فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

الناز حبیبی: می‌خواستند مرا از ایران ببرند!



الناز حبیبی چهره آشنایی دارد او نه به‌واسطه سریال سربه‌راه كه در ایام عید از شبكه پنج پخش می‌شد كه به‌خاطر سال‌ها حضورش در سینما و تلویزیون چهره شناخته شده‌ای است.

الناز حبیبی چهره آشنایی دارد او نه به‌واسطه سریال سربه‌راه كه در ایام عید از شبكه پنج پخش می‌شد كه به‌خاطر سال‌ها حضورش در سینما و تلویزیون چهره شناخته شده‌ای است. با اینكه او مدت‌هاست در حرفه بازیگری مشغول به كار است اما هنوز جوان است و خیلی‌ها فكر می‌كنند تازه به این عرصه آمده است. با الناز حبیبی درباره تمام این سال‌ها و نحوه ورودش به دنیای بازیگری حرف زده‌ایم. او درست مثل نقش‌هایش شخصیت آرامی دارد و می‌گوید به عشق بازیگری روزهایش را سپری می‌كند.

در 11سالگی بازیگر شدم
«سربه‌راه» پنجمین همكاری‌ام با آقای سلطانی و اولین تجربه بازیگری‌ام با ایشان بود. كلاس پنجم ابتدایی بودم كه در كانون پرورش فكری برای بازی در فیلم «دفترچه خاطرات» به كارگردانی آقای سلطانی انتخاب شدم. برای بازی در آن فیلم دنبال دختری سروزبان‌دار و بامزه می‌گشتند كه مرا انتخاب كردند (می‌خندد). با پدرم تماس گرفتند و پس از رضایت ایشان در 11سالگی وارد دنیای بازیگری شدم. پدرم به‌شدت طرفدار هنر است و از موسیقی تا سینما همه هنرها را دوست دارد، در زمینه بازیگری هم همیشه مشوق و همراهم بود و حتی تا 16سالگی سر كارهایم حاضر می‌شد.

الناز حبیبی: می‌خواستند مرا از ایران ببرند

بازیگری شغل نیست عشق است
بازیگری هرگز برایم شبیه شغل نبوده و نیست. من همیشه عاشق بازیگری بوده‌ام. به‌جرات می‌توانم بگویم اگر عاشق بازیگری نباشید حتی یك روز هم در این كار دوام نمی‌آورید. مثلا خواهرم حتی یك ساعت هم نمی‌تواند پشت صحنه یك فیلم یا سریال باشد و اعصابش خرد می‌شود. گاهی كه با من به پشت صحنه كارهایم می‌آید پس از مدت كوتاهی می‌گوید: «وای الناز كلافه شدم، خسته شدم، چقدر اینجا شلوغ پلوغ است، چرا همه اینقدر بدو بدو می‌كنند.»

تمام زندگی‌ام بر مبنای بازیگری و عشقم به این كاربناشده است. از مطالعاتم و جاهایی كه می‌روم و حرف‌هایی كه مورد علاقه‌ام است گرفته تا حتی درسی كه می‌خوانم. من فوق‌لیسانسم را در رشته تدوین گرفتم و در حال حاضر كارگردانی سینما می‌خوانم. فعلا تصمیمی مبنی بر كارگردانی یا تدوین ندارم و در این رشته صرفا به این خاطر درس می‌خوانم كه چیزهای بیشتری از دنیای سینما یاد بگیرم و به اطلاعاتم افزوده شود تا به بازیگری‌ام كمك كند. البته دوست دارم فیلم‌های كوتاه بسازم و خودم تدوین كنم اما درنهایت تمام این كارها را برای بازیگری انجام داده‌ام.

از صفر شروع كردم
وقتی یك كار جدید پیشنهاد می‌شود همه جوانب را می‌سنجم. ابتدا كارگردان و فیلمنامه و تهیه‌كننده برایم مهم است، سپس بازیگران و دیگر افراد گروه. البته مثل بعضی از بازیگران به اینكه پارتنر و نقش مقابلم چه كسی باشد حساس نیستم. مطمئنا دوست دارم فردی باتجربه و بازیگری خوب روبه‌رویم بازی كند اما هرگز فراموش نمی‌كنم خودم هم از صفر شروع كرده‌ام و همه از همان اول بازیگر مشهور، محبوب و كاربلد نیستند بنابراین اگر هم بازیگر مقابلم تازه‌كار باشد یا حتی كار اولش باشد چندان برایم مهم نیست.

