گردشگری
2 دقیقه پیش | مناظر بی نظیر زمینهای گلف در آمریکادر زندگی چیزهای کمی بهتر از بازی گلف در میان رشته کوه های باشکوه، بیابان های بی ثمر یا اقیانوس های خروشان وجود دارد. هر ایالت آمریکایی حداقل یک زمین گلف با مناظر بی نظیر ... |
2 دقیقه پیش | باشکوهترین مراکز خرید در جهانبرای اغلب مردم، خرید کردن بخشی از تفریح آنها و برایشان مهم است! برای برخی دیگر، تاریخ و فرهنگ مهمتر است اما در صورتی که دو مورد بالا را باهم ترکیب کنید میتوانید علاوه ... |
پاتوق های جدید تهرانی ها
بیایید از اینجا شروع کنیم که چقدر با میراث فرهنگی شهرتان رفیق هستید؟ چندتایش را می شناسید و اگر مسافری گذارش به تهرون تهرون خودمان بیفتد، چه در چنته تان دارید؟ سعدآباد و بازار تهران و میدان آزادی را که همه می شناسند. پیشنهاد آس تان کجاست؟
مجله چلچراغ: بیایید از اینجا شروع کنیم که چقدر با میراث فرهنگی شهرتان رفیق هستید؟ چندتایش را می شناسید و اگر مسافری گذارش به تهرون تهرون خودمان بیفتد، چه در چنته تان دارید؟ سعدآباد و بازار تهران و میدان آزادی را که همه می شناسند. پیشنهاد آس تان کجاست؟ خب اگر رودربایستی را کنار بگذاریم، آپشن هایمان آنقدرها زیاد نیست.
این روزها اما اتفاق خوب دیگری در سطح شهر جریان دارد. در تعطیلات عید اگر اهل تهران گردی باشید، حتما متوجه اش شده اید. تعدادی از اماکن فرهنگی تاریخی شهر برای نخستین بار بر روی عموم بازگشایی شده و بیشتر از خود فضا، این کافه هایشان هستند که به آنها رونق داده اند.
هر ایرانی یک عکس در عمارت مسعودیه!
نوروز که می شود، تازه می شود تهران را دید؛ تهرانی که پشت هاله ای از دود و صدا محو شده، تازه به چشم می آید. دیدنی می شود. تمیز و خلوت و گل کاری شده. حالا وقت تهران گردی است. این روزها عمارت مسعودیه، باغ نگارستان و مجموعه موزه زندان قصر حسابی روی بورس هستند. نمی خواهم از جذابیت باغ ایرانی و معماری عمارت های تاریخی شان بگویم که خود حدیث مفصلی است اما چیزی که در ظاهر بیش از هر چیز نسل جدیدی ها را به عمارت های تاریخی میدان بهارستان یا خیابان پلیس کشانده، نه جذابیت تاریخی که کافه هایشان هستند.
خرجش یک وب گردی ساده است. شبکه های اجتماعی را که بالا و پایین کنی، انبوه عکس هاست که سرازیر می شود. هر کسی به نوعی خودش را به یکی از این پاتوق ها رسانده، با سوژه های عکاسی منطقه عکسی گرفته و میان دوستانش به اشتراک گذاشته تا ادای فریضه کرده باشد و از موج جدید عقب نمانده باشد.
راستش را بخواهید نمی شود تکذیب کرد که این جو، استثنائا جو خوبی است. می خواهد به مدد دکورهای جذاب کافه ها باشد یا خوردنی های خوش آب و رنگشان که برای شکم بازها یک ضیافت تمام عیار است. هر چه هست اتفاق خوبی است. چه اشکالی دارد به بهانه کافه نشینی هم که شده نسل جدید با میراث شهرش آشتی کند.
خیلی وقت ها با تغییر کاربری یک مجموعه یا اضافه کردن یک کاربری جدید می شود رونق دوباره به آن فضا بخشید؛ اتفاقی که شاید زمان بخواهد و هزینه بردارد اما بدون شک نتیجه اش در درازمدت رضایتبخش است و مورد پذیرش قرار می گیرد.
محمدرضا کارگر مدیرکل موزه های سازمان میراث فرهنگی است. او تاسیس کافه ها در فضاهای تاریخی را از خدمات اولیه و ابتدایی این مجموعه ها می داند و معتقد است هر جایی که درش به روی مردم گشوده شود، نیازمند این است که فضاهایی اینچنین در اختیار مخاطبانش قرار گیرد.
دو سال پیش بود که مراجعین کاخ سعدآباد برای ورود به مجموعه به قصد سر زدن به کافه با درهای بسته روبرو می شدند. به دستور سازمان میراث فرهنگی فعالیت کافه ها در فضاهای تاریخی ممنوع شده بود و عجیب هم نبود که مجموعه رونق قبل را نداشت.
