فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
امیر یل ارجمند و یاسمینا باهر: عاقلانه عاشق شدیم
اگر بگویند زندگی این زوج را در یك جمله توصیف كنید میتوان به دو كلمه اكتفا كرد؛ «عاشقانه و عاقلانه» چون به همان میزان كه این زوج عاشق هم هستند، نسبت به یكدیگر عاقلانه رفتار میكنند. امیر یل ارجمند و یاسمینا باهر كه هر دو از بازیگران سینما و تلویزیون به شمار میروند، اسفند 93 پای سفره عقد نشستند و زندگی مشتركشان را شروع كردند. در طول این دوران تلاششان بر این بوده كه زندگی به دور از حاشیهای داشته باشند و موضوع ازدواجشان را رسانهای نكنند.
یاسمینا و امیر یل در عین تفاوتهایی كه با یكدیگر دارند، به هم شبیه هستند. بزرگترین شباهتشان هم در این است كه میخواهند دور از جنجال و كلیشههای رایج تنها به زندگی مشتركشان زیر یك سقف فكر كنند.
یك ازدواج عاشقانه در خلوت
امیر یل ارجمند: در مورد این سوال كه چرا ازدواج ما در سكوت خبری انجام شد و شامل جار و جنجالهای مرسوم ازدواجهای هنری نشد باید بگویم كه من و یاسمینا هر دو بیشتر از هر موضوع دیگری به شروع زندگی مشتركمان در آرامش فكر میكردیم و اینكه مسائل حاشیهای از هر جهت سایهای روی زندگی ما نیندازد.
از طرفی فوت عمویم «انوشیروان ارجمند» هم مزید بر علت شد كه ترجیح دهیم روی این موضوع مانور چندانی نداشته باشیم. این اتفاق ناگوار در شرایطی رخ داد كه ما تمام برنامهریزیهای مربوط به برگزاری مراسم ازدواجمان را انجام داده بودیم به همین خاطر لغو آن سختیهای خاص خودش را به دنبال داشت، در نهایت تصمیم بزرگان و خواست ما این بود كه این مراسم كمی به تاخیر بیفتد ولی پیش از سال 94 برگزار شود به همین خاطر ما تمایلی نداشتیم كه با رسانهای كردن این موضوع پیرامون ازدواجمان هیاهو ایجاد كنیم.
ماجرای ازدواج ما
یاسمینا باهر: داریوش ارجمند، پدر امیریل در دانشگاه سوره استاد بازیگری من بود. بعد از مدتی رابطه ما از شكل استاد و دانشجویی خارج شد و روابط خانوادگی به خود گرفت و پدرم و استاد ارجمند رابطه نزدیكی با یكدیگر پیدا كردند. طی این رفت و آمدهای خانوادگی من و امیر یل هم با یكدیگر آشنا شدیم. هر چند كه هر دوی ما هیچ وقت فكر نمیكردیم این آشنایی منجر به ازدواج شود اما آهسته آهسته به یكدیگر نزدیك شدیم و حس كردیم نكات مشترك زیادی داریم. آشنایی پیش از ازدواج ما كمی طولانی شد و نزدیك به چهار سال طول كشید اما در این مدت به شناخت خوبی نسبت به یكدیگر دست پیدا كردیم.
امیر یل ارجمند: همانطور كه یاسمینا هم اشاره كرد در ابتدا آشناییمان هیچ كدام فكر نمیكردیم این روابط خانوادگی قرار است روزی به ازدواج ختم شود اما از یك جایی به بعد من حس كردم در یاسمینا خصوصیاتی وجود دارد كه باعث تكمیل شدن من میشود هر چند كه ما به لحاظ اخلاقی شباهت چندانی با یكدیگر نداشتیم اما بهشدت همدیگر را كامل میكردیم. وقتی حس كردم بخشی از وجود من توسط یاسمینا كامل میشود، بدون وقفه موضوع خواستگاری را مطرح كردم.