حضور در سریال‌های نوروزی جذاب است
به‌نظرم اولویت همیشه با كیفیت است و مردم هم به سمت سریال‌های خوب می‌روند. مثلا سریال‌های «تا ثریا» یا «دردسرهای عظیم» در هیچ مناسبتی پخش نشدند اما چون كیفیت خوبی داشتند مردم هم از آنها استقبال كردند. البته منكر این موضوع نمی‌شوم كه سریال‌های مناسبتی به‌خصوص سریال‌های نوروز جذابیت‌های خاص خود را دارند و معمولا پربیننده می‌شوند ولی درنهایت سطح سلیقه و توقع مردم از سریال‌ها بالا رفته و كیفیت كار برایشان ملاك است. من هم به‌عنوان بازیگر در ابتدا به كیفیت كار اهمیت می‌دهم.

خوشبختانه واكنش‌ها به سریال «سربه‌راه» خیلی خوب بود و مردم این سریال را دوست داشتند. «سربه‌راه» قصه داشت و قصه شیرینش را به شكلی بامزه و جذاب روایت می‌كرد و همین باعث شد مردم این سریال و شخصیت‌هایش را دوست داشته باشند. نظرات بسیار دلگرم‌كننده بود و مردم حتی در مورد تیتراژ جالب سریال هم صحبت می‌كردند.

اینستاگرام آری فیسبوك نه
كاربران صفحه اینستاگرامم مدام از من می‌پرسند فیسبوك دارم یا نه كه از همین‌جا اعلام می‌كنم صفحه‌ای در فیسبوك ندارم اما در اینستاگرام حسابی فعالم و تا جایی كه بتوانم جواب كامنت‌ها را می‌دهم. اوایل سعی می‌كردم جواب همه كامنت‌ها را بدهم اما الان دیگر برایم امكان جواب دادن به یك میلیون كامنت وجود ندارد، اما باور كنید همه كامنت‌ها را می‌خوانم و تك‌تك‌شان برایم ارزشمند هستند. از هیچكدام از نوشته‌ها و متن‌های بلند به‌راحتی نمی‌گذرم و گاهی حتی شده با یك گل به این كامنت‌ها و محبت دوستان پاسخ می‌دهم.

با جان و دل نظرات مردم را می‌خوانم چراكه واقعا نظر و ایده‌های‌شان برایم مهم است و معتقدم ما برای همین مردم كار می‌كنیم و در درجه اول نظر آنها مهم است. گاهی حتی بعضی از دوستان مجازی برایم درددل می‌كنند و من هم شروع می‌كنم به درددل كردن با آنها كه خیلی وقت‌ها از این موضوع خنده‌ام می‌گیرد.

خانواده‌ام ایران نیستند
تقریبا تمام خانواده من در خارج از ایران و در كشور سوئد زندگی می‌كنند. با این حال به‌شدت كارهایم را دنبال می‌كنند و موقع پخش سریال‌هایم هر روز 20 نفری جمع می‌شوند منزل یكی از اقوام؛ یك روز خانه عمه‌ام، یك روز خانه دخترعمه‌ام، روز دیگر خانه خواهرم و... جالب اینكه زمان پخش سریال وقتی از چیزی خوش‌شان بیاد فورا به من زنگ می‌زنند كه مثلا اینجا چقدر بامزه بودی الناز یا این قسمت خیلی باحال است.

برادر منتقد من
معمولا از طرف خانواده‌ام در مورد كارهایم مورد انتقاد خاصی قرار نمی‌گیرم اما محمد یكی از برادرهایم كارهایم را با دقت دنبال می‌كند و اگر ایراد و اشكالی ببیند حتما عنوان می‌كند. مثلا می‌گوید «الناز اینجا خیلی بد دیالوگ گفتی» یا «در فلان سكانس بد بازی كردی عزیزم» ولی گذشته از شوخی من واقعا نظراتش را دوست دارم. برادرم تنها شخص از اعضای خانواده است كه علاقه‌اش به من موجب نمی‌شود ضعف‌های كارم در بازیگری را نبیند.

زندگی خارج از ایران؟! حتی نمی‌توانم تصور كنم
اینكه زندگی در ایران را انتخاب كرده‌ام ربطی به شغلم ندارد. من از آن دسته آدم‌هایی هستم كه اگر شش ماه پایم را از ایران بیرون بگذارم با گریه بازمی‌گردم و مثل آدمی كه سال‌های سال وطن را ندیده خاك ایران را می‌بوسم. حتی نمی‌توانم زندگی خارج از كشورم را تصور كنم و برایم غیرقابل تحمل است در شهری زندگی كنم كه مردم به زبانی غیر از فارسی حرف می‌زنند. حتی وقتی به تركیه می‌روم بعد از سه روز با گریه بر می‌گردم. باور كنید تابه‌حال یكبار هم به سوئد سفر نكرده‌ام. تمام خانواه‌ام اصرار دارند به آنجا سفر كنم و می‌گویند فقط بیا و حداقل برای یكبار هم كه شده اینجا را ببین. حتی برادر بزرگم به شوخی همیشه می‌گوید من یكبار تو را توی گونی می‌اندازم و با خودم می‌برم.

