سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

چگونه با مرگ عزیران روبرو شویم



 

 

چگونه با مرگ عزیزان روبرو شویم

 

معنای فقدان و از دست دادن را همه می‌دانید؛ بالاخره زمانی در زندگی شما هم بوده که از دست دادن را تجربه کرده‌ باشید اما جنس بعضی از گم‌کردن‌ها و از دست‌دادن‌ها با بقیه فرق می‌کند؛ زخمی به دل می‌نشیند که احساس می‌کنید هیچ‌وقت ترمیم نمی‌شود.

 

تندرستی، مرگ عزیزان هم یکی از همین نوع از دست‌دادن است. تنها نکته مهم در درمان احساسات ناشی از انواع مختلف فقدان‌ها، عمق احساس اندوه و مدت زمانی است که صرف درمان آن می‌شود. هرچه از دست رفته ما عزیزتر باشد، شدت اندوه بیشتر است و برای گذر از مرحله‌ای به مرحله دیگر مدت بیشتری هم باید صرف کرد.

 

در فقدان اقوام و نزدیکان دور، ممکن است مراحل کسب بهبود، ظرف چند دقیقه به وقوع بپیوندد، درحالی‌که برای پذیرش مرگ نزدیکان، گاه سال‌ها زمان صرف می‌شود. برای اینکه با مرگ عزیزانتان راحت‌تر کنار بیایید، باید نکاتی را درنظر بگیرد.

 

 

ماتم را تشدید نکنید

 

برای گذر از احساسات منفی ناشی از مرگ عزیزان، باید به زندگی خود ارج نهید و به‌خود تلقین نکنید که عزیز از دست‌رفته آن قدر خوب و فوق‌العاده بوده که در نبودش نمی‌توانید به زندگی ادامه دهید؛ این امر سبب تشدید ماتم شما می‌شود. بهتر است در ابتدای امر، همه یادگارهایی را که از او دارید مثل عکس‎ها، نامه‌ها و اشیای متعلق به شخص از دست رفته، جمع‌آوری کنید و در مرحله اولیه عزاداری، آنها را در جایی پنهان کنید چرا که در این مرحله دیدن چنین یادگارهایی بسیار دردناک خواهد بود.

 

در مرحله بعد، هنگامی که فقدان او را پذیرفتید و زندگی شما جریان عادی خود را از سر گرفت، آن اشیا و مدارک خاطره‌انگیز را جلوی چشمانتان قرار دهید؛ نگاه کردن به وسایل شخصی عزیزی که از دنیا رفته است، احساس نیرومندی را در سوگوار یا سوگواران برمی‌انگیزد؛ بسیاری از افراد تا ابد این وسایل را حفظ می‌کنند اما جمعی نیز آنها را برای همیشه از خود دور میکنند.

 

 

الگویی خاص در بیشتر داغدیدگی‌ها

 

بیشتر داغدیدگی‌ها از یک الگوی خاص پیروی می‌کنند؛ این مسأله معمولا با یک شوک روحی شدید و احساس ناباوری آغاز می‌شود، سپس به مرحله اضطراب و تشویش می‎رسد.در ادامه، مرحله اعتراض و عصبانیت آغاز می‌شود و با گذشت زمان نوبت به مرحله افسردگی می‌رسد و بعد زندگی تداوم می‌یابد.

 

البته باید توجه داشت که طول مدت برگشت به حالت اولیه در افراد مختلف متفاوت است. به عبارت بهتر، روش سوگواری و غصه‌دار شدن هر فرد منحصر به خود اوست و نمی‌توان روش غالب سوگواری را تعیین کرد.

 

اینکه نحوه سوگواری افراد، مختص خود آنان است در زندگی زناشویی نمود و تاثیر بیشتری دارد؛ درست زمانی که شما انتظار دارید قدری از غم و اندوه خود را با کسی تقسیم کنید و به‌طور طبیعی متوجه نزدیک‌ترین فرد در اطراف خود (که همسرتان است) می‌شوید، این تناقض را درمی‌یابید که طرف مقابلتان به اندازه شما درگیر این حادثه تلخ یا به عبارت دیگر داغدیدگی ناشی از آن نیست.

