فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
ریما رامینفر: كپی مادرم هستم
اخبار فرهنگی - ریما رامینفر: كپی مادرم هستم
وقتی برای مصاحبه روبه رویش مینشینم و به بهانه نزدیك شدن روز مادر با او گپ میزنم احساس میكنم كمتر كسی مانند رامینفر میتوانست به این خوبی شخصیت «هما» را به تصویر بكشد. بیشك تجربه زندگی عاشقانه و صادقانه و دلواپسیهای مادرانه او برای «آیین» 6 ساله، تنها فرزندش، در كنار ذوق و قریحه هنری این هنرمند موجب شده تا او شخصیتی ماندگار و اینچنین باورپذیر و دوستداشتنی مانند «هما» را خلق كند. ریما رامینفر با ذره ذره وجودش عشق و محبت به خانواده را تجربه كرده و به خوبی آن را در مجموعه سریالهای پایتخت به نمایش گذاشته است. او برای آنكه مادر خوبی باشد، تلاش میكند و هر روز به دانستههایش در این زمینه اضافه میكند. آنچه میخوانید تجربههای مادرانه «ریما رامینفر» همسر «امیر جعفری» بازیگر سینما و تلویزیون و مادر «آیین» در زندگی واقعی و روزمره است.
مادر بودن دشوارترین كار است
مادر بودن باتوجه به شرایط و موقعیت كاری من خیلی دشوار است و نیاز به مدیریت زیادی دارد. با وجود آنكه تلاش میكنم در طول پروژههای كاری كه از خانه دورم از راه دور وضعیت آیین را مدیریت كنم تا كم و كاستی نداشته باشد احساس میكنم حتما ضعفهایی در این زمینه دارم. در آخرین كارم، پایتخت 3، نزدیك به 3 ماه درگیر كار بودم و 50 روز را به طور كامل در شمال و از خانه دور بودم. در این مدت اگرچه پدر آیین با تمركز بیشتری از او مراقبت میكرد اما بخشی از مسئولیت نگهداری آیین برعهده دوست و پرستار مهربانی است كه دارد. این دوست در روز نیازهای آیین را برطرف میكند، برایش غذا میپزد، آیین را به گردش میبرد و او را در ساعاتی كه كلاس دارد همراهی میكند. این خانم همراه بسیار خوبی برای ماست و در روزهایی كه من سر كارم با مهر و محبت به وضعیت آیین رسیدگی میكند و من قدردان او هستم.
نقی معمولی الگوی ورزشی پسرم شد
برای آموزش و تربیت آیین سختگیر نیستم. نه اینكه بخواهم شعار دهم، واقعا آدم سختگیری نیستم، بنابراین اینطور رفتار نمیكنم كه خطكشیهایی داشته باشم و آیین را مجبور كنم در چارچوب این خطكشیها حركت كند و از چارچوبهای من خارج نشود. همه تلاشم این است كه روزهای خوب و شادی داشته باشیم. كدام مادری است كه موفقیت و پیشرفت بچهاش را نخواهد و برای این موضوع تلاش نكند. مهم این است كه ما حق انتخاب را از بچه نگیریم. آیین برای انتخاب بیشتر كلاسهایش آزاد است. مثلا وقتی میخواست كلاس ورزشی انتخاب كند حق تصمیمگیری داشت. مدتی اسكواش را تجربه كرد. بعد سراغ تنیس و شنا رفت و این روزها بهخاطر سریال پایتخت و نقش نقی معمولی به كشتی علاقهمند شده و ما او را راحت گذاشتیم تا در این زمینه تجربه كند. اما در مورد بعضی كلاسها مثل كلاس زبان وضعیت فرق میكرد. به توافق رسیدیم كه برای آیین بهتر است در این كلاسها شركت كند. اما اصراری نداشتیم كه برخلاف موجی كه در میان خانوادهها برای آموختن موسیقی وجود دارد، حتما آیین موسیقی بداند یا ساز خاصی را دنبال كند. چون پسرم علاقه زیادی به موسیقی نداشت و ما هم او را مجبور نكردیم. همیشه سعی میكنم به پسرم به عنوان ویترینی از توانمندیها و قابلیتها نگاه نكنم و او واقعا نیازها و علایق خود را دنبال كند و شاد باشد. برایش شرایطی را فراهم میكنم كه بیشتر بداند و احساس خوبی داشته باشد.
