فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
آشنایی با هنر كپوبافی
نزدیک به شش هزار سال است که کشت خرما در ایران و در نزدیکی شوش قدیم، در زمان تمدن ایلامیها رواج داشته است. کشت نخل خرما از آغاز تشکیل سلسله هخامنشی در ایران معمول بوده است و در نقوش گیاهی هخامنشی به وفور دیده میشود. این نقش بیشتر بر دیواره پلکانها و در اطراف ابوالهولها و فر ایرانی و پشت صحنه جدال شیر و گاو نشان داده شده که معمولا روی سر آن قسمتی از یک گل دیده میشود که نه پر آن بیرون آمده است.
یکی از عواملی که توانسته است زندگی مردم را در مناطق گرم و سوزان ممکن سازد، وجود همین درختان سر به فلک کشیده نخل است. از نخل خرما میتوان محصولات متنوعی تهیه کرد. مهمترین محصولات تبدیلی آن عبارتند از: شیره خرما، عسل خرما، قند مایع، شربت، کمپوت خرما، کنسرو خرما، خمیر و آرد خرما، سرکه، الکل، نئوپان و غیره. علاوه بر آن، درخت خرما در بحث صنایع دستی نیز کاربردهای متنوعی دارد؛ قسمت اعظم احتیاجات و وسایل خانه و ابزار مناطق خرماخیز جنوب کشور از چوب و برگ خرما تهیه میشوند مانند طناب، تیر برای پشت بام (بهجای تیرآهن)، گهواره اطفال، سبد، حصیر، بادبزن، کلاه، جارو، ناندان، کفپوش حصیری سایبان و غیره.
کپوبافی: حصیر شاخص خوزستان
حصیربافی یکی از قدیمیترین صنایع دستی است و شاهد این ادعا، نمونههای بهدست آمده در بینالنهرین و مناطق جنوبی است که منشأ نه فقط نساجی بلکه سفالگری نیز بوده است. مدارک موجود نشاندهنده این است که نخستین زیراندازهای بشری از جنس نی و گیاهان باتلاقی تهیه شده است. امروزه در هر کجای کشور که دسترسی به برگ درخت خرما، ساقه گندم و برنج، و نی باتلاقی و ترکه امکانپذیر باشد میتوان نشانههایی از بافت سبد و حصیر یافت.
رایجترین نوع حصیربافی خوزستان که بهعنوان حصیر شاخص خوزستان معروف است، "کپو" نام دارد. کپو نام محلی حصیربافی است. این محصول خاص استان خوزستان است که با پیچیدن برگ خرما به دور نیهای مردابی به شکل فتیلهای بافته میشود و دارای قابلیتهای فرمدهی زیاد است و بههمین علت تنوع در فرمهای کپو زیاد است.
کپو چیست ؟
"کپو در لغت دزفولی به سر یا کله و اصطلاحا به هر شیء کروی، گرد یا چمپاتمه زده گفته میشود و در تعریف، به مصنوعات حصیری که از برگ خرما یا "کرتک" به شکل ظروف دردار کروی بافته میشود، اطلاق میگردد."
كرتك (KERTAK) نوعی گیاه خودرو است كه در حاشیه نهرها، رودخانهها و دشتها در مناطق باتلاقی و گرمسیری به وفور یافت میشود. کرتک علف هرزی است که دارای ساقه بلندی همچون گندم است و ساقه آن لاغر و کشیده و مثل نی دارای بند بند است. این گیاه در کنار جویبارها رشد میکند و دارای استحکام کششی به مراتب بیشتری نسبت به ساقه گندم یا جو است. کرتک ظاهراً خوراک هیچ حیوانی نیست و دچار آفت هم نمیشود و این خود نقطه قوتی برای محصول است. کرتک در دزفول میروید و هزینهای هم برای تولیدکنندگان ندارد و میتوانند آن را در همان محل زندگی خود تهیه کنند.
از کرتک برای مغز ردیفهای بافته شده در کپو استفاده میکنند. در واقع برگ درخت خرما به دور یک یا دستهای از کرتکهایی که کنار هم قرار گرفتهاند پیچیده میشود.
کپوبافی در خوزستان
كپو، یكی از صنایع دستی منطقه خوزستان است که از دیرباز در نواحی شمالی "دزفول" رواج داشته و همچنان با ذوق و ابتكار خاص هنرمندان روستایی تهیه و به بازار عرضه میشود.
