فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
صنایع دستی اراک / گیوه سِنِجان
سِنِجان (در گویش محلی سنجون) روستایی در دامنه کوهستان قصبه است. باغهای گردو دارد و سبزی مصرفی اراک را تامین میکند. این روستا چند سالی است که به شهر تبدیل شده است، اما هنوز دیوارهای کاهگلی و ساختمانهای قدیمی با تیرهای چوبی در آن خودنمایی میکنند.
گیوهبافی تنها صنعت دستی این منطقه است. گیوه سنجان در گذشته نزدیک، برای فروش به شهرها و روستاهای مختلف ارسال میشده است بهگونهای که در روستاهای اطراف کرج و در منطقه چهارباغ به نام گیوه "سیمینجانی" طرفداران ویژهای داشته است و داشتن آن برای افراد یک خانواده نوعی اعتبار محسوب میشده است. هنوز هم این گیوه مشتریانی در تبریز، بغداد، سمرقند، حلب و مصر دارد.
گیوه و روش ساخت
پاپوش یا پاافزاری است که از دو قسمت جوراب و زیره تشکیل شده است. بخش جوراب شکلی همانند جورابهای معمولی بدون ساق دارد و بنابراین، هم دارای رویه و هم کفی است. گیوه، نوعی از کفش یا پاپوش اصیل ایرانی است که در فصول گرم و خنک مصرف داشته است. اکنون تنها در برخی از شهرستانها و روستاها از آن استفاده میشود. گیوه راست و چپ ندارد و بهدلیل استفاده از نخ و بافتی پارچهای، پا در آن عرق نمیکند.
جوراب گیوه از نخی به قطر یک میلیمتر و به رنگ سفید بافته میشود. انواع رنگی یا با نخ پلاستیکی نیز وجود دارد اما گیوه سنجان از نخ پنبهای است. سوزنی که این رویه با آن بافته میشود به طول متوسط 10 سانتیمتر و به قطر دو میلیمتر است. این سوزن شبیه سوزنهای جوالدوز است با این تفاوت که نوک آن انحنای کروی دارد. این مهم برای جلوگیری از صدمه زدن به نخ در حین دوختن است. نخها از جنس پنبه هستند و بهرنگهای طوسی و مشکی نیز دیده میشوند.
جوراب را اغلب زنان این روستا در خانههایشان میبافند و به مغازهها میفروشند. مردان جوراب را پس از مرطوب کردن و کوبیدن برای شکلدهی اولیه، قالببندی میکنند. قالبها دو شکل کلی دارند و از جنس چوب هستند. قالب زیرین "زیرخُل" نام دارد که برای قالببندی دوری کف است. قالب زبرین "خُل" نامیده میشود و برای شکلدهی به رویه است. بعد از نهادن زیرخل و خل، گوهای به طول پنج سانتیمتر که از شاخه درخت تراشیده شده است مابین این دو قرار میگیرد.
از ابزاری سهکاره بهنام "گاز کارکشی" برای کوبیدن گوه استفاده میشود. گاز کارکشی برای چکشکاری، میخکشی و کشش جوراب استفاده میشود. بهاین ترتیب رویه و کفی جوراب تحت فشار قرار میگیرند و بعد از نیم ساعت شکل قالب به خود میگیرند. با گاز کارکشی که مانند انبردست است برای کشیدن دوری پاشنه در اطراف قالب زیرین استفاده میشود.
بعد از قالببندی، آستری دور رویه که نواری بافته شده از نخ به عرض چهار سانتیمتر است، با سریشم به رویه چسبانده میشود و سپس دوخته میشود. نخها موم اندود میشوند. دلیل آن این است که بهراحتی از تار و پود جوراب و نیز چرمها عبور کند و البته پوششی برای عمر بیشتر گیوه در محیط نمناک و مرطوب است.
چسباندن آستر و دوخت آن برای دوام بیشتر جوراب است و بهگونهای در دورتادور رویه قرار میگیرد که هنگام پوشیدن گیوه تمام محیط کف پا در کنار آن قرار میگیرد.
