فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
جنجالیترین کتابهای تاریخ
«نبرد من» فقط یک کتاب نبود. تاریخی بود به تعداد میلیونها کشته و تفکری تفتیده در کورههای آدمهای سوزی.
برای همین حساسیت روی این کتاب آنقدر زیاد بود که تا سالها بعد از جنگ جهانی دوم، همچنان انتشار آن را به صلاح نمیدانستند. هرچند «نبرد من» هیچوقت کتابی دور از دسترس نبوده است.
این کتاب سال گذشته یکی از پرفروشهای آمازون بود. در فضای مجازی هم اصل و ترجمههای متعدد این کتاب همچنان موجود بوده و هست اما اینکه در خود کشور آلمان مجوز انتشار بگیرد، بحثی طول و دراز داشته به قدمت ٧٠سال.
«نبرد من» ابتدا در سال ۱۹۲۵ یعنی ٨سال پیش از به قدرت رسیدن هیتلر منتشر شد. او در زندان لندزبورگ این کتاب را نوشت و بعدها، پس از به قدرت رسیدن حزب ناسیونال سوسیالیسم در آلمان و تشکیل دولت «رایش سوم»، در سال ١٩٤٣، ١٠میلیون نسخه از آن در آلمان توزیع شد.
پس از شکست آلمان نازی، متفقین حقوق چاپ این کتاب را به ایالت بایرن سپردند که بهطور انحصاری به فرمانداری ایالت بایرن تعلق داشت و تاکنون با انتشار کتاب مخالفت کرده بود. حالا براساس قوانین حق نشر در آلمان، ٧٠سال از مرگ مولف گذشته است و ناشران میتوانند ژانویه ٢٠١٦ این کتاب را آزادانه منتشر کنند.
با این حال، مقامات آلمانی گفتهاند به دلیل احتمال برانگیختهشدن احساسات نئونازی، دسترسی عموم به این متن محدود خواهد بود. البته «نبرد من» نخستین کتابی نیست که در طول تاریخ بحثبرانگیز بوده و حواشی اینچنین داشته است. در ادامه به برخی از این کتابها پرداختهایم:
١. خواستگاه گونهها، چارلز داروین
چارلز داروین طبیعتشناس انگلیسی بیش از ١٥٠سال پیش نظریه تکامل خود را برای خوانندگان عامی نوشت. او پس از ٥سال سفر دریایی با کشتی بیگل به آمریکایجنوبی نخستین پیشنویس این کتاب را در سال ١٨٤٢ نوشت.
پس از آن تا سال ١٨٤٤ نوشته اولیه را گسترش داد و به حدود ٢٣٠ صفحه رساند. او برای نخستینبار تئوری خود را در جولای سال ١٨٥٨ علنی کرد و یکسال بعد کتاب خاستگاه گونهها در لندن منتشر شد. ١٢٠٠ نسخه چاپ اول در همان روز نخست انتشار به فروش رفت.
عنوان کتاب در ابتدا «اصل انواع به کمک انتخاب طبیعی یا بقای نژادهای اصلح در تنازع بقا» بود ولی این نام طولانی به مرور زمان جای خود را به «خاستگاه گونهها» داد. این کتاب داروین درباره نظریه بحثانگیز تکامل است که با ادبیات علمی جدیدی در یک کتاب خواندنی ارایه شده بود.
درپی انتشار این اثر، کلیسا آن را مضر خواند و سیل مخالفتها آغاز شد و هنوز هم کشاکشی مداوم در بسیاری از کشورهای دنیا بر سر این کتاب وجود دارد که آیا باید نظریه تکامل آموزش داده شود یا خیر. این موضوع بهویژه در مدارس هنوز هم جنجالبرانگیز است.
سلمان رشدی در سال ١٩٤٧ در شهر بمبئی هند و در یک خانواده مسلمان متولد شد. او در ١٣سالگی برای تحصیل به انگلستان مهاجرت کرد و مدتی با نوشتن مقالات تبلیغی در انگلستان به تأمین مخارج زندگی پرداخت و بعد شناسنامه انگلیسی گرفت و تبعه آنجا شد.