هرگز از پسرم غافل نمیشوم
خوشبختانه بچهها با تكنولوژی روز آشنایند. در تمام 50 روزی كه برای پروژه پایتخت 3 از آیین دور بودم از طریق وایبر و ویچت با هم تماس داشتیم. درباره اتفاقاتی كه در طول روز داشتیم صحبت میكردیم. برای هم عكس و پیامك میفرستادیم. به هر طریقی سعی میكردم به او نزدیك و در جریان كارها و برنامههایش باشم. خیلی تلاش كردم تا با آیین رفاقت داشته باشم و او بتواند در هر شرایطی روی من حساب كند. البته نمیگویم در این زمینه صددرصد موفق بودم اما تمرین میكنم تا هر لحظه موفقتر باشم، بنابراین در این زمینه مطالعه میكنم. كتابهای روانشناسی میخوانم. دوست خوبی دارم به نام شهرناز نورمحمدی كه در این زمینه از او مشاوره میگیرم و هر بار كه به مشكلی میخورم از راهنماییهایش استفاده میكنم. به مقایسه قابلیتهای بچهها باور ندارم چون اعتماد بهنفس آنها را از بین میبرد.
هر كودكی ویژگیهای منحصر به فرد خودش را دارد كه باید برای تقویت آن تلاش كرد. بنابراین به رخ كشیدن موفقیتهای كودكی به كودك دیگر كار بسیار اشتباهی است كه اثراتی منفی روی كودك دارد. اصولا قضاوت كردن كار خوبی نیست مخصوصا اگر شما كودكی را قضاوت كنید كه از تواناییها و استعدادهای نهفتهاش بیخبرید.
به خواستههایش احترام میگذارم
روزهایی كه به واسطه كار از آیین دورم به او زیاد فكر میكنم و دوست دارم در زمانی كه خانه هستم با تمام تمركز و وجودم كنارش باشم و از وجودش لذت ببرم. برای همین سعی میكنم بعد از پروژههایی كه به خاطر آنها از خانه دورم، سر كار نروم.
وظیفه خودم میدانم كه در خانه بمانم و چند ماهی برای آیین و خانوادهام وقت بگذارم. برای مدرسه و امور آموزشی آیین و حتی برنامههای تفریحیاش برنامهریزی میكنم. واقعا سعی میكنم حواسم معطوف به خانواده باشد و در این چند ماه سر كار نروم، حتی اگر پروژه دیگری سراغم بیاید.
بهخاطر دارم روزی برای مصاحبه مطبوعاتی دعوت بودم. در حال آماده شدن بودم تا در این جلسه حاضر شوم كه با این جمله آیین مواجه شدم؛ «مامان ممكنه امروز پیشم بمونی.» وقتی این جمله را از آیین شنیدم قدری تامل كردم. واقعا امكانش وجود داشت. مجبور نبودم سر كار حاضر شوم بنابراین جلسه را كنسل كردم و كنار آیین ماندم. هر دوی ما آن روز اوقات خوبی را پشتسر گذاشتیم.
انتظاری از فرزندم ندارم
شاید به نظرتان شعاری بیاید، اما تمام مادران قطعا این حس را دارند و برایشان قابل درك است. از صمیم قلبم میگویم كه بدون هیچ توقع و انتظاری عشق و محبتم را نثار آیین، پسرم میكنم. این عشق بلاعوض است و آیین یكی از گنجینههای بزرگ من در زندگی است. هیچ توقعی از او ندارم. گاهی كه پای تلویزیون مینشینم و برنامهها و پیامهایی را درباره خانه سالمندان میبینم كه در مواردی یك سویه به ماجرای خانه سالمندان نگاه میكنند و خانوادههایی كه سالمند خود را به سرای سالمندان سپردند مورد سرزنش قرار میدهند، دلم میگیرد. باید شرایط آن خانواده و فرزندان بررسی شود. من شخصا اینگونه نگاه میكنم در دنیای شلوغ و پرمشغله امروزی كه هزار و یك گرفتاری وجود دارد از آیین انتظار ندارم در آینده همه وقتش را به من اختصاص دهد. همه مقصودم این است كه عشقم به او بلاعوض است، ضمن آنكه میخواهم بگویم كمتر دیگران را قضاوت كنیم. شاید شرایط برخی مناسب نباشد. باید یاد بگیریم همه را با یك نگاه قضاوت نكنیم.
