فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

خاطره بازی با نعیمه نظام دوست



با نعیمه نظام دوست بازگر سینما و تلویزیون گفتگو کردیم و با او به دوران کودکی سری زدیم. با ما همراه باشید.

چقدر خاطره بازید؟
هرکسی در زندگی خودش یک سری خاطره دارد دیگر، یعنی ناخودآگاه حتی اگر خاطره باز هم نباشی بالاخره یک سری خاطرات از زندگیت در حافظه داری و این دست خود آدم نیست.

منظور اینکه بعضی ها بیشتر در زمان حال زندگی می کنند و بعضی به آینده فکر می کنند اما عده ای دلشان همچنان به گذشته ها گره خورده است...
کسانی هم که در حال زندگی می کنند خواه ناخواه باز هم خاطرات گذشته رهایشان نخواهدکرد. مثلا وقتی از مکان یا فردی خاطره داریم هر زمان آنجا پا می گذاریم باز هم یاد آن خاطره می افتیم حتی اگر نخواهیم چیزی از آن خاطرات به یاد بیاوریم. بالاخره فضا، محیط و آدم ها باعث می شوند ناخودآگاه به گذشته برویم. من هم سعی می کنم خاطرات خوبم را به یاد بیاورم و بدها را فراموش کنم. بنظرم اینطوری بهتر است.

قاعدتا همه دوست دارند این کار را انجام بدهند اما نمی شود! شما به عنوان کسی که می توانید خاطرات خوبتان را در ذهن نگه دارید و بدها را فراموش کنید، چه کردید؟
سعی کردم ذهنم را کنترل کرده و از رفتن به سمت چیزهای منفی باز دارم و سعی ام را باز هم خواهم کرد اما صددرصد این اتفاق نمی افتد بالاخره یک جایی خاطرات بد و خوبت را به یاد می آوری و نمی توانی از این قضیه فرار کنی!

 

اخبار,اخبار فرهنگی ,نعیمه نظام دوست

 
حالا به نظرتان خوب است که آدم اینطور زندگی کند و هیچ پس زمینه ای از گذشته نداشته باشد؟
نه آدمی باید خیلی چیزها یادش بماند... وقتی آدم در موقعیت خوبی در زندگی قرار می گیرد باید به یاد بیاورد که از چه شرایطی شروع کرده و از کجا آمده است... چون اگر اینطور نباشد تبدیل به فردی پوچ و توخالی می شود که چیزی برایش اهمیت نداره چون همه چی براش علی السویه است و روی چنین آدمی نمی شود حساب کرد اما وقتی گذشته ات یادت باشد و سختی هایی که کشیدی برای اینکه به جایی برسی و ریشه ات را فراموش نکنی انسان قابل اعتمادتری خواهی بود.

اما نوستالژی دهه پنجاه و شصت؟
راستش را بخواهید این دو دهه در عین داشتن خاطرات تلخ برایمان دوست داشتنی است. چون جنگ بود و مردم دچار سختی های فراوان بودند... دوران آژیر قرمز و بمباران و ترس و ناامنی بود... اینها بخشی از خاطراتی است که همگی ازین دوران داریم و نمی توانیم فراموششان کنیم اما با تمام این سختی ها یک سادگی لذت بخش در زندگی بود و مردم دل هایشان خوش بود و رفاقت ها رفاقت بود، حس ها و عشق و عاشقی ها واقعی بود، این فضاهای مجازی نبود و در مجموع دو شبکه تلویزیونی داشتیم که کلی با همین دو شبکه و چند ساعت محدود برنامه کلی کیف می کردیم و بازی هایمان هم خیلی قشنگ بود با اینکه فضای بیرون فضای قشنگی نبود اما دل ها خیلی به هم نزدیک بود و همه به هم کمک می کردیم و همدلی بین مردم بود که متاسفانه الان این همدلی را نمی بینیم و خلاصه همه چیز حریم و حرمت داشت ولی الان نه!