دستهبندی گیوهها
تقسیمبندی گیوهها بر مبنای زیره یا کفی است که به جوراب بافته میشود:
گیوه اشرافی گیوهای است که زیره آن از جنس چرم است و در سه لایه چرم دباغی شده بهیکدیگر و به کف جوراب دوخته میشوند. چرمها از همدان تهیه میشود و به رنگ پوست پیازی یا سرخرنگ هستند.
آجدار کردن کف گیوهها با بافت ردیفی نخهایی قطورتر به ضخامت سه میلیمتر در زیره صورت میگیرد. گیوه به گیره یا میز کاری عمودی متصل میشود و در راستای لبه کار، بافت نخ بهعنوان آج در روی زیره انجام میگیرد. در اینکار دو سوزن یا درفش استفاده میشود. نخستین برای سوراخ کردن و رد کردن نخ و دومی برای میزان کردن نخ و جلوگیری از پیچش نخ به هنگام کشش نهایی در زیره است.
گیوه شهری گیوهای است از کف چرم و پاشنه پلاستیکی که شباهت بیشتری به کفشهای پاشنهدار معمولی دارد. تفاوت این گیوه با گیوه اشرافی در داشتن پاشنه و فقدان بافت نخی بهعنوان آج بر روی زیره است.
گیوه کارگری که بیشتر برای کارگران و کشاورزان ساخته میشود دارای زیرهای از جنس لاستیک است. این زیره پاشنه ندارد و آجهایی متقاطع بر روی آن به عمق دو میلیمتر ایجاد شده است. زیره لاستیکی بیشتر از لاستیک ساییده شده چرخ خودرو است و تراش آج آنها مبنای علمی ندارد و ارگونومیک نیست. اینگونه گیوهها بهدست زندانیها نیز بافته میشود که برخی رویهها به رنگ مشکی و از جنس نخ پلاستیکی است.
گیوهای با مهر اصالت
از میان این سه گیوه، گیوه اشرافی از تولید کنندهای سنجانی بهنام عبدالله گلی سنجانی موفق به دریافت مهر اصالت شده است. در این گیوهها هیچ ماده مصنوعی و پلاستیک یا لاستیکی استفاده نشده است و پس از مصرف قابل برگشت به طبیعت است. از دیگر ویژگیهایی که یک کالا برای دریافت مهر اصالت باید داشته باشد مبلغ مناسب و ابتکار در تولید آن است.
نقدی بر گیوهبافی
گیوه کفشی خنک است. دارای پاشنهکشی چرمی در انتهای آن است که کار پوشیدن آن را راحتتر میکند و نیازی به پاشنهکش ندارد. مواد بکار رفته در آن طبیعی است و با قالب پا درخور و سازگار است.
اگر مرغوبترین نوع گیوهها را اشرافی بنامیم، این گیوهها فاقد پاشنه هستند که عیبی بارز است مگر آنکه بپذیریم این پاپوش برای پیادهروی طولانی تولید نشده است. تنوع تولید در بازار سنجان کم است بهگونهای که به زحمت بیشتر از سه رنگ بافته شده به چشم میخورد و جورابها و زیرهها از نقش و نگار یا طراحی متفاوتی برخوردار نیستند.
اندازههای 38 به پایین کمتر فروخته میشود و انواع سمبلیک یا با نقش و نگار در اندازههای کوچکتر به زحمت به چشم میخورد.
چیزی که عیان است و جایگاه ویژهای در بنیان دستافرید دارد آن است که بپرسیم و بیابیم راهکاری را که چرا این پاپوشها دیگر جایگاه چندانی در سبد خرید مردم ندارد. آیا زمان استفاده از اینها همچون زمان استفاده از گاریها گذشته است؟ شاید در مراسمی خاص یا آنگونه که ذکر شد در مجالس، مکانهای سنتی و یا شهرستانها و روستاهایی ببینیم مردمانی را که گیوه به پا کردهاند اما همه گیر نیست و در بازارهای عمومی یافت نمیشوند.