وقتی تفاوتها ما را به هم نزدیكتر میكرد
یاسمینا باهر: وقتی امیریل به خواستگاریم آمد و موضوع ازدواج ما مطرح شد، بعضیها به من گفتند بین شما تفاوتهای زیادی وجود دارد كه بخشی از آن به دلیل فاصله سنی 10 ساله شماست. بعضیها هم اختلافات ظاهری مثل تفاوت قدی را بهانه قرار میدادند اما واقعیت این است كه من و امیریل با وجود تفاوتهای ظاهری و رفتاری بهشدت با یكدیگر تفاهم داشتیم و همدیگر را درك میكردیم. این درك باعث میشد به یكدیگر آرامش بدهیم و حس كنیم از پس حل مشكلات در كنار هم بر خواهیم آمد.
امیریل: موضوعی كه به نظرم در مورد ازدواج و دوام آن اهمیت دارد، مساله بخشش است چون اگر افراد نسبت به هم بخشش نداشته باشند هرقدر هم كه به هم نزدیك باشند بینشان بعد از مدتی فاصله ایجاد میشود. چرا كه زندگی مشترك پر از فراز و فرودهای غیر قابل پیش بینی است كه گذشت افراد باعث میشود آنها از پس گذر از این چالشها برآیند. این موضوع بخشش از ابتدا بین من و یاسمینا وجود داشت و همین مساله هم با وجود همه تفاوتهایی كه همسرم از آن حرف زد ما را به هم نزدیك میكرد.
سفره عقد را مادر شوهرم انتخاب كرد
یاسمینا باهر: شاید برای بعضیها عجیب به نظر برسد اما وقتی موضوع ازدواج ما مطرح شد به تنها مسالهای كه فكر نمیكردم كلیشههایی بود كه این روزها بسیاری درگیر آن هستند. برای من اصلا مهم نبود كه سفره عقدم چطور است و مراسم قرار است كجا برگزار شود و حتی چه چیزی را برای مراسم میپوشم. آن چیزی كه برایم اهمیت داشت این بود كه میخواهم زندگی مشتركم را با امیریل شروع كنم. نتیجه این موضوع هم آن شد كه مادرشوهرم سفره عقد من را انتخاب كرد و مادرم هم جهیزیهام را خرید و در طول این دوران من اصلا خودم را درگیر این حواشی نكردم و با خیال راحت به مسائل كاری و ترسیم زندگی مشتركم با همسرم پرداختم.
زندگی زیر یک سقف
امیر یل ارجمند: خوشبختانه وقتی ما زندگی مشتركمان را زیر یك سقف شروع كردیم با چالشهای مرسوم زوجهای جوان در شروع زندگیمان مواجه نبودیم. من بخش زیادی از این موضوع را به نگرش یاسمینا در زندگی ارتباط میدهم. او به خوبی از پس مدیریت زندگی برآمد و حواسش را به ریزهكاریها معطوف كرد تا بتوانیم در كنار هم لحظات شیرینی را سپری كنیم، نمیتوان این نكته را نادیده گرفت كه هر انسانی حتی در دوران تأهلش هم نیاز به تنهایی دارد و دلش میخواهد لحظاتی را برای ریكاوری خودش در تنهایی سپری كند و اگر فردی هنرمند باشد ممكن است این لحظات به ساعتهای طولانیتری ختم شود. خوشبختانه یاسمینا دقت زیادی روی این موضوع دارد و در زمانی كه من به غار تنهاییام فرو میروم، او احترام زیادی میگذارد و سعی ندارد به زور من را خارج كند. این موضوع باعث میشود من با انرژی زیادی به رابطه دو طرفهمان برگردم و از طرفی دیگر در كارم هم بتوانم دست به خلاقیت بزنم.