خواهری كه برایم مادری كرد
خیلی دلتنگ خانواده‌ام می‌شوم. عاشقانه همه خواهر و برادرهایم را دوست دارم مخصوصا خواهرم ‌آی‌سودا را بی‌نهایت دوست دارم و واقعا حس می‌كنم یك روح در دو جسم هستیم. وقتی ‌آی‌سودا به خارج رفت حس كردم همه چیز من با او راهی شد و حس تهی بودن و غم بی‌اندازه سنگینی داشتم اما تحمل كردم چون فكر كردم مهم حس رضایت و خوشحالی خواهرم است. برای ‌آی‌سودا هم این دوری خیلی سخت است. درواقع خواهرم بااینكه تنها دو سال از من بزرگتر است اما حس مادرانه‌ای نسبت به من دارد و بعد از فوت مادرمان برایم مادری كرد.

جای مادرم سبز
ما شش خواهر و برادر هستیم و من فرزند ته‌تغاری مادرم بودم و ایشان خیلی مرا دوست داشتند و برایم آرزوهای بزرگی داشتند. مادرم دوست داشت من به محض اتمام دوره دبیرستان وارد دانشگاه شوم ولی فوت ایشان آنقدر برای من سنگین بود كه چهار سال نه درس خواندم، نه كلاسی رفتم و نه كار كردم. ولی بعد از این دوره غم و افسردگی، به خودم آمدم و زندگی را از نو شروع كردم. مادرم همیشه پشت صحنه كارهایم می‌آمدند و قربان صدقه‌ام می‌رفتند. با هر كاری كه پخش می‌شود می‌گویم كاش مادرم بودند و این لحظه را می‌دیدند و شادی‌ام را با ایشان شریك می‌شدم.

اخبار فرهنگی - برترینها

 


ویدیو مرتبط :
الناز حبیبی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

این نوجوان ایرانی ستاره لیدز یونایتد انگلیس است / علی امیری: آرزویم بازی در تیم ملی ایران است/ آرسنال، لیورپول و سیتی مرا می خواستند اما ...




علی امیری ؛ این نام یکی دیگر از بچه های مهاجر ایرانی است. آنها که آن سوی مرز های ایران دنبال توپ دویدند. علی فقط 18 سال دارد و در تیم جوانان لیدز بازی می کند. او می خواهد ستاره شود . چپ پایی که رویای ستاره شدن دارد البته ستاره ای برای تیم ملی کشورش ایران.

علی امیری , تیم ملی انگلیس

علی امیری بازیكن ایرانی باشگاه لیدز یونایتد انگلستان

علی امیری , تیم ملی انگلیس

علی امیری در جمع بازیكنان باشگاه لیدز یونایتد انگلیس

علی امیری , تیم ملی انگلیس

علی امیری , تیم ملی انگلیس

علی امیری می گوید در حال حاضر با كمپانی نایك قرارداد دارد

علی امیری , تیم ملی انگلیس

علی امیری در تابستان 2010 به تیم ملی زیر 16 ساله های انگستان دعوت شد

علی امیری , تیم ملی انگلیس

علی امیری می گوید تیم های آرسنال، لیورپول و منچسترسیتی خواستار او بودند

علی امیری , تیم ملی انگلیس

علی امیری می گوید پست تخصصی اش هافبك چپ است

علی امیری , تیم ملی انگلیس

علی امیری 6 فصل است كه در باشگاه لیدز یونایتد بازی می كند

علی امیری , تیم ملی انگلیس

علی امیری در 13 سالگی به باشگاه لیدز یونایتد پیوست

سروش امینی توماجی: علی امیری؛ تنها 3 سالش بود که به همراه خانواده ایران را به مقصد انگلیس ترک می کند. ده سال بعد یعنی در سن 13 سالگی وارد آکادمی باشگاه لیدز یونایتد می شود تا اولین ایرانی ای باشد که فوتبالش را از تیم های پایه انگلستان آغاز می کند. علی خیلی زود جای پایش را سفت می کند و قراردادی بلند مدت پیشنهاد ویژه لیدزی هاست به پاس این درخشش. بازی های پسر ایرانی در این سال ها چشم باشگاه های مطرحی چون آرسنال، لیورپول و منچسترسیتی را می گیرد اما مسئولان لیدز مانع از جدایی اش شده اند. اما مهم ترین اتفاق در زندگی حرفه ای علی ، تابستان 2010 رقم می خورد، زمانی که به تیم ملی زیر 16 ساله های انگلیس دعوت می شود . اما مصدومیتی بد موقع شانس پوشیدن پیراهن سه شیرها را از او می گیرد. علی  18 ساله  تنها یک آرزو دارد؛ بازی برای تیم ملی ایران.