 

 

چگونه کنار بیاییم

 

شکی نیست که از دست دادن یک عزیز سخت است اما اگر به نکات زیر توجه کنید، ممکن است تطابق با شرایط تازه برای شما راحت‌تر شود:

 

در مراسم ویژه سوگواری فرد از دست رفته شرکت کنید چون در ترمیم روحیه آسیب‌دیده بسیار موثر است.با دیگران همراه شوید. اگر در میان فامیل یا دوستان حضور داشته باشید، احساس امنیت بیشتری می‌کنید.

 

‌هر زمان که قادر هستید، در باره این موضوع و احساسی که دارید، صحبت کنید. صحبت در باره فرد از دست رفته و بیان خاطرات و احساسات خودتان، بسیار کمک‌کننده است.

 

‌اگر صحبت کردن برایتان مشکل است، هر آنچه را که مایلید، بنویسید.‌واکنش‌های شما در این دوران طبیعی است و با گذر زمان از شدت آنها کاسته می‌شود.‌درباره اوقات خوشی که با فرد از دست رفته داشته‌اید، فکر کنید.

 

‌سعی کنید حواستان را پرت کنید. بودن در کنار دوستان و بستگان در این امر به شما کمک می‌کند.‌بهتر است از طرف فرد از دست رفته کار خیری انجام دهید؛ مثلا هر سال در روز تولد یا فوت او به موسسه‌ای خاص به نام او کمک کنید.

 

‌به یاد خدا باشید. به یاد آورید که هر چه رخ داده خواست او بوده و کاری از دست شما بر نمی‌آید.

 

 

وقتی قضیه حاد می‌شود

 

اگر غم و اندوه شما بعد از مدتی کمتر نشد، افسرده شده‌اید و باید از یک مشاور کمک بگیرید.اما از کجا بفهمیم که مشکلی بروز کرده است؟ اگر موارد زیر در باره شما صدق می‌کند، به کمک یک مشاور احتیاج دارید:

 

‌ برای مدت چهار ماه یا بیشتر اندوهگین هستید و اصلا بهتر نشده‌اید.‌ آن‌قدر غم و اندوه شما شدید است که اصلا نمی‌توانید فعالیت‌های عادی را از سر بگیرید.‌ اندوه روی تمرکز، خواب، خوراک و اجتماعی بودن شما تاثیر شدیدی گذاشته است.

 

احساس می‌کنید نمی‌توانید به زندگی ادامه دهید و حتی به مواردی چون خودکشی و آسیب به خود نیز فکر کرده‌اید.در صورتی که احساسات بالا را تجربه کرده‌اید، یادتان باشد بازگشت به زندگی طبیعی به این معنا نیست که عزیز خود را فراموش کرده‌اید.

 

عشق به او در وجود شماست و خودتان به آن واقفید؛ پس اصلا مهم نیست دیگران چه می‌گویند.سعی کنید هر چه زودتر به زندگی عادی برگردید و خوشحالی طبیعی خود را به دست بیاورید.

 

مطمئن باشید که عمیق‌ترین غم‌ها با کمک خود افراد، به خوبی سپری شده‌اند و آدم‌ها همچنان به زندگی ادامه می‌دهند. این نکته را هم فراموش نکنید که جسم، روح و ذهن آدمی بسیار آگاهند و می‌دانند چگونه خود را درمان کنند و این درمان چه مدت به طول می‌انجامد.

 

بهتر است نیازهای خود را تا رسیدن به بهبودی کامل برآورده کنید و به روند بهبودی، اعتماد داشته باشید.

منبع:سلامت نیوز


ویدیو مرتبط :
آیا واقعاً با خطر مرگ به دست چین روبرو هستیم؟

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

وقتی پس از مرگ همسر تنها می شویم...