اگر قرار باشد از این جای عمرتان به بعد را بدهید و به دوران کودکی برگردید این معامله را انجام می دهید؟
نه... من حتی دوست ندارم یک روز به دوران بچگی ام برگردم... هرگز!

هیچوقت سعی نکردید به رسم دخترهای آن روز عکس اوشین را بکشید؟
عکس که نه ولی می دیدیم دیگر... همان روزهای آژیر قرمز بود... حتی تکرارش را هم می دیدیدم! یادم می آید که شعرهای خیلی بامزه ای راجع به رییوزو و اوشین و فوتبالیستها گفته می شد و بچه ها در مدرسه می خواندند... اما حقیقتا خیلی سخت بود و من خدا را شکر می کنم بچه ها الان خیلی راحت تر دارند زندگی می کنند.

 

اخبار,اخبار فرهنگی ,نعیمه نظام دوست

 
بله اما نمی دانم آن خوشی ها و ذوق هایی که ما از ته دل می کردیم برای همان امکانات در بچه های امروزی نیست...
بله... شاید چون داشتن همه چیز برای بچه ها آسان شده و هر چیزی را به راحتی به دست می آورند. ما واقعا دوران سختی داشتیم و مشکلات را با گوشت و پوستمان لمس کردیم. وقتی کسی شهید می شد اطرافمان چه قدر حس و حال سختی داشت. گریه و زاری بود و دل آدم می گرفت. فکر کنید با آدمهایی زندگی می کردیم که سالها کنار هم بودیم و همسایه مان و مثل خانواده مان بودند و مثل الان نبود که کسی کسی را نبیند و سلام و علیک نداشته باشند.

حالا کمی حرفهای خوشمزه تر بزنیم... تا بحال توپ پلاستیکی دوپوسته کرده اید؟
بله، چون من عاشق فوتبال بودم و توی کوچه همیشه بازی می کردم و دروازه بان بودم... بیشتر پسر بودم تا دختر و بازی های دخترانه را خیلی دوست نداشتم.

احتمال می دهم در خاله بازی ها می شدید مرد خانه؟
بله دقیقا

تابحال توی پشه بند خوابیده اید؟
بله فراوان... به خاطر اینکه بالای پشت بام می خوابیدیم و مجبور بودیم وگرنه تا صبح از دست پشه ها آرامش نداشتیم.

الان دلتان می خواهد دوباره این کار را تجربه کنید؟
بله گه گداری واقعا دلم می خواهد.

ولی خب با این ساختمان های بلند...
بله واقعا نمی شود. دلم برای همان خانه های قدیمی لک زده است. وقتی جایی می روم که این حال و هوا را دارد خیلی حس و حال خوبی پیدا می کنم؛ انگار زندگی در آن خانه جریان دارد که در خانه های جدید نمی توانید پیدا کنید و الان فکر می کنید که هرچیزی که متعلق به آن دوران بود زیباترین است.

خواب آن روزها را می بینید؟
خیلی خیلی.. درواقع خوابهایی که می بینم همیشه در همان خانه قدیمی مان اتفاق می افتند همیشه و این خیلی برایم جالب است.

از خاطرات دوران مدرسه؟
مدرسه... خب برای همه خاطرات بد و خوب دارد... قهر و آشتی ها...

یعنی دختر آرامی بودید یا شر و شیطان؟
من خیلی شر بودم یعنی بیشتر پسر بودم تا دختر و بیشتر پسرانه زندگی می کردم. بیشتر عصبانی بودم تا خوشحال یعنی دوران بلوغ عصبانی ای داشتم چون شرایط و فضای زمانه من را عصبی می کرد با اینکه بدآموزی دارد اما مدرسه را زیاد دوست نداشتم (باخنده) نمی توانم دروغ بگویم، دوست دارم آدم ها با واقعیت ما آشنا شوند؛ ما با اینکه بازیگر طنزیم اما زندگی جدی داریم. البته من همیشه سعی می کنم بخندم و ناراحتی هایم را نشان ندهم... در کل من سختی زیاد داشتم و راحت به اینجا نرسیدم با اینکه جای خاص و بزرگی هم نیست.

