فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

تلویزیون ها خاموش، کتاب ها روشن!


از خیلی وقت پیش می دانستم که علاقه خاصی به کتاب ها دارم اما تازگی ها فهمیده ام که در زمره افرادی موسوم به Bookaholic می گنجم.





مجله پنجره خلاقیت - علی اکبر قزوینی: از خیلی وقت پیش می دانستم که علاقه خاصی به کتاب ها دارم اما تازگی ها فهمیده ام که در زمره افرادی موسوم به Bookaholic می گنجم. این واژه انگلیسی از دو بخش تشکیل شده Book به معنای کتاب و -aholic که پسوندی به معنای معتاد است، یعنی کسی که از فرط علاقه به کتاب، یک جورهایی معتاد و عاشق آنهاست؛ و شاید این تنها اعتیادی در جهان باشد که پسندیده است.

نمی دانم رابطه شما با کتاب چگونه است اما در این مطلب به مناسبت آغاز سال جدید خورشیدی، در حد توان خودم می کوشم شواهد و دلایلی را به شما ارائه کنم تا دریابید چرا بهتر است در سال جدید، کتاب خواندن را جزو برنامه اصلی روزانه تان قرار بدهید.

پیش از ورود به بخش های مختلفی که برای این مقاله در نظر گرفته ام، اجازه دهید این عبارت تاریخی از «فرانسیس بیکن» را نقل کنم که در سال 1625 میلادی نوشته است: «بعضی از کتاب ها را باید چشید. برخی را باید بلعید و تعداد اندکی را باید جوید و هضم کرد.» به این معنا که برخی از کتاب ها فقط بخش هایی شان را باید خواند، تعداد دیگری را باید خواند اما نه خیلی کنجکاوانه و بخش کوچکی را باید کامل و عمیق و با دقت خواند.

تلویزیون ها خاموش، کتاب ها روشن!

چگونه کتاب بخوانیم؟


واقعیت این است که نه در مدرسه و نه در دانشگاه، «خواندن» را یاد ما نداده اند. خواندن نه به معنای اینکه مثلا این عبارت را بتوانیم بخواهیم. به این مفهوم که چگونه با یک نوشته تعامل کنیم و آن را بیاموزیم و آنها را درونی و از آن خود کنیم. (بگذریم که بسیاری از آثار بزرگ نیز چنان ناخوشایند در کتاب های درسی عرضه شده بودند که مثلا من اکنون در 37 سالگی، تازه باید شیرینی کلام سعدی را بچشم.)

در قرن بیستم، این طرز فکر تقریبا در همه جای جهان از سوی معلمان و کتابداران القا می شد که «نوشتن در کتاب یا مارکی و علامتی در آن گذاشتن، آن را کم ارزش و آسیب دیده می کند.» در حالی که یکی از بهترین راه های کتابخوانی، خواندنِ همراه با تامل و حاشیه نویسی است. در مورد یکی از نویسنده ها گفته شده اگر دوستانش کتاب های او را می خواندند بدون اینکه علامتی در آنها بگذارند یا حاشیه ای بنویسند، به آنها تذکر می داد.

او می گفت که خواندن کتاب نباید عملی منفعلانه باشد، بلکه باید مثل مکالمه ای پرحرارت پیش برود. البته پرواضح است که این شکل از خواندن، بیشتر برای کتاب هایی کاربرد دارد که اندیشه را درگیر می کنند، وگرنه کتاب های داستان یا رمان را می توان تا حد زیادی بدون حاشیه نویسی پیش برد.

در مجموع، خواندن باید عملی «گفتگومحور» (با نویسنده کتاب) و دارای شکلی «انتقادی» باشد. مطالب را فقط نباید در مغز «دانلود» کرد، نباید تنها رونوشتی از آنها را به ذهن سپرد، حتی اگر گفته های کسانی چون مولانا و حافظ یا فلان متفکر و فیلسوف باشد.

