کودکان
2 دقیقه پیش![]() | با بطری نوشابه برای پسر کوچولو هواپیما بسازیدبه جای خریدن اسباب بازی های گران قیمت ، می توانید با استفاده از ابزاری که در خانه در اختیار دارید اسباب بازی هایی با کمک فرزندان خود بسازید که هم در هزینه ها صرفه جویی می ... |
2 دقیقه پیش![]() | از رایحه درمانی نوزادان بیشتر بدانیدآیا شما می خواهید برای مراقبت از نوزاد خود، یک رویکرد جامع تری را انتخاب کنید؟ آیا شما به عنوان یک پدر و مادر به دنبال درمان های طبیعی برای بچه های کوچک خود هستید؟ آیا می ... |
فرزندخواندگی؛ ژن مهمتر است یا تربیت؟
کمی نگاهشان با دیگران متفاوت است. به این فکر میکنند چرا باید بچهدار شد وقتی بچههای بیسرپرست زیادی وجود دارند که چشمشان به دستهای گرم پدر و مادرانی، برای آنکه کمی محبت به آنها ببخشند، خیره مانده است.
این شرایطی بود که در خانوادهشان بیسابقه نبود. برادری داشت که سالها برای آنکه بتواند طعم پدر بودن را بچشد، تلاش کرده بود و سختیهایی زیادی کشیده بود. تا بنبستهای پیاپی به این نتیجه رسانده بودش که حضانت بچهای را بپذیرد. راهی که پس از انتخابش نیز چندان راحت نبود.

هدیهای که به سختی به چنگ آمد
اسمش هدیه است. از آن دخترهای شیرین زبان و بانمک که سالها برای به دست آوردنش دویده بودند. امیر برادر مهتاب میگوید: «فکر میکردیم همینکه تصمیم بگیریم بچهای را به فرزندخواندگی قبول کنیم، همه چیز حل خواهد شد. اما این انتخاب هم چندان راحت نبود. تازه از آن زمان بود که وارد پروسه طولانی و خستهکننده پدر و مادرخوانده شدن شدیم.» هرچند الان هدیه برای ما آن سختیها را هموار کرده است و کمتر به آن فکر میکنیم.
اما طبق قانون سازمان بهزیستی، آن دسته از کودکانی به فرزندی سپرده میشوند که تحت سرپرستی سازمان بهزیستی باشند یعنی والدین یا جد پدری آنها، شناخته شده نباشد و از بچههایی نباشند که موقتی در پرورشگاه زندگی میکنند و قرار است به خانوادهشان بازگردانده شوند. این حضانت نیز باید از طریق مراجع قضایی انجام شود. از زندگی مشترک زوجهای متقاضی حداقل 5 سال گذشته باشد و یکی از آنها بیش از ۳۰ سال سن داشته باشد.
هر دو این مساله را بخواهند، به دلایل پزشکی بچهدار نشده باشند، سابقه کیفری و سوء پیشینه نداشته باشند. سلامت جسمی و روانی، وضعیت اجتماعی و اقتصادی خوب و نداشتن اعتیاد از شرایط دیگر این لیست بلند بالاست که هیچ یک مشکل و مساله زوجهایی که میخواهند فرزندی را حضانت کنند نیست. مساله از جاهای دیگری آغاز میشود؛ داشتن مایملک و به نام زدن یکسوم اموال به نام فرزندخوانده که ممکن است کار را برای بعضی از متقاضیان سخت کند.
آیا باید بهزیستی را دور زد؟
امیر میگوید: «همسرم عاشق بچه است. اصلا چه کسی است که بچه دوست نداشته باشد. اما اینها همه دست خداست. نمیگویم ما زندگی را از صفر شروع کردیم. اما با حداقلها زندگی را سر و سامان دادیم. برای اینکه بدانید این حضانت چقدر برایمان گران تمام شد همین بس که بگویم پدرم را مجبور کردم ارثش را در زمان حیاتش تقسیم کند و سهم ما را بدهد تا دستمان کمی بازتر باشد و بتوانیم طعم مادر و پدر شدن را بچشیم. احساس کردم پدرم شکست.