یاسمینا باهر: پیش از ازدواج، خیلیها به من میگفتند اگر زندگیات را زیر یك سقف شروع كنی، شاهد تغییرات طرف مقابلت خواهی بود. من هم بعد از شروع زندگی مشتركم شاهد این تغییرات بودم اما به شكل كاملا بر عكسش؛ یعنی امیریل در زیر یك سقف به مراتب بهتر از تصورات من بود و در قیاس با رابطه پیش از ازدواج جدیت كمتر و گذشت بیشتری داشت.
امیریل ارجمند: حق با یاسمینا است. پیش از ازدواج، من جدیتر بودم و شاید دلیلش این بود كه نیازی نمیدیدم همه مرزها برداشته شود و حسم بر این بود كه اگر قبل از ازدواج سختگیری بیشتری نسبت به مسائل داشته باشم، بعد از آنكه زندگیمان زیر یك سقف شروع شد، راحتتر میتوانم با مسائل كنار بیایم. در عمل هم این اتفاق رخ داد اما خب برخی افراد هستند كه پیش از ازدواج همه چیز را راحت میگیرند و بعد از آن تازه به یاد سختگیری میافتند كه این موضوع به زندگیشان لطمه زیادی وارد میكند.
وقتی حاشیه در زندگی اصل میشود
امیر یل ارجمند: برخی در شروع زندگی مشترك به حدی به مسائل حاشیهای اهمیت میدهند كه اصلی مهم یعنی كنار هم قرار گرفتن را فراموش میكنند. متاسفانه اهمیت دادن به حاشیهها و نادیده گرفتن اصل ماجرا در جامعه ما نسبت به همه موارد وجود دارد و این موضوع صرفا در مورد مساله ازدواج نیست. خب وقتی فردی در شروع زندگی مشترك بیش از آنكه به كنار هم قرار گرفتن اهمیت دهد، درگیر كیفیت برگزاری مراسم عروسی در فلان سالن یا مارك جهیزیهای باشد، نتیجه آن هم این میشود كه افراد اگر نتوانند توقعات هم را برآورده كنند، حرمتها از بین میرود. شكستن حرمت مثل شكستن یك ظرف آب است و برگرداندن آب تقریبا محال است.
نقش مادر شوهر و مادر زن
امیریل ارجمند: من و یاسمینا هیچ كدام اهل تفكیك كردن روابط خانوادگیمان با هم نبودیم. خوشبختانه نه تنها از دخالتهای خانوادهها در امان بودیم بلكه در بسیاری موارد مورد حمایت آنها قرار میگرفتیم اما متاسفانه برخی از زوجها به قدری در خانوادهشان ذوب میشوند كه یادشان می رود خودشان خانوادهای تشكیل داده اند. بهطور مثال دختر مدام میخواهد زمینه دخالت مادرش را فراهم كند و پسر هم همین رفتار را با مادر خودش تكرار میكند؛ این نوع روابط بیش از آنكه به زوج كمك كند، باعث دوری آنها از هم میشود.
تلاش نكنید؛ همدیگر را نمیتوان تغییر داد
یاسمینا باهر: من به این موضوع معتقدم كه افراد بعد از ازدواج نمیتوانند همدیگر را تغییر دهند و تصور اینكه فرد مقابلتان بعد از ازدواج عوض میشود، شبیه به یك خیال است. برخی از افراد پیش از ازدواج به قدری درگیر مسائل عاطفی میشوند كه سعی میكنند چشمهایشان را در مقابل تفاوتهای هم ببندند بهطور مثال ممكن است با شغل، خصوصیات اخلاقی یكدیگر و حتی نوع پوشش هم مشكل داشته باشند اما تصور كنند این مشكلات بعد از ازدواج حل میشود در حالی كه اصلا اینطور نیست. افراد گاهی از آنچه كه هستند، 30،20 درصد بدتر میشوند اما ممكن نیست خصوصیتشان تغییر كند به همین خاطر بهتر است پیش از ازدواج با نگاهی منطقی مسائلی از این دست را آنالیز كرد.