این صنعت دستی از بافتههای حصیری است و مواد اولیه آن كرتك و برگ نخلهای خرماست كه از سالیان متمادی بیشتر در دهستان "شهیون" در شمال دزفول رواج داشته است. روستای "پامنار" از توابع این دهستان، از دیرباز با داشتن نخلستانهای زیاد مركز مهمی برای تهیه مواد اولیه آن بوده است. گرچه در حال حاضر بهدلیل نیاز بیشتر کپوبافان، بخش زیادی از برگهای خرما بندرعباس تهیه میشود.
این دستبافتهها، برای مردم این منطقه تنها هنر و ذوق نیست، بلكه "زندگی" است و محل مناسبی برای امرار معاش زنان زحمتكشی است كه در كنار كار طاقتفرسای روزانه به تهیه آن میپردازند. بانوان تلاشگر در روستاهای كوهستانی در منطقه "سردشت" در سرما و گرما هیچ گاه این هنر بازمانده از سالهای دیرین را رها نكرده و همواره آن را مانند میراثی حفظ كردهاند.
كپوبافان در زمینههای مختلف –بهویژه ظروف تزیینی و سنتی- با استفاده از رنگها و نقوش سنتی از دیرباز محصولات زیادی تولید میکردهاند. انواع این تولیدات شامل اشكال مسطح، بیضی و دایرهای با كاربردهای مختلف، بهویژه مصنوعات صنعتی (از جمله گلدان، جا دستمالی، زیر كتری، زیر قوری، میوه خوری) و انواع دیگر محصولات بافت حصیری است.
کپو، با پیچش ساقههای مرکزی و جوان نخل به دور ساقههای کرتک شکل میگیرد و با نقشاندازی کامواهای الوان، زیبایی آن چند برابر میشود. نقوش استفاده شده در کپو بیشتر لوزی، نیم لوزی، سه پر، چهار پر، پنج پر و ستارهای است که اغلب برگرفته از نقوش آجری یا خشتهای قدیمی دزفول است. در کپوبافی هر چه رنگها تندتر و به اصطلاح گرمتر باشد کار جلوه و جذابیت بیشتر و بهتری خواهد داشت.
در واقع کپوبافی نوعی حصیربافی به شکل مارپیچی یا مغزیدار است که استفاده از نی مردابی کرتک بهعنوان مغزی کار، موجب استحکام و ایستایی حصیر میشود. از دیگر امتیاز این محصول، مواد اولیه فراوان و بسیار ارزانقیمت و قابل دسترس در منطقه است.
کپو، معمولا به شکل سبدهای در دار و بدون در بهصورت سینی در اندازههای مختلف رنگی و ساده بافته میشود. کاربرد این سبدها در مواردی همچون جای نان، جای لوازم خیاطی، نگهداری خمیرمایه، جای نخ و سوزن و غیره است. دو روش برای تزئین این سبدها وجود دارد. در اولین روش، کپوها زمینه ساده حصیری دارند و با کاموا و رنگهای شاد روی آنها نقشهای هندسی ایجاد میکنند و در روش دوم، تمام سطح کپوها را با کاموای رنگی میپوشانند و حصیر دیده نمیشود.
در ابتدا کپوها به شکل گرد بافته میشدند (و به همین دلیل به آنها کپو میگفتند) اما هم اكنون از تنوع بسیار زیادی برخوردارند و تنها محدود به شكل و فرم گرد یا كروی نیستند، بلكه به شكل بیضی یا بهصورت بشقاب، كاسه، گلدان، شكلات خوری، جعبه جواهر، جای سكه، زیرنانی، زیرداغی، جامدادی، جای قاشق و چنگال، جامیوهای، جای دستمال، كلاه بچهگانه و دهها نوع دیگر بافته میشود.
چگونگی بافت کپو
برای بافتن کپو از برگهای جوان و تازه نخل خرما استفاده میشود. شاخه درخت خرما در آغاز به شکل برگهایی جمع شده در کنار ساقه است، مثل بادبزنهایی که به صورت پلیسه جمع میشوند. برگها از شاخههای جوان انتخاب میشود و بهدلیل آنکه هنوز تحت تاثیر نور آفتاب قرار نگرفتهاند سفید هستند و همچنین پهنای کمتری دارند. به این ترتیب، رنگ روشن و عرض کمِ برگها به راحت کردن بافت و خوش نقش کردن کپو کمک میکند.
