اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

عرب‌ نیا: اگر حرف دارند،من در خدمتم بسم‌ الله


آن چیزی که در قراردادها می‌نویسیم و می‌نویسند، می آیید و مخیرید که قرارداد را با لوازم و شرایط مشروع و قانونی من و امثال من بپذیرید یا نه؛ اما اگر پذیرفتید، دیگر سعی در مرعوب و مخدوش کردن امثال من ننمایید. این آخرین جمله حرف‌های من خطاب به شما بود نه کسانی که از آنها نقل قول کردید. آنها اگر حرف یا سخنی دارند، من در خدمتم بسم الله...

خبرگزاری ایسنا: فریبرز عرب‌نیا در واکنش به برخی اظهارات اخیر درباره خودش و فیلم سینمایی چمران، طرف مقابل را دعوت کرد که در حضور مردم و در راستای روشن کردن اذهان عمومی با یکدیگر سخن بگویند.

فریبرز عرب‌نیا - بازیگر نقش شهید چمران در فیلم جدید ابراهیم حاتمی‌کیا -در واکنش به برخی اظهارات نماینده بنیاد سینمایی فارابی در پروژه «چ» درباره خودش، گفت: همان‌گونه که پیش از این هم عنوان کردم، بنا نداشتم به این جنجال‌ها وارد شوم و به حرمت همان شخصیت فرزانه قصد دامن زدن به این حاشیه‌ها را نداشتم.

اما به‌نظر می‌رسد رفتار آقایان به‌شدت با عملشان متناقض است و گویا پشت اسم یا اعتباراشخاصی نظیر چمران پنهان شدند که این دردی را دوا نمی‌کند. به همین خاطر من دوباره و با قاطعیت اعلام می‌کنم که اگر حقیقت یا شهامتی در چنته دارید، بیایید و در برنامه زنده تلویزیونی به قصد شفافیت اذهان و ان شاءالله به قصد خیر و منفعت سینما، مناظره کنیم.


عرب‌نیا ادامه داد: هرکدام از این دو راه را که انتخاب کنید، نافی این امر نیست که از تمام قدرت و اعتبار بنیاد فارابی و خبرگزاری‌های مورد علاقه‌تان بیش از دو هفته است که استفاده می‌کنید و با تمام توان مشغول به نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی علیه بنده و خدشه‌دار کردن اعتبار اینجانب هستید.

 آیا بهتر نیست این روش مذموم را باب نکنید که طبق آن قراردادهای عوامل فیلم را که تا به حال و طبق عرف و قاعده بین تهیه‌کننده و آنان محرمانه تلقی می‌شده، با دخل و تصرف و جا به جا کردن حقایق بر روی سایت‌ها و خروجی خبرگزاری‌ها منتشر می‌کنید و باعث تشویش اذهان علاقه مندان سینما می‌شوید.


بازیگر نقش شهید چمران افزود: این اقدامات به نفع سینما نیست و ضربه‌ای مهلک به ساختار و روابط آدم‌های این صنف می‌زند. آیا این امر باعث ضربه ‌زدن به مقبولیت سینما و رونق آن نمی‌گردد‌؟ آیا این روشی مردانه و براساس قواعد پهلوانی است که از تمام توان رسانه‌ای خود و بنیاد معظم فارابی علیه یک نفر و به قصد مخدوش کردن شخصیت اجتماعی‌اش سوء استفاده کنید؟



 لااقل برای من یک نفر جای اما و اگرهای فراوان به‌وجود می‌آید که چه شده است که آقایان لشگری‌پور و قائم مقامی که در طول فیلمبرداری و بعد از جا به جا شدن تهیه کننده محترم (به دلایل ناگفتنی) می‌بایست به نفع پروژه اتحاد رفتاری و گفتاری داشته باشند، عملا چنین نکردند و همین امر یا بحران هایی را ایجاد می‌کرده یا مشکلات پیش آمده را حادتر می‌نموده است. واقعا چه شده است که در حال حاضر با تمام قوا و صددرصد همدلانه و برنامه‌ریزی شده عمل می کنند؟!

وی تاکید کرد: آقایان چه شده است که از قول کسانی اظهارات یا جملاتی را نقل می‌کنید که در درستی یا نادرستی آنها جای شک فراوان هست؟ چرا گفته های آنها را به خودشان وانمی گذارید؟

عرب‌نیا با بیان اینکه فقط به شخص رییس بنیاد سینمایی فارابی درباره مفاد قراردادش پاسخگو است، گفت: من چون مقام دیگر آقایان را در این نقل قول‌ها معتبر و صالح نمی‌دانم، این گفته‌ها را بی پایه تلقی می‌کنم؛ مگر آنکه از جانب خودشان اظهار شود؛ از راننده گروه و فیلمبردار پشت صحنه تا اصلی ترین عوامل تولید فیلم که قصد مطرح کردن موضوعی علیه بنده دارند.

