کودکان
2 دقیقه پیش![]() | با بطری نوشابه برای پسر کوچولو هواپیما بسازیدبه جای خریدن اسباب بازی های گران قیمت ، می توانید با استفاده از ابزاری که در خانه در اختیار دارید اسباب بازی هایی با کمک فرزندان خود بسازید که هم در هزینه ها صرفه جویی می ... |
2 دقیقه پیش![]() | از رایحه درمانی نوزادان بیشتر بدانیدآیا شما می خواهید برای مراقبت از نوزاد خود، یک رویکرد جامع تری را انتخاب کنید؟ آیا شما به عنوان یک پدر و مادر به دنبال درمان های طبیعی برای بچه های کوچک خود هستید؟ آیا می ... |
احساس کودک را درگیر کنید
کتاب میتواند نقشی همچون آینه را برای کودکان بازی کند؛ به این معنا که بازتابدهنده ویژگیهای ظاهری، روابط، احساسها و اندیشههای آنها در پیرامونشان باشد.
اگرچه این مفهوم طیف گستردهای از کاربریها را دربر میگیرد، در این بخش ما تنها به کاربری آن در گستره کودکان و نوجوانان در بحران میپردازیم؛ زمانی که کودکان و نوجوانان با مشکلات اجتماعی، احساسی یا شخصی روبهرو هستند و نیاز بهکتابدرمانی دارند.
متخصصان رشد و پرورش کودکان، بارها، کتابدرمانی را برای مواردی که کودکان در فشارهای روحی مانند بستریبودن در بیمارستان، از دست دادن دوست و جدایی والدین، یا در شرایط جنگ و رخدادهای طبیعی همچون سیل و زلزله قرار میگیرند، توصیه کردهاند. ادبیات میتواند کودکان را در درک عواطف خود، همذاتپنداری با شخصیتهایی که احساسهای مشابه را تجربهمیکنند و نیز کسب بینشی نوین نسبت به چگونگی برخورد دیگران با همان مشکلات، یاری رساند.

کتاب میتواند نقشی همچون آینه را برای کودکان بازی کند؛ به این معنا که بازتابدهنده ویژگیهای ظاهری، روابط، احساسها و اندیشههای آنها در پیرامونشان باشد. همچنین کتاب میتواند چون پنجرهای رو به جهان باشد که کودکان را به نگاه فراتری از خود و پیرامونشان دعوت کند تا با شخصیتها و شرایط پیوند برقرار کنند.
ادبیات به ٤ شیوه در رشد عاطفی کودکان سهیم میشود:
نخست، ادبیات به کودکان ثابت میکند که در بسیاری از احساسها مانند دیگران هستند و اینکه بروز این احساسها و عواطف در آنها امری عادی و طبیعی است.
دوم، ادبیات، هرگونه احساس را از نقطهنظرهای گوناگون بهبررسی میگیرد و تصویری کامل از آن به دست میدهد و برپایه اصولی، آن احساس ویژه را شناسایی میکند.
سوم، کنشهای شخصیتهای گوناگون نقطهنظرهایی را برای شیوههای برخورد با عواطفی ویژه ارایه میدهد.
چهارم، ادبیات بهروشنی نشان میدهد که هر فرد عواطف گوناگونی را تجربه میکند و دیگر اینکه این عواطف گاهی در تضاد و کشمکش با یکدیگر قرار میگیرند.
کودکان هنگام کتابدرمانی ٣ فرآیند را تجربه میکنند: فرآیند همانندسازی، فرآیند پالایش روانی و فرآیند بینش درون.
از آنجا که کودکان و نوجوانان در بیشتر موارد خود را بهجای شخصیتهای کتاب یا قهرمانهای اصلی داستان میگذارند، چنانچه در پروژههای کتابدرمانی، کتابهای مناسبی گزینش شوند، همانندسازی به آنها کمک میکند تا مشکلات خود را شناسایی کنند و هنگامی که درمییابند در رویارویی با اینگونه مشکلات تنها نیستند، احساس آرامش و امنیت میکنند و از تنهایی و تشویش آنها کاسته میشود. زمانی که این همانندسازی صورت گرفت، فرآیند پالایش روانی نیز انجام میشود.