برگهای سبز و ضخیم اطراف نخل برای کارهای ضخیم مانند زنبیل استفاده میشود ولی برگهای سفید برای کارهای ظریف استفاده میشود. برای آماده کردن برگها که به زبان محلی به آنها "پیش" گفته میشود آنها را پس از جدا کردن از نخل، زیر نور خورشید خشک کرده تا شفافتر شوند. قبل از بافت آنها را در آب میخوابانند تا خیس بخورند و در حالت مرطوب برای بافت استفاده میشوند.
برای بافتن كپو، برگ درخت خرما را از طول، به رشتههای باریكی در میآورند كه قابل عبور از سوزن لحافظدوزی باشد. آغاز کار با مارپیچ کردن یا حلزونی کردن برشهایی از برگ درخت خرما است. وقتی این برشها را به شکل حلزون در دست خود جمع کنیم، ادامه آن از طرف دیگر محل قرار گرفتن کرتکها خواهد بود. یعنی آنکه کرتکها در درون باقیمانده این الیاف نازک قرار میگیرند و به هم بافته میشوند. دلیل استفاده از برگ خرما در ابتدای کار به جای کرتک، انعطاف بیشتر برگهای خرما نسبت به کرتک است.
ادامه بافت کپو به این صورت است که برگهای خرما با استفاده از سوزن لحافدوزی، روی لایههایی از كرتك را كه به عنوان مغز كپو بهكار میرود، پوشش میدهند تا اولین رج كپو بافته شود. با ادامه دادن این روش، هر رج با قرار گرفتن در كنار رج قبلی، بافته میشود. بعد از این كه كف كپو بافته شد با قرار دادن رج روی رج، شكل از حالت سطحی به حجمی تبدیل و شکل کپو بافته میشود." فرمدهی و طراحی ظروف (گرد، چهارگوش و چندضلعی) بهصورت ذهنی ابتدا توسط دست چپ بافنده اجرا شده و دست راست بافنده فقط کار دوخت را انجام میدهد. پیچش و دوخت برگ خرما به دور کرتک با دست راست انجام میگیرد.
برای بافت ظریف بهتر است پیشها به الیاف باریکتر تقسیم شوند. هر چه سوزن ظریفتر باشد ظرافت کار نیز بیشتر است. ایجاد نقوش حین انجام کار، صورت میگیرد. ریز بودن یا درشت بودن هر رج، بستگی به مقدار کرتکهایی دارد که در آن بهکار میرود.
انواع کپو
انوع کپو را از نظر مصالح بهکار رفته شده در بافت آن دستهبندی میکنند که عبارتند از:
1- تمام پیش (در بافت آن از کاموا استفاده نشده و فقط با پیش بافته میشود).
2- تمام کاموا (در بافت آن از پیش استفاده نشده و فقط با کاموا بافته میشود).
3- ترکیب پیش و کاموا
اندازه کپو
کپو، معمولا در اندازههای کوچک، متوسط و بزرگ بافته میشود. اما تنوع فراوان و نیاز بازار موجب گردیده تا در فواصل بین این ابعاد نیز کپوهای دیگری تعریف شوند. مثلا نقلی، زیرمتوسط و خیلی بزرگ. این اندازهها با تعیین استاندارد مشخص، آن چنان هست که هر بافندهای در هر اندازهایی که مایل باشد میتواند کپوی خود را بافته و به مشتری عرضه نماید.
نحوه نگهداری
بهتر است در جای خشک نگهداری شود. مغزی (کرتک) نباید خیس شود و در صورت خیس شدن باید سریع خشک شود.
کیفیت کپو
کیفیت کپو، از نظر بافت سنجیده میشود که عبارتند از:
1- کپوهای معمولی: کپوهای موجود در بازار عمدتا معمولی بافت هستند. اینگونه کپوها از حصیرهای معمولی و ضخامت رج متوسط تولید میشوند.
2- کپوهای مرغوب: این گونه کپوها از مواد اولیه مرغوبتر یعنی پیش سفید و رج ظریفتر بافته میشوند.
3- کپوهای ممتاز یا ابتکاری: که توسط استادکارهای ماهر با ظرافت بسیار ریز و نوع کاملا متفاوت با آن چه که تا کنون از نظر کاربردی گفته شد، بافته میشود. بهعنوان مثال آباژور و هر نوع کالای مشابهی که در بازار وجود دارد میتواند از کپو بافته شود. در این بخش، کپوهای نوشتاری نیز مطرح هستند که عبارتهایی را به زبان لاتین، هندی و عربی بر سطح کپو نقش میدهند.
همانگونه که هر کالای صنایع دستی در کشور از طرحهای بومی بهره میگیرد، این جا نیز کپوبافان با بهرهگیری از طرحهای سنتی دزفول، بومی بودن این کالا را تثبیت کردهاند.
