فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
انتقاد هوشنگ گلمکانی از نبود نام پانتهآ پناهیها در فهرست نامزدها
به گزارش خبرآنلاین، نام پانتهآ پناهیها که به دلیل بازی در فیلم سینمایی «نفس» مورد توجه مخاطبان قرارگرفته بود، در لیست نامزدهای دریافت سیمرغ بلورین دیده نمیشود.
هوشنگ گلمکانی نویسنده و منتقد سینما نیز در واکنش به نبود نام پناهیها در بین نامزدان دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن، مطلبی را در صفحهی اینستاگرامش منتشر کرد و نوشت:
«هیأت داوران جشنواره در یک تودهنی جانانه به حقیر، پانتهآ پناهیها را برای «نفس» حتی کاندیدای دریافت جایزه هم نکرد. بنده هم به تلافی، سپاس بلورین و تحسین طلایی شخصی خود را را یکجا برای بازی درخشان ایشان در این فیلم، از صمیم قلب تقدیمشان میکنم.»
گلمکانی پیشتر با انتشار یادداشتی سیمرغ امسال را متعلق به پناهیها دانسته بود و او را در این شاخه بیرقیب توصیف کرده بود:
«بازیگران تئاتر در فیلمهای امسال حضور فوقالعادهای دارند. یکی از درخشانترین بازیها از پانتهآ پناهیها است در فیلم «نفس» ساختهٔ نرگس آبیار که دو سال پیش، از مریلا زارعی هم آن بازی عالی را در «شیار صدوچهلوسه» گرفت. پناهیها از همان نخستین سکانس «نفس»، در نقش پیرزنی روستایی پرده را تسخیر میکند. یک پیرزن بهشدت آشنا و باورپذیر، فارغ از جلوهگریهای نمایشی مصنوعی.
ببخشید؛ شاید این یک پیشداوری باشد، اما بعید میدانم او رقیبی برای جایزهٔ بهترین بازیگر امسال داشته باشد.»
اخبار فرهنگ - خبر آنلاین
ویدیو مرتبط :
دکلمه پانته آ پناهی ها
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
پانتهآ پناهی ها: تئاتر را برای زندگی كردن دوست دارم
روزنامه اعتماد - شاید در نخستین صحنههایی كه از «نفس» میبینید، باورتان نشود پیرزن بداخلاق و غرغروی شصت و هفت، هشت ساله «نفس»، پانتهآ پناهیهای مهربان و دوستداشتنی است كه ٣٠ سال از نقش خود كوچكتر است. هر بازیگر كاربلدی میداند بازی در اینچنین نقشهایی جرات و البته قدرت ریسك بالا میخواهد و پناهیها بازی در چنین نقشی را قبول كرده تا به گفته خودش به نكات جالب و قابل كشف در هنر بازیگری دست یابد.
پانتهآ پناهیها نقش «ننهآقا» را عجیبترین و دور از ذهنترین نقشی میداند كه تا به حال بازی كرده است. برای توصیف نقشآفرینی این بازیگر در فیلم «نفس» میتوان به نقطه نظر هوشنگ گلمكانی، منتقد سینمای ایران و نقدی كه پس از جشنواره فیلم فجر نوشت، رجوع كرد. گلمكانی در بخشی از نظر خود اینچنین گفته بود كه «در همان نخستین سكانس، پیرزن روستایی پرده را تسخیر میكند. یك پیرزن بهشدت آشنا و باورپذیر، فارغ از جلوهگریهای نمایشی مصنوعی.»
پانتهآ پناهیها این روزها با فیلم «نفس» به كارگردانی نرگس آبیار در جشنواره جهانی فیلم فجر حضور دارد. با این بازیگر درباره جزییات نقش «ننه آقا» در این فیلم سینمایی به گفتوگو نشستیم.