بعداز مرگ همسر

مرگ همسر برای سالمند استرس بسیار بالایی به دنبال دارد.

 

«همه می دانیم که مرگ امری طبیعی است و جوان و پیر نمی شناسد اما با افزایش سن چون اعضای بدن دچار افت در عملکرد می شوند و در پی آن با کاهش توان و قوه بدنی و بروز بیماری ها مواجه می شویم، احتمال مرگ هم بالا می رود. فرد سالمند نیز باید مانند همه افراد دیگر در همه گروه های سنی برنامه های زندگی خود را به نحوی اجرا کند که انگار فردا در این دنیا نیست اما در عین حال دست از تلاش، کوشش و امید به زندگی برندارد.

این روندی طبیعی برای مقابله با مرگ است، اما موضوع پذیرفتن مرگ  خود با موضوع کنار آمدن با مرگ همسر برای سالمندان، دو مقوله کاملا متفاوت است. مرگ همسر برای سالمند استرس بسیار بالایی به دنبال دارد و این موضوع از نظر علمی به اثبات رسیده و طبیعی است که به دنبال این اتفاق فرد آسیب ببیند.

افراد جوانی که همسرشان را از دست می دهند به هر حال استرس و تنهایی بعد از فوت همسر را با سرگرم کردن خود با کار یا دوستان و ورزش و... جبران می کنند اما یک فرد سالمند به دلیل ناتوانی های ناشی از سن خیلی از امور را نمی تواند انجام دهد...»

اینها بخشی از صبحت های دکتر میراب زاده، استاد گروه روان پزشکی دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی است که در این مطلب از ایشان خواسته ایم سالمندان عزیز و اطرافیانشان را راهنمایی کنند چطور در این شرایط به زندگی برگردند.

آقای دکتر! بسیاری از سالمندان بعد از اینکه همسرشان فوت می کند خود را تنها و افسرده می یابند. چه کنیم فرد سالمند در چنین شرایطی با این استرس کنار بیاید و به زندگی خود بازگردد؟
این موضوع در درجه اول به خود سالمند و میزان استحکام شخصیت او بستگی دارد. فرد سالمندی که ناتوانی های مرتبط با سن را پذیرفته و خود را با تغییر نقش وابسته به متغیر سن مطابقت داده، شخصیت باثبات تری دارد و راحت تر با این گونه نبودن ها کنار می آید و مدارا می کند. او هم طبیعتا بعد از مرگ همسر، مانند سایر سالمندان سوگوار و افسرده می شود اما آنها راحت تر دوره سوگواری را پشت سر می گذارند.

چطور می توان در گروه سالمندانی قرار گرفت که این ویژگی خوب را دارند؟
همه سالمندان نمی توانند نقش خود را با متغیر زمان تطابق دهند. بسیاری نمی توانند قبول کنند که فرزندان آنها دیگر ازدواج کرده اند و پدر و مادر هستند و هسته اصلی زندگی شان خانواده خودشان است.

این گروه از سالمندان بعد از فوت همسر افسرده می شوند و خود این افسردگی باعث سوءتغذیه و کاهش توان بدن در مقابله با بیماری ها می شود و فرد در نهایت حتی ممکن است به دلیل بالارفتن فشار خون یا کنترل نکردن دیابت خود و... در مدت کمی بعد از فوت همسر، از بین برود. البته غیر از این موضوع مسائل دیگری هم در افسردگی سالمند بعد از فوت همسر دخیل است.

چه مسائل دیگری؟
مثلا مسائل اقتصادی. در کشور ما معمولا مردها نان آوران خانه محسوب می شوند و با فوت یک مرد، چون زن حمایت اقتصادی خوبی نداشته باشد یا نتواند از فرزندان کمک بگیرد یا محتاج آنها شود و شان و منزلت خود را پایین ببیند، دچار افسردگی می شود. از سوی دیگر، سالمند به دوا و درمان نیاز دارد و هزینه های درمانی در کشور بالاست. پس مجبور است یا از فرزندان کمک مالی بگیرد یا با درد خود بسازد و این چرخه معیوب به افسردگی دامن می زند.

