فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
نگاهی به فیلمهایی که درباره هنرمندان ساخته میشوند
در میان هنرهای هفتگانه،بیشک و بهطور معمول بیشترین جذابیت و تاثیر را هنر هفتم یعنی سینما بر جامعه و مخاطب دارد.سینماگران و بخصوص دسته کارگردانان،اغلب درباره موضوعات متنوعی فیلم میسازند،ولی به ندرت مواردی پیش میآید که کسی در مورد خود آنها فیلم بسازد.
البته این آمار فقط مربوط به سینمای کشور ماست،وگرنه سینمای جهان مملو از فیلمهایی است که کارگردانان بزرگ درباره همکاران و سینماگران نامدار دنیا یا حتی هنرمندان سایر رشتههای هنری ساختهاند.
در سینمای ایران نیز،فیلمهایی از این دست که با رویکردی داستانی درباره زندگی،آثار و اندیشههای یک هنرمند تولید شده باشد،کم نیستند.مشکل آنجاست که غالب این فیلمها در گونه مستندهای کوتاه و خانگی ساخته میشوند و ازاینرو،چنین آثاری که با هدف معرفی و ثبت تاریخی و پژوهشی زندگی یک هنرمند تهیه میشوند،پس از چند نمایش محدود و نیمهخصوصی در سالنهای پرتافتاده و کوچک،سر از آرشیوهای شخصی یا سازمانی درمیآورند و هرگز مجالی برای اکران عمومی و تماشا و قضاوت از جانب عموم مردم نمییابند.
با اینحال استثناهایی هم در میان آنها وجود دارند که یک فیلم بیوگرافیک را تبدیل به اثری در خاطرماندنی میکند.در این فرصت کوتاه،مروری داریم بر چند عنوان از مهمترین فیلمهای سینمای ایران که تاکنون درباره هنرمندان تولید شدهاند.
... و آسمان آبی(غزاله سلطانی)
معروفترین نمونه از فیلمهایی که درباره هنرمندان ساخته و دست بر قضا روانه اکران عمومی سینماها شده، مستند بلندی درباره آقای بازیگر سینمای ایران بود.«...و آسمان آبی» که سال 89 در سینماها به نمایش درآمد،فیلمی بود در مورد زندگی «عزتالله انتظامی» که خودش آن را اثری منطبق بر حقیقت و زندگی هنریاش دانسته است.«... و آسمان آبی» مستندی بسیار ساده و دلنشین است که کارگردان آن هوشمندانه،تمام پتانسیل نهفته در اثر را آزاد کرده است،از جمله حضور شگفتانگیز انتظامی در فیلم است که فاصله میان تماشاگر و هنرمند را کم میکند و تصویری حقیقی از زندگی این هنرمند به نمایش میگذارد.همانطور که «آندرهبازن»(؟؟؟) گفته است: «سینما را زمانی هنر میدانم که به واقعیتهای زندگی نزدیک شود و سایهای از زندگی آدمیان باشد.» فیلم «سلطانی» گویا سایهای مشابه به اصل زندگی انتظامی است.
مهرجویی،کارنامه چهلساله(مانی حقیقی)
«مانی حقیقی» را بیشتر به اعتبار چهار فیلم بلند داستانیاش میشناسند. با این حال،او هرازگاهی به سینمای مستند هم سرک میکشد و فیلمهای کوتاهی میسازد.از جمله همین فیلم «مهرجویی، کارنامه چهلساله» که سال گذشته در بخش مستند سیامین جشنواره فیلم فجر شرکت داشت و جایزه بهترین کارگردانی مستند را دریافت کرد.این اثر مستند،فیلمی در مورد «داریوش مهرجویی» است که خودش به عنوان یکی از معتبرترین کارگردانهای سینمای ایران،شماری از مهمترین و مطرحترین فیلمها را ساخته است.گروه تولید فیلم «حقیقی»،از سرشناس و حرفهایترین سینماگران فعال در کشورند که همین چیدمان عوامل، برکیفیت محصول نیز تاثیر چشمگیری گذاشته است. برای نمونه میتوان از «فرهاد توحیدی»(تهیهکننده)،«نیما حسنینسب»(مشاور تحقیق) و «بهمن کیارستمی» و «پیمان خاکسار»(تدوینگران) نام برد.مانی حقیقی پیشتر مستندی هم درباره فیلم «هامون» و با عنوان «هامونبازها» ساخته بود.حقیقی درخصوص فیلم «مهرجویی،...» گفته است: «ما باید دایره المعارف مهرجویی و فیلمهایش را می ساختیم.از اینرو،فیلم ما در مورد کارنامه کاری مهرجویی است و به زندگی خصوصی او نمیپردازد. هنرمندان و صاحبنظرانی مانند مجید اسلامی،گلی ترقی،زندهیاد خسرو شكیبایی،داریوش شایگان،لیلا حاتمی،علی مصفا،امید روحانی،بیتا فرهی،گلشیفته فراهانی،هوشنگ گلمكانی،محمود كلاری و ژیلا مهرجویی در این فیلم حضور دارند.
