مذهبی


2 دقیقه پیش

دعای مشلول همراه ترجمه

دعای مشلول همراه ترجمه   موسوم به دعاى «الشاب المأخوذ بذنبه» [یعنى: جوانى كه به سبب گناهش گرفتار عذاب حق شده] این دعا از كتابهاى كفعمى و«مهج الدعوات» نقل شده، و دعایى ...
2 دقیقه پیش

رمزی برای استجابت دعا

یکی از این دعاهای ارزشمند، مناجات شریف شعبانیه است   بر اساس منابع روایی برترین و محبوب ترین کارها نزد خداوند متعال در بین بندگان خویش، دعا کردن معرفی شده است، از طرفی ...

تفاوت نبوت و امامت در چیست؟



تفاوت نبوت و امامت,نبوت چیست,امامت چیست,تفاوت امامان با پیامبران

تفاوت  نبوت و امامت
در نظر برخی مانند فخر رازی و شیخ محمد عبده مقام امامت همان مقام نبوت بوده و فرقی بین آن دو نیست. در مقابل عده كثیری معتقد به تفاوت میان آن دو بوده و بر اساس آیه 124 سوره بقره: «انی جاعلك للناس اماما» به برتر بودن مقام امامت از مقام نبوت حكم كرده‏اند. از آن جمله: علامه طباطبایی، شیخ طوسی، طبرسی و دیگران. زیرا از نظر اینها به لحاظ تاریخی، مقام امامت آن وقت به حضرت ابراهیم اعطا گردید كه ایشان در آن زمان مقام نبوت را داشتند.

 

این مطلب به ویژه با توجه به لحن آیه كه امامت را مبتنی بر امتحانات و آزمایشات سخت در دوران نبوت حضرت ابراهیم مبتنی كرده است به خوبی فهمیده می‏شود. آیه در مقام اعطای نشان و درجه عالی‏تری است كه با درجات پیشین تفاوت ماهوی و حقیقی را داراست. و اگر جز این باشد لغویت در حكم  تازه، لازم می‏آید. بنابراین مقام امامت مقامی است كه در رتبه بالاتری از مقام نبوت قرار گرفته است.

حالا تفاوت میان این دو و اینكه آن رتبه بالاتر چیست؟ نظریات ذیل را در میان علماء می‏توان مشاهده كرد:

بعضی گفته ‏اند: تنها فرق امام با نبی در این است كه به نبی وحی می‏شود اما بر امام وحی صورت نمی‏گیرد. به نظر می‏رسد این فرق درست نباشد زیرا علی‏ القاعده بایستی درجه بالاتر، ویژگیهای درجه پایین‏تر را در خود حفظ كند نه اینكه تنزل بكند.

در نظر برخی، از جمله علامه طباطبایی، نبی تنها دارای هدایت تشریعی و به اصطلاح ارائه كننده طریق است. اما امام افزون بر آن، دارای هدایت تكوینی هم هست. یعنی امام از نظر تأثیر باطنی و نفوذ روحانی كه اثر وجودیش در قلب انسان می‏تابد او را هدایت می‏كند. و لذا مقام امامت یكنوع ولایت بر اعمال مردم است از نظر باطن، كه توأم با هدایت می‏باشد. (ترجمه تفسیر المیزان، ج 1، ص 372 تا ص 382).

برخی هم چون استاد مطهری(ره) گفته ‏اند: فرق نبوت و امامت در این است كه نبوت راهنمایی، ابلاغ و اخبار است. ولی امامت، رهبری یعنی علاوه بر رهبری اجتماعی، رهبری معنوی به سوی خدا هم هست. (مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 3،ص 318).