 

 

اخبار,اخبار فرهنگی ,نعیمه نظام دوست

 
البته جای شما در قلب مردم و جایگاه بزرگی است، حالا می خواهم به بقیه هم بگویید که چطور در اوج ناراحتی می شود خندید و شما چطور می توانید؟
من سعی می کنم... مثلا وقتی در اوج ناراحتی و در حال گریه کردن هستم و کسی چیز خنده داری تعریف می کند واقعا می خندم و سعی می کنم ناراحتی ام را متوقف کنم مگر اینکه خیلی عمیق باشد و دست خودم نباشد. یادمان باشد که هیچ کس در جهان نمی تواند کمک کند حالمان خوب باشد و شاد باشیم جز خودمان... باور کنید من به این حرف رسیده ام؛ حتی وقتی دیگران دلداریت می دهند نمی شود چون درد تو را از درون می خورد پس باید خودت از فاز غم بیرون بیایی و خودت را نجات بدهی. وقتی به خدا توکل کنید و از او بخواهید که آرامتان کند حتما جواب می گیرید.

یعنی به سختی هایمان با رفتار غلط سختی جدید اضافه نکنیم...
بله چون اگر روحمان هم بیمار شود دیگر نمی شود کاری کرد. وقتی به دنبال غم و بدی ها برویم آنها هم سراغمان می آیند. باید خودمان را از آن شرایط بیرون بکشیم و به خودمان انرژی مثبت بدهیم، بلند شویم و حرکت کنیم... سعی کنیم انرژی مثبت پخش کنیم و هرچیزی که باعث ناراحتی مان می شود از خودمان دور کنیم.

توصیه می کنم حسادت را کنار بگذاریم چون عامل تمام دردهاست و آدم را عقب می اندازد و آدمی خودش را فراموش می کند... اگر ما به این فکر کنیم که خدا برای همه ما در زندگی جایگاهی قرار داده خیلی کمک می کند آرام شویم و به خودمان می گوییم از من فقط یکی در دنیا هست پس سعی کنم خوب باشم.

و کلام آخر...
فقط چیزی که مدتی است آزارم می دهد این است که در فضای مجازی بیاییم بی کینه و عقده راجع به هم قضاوت کنیم. کامنت های منفی برای هم نگذاریم. من واقعا ناراحت می شوم و وقتی به من و همکارانم به صرف اینکه هنرپیشه یا فوتبالیست و یا آدم های مطرحی هستند توهین کنند. اگر کسی را دوست نداریم کافیست او را دنبال نکنیم و پیگریش نباشیم. به وجود و جسم و روح کسی توهین نکنیم. کسی که نسبت به من شناخت ندارد چرا توهین می کند؟! من واقعا به این چیزها خیلی حساسم.

 

اخبار فرهنگی - ماهنامه زیر و بم،برترین ها

 


ویدیو مرتبط :
خاطره بازی نعیمه نظام دوست و حدیث فولادوند در رمز هفتم

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

غذاهای گیلانی به سبک نعیمه نظام دوست


ایران یكی از متنوع‌ترین سفره‌های غذایی جهان را دارد. تعدد قومیت‌ها در این سرزمین پهناور باعث شده به همان نسبت سلایق و فرهنگ‌های غذایی متنوعی را شاهد باشیم.


