فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
لحظههای خوش با پژمان، سروش و محراب
لحظههای خوش با پژمان، سروش و محراب
نزدیک ظهر به كافه ایران آمدند. یك نیمروز پائیزی وقت گذاشتیم و از پژمان سخن گفتیم. سریالی كه این شبها مورد توجه بسیاری از مخاطبان تلویزیون قرار گرفته است . پژمان جمشیدی بازیگر این سریال، سروش صحت و محراب قاسم خانی مهمان ما بودند.
نزدیک ظهر به كافه ایران آمدند، خاطرات سریال قبلیاش (ساختمان پزشكان) هنوز در ذهنمان بود.یك نیمروز پائیزی وقت گذاشتیم و از پژمان سخن گفتیم. سریالی كه این شبها مورد توجه بسیاری از مخاطبان تلویزیون قرار گرفته است حتی آنها كه آنتن تلویزیونشان سیگنال كشورهای دیگر را میگیرد، زمان پخش سریال، كانال تلویزیون را به این سو میچرخانند.پژمان جمشیدی بازیگر این سریال، سروش صحت كارگردان و محراب قاسم خانی(كه به همراهی برادرش پیمان قاسم خانی متن سریال را نوشتند)، مهمان ما بودند.
به نظرم باید اولین سؤال را از آقای جمشیدی پرسید كه چطور شد این نقش را بازی كردید، اگرچه باید تا پایان سریال صبر كرد اما این اتفاق در زندگی كاری و حرفهای شما یك ریسك بود.
دو، سه سال پیش ایده را با پیمان و محراب مطرح كردیم. اولش هم ایده نبود، در حد خاطره تعریف كردن بود. بهطور مثال، 9 سال میرفتم بانك و چون من را میشناختند كارت شناسایی نشان نمیدادم ولی این اواخر وقتی به بانك رفتم كارت شناسایی ارائه دادم. بچهها درگیر سنپترزبورگ و ساختمان پزشكان بودند تا اینكه گفتند این طرح در شبكه تصویب شده و قابلیت سریال شدن دارد. آن موقع قضیه جدیتر شد. قرار نبود خودم بازی كنم اما پیمان گفت باید حتماً فوتبالیست باشد و تو بهترین گزینه هستی. یك اعتماد دو طرفه بین ما شكل گرفت.
در مورد خودم هم باید بگویم، بله ریسك بود واقعاً فكر نمیكردم در این حد مخاطب داشته باشیم.به قول شما هم باید صبر كنیم تا ببینیم چه بازخوردی را در خاتمه خواهیم داشت. البته با انتقادهایی هم مواجه شدهام كه همه آنها را میخوانم و انتقادهای منصفانه و منطقی را لحاظ میكنم.
در كل باید بگویم این یك ایده كوچك بود و بچهها چون خودشان فوتبالی هستند و فوتبال را میشناسند متنهای خوبی نوشتند و روی داستان كار كردند.
آقای صحت میدانستید آقای جمشیدی تا این حد بازیگر خوبی است؟
بله، میدانستم؛ پژمان یك سكانس در ساختمان پزشكان بازی كرد و بسیار روان و راحت بود. او وقتی میخواهد چیزی را تعریف كند شوخیهایش آنقدر بامزه و خوب است كه نشان از شیرینی درونی و ذاتیاش دارد. دوستان سینمایی زیادی دارد و فضای این حوزه را میشناسد. همه اینها باعث میشود خیال من و آقای چگینی (تهیهكننده) و پیمان و محراب از او راحت باشد. روز اول همه كنجكاو بودیم كه چگونه بازی میكند تا اینكه پس از سكانس اول خیالمان از آن راحتی هم كه بود، راحتتر شد.
آقای جمشیدی بازیگری را ادامه میدهید؟
الان ذهنیتی ندارم اما پیشنهادی شده كه هنوز قطعی نیست.
آقای قاسم خانی شما برایمان از شكلگیری طرح و ایده اولیه بگویید.