امروزه علاوه بر روستا، در شهر نیز این محصول بافته میشود و برای استمرار آن اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به آموزش جوانان به طور رایگان مبادرت نموده است.
منبع:dastafarid.ir
ویدیو مرتبط :
آشنایی با هنر دوبله
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
آشنایی با هنر زیبا و جالب منبت کاری
منبت کاری با چوب یکی از ظریف ترین صنایع دستی است که تلفیقی از هنر و حوصله هنرمندانی است که با مواد اولیه ی ارزان و ساده، محصولاتی با ارزش خلق می کنند، هنرمندانی که با چند قلم و اسکنه ای فلزی ذهنیات خود را با خطوط کوفی، نقوش اسلیمی، ختایی و گل و مرغ و ... روی چوب کنده کاری می کنند.
منبت کاری هنری است مشتمل بر حکاکی و کنده کاری بر روی چوب . این هنر دستی نماد احساس، ادراک ، اندیشه و خلاقیت هنرمندان که با ذوق و سلیقه سرشار ، اثر هنری را ابداع می کنند.
با توجه به اسناد و مدارک موجود منبت کاری در ایران ، سابقه این صنعت به 1500 سال می رسد و قدیمی ترین اثر منبت کاری موجود یک لنگه در چوبی است و روی آن با خلال هایی از چوب گردو و نقوش زیبایی تزئین شده است.
بعد از ظهور اسلام و با توجه به شیوع روحیه ساخت مراکز و مساجد اسلامی ، هنرمندان ایرانی جز اولین کسانی بودند که تمامی توان و استعداد خویش را صرف تزئین مساجد کردند و به موازت هنرنمایی معماری ، کاشیکاران و گچبرها منبت کاران نیز آثاری چون رحل قرآن، منبر، در و پنجره های که نشان دهنده ذوق و هنر بود ، را خلق کردند.
ایرانیان باستان هم چنان که در هنر نقاشی و کنده کاری و حجاری پیش از دیگر اقوام به موفقیت هایی دست یافته بودند،به تدریج به فنون و ظرافت هنری این رشته نیز آشنایی پیدا کرده اند.
مهرهای استوانه یی مربوط به آریاهاهمراه با نقوش بسیار زیبا و حک صور و اشکال مختلف بر روی آنها از هنرهای ارزنده ی قوم آریایی است که نمونه هایی از آنها مربوط به چندهزار سال قبل باقی مانده است.
سامی ها این هنر را از ایرانیان باستان تقلید و اقتباس کرده و بعد ها وسیله(فینیقی ها) به یونان راه یافته است.
همایونفرخ می نویسد« خوشبختانه اینک آثار بسیاری از نشان های (مهره های استوانه ای) متعلق به قبل از دوران ماد در ایران به دست آمده است،از جمله یازده مهر استوانه یی که دارای خطوط و علائمی هستند و از کاوشهای مارلیک کشف شده و خواندن خطوط آن به آقای دکتر کامرون محول شده است.
از ملت سونگیری(سومر)نیز تاکنون مهره های حکاکی شده بسیاری به دست آمده است و مسلم می دارد که آشوری ها و سپس یونانی ها از آنها این هنر را فرا گرفته اند.»
سابق بر این مغرضان و معاندان فرهنگ وتمدن ایرانی چنین وانمود می کردند که هنر حکاکی و منبت کاری متعلق به یونانی ها بوده است ولی با کشف مهرهای استوانه ای مربوط به شش هزار سال قبل از میلاد،دیگر چنین ادعاها رنگ و رویی ندارد و تعصب داشتن و غیر علمی بودن نشریه آنها را آشکار ساخته است.
پادشاهان ایران از قدیم وسیله ی مهرهای استوانه ای که به طرز هنرمندانه ای حکاکی میشد،فرمانهای لازم را صادر می کردند و علامات و سمبل هایی نیز به مناسبت امور مختلف بر روی این مهرها حک می کردند .
گرچه تعدای زیادی از این مهرهای حکاکی شده ی مربوط به آریاها و قبل از روی کار آمدن شاهنشاهی هخامنشی موجود است ، ولی متاسفانه از مهرهای دوره ی هخامنشی زیاد به دست نیامده است.تعدادی از مهرهای این دوره موجود است که از روی آنها می توان به چگونگی هنر حکاکی و دقت و ذوق هنری آنها پی برد.