از سوی دیگر، برای اثبات باورها و دانسته های خود کتاب نخوانید. بخوانید که شکل های دیگر نگریستن به جهان و مسائل آن را بیاموزید و با تفکر و یادداشت برداری و علامت زدن و ... مطالب را از آن خود کنید. به یاد داشته باشید که «کیفی» خواندن بسی مهمتر از «کمّی» خواندن (تعداد کتاب هایی که می خوانید) است. البته مهارت های «تندخوانی» در جای خودش مفید است و خودم در فهرست مهارت هایی که می خواهم بیاموزم، «تندخوانی» را هم نوشته ام.

تلویزیون ها خاموش، کتاب ها روشن!

کتاب «بخرید»


از خرج کردن برای خرید کتاب های خوب نهراسید. بدانید که این کار، یک نوع «سرمایه گذاری» روی خودتان است. اگر با «تقسیم درآمدها» آشنا باشید (محمود معظمی این مهارت را آموزش می دهد)، می دانید که حداکثر 60 درصد از درآمد شما برای امور ضروری می تواند خرج شود. کتاب خریدن هم یکی از این امور ضروری است که لازم است در سبد خریدتان بگنجانید. چرا؟ آیا می توانید روزی خود را بدون خوراک سر کنید؟ جسم شما برای سالم ماندن و بالیده شدن، خورک می خواهد. روح شما نیز همینطور است. کتاب خوب، به ذهن شما خوراک می رساند. نمی توانید ذهن و جان خود را از خوراک هایی که لازم دارد، محروم کنید و انتظار زندگی خوشی داشته باشید.

بعضی ها تند و تند گوشی موبایل خود را عوض می کنند اما به کتاب که می رسند دست شان به خرج کردن نمی رود. گوشی امسال با گوشی پارسال شاید خیلی فرقی نداشته باشد و بیشتر، ترفندهای بازاریابی در میان است تا شما را به خرید گوشی ترغیب کند. خیلی وقت ها نیز این گوشی های جدید ویژگی هایی دارد که اصلا شاید تا مدت ها به کارتان نیاید. اگر بودجه محدود دارید، به کتاب بیشتر برسید تا به این قر و فرها. خود من از سال 1390 گوشی ام را عوض نکرده ام و هنوز تا حد خوبی نیازهایم را پاسخ می دهد.

تلویزیون ها خاموش، کتاب ها روشن!

چاپی یا الکترونیک؟


بیشتر به سلیقه شما بستگی دارد. الان سایت هایی هستند که تعدادی از کتاب های فارسی (حتی کتاب های تازه انتشار یافته) را به شکل قانونی در قالب الکترونیک عرضه می کنند. من به شخصه بعد از سه سال تجربه کردن کتاب های الکترونیک (چه انگلیسی و چه فارسی، و عموما روی آی پد و آی فون)، به این نتیجه رسیده ام که بیشتر دلم می خواهد کتاب چاپی کاغذی بخرم و بخوانم. البته در این حالت، یک مشکل پیش می آید: جا دادن کتاب ها. فضای امروزی خانه ها عموما کوچک است و کتاب های چاپی به سرعت می توانند همه جا را پر کنند. یک راه این است که بسیار گزیده و با دقت کتاب ها را انتخاب کنید و بخرید و تا چند کتابی را که تازه خریده اید تمام نکرده اید، سراغ خرید کتاب های جدید نروید. یک راه دیگر هم «وجین کتاب ها»ست؛ کاری که در کتابخانه ها نیز مرسوم است.

حتی کتابخانه ها نیز فضای محدودی دارند و در جایی که گنجایش 20 هزار جلد کتاب دارد، نمی توان 50 هزار جلد کتاب جا داد. پیشنهاد می کنم سالی یک بار کتاب های خود را «وجین» کنید: آنهایی را که در سال گذشته سراغ شان نرفته اید و جزو کتاب های مرجع نیستند یا به نوعی برایتان ارزش و خاطره خاصی ندارند، به دیگران ببخشید، به خریداران کتاب های دست دوم بفروشید یا به کتابخانه اهدا کنید.