اما خم به ابرو نیاورد و این کار را کرد. همان وقت فهمیدم پدر و مادر شدن خیلی سخت است. پس از مراحل به نام زدن اموال باید حساب پس اندازی برایش باز میکردیم و برایش بیمه آتیه میگرفتیم. اما باز غائله خاتمه پیدا نکرد. ما که بچه نوزاد میخواستیم باید در صف طویلی منتظر میماندیم تا نوبتمان شود. آن انتظار بیش از همه مراحل دیگر کشنده بود. چون دیگر کاری از تو ساخته نیست. باید فقط منتظر بمانی.»
این در حالی است که قضات نیز معتقدند قرار نیست هر کسی که پول دارد کودکی را به فرزندی قبول کند، هدف اصلی فرزندخواندگی تامین منافع مادی و معنوی کودکان بیسرپرست است. البته در دورهای آزمایشی و 6 ماهه، باید حداقل سه بازدید از طرف مددكاران اجتماعی از خانواده فرزندپذیر انجام شود و درصورت تایید وضعیت مراقبت از فرزند و توانایی خانواده و حفظ منافع فرزند، گزارش نهایی تهیه و برای صدور حكم قطعی سرپرستی به دادگاه ذیربط منعكس شود. درباره گرفتن شناسنامه كودك با مشخصات والدین قانونی هم بعد از گذشت دوره شش ماهه آزمایشی و صدور حكم قطعی اقدام میشود.

همینها هم بود که مهتاب را منصرف کرد تا دست به دامن نهادهای دولتی نشود. او که شاهد همه اتفاقهایی بود که برای امیر افتاده،تصمیم گرفت از راه دیگی اقدام کند . در اتفاقی که برای یکی از اقوام همسرش افتاد، مرد خانواده درگذشت و زن هزینه نگهداری از بچهاش را نداشت، مهتاب آن کودک را به فرزندی پذیرفت؛ پسری با نام خانوادگی همسرش و با این شرط که با مادر اصلی در ارتباط باشند.
امیر میگوید: «ثبتنام والدین اصلی در شناسنامه کودک یکی از مشکلات اساسی حضانت است که باید با همکاری چندین سازمان انجام شود.» طبق آمار در سال گذشته تعداد فرزندانی كه به خانوادههای متقاضی واگذار شدهاند نسبت به سال پیش از آن، تغییر خاصی نداشته است. ضمن آن كه حدود 1000 خانواده فرزندپذیر در نوبت هستند. تعداد كودكان دارای شرایط واگذاری به خانوادههای فرزندپذیر، حداقل یك پنجم خانوادههای متقاضی است و البته همه فرزندان سازمان بهزیستی شرایط فرزندخواندگی را ندارند. این در حالی است که در قوانین جدید کودکان بدسرپرست نیز به این لیست برای فرزندخوانده شدن اضافه شدهاند. این یعنی امکان واگذاری ۵۰ درصد کودکان سازمان بهزیستی مهیاست. رقمی که در گذشته فقط ۱۸ درصد بود.
در حال حاضر حدود ۲۳ هزار کودک بیسرپرست تحت پوشش سازمان بهزیستی هستند و در خانههای کودک و نوجوان زندگی میکنند که ۸۷ درصد این کودکان بد سرپرستند. سالانه حدود یک هزار تا ۱۲۰۰ نفر از کودکان که جد پدری ندارند و هویت خانوادگیشان مشخص نیست به سرپرستی دائم سپرده میشوند.