بعد از خانم شماره 11(طاها شجاعنوری)
«رضا میرکریمی» از چند سال پیش به اینسو با همکاری «سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران» تولید سریمستندهایی را درباره سینماگران ایرانی آغاز کردند که یکی از فیلمهای آن مجموعه، به زندگی هنری و خصوصی «رضا کیانیان» اختصاص داشت.این فیلم با عنوان «بعد از خانم شماره 11» به کارگردانی «طاها شجاع نوری»،توانسته با شكستن فرمولهای كلیشهای در ساخت فیلمهای موسوم به «مستندهای زندگینامهای»،ابعاد پنهان و جذابی از زندگی این بازیگر را به نمایش بگذارد.مخاطبان سینما «كیانیان» را بیشتر بهعنوان بازیگر میشناسند اما در بررسی شخصیت هنری این بازیگر، نمیتوان از سرككشیدنهای گاه و بیگاه او به سایر رشتههای هنری غافل شد.«كیانیان» غیر از بازیگری،در حوزههای فیلمنامهنویسی،طراحی صحنه،مجسمهسازی، بازیگردانی و نویسندگی نیز فعالیت دارد.
رقص با دوربین(سمیرا سینایی)
«سمیرا سینایی»(فرزند «خسرو سینایی»،از کارگردانان نامآور سینما)،زمانی گفته بود: «همیشه دلم میخواست درباره پدرم فیلمی بسازم که مخاطبان زیادی داشته باشد». به نظر میرسد این خواسته او با کارگردانی «رقص با دوربین»،محقق شده است.این مستند در مدتزمان 50 دقیقه درباره خسرو سینایی است که تولید آن اواخر سال 84 آغاز و در خردادماه 85 تمام شد.«سینایی»،از معدود سینماگران بازمانده دهه 40،همیشه به غرب نگاهی داشته که غربزده نبوده.سینمای او بیشتر توام با حالتی منحصر به فرد و ایرانی است.
او در نخستین نمایش عمومی فیلمش گفته بود: «من فقط بازیگر فیلم بودم و بارها به دخترم تذکر دادم، سعی کن فراموش کنی من پدرت هستم.او به تنهایی ساخت این اثر را دنبال کرد. به طور معمول،فرزندان کسانی که مشهورند، زیر سایه شهرت آنها قرار میگیرند اما خوشبختانه من آنقدر بزرگ و مشهور نیستم که خانوادهام نتوانند این سایه سنگین را تحمل کنند.»