پس در این شرایط نقش خانواده پررنگ تر می شود. یعنی فرزندان می توانند از افسردگی فرد سالمند پیشگیری کنند؟
بله، به هر حال هرچه روابط مناسب اجتماعی و خانوادگی سالمند بیشتر باشد، احتمال افسردگی کمتر می شود و فرد سالمند شادتر زندگی می کند. فردی که فرزندانش مرتبا با او در تماس هستند و احوالش را می پرسند احساس نمی کند تمام عمرش را صرف زندگی دیگران کرده و حالا بی معرفتی می بیند. شاید جوان ها این موضوع را خیلی درک نکنند اما این مساله روی سالمند تاثیر قابل توجهی دارد.

 

دوستان همسن و سال هم در این بین نقشی دارند؟
بله، رابطه با همسالان بسیار مهم است. وقتی سالمند با دوستانی هم کلام می شود که دردهای مشترکی دارند مثلا همسرشان را از دست داده اند یا فرزندان از آنها دور شده اند درک می کند که این موضوع اقتضای زمانه است و او در این بین تنها نیست. در این شرایط توقعاتش را پایین می آورد و احساس بهتری پیدا می کند.

در ضمن دوستان همسن و سال می توانند فعالیت های دسته جمعی با هم برگزار کنند. مثلا با هم به پارک بروند، به خیریه ها کمک کنند و... این موضوع به آنها کمک می کند بپذیرند که هنوز توانمند هستند و برای اجتماع مفیدند.

چطور سالمندان را در جمع خانواده شادتر کنیم؟
بهترین کار این است که سالمند را به میهمانی ها ببریم و دور هم در خانه او جمع شویم. وقتی سالمندی در جمع دیگر افراد از تجربه ها و خاطره های خود می گوید و جوانان به او گوش می دهند حس می کند هنوز مفید است و حرفی برای دیگران دارد. این موضوع باعث افزایش اعتماد به نفس در سالمند و شادی و امید به زندگی در او می شود.

دولت و نمادهای اجتماعی هم در این بین وظیفه خاصی دارند؟
بله، دولت باید کاری کند که ارتباطات سالمندان با هم و با جوان ترها بیشتر شود. من چند پیشنهاد عملی دارم:

1- تاسیس باشگاه های سالمندی که فعالیت هایی مناسب برای این گروه سنی ارائه دهد و هزینه کمی دریافت کنند باعث می شود سالمندان کنار هم بنشینند و حرف بزنند.

2- پوشش بیمه ها و رسیدگی به اقتصاد سالمندان نیز اهمیت دارد. سالمندی و بازنشستگی دوره ای از زندگی است که سالمند باید از آن برای مسافرت رفتن و لذت بردن از زندگی بهره ببرد. اما بسیاری از سالمندان ما به خاطر مشکلات اقتصادی توان برنامه ریزی تفریحی را ندارند.

3- در بسیاری از کشورها سالمندان جایگاه بالایی در جامعه دارند اما در کشور ما با وجود توجه فرهنگی و دینی ای که به سالمند شده، سالمندان جایگاه خوبی ندارند. تنها داشتن یک کارت منزلت برای سوار شدن رایگان به وسایل حمل و نقل عمومی کافی نیست. باید تورهایی برای این افراد در نظر گرفت و مستمری سالمندان باید بیشتر شود.

4- فرد بازنشسته نباید حس کند نمی تواند برای نوه هایش چیزی بخرد، نمی تواند مسافرت برود یا حتی میهمانی بگیرد. در کل باید به وضعیت اقتصادی و اجتماعی سالمندان بیشتر توجه کنیم.

 

منبع:هفته نامه سلامت