متفرقه
2 دقیقه پیش | با زخم های زندگی چه کنیم؟در این سلسله مطالب مباحثی درباره زندگی معنای زندگی روابط و احساسات و ... توسط دکتر شیری ارائه خواهد شد. صبح بخیر: ممکن است شما هم مانند بسیاری از افراد جامعه برای حل مشکلات ... |
2 دقیقه پیش | نظر آیتالله محقق داماد درمورد سید حسنآیت الله سید مصطفی محقق داماد، برادر حضرت آیت الله سید علی محقق داماد در پاسخ به سئوالی در خصوص اجتهاد آیت الله سید حسن خمینی، گفت: نظر بنده در مورد ایشان همان نظر اخوی ... |
با تقوا بودن به چیست؟
تقوا به چه معنایی می باشد؟تقوا از وقی ؛ وقایه به معنای حفظ کردن می باشد.میگویند:
« رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ »1
این « ق » همان وقی به معنای ؛ خدایا مارا حفظ کن .
انسان باتقوا چه کسی است؟
ما دو نوع استكان داریم ؛ بشكن و نشكن .
آدم با تقوا یعنی مسلمانی که نشكن است ؛ درحقیقت كسی است كه حوادث و پول و مقام او را نمی شكند و تغییر نمی دهد.
درجایی که آب ترشح می شود ، خود را کنار می کشیم که خیس نشویم ، درجایی که تیزی و تیغی وجود دارد ، لباسمان را جمع می کنیم تا به لباسمان گیر نکند ، در حقیقت خود را از هرگونه آسیبی حفظ می کنیم .
انسان با تقوا کسی است که وقتی در مورد موضوعی مطمئن نیست ، آن را قطعی بیان نمی کند ، خود را از دروغ گفتن و شایعه ی دروغ حفظ می کند .
فرد باتقوا کسی است که دنبال مال حرام که هیچ، به دنبال مال شبه ناک، هرچند زیاد و راحت الوصول باشد ، نمی رود ، به جایی که نباید نگاه کند ، نگاه نمی کند .
در یک کلام تقوا یعنی آنکه انسان به حالتی برسد كه وقتی به گناه رسید ، بتواند خودش را كنترل كند .
تقوا مصونیت است ، نه محدودیت !
بعضی میگویند : تقوا کار هر کسی نیست ، تنها ویژگی عالمان بزرگ است !
شهید مطهری میفرمایند : تقوامصونیت است نه محدودیت.
مثل اینکه شما وقتی کفش می پوشید ، محدودیتی ایجاد نمی شود ، بلکه پایتان از کثیف شدن و شیشه و خار و خاشاک مصون می ماند .
انسان با تقوا به خاطر روحیه ای که در او ایجاد شده ، مصونیتی پیدا کرده که وقتی به خلاف و گناهی می رسد ، به راحتی خودش را كنترل می كند.
به گفتهی قرآن ، یکی از دلایل آمدن همه ی انبیاء الهی ، با تقوا کردن مردم بوده ، به طوری بسیاری از دستورات اسلامی نیز بر پایه ی تقوا استوار می باشد ؛
مثلاً روزه « كُتِبَ عَلَیْكُمُ الصِّیامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ؛ روزه را بر شما واجب كردیم تا روح تقوا در شما زیاد شود. »2
آدم با تقوا یعنی مسلمانی که نشكن است ؛ درحقیقت كسی است كه حوادث و پول و مقام او را نمی شكند و تغییر نمی دهد
ترس از خدا، آری یا خیر؟!
از خدا بترسید ! این جمله به چه معنا می باشد ؟
خدا ارحم الراحمین است و جایگاهی ندارد که کسی از خداوند بترسد ، درحقیقت وقتی گفته می شود از خدا بترس به این معنا است که از اعمال خود در مقام خداوند ترس و پروا داشته باشید ؛ « و اما من خاف مقام ربه »3
تقوا به این معنا است كه انسان در مقابل غریزه ، خودش را نگه دارد وحوادث او را تغییر ندهد.
فرد متّقی کسی است که در هر شرایطی راضی به رضای خدا باشد ، اگر جوانش را از دست داد ، شیون و فغان نکند که چرا چنین شد ؟
برای خدا ؛ چرا ، اما و دلیل نیاورد ، مطیع محض او باشد .