امیریل حامی من است
یاسمینا باهر: من و امیریل پیش از آنكه زندگی مشتركمان را شروع كنیم، مفصل در مورد همه چیز با هم صحبت كردیم و انتظارات و خواستههای خودمان را نسبت به یكدیگر مطرح كردیم به همین خاطر وقتی ازدواج كردیم درگیر مسائلی از این دست نبودیم امیریل بیشتر از آنكه مانعی برای پیشرفت من باشد، حامی من در رسیدن به اهدافم بود برخلاف برخی كه تصور میكردند بعد از ازدواج او نمیگذارد كه من به حرفه بازیگری ادامه دهم، از من حمایت كرد. این موضوع حمایتی در مورد همه مسائل زندگی ما وجود دارد و از این جهت من را دلگرم میكند.
برای انتخاب یاسمینا بهترین جواب را از پدرم گرفتم
امیریل ارجمند: برای انتخاب همسر آیندهام نظر خانوادهام به ویژه پدرم برایم اهمیت زیادی داشت به همین خاطر همیشه یكی از دلواپسیهایم این بود كه اگر روزی دختری را برای ازدواج انتخاب كنم و آن فرد مورد پسند خانوادهام نباشد، چه تصمیمی میگیرم و در نهایت به این نتیجه میرسیدم كه آن فرد را برای ازدواج انتخاب نمیكردم. وقتی موضوع ازدواج با یاسمینا را در خانه مطرح كردم، بهترین عكسالعمل را از پدر گرفتم. او با خوشحالی از این موضوع استقبال كرد. بعدها وقتی نظر مثبت پدر یاسمینا را هم شنیدم از صمیم قلب خوشحال شدم درست مانند كسی كه حس میكند بازی را برده است.
دستپخت عالی و محدودیتی به نام گوشت قرمز
یاسمینا باهر: انصافا دستپختم بد نیست اما ما در خانه برای پختن غذا دچار محدودیت هستیم. امیریل نمیتواند از گوشت قرمز و حبوبات استفاده كند چرا كه بلافاصله بعد از خوردن آنها اسید اوریك خونش بالا میرود به همین خاطر در فریزر ما خبری از گوشت قرمز نیست و من مجبورم در طبخ غذاها صرفا از گوشت سفید استفاده كنم.
امیریل ارجمند: انصافا یاسمینا دستپخت خوبی دارد و از من نمره قبولی میگیرد اما همانطور كه خودش هم اشاره كرد در طبخ غذا تا حد زیادی مشكل دارد و نمیتواند هر غذایی را درست كند ضمن اینكه او بهشدت عاشق گوشت قرمز است. من هم برای اینكه در حق او چندان ظلم نشود، سعی میكنم هر چند روز یك بار او را به رستوران ببرم تا بتواند گوشت قرمز بخورد و گاهی هم كه مهمان داریم از گوشت قرمز استفاده میكنیم.
مصائب همكاری
یاسمینا باهر: همكار بودن ما با هم لطفهای زیادی دارد اما مصائبی را هم دارد كه در راس آنها این است كه نمیتوانیم زمانهایمان را با هم هماهنگ كنیم. خیلی وقتها كه من در خانه هستم امیر یل سر كار است یا كاملا بر عكس به همین خاطر فرصت كمی برای دیدار هم داریم اما از سویی این موضوع یك حسن هم دارد و آن این است كه همیشه برای هم تازگی داریم.
ارثیه پدری
امیریل ارجمند: من بهشدت خانهام را دوست دارم و این ارثی است كه از پدرم بردهام. یادم است پدرم همیشه وقتی كارش در بیرون از خانه تمام میشد، بلافاصله به خانه میآمد و سعی میكرد اعضای خانواده را كنار هم جمع كند؛ من هم درست مانند پدر بهشدت خانهام را دوست دارم و از هر فرصتی برای كنار خانواده بودن استفاده میكنم، به همین جهت هم هر وقت كارم تمام میشود، بدون معطلی راهی خانه میشوم چون صرفا در خانهام آرامش پیدا میكنم.