عاقبت گرگزاده گرگ شود؟
منیر از آن دسته مادرانی است که هیچ چیز از مادر بودن کم نگذاشته است. خودش متخصص کودکان است و همه چیز را درباره آنها به شکل علمی میداند و همه کارهایش در تربیت فرزند کارشناسانه است. اما میگوید: «متاسفانه من که همیشه میگفتم همه چیز به تربیت ربط دارد، حالا پس از گذشت 5 سال که از حضانت دخترم میگذرد کمی عقایدم تغییر کرده است. نمیخواهم به آن شعرِ عاقبت گرگزاده گرگ شود ... اشاره کنم. نه! میخواهم بگویم خیلی چیزها هم ژنتیکی است. با اینکه برایش کم نگذاشتهام و از هیچ چیز در بهتر رشد کردن و تربیتش دریغ نکردهام، اما گاهی از بعضی رفتارهایش شوکهمیشوم.» این حرفهای منیر البته از سوی مربیان دخترش هم مورد تصدیق است. به نظر اکرم که مربی این دختر است، گاهی کودک 5 ساله رفتارهایی از خود بروز میدهد که شرارتهایش در مقابل بچههای دیگر مربیان را نگران میکند: «گاهی خصومتها، دعواها، جدلها و ... این بچه انقدر بددلانه و خصمانه است که نگران میشوند این بچه در چه خانوادهای بزرگ میشود!»

دکتر شیخالاسلامی که از متخصصان کودکان و مشاوران والدین است و در این موسسه کار میکند، به درخواست اکرم در پاسخ به بروز چنین رفتارهایی از یک کودک به ما میگوید: «بعد از اینکه برای بررسی رفتار این کودک از مادرش خواهش کردم به دفتر ما بیاید و از او مرحله به مرحله درباره رفتارهای تربیتیاش پرسیدم متوجه شدم این بچه در شرایط تربیتی ایدهآلی رشد کرده است. این بود که احساس کردم باید به مرحله جنینی رجوع کرد. اینکه وقتی این کودک در شکم مادر بوده، مادر چه شرایطی روحی را گذرانده است. همان وقت بود که فهمیدم این بچه به حضانت پذیرفته شده است.»
با اینکه موسسه چندبار اقدام به اخراج این کودک کرده، اما هربار منیر در قبال این تصمیم مقاومت کرده و خواسته با کمک موسسه کودکش در شرایط طبیعی رشد کند. حالا اما تصمیم دارد دختر دیگری را نیز با سن بالاتر از فرزندش به سرپرستی بگیرد تا بچهها با هم رشد کنند. میگوید: «مدتی است هر چند هفته یکبار دختر دیگری را برای فرزندخواندگی به خانه میآوریم تا با دخترمان ارتباط بگیرد و هر دو را به جلسات مشاوره میبرم تا پذیرششان را نسبت به این موقعیت بالا ببرم. شاید همراهی یک خواهر دیگر هم به ما و هم به دختر کوچکم کمک کند. ضمن اینکه من از همین حالا دختر جدید و بزرگترم را هم واقعا عضوی از خانواده خودمان میدانم.»
چقدر انتظار؟
مهتاب همچنان پس از گذشت 9 سالی که از پذیرش فرزندش میگذرد، معتقد است همه چیز به تربیت ربط دارد. او معتقد است اگر پسرش در آن شرایط خانوادگی رشد میکرد شکل دیگری از زندگی را تجربه میکرد. حال آنکه اکنون موقعیتهای بیشتر و بهتری کسب کرده است: «من منکر هوش بیشتر داشتن و زیباتر بودن با علم ژنتیک نیستم. اما رفتارها و نوع زندگی که فرد در آینده انتخاب میکند به تربیتش ربط دارد. ما برایمان مهم نبود فرزند زیباتری داشته باشیم. برایمان مهم بود آینده کسی را در جامعه تغییر دهیم و بهتر کنیم که راهنمایی برای ادامه زندگی یا بهتر زندگی کردن ندارد.»
کافی است سری به شیرخوارگاه آمنه یا صدها خانه کودکی که در این شهر وجود دارد بزنید و از مسیر طولانی که باید بپیمایید نترسید. به این خانهها بروید تا نگاه مضطرب کودکان در قرنطینه و اتاقهای کودک، دیگر یک لحظه آرامتان نگذارد. آنهایی که تازه پا به این خانه سرد گذاشتهاند و از خانواده جدا شدهاند و منتظرند طی چند ماه، همه آزمایشها را بگذرانند.