آقای کارگر مشکلات حقوقی را دلیل تعطیلی کافه می داند و می گوید: «در آن زمان تعدادی از دوستان معتقد بودند بناهای تاریخی جزو ذخایر ملی ما هستند و اجاره دادن آنها منع حقوقی و قانونی دارد. با تحقیقات و بررسی هایی که انجام دادیم، مشخص شد کل فضا را نمی شود اجاره داد اما اجاره بخش هایی از محوطه بلامانع است. کافه ها از جمله نیازهای یک مجموعه هستند و برآورده شدن آنها به نوعی از مخاطبان مجموعه پشتیبانی می کند. در حال حاضر بسیاری از کافه های مجموعه های تاریخی فعال هستند و تعداد زیادی نیز در مرحله طراحی و تاسیس قرار گرفته اند.»
آقای کارگر میراث فرهنگی را به قطاری تشبیه می کند که از ریل خود خارج شده و می گوید: «ما هنوز در مرحله برنامه ریزی هستیم و هنوز نتوانسته ایم به اجرای سیاست هایمان نزدیک شویم. کاری که ما می کنیم قرار دادن قطار روی ریل و در مسیر اصلی خودش است تا بعد از آن، برنامه های خود را به مرحله اجرا درآوریم.»
از آقای کارگر درباره نقش نسل جوان در برنامه ریزی ها و طرح های میراث فرهنگی می پرسم؛ طرح هایی که همیشه بعد از اجرا مخالفانی دارد که از میدان ندادن به جوان ها شکایت می کنند. آقای کارگر می گوید: «هر کسی هر طرحی که ارائه می کند، باید اجرایی باشد. مطمئن باشید طرح های اینچنین در میراث فرهنگی با استقبال روبرو می شوند و جای شکایت باقی نمی گذارند.»
عمارت مسعودیه
بیشتر بدانیم
* این عمارت به دستور مسعود میرزا ملقب به ظل السلطان فرزند ناصرالدین شاه در سال 1295 قمری بنا شده. در واقع نام عمارت برگرفته از نام خود مسعود میرزاست که به مسعودیه شهرت پیدا کرد.
* نخستین کتابخانه و موزه ملی ایران در این عمارت فعالیت خودشان را آغاز کردند.
* مدت کوتاهی در اوایل دهه 40 از این عمارت به عنوان دانشکده افسری استفاده شده است.
* در سال 1345 با تفکیک وزارت آموزش و پرورش از فرهنگ و هنر، عمارت مسعودیه به وزارت آموزش و پرورش سپرده شد و نخستین وزارتخانه آموزش و پرورش در آنجا مستقر شد.
* این عمارت شهریور سال 90 میزبان جشن خانه سینما شد.
اندر حکایت مسعودیه، کاخ شازده ظل السلطان
تاریخ می گوید ظل السلطان پسر بزرگ ناصرالدیین شاه که هیچ وقت شاه نشد، کاخ مسعودیه را در رقابت با کاخ گلستان ساخته بود اما حیف که مادرش از خون سلطانی نبود و چشمش چپ بود و پایش لنگ، خودش هم هر چند عاشق اصلاحات اروپایی و ارتش مدل فرنگی و اتومبیل و سیم تلگراف و تلفن بود، مورد علاقه هیچ کس نبود؛ نه پدر تاج دارش، نه برادر مریض احوالش و نه مردم اصفهان که شاهد شکارهای تمام نشدنی و خرابکاری هایش بودند و مدت ها زیر یوغ حکومتش تحمل ها کردند، وگرنه لابد نسل شیر و پلنگ و ببر حفظ می شد و کاخ مسعودیه هم کاخ سلطانی بود و همان دوتا حکم مشروطه که مظفرالدین شاه برادر کوچکش امضا کرد هم امضا نمی شد و خلاصه تاریخ یک جور دیگری از کار درمی آمد.
همین هم هست که کاخ مسعودیه یک قصه خاصی دارد، قصه متفاوت بودن، چون اصلا کاشی و پله، پنجره و تیر و تخته اش یک جور دیگری ساخته شده و آن خوشنویس چاکر آستان سلطانی آمده با اعتماد به نفس روی در ورودی اش نوشته: «زایر آید به طواف در ظل السلطان»
نگارستان، نگارستان زیبا
قرار صبحانه را برای روز جمعه با دوستی هماهنگ کرده ام و انتخاب محل قرار به من واگذار شده. شب قبل، آخر وقت برایش اس ام اس می کنم: «قرارمون کافه تهرون - باغ نگارستان.» ساعت 10 صبح در ضلع شمال غربی باغ و روبروی کافه ایستاده ایم و به جماعت انبوهی نگاه می کنیم که همگی انتخابی همانند ما داشته اند.