کتاب «آیات شیطانی» این نویسنده بدونشک یکی از معروفترین کتابهای ممنوعه است. این کتاب رمان چهارم سلمان رشدی بود و موجب جریحهدارشدن احساسات مسلمانان شد.
تظاهرات مختلفی درکشورهای مختلف ازجمله در انگلستان به وقوع پیوست و مسلمانان این کتاب سوزاندند. این حرکات زمانی اوج گرفت که امامخمینی(ره) در فتوای تاریخی و تأثیرگذار خود، حکم ارتداد سلمان رشدی را صادر کرد و دولت انگلیس وادار به محافظت از جان او شد.
البته دولت انگلیس در سالهای اخیر با دادن جوایز متعدد سعی در محبوبکردن این نویسنده و حمایت از او داشته اما این کارها کوچکترین تأثیری در نفرت عمومی مسلمانان نسبت به سلمان رشدی نداشته است.
این کتاب مدت کوتاهی پس از انتشار در سال ١٩٨٨ درهند ممنوع شد. با فاصله کمی ایران، پاکستان، عربستانسعودی، مصر و بسیاری از کشورهای دیگر هم به این ممنوعیت پیوستند.
«اولیس» تا به حال دوبار در ایران به شکل نصفهنیمه مجوز گرفته و چاپ شده است. یکبار فصل هفدهم آن چاپ شد و بار دیگر خلاصه آن. منوچهر بدیعی درواقع شرایط را فراهم نمیدید تا کل کتاب را چاپ کند.
ماجرای بحثبرانگیز این نویسنده ایرلندی البته تنها به ایران برنمیگردد. او تمام آثارش را نه به زبان مادری که به زبان انگلیسی مینوشت.
نخستین اثرش یعنی دوبلینیها مجموعه داستانهای کوتاهی است درباره دوبلین و مردمش که گاهی آن را داستانی بلند و با درونمایهای یگانه تلقی میکنند. او همراه ویرجینیا وولف از نخستین کسانی بودند که به شیوه جریان سیال ذهن مینوشتند. این کتاب بهعنوان یکی از معروفترین آثار ادبیات داستانی در زبان انگلیسی شناخته شده است.
این کتاب نخستین کتابی نبود که به علت محتوای جنسی ممنوع شد و البته آخرین کتاب هم نبود. «اولیس» ابتدا به صورت پاورقی از سال ١٩١٨ تا ١٩٢٠ منتشر شد و سرانجام در سال ١٩٢٢ به صورت یک کتاب روانه بازار کتاب شد.
این کتاب بهعنوان علامتی از جنبش مدرنیسم، زندگی یک شخصیت را در دوبلین به تصویر میکشد. زمان وقوع داستان روز ١٦ ژوئن ١٩٠٤ و محل آن شهر دوبلین، پایتخت ایرلند است. تمام حوادث تقریبا در مدت ١٦ساعت اتفاق میافتد.
این کتاب با مهارت و دقت تمام درهمان قالب ادیسه، اثر معروف هومر نوشته شده است. «اولیس» در ایالات متحده آمریکا پس از برگزاری یک دادگاه از سال ١٩٢١ ممنوع اعلام شد و این ممنوعیت تا سال ١٩٣٤ ادامه داشت.
همچنین این کتاب در انگلیس در طول دهه ١٩٣٠ و در استرلیا در دو دهه ١٩٣٠ و ١٩٤٠ به علت استفاده از مطالب شهوانی ممنوع بوده است. هرچند با گذشت قریب به یک قرن، همچنان «اولیس» را مهمترین رمان قرن بیستم میدانند.
«راز داوینچی» نام رُمانی کارآگاهی و ماجرایی است از نویسنده آمریکایی، دن براون که با فروش و استقبال گستردهای در سراسر جهان مواجه شد.