وقت خوب مصائب(ناصر صفاریان)
شاید بتوان به جرات از «ناصر صفاریان» با عنوان طلایهدار فیلمهای ادبی یاد کرد.او کسی است که تاکنون دو فیلم درباره «احمدرضا احمدی» و سهگانهای در مورد زندهیاد«فروغ فرخزاد» ساخته است. «وقت خوب مصائب» نخستین ساخته او درباره «احمدرضا احمدی»،شاعر پرآوازه و با تاکید بر وجه شاعری،روحیات و شخصیت احمدی تولید شده است. برای تولید «وقت خوب مصائب»، به نقل از کارگردان آن،60 ساعت راش ضبط و از میان آنها،50 دقیقهاش گزینش شده که حاصل تکجملههایی از گفتوگوهای طولانی است.«سرد سبز» نیز نخسـتین اثر از سهگانهاى مستند است که صفاریان درباره فروغ فرخزاد و از سال ۷۸ ساخت آنها را شروع كرده بود.این فیلم روایتى مستندگونه درباره زندگى و مرگ فروغ فرخزاد(1345-1313) دارد.تماشاگر در «سرد سبز»،علاوه بر آنکه شكلى مستندوار از زندگى فروغ فرخزاد را مىبیند، با گوشهاى از روحیات و ناگفتههاى پنهان این شاعره توانا آشنا مىشود. صفاریان پس از استقبالى كه از این فیلم به عمل آمد، مستندهای «جام جان»(شعرهاى فروغ) و «اوج موج» (سینما،تئاتر و نقاشىهاى فروغ) را با موضوع «فروغ فرخزاد» ساخت. او مستندی به نام «آواز آفتاب» نیز درباره ادبیات داستانی ایران ساخته که محمود دولتآبادی،جواد مجابی و علیاشرف درویشیان در آن حضور دارند.صفاریان مستند «خاطره در قاب» را هم که گفتوگویی با زندهیاد «خاطره پروانه»(چهره ماندگار موسیقی) است،کارگردانی و تولید کرده.در این فیلم فقط به مصاحبه با مرحومه «پروانه» اکتفا شده است.
مستندی درباره «پدرسالار»(مریم پیروند)
این فیلم مستند که تولید آن از سال 87 آغاز شد، به زندگی روزمره «محمدعلی کشاورز»،از پیشکسوتان بازیگری سینما،تئاتر و تلویزیون ایران میپردازد.همچنین در این اثر به سفرهای کشاورز و گفتوگو با همکارانش نیز پرداخته شده است.«مریم پیروند» تلاش کرده در این فیلم زندگی حرفهای کشاورز را به موازات روزگار فعلی او به نمایش بگذارد.این مستند با مدتزمان 60 دقیقه و به وسیله دوربین دیجیتال تصویربرداری شده است.
فیلمهای نامبرده،فقط مشتی نمونه خروار بودند.این فهرست میتواند با فیلمهایی مانند «ایران درّودی،نقاش لحظههای اثیری» و «احمد محمود،نویسنده انسانگر»(هر دو ساخته بهمن مقصودلو)،«درباره کیومرثپوراحمد»(ساختهسجاد آوینی)،«فریدون گله کجاست؟»(ساخته رضا درستکار)،«صدا بود و سپیدی»(ساخته نورالله فتاحی،درباره زندگی «امین الله رشیدی»،(آهنگساز و خواننده پیشکسوت) و... ادامه پیدا کند. با این حال جایی برای نمایش و عرضه چنین فیلمهای ناب و جذابی موجود نیست و به دلیل عدم حمایت دولتیان و متولیان سینمای مستند،آثاری از این قبیل در نهایت سر از آرشیوهای غبارگرفته درمیآورند.
ویدیو مرتبط :
حضور هنرمندان وعوامل فیلم در افتتاحیه گالری عکس فیلم لانتوری
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
نگاهی به فیلم «طهران، تهران»
همزمان با تحویل سال، سقف خانه یک خانواده فقیر چهار نفره فرو میریزد و آنها بهدلیل اینکه جایی برای زندگی کردن ندارند به پیشنهاد پسر کوچکشان همراه تور رایگانی به تهرانگردی میپردازند.
مهرجویی در اپیزود اول با دستمایه قراردادن یک موضوع نهچندان ناب، سعی در شناساندن مراکز تاریخی و مدرن تهران به مخاطب دارد. گرچه وی در تحقق بخش دوم هدف فیلم یعنی معرفی تهران به خوبی عمل میکند اما در ارائه یک فیلم پرکشش، دراماتیک و جذاب به مخاطب عاجز است. فیلم موضوعی یک بعدی و خطی دارد که موفق نمیشود مخاطب را با خود همراه کند.