با كودك درونم مبارزه میكنم
مادرم همیشه نگران من است. دلواپسیهایی دارد كه حتما همه مادرها تجربه كردهاند. گاهی به خاطر لطف و محبت بیدریغی كه به من دارد دچار عذاب وجدان میشوم. هر كمكی از دستم برآید برایش انجام میدهم و هرجا لازم باشد حتما كمكحالش میشوم. به خاطر همه زحمتهایی كه برایم كشیده از او متشكرم. همیشه مراقبم با كودك درونم كه دوست دارد در لحظههای سخت به آغوش مادر پناه ببرد و با او درددل كند، مبارزه میكنم. نگرانم مبادا مادرم را نگران و به دلواپسیهایش اضافه كنم. در این باره خیلی مراقبت میكنم و خستگیها و لحظههای سختی كه گهگاه ممكن است پیشرویم باشد را با او در میان نمیگذارم.
كپی مادرم هستم
همیشه از مادرم میخواهم محكم باشد و دلواپسیها را از خود دور كند. اما او مادر است و یكی از ویژگیهای مادر بودن همین دلواپسیهایش است. با اینكه همیشه سعی میكنم بر این بخش احساساتم غلبه كنم و منطقی با قضایا رو به رو شوم و از مادرم هم میخواهم كمی دلواپسیهایش را كنترل كند اما در وقت عمل كاملا شبیه مادرم هستم؛ با همان دلواپسیها و دلشورهها. ظاهرا این خصوصیت مادرهاست و نمیتوان از آن رها شد. مادر كه باشی این حس همیشه با تو همراه است. در پروژه پایتخت زمانهایی كه با سارا و نیكا بودم هم این احساس با من بود. چون فاصله سنی دوقلوها با آیین فقط 3 سال است. حس و حال آنها را به خوبی درك میكردم. مثلا بعضی وقتها بچهها خسته بودند، كلافه بودند یا گرسنه میشدند خیلی راحت تشخیص میدادم و میتوانستم آنها را با حس مادری همراهی كنم تا انرژی بیشتری برای بازی نقششان داشته باشند.
اخبار فرهنگی - مجله سیب سبز / برترین ها
ویدیو مرتبط :
خندوانه - ریما رامین فر (وفای به عهد)
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
گفت و گو با ریما رامین فر همسر امیر جعفری
ریما رامینفر مطمئنا یكی از چهرههای شناخته شده و دوستداشتنی برای علاقهمندان سریالهای تلویزیونی است. این بازیگر هنرمند در كنار امیر جعفری زوج خوشبختی را تشكیل دادهاند كه نه تنها در كار بلكه در زندگی شخصیشان نیز میتوانند یك الگوی خوب به حساب آیند. وقتی با ریما رامینفر صحبت میكنید، آنچه به وضوح میتوانید حس كنید، عشق و علاقهای است كه به زندگی مشترك و به خصوص به پسرش دارد. این زوج هنرمند یك پسر 5 ساله دارند و ریما رامینفر میگوید تمام برنامههای زندگیاش را با توجه به زندگی فرزندش هماهنگ میكند. اگر میخواهید در اینباره بیشتر بدانید حتما در ادامه صحبتهای او را بخوانید. درباره این بازیگر- مادر هنرمند باید بگوییم كه سال گذشته در كنار محسن تنابنده، علیرضا خمسه و... با سریال پایتخت مهمان خانههای ما شده بود و امسال نیز با حضور در كنار امیر جعفری با چك برگشتی به خانههای ما آمد. با او یك روز قبل از آنكه عازم سفر شود، گپ زدیم.
پایتخت یا چك برگشتی؟
با توجه به نقشهای متفاوتی كه ریما رامینفر در 2 سریال پایتخت و چك برگشتی ایفا كرده شاید جالب باشد كه بدانیم كدامیك را بیشتر دوست داشته و توانسته با آن ارتباط بهتری برقرار كند. «پایتخت و چك برگشتی هر كدام ویژگی خاص خودشان را داشتند و به هردوی آنها علاقهمند هستم. سریال پایتخت در كل فقط قصه یك خانواده بود كه من هم عضوی از آن بودم و به همین دلیل وظیفهام در آن كار سنگینتر بود اما در مورد چك برگشتی، سوژه این فیلم برایم خیلی دوستداشتنی بود. جسارتی كه در متن كار وجود داشت را پسندیدم. فكر میكنم برای نخستین بار بود كه در سریالی این مسئله به این شكل مطرح میشد.»