خاطرههایی كه پژمان تعریف میكرد دستمایه كار شد. دوستی ما با او وقتی شروع شد كه از پرسپولیس بیرون آمده بود. در واقع پایان دوران بازیگریاش را با هم در ارتباط بودیم. او از موقعیتهایی كه برایش پیش آمده، برایمان میگفت، اول در حد خاطره بود اما سه سال طول كشید تا فكر كنیم از اینها میشود سریال ساخت. در قشر آدمهای معروف برای بازیگران و خوانندهها هم این اتفاق میافتد اما برای فوتبالیستها زودتر پیش میآید. مثلاً فلان بازیگر خانم كه ستاره سینما بوده، بهتدریج پیشنهاداتش كم میشود و بعد باید نقش مادر را بازی كند چون دیگر پیشنهاد نقش اول ندارد.
به نظرم موقعیت خاصی بود و قابلیت سریال شدن داشت. پژمان هم مایل به این كار بود. سروش هم باهوش و استعدادش در كنار ما بود.
كنار سروش كار كردن جذاب است. او جزو معدود كارگردانهایی است كه هم بازیگر است هم نویسنده و هم كارگردان به همین دلیل ارتباطش با بازیگران خیلی خوب است، تحلیلش از متن كاملاً صحیح است و مجموع اینها به سریال كمك میكند و كنار هم به ما خوش میگذرد.
شاید ویژگی بارز سریال این است كه در كنار كمدی و خنده نگاهی هم به مسائل روز اجتماعی دارد.
سروش صحت: یكی از مشخصههای همیشگی متنهای پیمان و محراب همین است كه میگویید كه نقاط قوت سریال محسوب میشود.نوشتههای آنها، هم میتواند خوب بخنداند و هم حرف دارد، حرفهایی كه مسائل مردم است. مردم هم اگر مسائل خودشان را ببینند و بخندند برایشان دلانگیزتر است.
محراب قاسمخانی: زمانی كه قصه سریال مینویسم هیچوقت به این موضوع فكر نمیكنم چون درگیر قصه شخصیتها و موقعیتها میشوم و اینها برایم در اولویت است. جامعه ما مسائلی دارد كه از درون آن كمدی در میآید. كافی است جامعه را به درستی نشان دهید، آن وقت خیلی حرفها و مسائل اجتماعی مطرح میشود.
پژمان جمشیدی: این یكی از وظایف رسانه است. پیمان و محراب هم خوب مینویسند، اما در سریال ما مواردی هست كه ما خیلی به آن نمیپردازیم مثلاً میگوییم مافیای فوتبال ولی این را بهطور واقعی مطرح نمیكنیم چون مافیای فوتبال اگر هم وجود داشته باشد با یك آدم 36 ساله كاری ندارد. او فقط میخواهد دلیل بیاورد كه چرا بازی نمیكند.
محراب قاسمخانی: در میان همكاران ما هم هستند كسانی كه وقتی به پایان دوره كاری شان نزدیك میشوند چون نمیخواهند بپذیرند، تقصیر را به گردن آدمهای دیگر میاندازند و میگویند من زیر بار هر كاری نرفتم یا وارد مافیای سینما نشدم، در كار خودم با این موضوع زیاد برخورد كردم. به هر حال زمانی هم این اتفاق برای خودمان میافتد.
آقای صحت و آقای قاسمخانی چقدر اهل فوتبال هستید؟
سروش صحت: فوتبال زیاد تماشا میكنم اما بازیكن چندان خوبی نیستم. سپاهانی هستم و بعد هم تراكتورسازی. تیمهای شهرستانی را دوست دارم.
محراب قاسم خانی: پرسپولیسی متولد شدم.
سروش صحت: آقای جمشیدی هم سایپایی هستند (خنده)
آقای جمشیدی: خوشحالم مطالبی را كه درباره شما و سریال نوشته شده میخوانید. میخواهم نگاهتان را به این نظرها بدانم خصوصاً نقد آقای نیما نكیسا. نیما نكیسا، دوست عزیز من است و اصلاً قصد پاسخگویی به كسی را ندارم چون هر كسی از زاویه دید خودش سریال را میبیند.