در فاصله بین بازی در فیلمهای «مواجهه» و «آن مرد را نكشید» تا بازی در فیلم «خانوم» تینا پاكروان حدود ١٠ سال در سینما بازی نكردید. دلیل حضور نداشتن در طول این سالها در سینما چه بود؟
واقعیت این است كه از بازی در تئاتر لذت میبردم و دلم نمیخواست به سینما بیایم. از دنیای بازیگری سینما لذت نمیبردم و از داستانهایی كه پیرامون هنر بازیگری در سینما وجود داشت نیز خوشم نمیآمد. زمانی كه تازه وارد تئاتر شده بودم، پیشنهاد بازی در سینما به من داده شد. اما من خواستم كه اجازه دهند به جای بازی منشی صحنه شوم ولی در نهایت یك نقش هم بازی كردم. به این ترتیب بازی در فیلم «مواجهه» در كنار كار منشی صحنه بودنم اتفاق افتاد. بعد از این فیلم در سال ٧٩ در فیلم «آن مرد را نكشید» رفتم اما بعدها توقیف شد. همانجا بود كه تصمیم گرفتم دیگر بازیگری سینما نكنم و همزمان با بازی در تئاتر، پشت صحنه سینما بمانم. تا اینكه همكاری و دوستی دلنشینی بین من و تینا پاكروان سر فیلم «وقتی همه خوابیم» بهرام بیضایی شكل گرفت. بعد از آن تینا به من گفت من نقشی برایت در فیلم خودم نوشتهام و تو باید آن را بازی كنی و من هم قبول كردم.
در واقع با فیلم «خانوم» به كارگردانی تینا پاكروان به بازی برگشتید و آغاز موفقیتهای بعدی خود در عرصه بازیگری در سینما را به نوعی كلید زدید.
همین طور است. بعد از به پایان رسیدن بخش اول «سرزمین كهن» ساخته كمال تبریزی، حرفه منشی صحنه در سینما را كنار گذاشتم و تئاتر را جدی دنبال كردم. در همین زمان بود كه با كیارش اسدیزاده آشنا شدم و گفت كه فیلمنامه «گس» را نوشته و نقشی برای من نیز در نظر گرفته است و تاكید كرد كه اگر كمك نكنم، نمیتواند فیلم را بسازد. خلاصه با اصرار زیاد و البته توجه به این موضوع كه قرار بود صابر ابر نقش مقابل مرا را بازی كند، قبول كردم. در واقع بازی در این دو فیلم به شكل حرفهای برای من اتفاق نیفتاد و به واسطه دوستی با عوامل، كاملا دلی كار كردم.
برای هر دوی آنها هم جایزههایی گرفتید؟
بله. «گس» در ونیز جایزه مجموع بازیگران را گرفت و در جشنواره فجر در بخش فیلم اولیها برای فیلم «خانوم» جایزه ویژهای به من و امیر جدیدی داده شد.
در صحبتهای خود اشاره كردید بازی در سینما را از ابتدا خیلی دلی شروع كردید. حال سوال این است كه از چه زمانی بازیگری سینما را به عنوان یك حرفه جدی دنبال كردید؟
بعد از «گس»، كاوه سجادی حسینی از نقش زنی كر و لال در فیلم جدیدش «بوفالو» به من گفت و من هم برای بازی رفتم. البته بخش عمدهای از نقش در تدوین از دست رفت اما تجربه جالبی برای من بود. از آن فیلم به بعد ماجرای بازیگری به عنوان شغل جدیتر شد و حس كردم در كنار بازیگری به عنوان یك شغل، میتوان از كار در سینما هم لذت برد.
در ادامه هم بازی در فیلم «من دیهگو مارادونا هستم»، سریال «شهرزاد» و فیلم «آاادت نمیكنیم» را تجربه كردید تا اینكه در نهایت به فیلم سینمایی «نفس» رسیدید. اینطور نیست؟
بله، دقیقا همین مسیر را طی كردم.
در ادامه این مسیر از آشنایی خود با نرگس آبیار بگویید و توضیح دهید كه چرا برای بازی در نقش «ننه آقا» انتخاب شدید؛ در حالی كه از این نقش ٣٠ سالی كوچكتر بودید؟
روزبه سجادی حسینی، دستیار كارگردان، در جریان بازی من در فیلم «بوفالو» بود و من را به نرگس آبیار پیشنهاد داد. كارگردان هم معتقد بود حضور بازیگر همسن و سال «ننه آقا» در این پروژه با وجود شرایط سخت كاری انتخاب اشتباهی است و نیاز به بازیگر پرانرژیتری دارد.
