فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

آیا "ستایش" مانند "پس از باران"موفق خواهد شد؟!



 آیا

 

سلطانی در سریال جدیدش «ستایش» هم سراغ فضاهایی رفته كه برایش آشنا و ملموس هستند؛ یعنی فضای زندگی سنتی خانواده های قدیمی. به نظر می رسد او تجربیات و دغدغه های شخصی اش را با داستان تركیب می كند و علاقه ای به آزمودن چارچوب های امتحان نشده، ندارد. ولی نكته مثبت كار او این است كه میان دغدغه های شخصی و خواسته مخاطب عام تعادل برقرار می كند و همان قدر كه به مسائل تاریخی و اجتماعی اهمیت می دهد مراقب مؤلفه های مردم پسند سریالش (مثل قصه، ماجرا، شخصیت پردازی و عناصر دراماتیك) هم است. همین تعادل باعث می شود میان جدیت اجتماعی و مضمون های تاریخی از یك سو و جذابیت و روانی داستان از سوی دیگر توازن برقرار شود.

سعید سلطانی را با سریال های پرماجرایش می شناسیم، بخصوص «پس از باران» كه الگوی جدیدی را در قصه گویی برای تلویزیون مطرح كرد و مؤلفه های پیشین سریال های تاریخی یا دوزمانه را تكامل بخشید.

پس از باران در نوع خودش سریال جریان سازی بود و پس از آن خیلی از فیلمنامه ها ساختار دوزمانه پیدا كردند و داستان شان را با رفت و برگشت میان دو دوره تاریخی و اتصال این دو دوره در یك نقطه مشخص روایت كردند. سلطانی پس از آن «خانه ای در تاریكی» را ساخت كه باز هم در فضاهای تاریخی معاصر می گذشت و در عناصری مثل تعدد شخصیت، گره دراماتیك و ساختار معمایی با كارهای دیگر این كارگردان اشتراك داشت.

جام جم در این زمینه می نویسد:اما موفقیت پس از باران در سریال های بعدی سلطانی تكرار نشد؛ گرچه باید به این نكته اشاره كرد كه او كارگردان ماهری است و تقریبا همه سریال هایش (چه آنها كه با استقبال گسترده مواجه شدند و چه آنها كه در زمان پخش به اصطلاح گل نكردند) كیفیت استانداردی دارند. این موضوع نشان می دهد كه كارگردان قواعد قصه گویی در رسانه ای مانند تلویزیون را بخوبی می شناسد و اگر مواد خام مناسبی در اختیار داشته باشد، می تواند سریال تماشایی و جذابی بسازد.

سلطانی در سریال جدیدش «ستایش» هم سراغ فضاهایی رفته كه برایش آشنا و ملموس هستند؛ یعنی فضای زندگی سنتی خانواده های قدیمی. به نظر می رسد او تجربیات و دغدغه های شخصی اش را با داستان تركیب می كند و علاقه ای به آزمودن چارچوب های امتحان نشده، ندارد. ولی نكته مثبت كار او این است كه میان دغدغه های شخصی و خواسته مخاطب عام تعادل برقرار می كند و همان قدر كه به مسائل تاریخی و اجتماعی اهمیت می دهد مراقب مؤلفه های مردم پسند سریالش (مثل قصه، ماجرا، شخصیت پردازی و عناصر دراماتیك) هم است. همین تعادل باعث می شود میان جدیت اجتماعی و مضمون های تاریخی از یك سو و جذابیت و روانی داستان از سوی دیگر توازن برقرار شود.

ستایش، داستان آدم هایی است كه تنها به خاطر اقتضای جامعه شان در آن دوره تاریخی خاص (كه زمان جنگ است) نیست كه هنوز به ارزش های خانوادگی پایبند هستند. به نظر می آید به طور كل تعریف شان از زندگی مطابق با قواعدی است كه قرن ها پیش از آنان پایه گذاری و تثبیت شده است. تقریباً تمام زمان سریال در فضاهای سنتی و قدیمی می گذرد. منظره آشنای خانه های حیاط دار، كوچه های باریك و دیوارهای آجری بخش مهمی از جلوه بصری ستایش را می سازند.