در خصوص کتاب های چاپی بگذارید یک نکته مهم را هم بگویم: اشخاص مهم دنیای تکنولوژی، ساعات کارِ فرزندان خود با ابزارهای دیجیتال را محدود می کنند. خیلی از این بچه ها تا سنی خاص، اجازه ندارند مثلا دست به آی پد بزنند. در عوض، به کتابخانه های پر از کتاب های چاپی دسترسی دارند. نویسنده زندگینامه «استیو جابز» تعجب کرده بود وقتی به خانه او رفته و بچه هایش را موبایل و تبلت به دست ندیده بود.

آنها خودشان مُبدعِ این تکنولوژی هستند و از مضرات آن خیلی بهتر از ما آگاهند. نگذارید و نگذاریم ترفندهای بازاریابی آنها ما را چنان بفریبد که تصور کنیم اگر دست فرزند دو ساله مان آی پد بدهیم و او بتواند با آن تعامل کند، نابغه ای را فردا تحویل جامعه خواهیم داد. اگر جامعه ای بهتر می خواهیم، باید «خواندن» در خانواده ما تبدیل به «فضیلت» شود.

با هم کتاب بخوانید

امروزه اکثر خانواده ها وقتی دور هم جمع می شوند اگر سرشان گرم وایبربازی و امثال آن نباشد، احتمالا خیره دیدن تلویزیون اند. تا به حال شده دور هم بنشینید و مثلا پدر خانواده با صدای بلند و شمرده کتاب بخواند و همه با لذت گوش کنند و بعد درباره اش با هم صحبت کنند؟

تلویزیون ها خاموش، کتاب ها روشن!

از یک نسل منقرض شده حرف نمی زنم. باز هم جناب «استیو جابز» چنین برنامه ای در خانه اش داشت. دور میز بزرگ غذاخوری در آشپزخانه می نشستند و از کتاب های مختلف در زمینه های مختلف می خواندند و درباره اش همه اعضای خانواده تبادل نظر می کردند. می توانید قفسه ای را در کتاب خانه خود، به کتاب هایی اختصاص بدهید که مناسبِ بلندخوانی در جمع خانواده هستند. نیز می توانید در شرکت و محل کار خود، یک ساعت در هفته دور هم جمع شوید و هر کس از کتابی که در آن هفته خوانده، 5 دقیقه صحبت کنید. می دانیدن چقدر مطلب نو در همین یک ساعت خواهید آموخت؟

آهسته و پیوسته بهتر است


یکی از «بهانه ها» برای کتاب نخواندن، نداشتن وقت است. عجیب است که وقت برای دیدن سریال های تلویزیونی و وبگردی های بی هدف و چرخیدن در وایبر هست اما برای کتاب وقت نیست! خودتان را با این حرف ها هم گول نزنید که مثلا آخر هفته 8 ساعت کتاب می خوانم یا فلان سفر که رفتم، این کتاب را تمام می کنم. مثل اکثر امور دیگر، در اینجا هم «تعادل» بهتر است.

آهسته و پیوسته بروید و به خاطر داشته باشید کارهای کوچکی که هر روز انجام می دید، در ساختن زندگی شما تاثیر بیشتری دارند تا کارهای بزرگی که گاهی اوقات انجام می دهید. قطعا روزی نیم ساعت می توانید کتاب بخوانید. همین ننیم ساعت را هم شده، ترجیحا در یک زمان مشخص از روز، به کتاب خواندن اختصاص بدهید.

به کتابفروشی ها سر بزنید


این روزها اینترنت خیلی از کارها را راحت کرده و فروشگاه های اینترنتی زیادی هستند که از آنها می توان کتاب خرید اما در کنار آنها، سر زدن به کتابفروشی های واقعی را فراموش نکنید، حتی شده فصلی یک مرتبه. ناگاه کتابی را کشف می کنید که در هیچ وبگردی آن را نیافته بودید و در جایی هم معرفی نشده بود (و چه لذتی دارد این کشف!).

اصلا حضور در فضای کتابفروشی و بین کتاب ها، خودش آرامش بخش است. ضمنا، می توانید خیلی از کتاب هایی را ببینید و لمس کنید و بخش هایی شان را بخوانید که خرید آنها و بردنشان به خانه، ضرورت ندارد؛ از آنهایی که به قول «بیکن»؛ «[فقط] باید چشید.»