میخواهم مثالی بزنم مبنی بر باهوشی نویسندههایمان. من در جامعه فوتبال یك بازیكن معمولی سطح اول بودم در واقع بازیكن خارقالعاده و سوپر استار نبودم. یكی از عزیزان نقدی نوشته بود كه محتوایش این بود: «فوتبالیستها اینگونه نیستند كه بعد از شهرت از نامشان سوءاستفاده كنند.» میخواهم به متن برگردم. پژمان به خاطر رودربایستی با پدرهمسرش به بانك میرود و میخواهد از شهرتش استفاده كند. این پژمان است و چون میخواهیم طنز باشد اینگونه بروزش میدهیم. شاید اگر میخواستیم درام بسازیم، پژمان گوشهای میایستاد و به این فكر میكرد؛ ای كاش فلانی مرا میشناخت اما وقتی میخواهیم در ژانر طنز باشیم، باید بهصورت واضح نشانش دهیم تا مردم بدانند او در چه موردی فكر میكند. ضمن اینكه در همان سكانس او بر میگردد و میبیند فرشاد پیوس كه جایگاهش بسیار محترم است، در صف ایستاده است. فیلمنامه ما جای دفاع به اندازه كافی دارد. ما فقط از زاویه كمدی به پایان فوتبال پژمان جمشیدی نگاه كردیم. طبیعتاً در زندگی پژمان جمشیدی دوستان فوتبالی و سینمایی، سوپرماركت محله، كارمند بانك و... وجود دارد. شما وقتی میخواهید درباره خانوادهای سریال بسازید آن خانواده پدری دارد كه كارمند فلان شركت است و احتمالاً در منزل پیژامه میپوشد. قرار نیست همه آقایان آن شركت در منزل پیژامه بپوشند، فقط مخصوص آن آدم است با آن كاراكتر و شخصیت. من تا پایان عمرم طرفدار فوتبال میمانم و این را میگویم كه قصد هیچگونه بیاحترامی به فوتبال نبوده است.
راستی گفتید برخی از این اتفاقات در زندگی خودتان هم افتاده است. اگر شما را نشناسند دلگیر نمیشوید؟
همه آدمهای مشهور این حس را دارند كه بدانند كسی آنها را یادش هست یا خیر، نه اینكه دغدغه زندگیشان باشد اما طبیعتاً چنین حسی برایشان پیش میآید. هیچوقت حتی زمانی كه پرسپولیس بودم شهرت برایم چیز عجیب و غریبی نبود اما حالا دقت میكنم مثلاً فلان پلیسی كه در حال جریمه كردن من است وقتی نامم را روی گواهینامه میخواند مرا یادش هست یا خیر. این در درونم است و وقتی میخواهید آن را بهصورت كمدی نشان دهید، شوخیهایی هم اتفاق میافتد.
یكی از صحنههای خوب سریال زمان خداحافظی با كوههای تهران است. میگوید خداحافظ كوههای تهران و بعد رو به وحید میگوید من پایینتر از ونك نرفتهام. آقای جمشیدی همه میدانیم بیشترین اقشار مردم جامعه ما سطح زندگی متوسطی دارند یعنی همان پایینتر از ونك. چقدر به خنداندن مردم این قشر فكر كردید؟
پدر و مادر من بازنشسته فرهنگی هستند و میدانید كه حقوق معلمی پایین است. اگر فوتبالیست نبودم همین پژو 206 را كه الان دارم هم نداشتم، البته همیشه خدا را بابت داشته هایم شكر كردهام.
من وقتی میخواهم دوست انتخاب كنم معیارم پول، تحصیلات و مقام آن فرد نیست چون معتقدم اینها فقط بخشی از خصوصیاتی است كه فرد میتواند داشته باشد.