حتی در مورد بنیاد سینمایی فارابی که خود را نماینده آن معرفی کرده‌اند هم حرفی ندارم؛ مگر با شخص مدیرعامل بنیاد؛ به جز ذکر یک مطلب: اگر بناست حقایق عنوان شود، بگذارید یک بار در حضور مردم و به قصد روشن کردن اذهان آنان با مقام‌هایی که واقعا زیربط و قانوناً مسئول هستند، انجام شود. در آنجا مشخص خواهد شد مواردی را که ظاهرا سنگ آنان را به سینه می‌زنید، ازجمله بیت‌المال، تقدس نام افرادی چون شهید چمران، رعایت اصول حرفه‌ای، برزخ‌های مالی و بحران‌های تولید سینما توسط چه کسانی لگدمال یا ایجاد شده‌اند؟


وی ادامه داد: در آنجا شاید مشخص شود که از بیماری‌های به‌شدت مهلک سینما آیا یکی این نیست که حضور کارنابلدان باعث ضررهای هنگفت مالی، چرخه‌های تولید معیوب و مخدوش و تیره شدن روابط بین اهالی سینما می‌شود. شما چندین بار همچون کسی که به‌شدت نگران و دلسوز عوامل همکار من در پروژه شهید چمران بوده‌اند سخن به زبان راندید.

 فقط یک سوال از میان ده‌ها سوال بی جواب باقی می‌ماند؛ شما کجا بودید وقتی آقای بابک حمیدیان به دلیل نبودن حتی یک بخاری برقی در سرمای زیر صفردرجه به جای تعویض لباس در یک چادر چند ده متری که واژه یخبندان برای آن مناسب‌تر است تا اتاق تعویض لباس، لباس خود را در فضای آزاد، زیر باران و در کنار بشکه آتش عوض می‌کرد، این همان سینمای فاخر است که شما و نحله فکری شما دنبال آن است؟


به این شیوه اعتراض دارم و اعتراضم بسیار جدی است

عرب نیا در ادامه با اعتراض به وضعیت موجود خطاب به نماینده بنیاد سینمایی فارابی در این پروژه اظهار کرد: جناب لشگری‌پور شما و امثال شما می‌توانید در طول یک پروژه هراز چند روز یک‌بار برای چند ساعت سر صحنه تشریف بیاورید و همچون یک توریست و بازدیدکننده در جای گرم بنشینید و دور از جان همه بازیگران و عوامل فیلم بنده را همچون در یک سیرک و در میان خاک و دود به تماشا بنشینید و می‌توانید در تمام دفعات حضورتان بر سر صحنه فیلم‌برداری صحبت‌هایی صد در صد متناقض با حرف‌های فعلی‌تان به بنده بگویید و وانمود کنید که فیلمبرداری به‌خاطر عرب‌نیا متوقف شده، درحالی‌که خود می‌دانید در طول پنج ماه، عرب‌نیا شما را راکورددار نکرده بوده است و بار آخر خود اذن خروج به او دادید.

وی افزود: شما می‌توانید بیشتر و بدتر از اینها از تمام قدرت‌های رسانه‌ای و اداری خود و همکارانتان استفاده کنید تا سینما و چرخه تولیدی شکل بگیرد که در آن بازیگران و عوامل فیلم همچون ابزار مورد استفاده قرار گیرند و در مقابل هرگونه بی‌قانونی حق کوچک‌ترین اعتراضی نداشته باشند و در بهترین شکل مطلوبتان تبدیل به انسان‌هایی شوند عافیت طلب و صددرصد مطیع و رام، اما و هزاربار اما من با صدای بلند می‌گویم که به شما و به این شیوه اعتراض دارم و اعتراضم بسیار جدی است.

اگر حرف یا سخنی دارند، من در خدمتم بسم‌الله....