مهرهای اورارتویی و هخامنشی از نظر ظرافت و هنر حکاکی در حد اعلای زیبایی است.هنرمندان ایرانی با ذوق و قریحه خاص خود،سنگهای عقیق و زیبای الوان برای حکاکی انتخاب کرده وصورتها و اشکال مورد نظر را به طور برجسته بر روی عتیق حکاکی و تراشکاری می کرده اند.
پروفسور پوپ می نویسد: «اساساً باید گفته شود هنر حکاکی عتیق و سنگهای قیمتی دیگر مانند لاژورد و قان داش به چند هزار سال قبل از هخامنشی میرسد و ایرانی ها ، قرنها قبل از به وجود آمدن دولت هخامنشی این هنر را ابداع کرده و به کار می برده اند.»
همین دانشمند در جای دیگر رسماً اعلام می کند: سبکی که به غلط و اشتباه یونانی می خواندند امروز اصلاح شده و آن را نمونه ی هنر هخامنشی می دانند و در واقع یونانی ها در حکاکی و مهر سازی مقلد هخامنشی ها بوده اند. پروفسور پوپ این نظریه را جهت بطلان گفته های قبل که اصرار می شد به نحوی هنر دوره ی هخامنشی را ماخوذ از یونان بدانند آورده است.
از آثار مختلف، نمونه های بسیار زیبایی از هنر حکاکی و نقاری مربوط به هخامنشیان، مانند سکه های دریک(داریک) به دست آمده است
حکاکی این سکه ها نشان می دهد که استادان حکاک،با شیوه ها و سبکهای مختلف این هنر آشنایی داشته و آموزش ها و فنون لازم را کسب کرده اند.
با توجه به پیشرفت کلی هخامنشیان به خصوص در معماری و تزیینات مربوط به آن و حکاکی هایی که بر روی ظروف وسکه ها به صورت کنده کاری بر روی تمثالها و تصاویر به دست آمده باید قبول کرد که نحوه ی فراگیری و آموزش این هنر در این زمان به نحو قابل ملاحظه ای پیشرفت داشته است.علاوه بر این در روی بسیاری از سر ستونها و اشیا فلزی و گچ بری ها ، ریزه کاری های هنری بسیار جالبی به چشم می خورد که به حق باید گفت استاد کاران و هنرمندان این دوره دستگاه و وسایل منظم آموزشی برای تعلیم این هنرها داشته اند.
در زمان اشکانیان نیز این هنر اصالت خود را حفظ کرده، چنان که از روی سکه های مختلف و اشیا فلزی و کنده کاری های این دوره می توان به پایداری و رواج این هنر در زمان پارتیان پی برد.هنر حکاکی و منبت کاری و نقاری این دوره نه تنها تحت تاثیر هنر یونانی قرار نگرفته،بلکه دنباله ی هنر هخامنشی است.
از آثار و بقایایی که از دهکده های پارتی واقع در مغان آذربایجان کشف شده نمونه هایی از هنر حکاکی و منبت کاری این عهد را به دست می دهد،که مهارت و استادی سازندگان آنها را به خوبی آشکار می سازد.
ضمن بحث از دهکده های پارتی و قبور آنها کامبخش فرد می نویسد:
« در چند نمونه از این قبور در پنج انگشت دست مرده، انگشتری وجود دارد که از آهن و یا برنز ساخته شده و عموماً دارای نگین شیشه می باشد.
نگین ها اگر چه کوچکند، ولی در کمال مهارت حکاکی شده و هیکل انسانی و نیم تنه(سه ربع صورت و یا نیم رخ) با سبک یونانی در آنها حک شده است».
در موارد مختلف هخامنشیان و اشکانیان جنبه های ارزنده و مفید هنر ملل مختلف را گرفته و با هنر اصیل ایرانی تلفیق نموده و شاهکارهای هنری مستقل و نوینی را خلق و ابداع کردند و سبک تازه یی را به وجود آوردند که نشان دهنده ی تحول هنری در این دوران است.
استادان پارتی اشکال و صور گوناگون را به صورت مراسم مذهبی و یا جنگ تن به تن بر روی ابزار و ادوات، کنده کاری می کردند. بقایایی از این ابزار و کنده کاری ها در کوه خواجه نشان می دهد که هنرمندان پارتی با ظرافت هر چه بیشتر در خلق آثار بدیع به صورت کنده کاری، گچ بری، منبت کاری مهارت پیدا کرده و دانش خاص هنری خود را در این آثار جلوه گر ساخته اند.