پذیرفتن چنین نقشی سخت و البته جرات میخواست. از انجام چنین ریسكی در حرفه بازیگری نترسیدید؟
به عنوان كسی كه سالها در پشت صحنه كار كردهام، دقت و وسواس زیادی داشتم و میدانستم بازی در این نقش خیلی ریسك دارد. اما نترسیدم فقط كنجكاو بودم و جالب بود كه ببینم از پس كار برمیآیم یا خیر.
برداشت اولیه شما از نقش چه بود؟
«ننه آقا» به علت سن بالا و بومی بودن كاراكتر از من بسیار دور بود و همین موضوع در آغاز مرا هیجانزده كرده بود. از ابتدا به خانم آبیار هم گفتم از تمرین نمیترسم. تمرین كنیم و ببینیم این لحن و كلامی كه شما میخواهید در لهجهام وجود دارد یا نه و قرار شد بعد از این مرحله قرار تست گریم بگذاریم.
مجموع تمرینها با خانم آبیار چقدر طول كشید و تا چه حد موثر بود؟
برای رسیدن به نقش هم با خانم آبیار تمرین میكردم و هم با افراد زیادی همتیپ نقش آشنا شدم. بسیاری از افراد را میدیدم، صدای آنها را گوش میدادم و تازه بعد از یك هفته از فیلمبرداری كه تغییرات زیادی در گریم و بازی به وجود آمد، به این نتیجه رسیدیم كه ادامه دهیم.
در طول بازی برای شما پیش آمده بود كه بگویید ای كاش صحنهای را به گونه دیگری بازی میكردید؟
حتما پیش آمده. پیش از بازی در نقش «ننه آقا» در تئاتر، اتود كاراكترهایی كه سن بیشتر از خود بازیگر داشتند، میزدم. اما متوجه شدهام این قبیل نقشها نیاز به تمركز دارد. بعضی جاها سر فیلمبرداری به دلیل شلوغی صحنه، تمركز خود را از دست میدادم و الان كه فیلم را میبینم، میگویم ای كاش فلان جا را این طور بازی نمیكردم.
وقتی نخستین بار خودتان را در فیلم دیدید، انتظارتان از نقش همان بود كه داشتید؟
بازخورد بدی از نقش تا به حال نشنیدهام و ندیدهام اما خودم هنوز وقتی خودم را در فیلم میبینم تا حدی از دیدنش خجالت میكشم.
خجالت چرا؟
نمیدانم. من همیشه از نقشی كه بازی میكنم، خجالت میكشم و وقتی بازی خودم را میبینم به نظرم از همه بدتر هستم. به این معروفم كه بعد از تئاترهایم همیشه گم میشوم. مگر اتفاق خاصی بیفتد و مثلا ٣٠ اجرا رفته باشم تا من كمكم پیدا شوم. در سینما هم اساسا با شنیدن صدا و تصویر خودم اذیت میشوم. حال عجیبی است و وقتی خودم را روی پرده میبینم، از خجالت در صندلی فرو میروم!
دلیلش چیست؟
اساسا شخصیتی تا این اندازه برونگرا ندارم. پس آنچه بر پرده یا صحنه از خودم به عنوان بازیگر میبینم با من واقعی، كاملا متفاوت است. در عین حال اصلا حتی هنوز نمیدانم كه بازیگر خوبی هستم یا نه. فقط تلاش میكنم آنچه به من سپرده شده، با تمام توان انجام دهم و به دلیل سالها تجربهام در حرفه منشی صحنه، هنگام بازی دقت زیادی در بازیگری دارم و نكات اشتباه خیلی سریع برای من جلبتوجه میكند.
آیا الگویی برای رسیدن به كاراكتر «ننه آقا» داشتید؟ یا چه تمهیداتی برای نزدیك شدن به نقش انجام میدادید؟
خانم آبیار خانمی را میشناخت كه شبیه نقش بود. كاملا به شخصیت او اشراف داشت و میدانست چه رفتارهایی دارد. آن الگوی بخصوص را من هیچوقت از نزدیك ندیدم اما با كمكهای خانم آبیار با كاراكتر مورد نظر آشنا شدم و سعی كردم نقش را به او شبیه كنم. البته در لهجه الگوهایی داشتم كه از نزدیك میدیدمشان، به لهجههای قمیشان دقت میكردم و تكهكلامهای خاص را برمیداشتم.