عده ای در گوشه ای ایستاده و منتظر خالی شدن میزها هستند، تعدادی هم از فرصت استفاده می کنند به ساختمان های اطراف سرک می کشند و از موزه های مجموعه بازدید می کنند. بعد از یک صبحانه مفصل و با کمی تاخیر موفق می شوم با مدیر کافه صحبت کنم.
کافه تهرون پیش از کافه شدنش سایتی بود که اخبار تهران گردی را پوشش می داد. اینها را علیرضا عالم نژاد، مدیر کافه و سایت کافه تهرون می گوید. او پیش تر فعالیت خود را برای شناخت محله های قدیمی تهران از طریق میدانی و تاریخ شفاهی فرهنگی سیاسی تهران آغاز کرده و در قالب سایت تجربیات خود را به اشتراک می گذارد؛ سایتی که به مرور پرطرفدار می شد و از پتانسیل جامعه برای کشف ناشناخته های شهرش خبر می دهد.
عالم نژاد می گوید: «با انعکاس مطالب در سایت، کامنت هایی از مخاطبان می گرفتم که می خواستند در مشاهدات من از شهر، سهمی داشته باشند. من این ایده را جدی گرفتم و اولین تور تهران گردی را برگزار کردم؛ برنامه ای که با استقبال خوبی روبرو شد و باعث شد متوجه شوم چقدر به این کار علاقه دارم. این تورها همچنان ادامه داشت تا اینکه معاونت فرهنگی دانشگاه تهران - که باغ نگارستان و موزه مقدم زیر نظر آنها فعالیت می کنند - به من پیشنهاد برپایی کافه در مجموعه نگارستان را داد.
قبل تر خیلی وسوسه شده بودم که از اسم سایت استفاده کنم و این فضای پاتوق مانند را به شکل واقعی برپا کنم اما به دلایل مختلف این اتفاق نمی افتاد و جدای از آن، کافه داری تخصصی می خواست که من نداشتم. به هر ترتیب کافه تهرون از مهر 92 با همکاری امیرحسین قدسی در مجموعه باغ نگارستان به صورت مستمر شروع به فعالیت می کند و باغ نگارستان بعد از چند بار وقفه به روی مردم گشوده شد.
من همیشه این ایده را در ذهنم داشتم که کافه ایده آلم در سایت گردشگری - تاریخی تهران باشد که حضور ما و مخاطبانمان در آن باعث رونق مجموعه شود؛ اتفاقی که امروز به شکل کوچک در این منطقه شاهدش هستیم.»
اما چقدر استقبال از فضاهای اینچنینی ماندگار است؟ آقای عالم نژاد می گوید: «شاید این مُد در ایام نوروز بیشتر به چشم بیاید اما در این شش هفت ماه کافه مشتری های ثابت و حرفه ای پیدا کرده که از طبقه فرهنگی جامعه هستند.
خیلی وقت ها شده مراجعان به خاطر دیدن موزه به مجموعه آمده اند و بعد مشتری کافه شده اند و برعکس. نکته ماجرا اینجاست که در ایام غیر نوروز هم می بینیم استقبال زیاد است. خیلی ها به عشق باغ به ما سر می زنند. چای و قهوه که بهانه است، مهم فراهم کردن این فضاست که آدم ها حضور پیدا کنند و از زیبایی های شهرشان لذت ببرند؛ چیزی که در نهایت و با گذشت زمان به شکل کوچکی شکل گرفته و این امیدوارکننده است.»
برپایی کافه تهرون در باغ نگارستان شاید مثال کوچکی باشد از استفاده نیروهای جوان در فضاهای تاریخی فرهنگی شهر؛ جایی که به نیروی مشتاق فرصت خلاقیت داده شده و آنها ثابت کرده اند که از پسش برمی آیند.
باغ نگارستان
بیشتر بدانیم
* سال 1222 قمری به دستور فتحعلی شاه به شکل هشت گوش با شاه نشین هایی به سبک دوره زندیه ساخته شد.
* باغ نگارستانی را سید علی اکبر باغبان طراحی کرد. این باغ اولین مرکز آکادمیک ایران است که در آن «دارالمعلمین عالی» برای پسران و «دارالمعلمات» برای دختران تاسیس شد.
* در زمان سلطنت مظفرالدین شاه مدرسه فلاحت (کشاورزی) و در 1329، مدرسه صنایع مستظرفه (هنرهای زیبا) به ریاست محمد غفاری ملقب به کمال الملک در عمارت جنوبی و همچنین، مدرسه علمیه در عمارت شمالی به وجود آمد.
* در سال 1315، کتابخانه باغ ساخته شد که معاونت آن را پروین اعتصامی به عهده داشت.
می گویند دکتر حسابی بعدها برای تدریس درس فیزیک به دانشجویان، اولین دستگاه هواشناسی را در این محل نصب کرد.