تلویزیون ها خاموش، کتاب ها روشن!

کتاب «هدیه» بدهید


هدیه، کتاب بدهید.پس لایق افراد را بشناسید و متناسب با آن، کتاب هدیه بدهید به کارمندان و همکاران خود، به خانواده و عزیزان و دوستان خود به جای چیزهایی که همه می دهند، کتابی بدهید که می تواند شما را یک عمر در خاطرِ آنها ماندگار کند و اصلا شاید زندگی شان را به شکل مثبت تغییر بدهد.

نکته آخر

در سال 94 اگر کلا تلویزیون نبیدید، اطمینان می دهم چیزی از دست نخواهید داد اما اگر کتاب نخوانید، خیلی چیزها هست که از به دست آوردن شان محروم خواهید ماند. اگر نمی توانید کامل از تلویزیون دل بکنید، تماشای آن را « بسیار محدود» کنید یا برنامه های خوب را ضبط کنید و در فرصت مناسب ببینید.

برنامه ها و فیلم های ارزشمند را روی دی وی دی بخرید و تماشا کنید. وقت خودتان را با اینترنت (که منبع دانایی نیست و فقط توهم دانایی می آفریند) و چیزهایی مثل پیام های صد من یک غاز وایبری، تلف نکنید.

عمر شما که بزرگترین سرمایه شماست، می تواند صرف اموری ارزشمندتر شود. کتاب خواندن، کتاب خوب خواندن و کتاب ها را خوب خواندن، زندگی شما را از پایه تغییر می دهد؛ پایه ای که روی آن می توانید بهترین زندگی را بنا کنید. شما «خلاقیت خوان» هستید. شما می توانید تحول ایجاد کنید و شروع آن هم از خودتان است. لطفا شروع کنید.


ویدیو مرتبط :
خاموش و روشن

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

تلویزیون اضافه خاموش



 

 تلویزیون اضافه خاموش

 

این جملات را در خیلی از خانه ها میشنوید. بچه ها عاشق تلویزیون هستند. بعضی از آنها را هیچوقت نمیتوان از جعبه جادویی جدا کرد. مخصوصا حالا که فصل درس و مدرسه است، علاقه بچه ها به تلویزیون و جدا ماندن از درس، خیلی از پدر و مادرها را نگران میکند. اینکه تلویزیون چه تاثیری بر بچه ها دارد و اصلا اینکه مفید است یا مضر، موضوع بحث انگیزی است. تلویزیون باید به جا و درست برای بچه ها استفاده شود. با کمک این مطلب میتوانید علاقه بچه ها آنها به تلویزیون را مدیریت کنید.


بیشتر كودكان مدتها قبل از ورود به مدرسه،با جعبه جادویی آشنا میشوند. براساس آمار: دو سوم نوزادان و كودكان نوپا،به طور متوسط دو ساعت در روز تلویزیون میبینند.

 

كودكان زیر 6 سال به طور متوسط دو ساعت در روز تلویزیون تماشا میكنند یا به بازیهای ویدئویی مشغول هستند.

 

كودكان و نوجوانان 18 - 8 ساله حدود 4 ساعت در روز پای تلویزیون و دو ساعت پای كامپیوتر مینشینند.

 

آكادمی كودكان آمریكا توصیه میكند كودكان زیر دو سال اصلا تلویزیون تماشا نكنند و برای كودكان بزر گتر از دو سال نیز تنها یكی دو ساعت تماشای تلویزیون (آن هم برنامه های مفید و مختص خود آنها) كافی است.

 

دو سال اول زندگی، دوره حیاتی رشد مغز كودك است. تلویزیون و سایر رسانه ها مانع كنجكاوی، بازی، ارتباط با والدین و تشویق كودكان به یادگیری و رشد فیزیكی و اجتماعی آنها میشوند.

 

وقتی كودكان بزرگتر میشوند، تماشای بیش از حد تلویزیون میتواند در بازی، مطالعه، انجام تكالیف مدرسه و گذراندن وقت با دوستان و اعضای خانواده اختلال ایجاد كند.