لوكیشن های اصلی نه فقط محلی برای سكونت و مراوده شخصیت های داستان، بلكه نشانه هایی برای شناسنامه دار كردن آنها هستند. طبقه اجتماعی و فرهنگی آدم ها با نشانه هایی مشخص شده كه برای بیننده تلویزیون بسیار آشناست و با یك اشاره كوچك می تواند به خاستگاه آنها پی ببرد. چادر نماز روشن گلدار، تاقچه و گلدان، تسبیح، قالیچه، حوض، باغچه و عناصری از این دست، تنها بخش كوچكی از آكسسوار نیستند، بلكه به شخصیت ها هویت می دهند و علایق و سلایق و باورهای آنان را آشكار می كنند و البته اصطلاحات و شیوه بیان و رفتار شخصیت ها هم طبق همین قاعده طراحی شده تا مخاطب سریع تر و راحت تر به شناختی كلی از وضعیت موجود دست پیدا كند.

این شیوه در هماهنگی با لحن خودمانی و گرم فیلمنامه قرار دارد كه پایه های درام را روی روابط آشنا و محیط های ساده خانوادگی بنا می كند. گرچه نشانه های كوچكی در متن ماجراها گنجانده شده كه نشان می دهد این آرامش و سادگی ظاهری تا پایان دوام نخواهد داشت و ماجرا آنقدر كه به نظر می رسد سرراست نیست. در واقع زیر پوسته ظاهری داستان، ماجرایی عمیق تر و جدی تر وجود دارد كه در قسمتی از سریال خود را نشان خواهد داد. اصولاً شیوه داستان گویی سعید سلطانی متكی به گره افكنی و غافلگیری است. ستایش، تصویری از مناسبات ساده انسانی نشان می دهد كه در نگاه اول پیچیدگی خاصی ندارد، ولی در بستر همین فضای آرام و سنتی ماجراهایی در حال شكل گیری هستند كه سرنوشت شخصیت های داستان را تغییر می دهند. در توصیف و نمایش روزهای جنگ، حال و هوای آن سال ها و آدم هایی كه با این مقوله درگیرند نسبت به نمونه های شناخته شده و آشنا پایبندی خاصی وجود دارد.

تلاش سریال بر این است كه تمام عناصر مربوط به جنگ را طوری بازآفرینی كند كه آسیبی به آنچه واقعیت داشته وارد نشود. البته سریال این هدف را در جنبه های دیگر از جمله به تصویر كشیدن زندگی خانوادگی نیز دنبال می كند. شیوه شخصیت پردازی در فیلمنامه ستایش به گونه ای است كه بیشترین تأكید را روی آشنا بودن و عادی بودن موقعیت ها و شخصیت ها دارد. به عنوان مثال داریوش ارجمند در قالب نقشی ظاهر شده كه شباهت زیادی با نقش های قبلی اش دارد ؛با همان لحن و همان شیوه بازی كه پیش از این در سریال «پری دخت» و فیلم «ازدواج به سبك ایرانی» مشابهش را دیده بودیم. به این ترتیب پیش فرض های مخاطب نسبت به خاستگاه و پیشینه این شخصیت به هم نمی ریزد و همه چیز مسیر طبیعی اش را طی می كند.

از لحاظ مولفه های فنی، ستایش سریال شسته رفته اما محافظه كاری است. میزانسن های سلطانی اغلب ساده و انباشته از عناصر آشنا هستند و فیلمبرداری با قاب های منظم و بدون حركت های نامتعارف دوربین انجام شده تا با فضای كلاسیك سریال همخوانی داشته باشد. موسیقی ستایش هم بسیار پركار است و در اغلب صحنه ها صدای موسیقی به گوش می رسد. البته اضافه شدن این موسیقی احساس برانگیز و پرحجم، هم در القای حس و حال صحنه مؤثر است و هم بار احساسی موقعیت ها را بالا می برد. تنها اشكالش این است كه قدری جلوتر از داستان حركت می كند و پیش از پایان هر صحنه، حس آن صحنه را با نواهای طولانی اش لو می دهد.... / جهان نیوز


ویدیو مرتبط :
#27 چرا به AMP نیاز داریم؟

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

گفتگو با بازیگر موفق سریال "ستایش"



اخبار,اخبار فرهنگی , داریوش ارجمند

 

اخبار فرهنگی - گفتگو با بازیگر موفق سریال "ستایش"

الان هر صورتی در میان بازیگران جوان ایرانی می‌بینید خیال می‌کنید ریشه اروپایی دارند!