زوج ایدهآل هنرمند در كنار هم
شاید سوالی كه حین دیدن چك برگشتی در ذهن بسیاری از ما نقش میبست، این بود كه كنار هم قرار گرفتن ریما رامینفر و امیر جعفری چقدر در انتخابشان برای حضور در این پروژه موثر بوده و اصلا آیا این اتفاق تاثیری در روند كاری آنها داشته یا خیر؟! این نخستین باری نبود كه با امیر همبازی میشدم. سالهای گذشته در چند كار تئاتر با هم همبازی بودیم و به همین دلیل نمیتوانم بگویم برایم اتفاق خیلی خاصی بوده و حس خیلی عجیبی را به من منتقل كرده است؛ فقط میتوانم بگویم این كار هم تجربه خوبی برایم بود. نمیتوانم بگویم خواستهام این است كه امیر حتما باید سر هر كاری كنارم باشد اما در كل كاركردن كنار كسانی كه با آنها آشنا هستم برایم دوستداشتنی است و همیشه از اینكه چنین تجربهای را داشته باشم استقبال میكنم.
میخواهم همه كشورها را ببینم
ریما رامینفر عاشق سفر كردن است: «سفر كردن را خیلی دوست دارم. خیلی برایم مهم نیست كه به كجا سفر كنم فقط دوست دارم این كار را انجام دهم. دلمان میخواهد تمام شهرها و كشورها را از نزدیك ببینیم؛ چه دور باشند چه نزدیك البته از زمانی كه پسرم به دنیا آمده، ترجیح میدهیم به جاهایی سفر كنیم كه مسیرشان كوتاهتر باشد، به دلیل اینكه او كوچك است و در مسافتهای طولانی اذیت میشود. دلمان میخواهد بیشتر به جاهایی برویم كه از نظر محیطی برای یك بچه زیبایی بیشتری داشته باشد تا او هم از سفر لذت ببرد. در نوروز امسال به دلیل اینكه تا روز 9فروردین سر كار بودیم، فرصت رفتن به سفر را نداشتیم و به دلیل فشار كاری كه در تعطیلات نوروز داشتیم واقعا خستهایم و به یك مسافرت نیاز داریم؛ در همین چند روزه همگی با هم عازم یك سفریم!»
قبل از هر چیز یك مادرم
حاصل زندگی این زوج هنرمند، یك پسر 5 ساله است كه با وجود كار پرمشغله پدر و مادرش در راس همه امور زندگی آنها قرار دارد به حدی كه خانم رامینفر عاشقانه به خاطر او از داشتن لذتهای كاریاش كاسته: «یك پسر 5 ساله داریم و با توجه به مشغله كاریای كه من و امیر داریم، نگهداری از او واقعا مشكل است به همین دلیل هم من در این سالها كمكار شدهام. به خاطر اینكه فكر میكنم قبل از هر چیز یك مادرم و وظیفهام نگهداری از فرزندم است و پیش از آنكه یك بازیگر باشم باید یك مادر خوب باشم و این اولویت من در زندگی است.»
یك تجربه لذتبخش
تجربه كار كردن با سیروس مقدم بسیار لذت بخش است. سال گذشته سر كار «پایتخت»، تجربه كار كردن با این كارگردان و الهام غفوری را داشتم، به همین دلیل وقتی امسال هم پیشنهاد كار در «چك برگشتی» را به من دادند، پذیرفتم به دلیل اینكه آقای مقدم و كاری كه انجام میدهد برایش مهم است و اینطور نگاه نمیكند كه صرفا یك سریال را به هر شكل شده تمام كند. مسئله دیگری كه باعث شد من در این سریال حضور پیدا كنم، این بود كه وقتی فیلمنامه 4، 5 قسمت اولیه كار را خواندم بهنظرم آمد سوژه خیلی جالبی دارد. در كنار اینكه افرادی هم كه در چك برگشتی حضور داشتند از بازیگران خوبی بودند كه با تعدادی از آنها پیشتر سابقه همكاری داشتم و در كل بهنظرم تیم خیلی خوبی سر این كار حضور داشتند.
پرواز 749 به زمین مینشیند
در پایان بد نیست فعالیتهایی كه ریما رامینفردر سال 91 خواهد داشت را مرور كنیم: «در حال حاضر برای كار تصویری چیزی ندارم اما از اول اردیبهشت تمرین یك كار تئاتر به نام پرواز749 به زمین نشست را آغاز میكنم كه خانم شیوا مسعودی كارگردانی و نغمه ثمینی كار نویسندگی آن را برعهده دارند و قرار است در ماههای آینده روی صحنه برود.».../انتخاب