*از آنجایی که شناخت زیادی از تو در ایران وجود ندارد، خودت را به صورت کلی معرفی می کنی؟
من علی امیری هستم،  متولد 1 آذر 1374. در تهران به دنیا آمدم اما از 2، 3 سالگی به همراه خانواده به انگلستان مهاجرت کردم. من در شهر لیدز بزرگ شدم. از سن 13 سالگی هم به باشگاه لیدز یونایتد پیوستم و همچنان در این باشگاه هستم. در پست هافبک چپ هم بازی می کنم.

*پدر و مادرت اهل چه کشوری هستند؟ هر دو ایرانی اند؟
پدر و مادر من هر دو ایرانی اند. مادرم اجازه نمی دهد که در خانه انگلیسی صحبت کنم و به همین خاطر فارسی را به خوبی یاد گرفتم.

*پس حدود 6 سال است که در باشگاه لیدز یونایتد بازی می کنی، چند سال دیگر با این تیم قرارداد داری؟
من برای 3 سال دیگر با این باشگاه قرارداد دارم.

*در حال حاضر پیشنهادی از باشگاه های دیگر داری یا دوست داری با لیدز ادامه دهی؟
من بعضی اوقات با تیم اصلی لیدز تمرین می کنم. اگر بتوانم در آینده خودم را به تیم اصلی برسانم حتما با این باشگاه ادامه خواهم داد. لیدز یونایتد باشگاه بسیار بزرگی است و تاریخ بزرگی هم دارد.

*الان وضعیت تیم بزرگسالان و پایه های لیدز یونایتد در لیگ چگونه است؟
تیم ما، یعنی تیم زیر 18 سال در این فصل قهرمان لیگ شد. ما لیگ را به راحتی بردیم و در فاصله 3 هفته مانده به پایان مسابقات با تیم دوم 12 امتیاز اختلاف داریم. اما فکر می کنم تیم اصلی در «لیگ دسته اول » در رتبه نهم است و امسال شانسی برای صعود به لیگ برتر ندارد. تیم بزرگسالان لیدز به هیچ عنوان تیم ضعیفی نیست و بازیکنان بزرگی چون «ال حاج دیوف» سنگالی را در ترکیب خود دارد. مشکل اینجاست که آنها تنها 25 بازیکن را اختیار دارند و به همین خاطر فشار زیادی را در طول فصل تحمل کردند.

*تو تابعیت کشور انگلستان را هم داری و به نظر می رسد که برای تیم ملی انگلیس هم می توانی بازی کنی...
من در تابستان 2010 به تیم زیر 16 ساله های انگلیس دعوت شدم. دقیقا بعد از جام جهانی. اردویی 30 نفره بود که در لندن برگزار شد. هیچ کدام یکدیگر را نمی شناختیم. بعد از آن 23 بازیکن را برای تورنمنت چهار جانبه کشورهای بریتانیایی دعوت کردند که من هم در میان آنها بودم. بازی اول ما مقابل ولز بود که متاسفانه در تمرینات پیش از بازی عضله ساق پای من پاره شد و دیگر نتوانستم ادامه دهم. پس از آن مصدومیت حدود 2، 3 ماه دور از میادین بودم.

*در آن اردو بازیکن سرشناسی هم بود؟
در آن زمان دفاع چپ ما یوک شاو بازیکن فعلی ساوتهمپتون بود که در حال حاضر تیم های چلسی و آرسنال به دنبال او هستند. ما رابطه خوبی هم با یکدیگر داریم. همچنین رحیم استرلینگ بازیکن لیورپول هم در آن تیم بود.

*شنیده ایم که کمپانی های مطرح آدیداس و نایک هم اسپانسر تو بوده اند. هنوز هم با آنها قرارداد داری؟
من از 13 تا 16 سالگی با کمپانی آدیداس قرارداد داشتم و از خدمات آنها در این سه سال بسیار رضایت داشتم. اما الان 7 ماه است که با کمپانی نایک قرارداد 3 ساله بسته ام وآنها هم امکانات خوبی برایم فراهم کرده اند.