این کتاب قسمت دوم از سهگانه براون است. قسمت اول آن در سال ٢٠٠٠ با نام «فرشتگان و شیاطین» به چاپ رسید. قسمت سوم از سهگانه براون نیز با نام «نماد گمشده» در سال ٢٠٠٩ به چاپ رسید. این کتاب دن براون در سال ٢٠٠٣ پرفروشترین رمان در سطح بینالمللی شد.
شروع رمان از همان آغاز جنجالبرانگیز است و به یکی از روایتها درباره زندگی مسیح میپردازد که همواره درباره آن بحث شده است. سوزاندن کتاب، رفتار مشترک مسیحیان در سراسر جهان بود و در سال ٢٠٠٦ وقتی نسخهای از این کتاب برای تلفنهای موبایل طراحی شد، واتیکان این کتاب را تحریم کرد.
انتشار این رمان در پاکستان، ساموآ، لبنان، سریلانکا و برخی کشورهای شبهجزیره هند ممنوع است. در ایران تمام قسمتهای این سهگانه ترجمه و منتشر شدهاند و با مشکلی مواجه نبودهاند.
چارلز لاتویج داجسون با نام مستعار لویس کارول، استاد ریاضیات در دانشگاه آکسفورد و فرزند خانوادهای ثروتمند و بانفوذ در انگلستان بود. لوئیس کارول در سال ١٨٦٥ با نوشتن کتاب «آلیس در سرزمین عجایب» به یکی از شناختهشدهترین داستان نویسان کلاسیک کودک در فرهنگ غرب تبدیل شد.
نویسنده در این کتاب، داستان خیالی سفر دختری به نام آلیس را تعریف میکند که به دنبال خرگوش سفیدی به سوراخی در زمین میرود و در آنجا با ماجراهای عجیبی روبهرو میشود.
مسلما این داستان، داستانی تخیلی به حساب میآید اما در دنیای کارول به حیوانات ویژگیهای انسانی نسبت داده میشود و همین باعث شد ژنرال هو شین در چین این کتاب را توهینآمیز بداند و این کتاب مشمول قانون سانسور شود.
چون از نظر آنها این کتاب به کودکان میآموزد حیوانات را در سطح دوستانشان قرار دهند. این کتاب در استان هونان چین از سال ١٩٣١ ممنوع است.
ویدیو مرتبط :
جنجالی ترین نقل و انتقال ها در تاریخ فوتبال
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
خلاصهای از کتاب جنجالی جورج بوش؛این کثافت را می گذارم برای نفر بعدی!
وقتی خاطرات جنجالی بوش منتشر شد، همانطور كه خوانندگان خاطرات تونی بلر او را رسوا كردند، خوانندگان خاطرات بوش هم با قرار دادن كتاب در فهرست كتاب های جنایی، درواقع او را در لیست سیاه جنایتكاران جهان قرار دادند.
فعالان آمریکایی با الهام از حرکت مبارزاتی بریتانیایی ها بر ضد کتاب «تونی بلر»، قسم خورده اند که کتاب خاطرات جورج بوش به نام «مقاطع تصمیم گیری» را به قسمت آثار جنایی کتابفروشی های آمریکا انتقال بدهند.
فعالان بریتانیایی، کتاب اتوبیوگرافی تونی بلر به نام «یک سفر» را به قسمت آثار جنایی و وحشت آور و حتی تخیلی سیاه، انتقال داده بودند. سازمان دهنده حرکت مبارزاتی مشابه در آمریکا بر ضد کتاب جورج بوش، خانمی به نام «جاسمین فاؤستیونو» است که از طریق وبلاگ اعتراض آمیز خود از حمایت کنندگانش خواسته کتاب بوش را به آن قسمت از کتابفروشی ها انتقال دهند که به آن تعلق دارد؛ یعنی قسمت کتاب های «جنایی».
