فیلم «بازی تقلید» را ببینید

صبح بخیر - ایمان عبدلی: آیا صرفا به خاطر اینکه چیزی متفاوت با تو فکر میکنه معنی اش اینه که فکرش غلطه،ما به آدما اجازه میدیم متفاوت از همدیگه فکر کنن:تو توت فرنگی دوست داری، من از اسکیت روی یخ بدم میاد، تو پای فیلمای غمگین گریه میکنی، من به گرده گل حساسیت دارم، فایده سلیقه های متفاوت و انتخاب های متفاوت چیه؟جز اینکه نشون بده ذهن های ما با هم متفاوته که متفاوت از هم فکر می کنیم و اگه اینو میتونیم درباره ی آدما بگیم چرا نتونیم درباره ی اشیا بگیم – بازی تقلید –آلن تورینگ

بازی تقلید: داستان نابغه ی انگلیسی است که در جنگ جهانی موفق می شود از کد انیگما آلمانیها رمز گشایی کند و با نبوغ خود 2 سال جنگ جهانی را کوتاه تر کند و از مرگ میلیون ها انسان جلوگیری کند، فیلم در دسته ی فیلمهای زندگی نامه ای قرار می گیرد که تا حد زیادی به واقعیت وفادار است و از جنبه ای دیگر با فیلمهای این ژانر متفاوت است، زیرا در این جا ما با چالش زندگی آلن تورینگ مواجه ایم که کلنجارهایش نه به شکل فیزیکی بلکه ذهنی و درونی است و فیلم از این لحاظ در پرداخت کار مشکل تری پیش رو دارد ،اما کارگردانی فوق العاده مارتین تیلدوم و بازی های یکدست و چشمگیر نظیر "کامریج" در نقش تورینگ در فیلمی با تدوین مناسب و زنده همراه شده است، نمونه ی موفقی از یک فیلم زندگی نامه ای پیش رویمان می گذارد اما همه ی داستان محدود به نبوغ و جنگ و مسایلی از این دست نیست.

فیلم یک راز دیگر هم دارد تورینگ نابغه فردی است با گرایشات جنسی متفاوت که همین موضوع عاملی برای در منگنه قرار گرفتنش می شود، هنر فیلم این است که در رابطه با این مساله بیطرفانه و صرفا به عنوان یک راوی به روایت می پردازد و برخلاف دیگر فیلمهایی که به این موضوع مخاطره بر انگیز پرداخته اند فیلم خالی از سکانس های اروتیک و هنجار شکن است.مقایسه کنید فیلم را با (آبی گرمترین رنگ است) که در شرح یک موقعیت مشابه به ورطه ی اروتیسم افتاده بود و با تدوینی کشدار مخاطب را دلزده می کرد.


((مردم جنگ رو یه جور پیکار حماسی میدونن: بین تمدن ها ،آزادی در مقابل ستم، دموکراسی در مقابل نازیسم: ارتش های میلیونی که به خاک و خون کشیده میشن ....ولی جنگ برای ما اینطور نبود،  ما فقط پنج شیش تا عشق جدول بودیم تو یه روستای کوچک تو جنوب انگلستان))

فیلم با بازجویی تورینگ شروع می شود ودر این ساختار داستانی ما با رفت و برگشت  های زمانی متوالی  با گذشته ی تورینگ آشنا می شویم تورینگ که به اتهام تمایلات نامتعارف بازداشت شده است در خلال بازجویی ها پرده از فعالیت های بزرگی که در طی جنگ جهانی انجام داده بر می دارد و ما و بازجو را شگفت زده می کند، او همچنین در جاییکه دیگر دلیلی برای پنهانکاری نمی بیند از ریشه ی تمایلات نامتعارفش که هسته اولیه ی آن در دوران تحصیل شکل گرفته می گوید ،فیلم با قرار دادن سه موضوع موازی در کنار هم: نبوغ ،جنگ ,همجنس گرایی، بستر مناسبی را فراهم می کند تا جهان بینی ا ش را در رابطه تفاوت ها و نگاهش به تفاوت در معرض نمایش بگذارد و این پرداخت بیش از هر چیز با بازی زیر پوستی شرلوک هولمز وار کمبریچ محقق شده است.