به فیزیك انتخاب شده برای نقشتان چگونه رسیدید و تئاتر در این مسیر تاچه حد موثر بود؟
قطعا تئاتر برای رسیدن به این نقش، تاثیرگذار بوده است. همان روزهای اول من سه مدل راه رفتن یك پیرزن از خودم به خانم آبیار نشان دادم. چون الگوی راه رفتن و حالت پا را هرگونه كه انتخاب كنی به بقیه بدنت هم شكل میدهد. كارگردان هم یكی از آنها را انتخاب كرد. در ابتدا تصویر من از یك پیرزن، كسی به این فرزی نبود. زمان فیلمبرداری و اوقات بیكاری در یزد با همان تیپ «ننهآقا»، به دور و بر میرفتم و خانمهای پیری را میدیدم كه در باغها كار میكردند و فرز بودند و تند و چابك. چیزهای زیادی را از آنها دیدم و یاد گرفتم و در كل ذهنیتم نسبت به نقش تغییر كرد.
ارتباط با چهار تا بچه شیطان و بازیگوش كه بیشترین بازی را با آنها داشتید، چگونه شكل گرفت؟
وقنی وارد كار شدم، خانم آبیار به من گفت با بچهها جدی باش و بگذار تو را با گریم و لباس ببینند و به عنوان «ننهآقا» باورت كنند. روزهای اول ارتباطم با آنها تنها در دورخوانیها بود آن هم با لهجه. پس از دورخوانیها هم سعی میكردم سریع از محیط خارج شوم تا با آنها روبهرو نشوم. در یزد صبحها گریم میشدم. بعد از اتمام كار با همان لباس و اكسسواری كه داشتم به هتل میرفتم و بچهها من را همیشه با همان هیبت میدیدند.
یعنی همان اندازه كه در فیلم از شما حساب میبردند، در واقعیت هم همینطور بود؟
از آنجا كه «ننه آقا» كمی خشن و ترسناك است، فقط یكی از بچهها (چغاله بادوم) آن هم به دلیل كوچك بودن به «ننه آقا» نزدیك است. در واقعیت هم روژان بازیگر «چغاله بادوم» در موقعیتهای مختلف به من نزدیك میشد و خوشاخلاقی میكرد. به مرور با پیش رفتن كار، بچهها یاد گرفتند و پذیرفتند كه یك «ننهآقا»ای هست و یك خاله پانی و واقعا بین این دو فرق میگذاشتند.
از تجربه بازی كنار مهران احمدی به عنوان نقش مقابل بگویید.
در «نفس» همكاری حرفهای و دلنشینی میان من و مهران احمدی شكل گرفت. نقشهایمان به دل جفتمان نشسته بود، آن را درك كرده بودیم و با هم در این مسیر همدل بودیم كه تا چه حد «ننهآقا» و «غفور» آدمهای بدبختی هستند. در واقع داستان برای ما تبدیل به زندگی شده بود. جاهایی بود كه به عنوان بازیگر نیاز داشتم تا از درستی كارم مطمئن شوم و مهران احمدی به عنوان نقش مقابل به من قوت قلب میداد و مرا خاطر جمع میكرد. همیشه در تئاتر هم میگویم بخش مهمی از نقش به بازیگر مقابل برمیگردد. بعد از كارگردانی و متن، آنچه بازیگران را بر روی صحنه باورپذیر میكند، زندگی است كه بین بازیگران روی صحنه جریان پیدا میكند و اگر این زندگی بین هم بازیها به جریان نیفتد، دیگر برای مخاطب باورپذیر نخواهد بود یا حداقل به دل نمینشیند. من زندگی تئاتریام را مدیون كسانی بودم كه نقش مقابلم بودند و اگر آنها نبودند به تنهایی نمیتوانستم كاری انجام دهم. در واقع هنگام كار آنها را از خودم میدانم و فكر میكنم جمعی هستیم كه باید حال مشخصی را نشان دهیم و بازی كنیم. خوشبختانه تا به حال اتفاق نیفتاده با كسی همبازی شوم كه نتوانیم با هم ارتباط خوبی برقرار كنیم.
