فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

زنده باش (هوشنگ ابتهاج)



امیر هوشنگ ابتهاج سمیعی گیلانی با تخلص (( ه. الف سایه )) در 6 اسفند ماه سال ۱۳۰۶ در شهر رشت پا به هستی نهاد .امیر هوشنگ ابتهاج یکی از بهترین غزل سرایان ایران محسوب می شود.

شعر و ترانه, اشعار عاشقانه هوشنگ ابتهاج

شعرهای زیبا و خواندنی هوشنگ ابتهاج

 

چه فكر میكنی
كه بادبان شكسته، زورق به گل نشسته‌ای است زندگی
 در این خراب ریخته
كه رنگ عافیت از او گریخته
به بن رسیده ، راه بسته ایست زندگی
چه سهمناك بود سیل حادثه
كه همچو اژدها دهان گشود
زمین و آسمان ز هم گسیخت
ستاره خوشه خوشه ریخت
و آفتاب
در كبود دره ‌های آب  غرق شد
هوا بد است
تو با كدام باد میروی
چه ابرتیره ای گرفته سینه تو را
كه با هزار سال بارش شبانه روز هم
 دل تو وا نمی شود
تو از هزاره های دور آمدی
در این درازنای خون فشان
به هرقدم نشان نقش پای توست
در این درشت نای دیو لاخ
زهر طرف طنین گامهای ره گشای توست
بلند و پست این گشاده دامگاه ننگ و نام
به خون نوشته نامه وفای توست
به گوش بیستون هنوز
صدای تیشه‌های توست
چه تازیانه ها كه با تن تو تاب عشق آزمود
چه دارها كه از تو گشت سربلند
زهی كه كوه قامت بلند عشق
كه استوار ماند در هجوم هر گزند
 نگاه كن هنوز ان بلند دور
آن سپیده آن شكوفه زار انفجار نور
كهربای آرزوست
سپیده ای كه جان آدمی هماره در هوای اوست
به بوی یك نفس در ان زلال دم زدن
سزد اگر هزار باز بیفتی از نشیب راه و باز
رو نهی بدان فراز
چه فكر میكنی
جهان چو ابگینه شكسته ایست
كه سرو راست هم در او
شكسته مینماید
چنان نشسته كوه
در كمین این غروب تنگ
 كه راه
بسته مینمایدت
زمان بیكرانه را تو با شمار گام عمر ما مسنج
به پای او دمی است این درنگ درد و رنج
بسان رود كه در نشیب دره سر به سنگ میزند
رونده باش
امید هیچ معجزی ز مرده نیست
 زنده باش

 

گردآوری:بخش فرهنگ و هنر صبح بخیر


ویدیو مرتبط :
هوشنگ ابتهاج

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

اشعار هوشنگ ابتهاج



 

شعر هوشنگ ابتهاج, امیر هوشنگ ابتهاج

 تا تو با منی زمانه با من است
بخت و کام جاودانه با من است
تو بهار دلکشی و من چو باغ
شور و شوق صد جوانه با من است
یاد دلنشینت ای امید جان
هر کجا روم روانه با من است
ناز نوشخند صبح اگر توراست
شور گریه ی شبانه با من است
برگ عیش و جام و چنگ اگرچه نیست
رقص و مستی و ترانه با من است
گفتمش مراد من به خنده گفت
لابه از تو و بهانه با من است
گفتمش من آن سمند سرکشم
خنده زد که تازیانه با من است
هر کسش گرفته دامن نیاز
ناز چشمش این میانه با من است
خواب نازت ای پری ز سر پرید
شب خوشت که شب فسانه با من است

شعر هوشنگ ابتهاج, امیر هوشنگ ابتهاج

تنگ غروب
یاری کن ای نفس که درین گوشه ی قفس
بانگی بر آورم ز دل خسته ی یک نفس
تنگ غروب و هول بیابان و راه دور
نه پرتو ستاره و نه ناله ی جرس
خونابه گشت دیده ی کارون و زنده رود
ای پیک آشنا برس از ساحل ارس
صبر پیمبرانه ام آخر تمام شد
ای ایت امید به فریاد من برس
از بیم محتسب مشکن ساغر ای حریف
می خواره را دریغ بود خدمت عسس
جز مرگ دیگرم چه کس اید به پیشباز
رفتیم و همچنان نگران تو باز پس
ما را هوای چشمه ی خورشید در سر است
سهل است سایه گر برود سر در این هوس

شعر هوشنگ ابتهاج, امیر هوشنگ ابتهاج

 افسانه خاموشی
چه خوش افسانه می گویی به افسون های خاموشی
مرا از یاد خود بستان بدین خواب فراموشی
ز موج چشم مستت چون دل سرگشته برگیرم
که من خود غرقه خواهم شد درین دریای مدهوشی
می از جام مودت نوش و در کار محبت کوش
به مستی ، بی خمارست این می نوشین اگر نوشی
سخن ها داشتم دور از فریب چشم غمازت
چو زلفت گر مرا بودی مجال حرف در گوشی
نمی سنجد و می رنجند ازین زیبا سخن سایه
بیا تا گم کنم خود را به خلوت های خاموشی

شعر هوشنگ ابتهاج, امیر هوشنگ ابتهاج

 قصه آفاق
دست کوتاه من و دامن آن سرو بلند
سایه ی سوخته دل این طمع خام مبند
دولت وصل تو ای ماه نصیب که شود
تا از آن چشم خورد باده و زان لب گل قند
خوش تر از نقش توام نیست در ایینه ی چشم
چشم بد دور ، زهی نقش و زهی نقش پسند
خلوت خاطر ما را به شکایت مشکن
که من از وی شدم ای دل به خیالی خرسند
من دیوانه که صد سلسله بگسیخته ام
تا سر زلف تو باشد نکشم سر ز کمند
قصه ی عشق من آوازه به افلک رساند
همچو حسن تو که صد فتنه در آفاق افکند
سایه از ناز و طرب سر به فلک خواهم سود
اگر افتد به سرم سایه ی آن سرو بلند

منبع:forum.hammihan.com