فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

اشعار شهادت امام حسن عسکری (ع)



نوحه شهادت امام حسن عسکری, دوبیتی شهادت امام حسن عسکری

شهادت امام حسن عسکری, اشعار شهادت امام حسن عسکری

 

غربت شهر سامرا، غصه ی هر شب منه
عکس خرابی حرم، آتیش به جونم می زنه


گرد و غبار حرمت، سرمه چشم نوکرات
خیلی غریبی آقاجون، بگو چی شد کبوترات؟


شب شهادت آقا، می خوام یه آرزو کنم
کاشکی می شد با مژه هام، مرقدت جارو کنم


آقا بذار که جونمو، با هروله فدات کنم
آقا بذار که روم بشه، تو قیامت صدات کنم


سینه زدن با عاشقات، نماز مستی منه
این سینه ی خسته باید، یه روز برا تو بشکنه


تو حلقه ی سینه زنی، وقتی برات شور می گیرم
پاک میشه زنگار دلم، آینه می شم نور می گیرم


این گریه ها روز حساب، توشه ی کوله بارمه
این سینۀ کبود شده، مدال افتخارمه


بندگی رو یادم دادی، با راه و رسم نوکریت
معنی عشق فهمیدم، با اون نگاه دلبریت


معجزه کردی آقا جون، که عاشق خدا شدم
یه تیکه مس بودم که با، نگاه تو طلا شدم

 

مداحی شهادت امام حسن عسکری, شهادت امام حسن عسکری

 اشعار شهادت امام حسن عسکری

 

سالیانی درد بی درمان هجران مشکل است
بی کسی درشهرغربت ای رفیقان مشکل است


سالیانی جای دور افتاده تبعیدت کنند...
سالیانی  در غل و زنجیر زندان مشکل است


تشنگی از سویی و زخم زبان سویی دگر
روزه داری با دلی زار و پریشان مشکل است


سخت گیری ها که نه اما تحمل کردن
بد دهانی های هر روز نگهبان مشکل است


سالیانی بوده قلبم داغدار کربلا
آب دیدن آب خوردن کام عطشان مشکل است


معتمد با بی حیایی قصد جانم کرده است
جان سپردن گوشه ی زندان ویران مشکل است


ما به تو حق میدهیم آقای عالم گریه کن
حجت الله ای ولی الله اعظم گریه کن


سومین ابن الرضای خانواده اندکی
باغم و اندوه و سوز و اه ماتم گریه کن


گریه کن شاید که آرامت نماید گریه ها
فتح بابی گردد و راهی گشاید گریه ها


دیده واکن نوگل ات پشت وپناهت میرسد
غمگسارت ،دستگیرت ،تکیه گاهت میرسد


دیده وا کن داغ تو آتش به جان ما زده
دیده وا کن مهدی ات آقا سراغت آمده


دیده واکن مهدی ات دارد گریبان میدرد
دیده واکن مهدی ات دارد به سینه میزند


دیده واکن بامصیبت ها کلیمش میکنی
دیده واکن ورنه یک باره یتیمش میکنی


شکرلله ناله هایت را جوابی هم رسید
تاکه گفتی تشنه هستم ظرف آبی هم رسید


شکرالله حجره ی تو دامن پیکار نیست
تیغ وتیر وسنگ وچوب ونیزه ای در کار نیست


کربلا اما عطش ها را دو چندان کرده اند
کربلا جد شما را تیر باران کرده اند


کربلا جد شما را کام تشنه....یاحسن
با دوازده ضربه و با زور دشنه...یاحسن


کربلا حق حسین بن علی را خورده اند
روسری عمه جان ات را به یغما برده اند

 

اشعار شهادت امام حسن عسکری, مداحی شهادت امام حسن عسکری

نوحه شهادت امام حسن عسکری

 