 داریوش ارجمند بازیگر ارزنده سینما، تئاتر و تلویزیون ایران است که نامش با نقش‌های مهمی مثل مالک اشتر، حاجی بازاری در فیلم سگ کشی بهرام بیضایی، حضرت عبدالعظیم حسنی و لمپن بامرام در فیلم اعتراض به کارگردانی مسعود کیمیایی ماندگار شده است.
 
 با این بازیگر توانا که اخیرا در نقش «حشمت فردوس» در سریال ستایش درخشید، درباره مسائل اجتماعی، پزشکی و زیبایی چهره بازیگران گفت‌وگویی انجام شده است.
 
- یکی از اصولی که شما به شدت به آن پایبند هستید مباحث اخلاقی است و بارها پسرتان ( امیریل) به این مسئله اشاره کرده که شما برای حضورش در عرصه بازیگری به آن تاکید کرده‌اید. رعایت این اصول چقدر می‌تواند باعث موفقعیت یک بازیگر در کارش بشود؟
 با اخلاق است که روزگار جریان دارد .

-آیا شما برای بازیگر شدن پسرتان سخت گیری‌های خاصی انجام می دادید؟
 نه ، سخت گیری به مفهوم متداولش انجام ندادم .دوست داشتم امیر یل به من نگاه کند و با این نگاه کردن من را می‌دید. مسیح که حکومت را نیاورد. از مردم خواست به او و منشش نگاه کنند. رسول اکرم(س) هم با مردم می‌زیست و زندگی می‌کرد و همه از نزدیک سیره‌اش را می‌دیدند.


-هیچ وقت تلاش نکردید در فیلم هایی که خودتان بازی می کنید از پسرتان هم استفاده کنید؟
هیچ وقت به سمت چنین کارهایی نرفتم .شما خبرنگارها ازجریانات پشت پرده سینما اطلاع دارید و می‌دانید و چه کسانی بازیگر شده‌اند. روزی جوانی به من گفت می‌خواهم بازیگر شود من گفتم تحصیلت را ادامه بده. جوان در پاسخ گفت روزی یکی از دوستان بازیگر شما به من گفت تو اگر بخواهی مدرکی در دانشگاه بگیری بیست و چند میلیون تومان هزینه خواهی داشت  تو به من پنج میلیون تومان بده بازیگرت می‌کنم.

-در مورد عمل‌های زیبایی که خیلی از بازیگران جوان انجام می‌دهند چه نظری دارید؟
هیچ جای دنیا این کاری انجام نمی دهند  «مریل استریپ» بازیگر مشهور امریکایی را در نظر بگیرید به لحاظ زیبایی چهره اصلا زن زیبایی محسوب نمی‌شود و حتی بینی بزرگی دارد . آیا یک هنرپیشه زن ایرانی حاضر بود با چنین بینی جلوی دوربین بازی کند. با علی معلم و حسن فتحی برای انتخاب نقش دختری ایرونی مثل عکس‌های مینیاتوری در فیلم ازدواج به سبک ایرانی می‌گشتیم ، دختری با دماغی تیغی و قوزی، بعد از مدتها گشتن به «شیلا خداد» رسیدیم .

 

الان هر صورتی در میان بازیگران جوان ایرانی می‌بینید خیال می‌کنید ریشه اروپایی دارند! همه دماغ‌ها باریک و رو به بالا شده است! معلم زیباشناسی‌ام حافظ بزرگ است و به قول ایشان " دلبر آن نیست که مویی و یا نیانی دارد .