مجله زندگی ایده آل - الهام زینلی: ایران یكی از متنوع‌ترین سفره‌های غذایی جهان را دارد. تعدد قومیت‌ها در این سرزمین پهناور باعث شده به همان نسبت سلایق و فرهنگ‌های غذایی متنوعی را شاهد باشیم، البته با گسترش روابط بین آدم‌ها و پراكندگی مردمان در سراسر كشور این فرهنگ‌ها از محدوده جغرافیایی خود فراتر رفته و بعضی از این غذاها از سفره‌های مناطق دیگر هم سر درآوردند. اگر به‌طور موضوعی بخواهیم به نمونه‌های همه‌گیر شده غذاهای گیلكی اشاره كنیم، باید گفت امروزه كمتر كسی است كه میرزاقاسمی و باقالاقاتوق را امتحان نكرده  یا دست‌كم اسم آن را نشنیده باشد.

وقتی قرار شد درباره ویژگی‌های غذاهای استان گیلان صحبت ‌كنیم هیچ گزینه‌ای بهتر از نعیمه نظام‌دوست وجود نداشت؛ چهره‌ای محبوب كه هم از نظر اطلاعات غذایی این خطه سرسبز دانش كافی دارد هم به هر حال یك گیلانی‌الاصل به حساب می‌آید.  از ویژگی‌های مصاحبه با نعیمه نظام‌دوست یكی این است كه به حدی از سر ذوق و شاداب می‌خندد كه محال است پا به پایش نخندید و دیگر اینكه حتما بعد از مصاحبه احساس می‌كنید اشتهای‌تان به‌شدت تحریك شده از بس در تبلیغ غذاهای محلی زادگاه والدینش با آب و تاب صحبت می‌كند.

امیدواریم بخشی از آن شور و هیجان گفت‌وگوی‌مان به دل این نوشتار و تصاویر منتقل شده باشد. ضمن اینكه باید از برادران صدرایی كه مدیریت رستوران ماهی‌سفید را برعهده دارند نیز تشكر ویژه‌ای داشته باشیم كه بستری مناسب برای ما مهیا كردند تا بتوانیم این مصاحبه و عكس‌های اختصاصی را در فضایی آرام تهیه كنیم.

ماجراهای یك گیلانی در سفره طبیعت

كباب‌ترش محبوب من

در میان غذاهای محبوبم رتبه اول برای كباب ترش است؛ یعنی هرجا بروم اولین انتخابم كباب ترش است. من چاشنی و تركیباتی كه باعث ترشی این كباب می‌شود را بسیار دوست دارم. بعد از آن هم به سیرواویج علاقه دارم.

جا انداختن آشپزی سالم

آشپزی هنر جذابی است كه اگر به شكل سالم انجام شود به سلامت فرد و خانواده و به تبع آن جامعه كمك می‌كند. از نظر من آشپزی سالم یعنی جلوگیری از تركیبات یا روش‌های طبخی كه برای سلامتی مضر بوده باعث چاقی، بیماری قلبی و. . . شود. این نیاز به فرهنگ‌سازی دارد كه باید این شكل آشپزی را در خانواده جا بیندازیم. اما متاسفانه در سبك آشپزی عموم ما استفاده از روغن، مواد مضر، چاشنی‌های زیاد و. . . وجود دارد و بسیاری اوقات غذای بیرون را به غذای سالم خانگی ترجیح می‌دهیم.

تفریحی به نام رستوران‌گردی

مساله مهمی در مورد تفریحات عمومی ما وجود دارد و آن هم نگاه كردن به غذا خوردن به‌عنوان یك تفریح رایج است، البته بخشی از آن هم مربوط به نبود فضاها و امكانات تفریحی متنوع و لازم است كه باعث شده مردم اولین گزینه تفریحی‌شان رفتن به غذاخوری‌ها، كافی‌شاپ‌ها و. . . باشد. اگر تفریحات سالم، مناسب، جدید و متنوعی ایجاد شود قطعا دیگر غذا خوردن در بیرون از خانه این رواج فعلی را نخواهد داشت. این نیاز به فرهنگسازی فردی هم دارد یعنی افراد بدانند نهایت و هدف رفتن به پیك‌نیك یا سینما و. . . خوردن غذا نیست. نه اینكه اصلا به غذاخوری نرویم بلكه می‌گویم خوب است در تفریحات‌مان گزینه اول یا حتی تنها گزینه رفتن به رستوران نباشد.