برخی دیگر مانند استاد سبحانی معتقدند: نبی تنها مأمور به ابلاغ رسالت و دادن نویدها و بیم‏ها به مردم است ، اما امام علاوه بر آن پیشوایی است كه شخصا دارای سمَت امر و نهی و تكلیف و دستورات است. و جامعه بشری را با مدیریت صحیح به حد كمال رساند.(سبحانی، جعفر، منشور جاوید، انتشارات توحید، ج 5، ص 252)


فرق بین رسول و نبی چیست؟ ما معمولاً برای معادل عربی رسول در زبان فارسی لفظ پیغمبر، پیامبر و پیمبر به كار می‏بریم، ولی لفظی كه مترادف با نبی باشد نداریم و به ناچار لفظ پیامبر كه هم معنی رسول است را به كار می‏بریم و حال آنكه قرآن دو تعبیر به كار می‏برد یكی رسول و دیگری نبی، این گونه استعمال موجب شده میان اندیشمندان مسلمان بحث شود كه آیا رسول و نبی با هم تفاوت دارند یا نه و اگر تفاوت ندارند پس علت استعمال دو لفظ نبی و رسول در قرآن خصوصا در احادیث چیست؟ این استعمال می‏تواند سبب جعل دو اصطلاح متفاوت از هم باشد یانه؟

برای روشن شدن بحث نكاتی را متذكر می‏شویم:
نخست اینكه این دو از نظر مفهوم، تفاوت چندانی ندارند زیرا واژه نبی یا به معنای فرد دارای خبر مهم است و یا به معنای فرد دارای مقام بلند، و واژه رسول هم یا به معنای فرد دارای پیام است یا به معنای واسطه در انجام كار، پس از جهت مفهوم هیچكدام اعم یا اخص از دیگری نیستند.

ثانیا، از اختلاف موارد استعمال لفظ نبی و رسول در قرآن خصوصا با توجه به روایات شریفه راجع به انبیا و رسل می‏توان فهمید كه نبی از نظر مصداق اعم از رسول است یعنی همه فرستادگان خدا نبی بوده‏اند ولی رسول نبوده‏اند همین اختلاف در كاربرد سبب شده است كه علما نبی را غیر از رسول از نظر اصطلاح بدانند.

ثالثا در میان علما در بیان وجه تمایز میان دو اصطلاح نبی و رسول، تفاوت‏هایی دیده می‏شود كه در ذیل به آنها اشاره می‏گردد:

به نظر علامه طباطبایی نبی آن كسی است كه خواب می‏بیند و در خواب به او وحی می‏شود و لی رسول آن كسی است كه ملك وحی بر او نازل می‏شود و او ملك را می‏بیند و با او سخن می‏گوید.

علامه این نظر را اولاً از آیه 95 سوره اسراء مستفاد می‏داند «قل لو كان فی الارض ملائكه یمشون مطمئنین لنزلنا علیهم من السماء ملكا رسولاً ؛ بگو اگر ملائكه در زمین مثل شما آرام آرام راه بروند ما از آسمان ملكی به عنوان رسول بر آنان نازل می‏كردیم».

و ثانیا از حدیث ذیل استفاده می‏كند:
در كافی از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است كه: خداوند عزوجل ابراهیم را بنده خود قرار داد قبل از آنكه او را پیغمبر كند و او را پیغمبر خود قرار داد پیش از آنكه رسول خود كند (دقت كنید) و او را رسول خود قرار داد پیش از آنكه خلیل خود قرار دهد...(نك: ترجمه المیزان، ج 1، ص 382 و ج 14، ص 582).

به نظر برخی مانند استاد مصباح نبی به هر فرستاده و پیكی گفته می‏شود ولی رسول بر پیك مخصوص اطلاق می‏شود.

ایشان این تفاوت را از نگرش به موارد متفاوت استعمال نبی و رسول در قرآن و حدیثی كه می گوید 313 نفر از انبیا فقط دارای رسالت خاصی بوده‏اند، استفاده می‏نمایند. (محمد تقی مصباح، راهنماشناسی، ج 2، ص16ـ13)

فرقهای ذیل هم میان نبی و رسول گفته شده كه توسط علما به چالش و نقد كشیده شده‏اند.