این دوره را بگذرانند که از قرنطینه بیرون بیایند و به دیگرانی در اتاقهای تنهایی و بیپناهی اضافه شوند. به آنهایی که بین شیطنتها و بازیها و بپر بپرهایشان غمی عمیق کنج چشمهایشان برق میزند و به هر آنکه از در میآید طوری نگاه میکنند که انگار منتظر پیامی هستند؛ پیامی مثل اینکه سلام دخترم... سلام پسر گلم... امروز چه کردی؟ کجا بودی؟ نگرانت شدم ... دلم برایت تنگ شده و ... شاید گاهی لازم است به آنها که منتظرمان هستند فکر کنیم و دست به کار شویم. شاید لازم است دیگر منتظر نمانیم و خودمان پایان انتظار خیلیهای دیگر باشیم.
ویدیو مرتبط :
رائفی پور : تربیت بچه خیلی مهم است...
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
مهم ترین اصول تربیتی برای تربیت فرزندان
تربیت صحیح فرزند و برقراری ارتباط مناسب با او از اصول زندگی به شمار می رود
قوانین تربیت فرزندان
کودکان باید به طور کامل با حد و حدود و خط قرمزها آشنا باشند و به وضوح بدانند چه کارهایی پذیرفته و کدام یک غیر قابل قبول هستند. با تعیین حد و حدود برای فرزندتان مشخص می کنید، از وی چه انتظاری دارید و محدوده آزادی عمل او تا کجاست.
این ده قانون تربیت مهم ترین اصول تربیتی هستند که بیش ترین کارآمدی را دارند و در اکثر موارد صدق می کنند.
1 - تحسین و پاداش
در اصول تربیتی فرزندان بهترین پاداش برای کودکان تعریف، تمجید، تحسین و محبتِ شماست.
استفاده از اسباب بازی و خوراکی های متنوع برای پاداش به کودکان الزامی نیست. شاید استفاده از تابلوی ساده ای که در آن ها رفتار خوب فرزندتان را با یک ستاره پاداش دهید، موثرترین تمجید از وی باشد.
2 - ثباتِ قدم و استمرار
وقتی مقرراتی را برای کودکتان تعیین می کنید، نباید آن را به سادگی تغییر دهید.
اغلب والدین برای برقراری آرامش در خانه و یا پایان دادن به گریه فرزندانشان، قوانین را نقض می کنند اما اگر قاعده ای را تعیین کردید، هیچ کس (همسرتان، مادربزرگ و حتی خود شما) نباید آن را نقض کند و همگی باید آن را محترم بشمارید. قانون وقتی قانون است که همه آن را رعایت کنند و در برابر آن مطیع باشند. اگر در جامعه امروزین ما رعایت قانون نهادینه نشده به علت این است که والدین قواعد مناسبی تعیین نکرده اند و اصول تربیتی را زیر پا گذاشته اند.
3 - برقراری روال معین
نظم و روال مشخصی را در خانه برقرار کنید. مهم ترین اصول تربیتی در برقراری روال معین در زندگی؛ تعیین وقت دقیق خوابیدن، بیدار شدن و غذا خوردن است. وقتی روال مشخصی را در زندگی برقرار کردید، فقط در موارد خاص مانند زمان سفر یا بیماری می توانید کمی انعطاف به خرج دهید.
تربیت صحیح فقط با وجود نظم امکان پذیر است اما این فقط فرزند شما نیست که باید نظم را رعایت نماید بلکه تمام اعضای خانواده باید منظم باشند تا کودک منظم زندگی کند و امکان تربیتش فراهم شود. تعیین روال مشخص، چهارچوبِ برنامه خانواده است و باید آن را حفظ کرد اما افراط نکنید و عاقلانه انعطاف به خرج دهید چرا که بی شک خانه پادگان نیست.