طلاق در جامعه هنری
یاسمینا باهر: این روزها طلاق در جامعه، به ویژه قشر هنری زیادی شده است و همین موضوع به میزان دلواپسی افراد اضافه میكند اما من سعی كردم چندان به این قضیه توجه نكنم و بیشتر از هر چیزی به این موضوع فكر كنم كه چطور میتوان پایههای زندگی مشترك را حفظ كرد. به هر حال این خطر ممكن است زندگی هر فردی را تهدید كند اما مهم این است كه افراد اجازه این اتفاق را ندهند.
وابستگی به ریشهها
امیریل ارجمند: به نظرم آدمها وابستگی زیادی به ریشههایشان دارند و در نهایت فردی كه نسبت به ریشههایش بیاعتنا باشد با هر وزش نسیمی هویتش به خطر میافتد و احتمال از بین رفتنش وجود دارد، به همین خاطر وقتی تصمیم به ازدواج گرفتم، خانواده همسرم برایم اهمیت زیادی داشتند و اینكه به لحاظ فرهنگی در چه سطحی قرار دارند، خوشبختانه پدر یاسمینا هم درست مانند پدرم نگاه اخلاقگرا و جدی به زندگی داشت و از سوی دیگر هم برای هنر ارزش زیادی قائل بود به همین خاطر با خیال راحت با همسرم پای سفره عقد نشستم.
اخبار فرهنگی - ایده ال - برترینها
ویدیو مرتبط :
تقدیم به آجی گلم یاسمینا(عاشق فاینال فانتزی کاداج):-*
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
گفتگو با یاسمینا باهر، عروس داریوش ارجمند
بسیار كمحرف است و باید بهزور از او حرف بكشیم. . . خیلی سخت به سوالی پاسخ مفصل میدهد و همین موضوع باعث میشود كه بیشتر به شخصیت آرام او پیببریم. یاسمینا باهر كه این روزها علاوه بر درخشش در بازیگری، در زندگی شخصی نیز تغییرات زیادی داشته است و ازدواج با امیریل ارجمند یكسال است كه زندگی او را وارد فاز جدیدی كرده ، حالا به چهره شاختهشدهای تبدیل شده كه قطعا باید بعد از این منتظر اتفاقات بزرگتری در كار حرفهای او باشیم.
مصائب یك هنرمند خانهدار
این روزها به جز بازیگری به كار خانهداری مشغول هستم (باخنده) واقعا خانهداری كار سختی است. هیچوقت فكر نمیكردم تا این حد سخت باشد. وقتی خانه مادرم بودم همیشه خانه تمیز و غذا آماده بود و. . . با خودم میگفتم كاری ندارد كه همه مادرها و خانمها این كار را میكنند ولی وقتی وارد زندگی خودم شدم با سختی خانهداری و مدیریت خانه مواجه شدم. امیریل از در كه وارد میشود، لباس یك سمت، كیف یك سمت و حسابی ریخت و پاش میكند ولی به محض اینكه خستگیاش درمیرود شروع میكند به كمك کردن در كارهای خانه.
تاثیرات بازیگری روی زندگی
بازیگری كاری است كه زمان دقیقی ندارد. رفتن سر كار با شماست ولی بازگشت شما با خداست و این مشخص نبودن زمان باعث میشود كه این كار سختتر شود و همین موضوع روی زندگی شخصی هنرمندان هم تاثیر میگذارد و كار آنها را در خانه سختتر میكند.
سلیقه مردم و پیشرفت
نمیشود در بازیگری چیزی را پیشبینی كرد و نمیتوانم بگویم چه چیزی را برای آینده شغلیام متصور هستم. نزدیك به 8سال است كه فعالیتم را در این عرصه با كارهای كوچك شروع كردهام، كار تئاتر هم انجام میدهم. كاری بوده كه با خودم میگفتم بعد از این كار، دیگر مرا میشناسند ولی این اتفاق نیفتاده؛ به همین خاطر از الان به بعد را هم نمیتوانم پیشبینی كنم.