الف ـ رسول كسی است كه مبعوث به شرع جدیدی شده باشد و نبی اعم از او كسی است كه شرع سابق را تبلیغ كند.

ب ـ رسول كسی است كه دارای كتاب باشد و نبی آن كسی است كه كتاب نداشته باشد.

ج ـ رسول كسی است كه دارای كتاب باشد ولی فی ‏الجمله نسخ شده باشد و نبی كسی است كه چنین نباشد.

د ـ رسول كسی است كه به او وحی می‏شود و مأمور به ابلاغ هم باشد ولكن نبی كسی است كه از طرف خدا به او وحی شده خواه مأمور رساندن محتوای وحی به مردم باشد یا نباشد.

منبع: واحد پاسخ به سۆالات دفتر تبلیغات اسلامى
تبیان


ویدیو مرتبط :
تفاوت و برتری امامت بر نبوت

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

تفاوت زندگی مشترک,بادوستی های عاشقانه



بسیاری از جوانان تصور می کنند:که زندگی مشترک وشرایط به وجود آمده در زمان ازدواج مانند شرایطی است که در زمان دوستی یا نامزدی بین دو طرف حاکم بوده است.و مقایسه بین این دو شرایط برای تعدادی از زوج ها باعث شده تا بدبینی خاصی نسبت به زندگی مشترک داشته باشند. در حالی که دنیای دوستی و نامزدی دنیای بسیار متقاوتی از زندگی مشترک می باشد.

 

دنیای دوستی دنیای رویاها و ایده آل هاست در حالی که زندگی مشترک دنیایی کاملا حقیقی و ملموس است . دنیایی که در آن خوبی ها و بدی ها در کنار یکدیگر است و تنها می توان با تلاش و کوشش و صبوری دنیای ایده آلی ساخت.دنیای دوستی سراسر شیرینی ، امید و شرایط مطلوب است.اینجا مرد مورد علاقه ات کاملا در اختیار توست .برای با تو بودن به اندازه کافی فرصت دارد تنها به تو می اندیشد و به همه خواسته هایت تن در می دهد.زن مورد علاقه ات به همان گونه است که تو می خواهی ، تنها به فکر توست و برای رضایت و خوشنودیت تلاش می کند.

 

دوستی

 

در زمان دوستی از گذشته خود به راحتی صحبت می کردی ، از همه خواسته هایت بی پرده سخن به میان می آوردی و احساس می کردی که گذشته و حالت از خودت می باشد.وآزاد هستی تا در انتخاب خود تجدید نظر کنی.همه چیز را عاشقانه می نگریستی و از کمی ها و کاستی ها به راحتی می گذشتی چون باور داشتی که باید این زندگی رویایی را شیرین نگاه داشت و برای شیرین بودن آن باید از عیب ها گذشت. اما همین که وارد زندگی مشترک می شوی شرایط کاملا تغییر می کند.اینجا دیگر صحبت از تحمل کردن است. اینجا صحبت از یک عمر زندگی است. اینجا خوبی و بدی، شیرینی و تلخی و زشتی ها و قشنگی ها در کنار همدیگر است.در دنیای دوستی محبوب تو خود را به شکلی ایده ال به تو ارایه می کرد اما در زندگی مشترک تو باید از او یاری ایده آل بسازی.