شما چقدر به همه مردم فكر میكنید؟
محراب قاسم خانی: به نظرم اشتباه است كه موقع نوشتن اقشار جامعه را تقسیم كنیم. اینكه فلان قوم، مسئولان و فلان طبقه اجتماعی بخندند. حتی به این فكر نمیكنم، نكند به فلانی بربخورد، موقع نوشتن به جنبه انسانی ماجرا فكر میكنم اینكه هر آدمی بخندد.
در كار نگارش طنز، ممكن است عدهای ناراحت شوند. به نظرم آن عده باید بدانند ما قصد ناراحت كردن آنها را نداشتیم. مثلاً در برنامه نود زمانی استقلالیها ناراحت میشوند به عادل فردوسیپور انگ پرسپولیسی بودن میزنند و برعكس. زمانی هم تراكتورسازی ناراحت میشود میگوید به تیمهای شهرستانی بها نمیدهند و شما طرفدار تیم تهرانی هستید و بالعكس. این آدم هیچ منظوری ندارد، زیرا در آن لحظه همه از دستش ناراحت هستند. من وقتی انتقادهایی از این دست میشنوم بیشتر خوشحال میشوم. احساس میكنم، كارم دیده شده است چون از نیت خود آگاهم و میدانم قصد ناراحت كردن آنها را نداشتم.
سروش صحت: محراب درست گفت. ما زمان كار متمركز روی اثر هستیم. هر كدام از ما در یك طبقه اجتماعی هستیم كه مشخصههای آن طبقه را بهصورت ناخودآگاه همراه داریم اما واقعاً به همه مردم فكر میكنیم.
آقای صحت ساختمان پزشكان را بهصورت تك لوكیشن كار كردید ولی فكر میكنم پژمان به لحاظ تولید سختتر بود چون تعدد لوكیشن داشتید، درست است؟
بله، تنوع لوكیشن پژمان زیاد بود. مثلاً در یك روز سه یا چهار نقل و انتقال داشتیم، اما مشخصه گروه ما این بود كه همگی صمیمانه در كنار هم بودیم.
خاطره بازی با دكتر نیما افشار ساختمان پزشكان و اینكه هر كدام از شخصیتهای سریال پژمان برای مشاوره به سراغش بروند كار چه كسی بود؟
محراب قاسم خانی: اتفاقی بود. این برنامه را داشتیم كه اول سریال هر كسی رو به دوربین حرف بزند. بعد صحبت روانشناس پیش آمد و گفتیم چرا دكتر افشار نباشد كه بهنام تشكر هم زحمت این كار را كشید.
آقای قاسم خانی نحوه تقسیم كار با برادرتان چگونه است؟
كارها را او انجام میدهد و من حرص میخورم (خنده) اما واقعاً با او به یك ثبات كاری رسیدهام. پیمان طی این سالها ثابت كرده از هر بازیگر سوپراستاری در موفقیت كار مؤثرتر است. در كنارش كار كردن باعث اطمینان خاطر میشود. زمانی فكر میكنم شاید اشتباه میكنم، بعد میگویم پیمان هست و خیالم راحت میشود. خوشحالم كه با او همكاری دارم.
میخواهم به عنوان یك فیلمنامه نویس نگاهتان را به اوضاع فیلمنامه در سینما و تلویزیون بدانم. میدانید كه این روزها بسیاری، ساخته نشدن فیلم خوب را تقصیر فیلمنامهنویسان و كمبود متن خوب میاندازند؟
بله، راست میگویند. فیلمنامه خوب كم است، اما نه بیشتر از اینكه كارگردان و تهیهكننده و عوامل فنی خوب كم است. این اتفاقی است كه در همه شاخهها میافتد. من خودم چندان نمیتوانم نظر كارشناسانه بدهم. چون به خاطر این موضوع 10 سالی هست كه فیلم و سریال ایرانی تماشا نمیكنم، یك موقعی خیلی «فیلم بین» بودم مثلاً در جشنواره فجر در صف میایستادم تا فیلم ببینم اما الان نه، اینگونه نیست. اینكه در كنار چنین گروهی كار میكنم از سر علاقهام است. تهیهكننده ما اهل مطالعه است، میتوانید با او درباره خط و ربط سریال و «تم» صحبت كنید، كنار سروش كار كردن هم اتفاق خوبی است. با گروهی همكاری میكنم كه كار برایشان مهم است و آن را جدی میگیرند.