ممكن است در آینده كاری را بازی كنم كه باعث پیشرفت آنی من بشود ولی ممكن هم هست كاری را بازی كنم كه بازخورد خوبی نداشته باشد و از علاقه مردم كم شود. كار بازیگری طوری است كه سلیقه مردم و دوست داشتن مردم در آن خیلی دخیل است. مردم باید یك بازیگر را دوست داشته باشند تا آن بازیگر بتواند ادامه دهد.
سرنوشت و قسمت من
در طول این سالها كه كار بازیگری كردهام، گاهی اوقات دلم شكسته و گاهی اوقات ناامید شدهام؛ در آن لحظه گاهی اوقات با خودم میگفتم دیگر سراغ بازیگری نمیروم ولی انگار همه اتفاقات، سرنوشت و قسمت من بوده است كه باید رخ میداده تا من امروز به اینجا برسم ولی مردم این سختیها را نمیبینند و با خودشان میگویند یك سریال بازی كرد و شناخته شد.
تجربه شخصیتهای متفاوت
از دوران مدرسه كه كار تئاتر انجام میدادم چیزی كه مرا جذب كرد این بود كه در كنار زندگی روزمرهام میتوانم یك زندگی و یك شخصیت متفاوت را هم تجربه كنم. بازیگری این خاصیت و ویژگی را دارد كه وقتی شما یك شخصیت متفاوت را بازی میكنید، یك دنیای دیگر و یك دریچه نو مقابلتان باز میشود. این دنیای پر از تجربه برایم خیلی جذاب بود.
در مورد اینكه همچنان در این عرصه حضور دارم باید بگویم كه اصلا درآمدش برایم ملاك نبود و هیچ وقت به كسب درآمد از این راه فكر نكردم. شهرت همراه با محبوبیت را دوست دارم ولی ملاك من برای ادامه این مسیر شهرت نبود. در كل نفس خود بازیگری را دوست دارم. گاها پیش میآمد كه چند ماه سر تمرین یك كار تئاتر میرفتیم ولی بعد از این همه تمرین، نمیتوانستیم اجرا برویم. این مرا ناراحت نمیكرد بلكه آن چند ماهی كه سر تمرین بودم باعث خوشحالی من میشد.
پیشنهاد نقشهای مشابه
بعد از پخش سریال آقا و خانم سنگی برای خیلی از كارها با من تماس گرفتند و فیلمنامههای متعددی را خواندم ولی متاسفانه دیدم كه همان نقشی را برای من در نظر گرفتهاند كه در همین سریال آن را بازی كردهام؛ هرچند برخی كارها خوب هم بودند اما من تصمیم گرفتم اگر قرار است كه دوباره در كاری حضور داشته باشم حتما در یك نقش متفاوت ظاهر شوم.
اینكه این نقش مورد قبول مردم یا همكاران واقع شده و من هم مدام در همین نقش بازی كنم، دیگر بازیگری نیست. صبرم زیاد است، عملا بیش از 8سال است كه صبر كردم تا این نقش از آن من شد.
معرفی به نام علی مسعودی
اولین كاری كه من بازی كردم یك كار رسانهای به اسم « كادوی دربهدر » به كارگردانی یوسف تیموری بود. نویسنده آن كار آقای علی مسعودی بودند كه همانجا با ایشان آشنا شدم. این موضوع گذشت تا اینكه نزدیك 5 سال بعد آقای مسعودی با من تماس گرفتند و برای یك سریال شش قسمتی كه باز هم ایشان نویسنده كار بودند، با هم كار كردیم. سر آقا و خانم سنگی هم باز آقای مسعودی معرف من بودند.
بیش از 10بار تست دادم!