 

دنیای دوستی دنیای نیاز های عاطفی، و نیازهای غریضی است.در این دنیا برای رسیدن به خواسته هایت باید محبوب و مطلوب دوستدار خود باشی.اینجا رفع نیاز هایت در ردیف اول اولویت های زندگیت می باشد بنا براین خود را برای برآورده شدن نیاز های عاطفی یا دیگر نیاز های غریضی خود آماده می کنی.اما در زندگی مشترک با برآورده شدن این نیازها، مسائل دیگری در اولویت زندگی قرار می گیرند.ومردان براساس ساختار مغزی ونوع وظیفه ای که در طول تاریخ آفرینش بر عهده آنها گذاشته شده کار و موفقیت های اجتماعی خود را در راس همه امور قرار می دهند.اما زنان ایده آل ترین شرایط زندگی برای آنها زمانی بود که مرد مورد علاقه شان تنها به آنها فکر می کرد و هیچ چیز جز زن محبوب شان در اولویت کار آنان نبود.اما با ادامه زندگی و هویدا شدن نیاز های اساسی دیگر مرد، زنان از رابطه معشوقانه خود سر خورده شده و تصور می کنند که: محبت و عشق مرد مورد علاقه آنها کم رنگ شده است.بنا براین نسبت به همه روابط مشترک حساس شده که این حساسیت تصور سلطه طلبی و زیاده خواهی زنان را در افکار مردان پرورش می دهد.و این مسئله خود باعث می شود تا در برابر نیاز عاطفی و احساسی زنان واکنش های منفی از خود بروز دهند.اینجا یک رابطه ساده وعاطفی تبدیل به رابطه ای پیچیده و پر از شک و ظن می شود.که حل آنها تنها به دست روانکاوان متبحر انجام می پذیرد.

 

دوستی

 

بزرگترین اشتباه زنان در این مرحله از زندگی این است که به حساسیت های خود دامن بزنند.یا بین خود و محبوبشان فاصله ایجاد کنند. یا تصور کنند که اگر با مردی دیگر ازدواج می کردند عشق آنها همیشه پر رنگ و ثابت بود.در حالی که همه مردان برای آشنا شدن به روحیات زنان و تطبیق دادن روحیات خود با زنان مورد علاقه شان نیاز به کسب مهارت عشق ورزی دارند که این وظیفه اصلی هر زنی است که مرد مورد علاقه خود را درمهارت بیان احساسات درونی و عشق ورزی متبحر کند.او باید خود را به مرد مورد علاقه خود نزدیک تر کرده و به او بفهمانند که من یک زنم .من کانون عشق و عاطفه هستم .من دوست دارم وقتی با من زیر یک سقف هستی دنیای مردانه خود را فراموش کنی و چون من تو هم به یک کانون عشق و محبت تبدیل شوی. همچون زمانی که آرزوی با هم بودن را در سر می پروراندیم.محبت تو برای من تنها زمانی که نیاز جنسی داری برایم کافی نیست بلکه من باید دایم و پیوسته از تو انرژی محبت و عشق بگیرم تا بتوانم شاداب و با طراوت زندگی کنم.

 

زنان تصور نکنند که تنها با بیان یک بار این جملات و ظیفه آموزش مرد مورد علاقه خود را به پایان رسانده اند .بلکه این کار نیاز به پشتکار و به کار گرفتن فنون و جذابیت های زنانه است.چون مردان وظیفه مهارت عشق ورزی و بیان احساسات خود را فراموش می کنند چون این وظیفه اصلی آنها نیست و نیمکره مغز آنان که وظایف غیر احساسی و عاطفی را به عهده دارد بزرگتر از نیمکره مغزی است که وظیفه عاطفی و احساسی را به عهده دارد.در ضمن مردان موجودات تنوع طلبی هستند که اگر آنان را رها کنید زنی دیگر را همچون شما اسیر نیازهای عاطفی و جنسی خود می کنند.

 

در دنیای دوستی همه روابط عاشقانه و بی عیب و ایراد است اما در زندگی مشترک این عشق ها کم رنگ شده و عیب ها خود را نمایان می سازند.در این نوع زندگی باید از خرد و اندیشه کمک گرفت و به خود و محبوبمان بفهمانیم که هر انسانی دارای معایب و محاسنی است.و پیدا کردن فردی که فقط خوبی در او باشد محال است همانطور که خودم یا شما دارای نقاط ضعف و عیب هایی هستیم.