 

البته تماشای تلویزیون - در حد اعتدال - فوایدی نیز دارد. كودكان پیش دبستانی میتوانند با تماشای تلویزیون الفبا را بیاموزند،كودكان دوره راهنمایی با حیات وحش و طبیعت آشنا میشوند و بزر گترها نیز از اخبار و وقایع روز مطلع میشوند. در این مورد تردیدی وجود ندارد كه تلویزیون میتواند رسانه ای آموزشی و سرگرم كننده باشد.

 

تماشای بیش از حد تلویزیون میتواند آسیب زا باشد

كودكانی كه بیش از 4 ساعت در روز پای تلویزیون می نشینند، دچار اضافه وزن میشوند.

 

كودكانی كه رفتارهای خشونت آمیز و برنامه های خشن تلویزیونی را می بینند،از دنیای پیرامون خود میترسند.

 

شخصیت های تلویزیونی اغلب دست به رفتارهای مخاطره آمیز میزنند، سیگار می كشند و تبعیض بین جنس مذكر و مونث را تبلیغ میكنند.

 

زمانی كه صحبت از راه حل به میان میآید، افراد صاحب نظر در این زمینه به چند گروه تقسیم میشوند. درحالی كه برخی از كارشناسان بر این باورند كه تماشای تلویزیون جنبه آموزشی دارد،عده ای دیگر می گویند بهتر است كودك اصلا تلویزیون نبیند.

 

عده ای نیز معتقدند كه بهتر است والدین مدت زمان تماشای تلویزیون را كنترل كنند و به كودك یاد بدهند كه این تنها یك سرگرمی موقتی است و نباید به این وسیله، از واقعیت فرار كند.

 

به همین دلیل لازم است مراقب برنامه هایی كه كودك تماشا می كند، باشید و برای او محدودیت قائل شوید تا زیاد پای تلویزیون ننشیند.


چاقی

كارشناسان سلامت از مدتها پیش متوجه ارتباط تماشای تلویزیون با چاقی مفرط كودكان شده اند. تماشای تلویزیون موجب تنبلی و میل كودكان به مصرف تنقلات میشود. همچنین ذهن آنها مورد هجوم تبلیغات فراوان تنقلات مضر مانند چیپس و نوشیدنیهای بی خاصیت قرار میگیرد. مطالعات نشان میدهند كه كاهش ساعت تماشای تلویزیون موجب كاهش وزن كودكان میشود و شاخص توده بدنی BMI آنها را كم میكند.

 

خشونت

برای اینكه بدانید كودكان تا چه اندازه شاهد خشونت در برنامه های تلویزیونی هستند،به این آمار توجه كنید: یك كودك آمریكایی به طور متوسط تا سن 18 سالگی،دویست هزار حركت خشونت آمیز را در تلویزیون میبیند. كودكان نسبت به خشونت حساس شده و پرخاشگر میشوند. كودك از خشونت موجود در برنامه های تلویزیونی تقلید میكند چون آن را روشی سرگرم كننده و مؤثر برای رسیدن به خواسته های خود میداند. بسیاری از حركات خشونت آمیز فیلمها توسط قهرمانان و آدمهای خوبی به نمایش گذاشته میشوند كه كودكان از آنها تقلید میكنند. اگرچه والدین به فرزندان خود میآموزند كه كتك كاری،كار خوبی نیست اما تلویزیون میگوید اگر آدم خوبی باشید اصلا اشكالی ندارد كه دیگران را مورد ضرب وشتم قرار دهید. این تناقض،كودكانی را كه میخواهند خوب و بد را از هم تمیز دهند سردرگم میكند. حتی شخصیتهای منفی فیلمها نیز همیشه مسئولیت و عواقب كارهای بد خود را به عهده نمیگیرند یا به مجازات نمیرسند.