آقای صحت یكی از ویژگیهای شما همراهی با گروه است. شما به عنوان كارگردان برای هدایت گروهی پر از انرژی با آنها همراه میشوید؟
محراب قاسم خانی: معمولاً سروش پرانرژیتر و سرحالتر از بقیه است.
سروش صحت: به نظرم مهمترین نكته در یك پروژه این است كه به عوامل خوش بگذرد، هر وقت به ما خوش بگذرد،حالمان هم خوب است وقتی خوش نگذرد اوضاع بد است و ناراضی هستیم. من سعی میكنم به گروه تا جایی كه مربوط به من میشود بد نگذرد و در كنار هم كار خوبی بسازیم.
آقای جمشیدی فكر میكردید روزی بازیگر شوید؟
اصلاً، فكرش را هم نمیكردم. من عاشق تئاتر هستم. هر وقت یك تئاتر میدیدم آرزو میكردم ، جای یكی از بازیگرها بودم. الان اگر دو پیشنهاد همزمان تئاتر و سینما داشته باشم و بگویند اینها بهترین كارهای سال هستند من تئاتر را انتخاب میكنم.البته وقتی با هم هستیم درباره تلویزیون و سنیما حرف نمیزنیم شاید كمی درباره فوتبال حرف بزنیم.
چطور جلوی دوربین بازی روان و راحتی ارائه دادید؟
بحثم تعریف از خود نیست. زمان فیلمبرداری یكی از دوستانم پرسید بازیگری چطور است؟ خیلی سخت است؟ گفتم اگر بازیگری همین باشد كه من انجام میدهم راحتترین كار است. كار طنز علاوه بر ریسكی كه برای من پژمان جمشیدی دارد، یك ریسك اصلی هم دارد. در طنز ممكن است شوخیها لوس و بیمزه شوند حتی اگر در آن لحظه همه بخندند. در سریال پژمان همه چیز در حد و اندازه خودش بود. قبل از اینكه جلوی دوربین بروم محراب و پیمان گفتند متنها هیچ نیازی به با نمك كردن و كار اضافه ندارد. علاوه بر این سروش صحت هم در كنترل و اندازه شوخیها دقت زیادی داشت. این موضوع به من و سام درخشانی كمك كرد.
چطور این معیارسنجی را انجام میدهید. باید بگویم چطور شوخیهایتان را اندازه میگیرید؟
محراب قاسم خانی: مثل رانندگی كردن است. شما وقتی رانندگی میكنید بر اساس تجربه دنده را عوض میكنید. در این مدت طی همكاری كه داشتیم به تجربیات خوبی رسیدیم و نقاط ضعف و قوتمان را فهمیدهایم. اسم سام درخشانی آمد باید بگویم با پژمان هم تیمی خوبی شده بود. من هم باید از همه بازیگران تشكر كنم. حضور در كنار این تعداد هنرپیشه خوب كمك زیادی به من كرد.
آقای صحت شما چرا در كارهایتان بازی نمیكنید؟
محراب قاسم خانی: در هر كاری نقشی هست كه میگوییم سروش این را باید خودت بازی كنی اما او نمیپذیرد، دلش نمیخواهد در كار جدیدش نسبت به كار قبلی ادای دین شود، هر چقدر هم میگوییم كار خودت بوده، میگوید شاید دیگران فكر كنند من خواستم از كارم تعریف كنم. درباره حضور دكتر افشار هم با اصرار ما پذیرفت كه این اتفاق بیفتد.
سروش صحت: معتقدم باید روی یك كارمتمركز شوم.