جاسمین فاؤستینو می گوید که بوش در کتاب خاطراتش از چندین خط مشی جنایی خود در دوران زمامداری اش، دفاع کرده، ازجمله تجاوز به عراق و استفاده از شیوه شکنجه با آب.
دو سایت «فیس بوک» و «توویتر» در گسترش حرکت مبارزاتی بر ضد کتاب بوش نقش بسیار مؤثری داشته اند.
خانم «لیندزی جرمن» از اعضای گروه ضدجنگ «ائتلاف توقف جنگ» از اینکه حرکت مبارزاتی مردم بریتانیا به آمریکا سرایت کرده، ابراز خرسندی کرد: "این حرکت مردم آمریکا نشان می دهد که در دو سوی اقیانوس اطلس چقدر احساسات مشابه وجود دارد، و ما فقط می توانیم با انجام حرکت مشابه برای کتاب بوش در بریتانیا، به عمل آنها پاسخ دهیم."
پس از آن که در دوبلین با پرتاب تخم مرغ و بطری و کفش از انتشار کتاب اتوبیوگرافی تونی بلر استقبال شد، این نخست وزیر سابق بریتانیا برنامه ی حضور خود در یکی از کتابفروشی های بریتانیا را لغو کرد. طبق گفته ی ناشر بریتانیایی کتاب بوش، رئیس جمهور سابق آمریکا هیچ برنامه ای برای دیدار از بریتانیا "در این برهه" ندارد!
در آخرین روزهای ریاست جمهوری ام به طور جدی به نوشتن کتاب خاطرات فکر کردم. «کارل روو» پیشنهاد داد که از یک نویسنده پشت پرده استفاده کنم تا جملات مناسب را به کار ببرد و من هم بتوانم روی لحظات مهم دوران زمامداری ام متمرکز بشوم و بتوانم آنها را طوری بازگو کنم که به نفع خودم تمام شود. بنابراین آنچه درپی می آید گزیده ای از لحظات وجدآمیزی است که به یاد آورده ام.
ترک کردن الکل سخت ترین تصمیم زندگی ام بود. نزدیکانم از من می خواستند که به نوشیدن الکل ادامه بدهم. آنها با صدای بلند به من می گفتند: "به کاری که می کنی خوب فکر کن، جورج! اگر تو نوشیدن را کنار بگذاری، همچنان به ریاست جمهوری ات ادامه می دهی و زندگی آدم های بی شماری را نابود می کنی. به همه ماها یک لطفی کن و به مستی ات ادامه بده." ولی من خوشحالم امروزه کسانی که زندگی شان نابود شده فقط سربازان ارتش آمریکا هستند که از افغانستان برگشته اند.
وقتی پدرم مرا به مقام فرمانداری تگزاس منصوب کرد، بی نهایت به خودم می بالیدم. در طول سال هایی که فرماندار بودم برای تکاورهای تگزاس زمین بازی بیس بال درست کردم و آمار زندانیان دچار ناراحتی روانی را به ثبت رساندم. من اصلا در آرزوی رسیدن به مقام های بالاترنبودم تا اینکه خدا به من گفت که وظیفه دارم به کشورم خدمت کنم.
گفتم: "ولی پدر، من اصلا نمی دانم چه کار دارم می کنم."
گفت:"تو دقیقا به همین دلیل آدم مناسب برای پست ریاست جمهوری آمریکا هستی. دهانت را بسته نگه دار و دوستان مرا در مشاغل و پست های مهم منصوب کن آن وقت هیچ مشکلی نخواهی داشت."
گفتم: " اگر در انتخابات پیروز نشدیم چی؟"
گفت: "برادرت «جب» می تواند کارها را فل فور درست کند."
من حس طنز خیلی قوی ای دارم، و سعی کردم درمورد حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ یک جوک تعریف کنم. با فروریختن برج های دوقلو مطمئن شدم که به کشور ما حمله شده است. فقط نمی دانستم حمله کننده کیست. داشتم غبار جنگ را تجربه می کردم.
کاندالیزا رایس گفت: "کار گروه القاعده است."