این بازیگر سینما و تلویزیون در پایان خاطرنشان کرد: تنها راه میان من و امثال شما برای پروژه های آینده این است که به سراغ من و تک و توک امثال من نیایید تا بعد مجبور به این جور بازی‌ها نشوید؛ چراکه من براساس اصول حرفه‌ای که به ان اعتقاد دارم و طبق قوانین جاری مملکت بازیگر هستم و شما یا هر تهیه‌کننده دیگری به هنگام مراجعه به من و امثال من، لابد برای خرید کالای من که همان خدمات هنری است، آن چیزی که در قراردادها می‌نویسیم و می‌نویسند، می آیید و مخیرید که قرارداد را با لوازم و شرایط مشروع و قانونی من و امثال من بپذیرید یا نه؛ اما اگر پذیرفتید، دیگر سعی در مرعوب و مخدوش کردن امثال من ننمایید. این آخرین جمله حرف‌های من خطاب به شما بود نه کسانی که از آنها نقل قول کردید. آنها اگر حرف یا سخنی دارند، من در خدمتم بسم الله...


ویدیو مرتبط :
هلالی:بسم الله بپوشید پیرهن مشگی ها را / بسم الله بیارید علم

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

«جمشید بسم‌ الله» به حرف آمد


جمشید میرابی معروف به جشمید بسم‌الله به بیان سرگذشت خود و تفسیر خاصش از مدیریت اقتصادی کشور از دوران تعدیل تا دوران احمدی‌نژاد پرداخته است.

خبرگزاری ایسنا: جمشید میرابی معروف به جشمید بسم‌الله به بیان سرگذشت خود و تفسیر خاصش از مدیریت اقتصادی کشور از دوران تعدیل تا دوران احمدی‌نژاد پرداخته است.

مشروح گفت‌وگوی روزنامه «تعادل» با جشمید بسم‌الله در پی می‌آید:

* جمشید بسم‌الله از کجا آمد؟ چه طور شروع کرد؟

از خیلی زمان‌های قدیم که من این کار را شروع کردم طبق عادت همیشگی کارم را با بسم‌الله الرحمن الرحیم شروع می‌کردم تا اینکه کم‌کم این قضیه جا افتاد و من شدم جمشید بسم‌الله.

پایه اصلی کارم از سال ۶۶ تا ۷۲ در بازار بورس بود، نه در بازار ارز. آن زمان به صورت کامل در بازار ارز نبودم. در مقاطعی که احساس می‌کردم نرخ ارز به سمت بالا می‌رود، خرید می‌کردم و در مقاطع دیگر می‌فروختم. همیشه بچه‌ها وقتی وارد مدرسه می‌شوند شغل‌هایی برای خودشان انتخاب می‌کنند مثل خلبانی، پزشکی و ... من هم از بچگی دوست داشتم خلبان هواپیمای جنگی بشوم و هیچ وقت فکر نمی‌کردم وارد بازار ارز بشوم.

دیپلم علوم تجربی دارم ولی در زمینه بورس طی این سال‌ها سعی کردم تمام آمارهای بورسی را مطالعه کنم. به راحتی می‌توانم بگویم که به اندازه یک فوق لیسانس، اطلاعات از بازار بورس دارم و می‌توانم تحلیل کنم.

تازه دیپلم گرفته بودم که آن زمان با یکی از دوستانم که الان پزشک است، رفتیم کارگری در شهرک اکباتان. ساعت حدود 2 بعدازظهر بود که متوجه شدم در کنار کار بیل مکانیکی از ما می‌خواهند بیل بزنیم. خیلی عصبانی شدم و اعتراض کردم. بدون اینکه حقوقمان را پرداخت کنند ما را بیرون انداختند.

برادر بزرگم در آن زمان در بازار طلا بود. رفتم پیش برادرم در بازار و بعد از چند روز اسم فردی را شنیدم که در بازار زبانزد خاص و عام بود. اسمش آقای خسرو خالصی بود؛ از بزرگان سکه و طلای آن زمان و خیلی آدم شریف و با خدایی بودند. یادم نمی‌رود با ماشین مزدا ۱۰۰۰ قدیمی که داشت مرا به چهارراه استانبول برد و با بازار ارز آشنا کرد.

کارم را با ۲۵ هزار تومان پولی که از دوستم قرض گرفته بودم شروع کردم. در آن زمان با آن پول ۲۰۰ تا ۲۵۰ دلار می‌توانستم خرید کنم. بعد از یک ماه کار کردن ۵ هزار تومان سود داشتم. سود بازار برای من خوب بود آن روزها ولی خالی از ضرر هم نبود.

یادم می‌آید یک گروه مشتری داشتیم به اسم «فیوج». آنها نه ایرانی بودند و نه پاکستانی، چیزی مابین بودند و کار اصلی آنها جیب‌زنی بود. یک بار ۱۴۰۰ دلار از جیب من زدند. چند بار به این صورت زمین خوردم و بعد باز شروع کردم. شاید تنها چیزی که مرا در آن سال‌ها نگه داشت، علاقه به شغلم بود.