مراجعه شخصیتهای سریال به دكتر افشار و اینكه در هر قسمت موضوعی را مطرح میكنید، ممكن بود فضا را به سمت اپیزودیك شدن ببرد، چگونه این اتفاق افتاد؟
زمان و تعداد قسمتهای سریال تغییر كرد. قرار بود 15 قسمت باشد كه گفتند در عید نوروز پخش نمیشود، ما هم وقتی دیدیم زمان بیشتری داریم و قصههایمان هم كشش دارند، تعداد قسمتها را بیشتر كردیم، به همین دلیل پایان بندیها بر اساس متن نبود و پیمان و محراب گفتند به این شكل هر قسمت را به پایان برسانیم.
از زمان پخش راضی هستید؟
سروش صحت: كمی عقب بودیم، باید تلاش زیادی میكردیم تا كار را به پخش برسانیم. شبكه هم تصمیم گرفت در زمان بهتری سریال را پخش كند؛ به نظرم برای ما بهتر شد، البته چون خودمان را برای عید آماده میكردیم وقتی گفتند عید پخش نداریم یك هفته به گروه سخت گذشت اما بعدش همه چیز خوب پیش رفت خصوصاً كه تعداد قسمت هایمان بیشتر شد و داستان گسترش بیشتری پیدا كرد.
محراب قاسم خانی: برای كیفیت كار بهتر شد ولی اصولاً نگاهی وجود دارد كه به ما زمان پخش مناسب كه كارمان دیده شود، نمیدهند. ساختمان پزشكان هم زمان خودش پخش نشد، دزد و پلیس هم همینطور.
به نظرم پژمان نكته مهمی را ثابت كرد، اینكه هنوز هم میشود علی رغم همه مشكلات مالی و محدودیتهایی كه در تلویزیون وجود دارد، در این رسانه كار كرد. برخی همكاران شما كه امتحانشان را هم پس داده بودند، الان برای شبكه نمایش خانگی سریال میسازند و این برای تلویزیون نباید خوشایند باشد.
سروش صحت: من كه تلویزیون را دوست دارم.
محراب قاسم خانی: ما كه كار میكنیم یعنی این رسانه را دوست داریم اما من دلیل آنها كه نماندند را میفهمم، آنها هم قطعاً مقدار مخاطب بیشتر تلویزیون را ترجیح میدهند اما شاید شرایط آسانی برایشان پیش نیامده یا مثلاً توقع مالی شان برآورده نشده است. به نظرم میشد با مدیریت بهتر آنها را نگه داشت، این اصلاً خوب نیست كه رقابت در تلویزیون كمتر شود، شاید به نفع من و امثال من باشد چون اگر آنها نباشند پیشنهادات ما بیشتر میشود اما تلویزیون نباید از این ماجرا خوشحال باشد كه امثال مهران مدیری و رضا عطاران كه رویشان سرمایهگذاری كرده، در اوج پختگی كنار بروند، امیدوارم درست شود. برای ما هم پیشنهادات رسانههای تصویری میرسد و كمكم وسوسه میشویم كه به آن سمت برویم. من كه تا به حال مقاومت كردم چون تلویزیون را دوست دارم.
سروش صحت: این قضیه كه تلویزیون مخاطب بیشتری دارد برای من هیجان انگیزتر است. حس خوبی است كه وقتی مردم به ما میگویند مدتی است كمتر تلویزیون نگاه میكردیم اما سریال شما را میبینیم. احساس تاثیرگذار بودن خوشایند است. من هم تا به حال تلویزیون برایم جذابتر از رسانههای دیگر است اما آدم از فردای خودش خبر ندارد.
آقای صحت شما كارگردانی هستید كه بر اساس فیلمنامه كار میكنید و همه چیز در سریال هایتان ساده و روان است. آیا به این سادگی علاقه دارید؟ پژمان سریال سادهای است؟
سروش صحت: نكتهای كه گفتید كاملاً درست است. سلیقه من همین است، قصه كه میخوانم داستانهایی كه حرفشان را سرراست میزنند را به كارهای فرمی و پیچیده ترجیح میدهم. فیلم هم كه میبینم كارهای ساده كه قصه را درست تعریف میكند را ترجیح میدهم به فیلمهای پیچیده. در كارهای خودم ترجیح میدهم داستان درست تعریف شود در واقع پلان مطابقت كند با متن فیلمنامه. اگراحتیاج هست، یك زاویه خاص ویک حركت خاص دوربین طراحی شود. ظرف و مظروف باید با هم هماهنگ شوند و من طرفدار سادگی هستم.