کودک و نوجوان از جنبه احساسی درگیر داستان میشود و میتواند احساسات خود را در شرایطی امن بروز دهد. با همانندسازی و پالایش روانی، کودک و نوجوان برای تجزیه و تحلیل مشکلات خود توانمندتر میشود. اینگونه تحلیلها سبب افزایش آگاهی و درک عمیقتر آنها از خود و ارتباط با دیگران میشود. این خودآگاهی کودک و نوجوان را قادر میسازد تا دریافتهای خود را از رخدادها دگرگون کند و رفتارهایش را بهبود بخشد.
کتابدرمانی میتواند به شکل انفرادی یا گروهی انجام شود. در کتابدرمانیهای انفرادی، کتابی برای یک فرد خاص با یک نیاز ویژه برگزیده میشود. آن کودک یا نوجوان خاص میتواند کتاب را خود بخواند یا برایش خوانده شود. فعالیتهایی که پس از خواندن کتاب طراحی شدهاند به شکل انفرادی با آن کودک یا نوجوان انجام شود. کودک یا نوجوان درباره آن کتاب با آموزگار، کتابدار یا هر فرد بزرگسال که با او کار میکند، میتواند گفتوگو کند، گزارشی درباره داستان بنویسد یا احساسات خود را به شکل هنر نقاشی یا هرگونه دیگری از هنر بیان کند.
در این پروسه کودک و نوجوان از فشارهای احساسی رها میشود و در ضمن با تحلیل ارزشهای اخلاقی و برانگیختهشدن تفکر انتقادی در او، بر خودآگاهیاش افزوده میشود و میتواند ارزیابیهای شخصی و اجتماعی خود را بهبود بخشد. نتیجه آن خواهد شد که او رفتارش را بهبود بخشد و بتواند موضوعهای مهم زندگی را درک کند.

در کتاب درمانیهای گروهی، کودکان و نوجوانان داستانی را بلند میخوانند یا برایشان کتابی خوانده میشود. گفتوگوی گروهی و فعالیتهای جمعی در پی این خواندن انجام میشود. آنها در این بحثها درمییابند که تنها نیستند و میتوانند مشکلات خود را با دیگران سهیم شوند.
اگرچه کتابدرمانی برای حل مشکلات کودکان در بحران است، اما تنها به این موارد محدود نمیشود. بهطورکلی ادبیاتی که زندگی کودکان را بازتاب میدهد، میتواند کودکان را در حل مشکلات و ناشناختههای زندگی خود یاری دهد.
گامهای کتابدرمانی:
- شناسایی نیازهای کودکان و نوجوانان مورد هدف
- گزینش مواد مناسب
- طراحی فضا و زمان نشستها (از پیش مخاطبان را درباره چگونگی گرداندن جلسه آگاه کنید.)
- طراحی فعالیتهای پس از کتابخوانی
- گفتوگو درباره داستان یا کتاب
- نوشتن درباره کتاب یا داستان، نقاشی و اجرای نمایش
- برانگیختن کودکان برای فعالیتهای بیشتر (پرسشهای بیشتر درباره موضوع کتاب یا داستان.)
- اختصاص زمان استراحتی به کودکان
- دادن فرصتی برای واکنش آنها به داستان
ویدیو مرتبط :
کودک خود درگیر!