مراحل تقوا
تقوا در گفتار
«فَلْیَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلاً سَدیداً »4
انسان با تقوا حرف بی سند نمی زند و گواهی ناحق نمیدهد، آدم با تقوابه كسی سوء ظن ندارد.
انسان با تقوا در سخت ترین شرایط ، حرف حق را رها نمی کند ، به اسم دروغ « مصلحت آمیز» هر چیزی را نمیگوید.
تقوا در سیاست
در مسائل سیاسی قرآن میفرماید: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لا تُطِعِ الْكافِرینَ وَ الْمُنافِقین ؛ ای پیامبر ، تقوا داشته باش و پیرو كفار ومنافقین نباش. »5
انسان با تقوا محال است با گروهكهایی رابطه داشته باشد ؛ زیرا از خدا میترسد .
انسان های با تقوا نه به خود و نه به جامعه آسیبی نمی رساند بلکه برعکس بزرگترین جنایت ها از آنِ انسان های بی تقوا رخ داده است .
آنچه در دنیای امروز مطرح است ، کمبود علم نیست ، بلکه کمبود تقوا است .
تقوا در خانواده
« أَمْسِكْ عَلَیْكَ زَوْجَكَ وَ اتَّقِ اللَّهَ »6
مرد یا زن با تقوا کسی است که در خانه ، خوب همسرداری کند ، ظلم نمی كند و اگر ظلمی را مرتکب شد ،عذرخواهی میكند .
انسان با تقوا حرف بی سند نمی زند و گواهی ناحق نمیدهد، آدم با تقوابه كسی سوء ظن ندارد. انسان با تقوا در سخت ترین شرایط ، حرف حق را رها نمی کند ، به اسم دروغ « مصلحت آمیز» هر چیزی را نمیگوید
تقوا در مسائل اجتماعی
«وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ »7
با ایجاد تقوا ، نصب و عزلها الهی می شود . دیگر به خاطر روابط ، نصب و عزلی اتفاق نمی افتد .
معلم با تقوا دیر سر كلاس نمی رود ، ازدرسش کم نمی گذارد ؛ « وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ ؛ وای بر كم فروشها»8
كارمند اداره اگر با تقوا باشد ، باتلفن اداره کار خصوصی انجام نمی دهد ، با خودكار اداره لیست خریدهای منزل را نمی نویسد ، ساعات كار مردم راصرف كار خصوصی خود نمیكند .
ملاک امتیاز به چه چیزی است؟
اسلام همه ی امتیازات را لغو کرده و می فرماید: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ »9
افراد با سوادتر نیاز به تقوای بیشتری دارند ؛ اگر كاسبی با تقوا نبود ، انگور خوب را رو و انگور بد را زیر می گذارد ، اما اگر آیت الله و دكتر و مهندس بی تقوا شود ؛ « اذا فسد العالِم فسد العالَم »
«من سن سنة سیئه » ؛ كسی كه خط انحراف ؛ را تأسیس كند ، « فله وزر من عمل بها » هر جنایتی كه هواداران آنها بكنند ، علاوه بر این كه بر گردن خودشان است ، بر گردن رهبرانشان نیز می باشد.
راه رسیدن به تقوا
یکی از مهمترین راه ها ، توجه به جهان بینی الهی است ؛
« إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ ؛ خدا در كمین تو است .»10
« یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ »11
شما نگاه میكنید و خدا می داند كه این نگاه تقوا دارد یا نه! خداوند خیانتهای چشم و هدفهای قلبی شما را می داند .
در هرلحظه ای که هستید ، برگردید
تقوا داشتن یعنی آنکه سعی کنیم که گناه نکنیم ، واگر مرتکب گناهی شدیم برگردیم ؛ « نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ بهترین بنده، کسی است که در هر انحرافی بر می گردد . »12
نگو توبه شكستم و دیر شده است ، برگرد و توبه کن که خواوند توبه کنندگان را دوست دارد ؛ « إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ »13
منبع:tebyan.net
ویدیو مرتبط :
مصطفی امامی تقوا و مفهوم تقوا در اسلام به چه معناست..؟!