* مقابل در ورودی ساختمان مرکزی، از شمال، مجسمه فردوسی خودنمایی می کندن که در 1315 توسط دانشجویان ایرانی که در اروپا تحصیل می کردند، ساخته و به این مکان منتقل شد. این باغ از قدیم به گل گشت فردوسی نیز معروف بوده است.
* باغ نگارستان از یک جنبه دیگر هم مشهور است و آن اینکه قائم مقام فراهانی، صدراعظم مشهور محمد شاه، در سال 1214 در این باغ به قتل رسید.
ویدیو مرتبط :
روزگار شلوغیه خانم تهرانی(هدیه تهرانی با 3 فیلم جدید)
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
پاتوق گدایان و بی خانمان های تهرانی
بر اساس پژوهش ها بیشترین متکدیان و کارت خواب ها در منطقه 12 تهران، منطقه 7 و منطقه 16 متمر کز هستند و اعتیاد فراگیرترین آسیب بی خانمان های تهرانی است .
آمارها نشان از افزایش پدیده کارتن خوابی در پایتخت دارد. کارشناسان حوزه اجتماعی معتقدند یکی از اصلی ترین عوامل تشدید این پدیده، فقر و مشکلات اقتصادی است. در میان آوارهها و بی خانمان های تهران، بیماران روانی طرد شده از خانواده و یا معتادان هم وجود دارند. بر اساس پژوهش ها بیشترین متکدیان و کارت خواب ها در منطقه 12 تهران، منطقه 7 و منطقه 16 متمر کز هستند و اعتیاد فراگیرترین آسیب بی خانمان های تهرانی است.
امروزه در بسیاری از مباحث علمی و دانشگاهی، همچنین مباحث مربوط به سیاستگذاریهای اجتماعی در جوامع، عبارت طرد اجتماعی و عبارت بیخانمانی با هم به کار میرود. آن دسته از افراد جامعه که در خیابانها میخوابند و با عنوان کارتن خواب از آنها یاد میشود، نقطه اوج طرد شدگی اجتماعی به حساب میآیند.
آنان از جامعه رانده شده و از شیوه متعارف زندگی که اغلب مردم آن را برای خود بدیهی تصور میکنند، محرومند؛ لذا در بیشتر کشورها، سیاستهای اجتماعی، به شکلهای مختلف و شدت و ضعف متفاوت، این بخش از جامعه شهری را هدف قرار داده و برای بهبود وضعیت آنها اقدام میکنند.
بر اساس پژوهشی که مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران انجام داده است ؛ بیخانمانی یک مسئله اجتماعی است که منابع زیادی این امر را تأیید میکنند. افراد بیخانمان ممکن است در خیابانها سرگردان باشند یا به علل برخی بزهکاریهای دیگر که معمولاً توأم با بیخانمانی آنهاست مثل دزدی، اعتیاد و غیره در زندانها یا مراکز نگهداری به سر برند.
بر مبنای دیدگاههای مختلف یکی از نیازهای ضروری در دستیابی افراد و خانوادهها به رفاه اقتصادی و اجتماعی دسترسی به سرپناه و مسکن است؛ محلی که فرد و یا خانواده بتواند به واسطه آن بخشی از آرامش و آسایش ذهنی و روحی خود را تأمین کرده و در سایه آن فرصت یابد تا به کارکردهای مطلوب و ارزشمند خود دست یابد. بر این اساس بیخانمانی یکی از مسائل و مشکلاتی است که در اکثر جوامع و کشورها فارغ از سطح توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی آنها وجود دارد.
صدیق سروستانی و نصر اصفهانی در تحقیق خود با عنوان اعتیاد، طرد اجتماعی و کارتن خوابی در شهر تهران با استفاده از رویکرد «مسیر بیخانمانی » به جست و جوی علل و ریشههای کارتن خوابی در شهر تهران پرداختهاند.این رویکرد شیوهای از بازنمایی و بررسی تجربیات مختلف افراد بیخانمان است که در آن ویژگیهای فردی، شرایط زندگی، تجربیات افراد و تمامی عوامل موثر بر وضعیت آنها در بررسی مسئله به حساب میآید.
مصاحبهها در این تحقیق، با افراد بیخانمان و کارتن خواب شهر تهران و عمدتاً در مناطق جنوبی تهران انجام شده و مصاحبه شوندهها بین سنین 25 تا 66 سال و کسانی بودهاند که شبها را در اماکن عمومی مانند پارکها و خیابانها به سر بردهاند و یا ساکن گرم خانههای شهرداری بودند.
یافتههای تحقیق نشان میدهد سه عامل مهم و اساسی در کارتن خوابی افراد نقش داشته است؛ اعتیاد و مصرف مواد مخدر، ناتوانیهای جسمی و روانی، مهاجرت و عدم تطابق با محیط جدید.