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
مواردی که احساس کودک راسرکوب می کند
بعضی راهها که ما والدین ناآگاهانه احساسات بچهها را از آن طریق سرکوب میکنیم عبارت اند از
1. محافظت: «من به تو اطمینان میدم که گربه الان بیرون از خانه است. تو اصلا نگران این موضوع نباش»
2. تنبیه کردن: «برای یک ماه از بازی با گربه محروم هستی»
3. حل مسأله: «چرا خوشحال نیستی؟ ما داریم میریم بیرون که بستنی بخوریم و تو نباید در باره اون ماجرا بیشتر از این فکر کنی»
4. نتیجه اخلاقی گرفتن: «چه طور میتونی اینقدر بیمسؤولیت باشی! من وقتی بچه بودم خیلی دختر مسؤولیتپذیری بودم و هرگز نمیذاشتم چنین اتفاقی بیفته.»
5. انکار: «تو نباید احساس گناه کنی، تقصیر تونبود!»
6. تحقیر: «من نمیتونم باور کنم که تو گذاشتی چنین اتفاقی بیفته، چه طور این کار رو کردی، تو مایهی خجالت هستی. من به دوستات میگم که تو چهکار کردی تا دیگه هرگز نذاری چنین اتفاقاتی بیفته.»
7. ترحم: «آه، عزیزم، اون گربه ی بد نباید میپرید و تو رو میترسوند»
8. سخنرانی: «از حالا به بعد تو باید بیشتر دقت کنی خانوم کوچولو، من از تو میخوام که همیشه قبل از انجام کاری چک کنی که... »
و این تنها بخش کوچکی از لیست بلند سرکوبکننده های احساسات است. وقتی منظور ما این است که به فرزندمان به روشهای بالا درسی بیاموزیم، اغلب نتیجه بسیار متفاوت از خواست ما از آب درمیآید. کودک به جای این که از اشتباهش درس بگیرد بیشتر به این توجه میکند که چهقدر ما بیانصاف هستیم یا چهقدر «آنها» بد هستند. اگر ما میخوهیم فرزندانمان چیزی از خطایشان بیاموزند، یابد اول از احساسات صحبت کنیم و بعد در برخورد با موقعیت پیشآمده از احساسات مذکور استفاده کنیم.
بعضی روشها برای حمایت از احساسات عبارت اند از:
1. همدردی: «من احساس تو رو درک میکنم، من هم همین احساس رو قبلا داشتم، احساس آزاردهندهایه، نه؟»
2. اعتبار بخشیدن به احساسات: «این حق توئه که چنین احساسی داشته باشی، اگه این اتفاق برای من هم افتاده بود احتمالا همین احساس رو داشتم»
3. شناسایی احساسات: «مثل اینه که حس میکنی ....» یا «آیا احساس ناراحتی میکنی؟»
4. مصمم گوش کردن: «مستقیم در چشم هایش نگاه کنید و به آنچه بر او میگذرد گوش کنید. طوری گوش کنید که انگار صمیمیترین دوستتان با شما صحبت میکند. «من سراپا گوشم، من مشتاقم بدونم چی داری میگی»
5. کنجکاوی: «جالبه، من میخوام دربارهی احساس تو در مورد اون ماجرا بیشتر بدونم»
6. تصدیق احساسات: « تو واقعا ناراحت بهنظر میرسی.» یا « من دارم ببینم که چهقدر عصبانی هستی»
7. دعوت به بیان احساسات: «به من بیشتر بگو. من میخوام بدونم چه حالی داری.»
وقتی احساسات کودک را تصدیق میکنید، احساس آسایش خاطر را در وجود او خواهید دید و احساس خوهید کرد که رابطهی خیلی نزدیکی با هم دارید. این موقعیت فرصتِ شگفتانگیزی برای ارتباط با فرزندتان در اختیار شما میگذارد و زمانی برای نزدیک شدن احساسهای شما به یکدیگر نیز هست. و درست در همین زمان است که شما احساس خواهید کرد واقعا به حرف یکدیگر گوش میکنید و حرف یکدیگر را میشنوید. اگر از این طریق رابطهی نزدیکی با فرزندتان برقرار کنید درخواهید یافت که به این ترتیب تاثیر و نفوذ بیشتری بر افکار و تصمیمات فرزندتان خواهید داشت، حتی آنها نظر شما را در مورد موضوعات مختلف خواهند پرسید!