بازی درونی او که چهره ای منزوی خونسرد و با صراحت و پر تلاش را به نمایش می گذارد فردی که از فکر کردن خسته نمی شود ،آلن تورینگ که از محیطی آکادمیک به محیطی خشک وسلطه طلب وارد میشود و در جاییکه فقط نتیجه دیده می شود و سرعت بیش از کیفیت ارزشمند است(ارتش) او دچار تضاد میشود و او مجدانه با برش هایی که از او درسکانس هایی که او را در پای کامپیوتر اولیه اش می بینیم و نما قطع به دویدین های مصمم وار او میشود در پی هدفش پیش می رود.

در فیلم هایی به این شکل که مساله ای علمی در فضایی خشن (جنگ) پرداخت میشود آفت داستان می تواند خشک بودن ریتم داستان باشد ،اما در بازی تقلید با ریتمی سینوسی کارگردان تلاش می کند مخاطبش را با رمز گشایی انیگما همرا ه  کندو بیننده بی تاب باز شدن رمز انیگما است و از اواسط فیلم که گره ی انیگما باز می شود، گره ی دوم وارد داستان می شود و آن داستان تمایلات تورینگ است البته موضوعاتی مثل اینکه کشف کنیم جاسوس شوروی چه کسی می تواند باشد ؟و یا رابطه ی تورینگ کلارک (کایرا ناتلی) به کجا میرسد؟ هم از دیگر جذابیت های داستان است که باعث ایجاد کشش در فیلم می شود .


((فکر می کنم گاهی همون آدمی که هیچکس فکرشو نمی کنه کاری میکنه که هیچکس فکرشم نمی کنه ))

"بازی تقلید" در ایجاد فضای جنگ و حواشی پیرامون آن موفق عمل می کند با نما هایی کوتاه که با موزیکی غمگین و در عین حال دلهره آور همراه شده است، به عنوان مثال برش هایی ازسخنرانی چرچیل و یا نماهای مستندی که از جنگ زدگان اروپایی به نمایش می گذارد از جمله سکانس های موفق اثر در حس آمیزیی است ،فیلم همچنین از دو جهت دیگر هم قابل ستایش است طراحی تولید که موفق شده است کامپیوتر های اولیه را به خوبی طراحی کند و به نمایش بگذارد و همچنین موسیقی به اندازه و موجز کار که بر پایه پیانو طراحی شدهاست اما شکل و شیوه ی فیلمبرداری به نظر از سطح یک فیلم تلویزیونی فراتر نمی رود حفره ی دیگر را می توان مربوط به فیلمنامه است که در مورد انیگما و مسایل علمی مطرح شده در فیلم مبهم عمل می کند .


((کار تورینگ الهام بخش نسل ها پژوهش علمی بر روی پدیده هایی بوده که دانشمندان آن را ماشین های تورینگ خوانده اند ،همان چیزی که امروز به ان" کامپیوتر" می گوییم ))

در انتها دو سکانس از فیلم را مرور می کنیم :همکار آلن به او می گوید (ما داریم میریم ناهار) وآلن درک نمی کند که این دعوتی غیر مستقیم برای نهار خوردن گروهی است ،در این سکانس به موجز ترین شکل تفاوت "آلن تورینگ" نمایش داده می شودو شخصیت او در فیلم پایه ریزی میشود ،در سکانسی که بعد ازرمزگشایی انیگما مشاهده میکنیم آلن و همکارانش دچار تضاد عجیبی میشوند آنها از حمله به کشتی انگلیسی مطلع میشوند، اما اگر ازآن جلوگیری کنند.


آلمانی ها را متوجه رمز گشایی می کنند، دراماتیک ترین نقطه ی فیلم در همین موقعیت شکل می گیرد جایی که برادر یکی از رمزگشایان ساکن کشتی مورد هدف است،هوشمندی سازندگان در پرداخت نه چندان عمیق مسایل ریاضی و مهندسی و کشاندن فیلم به سمت مساله ی تفاوت و درک تفاوت و واکنش جامعه به آن است، اینکه پس از پایان فیلم در ذهن بیننده ادامه پیدا می کند  به همین دلیل است و اثر را ازیک داستان صرفا تاریخی و سرگرم کننده خارج می کند."بازی تقلید" برنده ی بهترین فیلمنامه ی اقتباسی در اسکار امسال شده است فیلمنامه ای به قلم گراهام مور.