اعتیاد درد اصلی کارتن خواب ها
اعتیاد یکی از ویژگیهای مشخص و بارز بسیاری از کارتن خوابهاست، به طوری که اعتیاد آنقدر با کارتن خوابی عجین است که بر اساس عقاید قالبی موجود، کارتن خوابها، معتادانی هستند که از خانواده و دوستان خود طرد شده و به ناچار در خیابانها پرسه میزنند و برای تأمین هزینه مصرف خود به گدایی مشغول میشوند. ولی به نظر رابطه بین اعتیاد و کارتن خوابی پیچیده تر از این قضیه به نظر میرسد به طوری که کارتن خوابی و اعتیاد در موارد زیادی یکدیگر را تشدید میکنند و فرد را تا سر حد مرگ پیش میراند.
در مورد عامل دوم تقریباً تمامی افرادی که بیخانمان به حساب میآیند در مقطعی از زندگی خود گسست از شبکه روابط خانوادگی را تجربه کردهاند. یکی از این عوامل گسست، مشکلات جسمانی و روانی این افراد است که در نهایت سبب میشود آنها به سبب عدم توانایی کار و کسب درآمد، از سوی سایر اعضاء طرد یا به خواسته خود مجبور به ترک خانه شوند.
در این مورد نیز محرومیتهای اجتماعی و فقر مالی عامل بسیار تعیین کنندهای در ورود فرد به مسیر بیخانمانی است. در مورد عامل سوم نیز گرچه برخی از کارتن خوابهای تهران، متولد همین شهر هستند، اما تعداد قابل توجهی از بیخانمانها، مهاجران هستند، که به دلایل مختلف به تهران مهاجرت کردهاند. در این زمینه مهاجرت بر اثر بیکاری از همه شایعتر است.
ویژگی کارتن خواب های تهرانی
علی وردی نیا در مطالعه جامع شناختی به مسئله کارتن خوابی، تجارب جهانی و راهکارهای «بررسی موردی شهر تهران» پرداخته است. در این تحقیق پس از ذکر نظریات مختلف بیخانمانی در قالب دو دیدگاه کارکردگرایی و ستیزه، برای چارچوب نظری نظریههای کنترل اجتماعی، نظریههای مربوط به عزت نفس و رفتارهای انحراف، نظریههای خود کنترلی و نظریه فشار استفاده شده است. روش این تحقیق پیمایشی و ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامه بوده است. جامعه آماری تحقیق کلیه کارتن خوابهای ساکن در مراکز نگهداری تحت عنوان گرم خانهها میباشد و حجم نمونه 318 نفر است.
یافتههای تحقیق نشان میدهد که متغیرهای عزت نفس، پیوستگی اجتماعی، پیوستگی مذهبی، پیوستگی با خانواده، باورها، شبکه اجتماعی، فشار عمومی، حمایت اجتماعی، سوء مصرف مواد، خود کنترلی و قربانی شدن بیشترین همبستگی و تأثیر را بر بیخانمانی افراد داشته است.
گرمخانه ها چگونه شکل گرفت؟
مسئله کارتن خوابها و بیسرپناهان از سال ۱۳۸۲ با مرگ چند تن در کنار خیابانهای تهران توجه جامعه را به خود به عنوان یک معضل جدی اجتماعی جلب کرد.
در آخرین روزهای آذر آن سال، با چاپ گزارش مشروح مرگ 40 کارتن خواب در تهران در یکی از روزنامههای سراسری صبح، مرگ این چند نفر به سندیت رسید و مکتوب شد.
البته بهروز هنرمند بازپرس شعبه 4 دادسرای جنایی تهران که اولین چهره اعلام کننده مرگ کارتن خوابها در تهران محسوب میشود، بلافاصله پس از چاپ گزارش، خبر را تکذیب کرد و «مرگ 40 کارتن خواب در تهران» به رقمی بسیار پایینتر تقلیل یافت.
این مرگ غیرطبیعی و مشکوک در تهران، بازتاب گستردهای در رسانهها پیدا کرد. چنانچه شهرداری و شورای شهر تهران در جلسهای اضطراری با نیروی انتظامی و بهزیستی جهت جلوگیری از تکرار حوادث مشابه به مذاکره نشستند.
کمیسیون فرهنگی، اجتماعی شورای شهر در پی گردآوری اطلاعات مربوط به کارتن خوابهای تهران از نیروی انتظامی درخواست کمک کرد و بر اساس آن عملیات ویژهای در تهران طراحی شد تا نسبت به شناسایی و جمعآوری متکدیان خیابان خواب اقدام شود. طبق توافقی که بین شورای شهر تهران، شهرداری و همچنین نیروی انتظامی انجام گرفت، شورای شهر و نیروی انتظامی موظف به شناسایی این کارتن خوابها بوده و شهرداری نیز با کمک سازمان بهزیستی مسئولیت اسکان آنها را بر عهده گرفت.
