند.

 

 

علاوه بر آن، مكیدن شست یا انگشت مى تواند موجب نارسایى هاى كلامى (تلفظ اشتباه حرف هاى «ف» و «و»)، اختلال در جویدن، نوك زبانى صحبت كردن، اختلالات گفتارى (مثل لكنت زبان ، مِن مِن كردن و...)، خرخر كردن و باز ماندن دهان كودك شود. از آن جایى كه بعد از چند سال مكیدن انگشت ، حالت آرواره و صورت كودك دچار به هم ریختگى مى شود، بر خودپنداره او نیز تأثیرى منفى خواهد داشت.

 

 

 

شیوه هاى درمان

 

بهترین زمان براى ترك عادات و مشكلات رفتارى كودكان (و از جمله مكیدن انگشت) هنگامى است كه خانواده (والدین كودك و اعضاى خانواده) تغییر و تحولى در پیش رو نداشته باشند و در آرامش خاطر به سر برند. مثلاً قصد تغییر منزل، تغییر مهد (یا مدرسه)، تولد نوزاد جدید، مسافرت، متاركه، فوت اقوام و... را نداشته باشند.

 

 

یكى از ساده ترین روش هاى رفتار درمانى كه بیشتر پدر و مادر و مربیان نزدیك كودك مى توانند با استفاده از آن عادت مكیدن شست در كودكشان را كاهش دهند، آن است كه ابتدا یك ماه درباره موضوع و علت قطع این عادت با كودك صحبت كنند. سپس نمودارى از پیشرفت كودك تهیه كنند و به وسیله چسباندن عكس هاى عروسكى، ستاره ها و كارت هاى آفرین بر روى آن، روند بهبودى كودك را نشان دهند. خوب است كه این نمودار بر روى دیوارى در دسترس كودك قرار گیرد و والدین از خود او براى چسباندن برچسب ها كمك بگیرند. در مرحله بعد، سعى كنند پایان هر هفته پاداش و جایزه اى براى ترك این عادت به كودك بدهند. جایزه مى تواند رفتن به پارك، تماشاى فیلم مورد علاقه كودك، یا بازى كردن با كودك باشد. در نظر داشته باشید ترك عادت در صورتى كه كودك با شما همكارى و همراهى نماید، بسیار آسان تر و راحت تر است. شما مى توانید از نظرات كودك در این ضمن استفاده كنید و به او اجازه دهید كه برچسب ها، ستاره ها و یا حتى نوع جایزه اش را خودش انتخاب كند.

 

 

مکیدن انگشت

 

 

روش دیگرى كه براى ترك مكیدن انگشت (شست) به كار مى رود آن است كه در طول روز ماده اى تلخ (البته بهداشتى ) به نوك انگشت كودك مى مالند تا كودك از به دهان گذاشتن انگشتش امتناع ورزد، و در طول شب نیز دستكش یا جورابى تمیز به دست هاى كودك مى كنند، تا مانع از این كار كودك شوند.

 

 

زمانى كه كودك سعى مى كند رفتار مكیدن انگشت خود را تغییر دهد، والدین و اطرافیان او باید از این تصمیم او استقبال كنند و با حمایت ها و تشویق هاى خود او را كمك و یارى نمایند. حمایت روانى براى كودك امنیت پدید مى آورد و باعث مى شود كه كودك در ناملایمات و سختى ها از خود مقاومت بیشترى نشان دهد. مثلاً والدین مى توانند با كودك بازى كنند، براى او كتاب بخوانند، با یكدیگر كاردستى بسازند و... . در این زمینه پدر و مادر مى توانند با ذوق و خلاقیت خود فرآیند ترك عادت را براى كودكشان هرچه آسان تر و راحت تر كنند. گروهى از والدین سعى مى كنند با تذكرهاى پى در پى خود این عادت را از سر كودك بیندازند. در حالى كه براى حذف عاداتى مثل مكیدن شست باید ابتدا علت اصلى این رفتار را پیدا كرد و آن گاه با از بین بردن آن درصدد بهبودى كودك برآمد. در موارد بسیارى، مكیدن انگشتان ناشى از نیاز كودك به آرامش و امنیت است. بدین منظور پدر و مادر و مربیان كودك مى توانند با استفاده از روش هاى زیر به كودك كمك نمایند تا بر این مشكل خود غلبه كند.

 

 

- هیچ گاه سعى نكنید براى ترك عادت كودك بر او فشار آورید، زیرا ممكن است موجب تقویت و تشدید عادت در او شود.

 

 

- به كودك كمك كنید تا روش هاى مقابله با تنش ها و فشارهاى روانى را یاد بگیرد، مثلاً با شما صحبت كند، به ورزش بپردازد، با دوستش صحبت كند و...

 

 

- سعى كنید دست هاى كودك را به نوعى مشغول نگه دارید. ( نقاشى بكشد، كاردستى بسازد، مجسمه هاى سفالى درست كند و....)

 

 

مکیدن انگشت

 

 

- شنیدن داستانى شیرین، ماجرایى افسانه اى و خاطره اى از دوران كودكى، موجب تسلى و آرامش خاطر كودك هنگام خواب مى شود.

 

 

- تماس بدنى (مثل نوازش كردن) موجب آرامش، امنیت و آسودگى كودك مى شود و او را از اضطراب و نگرانى رها مى سازد. سعى نكنید با مسخره كردن و شرمنده كردن كودك او را مجبور به ترك عادت كنید، زیرا این گونه رفتارها موجب خودكم بینى و احساس بى ارزشى در كودك مى شود.

 

 

- سعى كنید عواملى را كه موجب آزار روحى كودك مى شود، از بین ببرید.

 

 

- زمانى كه كودك انگشتش را مى مكد، با او بازى نكنید، او را بغل نگیرید و به او توجه نكنید. اما زمانى كه انگشتش را از دهانش درآورد، به او توجه كنید و او را نوازش كنید.

 

 

- انگشت مكیدن رفتارى ناخودآگاه است. پدر و مادر مى توانند با اشاره اى كوچك، كودك را نسبت به این حركت خود آگاه كنند.

 

 

- زمانى كه كودك انگشتش را مى مكد، او را جلوى آیینه ببرید.

 

 

- سعى كنید هیچ گاه دچار احساس ناكامى و شكست نشوید، زیرا این رویه را به فرزندتان نیز منتقل خواهید كرد.

 

 

- روش هاى آرام سازى عضلانى را با كودك تمرین كنید: تمرین هاى یوگا (تمرین هاى تخلیه هیجانى و شیوه درست نفس كشیدن)، تمرین آرام سازى، تنفس هاى عمیق و تمرین هاى رهاسازى عضلات