روابط دوستانه در عرصه هنر خیلی تاثیرگذار است ولی تا جاییكه یكسری نقشها را صرفا به خاطر دوستی به یك بازیگر ندهند. ابتدای آقا و خانم سنگی كه برای تست نزد آقای احمدلو رفته بودم ایشان اصلا راضی نبودند كه من آن نقش را بازی كنم. فكر كنم بیش از 10 بار رفتم و تست دادم؛ تا اینكه به آن ایدهآلی كه آقای احمدلو مدنظرشان بود رسیدم. منظورم این است حضور من در این سریال صرفا به خاطر این نبود كه آقای مسعودی و آقای رحیمی مرا معرفی كرده باشند.
نصیحت بزرگ داریوش ارجمند
از همان روز اول كه سر كلاسهای بازیگری آقای داریوش ارجمند حاضر شدم، ایشان به همه بچههای كلاس گفتند كه نمیتوانند هیچكداممان را برای كار به جایی معرفی كنند، بلكه خودمان باید زحمت بكشیم و راهی را كه ایشان و همه بازیگرهای دیگر طی كردهاند، باید طی كنیم. هیچوقت هم این كار را برای من نكردند.
مهمترین درسی كه از ایشان یاد گرفتهام این بود كه همیشه به ما میگفتند اگر از این كلاسها رفتید بیرون و نتوانستید بازیگر خوبی شوید مطمئن باشید كه در زندگیتان آدمهای موفقی میشوید. ایشان فقط به ما درس بازیگری نمیدادند بلكه درس زندگی میدادند و همه تجربیاتشان را پدرانه در اختیار ما میگذاشتند.
قضاوت عجولانه درباره من
از زمانیكه عضو خانواده ارجمند شدهام نگاهها نسبت به من تغییر كرده است. متاسفانه خیلی زود قضاوت میكنند كه من فقط به خاطر شهرت و معروف شدن با امیریل ازدواج كردهام و دراین سریال هم قطعا آقای ارجمند معرف من بودند كه توانستم در آن بازی كنم. این قضاوتها را میشنوم و متاسفانه نمیتوانم این 8سالی را كه پشت سر گذاشتهام برای تكتك آنها توضیح بدهم. اگر این دوستان یك جستوجوی كوچك در اینترنت داشته باشند، متوجه میشوند كه خیلی وقت است كه مشغول كار بازیگری هستم ولی متاسفانه خیلی عجولانه و بدون اطلاع قضاوت میكنند.
قاضی اصلی خداست
همیشه قضاوت كردن برای من سخت بوده است چون همیشه این تفكر را داشتهام كه قاضی اصلی خداوند است و هیچ آدمی حق قضاوت دیگری را ندارد. از نظر من ماه همیشه پشت ابر نمیماند، اگر كسی دروغ میگوید یا كار بدی انجام میدهد قطعا روزی مشخص میشود و لازم نیست كه من پیشداوری در مورد آن شخص داشته باشم و برعكس.
فاصله از فضای كاری
بیشترین موضوعی كه خستگی یك كار طولانی را از من به درمیكند و مرا آرام میكند، تماشای فیلم و سریال است. چون با تماشای فیلم یا سریال وارد یك دنیای دیگر میشوم و میتوانم از آن فضای طولانی كه درگیرش بودهام، فاصله بگیرم. بزرگترین سرگرمی من هم همان فیلم دیدن است ولی در كنارش یكی از سرگرمیهایم درس خواندن است. پیادهروی هم گاهی اوقات یكی از سرگرمیهایم است! مشغول تحصیل در رشته مترجمی زبان انگلیسی هستم و خیلی به ترجمه علاقه دارم و دوست دارم روزی برسد كه بتوانم نمایشنامهها را ترجمه كنم.
ماجراجوییهای یاسمینا
خیلی ماجراجو هستم و دوست دارم همه چیز را كشف كنم. این مساله ماجراجویی و كشف كردن حتی به وسایل برقی خانه هم میرسد كه گاهی آنها را باز میكنم كه ببینم چه خبر است!!؟ همیشه سعی میكنم وقتی غذا درست میكنم چیز جدیدی به آن اضافه كنم تا ببینم نتیجه چه میشود و دستور پخت را تغییر میدهم.
اخبار فرهنگی - مجله زندگی ایده آل