شما سال گذشته با سه فیلم «نفس»، «آااادت نمیكنیم» و «لاك قرمز» و با نقشهای متفاوت در جشنواره فیلم فجر حضور داشتید. برخلاف پیشبینی بسیاری از منتقدان و كارشناسان با وجود بازی خوب در فیلم «نفس» حتی جزو كاندیدای نقش اول هم نبودید. از این قضیه ناراحت نشدید؟
نه به هیچ عنوان.
خواهش میكنم صادقانه بگویید.
راستش را بگویم؟ اصلا نه. از قبل جشنواره همه به من میگفتند تو قطعا یكی از كاندیداهای امسال خواهی بود. اما همیشه معتقدم چیزی كه همه میگویند، اتفاق نمیافتد. البته وقتی میشنیدم كه از بازی در «نفس» تعریف میشود خیلی خوشحال میشدم اما همیشه نسبت به خودم از همه منتقدان بدتر و سختگیرتر هستم. هرزمان هم كه در تئاتر جایزهای گرفتهام، شرمنده بقیه شدهام و سر تعظیم فرود آوردهام. معتقدم جایزه گرفتن باری را بر دوش آدم میگذارد كه بسیار سنگین است. نقش «ننه آقا» كاملا متفاوت و سلیقهای است و خیلیها ممكن است بگویند اصلا چرا من چنین نقشی را بازی كردهام.
نقش خاصی هست كه دوست داشته باشید برای یكبار هم كه شده آن را بازی كنید؟
نقش خاصی نیست اما بازی در «جینگو» تورج اصلانی برای من به عنوان بازیگر، دنیای فانتزی داشت كه جالب بود و معتقدم در سینمای ما هنوز كم است و به نظرم تجربهاش برای بازیگران باید بسیار جذاب باشد.
آیا نقشی هم بازی كردید كه بگویید كاش بازی نمیكردم؟
تمام انتخابهایم در بازیگری دلی بوده و سعی كردهام، نقشهایی را انتخاب كنم كه برای خودم هم نكته جالب و قابل كشف داشته باشد. سال گذشته متاسفانه به خاطر كمك كردن به بعضی از دوستانم كه فیلم اولشان بود، نقشهایی را قبول كردم كه شاید اگر میخواستم از مقام یك بازیگر حرفهای به قضیه نگاه كنم، نباید آن را میپذیرفتم. در پایان سال كاری به این نتیجه رسیدم الان دیگر در موقعیتی نیستم كه هر كاری را قبول كنم و من كه همیشه وسواس زیادی در انتخاب نقشهایم در تئاتر داشتم، در سینما هم باید این وسواس را ادامه دهم تا دیگران هم جدی بگیرند. پس وقفهای برای خودم به وجود آوردهام كه بیشتر فكر كنم تا بتوانم انتخاب درستی كنم. همین طور بیشتر بخوانم و مطالعه كنم تا اگر بقیه از من انتظاری دارند، بتوانم انتظارات آنها را برآورده كنم.
بهترین نقشی كه تاكنون بازی كردهاید، كدام بوده است؟
هنوز در سینما نقشی كه فكر كنم با دیدن آن نتوانم ایرادی از آن نگیرم، اتفاق نیفتاده است اما از لحاظ حسی نقش «طوبی» در فیلم «خانوم» برای من فیلم اولی بوده است و عجیبترین و دور از ذهنترین نقش هم «ننهآقا» در فیلم «نفس» بوده است و در عین حال از جهت روانی كاراكتر «اعظم» در «لاك قرمز» برای من سختترین نقش به شمار میآید. در تئاتر اما فكر میكنم اگر خودم را هم بكشم نقش ماری در «ویتسك» برایم تكرار نمیشود و دیگر هیچ گاه در آن موقعیت و چنین نقشی قرار نخواهم گرفت. بازی كردن در نقش ماری كه نقش كاملا دراماتیكی است از شانسهای زندگیام بوده و به نظرم به معنای دقیق كلمه شاه نقش است.
كارگردانی رضا ثروتی هم تاثیر داشت؟
اگر رضا ثروتی نبود، شاه نقش نمیشد. او ماری را به شاه نقش تبدیل كرد. كارگردانهای مختلف دنیا مانند ورنرهرتزوك این داستان را كار كردهاند اما ماری در آنجا نقش دو را دارد.
با این حساب میشود گفت كه تئاتر را به سینما ترجیح میدهید.