با آغاز طرح جمعآوری کارتن خوابها مینی بوسهایی در سطح شهر به حرکت در آمدند تا با همکاری نیروی انتظامی خیابان خوابها را جمعآوری کنند اما این حرکت آغاز شکلگیری بحران جدیدی برای مدیریت شهری تهران محسوب میشد.
شکل ظاهری داستان جمعآوری متکدیان و کارتن خوابهای تهران، نمایش همگرایی مدیران دولتی و شهری را داشت، اما در عمل میان مدیران بالایی و میانی برای ساماندهی کارتن خوابها آشوبی حکمفرما بود.
نیروی انتظامی، سازمان بهزیستی و شهرداری تهران در ابتدا رویه متعادل همکاری را پیش گرفتند ولی با آغاز جمعآوری و گردآوری اطلاعات هر یک از دستگاههای مسئول اعلام برائتی غیرملموس داشته و دستگاه دیگری را مسئول جمعآوری و ساماندهی عنوان میکردند. با افزایش آمار رو به ازدیاد کارتن خوابها، شهرداری نسبت به برپایی چادرهایی جهت اسکان موقت برای آنها اقدام کرد.با گذشت زمان و پس از کشمکشهای فراوان این چادرهای اسکان در نهایت به سازههای ثابت تبدیل شد و تجربه جدیدی در تهران شکل گرفت که به «گرم خانه» موسوم شد.گرم خانهها به نوبت در چند نقطه تهران انتخاب شدند و دو فصل زمستان به طول انجامید تا برای ساماندهی خیابان خوابها آماده شوند.
کارتن خوابی چهارمین آسیب اجتماعی پایتخت
به طور کلی بر اساس گزارشهای سازمان رفاه، خدمات اجتماعی و مشارکتهای مردمی شهرداری تهران، بیخانمانی پس از اعتیاد، تکدیگری، کودکان خیابانی در رتبه چهارم آسیبهای مهم شهری قرار دارد. این رتبهبندی بر اساس رتبهبندی و اولویتگذاری آسیبهای مهم شهری، توسط سازمان رفاه و خدمات اجتماعی صورت گرفته است.
اطلاعات آماری اقامتگاههای موقت نیز نشان میدهد که تعداد بیخانمانها و متکدیان در سیر زمانی روند صعودی داشته است و میزان بیخانمانها و متکدیان ارجاع داده شده و پذیرش شده این اقامتگاهها بیشتر شده است. به طور کلی بر اساس گزارشهای سازمان رفاه، خدمات اجتماعی و مشارکتهای مردمی شهرداری تهران، بیخانمانی پس از اعتیاد، تکدیگری، کودکان خیابانی در رتبه چهارم آسیبهای مهم شهری قرار دارد. این رتبهبندی بر اساس رتبهبندی و اولویتگذاری آسیبهای مهم شهری، توسط سازمان رفاه و خدمات اجتماعی صورت گرفته است.
همچنین بر اساس این گزارشها، پراکنش و بیشترین محل تمرکز متکدیان به تفکیک و اولویت مناطق عبارتند از: منطقه 12 تهران، منطقه 7 و منطقه 16.
امروزه در بسیاری از مباحث علمی و دانشگاهی، همچنین مباحث مربوط به سیاستگذاریهای اجتماعی در جوامع، عبارت طرد اجتماعی و عبارت بیخانمانی با هم به کار میرود. آن دسته از افراد جامعه که در خیابانها میخوابند و با عنوان کارتن خواب از آنها یاد میشود، نقطه اوج طرد شدگی اجتماعی به حساب میآیند.
آنان از جامعه رانده شده و از شیوه متعارف زندگی که اغلب مردم آن را برای خود بدیهی تصور میکنند، محرومند؛ لذا در بیشتر کشورها، سیاستهای اجتماعی، به شکلهای مختلف و شدت و ضعف متفاوت، این بخش از جامعه شهری را هدف قرار داده و برای بهبود وضعیت آنها اقدام میکنند.
بر اساس پژوهشی که مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران انجام داده است ؛ بیخانمانی یک مسئله اجتماعی است که منابع زیادی این امر را تأیید میکنند. افراد بیخانمان ممکن است در خیابانها سرگردان باشند یا به علل برخی بزهکاریهای دیگر که معمولاً توأم با بیخانمانی آنهاست مثل دزدی، اعتیاد و غیره در زندانها یا مراکز نگهداری به سر برند.
بر مبنای دیدگاههای مختلف یکی از نیازهای ضروری در دستیابی افراد و خانوادهها به رفاه اقتصادی و اجتماعی دسترسی به سرپناه و مسکن است؛ محلی که فرد و یا خانواده بتواند به واسطه آن بخشی از آرامش و آسایش ذهنی و روحی خود را تأمین کرده و در سایه آن فرصت یابد تا به کارکردهای مطلوب و ارزشمند خود دست یابد. بر این اساس بیخانمانی یکی از مسائل و مشکلاتی است که در اکثر جوامع و کشورها فارغ از سطح توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی آنها وجود دارد.