یک پاسخ به این پرسش آنست که گیوه مانند بسیاری از صنایع دستی بهروز نشده است. مناسب با نیاز و سلیقه مردم بهینه نشده است و برخی استانداردهای یک کفش را ندارد. تقلایی برای پاشنهدار کردن گیوه شده است اما این پاشنه پلاستیکی ماننده غدهای ناشایست بر چهره گیوه خودنمایی میکند. بهعنوان مثال اگر داشتن پاشنه را بهعنوان یک ضرورت کفش در حال حاضر لحاظ کنیم شاید بهتر بود این پاشنه از جنس چوب طراحی میشد و چرمی برای انعطاف در زیر آن متصل میشد.
گیوه در محیط خیس و بارانی قابلیت نخواهد داشت و در نوع اشرافی انتقال خیسی از زمین به کف پا حتمی است. در محیط سرد نیز گرمایش مناسبی برای پا نخواهد داشت.
منبع:dastafarid.ir
ویدیو مرتبط :
زره پوشی حضرت مسلم از محسن گیوه کش - اراک 92
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
صنایع دستی همدان
قالیبافی: قالی بافی در سطح کشور به واسطه دوام و استحکام آن مشهور است ولی به نظر می رسد قالی بافی در استان مذکور از پیشینه ای طولانی برخوردار نباشد برای صحبت در این زمینه تنها از یک مدرک مستند می توان کمک گرفت و آن نوشته های سیسیل ادواردز نویسنده کتاب قالی ایران است و نوشته است :" صنعت قالیبافی در شهر همدان در قرن اخیر پیشرفت کرده است. هیچ مدرکی مشعر بر این که این حرفه قبل از سال 1912 م برابر با 1291هجری شمسی در این ناحیه وجود داشته در دست نیست.
بدون تردید هنگامی که در سال 1912 م (1291 ه . ش ) بار اول از این شهر دیدن کردم حتی یک دستگاه قالیبافی در این شهر وجود نداشت. در سال 1912 م (1291 ه . ش ) در خانه ای که به این منظور اجاره شده بود، هشت دستگاه قالیبافی به کار افتاد و بدین ترتیب اولین کارگاه قالیبافی همدان شروع به کار کرد." اهمیت قالیبافی استان همدان از این نظر است که میزان محصول قالیچه های ارزان و متوسط آن بیشتر از سایر نواحی قالیبافی است . نقشهای قالی که در همدان جهت بافت استفاده می کردند، بغیر از چند تایی که نقشه کشهای همدانی طراحی می کردند، اغلب متعلق به شهر های دیگر بود و خود شهر همدان نقشه بخصوص ندارد. نقشه های رایجی که قالیبافان همدان از آن استفاده می کردند عبارت بودند از : خاتم شیرازی، اصفهان، جوزان، اژدر، دست دلبر، شکاری، ماهی و ... که نقشه ماهی با طراحیهای گوناگون بیشتر از همه بافته می شود. به هر حال یکی از صنایع دستی پررونق و معروف و مشهور همدان از قدیم تا کنون قالی بافی بوده است. قالی همدان از جهت نوع جنس و مقاومت و رتبه در ایران جایگاه سوم را دارد.
از انواع فرشهایی که در همدان بافته می شود یک نوع ریز بافت آنکه در اندازه های کله گی بافته می شود معروف و مشهور است و سایر اندازه های دیگر مانند: کناره، دوزرعی، پنج چارک، خرک، پشتی، روکرسی و سجاده ای نیز در همدان بافته و عرضه بازار می شود.
طرحهایی که بیشتر در همدان بافته می شود طرح ماهی و ترنج دار است که در گذشته از انواع رنگهای الوان و ثابت که از شیره گیاهان می گرفتند و پشم را رنگ می زدند جهت بافت این قالیها استفاده می کردند که به آنها قالیهای با رنگهای ثابت می گویند و هر چه کهنه تر شود رنگ آن جلا و زیبایی خاص خود را پیدا می کند
ولی در حال حاضر بعضاً از رنگهای شیمیایی و دباغی استفاده می کنند که بعد از بافت، رنگ فرشها تغییر کرده و رنگ اصلی آنها از بین می رود و بیرنگ می شود.