تئاتر را برای زندگی كردن و لذت بردن ترجیح میدهم. در موقعیتی هستم كه به خاطر سابقهام هر تئاتری را نمیتوانم كار كنم كه من را راضی نگه دارد و به من لذت دهد. پس باید چیز جدیدی در نقش باشد تا قبولش كنم. البته ممكن است با توجه به اینكه سنم به عنوان یك بازیگر بالا میرود آنچه در تئاتر دوست دارم دیگر اتفاق نیفتد.
به عنوان آخرین سوال و به بهانه اینكه این روزها «نفس» در جشنواره جهانی فجر حضور دارد، به نظر شما بین فیلمهای خارجی كه از كارگردانان مطرح دنیا در جشنواره امسال حضور دارند، با كدام ویژگیهای منحصر به فرد میتواند در جشنواره مطرح شود؟
فیلم «نفس» اثر متفاوتی از ایران است كه میتواند سینمای ایران را به شكل جدیدی به دنیا معرفی كند. دنیای كودكانهای كه به شكل فانتزی گاهی با انیمیشن به تصویر كشیده و روایت میشود. قصه و درام عجیب و خاصی هم ندارد و تنها یك روایت ساده و كودكانه است. فكر میكنم اگر هركس ساده به تماشای این فیلم بنشیند، از تماشای آن لذت میبرد و به نظرم برای میهمانان خارجی میتواند جالب و نو باشد.
تصویر تمامقد از ایرانی قربانی جنگ
مهدی نادری، كارگردان: به اعتقاد من مهمترین ویژگی فیلم «نفس» این است كه ایران قربانی جنگ را كه همواره در مقام دفاع از خود برآمده به جهانیان توضیح میدهد. از سوی دیگر این فیلم برای من از این جهت دوستداشتنى است كه ساختارى ناتورالیستى دارد و فارغ از قصهگویی است. این اثر به خوبى مىتواند ایران را در حالى كه ناخواسته با پدیده جنگ روبهرو شده به دنیا نشان دهد. سینماى ناتورالیستی، قصهپردازی نیست اما زمینه به وجود آمدن ایده براى سینماى مدرن است. همین ویژگیهاست كه «نفس» را دوستداشتنى كرده است.
فیلم «نفس» یك اثر سینمایى جامعهشناسى است كه ایران بعد از جنگ را نشان میدهد. بهار، كودك نخبهاى است كه با یك دنیا امید و تلاش زندگی مى كند، اما یكباره به دلیل جنگ زندگیاش به پایان میرسد و به همین دلیل است كه عدهاى این فیلم را تلخ مىدانند چراكه انسان در این فیلم با حسرتهاى بزرگى باقى مىماند.
این فیلم شرح لطمههایی است كه از پدیده شوم جنگ بر ملت ایران وارد شده است. این فیلم توصیف زندگی خانوادههایى است كه با فقر و بىعدالتى مواجه بودند و حتى با جنگ هم تغییری در زندگی آنها رخ نمىدهد چراكه بدون هیچ چشمداشتی و تمامقد براى كشورشان ایستادند و تجربه تاریخی هر ایرانی نشان داده كه از این دست افراد در زندگی هریك از ما ایرانیان كم نبوده است.
فیلم، روابط انسانی در خانوادههای ایرانی را به بهترین شكل نشان میدهد و میتوان گفت كه این فیلم سینمایی هوای تازهای به پیكر سینمای ایران دمیده است و به خوبی میتواند سینمای ایران را در سیوچهارمین جشنواره جهانی فجر نمایندگی كند.
یك نكته هم باید در مورد كارگردانی این اثر بگویم و آن این است كه سینماى ایران با حضور فیلمسازان زنی چون نرگس آبیار قدرت ویژهاى مىگیرد.
بازیهای این فیلم هم قابل توجه هستند. بازى درخشان كاراكتر اصلی فیلم كه كودكى هشت ساله به نام بهار است در سینمای ایران كمنظیر است و به جرات مىتوان نام نخبه را بر ساره نور موسوی گذاشت. البته بازى پانتهآ پناهىها كمنظیر بود و معتقدم بازی این بازیگر تئاتر و سینما در جشنواره فیلم فجر مورد كملطفى داوران قرار گرفت.