صدیق سروستانی و نصر اصفهانی در تحقیق خود با عنوان اعتیاد، طرد اجتماعی و کارتن خوابی در شهر تهران با استفاده از رویکرد «مسیر بیخانمانی » به جست و جوی علل و ریشههای کارتن خوابی در شهر تهران پرداختهاند.این رویکرد شیوهای از بازنمایی و بررسی تجربیات مختلف افراد بیخانمان است که در آن ویژگیهای فردی، شرایط زندگی، تجربیات افراد و تمامی عوامل موثر بر وضعیت آنها در بررسی مسئله به حساب میآید.
مصاحبهها در این تحقیق، با افراد بیخانمان و کارتن خواب شهر تهران و عمدتاً در مناطق جنوبی تهران انجام شده و مصاحبه شوندهها بین سنین 25 تا 66 سال و کسانی بودهاند که شبها را در اماکن عمومی مانند پارکها و خیابانها به سر بردهاند و یا ساکن گرم خانههای شهرداری بودند.
یافتههای تحقیق نشان میدهد سه عامل مهم و اساسی در کارتن خوابی افراد نقش داشته است؛ اعتیاد و مصرف مواد مخدر، ناتوانیهای جسمی و روانی، مهاجرت و عدم تطابق با محیط جدید.
اعتیاد درد اصلی کارتن خواب ها
اعتیاد یکی از ویژگیهای مشخص و بارز بسیاری از کارتن خوابهاست، به طوری که اعتیاد آنقدر با کارتن خوابی عجین است که بر اساس عقاید قالبی موجود، کارتن خوابها، معتادانی هستند که از خانواده و دوستان خود طرد شده و به ناچار در خیابانها پرسه میزنند و برای تأمین هزینه مصرف خود به گدایی مشغول میشوند. ولی به نظر رابطه بین اعتیاد و کارتن خوابی پیچیده تر از این قضیه به نظر میرسد به طوری که کارتن خوابی و اعتیاد در موارد زیادی یکدیگر را تشدید میکنند و فرد را تا سر حد مرگ پیش میراند.
در مورد عامل دوم تقریباً تمامی افرادی که بیخانمان به حساب میآیند در مقطعی از زندگی خود گسست از شبکه روابط خانوادگی را تجربه کردهاند. یکی از این عوامل گسست، مشکلات جسمانی و روانی این افراد است که در نهایت سبب میشود آنها به سبب عدم توانایی کار و کسب درآمد، از سوی سایر اعضاء طرد یا به خواسته خود مجبور به ترک خانه شوند.
در این مورد نیز محرومیتهای اجتماعی و فقر مالی عامل بسیار تعیین کنندهای در ورود فرد به مسیر بیخانمانی است. در مورد عامل سوم نیز گرچه برخی از کارتن خوابهای تهران، متولد همین شهر هستند، اما تعداد قابل توجهی از بیخانمانها، مهاجران هستند، که به دلایل مختلف به تهران مهاجرت کردهاند. در این زمینه مهاجرت بر اثر بیکاری از همه شایعتر است.
ویژگی کارتن خواب های تهرانی
علی وردی نیا در مطالعه جامع شناختی به مسئله کارتن خوابی، تجارب جهانی و راهکارهای «بررسی موردی شهر تهران» پرداخته است. در این تحقیق پس از ذکر نظریات مختلف بیخانمانی در قالب دو دیدگاه کارکردگرایی و ستیزه، برای چارچوب نظری نظریههای کنترل اجتماعی، نظریههای مربوط به عزت نفس و رفتارهای انحراف، نظریههای خود کنترلی و نظریه فشار استفاده شده است. روش این تحقیق پیمایشی و ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامه بوده است. جامعه آماری تحقیق کلیه کارتن خوابهای ساکن در مراکز نگهداری تحت عنوان گرم خانهها میباشد و حجم نمونه 318 نفر است.
یافتههای تحقیق نشان میدهد که متغیرهای عزت نفس، پیوستگی اجتماعی، پیوستگی مذهبی، پیوستگی با خانواده، باورها، شبکه اجتماعی، فشار عمومی، حمایت اجتماعی، سوء مصرف مواد، خود کنترلی و قربانی شدن بیشترین همبستگی و تأثیر را بر بیخانمانی افراد داشته است.
گرمخانه ها چگونه شکل گرفت؟
مسئله کارتن خوابها و بیسرپناهان از سال ۱۳۸۲ با مرگ چند تن در کنار خیابانهای تهران توجه جامعه را به خود به عنوان یک معضل جدی اجتماعی جلب کرد.