من پرسیدم: "ربطی هم به ال گور دارد؟"
رایس سرش را تکان داد. من قبلا هرگز نشنیده بودم که تروریست های مسلمان به منفجر کردن علاقه داشته باشند، ولی از آن موقع(۱۱ سپتامبر) فراموش شان نکرده ام. من همان موقع از تلویزیون گفتم: "تروریسم بر ضد ملت ما دوام نخواهد آورد. و با آنهایی که خوب متوجه منظور من نشده اند جور دیگری صحبت می کنم: به [...] [...]ها اردنگی خواهیم زد."
اولین کسی که به من تلفن زد، «تونی بلر» نخست وزیر انگلیس بود: "جورج! خیالت راحت باشد که بریتانیا تمام مسیر را با تو همراه است. در ضمن، من عاشق آن شلوار لی و چکمه های کابویی ات هستم." من این حمایت او را که به هیچ وجه بی معنی نبود، تحسین می کنم. توی بلر در سال های بعد همچنان یکی از وفادارترین سگ های ملوس آمریکا بوده و مردم نباید با او اینقدر وحشیانه رفتار کنند.
خیلی زود مشخص شد که رفتن به افغانستان و به قدرت رساندن یک دولت فاسد برای مبارزه با تروریسم کافی نبوده. می بایست به عراقستان حمله می کردیم. مردم از من انتقاد کرده اند که چرا به سازمان «سیا» اجازه دادم شکنجه با آب را مجاز بشمارد. خب، اجازه بدهید همین جا بگویم اطلاعاتی که از طریق شکنجه با آب به دست آمد از چندین حمله به آمریکا پیشگیری کرد، هرچند متأسفانه خود حمله به عراقستان کار اشتباهی بود. تا حدودی متأسفم که اطلاعات ما درمورد سلاح های کشتار جمعی عراقستان کاملا اشتباه بوده است.
وقتی فکر می کنم، بابت اینکه مأموریت عراقستان را "انجام شده" خواندم، احساس تأسف می کنم چون این کشور دچار هرج و مرج و اغتشاش شد، ولی درعین حال افتخار می کنم که توانستم دموکراسی و ارزش های مسیحیت را به آن بخش از دنیا ببرم، و اگر اشتباهی هم رخ داده باشد، یقینا ازسوی دیگران بوده. اجازه بدهید در اینجا به وضوح بگویم كه من به طور جدی به گسترش «جهاد آزادی» در ایرانستان و سوریه و فرانسه فكر می كردم.
دردناک ترین لحظه دوران ریاست جمهوری من آن موقع بود که وقتی پس از «توفان کاترینا» سیاهپوستان را به دست تقدیر سپردم، مرا نژادپرست خواندند. چیزی نمی توانست فراتر از حقیقت باشد. دلیل اینکه من برای سیاهپوست ها تقریبا هیچ کاری انجام ندادم؛ این بود که آنها فقیر بودند و در انتخابات ریاست جمهوری هم به دموکرات ها رأی داده بودند. من هم دقیقا مثل دیگران از حرص و طمع بخش مالی که اقتصاد آمریکا را به زانو درآورد، شوکه شدم. در اینجا صراحتا می گویم که دوستان پدرم هرگز به من نگفتند که فقدان کامل قوانین مالی و معافیت مالیاتی برای ثروتمندان، فاجعه آمیز خواهد بود.
خدای من! ظاهرا دیگر جا کم آورده ام و نمی توانم از نقش مؤثر خودم در گرم شدن جهان، بگویم، ولی وقتی برای آخرین بار داشتم از «کاخ سفید» بیرون می رفتم، سگ کوچولویم «بارنی» روی چمن های محوطه آنجا کثافت کرد. زانو زدم تا آنجا را که سگم کثیف کرده بود، تمیز کنم، ولی با خودم فکر کردم: "گندش بزنند! این کثافت را می گذارم برای نفر بعدی!".../ خبرگزارى ایلنا