* ضرر و زیان کار شما باعث نشد که از بازار عقب بکشید؟

سال ۷۲-۷۳ بود که طرح تعدیل اجرا شد. این همان شروع برنامه یارانه‌های سال ۹۰ بود که با بی‌برنامگی شروع شد. قاچاق ارز به شدت افزایش پیدا کرده بود. تورم خیلی بالا رفته بود. یادم هست سکه از ۱۳ هزار تومان به ۶۵ هزار تومان رسید. کار کردن در آن شرایط خیلی سخت بود به دلیل اینکه سوءاستفاده‌های زیادی در بازار صورت می‌گرفت. در آن شرایط تصمیم گرفتم آن مقدار پولی را که دارم در شرکت‌های خودروسازی سرمایه‌گذاری کنم و شروع به خرید و فروش ماشین کردم. یادم هست از بازار مشوش آن روزها یکی از دوستان من ۱۰ برابر سرمایه اولیه‌اش سود کرده بود ولی من نتوانستم. از قدیم در بازار ارز گفته می‌شد که لازمه کار، پول زیاد نیست، صداقت در رفتار و گفتار است که باعث جلو رفتن می‌شود و شاید همین باعث شد که من از آن دوران با کمترین بهره بیرون بیایم.

* دوران طلایی برای صرافان در این ۲۶، ۲۷ سالی که شما در بازار هستید چه دورانی بوده؟

برای من که این همه سال در بازار ارز فعالیت می‌کنم هیچ دورانی، دوران طلایی نبوده. یک صراف همیشه در خطر است؛ شبیه یک مرغ که هم سرش توی عزا بریده می‌شود و هم توی عروسی. زمان‌هایی که وضع درآمدی دولت خوب است، کسب و کار رونق دارد، اجازه فعالیت به ما داده می‌شود، مشتری‌ها می‌آیند و معامله می‌کنند و عده‌ای در این میان پیدا می‌شوند که با جلب اعتماد یا پول شما را می‌برند یا چک تقلبی و در زمانی هم که وضع مالی دولت بد می‌شود، نخستین کسانی که ضرر می‌کنند صرافان هستند. خلاصه اینکه صراف‌ها در دو حالت در خطر هستند.

* این واقعیت داشت که ما چند سالی توانستیم نرخ ارز را ثابت نگه داریم؟


در زمان خاتمی بحث تک‌نرخی شدن ارز چند سالی مطرح شد. به نظرم این تک‌نرخی شدن بیشتر ظاهری بود ولی نوسانات خیلی کمتری داشت.

در آن زمان ما نفت ۲۵ دلاری می‌فروختیم و چرخ اقتصاد کشور در آن شرایط خوب می‌چرخید. دلیلش هم این بود که تورم تا حد زیادی کنترل شده بود.

آن روزها نرخ ارز تقریبا ثابت مانده بود و ارز زیادی وارد کشور می‌شد. اواخر فعالیت خاتمی بود که یک‌سری ادعا می‌کردند که صرافان از ثابت نماندن نرخ ارز در آینده اطلاع دارند و می‌گفتند که صراف‌ها شروع به خرید ارز و جمع کردن ارز از داخل بازار کرده‌اند.

* همیشه این سوال برای من مطرح بود که یک صراف توان خرید چقدر دلار را دارد؟


یک صراف نهایتا بتواند ۱۰ میلیون دلار بخرد. اصل این صحبت‌ها در رابطه با صراف‌ها صحیح نیست. برای یک صراف گردش پولی خوب مهم‌ترین نکته به شمار می‌رود. این نیست که دلار بخرند که از نقطه A به نقطه B برسند. صراف می‌تواند مثل یک طلافروش موجودی‌کار باشد. با شروع دولت احمدی‌نژاد طلایی‌ترین دوران ایران، خاکستری‌ترین دوران ایران شد. به این خاطر که موقعی که ایشان در مسند بود، ما نفت را به بالاترین قیمت ممکن می‌فروختیم و ثروت زیادی داشتیم ولی الان دقت کنید که چه چیزی داریم و چه به جا مانده است.

* تصور دلار بالای ۳۰۰۰ تومان را می‌کردید؟


آن روزها وقتی دلار بین ۱۱۰۰ تا ۱۲۰۰ تومان در بازار معامله می‌شد، من به جرات پیش‌بینی تا ۲۸۵۰ تومان را می‌کردم و برای این کار هم دلیل داشتم.