آقای جمشیدی چقدر اهل تماشای تلویزیون هستید؟
من فقط تلویزیون ایران را میبینم، چون تنها زندگی میكنم صدای تلویزیون به من آرامش میدهد.
چند سال است كه با آقای صحت و آقای قاسمخانی دوست صمیمی هستید و بعد از پژمان كدام كارشان را بیشتر میپسندید؟
با سروش از 88 و با محراب هم 10 سال است كه دوست هستم. اگر بخواهم انتخاب كنم پاورچین و ساختمان پزشكان را انتخاب میكنم.
به نظرم این گروه طی دوستی و همكاری كه داشته به پختگی رسیده است؟
سروش صحت: به قول فوتبالیها، همدیگر را در زمین، خوب پیدا میكنیم. این شناخت خیلی كمك میكند، خیالمان از هم راحت است. زبان مشترك داریم. من میدانم محراب متن نمینویسد، وقتی قرار است قسمتی را او بنویسد میدانم كه تا لحظه آخر از متن خبری نیست اصلاً عصبی نمیشوم. گاهی وقتها هم كه كار دارم به پیمان زنگ میزنم میگویم اگر میشود این قسمت را محراب بنویسد تا من به كارهایم برسم. (خنده)
آقای قاسم خانی بدقول هستید یا تنبل؟
پژمان جمشیدی: در قرارها بدقول نیست.
محراب قاسم خانی: در نوشتن هم تا جایی متن را دیر میرسانم كه باعث تعطیلی كار نشوم، البته تنبل نبودم. (خنده)
من در روزنامه برای سریالهای طنز دیگری هم نشست برگزار كردهام اما آنها به اندازه شما با نشاط و پرانرژی نبودند؟
محراب قاسم خانی: كار كردن برای ما مثل مهمانی است. شما وقتی مهمانی میدهید آنهایی را دعوت میكنید كه دوستشان دارید و كنارشان به شما خوش میگذرد، ما هم اینگونهایم.
پژمان جمشیدی: فكر كنم حالا متوجه راحتی من هم در بازی شدهاید.
محراب قاسم خانی: رابطه ما با آقای چگینی به عنوان تهیهكننده هم مانند دیگر گروهها نیست كه بیشتر بحث مالی باشد، اگر او هم الان در كنار ما بود همین مدلی بودیم.
حضور تهیهكنندهای مانند آقای چگینی چقدر به این فضا كمك میكند؟
خیلی كمك میكند چون نه تنها مانع این خوش گذشتن نمیشود بلكه باعث میشود كنار هم راحت باشیم و كار به خوبی پیش برود.
آقای صحت شما به عنوان كارگردان اثر پاسختان به انتقاداتی كه شده و احتمالاً خواهد شد، چیست؟
ما كه به انتقاد عادت كردیم اما بدانید هدفمان فقط شوخی بوده است.
منبع:روزنامه ایران
ویدیو مرتبط :
سروش هایتک-کانون تبلیغاتی محراب
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
خبر خوش برای پژمان منتظری
او که این روزها به تهران می رسد، فردا پدر می شود. منتظری این روزها باید در قطر باشد تا در تمرینات الاهلی حاضر شود اما به خاطر تولد دخترش در تهران مانده است. او روز یکشنبه هفته آینده تهران را ترک می کند تا به دوحه برود. تیم الاهلی نزدیک به 15 روز دیگر راهی اتریش می رود تا اردوی آماده سازی خود را برگزار کند که در این اردو پژمان منتظری و مجتبی جباری در کنار تیم شان خواهند بود.
اخبار ورزشی - خبرآنلاین