 

اخبار,اخبار فرهنگی , داریوش ارجمند

 

بنده طلعت آن باش که آنی دارد" . به چهره «آنتونی کوئین» دقت کنید آیا زیبا است؟ آیا «مارلون براندو» مرد خوش چهره‌ای است؟ البته که زیبا نیست. اینها آن دارند . در چهره نامی واتس چه زیبایی وجود دارد. فرق زیبایی و خوشگلی این است که زیبایی در سطح جریان دارد و آن سطحی نیست . هیچ وقت آن یک بانو و خانم کورک و یا جوش نمی‌زند. «دوریس دی» بازیگر زن امریکایی صورتی کی مکی دارد اما برای مخاطبان جذاب است و او می توانست مثل مایکل جکسون حتی رنگ دانه های پوستش را هم عوض کند!
 
- حشمت فردوس سریال ستایش را می‌توانیم یک ابر مرد یا مرد اثیری بدانیم ؟
حشمت فردس مردی با خصوصیات ساده انسانی است که به خیلی از اصول در زندگیش پایبند است و حشمت فردوس عاشقانه زن و فرزندانش را دوست دارد .اما چون برای موقعیتی که به آن رسیده زحمت کشیده دوست دارد اسم و نسلش ادامه و تداوم داشته باشد و نوه پسری نامش را زنده نگه دارد.

- ریشه خیلی از پدیده های پزشکی از سرزمین ایران است؟
 بله ، در مدارک به دست آمده از شهر سوخته مشخص شده که در آن دوران در ایران هیپوفیز عمل می شده و کاسه سر بیمار مورد جراحی دقیق قرار می گرفته و عینک و لنز هم دستاوردهای آن دوران است.

- حکیم، فیلسوف و طیبی ماهری مثل بوعلی سینا هم از این سرزمین برخاسته است.
بله ، تا چند سال پیش کتابهای ابوعلی سینا در دانشگاههای معتبر تدریس می شد. متاسفانه تاریخ علم، چشمانش را روی داشته‌های ما بسته و هر آن چیزی را که مال بوده مصادره کرده و به دیگری نسبت داده است. من روزی پیشنهاد دادم چرا می‌گوید ابن سینا بگویید «پسر سینا».

- آیا طب ابوعلی سینا در این دوران تکنولوژی زده هم کارایی دارد ؟
بله ، هنوز هم خیلی از داشته‌های بوعلی سینا ناشناخته مانده . آنچه که در مورد داروهای گیاهی کشف شده بوده برای درمان بیماری‌ها، غربی ها آن را تبدیل به داروهای شیمیایی کردند . آن دوران سمبولتیو و گل گاو زبان برای ما به عنوان داروی آرام بخش استفاده می‌شد و  غربی ها آمدند دیازپام و والیوم درست کردند. زیرا در جامعه مدرن امروز اگر آدمها این آرام بخش‌ها را نخورند دیوانه می شوند!

- دلیل رویکرد اغلب مردم به این آرام بخش‌ها چیست؟
 رشد جامعه نامتعادل ، متشنج و بحران زده در استرس و عصبی شدن آدمها نقش کلیدی دارد . اخبار کشورهای همسایه خودمان مثل سوریه، عراق و افغانستان را در نظر بگیرید آنقدر این اخبار تکان دهنده است که روی اغلب آدمها تاثیر سو روحی و روانی دارد و از غم دیگران متاثر می شویم .


- دو دهه قبل اگر به کسی می گفتید برای آرامش پیدا کردن به نزد دکتر روانکاو برو به شما می خندید اما حالا پیش دکتر روان شناس رفتن خیلی عادی و موجه به نظر می رسد . این مسئله را چگونه ارزیابی می کنید؟
یک جاهایی این دکتر رفتن برای آرامش جواب می دهد .

-آیا شما تا به حال به مشاوره روان کاوی مراجعه کرده‌اید؟
نه، من خودم مشاورم . کسی که بازیگر می شود اگر روانکاوی نداند کارش ایراد دارد.