ذائقه استقبال‌كننده من

من از آن دست افرادی هستم كه امتحان كردن غذاهای جدید را دوست دارم. از این لذت می‌برم كه به شهرهای مختلف بروم و در كنار آشنایی با فرهنگ سنتی‌شان با غذاهای محلی‌شان هم آشنا شوم؛ به همین علت حتی برنامه‌های آشپزی یا توریستی كه در آن به غذاهای قومی، محلی و حتی بین‌المللی پرداخته می‌شود برایم جالب هستند. من حتی معتقدم سبك و سلیقه غذا خوردن هر منطقه‌ای در شكل سلامتی، زندگی و رفتاری مردم آن منطقه اثرگذار است.

برنج مایه حیات گیلانی‌ها

می‌گویند اگر از یك شمالی برنج را بگیرید به او سخت می‌گذرد و طی روز احساس می‌كند چیزی نخورده است، در خانه ما هم برنج پرمصرف‌ترین ماده غذایی است. درواقع در آشپزی گیلان برنج حرف اول را می‌زند. اگرچه می‌گویند مصرف زیاد برنج مضر بوده و باعث افزایش وزن می‌شود اما مصرف به اندازه و متعادل آن لازم است و حسن‌های زیادی هم دارد. ضمن آنكه نوع طبخ یا مصرف بعضی چیزها با آن كمك می‌كند ضررهای احتمالی‌‌اش كاهش پیدا كند.

تغذیه سالم و ارزان

در اینكه تغذیه نامناسب باعث بیماری می‌شود شكی نیست اما گاهی این مساله به علل متعددی وابسته است. برای مثال محیط و فرهنگ آن منطقه یا خانواده، سطح معلومات افراد در شناسایی مواد غذایی و حتی مشكلات اقتصادی هم نقش دارند؛ شاید خانواده‌ای به خاطر مشكل مالی نتواند برای تهیه غذاهای مناسب و سالم از نظر معیشتی كاری انجام بدهد و هرچه در دسترس دارد را مصرف می‌كند. گاهی فرد تنها زندگی می‌كند و به خاطر تنهایی حال و حوصله غذا درست كردن ندارد برای همین از بیرون سفارش غذا می‌دهد یا تنقلات در دسترس را می‌خورد، به همین علت شكل بدی از تغذیه را دنبال می‌كند كه باعث می‌شود ویتامین‌ها و مواد لازم برای سلامتی بدن را كامل دریافت نكند.

محركی به نام تزئینات

تزئین غذا در تحریك اشتهای بیشتر بسیار مهم است. قدر مسلم وقتی غذایی به خوبی تزئین و سرو شود نه‌تنها ظاهر زیبایش چشم‌نواز می‌شود بلكه رغبت بیشتری در فرد ایجاد می‌كند. معتقدم تزئین غذا می‌تواند برای بچه‌های بدغذایی كه هر غذایی را نمی‌خورند یا افرادی كه دچار مشكل در اشتها هستند، بسیار كمك‌كننده است.

غذاهایی از دل طبیعت

به نظرم غذاهای گیلان هم متنوع، هم سلامت و هم رنگارنگ هستند. وقتی به سفره گیلانی‌ها نگاه می‌كنید از بس شاد است روحیه می‌گیرید، انگار در دل طبیعت هستید. یكی از مواد پركاربرد در غذاهای شمالی سیر است كه هم طعم غذا را بهتر می‌كند و هم در تركیب با سبزیجات مختلف به افزایش سلامتی غذا كمك می‌كند. غذاهای شمالی چندان به گوشت یا مرغ احتیاج ندارند و اگر هم لازم باشد از گوشت و مرغ محلی استفاده می‌كنند كه به‌اصطلاح هورمونی نیستند و چون خودشان به آنها غذا می‌دهند حالتی ارگانیك دارند. عمده مواد این غذاها هم سبزیجات و گیاهان خوراكی است. از طرفی غذاهای بسیار خوش‌طعمی داریم كه كمتر كسی ممكن است آنها را دوست نداشته باشد. حتی چون منبع طبیعی و گیاهی دارند، برای بسیاری از بیماران كه منع مصرف بعضی غذاها را دارند، خوب است.