ببینید حدود ۱۰ سال بود که نرخ ارز تقریبا ثابت مانده بود. تورم حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد است و نرخ دستمزد هر ساله بیشتر می‌شود. نرخ تورم مصرفی هم در کنار آن در حال افزایش است و روی تورم تاثیر می‌گذارد. چاپ اسکناس هم داریم. همه اینها جمع شده بود و یک پتانسیل ایجاد کرده بود که آقای احمدی‌نژاد و تیم اقتصادی وی با عملکرد ضعیف و اشتباه به این قضایا دامن زدند. مشکلات اقتصادی که الان هم می‌بینیم به جرات می‌توان گفت که حاصل همان عملکرد است.

تیم اقتصادی آقای احمدی‌نژاد واقعا ضعف مدیریتی داشت، به دلیل اینکه اگر فردی توان مدیریتی ندارد باید جای خود را به فردی صالح بدهد. مگر این میز چقدر ارزش دارد که ۷۰ میلیون ایرانی به این صورت دچار مشکلات اقتصادی شوند؟

یک حاج آقا داشتیم که پشت میزش نوشته بود «خدا کند پُستمان پَستمان نکند». متاسفانه الان اینطور نیست. یعنی تو کشور ما اینطور نیست. یک نفر که پشت میز می‌نشیند، فقط می‌گوید من می‌توانم.

* ماجرای دستگیری شما به چه صورت بود؟

شهریور ۹۱ دلار بین ۲۰۵۰ تا ۲۱۰۰ رسیده بود. بازار ارز ایران پر از سرو صدا بود. به نظر من مردمی بودند که کارشان این نبود. حتی خانم‌های خانه‌دار می‌آمدند دلار خرید و فروش می‌کردند. آن زمان اینجا انبوهی از جمعیت بود که در بازار تردد می‌کرد و تردد در بازار افشار به سختی صورت می‌گرفت به نحوی که خود کاسب‌های بازار هم کنار نشسته بودند و فعالیت نمی‌کردند.

قبل از دستگیری فکر نمی‌کردم بازار امنیتی شود و ماموران نیروی انتظامی وارد بازار شوند. خود ما به مردم می‌گفتیم دلار نخرید، فردا امثال ما را دستگیر می‌کنند. آنها رفتند و ما بازداشت شدیم چون فکر کردند ما قیمت‌ها را بالا می‌بریم. من ۱۳ مهر بود که بازداشت شدم. آن روز حدود ۹۰ نفر بازداشت شدند. همان روز دلار ۳۶۶۰ تومان بود.

همان روزها بود که معاون اول رئیس‌جمهور اسم من را یعنی همان جمشید بسم‌الله را آورد و عامل تعیین نرخ بازار معرفی کرد. عنوان اتهامی من اخلال در نظام ارزی کشور بود. حدود سه ماه و نیم بازداشت بودم. اصلا مسخره است! شخصی بخواهد نرخ ارز را در یک کشور تعیین کند. در هر کشوری بالاترین قدرت نظام ارزی آن کشور را بانک مرکزی دارد. اصلا شخص توان نرخ‌گذاری روی ارز را نمی‌تواند داشته باشد. آن روزها حتی شایعات اینقدر زیاد بود که می‌گفتند جمشید بسم‌الله با چند نفر از برادرهایش شبکه مافیایی ارز تشکیل داده‌اند.

* شروع فعالیت دوباره شما بعد از آزادی از چه زمانی بود؟

من از ابتدای سال جدید کارم را شروع کردم. منع فعالیتی نداشتم. به انتخاب خودم برای مدتی کنار رفتم و بعد از مدتی احساس کردم که باید به بازار برگردم. از زندان هم استفاده کردم. با شروع دولت روحانی بازار ارز به سمت پایین حرکت کرد تا زمانی که آقای سیف اعلام کرد ۲۹۱۰ تومان کف قیمت بازار است. به نظرم آقای سیف کار درستی انجام دادند. دلار ارزان به اندازه دلار گران برای اقتصاد مضر است. دلار ارزان، واردات و قاچاق را افزایش می‌دهد. به نظرم دنبال جزئیات کار سیف نباشید. باید این کار انجام می‌شد که بازار به ثبات برسد و ما طی زمان به این ثبات می‌رسیم.

* آخرین حرف‌ها.

زمانی که از زندا
ن آزاد شدم در موتور جست‌وجوی گوگل با جست‌وجوی اسم جمشید، اسم من بالاتر از اسم جمشید مشایخی بود. این در حالی بود که ایشان سال‌ها فعالیت هنری داشتند و این به لطف آقای رحیمی بود که من بالاتر از ایشان قرار گرفتم. آقای رحیمی باعث بین‌المللی شدن من شدند. در نهایت امیدوارم بازار ارز ایران بازار سالمی باشد و طی سال‌های آینده با ثبات بیشتری حرکت کند.