 

كودكان خردسال از تماشای تصاویر ترسناك و خشونت آمیز میترسند. حتی اگر به آنها بگویید این تصاویر واقعی نیستند،آرام نمیشوند چون هنوز نمیتوانند بین خیال و واقعیت فرق بگذارند. مشكلات رفتاری،كابوس و اختلال در خواب از جمله پیامدهای تماشای خشونت در تلویزیون است. كودكان بزرگتر نیز از تماشای خشونت، خواه در فیلمها و خود در تصاویر واقعی و اخبار، میترسند. منطق و دلیلی كه در این سن و سال برای كودكان میآورید میتواند سودمند باشد، بنابراین مهم است كه با آنها روراست باشید تا تر سشان بریزد. همچنین اجازه ندهید كودكان برنامه های ترسناك را تماشا كنند.

 

رفتارهای مخاطره آمیز

تلویزیون سرشار از برنامه ها و آگهی های بازرگانی است كه رفتارهای خطرناك را تبلیغ میكند و آنها را سرگرم كننده و هیجان انگیز جلوه میدهد. اغلب هیچ صحبتی از عواقب رفتارهای خطرناكی مانند استعمال دخانیات،مصرف موا دمخدر و غیره به میان نمیآید. مطالعات نشان میدهند نوجوانانی كه چنین رفتارهایی را در تلویزیون میبینند،خیلی زودتر از همسالان خود مرتكب خطا میشوند.اگرچه تبلیغ سیگار در تلویزیون ممنوع است اما كودكان و نوجوانان در برنامه ها و فیلمهای تلویزیونی شخصیتهای سیگاری فراوانی را مشاهده میكنند و در نتیجه استعمال دخانیات از نظر آنها رفتاری قابل قبول جلوه میكند. در واقع كودكانی كه روزانه بیش از 5 ساعت تلویزیون تماشا میكنند، بیشتر از كودكانی كه دو ساعت تلویزیون میبینند به كشیدن سیگار تمایل نشان میدهند. (در ایران خوشبختانه كشیدن سیگار كمتر به نمایش در میآید.)

 

تبلیغات

براساس آمار، كودكان آمریكایی سالانه 40 هزار آگهی بازرگانی (از تنقلات و اسباب بازی گرفته تا كارتون) میبینند و تمام این تبلیغات برای آنها ایده آل و مطلوب به نظر میرسد،انگار كه باید تمام این چیزها را داشته باشند. تبلیغات معمولا بسیار بهتر از واقعیت به نظر میرسند. بیشتر كودكان زیر هشت سال معمولا متوجه این واقعیت نمیشوند كه تبلیغات برای فروش رفتن كالا هستند. كودكان زیر 6سال هم نمیتوانند نیت و منظور یك آگهی بازرگانی را درك كنند،مخصوصا اگر شخصیت مورد علاقه آنها در آن حضور داشته باشد. حتی به كودكان بزر گتر هم باید گاهی یادآوری كرد كه هدف از تبلیغات چیست.

 

البته دور كردن كودكان از تمام پیامهای تبلیغاتی غیرممكن است. شاید تلویزیون را خاموش كرده یا مدت زمان تماشای آن را كم كنید اما باز هم كودكان این پیامهای بازرگانی را خواهند دید.

كاری كه شما باید بكنید این است كه به كودك خود یاد بدهید با صحبت كردن درباره محصولات تبلیغاتی به یك مصرف كننده مقتصد و صرف هجو تبدیل شود. از كودك، سؤالاتی بپرسید كه ذهن او را تحریك كند،مثلا: از چه چیز این محصول خوشت میآید؟ فكر میكنی واقعا به همان خوبی است كه در تلویزیون نشان میدهد؟ فكر میكنی این خوراكی سالم است؟

 

وقتی كودك درباره تبلیغ موردنظر از شما سؤالی میپرسد جواب او را بدهید و بگویید كه هدف از پخش این تبلیغات این است كه مردم چیزهایی را بخرند كه واقعا به آنها نیازی ندارند. بگویید این تبلیغات باعث میشوند ما فكر كنیم اگر فلان كالا را داشته باشیم خوشحالو شاد میشویم. گفت وگو با كودكان درباره واقعیت موجود میتواند آنها را به فكر فرو ببرد.

 

منبع : farsika.ir