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
سفارش به تقوا
سفارش به تقوا علم الهی خدا میداند نعره حیوانات وحشی را در کوهها و بیابانها، و گناه و معصیت بندگان را در خلوتگاهها، و آمد و رفت ماهیان را در دریاهای ژرف، و به هم خوردن آبها را بر اثر وزش بادهای سخت. و گواهی میدهم که حضرت محمد (ص) برگزیده خدا، سفیر وحی، و رسول رحمت اوست. ارزش پرهیزگاری پس از ستایش پروردگار، همانا من شما را به ترس از خدا سفارش میکنم، خدایی که آفرینش شما را آغاز کرد، و به سوی او باز میگردید، خدایی که خواستههای شما را برآورد، و رغبت و آرزوی شماست، راه راست شما به او پایان میپذیرد، و به هنگام ترس و وحشت، او پناهگاه شماست. همانا تقوا و ترس از خدا، داروی بیماریهای دلها، روشنایی قلبها، و درمان دردهای بدنها، مرهم زخم جانها، پاک کننده پلیدیهای ارواح، و روشناییبخش تاریکی چشمها، و امنیت در ناآرامیها، و روشنکننده تاریکیهای شماست. پس اطاعت خدا را پوشش جان قرار دهید، نه پوشش ظاهری، و با جان فرمانبردار باشید نه با تن، تا با اعضاء و جوارح بدنتان درهم آمیزد. و بر همه امورتان حاکم گردانید، اطاعت خدا را راه ورود به آب حیات، شفیع گرفتن خواستهها، پناهگاه روز اضطراب، چراغ روشنگر قبرها، آرامش وحشتهای طولانی دوران برزخ، و راه نجات لحظات سخت زندگی، قرار دهید زیرا اطاعت خدا، وسیله نگهدارنده از حوادث هلاک کننده، و جایگاههای وحشتناک که انتظار آن را میکشید، و حرارت آتشهای برافروخته میباشد. پس کسی که تقوا را انتخاب کند، سختیها از او دور گردند، تلخیها شیرین، فشار مشکلات و ناراحتیها برطرف خواهد شد، و مشکلات پیاپی و خستهکننده، آسان، و مجد و بزرگی از دست رفته چون قطرات باران بر او فرو میبارند، رحمت باز داشته حق باز میگردد، و نعمتهای الهی پس از فرو نشستن به جوشش میآیند، و برکات تقلیل یافته فزونی گیرند. پس از خدایی بترسید که با پند دادن شما را سود فراوان بخشیده، و با رسالت پیامبرش شما را نیکو اندرز داده، و با نعمتهایش بر شما منت گذاشته است، خود را برای پرستش خدا فروتن دارید، و با انجام وظائف الهی، حق فرمانبرداری را به جا آورید. ویژگیهای اسلام همانا این اسلام، دین خداوندی است که آن را برای خود برگزید، و با دیده عنایت پروراند، و بهترین آفریدگان خود را مخصوص ابلاغ آن قرار داد، پایههای اسلام را بر محبت خویش استوار کرد، و ادیان و مذاهب گذشته را با عزت آن، خوار نمود، و با سربلند کردن آن دیگر ملتها را بیمقدار کرد، و با محترم داشتن آن دشمنان را خوار گردانید، و با یاری کردن آن دشمنان سرسخت را شکست داد، و با نیرومند ساختن آن ارکان گمراهی را درهم کوبید، و تشنگان را از چشمه زلال آن سیراب کرد، و آبگیرههای اسلام را پرآب نمود. خداوند