ماجراهای یك گیلانی در سفره طبیعت

 آشپزی به سبك ما

سیستم آشپزی و سرو غذا در گیلان هم ویژگی‌های خاصی دارد. برای مثال فسنجان را در ظرفی گلی و زیبا به نام گمج درست می‌كنند كه بسیار خوشمزه‌تر از طبخ در سایر ظروف می‌شود. مادرم همچنان برای ساییدن و خرد كردن گردو یا سبزی‌ها در تهیه غذا از وسیله‌ای به اسم نمك‌یار استفاده می‌كند كه نوعی آسیاب دستی و سنگی است؛ یعنی حتی برای این كار از میكسر و غذاساز استفاده نمی‌كند. این پروسه به غذا حس خوبی منتقل می‌كند.

ما به جای نمك در بعضی جاها مانند دوغ و ماست از دلال استفاده می‌كنیم كه سبزی محلی همراه با نمك است. دلال را با خیار، پرتقال و گوجه‌سبز هم می‌خوریم كه به آنها طعم بسیار بهتری می‌دهد یا مثلا مادر من هنوز خودش تخمه هندوانه و طالبی را بو می‌دهد كه بسیار خوشمزه است. ما برای مراسم دندونی بچه برنج سرخ می‌كنیم و بو می‌دهیم یا یكی از اسموتی‌های محلی ما زغال‌اخته پخته همراه نمك و چاشنی است كه برای خودش معجونی است. اساسا غذا در زندگی شمالی‌ها نقش مهمی دارد و همه می‌گویند شمالی‌ها اول به شكم خودشان می‌رسند بعد به تیپ‌شان.

 یك پرزنت‌كننده موفق

من سعی كرده‌ام به دوستان و همكارانم غذاهای شمالی را پیشنهاد بدهم. گاهی كه همكارانم به خانه ما می‌آیند یا مادرم غذایی تهیه می‌كند و سر كار می‌برم؛ سعی می‌كنم به آنها غذاهای شمالی معرفی كنم و ترغیب‌شان كنم آنها را امتحان كنند. حتی حالا دیگر بعضی‌های‌شان میرزاقاسمی یا ترشه‌تره درست می‌كنند آن هم به شیوه سنتی ما یعنی اگر تا به حال بادمجان را پوست می‌گرفتند حالا می‌دانند كه اگر اول آن را با پوست كباب كنند و بعد برای تهیه میرزاقاسمی استفاده كنند بسیار بهتر خواهد بود. گاهی پیش آمده دوستان و همكاران اصلا به این غذاها علاقه‌ای نداشتند اما وقتی برای‌شان تعریف كردم میل خوبی پیدا كردند و خواستند امتحان كنند.

مرور خاطرات خوشمزه

بعضی غذاها هست كه خاطره‌ای را در من زنده می‌كند، مثلا هر وقت واویشكا داریم یاد پدربزرگم می‌افتم. آن سال‌ها بچه بودیم كه به شمال می‌رفتیم، پدربزرگم هم عادت داشت واویشكا را قاطی برنج كرده و به شكل لقمه‌های كوچك دستی درمی‌آورد و به من می‌داد كه بخورم اما من دوست نداشتم. یا مادر مادرم كه او هم فوت كرده ته‌دیگ خاصی درست می‌كرد كه طعم شاهكاری داشت. یادم هست ماهی‌های معروف به كولی را در یك تابه بزرگ سرخ می‌كردند و. . . اینها به من حس خوبی می‌دهد.

مخلفات شاهكار شمالی

یكی از ویژگی‌های غذاهای گیلانی این است كه همراه مخلفات بسیاری سرو می‌شود كه همه آنها جذاب و خوشمزه است، مثلا استفاده از ماهی شور، اشپل یا باقالی كه كمی در آب خیسانده شده، خیار همراه با دلار، زیتون عادی و زیتون پرورده، گردو و... باعث می‌شود اشتهای شما بیشتر تحریك شود و طعم غذاها هم بهتر شود. مثلا ما اشپل را هنگام طبخ برنج روی آن می‌گذاریم تا به نوعی بخارپز شود و همراه غذا می‌خوریم. اصلا همین رنگارنگی و تنوع است كه سفره‌های رشت را متمایز می‌كند.

انتخاب‌های محلی خاص

در سفر به جاهای مختلف غذاهایی بوده كه همیشه در ذهن من مانده‌اند. مثلا خورش ماست اصفهان را وحشتناك دوست دارم. یك نوع‌ آش هم در یزد خوردم كه اسمش یادم نیست اما در آن حتی تعدادی از میوه‌ها را هم ریخته بودند. این غذاها از ذهنم خارج نمی‌شود. گرچه میانه‌ام با مرغ خوب نیست اما اكبرجوجه مازندران با آن سس مخصوصش را هم دوست دارم. به واسطه خواهرم كه بعد از ازدواج سال‌ها در اهواز زندگی كرده قلیه ماهی جنوب را امتحان كردم و دوست داشتم. كباب قورمه مشهد هم عالی است. البته بسیاری جاها را نرفته‌ام و به همین علت با غذاهای آنجا آشنایی ندارم.

گرسنگی در چین

سال‌ها پیش خورش آلو را به خاطر طعم شیرین آن دوست نداشتم اما الان دوست دارم. یعنی هیچ ماده غذایی نیست كه از ‌آن بدم بیاید، فقط از غذاهای چین چون برای طبخ‌شان از همه حیوانات، حشرات و جانوران استفاده می‌كنند بدم می‌آید و به خاطر همین هیچ علاقه‌ای ندارم كه غذاهای چینی را امتحان كنم. فكر كنم اگر به چین بروم گرسنه برگردم. ذبح حیوانات را اگر ببینم آن غذا را نمی‌خورم، به همین علت زمانی می‌خواستم گیاهخوار شوم.

حركت به سوی تنوع غذایی

شكل روتین و همیشگی فرهنگ و مدل غذا خوردن ما دچار یكنواختی است و كمتر در آن سراغ تنوع می‌رویم. مثلا هر هفته یكسری غذاهای تكراری ازجمله قیمه، قورمه و. . . تهیه و مصرف می‌شود. این باعث می‌شود حتی بدن ما به این غذاها عادت كرده و ریفلاكس مناسبی در تغذیه نشان ندهد؛ مساله‌ای كه به مرور باعث افزایش وزن و خطراتی برای سلامتی می‌شود. خوب است از یك برنامه متنوع و سلامت استفاده كرده و تركیبات مفید تازه‌ای را وارد سفره كنیم و حالا در كنارش به تناوب همان غذاهای همیشگی را هم هرازگاهی داشته باشیم.

این مساله را می‌توان با یادگیری طبخ و دستور غذاهای شهرهای مختلف و حتی كشورهای دیگر دنبال كرد. گاهی همین دلبستگی فقط به چند ماده غذایی یا چند غذای ناسالم، سلامت ما را تهدید می‌كند. خود من شخصا با تكرار یك سری غذاهای چرب دچار اضافه وزن شدم كه حالا برای كم كردن آن اذیت می‌شوم. اگر دقت كنیم، می‌بینیم درصد چاقی در جامعه ما رو به افزایش است و مشكلاتی چون چربی خون، دیابت و. . . هم به دنبالش بیشتر شده است.