از جهت بازار فروش، فرشهایی که در داخل همدان خریدار زیادی دارد، دوزرعی و پنج چارک است ولی بقیه اندازه ها مانند فرشهای خرک، کناره، پشتی و رو کرسی طالب چندانی در بازار ندارد و مشتری آن کمتر است .
سفالگری: گویا در روزگار کهن نخستین هنرمندیهای انسان از نقش و نگار ظرفهای گلی آغاز شده است که در آن هنگام بدون کمک چرخهای کوزه گری و به یاری سرانگشتان می ساختند و در کوره های نخاله می پختند. اکنون پس از سپری شدن چند هزار سال هنوز هم نگارگران سفالینه ساز برای بیان انگیزه ها و آرزوها ی زندگی به نقش و نگار کاسه کوزه ها می پردازند. با این تفاوت که نقش و نگارهای عامیانه این روزگار با پرتو آرزوی انسانهایی نگاشته می شود که درسایه روشن نیازمندیهای زندگی کنونی سر می برند.
هم اکنون مهمترین مراکز تولید سفال در استان همدان، لاله جین- در حدود 25 کیلومتری همدان- و فرسفج در شهرستان تویسر کان است. سفالینه های لالجین از دید تاریخ ساخته شدن به دو بخش است : نخست آنکه تا هفتاد هشتاد سال پیش و دیگر آنها که تا بیست سی سال پیش هم ساخته می شد.
تفاوت این دو از نظر شکل کاسه، لعابها، نقش و نگارها و روش قلم زنی آشکار است. در بخش نخست کاسه ها را اندکی بزرگتر و دهان بازتر می بینیم و نقش و نگارها و گوناگونی لعابها زیاد تر و قلم زنی ها با باریک بینی و درنگ بیشتر انجام گرفته است. پیداست که قلم مو با آهستگی می گشته است و نگارگر سفالینه ساز سپری شدن زمان را احساس نمی کرد و رها از گرفتاریهای زندگی در اندیشه های هنرمندانه خود غرق بود و می خواست که جایی از کاسه را بی نقش و نگار نگذارد پس هر جا را به نقشی می آراست، ولی هشیار بود که مبادا هماهنگی نقشها را برهم ریزد.
با اینکه قرینه سازی را به کار می گرفت از طرح نقشهای گوناگون کوتاهی نمی کرد. جایی را نقش مرغ و جایی دیگر را نقش ماهی، در کاسه ای نقش طاووس و در کاسه ای دیگر چهره زن را نگاشته است، زنی با ابروهای سیاه و کمانی و پیوسته، با چشمانی بادامی و بزرگ به تناسب همان ابرو. آشکار است که آنچه را هنرمند از زیبایی معشوق در پندار داشت بسیار درخشانترو شیواتر از نقش این کاسه بود.
در کاسه های همان بخش نخستین نقش پرنده و ماهی زیاد طرح شده است. پرنده می تواند از یک سو نشانه باغ و سرسبزی باغ و از سوی دیگر نشانه آرزوهای برگزیده و آسمانی هنرمند باشد. ماهی هم زیباست و هم پاک چون در آب زیست می کند و آب همواره مطلوب ما ایرانیان بوده و هست.
یکی دیگر از مشخصات همین کاسه های بخش نخستین این است که نقش و نگارها را تنها به یاری خط و سطح که بالعابهای رنگین پوشیده است نگاشته اند و سایه روشنها و تیرگی هائی را که سبب ابهام است و از صراحت و رسائی می کاهد به کارنیاورده اند.