اسلام را بگونهای استحکام بخشید که پیوندهایش نگسلد، و حلقههایش از هم جدا نشود، و ستونهایش خراب نگردد، در پایههایش زوال راه نیاید، درخت وجودش از ریشه کنده نشود، زمانش پایان نگیرد، قوانینش کهنگی نپذیرد، شاخههایش قطع نگردد، راههایش تنگ و خراب نشود، و پیمودن راهش دشوار نباشد، تیرگی در روشنایی آن داخل نشود، و راه راست آن کجی نیابد، ستونهایش خم نشود، و گذرگاهش بدون دشواری قابل پیمودن باشد، در چراغ اسلام خاموشی، و در شیرینی آن تلخی راه نیابد. اسلام ستونهای استواری است که خداوند آن را در دل حق برقرار کرد، اساس و پایه آن را ثابت فرمود، اسلام چشمهساری است که آب آن در فوران، چراغی است که شعلههای آن فروزان، و نشانه همیشه استواری است که روندگان راه حق با آن هدایت شوند، پرچمی است که برای راهنمایی پویندگان راه خدا نصب گردیده، و آبشخوری است که واردشوندگان آن سیراب میشوند. خداوند نهایت خشنودی خود را در اسلام قرار داده، و بزرگترین ستونهای دینش، و بلندترین قله اطاعت او در اسلام جای گرفته است، اسلام در پیشگاه خداوند، دارای ستونهایی مطمئن، بنایی بلند، راهنمایی همیشه روشن، شعلهای روشنیبخش، برهانی نیرومند، و نشانهای بلندپایه است، که درافتادن با آن ممکن نیست، پس اسلام را بزرگ بشمارید، از آن پیروی کنید، حق آن را ادا نمایید، و در جایگاه شایسته خویش قرار دهید. بعثت پیامبر (ص) و سختیهای جاهلیت سپس خداوند سبحان حضرت محمد (ص) را هنگامی مبعوث فرمود که دنیا به پایان خود نزدیک، نشانههای آخرت نزدیک و رونق آن به تاریکی گرایید، و اهل خود را بپا داشته، جای آن ناهموار، آماده نیستی و نابودی، زمانش در شرف پایان، و نشانههای نابودی آن نزدیک، موجودات در آستانه مرگ، حلقه زندگی آن شکسته، و اسباب حیات درهم ریخته، پرچمهای دنیا پوسیده، و پردههایش دریده. و عمرها به کوتاهی رسیده بود، در این هنگام خداوند پیامبر (ص) را ابلاغکننده رسالت، افتخارآفرین امت، چونان باران بهاری برای تشنگان حقیقت آن روزگاران، مایه سربلندی مسلمانان، و عزت و شرافت یارانش قرار داد. ارزش و ویژگیهای قرآن سپس قرآن را بر او نازل فرمود. نوری است که خاموشی ندارد، چراغی است که درخشندگی آن زوال نپذیرد، دریایی است که ژرفای آن درک نشود، راهی است که رونده آن گمراه نگردد، شعلهای است که نور آن تاریک نشود، جداکننده حق و باطلی است که درخشش برهانش خاموش نگردد، بنایی است که ستونهای آن خراب نشود، شفادهندهای است که بیماریهای وحشتانگیز را بزداید، قدرتی است که یاورانش شکست ندارند، و حقی است که یاریکنندگانش مغلوب نشوند. قرآن، معدن ایمان و اصل آن است، چشمههای دانش و دریاهای علوم است، سرچشمههای عدالت، و نهرهای جاری عدل است، پایههای اسلام و ستونهای محکم آن است، نهرهای