*حدود 15 سال است که به انگلستان مهاجرت کرده ای. آیا در این مدت به ایران هم آمده ای؟
نه، متاسفانه هیچ زمان به ایران نیامده ام. خیلی دوست دارم که روزی به ایران سفر کنم اما فعلا که موقعیت آن پیش نیامده است.

*فوتبال ایران را دنبال می کنی؟
من بازی های تیم ملی را می بینم اما لیگ برتر ایران را دنبال نمی کنم. من بازی های فوتبال را علاوه بر سرگرمی برای جنبه آموزشی آن می بینم اما فکر نمی کنم که لیگ برتر ایران چیزی به آموخته های من اضافه کند.

*بازی در تیم ملی؛ به این موضوع تا حالا فکر کردی؟
نه، به هر حال سن من هنوز پایین است و چون در تیم های پایه بازی می کنم اسمم آن طور باید مطرح نشده است. در مورد اشکان دژاگه هم باید بگویم که بازیکن فوق العاده است که موفق شد خیلی زود خود را با شرایط فوتبال انگلستان وفق دهد. فوتبال انگلیس از سرعت و فیزیک بسیار بالایی برخوردار است و بازی کردن در اینجا کار آسانی نیست. وقتی که ما به کشور های پرتغال و اسپانیا می رویم از لحاظ قدرت بدنی برتری محسوسی نسبت به آنها داریم اما آنها تکنیک بالاتری دارند.

*پس فعلا به پیشرفت فکر می کنی؟ رفتن به تیم های بزرگ انگلیسی؟
فکر می کنم یک سال قبل از اردو تیم ملی بود که برای انتقال به منچسترسیتی با آنها مذاکره کردم. آن زمان مارک هیوز سرمربی این تیم بود. در نهایت این انتقال عملی نشد. مسئولان لیدز اجازه ندادند و من سیتی هم سراغ بازیکنان دیگری رفت. تابستان سال بعد هم با باشگاه های آرسنال و لیورپول مذاکراتی را داشتم که باز هم باشگاه اجازه انتقال به من نداد. از آنجایی که من در این باشگاه بزرگ شده ام جلوی جدایی مرا گرفتند و قراردادم را هم تمدید کردند. در حال حاضر هم قصد دارم که با لیدز ادامه بدهم چرا که در اینجا توانایی رسیدن به تیم اصلی را دارم.

*مسلما بازی کردن در تیم ملی انگلیس آرزوی بزرگی برای هر بازیکنی به شمار می آید. انتخاب تو از میان تیم ملی ایران و انگلیس کدام خواهد بود؟
من در این مورد خیلی فکر کرده ام. دوست دارم برای تیم ملی ایران بازی کنم. من اگر تا جایی که می توانم خودم را بالا بکشم و بهترین بازی هایم را هم ارائه کنم، شاید تنها 40 تا 50 بار پیراهن تیم ملی انگلیس را بر تن کنم اما برای ایران می توانم بیش از اینها بازی کنم. تیم ملی انگلیس در حال حاضر نمی تواند هیچ افتخاری را کسب کند، نه جام جهانی و نه جام ملت ها. اسپانیا، آلمان، هلند و ... آنقدر قدرت دارند که فعلا نوبت به قهرمانی انگلستان نمی رسد. وقتی با تیم ملی انگلیس به افتخاری نخواهم رسید چرا برای کشور خودم ایران بازی نکنم؟

*یعنی فکر می کنی با تیم ملی ایران به افتخارات مهم تری دست پیدا می کنی؟
ببین به هر حال فکر نمی کنم که با هیچ کدام از دو تیم در تورنمنت های بزرگ قهرمان شوم، در نتیجه ترجیح می دهم که برای کشور مادری ام بازی کنم.

*توانایی بازی در تیم اصلی لیدز یونایتد را در خودت می بینی؟ به هرحال حضور در تیم اصلی لیدز راه تو را برای رسیدن به پیراهن تیم ملی هم هموار می کند...
من از 13 سالگی در تیم های پایه لیدز بازی می کنم و شانس خوبی برای حضور در تیم اصلی این باشگاه دارم. فکر می کنم اگر یک مرتبه هم برای تیم اصلی لیدر بازی کنم، مربیان تیم ملی از من شناخت خوبی پیدا کنند. به هر حال لیدز باشگاه بزرگی به شمار می رود. لیگ دسته اول انگلیس (Championship‌) لیگ بسیار دشواری است که فاصله تیم ها با یکدیگر خیلی کم است.

راستی کی می آیی ایران؟
خیلی دوست دارم که روزی ایران را ببینم. کاش زودتر این اتفاق برایم بیفتد.
منبع:khabaronline.ir