این کاسه های گلی را بالعاب سفیدی پوشانده اند که شبیه ظرفهای چینی شده است. البته به اندازه چینی محکم و ظریف نیست ولی از بدل چینی بهتر است. البته پانزده بیست سال است که لا له جین ها به سبب جنبه های تجارتی کار و پیشه خود را از نگاشتن نقش و نگار بر سفالینه ها چشم پوشیده اند و راستی که ارزشهای هنری کار خود را فدای کم ارزشیهای داد و ستد کردند. در حال حاضر، سفالسازی در لاله جین همدان، اگر چه به لحاظ کمی و تعداد دست اندرکاران و میزان تولید سالانه، افزایش چشمگیری نسبت به گذشته و حتی هر سال نسبت به سال پیش، یافته است اما روز به روز از میزان تولید سفالینه هایی که شاخص لاله جین همدان بود و با رنگهای فیروزه ای، سبز، خردلی و قهوه ای مشخص می شد و تولیدات کاملاً مصرفی را شامل می شد و به مرور زمان شاهد کاهش نسبی کیفیت و نقش ها هم بوده ایم گو اینکه هنوز هم سفال سازی در لاله جین، "هنر- صنعت" مطرح استان همدان بوده و لاله جین بزرگترین مرکز سفالگری ایران است.
چرم سازی : در گشته ای نه چندان دور چرم تولیدی در همدان به علت کیفیت و کمیت خاص آن مشهورترین و مرغوب ترین چرم در سراسر کشور شمرده می شد و آوازه کیفیت آن به کشورهای دیگر نیز رسیده بود. در گذشته در شهر همدان سه دباغ خانه وجود داشت. دباغ خانه سنگ شیر، دباغ خانه قانتور واقع در بلوار سفید آبی و دباغ خانه آقایی واقع در بلوار سفید آبی.
متاسفانه پس از گذشت زمان دباغ خانه سنگ شیر و قانتور به مرور تعطیل و از بین رفته اند.
صنایع دستی چوبی : تولید انواع صنایع دستی با استفاده از چوب ازدیرباز در استان همدان بویژه مناطق شهری از جمله همدان، ملایر، تویسرکان، سرکان رواج داشته است.
صنایع دستی چوبی شامل خراطی، نازک کاری، منبت کاری و معرق کاری است که در این استان خراطی و بویژه منبت کاری بیشتر رواج دارد. گفتنی است که طی سالهای اخیر منبت کاری در تویسرکان و جوکار ملایر رونق بسیار چشمگیری یافته است.
پوستین دوزی : در گذشته پوستین دوزی از مهمترین مشاغلی بوده که در شهر و روستا وجود داشته است و پوستین دوزان پوست گوسفند و بره را پس از پاکیزه ساختن آن و بدون تراشیدن پشم آن با استفاده از مواد اولیه ساده ایی همانند آردجو، زاج و مازوج بصورت پوستین و یا زیرانداز در می آورده اند، هم اکنون هم در بعضی از روستاهای استان عده معدودی از روستاییان مبادرت به این امر می کنند. اما به علت گرانی بیش از حد پوست هر روز تعداد این افراد کاسته می شوند.
گلیم بافی: گلیم بافی در گذشته در اکثر روستاهای همدان از رونق خاصی برخوردار بوده که هم اکنون نیز برخی از نمونه های آن در منازل ساکنین در حال مصرف است. ولی با ورود محصولات ماشینی و خارجی و نیز گرایش بیشتر مردم به زندگی شهر نشینی اندک اندک دستگاههای گلیم بافی و جاجیم بافی جمع آوری شد و حتی برخی بافندگان گلیم، خود مصرف کننده محصولات ماشینی شده اند.
گیوه بافی: کم بودن راههای ارتباطی ماشین رو، نوع معیشت مبتنی بر دامداری و کشاورزی و ضرورت تحرک فراوان در فصول سه گانه بهار و تابستان و پاییز کفشی را طلب می کند که سبک، راحت و مقاوم و خنک و در عین حال ارزان باشد. با خصوصیاتی که در بالا ذکر شد تنها پای پوشی که می تواند جوابگوی خواسته های روستاییان باشد گیوه است.