در زمان ساسانیان هنر منبت کاری و حکاکی توسعه و ترقی بیشتر داشته و بر تعدد و تنوع آنها افزوده شده است. ساسانیان در نگاهداشتن و بهتر ساختن و افزودن به میراث هنری نیاکان خود اهتمام ورزیده و در پایداری و تحویل آنها به آیندگان کوشا بوده اند.آثار هنری این دوره به قدری غنی و پیشرفته است که در این مختصر نمی گنجد و فقط به ذکر نمونه هایی از آنها اکتفا می شود.علاوه بر انواع حکاکی ها و کنده کاری هایی که در دوره های قبل به آنها اشاره شد و در زمان ساسانیان ترقی و تکامل یافت، انواع مدال های نقره ای شاهنشاهان ساسانی به طرز بسیار جالبی ساخته می شده است.
از جمله مدال های نقره یی بهرام سوم به شکل بیضی می باشد که در وسط آن نیم رخ بهرام با تاج و تزیینات حک شده و یکی از زیباترین نوع حکاکی و نمونه ی پیشرفت این هنر در آن دوران است.
از حکاکی های دیگر دوره ی ساسانی مهرهای استوانه یی متعددی است که بیشتر مربوط به خسروپرویز است، این مهرها بر روی عقیق و سنگهای گرانبهای دیگر به طرز جالب و زیبایی حکاکی شده و در حال حاضردر موزه ی ارمیتاژ لنین گراد نگه داری می شود.دقایق و ریزه کاری های هنر حکاکی این دوره حاکی از پیشرفت و تکامل آموزش هنری و وجود هنرمندان ماهر و چیره دستی است که از دانش های مربوط به این رشته از هنرها اگاهی کامل داشته ومدتها تحت نظر استادان فن به آموختن و فراگیری فنون لازم قرار می گرفتند.
منبت كاري مانند خاتم كاري در دوران صفويه راه پيشرفت و ترقي را به سرعت پيمود و هنرمندان منبت كار آثار بسيار زيبائي در اين دوره از خود باقي گذاردند؛ ولي در دوره قاجاريه به علت عدم توجهي كه به هنر و هنرمندان شد، اين هنر نيز در بوتة فراموشي ماند و رو به انحطاط نهاد، تا اين كه با ظهور سلسله پهلوي هنر منبت نيز مانند ساير صنايع مستظرفه مورد توجه قرارگرفت و موجبات احياي اين هنر فراهم گشت.
يك فرد با ذوق و علاقمند به اين هنر، اگر بخواهد براي اولين بار با فنون و اصول منبت كاري آشنا شود و به فراگرفتن اين هنر اشتغال ورزد بايد گام نخستين را از كوي طراحي بردارد و پس از آن با آشنائي كامل به انواع چوبها و وسايل كار و آموختن فن درودگري، هنر مشبك را تعقيب و فنون موزائيك كاري، معرق كاري، رنگ كاري و رويه كوبي را فرا گيرد.
براي توضيح مختصر هر يك از فنون ذكر شده مي توان چنين گفت:
منبت كاري در دو نوع ريز و درشت برروي چوب و عاج و استخوان انجام مي شود و شامل مجسمه سازي، نيمرخ و تمام رخ، گلبرگهاي اسليمي، ختائي و غيره ميباشد.
مشبك كاري در تزيين قابها و ساير وسايل تجملي به كار برده مي شود و معمولاً بر روي چوبهاي گوناگون و عاج و استخوان انجام مي گردد.
معرق كاري و موزائيك كاري شامل قرار دادن چوبهائي به رنگهاي طبيعي و عاج و استخوان و صدف در كنار هم و به هم آميختن آنها و ايجاد يك سري نقشه هاي زيبا و بديع مانند اشكال گوناگون هندسي، برگ اسليمي، مينياتور و نظائر آن است.
رنگ كاري و رويه كوبي به منظور زيباتر ساختن و جلا بخشيدن به كارهاي منبت كاري است تقريباً مراحل نهائي كار است و در هنر تزئيني منبت مورد نظر هنرمندان و صاحبنظران اين فن ميباشد. رنگ كاري و رويه كوبي علاوه بر افزودن بر زيبائي اثر، چوب را از گزند رطوبت و گرما و نظائر آن حفظ ميكنند.
در بين شهرهاي ايران دو شهر آباده و شيراز از مراكزي است كه در آن منبت كاري و ساير رشته هاي اين هنر رواج بسيار دارد و مخصوصاً در شهر آباده هنر مزبور رونق بيشتري دارد.