شد عزای باب مظلومت بیا یابن الحسن
جان به قربان تو ای صاحب عزا یابن الحسن


عسگری مسموم شد از زهر بیداد و ستم
کز غمش سوزد دل اهل ولا یا بن الحسن


در عزای عسگری آید زنای اهل دل
صد فغان همراه با شور و نوا یابن الحسن


آب شد شمع وجودش زاتش زهر ستم
خاک غم بر سر کنم زین ماجرا یابن الحسن


در جوانی رفت از دنیا امام عسگری
شد کویر دل از این غم شعله زا یابن الحسن


این مصیبت را زسوز سینه و با اشک وآه
تسلیت گوئیم امشب بر شما یابن الحسن


گاه از هجران جانسوز تو سوزم همچو شمع
گاه از فقدان آن نور هدی یابن الحسن


دست رد بر سینه ام امشب مزن زیرا که من
با محبان تو هستم آشنا یابن الحسن

 

گردآوری:بخش فرهنگ و هنر صبح بخیر


ویدیو مرتبط :
در باب شهادت امام حسن عسکری (ع)-

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

اشعار رحلت پیامبر (ص) و شهادت امام حسن (ع)



اشعار شهادت امام حسن مجتبی, اشعار صفر, اشعار غریب مدینه

شعر شهادت امام حسن مجتبی (ع)

سکوت ، زهر شد و در گلوی مجنون ریخت

دل شکسته لیلا از این مصیبت سوخت

به یاد خاطره های کریم آل عبا

تمام خاطره هایم در اوج غربت سوخت

سکوت گفتم و یادم سکوت او آمد

و زهر گفتم و یادم زهر خوردن او

و تیر آه به قلبم نشست و کردم یاد

ز تیرهای کفن دوز بسته برتن او

وراثتی است بلا شک غریب ماندن ما

چرا که غربت شیعه ز غربت زهراست

و بر غریب مدینه سزاست گرییدن

که پای ثابت این روضه حضرت زهراست

همان کسی که غریبانه باز مسموم است

به دست همسر خود در میان خانه خویش

پرستویی است مهاجر ولی شکسته پر است

و زخم خورده فتاده کنار لانه خویش

کسی که سبزترین جامه را به تن دارد

نگفت علت سبزی پیکرش از چیست

و طشت داد شهادت غریب مطلق اوست

چرا که پاره جگر تر از او درعالم نیست

همان کسی که شنید به وقت کودکی اش

صدای یا ابتاه و شکستن در را

میان کوچه باریک بی شک این کودک

همان کسی است که برده به خانه مادر را

رسید دشمن بی شرم و سد راه نمود

و ابرهای سیه روی ماه پاره نشست

و با دو دست بزرگ و ضُمُخت و سنگینش

چنان به صورت او زد که گوشواره شکست

شکست آینه اش در هجوم سنگ ستم

خمید قامتش اما عبای مادر شد

و خورد خون دل و با کسی نگفت چه دید

آه جان به لب شد و آخر فدای مادر شد

سعید توفیقی

 

اشعار شهادت امام حسن مجتبی, اشعار صفر, اشعار غریب مدینه

شعر رحلت پیامبر اعظم (ص)

هر کس خماری می و صبا کشیده است

خود را به زیر سایه آقا کشیده است

دستی که بالهای مرا التیام داد

من را به طوف گنبد خضرا کشیده است

او مهربانتر از پدرم قبل خلقتم

شصت وسه سال زحمت من را کشیده است

ما قوم و خویش آل عبا در قیامتیم

آقا عبای خود به سر ما کشیده است

ما را به دست فاطمه ی خود سپرده است

ما را دخیل چادر زهرا کشیده است

با گریه می رسد نسب ما به دخترش

او قطره را نواده ی دریا کشیده است

حالا کنار بستر او گریه می کنیم

با گریه های دختر او گریه میکنیم

فصل خزان عمر من آمد، بهار رفت

دستم شکست تا که ز کف زلف یار رفت

رفتی و مانده در بر زهرا لباس تو

با بوی پیرهن ز کفم اختیار رفت

همسایه ها به گریه من طعنه میزنند

همسایگی و رحم و مروت کنار رفت

دیگر کسی به خانه ما سر نمیزند

از خانواده ام سند اعتبار رفت

با رفتنت کأنّ حسینم ز دست رفت

با رفتن تو حرمت ایل و تبار رفت

تو دست و پا زدی و حسینم شکسته شد

شاید دلش به گودی یک نیزه زار رفت

بعد از تو پهلویم چقدر تیر میکشد

با چشم و صورتم، کمرم تیر میکشد


 

محسن حنیفی

منبع:tishehayeashk.parsiblog.com