گیوه نوعی کفش است که رویه آن را معمولاً از نخ پنبه ای تابیده و زیره آنرا از چرم یا آجیده انتخاب می کنند. تمام محاسن گیوه در زیره و رویه خنک آن خلاصه می شود، بنابراین اگر چنانچه گیوه ای با رویه یا زیره پلاستیک تهیه شود اصالتش را از دست داده و همانند کفشهای معمولی فاقد ارزش کیفی و بهداشتی است.
این پای پوش قدیمی که روزگاری بخصوص در فصل تابستان مورد استفاده قرار می گرفت در سالهای اخیر به سبب رواج کفشهای ماشینی و جایگزین شدن آن در اکثر مناطق استان رونق و اعتبار دیرین خود را از دست داده و صنعتگران شاغل نیز به علت کمی درآمد و کاهش تقاضا در این رشته به مشاغل دیگری روی آورده اند.
در حدود 80 سال قبل گیوه بافی جهت استفاده شخصی در اکثر قریب به اتفاق روستاهای استان به صورت ابتدایی وجود داشته است که در حال حاضر به طور کلی از بین رفته است ولی در سطح استان همدان هم اکنون چهار روستا با اسامی ذیل تولید رویه گیوه را توسط خواهران به عنوان یکی از مشاغل موجود در روستا اختیار کرده اند. روستاهای دهفول، کفراش، فهرومند، آرتیمان. ولی مهمترین مرکز تولید کننده گیوه در استان همدان روستای دهفول نهاوند است و باید گفت: پس از کشاورزی و دامداری که از رونق خوبی برخوردار است گیوه بافی سومین منبع درآمد اهالی است و تقریبا تمام زنان و دختران در این روستا با گیوه بافی آشنایی دارند.
سنگتراشی: سنگتراشی یکی از کهنترین پیشه های ایران است. و استان همدان یکی از مراکز مهم استخراج سنگ و هنر سنگتراشی است.
حجاری: اگرچه کار سنگتراش نسبتاً خام است همکار وی حجار (نقار) کتیبه های سنگی بسیار ظریف و حجاری تزیینی دقیقی به نام قلمزنی یا حجاری ظریفه یا منبتکاری روی سنگ انجام می دهد که به کار مسجدها، آرامگاه مردمان سرشناس و دیوارهای ساختمانهای مهم می خورد. حجار صاحب هنر و صنعتی است که شاهکارهای دیوارهای کاخهای هخامنشیان در تخت جمشید و شوش را به وجود آورد و تا روزگار ما همانند این هنر ذوق و استادی دیده نشده است.
شیشه گری دستی: تولید و تهیه مصنوعات شیشه ای در سالهای اخیر بیشتر جنبه شهری پیدا کرده وکارگاه های شیشه گری اکثراً در مناطق شهری استقرار یافته اند ولی با این وجود، هنوز در بسیاری از مناطق روستایی ساخت فرآورده های شیشه ای ساده رواج دارد. شیشه دست ساز از جمله اصیل ترین و ارزنده ترین محصولات دستی است که در ایران دارای سابقه ای طولانی بوده و ظروف و اشیاء شیشه ای بدست آمده از روزگاران پیش دلالت بر وجود این صنعت در ادوار بسیار دور و حتی پیش از میلاد دارد.
حصیربافی: حصیربافی یکی از حرفه های بسیار کهن و قدیمی است وشامل انواع محصولاتی است که با استفاده از الیاف، ساقه و شاخه های گیاهان مختلف ساخته می شود.
نساجی سنتی : امروزه دستبافی به صورت تهیه و تولید انواع پارچه ها و برخی زیراندازها نظیر: جاجیم، جاجیمچه، روتختی، رومیزی، روتختی، روسری، لباسهای محلی، ملحفه، شمد و ... در بسیاری از مناطق روستایی و برخی نقاط شهری استان همدان مرسوم است.
دستبافان برای تولید پارچه از دستگاههای ساده بافندگی نظیر دستگاههای «دو وردی» و «چهاروردی» استفاده می کنند. دستبافان به طور معمول از نخ پشمی برای پود و از نخ پنبه ای برای تار محصولات خود استفاده می کنند.