جاری زلال حقیقت، و سرزمینهای آن است، دریایی است که تشنگان آن، آبش را تمام نتوانند کشید، و چشمههایی است که آبش کمی ندارد، محل برداشت آبی است که هر چه از آن برگیرند کاهش نمییابد، منزلهایی است که مسافران راه آن را فراموش نخواهند کرد، و نشانههایی است که روندگان از آن غفلت نمیکنند، کوهسار زیبایی است که از آن نمیگذرند. خدا قرآن را فرو نشاننده عطش علمی دانشمندان، و باران بهاری برای قلب فقیهان، و راه گسترده و وسیع برای صالحان قرار داده است، قرآن دارویی است که با آن بیماری وجود ندارد، نوری است که با آن تاریکی یافت نمیشود، ریسمانی است که رشتههای آن محکم، پناهگاهی است که قله آن بلند، و توان و قدرتی است برای آنکه قرآن را برگزیند، محل امنی است برای هر کس که آنجا وارد شود، راهنمایی است برای آنکه از او پیروی کند، وسیله انجام وظیفه است برای آنکه قرآن را راه و رسم خود قرار دهد، برهانی است بر آن کس که با آن سخن بگوید، عامل پیروزی است برای آن کس که با آن استدلال کند، نجاتدهنده است برای آن کس که حافظ آن باشد و به آن عمل کند، و راهبر آنکه آن را بکار گیرد، و نشانه هدایت است برای آن کس که در او بنگرد، سپر نگهدارنده است برای آن کس که با آن خود را بپوشاند، و دانش کسی است که آن را به خاطر بسپارد، و حدیث کسی است که از آن روایت کند، و فرمان کسی است که با آن قضاوت کند. |
( وَ مِنْ خُطْبَةٍ لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ: ) یَعْلَمُ عَجِیجَ الْوُحُوشِ فِى الْفَلَواتِ، وَ مَعاصِىَ الْعِبادِ فِى الْخَلَواتِ، وَ اخْتِلافَ النِّینانِ فِى الْبِحارِ الْغامِراتِ، وَ تَلاطُمَ الْماءِ بِالرِّیاحِ الْعاصِفاتِ، وَ أَشُهَدُ أَنَّ مُحَمِّداً نَجِیبُ اللَّهِ، وَ سَفِیرُ وَحْیِهِ، وَ رَسُولُ رَحْمِتِهِ. أَمَّا بَعْدُ، فَأُوصِیکُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّذِى ابْتَدَأَ خَلْقَکُمْ، وَ إِلَیْهِ یَکُونُ مَعادُکُمْ، وَ بِهِ نَجاحُ طَلِبَتِکُمْ، وَ إِلَیْهِ مُنْتَهى رَغْبَتِکُمْ، وَ نَحْوَهُ قَصْدُ سَبِیلِکُمْ، وَ إِلَیْهِ مَرامِى مَفْزَعِکُمْ. فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ دَواءُ داءِ قُلُوبِکُمْ، وَ بَصَرُ عَمى أَفْئِدَتِکُمْ، وَ شِفاءُ مَرَضِ أَجْسادِکُمْ، وَ صَلاحُ فَسادِ صُدُورِکُمْ، وَ طَهُورُ دَنَسِ أَنْفُسِکُمْ، وَ جِلاءُ غِشاءِ أَبْصارِکُمْ، وَ أَمْنُ فَزَعِ جَأشِکُمْ، وَ ضِیاءُ سَوادِ ظُلْمَتِکُمْ. فَاجْعَلُوا طاعَةَ اللَّهِ شِعاراً دُونَ دِثارِکُمْ، وَ دَخِیلًا دُونَ شِعارِکُمْ، وَ لَطِیفاً بَیْنَ أَضْلاعِکُمْ، وَ أَمِیراً فَوْقَ أُمُورِکُمْ، وَ مَنْهَلًا لِحِینِ وَرُودِکُمْ، وَ شَفِیعاً لِدَرْکِ طَلِبَتِکُمْ، وَ جُنَّةً لِیَوْمِ فَزَعِکُمْ، وَ مَصابِیحَ لِبُطُونِ قُبُورِکُمْ، وَ سَکَناً لِطُولِ وَحْشَتِکُمْ، وَ نَفَساً لِکُرَبِ مَواطِنِکُمْ، فَإِنَّ طاعَةَ اللَّهِ حِرْزٌ مِنْ مَتالِفَ مُکْتَنِفَةٍ، وَ مَخاوِفَ مُتَوَقَّعَةٍ، وَ أُوارِ نِیرانٍ مُوقَدَةٍ. فَمَنْ أَخَذَ بِالتَّقْوى عَزَبَتْ عَنْهُ الشَّدائِدُ بَعْدَ دُنُوِّها، وَ احْلَوْلَتْ لَهُ الْأُمُورُ بَعْدَ مَرارَتِها، وَ انْفَرَجَتْ عَنْهُ الْأَمْواجُ بَعْدَ تَراکُمِها، وَ أَسْهَلَتْ لَهُ الصِّعابُ بَعْدَ إِنْصابِها، وَ هَطَلَتْ عَلَیْهِ الْکَرامَةُ بَعْدَ قُحُوطِها، وَ تَحَدَّبَتْ عَلَیْهِ الرَّحْمَةُ بَعْدَ نُفُورِها، وَ تَفَجَّرَتْ عَلَیْهِ النِّعَمُ بَعْدَ نُضُوبِها، وَ وَبَلَتْ عَلَیْهِ الْبَرَکَةُ بَعْدَ إِرْذاذِها. فَاتَّقُواْ اللَّهَ الَّذِى نَفَعَکُمْ بِمَوْعِظَتِهِ، وَ وَعَظَکُمْ بِرِسالَتِهِ، وَ امْتَنَّ عَلَیْکُمْ بِنِعْمَتِهِ، فَعَبِّدُوا أَنْفُسَکُمْ لِعِبادَتِهِ، وَ اخْرُجُوا إِلَیْهِ مِنْ حَقِّ طاعَتِهِ. ثُمَّ إِنَّ هَذَا الْإِسْلامَ دِینُ اللَّهِ الَّذِى اصْطَفاهُ لِنَفْسِهِ، وَ اصْطَنَعَهُ عَلى عَیْنِهِ، وَ أَصْفاهُ خِیَرَةَ خَلْقِهِ، وَ أَقامَ دَعائِمَهُ عَلى مَحَبَّتِهِ، أَذَلَّ الْأَدْیانَ بِعِزِّهِ وَ وَضَعَ الْمِلَلَ بِرَفْعِهِ، وَ أَهانَ أَعْداءَهُ بِکَرامَتِهِ، وَ خَذَلَ مُحادِّیهِ بِنَصْرِهِ، وَ هَدَمَ أَرْکانَ الضَّلالَةِ بِرُکْنِهِ، وَ سَقى مَنْ عَطِشَ مِنْ حِیاضِهِ، وَ أَتْأَقَ الْحِیاضَ بِمَواتِحِهِ. ثُمَّ جَعَلَهُ لَا انْفِصامَ لِعُرْوَتِهِ، وَ لا فَکَّ لِحَلْقَتِهِ، وَ لَا انْهِدامَ لِأَساسِهِ، وَ لا زَوالَ لِدَعائِمِهِ، وَ لَا انْقِلاعَ لِشَجَرَتِهِ، وَ لَا انْقِطاعَ لِمُدَّتِهِ، وَ لا عَفاءَ لِشَرائِعِهِ، وَ لا جَذَّ لِفُرُوعِهِ، وَ لا ضَنْکَ لِطُرُقِهِ، وَ لا وُعُوثَةَ لِسُهُولَتِهِ، وَ لا سَوادَ لِوَضَحِهِ، وَ لا عِوَجَ لِانْتِصابِهِ، وَ لا عَصَلَ فِى عُودِهِ، وَ لا وَعْثَ لِفَجِّهِ، وَ لَا انْطِفاءَ لِمَصابِیحِهِ، وَ لا مَرارَةَ لِحَلاوَتِهِ. فَهُوَ دَعائِمُ أَساخَ فِى الْحَقِّ أَسْناخَها، وَ ثَبَّتَ لَها أَساسَها، وَ یَنابِیعُ غَزُرَتْ عُیُونُها، وَ مَصابِیحُ شُبَّتْ نِیرانُها، وَ مَنارٌ اقْتَدى بِها سُفَّارُها، وَ أَعْلامٌ قُصِدَ بِها فِجاجُها، وَ مَناهِلُ رَوِىَ بِها وُرَّادُها جَعَلَ اللَّهُ فِیهِ مُنْتَهى رِضْوانِهِ، وَ ذِرْوَةَ دَعائِمِهِ، وَ سَنامَ طاعَتِهِ. فَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ وَثِیقُ الْأَرْکانِ، رَفِیعُ الْبُنْیانِ، مُنِیرُ الْبُرْهانِ، مُضِىءُ النِّیرانِ، عَزِیزُ السُّلْطانِ، مُشْرِفُ الْمَنارِ، مُعْوِزُ الْمَثارِ، فَشَرِّفُوهُ، وَ اتَّبِعُوهُ، وَ أَدُّوا إِلَیْهِ حَقَّهُ، وَضَعُوهُ مَواضِعَهُ. ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ سُبْحانَهُ بَعَثَ مُحَمَّداً -صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ- بِالْحَقِّ حِینَ دَنا مِنَ الدُّنْیَا الْإِنْقِطاعُ، وَ أَقْبَلَ مِنَ الْآخِرَةِ الْإِطِّلاعُ، وَ أَظْلَمَتْ بَهْجَتُها بَعْدَ إِشْراقٍ، وَ قامَتْ بِأَهْلِها عَلى سَاقٍ، وَ خَشُنَ مِنْها مِهادٌ، وَ أَزِفَ مِنْها قِیادٌ، فِى انقِطاعِ مِنْ مُّدَّتِها، وَ اقْتِرابٍ مِنْ أَشْراطِها، وَ تَصَرُّمٍ مِنْ أَهْلِها، وَ انْفِصامٍ مِنْ حَلْقَتِها، وَ انْتِشارٍ مِنْ سَبَبِها، وَ عَفاءٍ مِنْ أَعْلامِها، وَ تَکَشُّفٍ مِنْ عَوْراتِها، وَ قِصَرٍ مِنْ طُولِها. جَعَلَهُ اللَّهُ سُبْحانَهُ بَلاغاً لِرِسالَتِهِ، وَ کَرامَةً لِأُمَّتِهِ، وَ رَبِیعاً لِأَهْلِ زَمانِهِ، وَ رِفْعَةً لِأَعْوانِهِ، وَ شَرَفاً لِأَنْصارِهِ. ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْهِ الْکِتابَ نُوراً لا تُطْفَأُ مَصابِیحُهُ وَ سِراجاً لا یَخْبُو تَوَقُّدُهُ، وَ بَحْراً لا یُدْرَکُ قَعْرُهُ، وَ مِنْهاجاً لا یَضِلُّ نَهْجُهُ، وَ شُعاعاً لا یُظْلِمُ ضَوْؤُهُ، وَ فُرْقاناً لا یَخْمَدُ بُرْهانُهُ وَ بُنْیاناً لا تُهْدَمُ أَرْکانُهُ، وَ شِفاءً لا تُخْشى أَسْقامُهُ، وَ عِزّاً لا تُهْزَمُ أَنْصارُهُ، وَ حَقّاً لا تُخْذَلُ أَعْوانُهُ. فَهُوَ مَعْدِنُ الْإِیمانِ وَ بُحْبُوحَتُهُ، وَ یَنابِیعُ الْعِلْمِ وَ بُحُورُهُ، وَ رِیاضُ الْعَدْلِ وَ غُدْرانُهُ، وَ أَثافِىّ الْإِسْلامِ وَ بُنْیانُهُ، وَ أَوْدِیَةُ الْحَقِّ وَ غِیطانُهُ، وَ بَحْرٌ لا یَنْزِفُهُ الْمُسْتَنْزِفُونَ، وَ عُیُونٌ لا یُنْضِبُهَا الْماتِحُونَ، وَ مَناهِلُ لا یُغِیضُهَا الْوارِدُونَ، وَ مَنازِلُ لا یَضِلُّ نَهْجَهَا الْمُسافِرُونَ، وَ أَعْلامٌ لا یَعْمى عَنْهَا السَّائِرُونَ، وَ آکامٌ لا یَجُوزُ عَنْهَا الْقاصِدُونَ. جَعَلَهُ اللَّهُ رِیّاً لَعَطَشِ الْعُلَماءِ، وَ رَبِیعاً لَقُلُوبِ الْفُقَهاءِ، وَ مَحاجّ لِطُرُقِ الصُّلَحاءِ، وَ دَواءً لَیْسَ بَعْدَهُ داءٌ، وَ نُوراً لَیْسَ مَعَهُ ظُلْمَةٌ، وَ حَبْلًا وَثِیقاً عُرْوَتُهُ، وَ مَعْقِلًا مَنِیعاً ذِرْوَتُهُ، وَ عِزّاً لِمَنْ تَوَلَّاهُ، وَ سِلْماً لِمَنْ دَخَلَهُ، وَ هُدىً لِمَنِ ائْتَمَّ بِهِ، وَ عُذْراً لِمَنِ انْتَحَلَهُ. وَ بُرْهاناً لِمَنْ تَکَلَّمَ بِهِ، وَ شاهِداً لِمَنْ خاصَمَ بِهِ، وَ فَلْجاً لِمَنْ حاجَّ بِهِ، وَ حامِلًا لِمَنْ حَمَلَهُ، وَ مَطِیَّةً لِمَنْ أَعْمَلَهُ، وَ ایَةً لِمَنْ تَوَسَّمَ، وَ جُنَّةً لِمَنْ اسْتَلْأَمَ، وَ عِلْماً لِمَنْ وَعى، وَ حَدِیثاً لِمَنْ رَوى، وَ حُکْماً لِمَنْ قَضى. |