در آخرین روزهای آذر آن سال، با چاپ گزارش مشروح مرگ 40 کارتن خواب در تهران در یکی از روزنامههای سراسری صبح، مرگ این چند نفر به سندیت رسید و مکتوب شد.
البته بهروز هنرمند بازپرس شعبه 4 دادسرای جنایی تهران که اولین چهره اعلام کننده مرگ کارتن خوابها در تهران محسوب میشود، بلافاصله پس از چاپ گزارش، خبر را تکذیب کرد و «مرگ 40 کارتن خواب در تهران» به رقمی بسیار پایینتر تقلیل یافت.
این مرگ غیرطبیعی و مشکوک در تهران، بازتاب گستردهای در رسانهها پیدا کرد. چنانچه شهرداری و شورای شهر تهران در جلسهای اضطراری با نیروی انتظامی و بهزیستی جهت جلوگیری از تکرار حوادث مشابه به مذاکره نشستند.
کمیسیون فرهنگی، اجتماعی شورای شهر در پی گردآوری اطلاعات مربوط به کارتن خوابهای تهران از نیروی انتظامی درخواست کمک کرد و بر اساس آن عملیات ویژهای در تهران طراحی شد تا نسبت به شناسایی و جمعآوری متکدیان خیابان خواب اقدام شود. طبق توافقی که بین شورای شهر تهران، شهرداری و همچنین نیروی انتظامی انجام گرفت، شورای شهر و نیروی انتظامی موظف به شناسایی این کارتن خوابها بوده و شهرداری نیز با کمک سازمان بهزیستی مسئولیت اسکان آنها را بر عهده گرفت.
با آغاز طرح جمعآوری کارتن خوابها مینی بوسهایی در سطح شهر به حرکت در آمدند تا با همکاری نیروی انتظامی خیابان خوابها را جمعآوری کنند اما این حرکت آغاز شکلگیری بحران جدیدی برای مدیریت شهری تهران محسوب میشد.
شکل ظاهری داستان جمعآوری متکدیان و کارتن خوابهای تهران، نمایش همگرایی مدیران دولتی و شهری را داشت، اما در عمل میان مدیران بالایی و میانی برای ساماندهی کارتن خوابها آشوبی حکمفرما بود.
نیروی انتظامی، سازمان بهزیستی و شهرداری تهران در ابتدا رویه متعادل همکاری را پیش گرفتند ولی با آغاز جمعآوری و گردآوری اطلاعات هر یک از دستگاههای مسئول اعلام برائتی غیرملموس داشته و دستگاه دیگری را مسئول جمعآوری و ساماندهی عنوان میکردند. با افزایش آمار رو به ازدیاد کارتن خوابها، شهرداری نسبت به برپایی چادرهایی جهت اسکان موقت برای آنها اقدام کرد.با گذشت زمان و پس از کشمکشهای فراوان این چادرهای اسکان در نهایت به سازههای ثابت تبدیل شد و تجربه جدیدی در تهران شکل گرفت که به «گرم خانه» موسوم شد.گرم خانهها به نوبت در چند نقطه تهران انتخاب شدند و دو فصل زمستان به طول انجامید تا برای ساماندهی خیابان خوابها آماده شوند.
کارتن خوابی چهارمین آسیب اجتماعی پایتخت
به طور کلی بر اساس گزارشهای سازمان رفاه، خدمات اجتماعی و مشارکتهای مردمی شهرداری تهران، بیخانمانی پس از اعتیاد، تکدیگری، کودکان خیابانی در رتبه چهارم آسیبهای مهم شهری قرار دارد. این رتبهبندی بر اساس رتبهبندی و اولویتگذاری آسیبهای مهم شهری، توسط سازمان رفاه و خدمات اجتماعی صورت گرفته است.
اطلاعات آماری اقامتگاههای موقت نیز نشان میدهد که تعداد بیخانمانها و متکدیان در سیر زمانی روند صعودی داشته است و میزان بیخانمانها و متکدیان ارجاع داده شده و پذیرش شده این اقامتگاهها بیشتر شده است. به طور کلی بر اساس گزارشهای سازمان رفاه، خدمات اجتماعی و مشارکتهای مردمی شهرداری تهران، بیخانمانی پس از اعتیاد، تکدیگری، کودکان خیابانی در رتبه چهارم آسیبهای مهم شهری قرار دارد. این رتبهبندی بر اساس رتبهبندی و اولویتگذاری آسیبهای مهم شهری، توسط سازمان رفاه و خدمات اجتماعی صورت گرفته است.
همچنین بر اساس این گزارشها، پراکنش و بیشترین محل تمرکز متکدیان به تفکیک و اولویت مناطق عبارتند از: منطقه 12 تهران، منطقه 7 و منطقه 16.