4 - حدو حدود و خط قرمزها
در اصول تربیتی کودکان باید به طور کامل با حد و حدود و خط قرمزها آشنا باشند و به وضوح بدانند چه کارهایی پذیرفته و کدام یک غیر قابل قبول هستند. با تعیین حد و حدود برای فرزندتان مشخص می کنید، از وی چه انتظاری دارید و محدوده آزادی عمل او تا کجاست.
5 - اصول تربیتی و نظم
حفظ حد و حدود و خط قرمزها با رعایت نظم امکان پذیر می شود و نظم یعنی نظارتی قاطعانه و عادلانه. برای برقراری نظم راه های متفاوتی مانند قاطعیت در صحبت کردن یا هشداری ساده با حرکت انگشت سبابه وجود دارد، اما نکته پر اهمیت این است که هرگز نباید نظم را با استفاده از خشونت و تنبیه برقرار کنید.
6 - هشدارها
هشدار دو نوع است.در هشدار نوع اول برنامه بعدی روزانه را به اطلاع کودک می رسانید. برای مثال به او اطلاع می دهید که به زودی باید آماده رفتن به تخت شود یا اینکه تا چند دقیقه دیگر سفره غذا پهن می شود. در هشدار نوع دوم رفتارِ نامناسب فرزندتان را به او گوشزد می کنید ، با توجه به اصول تربیتی به او فرصت می دهید تا رفتار خود را تصحیح کند.
7 - انتظارها
بهتر است به فرزندتان بگویید چه انتظاری از او دارید و چه رفتاری را می پسندید. برای این منظور ، با او راجع به خواسته هایتان صحبت کنید اما از ارائه توضیح اضافه، استدلال و پیچیده کردن موضوع پرهیز کنید و فقط نکته اصلی را به ساده ترین شکل ممکن بیان کنید. به خاطر بسپارید؛ توضیح های خود را متناسب با سن فرزندتان بیان کنید و از آن ها سوال کنید آیا متوجه شده که چرا چنین انتظاری از او دارید یا خیر، تا این که به تدریج نظم مورد نظر شما را بپذیرد.
8 - محدودیت ها
خونسرد بوده و بر اعصاب خود مسلط باشید. بدون شک تصمیم نهایی بر عهده شما والدین است. نافرمانی را نباید با خشم و فریاد پاسخ دهید، همچنین اجازه ندهید ، کودکان به سهولت با اعصابتان بازی کنند
9 - مسئولیت پذیری
کودکان در نهایت روزی بزرگ خواهند شد پس به آن ها اجازه رشد بدهید. به آن ها امکان دهید، کارهای کوچک را خودشان به تنهایی انجام دهند و موفقیت های هر چند ناچیز به دست آورند تا اعتماد به نفسشان پرورش یابد و مهارت های زندگی و توانایی های اجتماعی در آن ها تقویت شود. اما یادآوری می کنم که انتظارهای شما باید متناسب با سن و توانایی های آن ها باشد، در غیر این صورت به در اصول تربیتی به جای برنده شدن ، بازنده بودن را به فرزند خود می آموزید.
10 - آسودگی خیال و آرامش
وقتِ اختصاصی برای تمام اعضای خانواده (حتی خود شما) از اهمیت فراوانی برخوردار است.علاوه بر آن باید بدانید که قصه گفتن و در آغوش کشیدن کودک ، روش های مناسبی برای آرام کردن او و اصول تربیتی فرزند هستند.
به دلیل آن که توجه ترکیبی از تایید کلامی و غیر کلامی است، اعضای خانواده باید از طریق گفتار و رفتار، به یکدیگر اطمینان خاطر بدهند که برای همدیگر مهم و دوست داشتنی هستند و این قانون فقط شامل ِ حالِ کودکان نمی شود بلکه در مورد شما و همسرتان نیز صادق است.
منبع :tebyan.net