- اما خیلی از بازیگران مطرح مثل ال پاچینو مقطعی در در زندگی‌شان به دکتر روانکاو مراجعه کرده اند.
این یک داستان دیگه ای است . «پاچینو» در مقطعی از زندگیش درگیر مصرف الکل شد و آدم ناسالمی محسوب می شد.  به نظر شما روان کاو چه کار می کند؟ .می نشیند و با بیمارش حرف می‌زند. همان کاری که مادربزرگ‌های ما  بارها انجام می دادند و در کلیه مشکلات خانوادگی و فردی برای اعضا خانواده راهکار داشتند. نظام اجتماع وابسته به نظام خانواده است. جهان غرب به تنها زیستی آدمها اعتقاد دارد .و این تنهایی افسردگی به همراه می آورد .

- خیلی از بازیگران بزرگ بعد از خاتمه بازیشان با نقششان درگیر می شوند.آیا برای شما چنین ویژگی تا به حال رخ داده است؟
بعد از خاتمه بازی در هر فیلمی با یک پسماند حسی روبه رو می شوم و این مسئله با مشاهده عینی و بدون واسطه به وجود می‌آید . بعد از بازیم در فیلم «ناخدا خورشید» موقعی که از جنوب به خانه برگشتم.

 

دختر خردسالم به همراه من مشغول تماشا کردن تلویزیون بود و به جای اینکه صفحه تلویزیون را ببیند من را تماشا می کرد و غمی در چشمش دیده می شد. پرسیدم یلدا جان چه اتفاقی افتاده است با بغضی در گلو به من گفت«بابایی هنوز ناخدا خورشیدی؟» وفهمیدم با پسماند حسی و ذهنی این نقش به خانه آمده بودم و هنوز اثرات این نقش در درونم وجود داشت . بنابر این دریافتم هر بازیگری بعد از خاتمه بازیش اگر جدی به نقشش توجه کرده باشد با پس ماند حسی نقشش تا مدتی روبه رو خواهد بود .

- اما برخی از بازیگران که روحیه ظریف و شکننده ای مثل ویویان لی دارند بعد از خاتمه کار دچار آسیب‌های شدید روحی و روانی می شوند؟
ابن حالت موقعی اتفاق می‌افتد که بازیگر برای بازی کردن نقشش انرژی و اهمیت زیادی قائل شده و با آن درگیر شده و یا ویژگی های نقش چنین شرایطی را به وجود می آورد . شما اگر قرار باشد نقش یک آدم روان پریش را بازی کنید . مخاطب باید این نقش را باور کند و برای اینکه بازیگر بتواند این کار را انجام بدهد باید به مرز صفر نقش رسیده باشد و در نقشش تحلیل شده باشد .

 

بنابراین ممکن است برای هر بازیگری دیگری چنین اتفاقی که برای «ویویان لی» رخ داد بیافتد . ویویان لی در فیلم « اتوبوسی به نام هوس»، نقش یک زن متزلزل به لحاظ روحی و روانی را بازی کرد. در خیلی از فیلم‌ها حضور داشتم که بازیگری یک صحنه حسی و عاطفی را بازی می کرده و نتوانسته خودش را با این ویژگی هماهنگ کند و کار مدتی تعطیل شد. یادم می آید در فیلم «تیغ آفتاب» ساخته مجید جوانمرد دختر خانم جوانی بازی می کرد که دختر من و «هما روستا» بود و در صحنه ای قرار بود هما روستا تیر بخورد و بمیرد .

 

موقع بازی در این سکانس این بازیگر جوان چون با هما روستا ارتباط حسی پیدا کرده بود آنقدر درگیر مرگ مادرش در فیلم شد که مدام گریه اش ادامه پیدا کرد و حتی بعد از کات کارگردان گریه‌اش بند نمی آمد . مدتها من و هما روستا با او صحبت کردیم که این امر واقعیت ندازد. اما دختر نمی‌توانست با این قضیه کنار بیاید. با کسب تجربه است که یک بازیگر می‌تواند با این شرایط کنار بیاید.

اخبار فرهنگی - سیمرغ