فیلم طهران- تهران که به سفارش شهرداری تهران تهیه شده باید بتواند اهداف و منافع تهیهکنندهاش را تامین کند اما این کار توی ذوق میزند مثلا اگر سقف خانه یک خانواده فقیر یا متوسط جامعه بریزد مسلما برای جبران خسارت یا حتی فرار از این بحران به تهرانگردی نخواهندپرداخت. مهرجویی که در فیلم آخر خود - سنتوری- بهدلیل نزدیک شدن به خطر قرمزها و نشان دادن فضاهای سیاه جامعه موفق به اکران فیلم خود نشد در این فیلم کوشیده فضای بانشاط و شادی چون «مهمان مامان» و «اجارهنشینها» را خلق کند تا هم ذائقه تهیهکنندهاش را شیرین کند هم منتقدان و هم مردم را. اما در این فضا چنان اغراقی کرده است که ما از تهران اتوپیایی (آرمانشهر) بیعیب و ایدهآل میبینیم؛ طبقات اجتماعی در کنار هم و بدون هیچ مشکلی زندگی میکنند و این شهر با همه مهربان است. در این فیلم ضدقهرمانی وجود ندارد تا درگیری و گرهافکنی ایجاد شود و قهرمان فیلم درگیر حل بحران شود. در شهر تهران همه چیز خوب و آرام است سقف خانهای هم اگر میریزد قهرمانهای پیر دوستداشتنی فیلم خانه را بازسازی میکنند مخصوصا اینکه همه اهل دل هستند و به فرهنگ و سنت هم اهمیت میدهند.
فیلم سرشار از لحظات خوش و امیدبخش است؛ پیرزن و پیرمردی که با رد و بدل کردن شعر با هم آشتی میکنند یا دویدن بچهها در کاخ گلستان. پولدارها به خانواده نجیب فخر نمیفروشند فقیرها هم در عوض حمل بار شعر پولدارها را به دوش میکشند. در آرمانشهر تهران نهتنها طبقات مختلف بلکه سنین مختلف هم در کنار هم به سفر میروند؛ پیرها که تعداد بیشتر گروه را به خود اختصاص میدهد، میانسال که شامل نجیب و همسرش میشود و بچهها.
در فیلم تهران: روزهای آشنایی سقف خانه نجیب خراب میشود اما کانون خانواده آنها خراب نمیشود و سرانجام توسط یکی از افراد مسن گروه (دایی بابا) خانه آنها هم سقف پیدا میکند. در پایان فیلم یکی از افراد مسن درباره خانه سنتی نجیب میگوید این ساختمان پی محکمی دارد اگر سقفش تعمیر شود سالهای سال قابل استفاده است گویا خانواده سنتی و گرم جیب هم مثل ساختمانشان پی محکمی دارند خانواده بزرگی که به ساختمان ختم نمیشود و از آن فراتر میرود.
فقرا در این فیلم توسری خور و بدبخت نیستند، بچههایشان معتاد و افسرده نیستند و پولدارها هم ظالم و کلاهبردار نیستند، ترافیک، دود و کودکان کار هم وجود ندارند گویا همه چیز قرار است ما را سر شوق بیاورد تا تهران را دوباره نگاه کنیم و دور تهران بگردیم.
▪ تهران: سیم آخر به کارگردانی مهدی کرمپور
در اپیزود دوم با عنوان« تهران: سیم آخر» یک گروه موسیقی راک برای برگزاری کنسرت خود دچار مشکل میشوند و هرکدام از افراد این گروه مشکلات شخصیشان نیز بروز پیدا میکند و در نهایت تصمیم میگیرند آخرین کنسرتشان را بر بام تهران و بدون تماشاگر اجرا کنند. بهرغم اپیزود اول که سرشار از زندگی، بیدغدغه و کاملا سفید است، اپیزود دوم شهری سیاه با آدمهایی خسته و دلزده را به تصویر میکشد که پایانی غمانگیز انتظارشان را میکشد.
فیلم تهران: سیم آخر فیلمنامهای بدون پیچیدگی دارد. از ابتدا مخاطب متوجه میشود که با فیلمی مشابه «کسی از گربههای ایرانی خبر ندارد» سروکار دارد، جامعهی بحرانزده و بدون قواعد مشخص و سلیقهای با آرمانخواهی جوانان در تقابل قرار میگیرد..../یادداشت : روزنامه تهران امروز