سلامت
2 دقیقه پیش | نشانه ها و عوارض کمبود ویتامینها در بدنویتامینها نقش مهمی را در بدن انسان ایفا میکنند. بهنحویکه کمبود ویتامین (حتی یکی از آنها) میتواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ... |
2 دقیقه پیش | چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش میزنند؟فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ... |
چه وقت هایی حق داریم مضطرب شویم؟
اضطراب گاهی طبیعی و بهنجار است و نبودش می تواند ما را در مورد سلامت روانمان دچار تردید کند.
با خواندن این جملات چه احساسی پیدا کردید؟ ضربان قلبتان تندتر شد؟ به فکر فرو رفتید و کاری را که انجامش می دادید، کنار گذاشتید؟ جس فیست (jess feist) و گریوری فیست (Gregory feist) در کتاب «نظریه های شخصیت» می گویند افراد زمانی دستخوش اضطراب می شوند که بدانند وجودشان و ارزش هایی را که به آن مرتبط کرده اند. ممکن است نابود شود.
شما چه نظری در این مورد دارید؟ آیا فکر می کنید ترس از نابود شدن می تواند زمینه ساز همه اضطراب هایی که دچارشان می شوید، باشد؟
از اضطراب فرار می کنیم
زمانی که رولو مِی، روان شناسی که بعدها نظریات ارزشمندی را در مورد اضطراب و منشا آن صادر کرد، از بیماری سل بهبود می یافت، دستخوش میزان زیادی اضطراب شده بود. او و خانواده اش تهیدست بودند و او از بهبودی خودش مطمئن نبود. مِی در کتاب معنی اضطراب، مدعی شد که بیشتر رفتارهای انسان به وسیله احساس وحشت و اضطراب نهفته برانگیخته می شود.
ناتوانی در مواجه شدن با مرگ، موقتا به فرد کمک می کند از اضطراب یا وحشت نیستی فرار کند، اما این فرار نمی تواند دائمی باشد؛ مرگ واقعیت قطعی زندگی است که دیر یا زود هر کسی باید با آن مواجه شد مِی اضطراب را ناشی از آگاه شدن فرد ازاینکه وجودش می تواند نابود شود، دانست و در زمان دیگری، اضطراب را به صورت تهدیدی برای ارزش های مهم فرد تعریف کرد؛ بنابراین، آگاهی از نیستی یا تهدید شدن ارزش هایی که برای وجود فرد حیاتی هستند، می تواند اضطراب را ایجاد کند.
این حالت زمانی وجود دارد که فرد با مسئله تحقق بخشیدن به استعدادهایش رو به رو شود. به عبارت دیگر، اگر شما تصور کنید به اندازه کافی برای رسیدن به آرزوهایتان توانمند نیستید، یا اینکه تصور کنید زندگی آنقدر کوتاه است که مجالی برای رسیدن به آرزوهایتان باقی نمی گذارد، سطح بالایی از اضطراب را تجربه می کنید. البته به گفته روانشناسانی که به این نظریه باور دارند، این احساس اضطراب زا می تواند به رکود و تباهی منجر شود و شما را از هر حرکتی بازدارید، با اینکه برعکس زمینه را برای رشد و تغییر فراهم کند. وقتی شما نگران ناکام ماندن و نرسیدن به رویاهایتان هستید، شاید با سرعت و انرژی بیشتری به سمتشان حرکت کنید و برای برآورده کردنشان تلاش کنید.
حق دارید مضطرب شوید
اضطراب از نظر روان شناسان، همیشه غیرمنطقی نیست و آسیب روانی را به همراه ندارد. رولو مِی یکی از روان شناسانی است که معتقد است هیچ کس نمی تواند از تاثیر اضطراب درامان باشد. از نظر او رشد کردن و تغییر یافتن ارزش های فرد به معنی تجربه کردن اضطراب سازنده یا بهنجار است. مِی اضطراب بهنجار را این طور تعریف می کند: «اضطرابی که متناسب با تهدید است و می توان در سطح هوشیار به صورت سازنده با آن رو به رو شد.»
با توجه به این استدلال ها، اضطراب گاهی طبیعی و بهنجار است و نبودش می تواند ما را در مورد سلامت روانمان دچار تردید کند. زمانی که افراد از نوباوگی به بزرگ سالی می رسند، ارزش هایشان تغییر می کند و در هر مرحله، دستخوش اضطراب بهنجار می شوند. چنین اضطرابی مقدمه آسیب روانی را فراهم نمی کند و فرد در صورت مهیا بودن شرایط، می تواند به سلامت آن را پشت سر بگذارد. اضطرابی که انگیزه رشد را به شما می دهد، اضطرابی که نمی گذارد تنها بمانید و شما را به فکر پیدا کردن شریکی برای زندگی تان می اندازد و اضطرابی که نمی گذارد جهان نابود شود و شما را به فکر تداوم نسل و صاحب فرزندشدن می اندازد، همه در گروه اضطراب های سازنده جا می گیرند.
بله! حالتان خوش نیست
اضطراب به شرط مناسب بودن با تهدید، می تواند سازنده باشد؛ اما اضطراب می تواند روان رنجور یا بیمارگون شود و رد پای آسیبی را که ایجاد می کند، بر روان فرد باقی بگذارد. مِی اضطراب روان رنجور را به عنوان واکنشی نامتناسب با تهدید معرفی می کند. درحالی که اضطراب بهنجار زمانی احساس می شود که ارزش ها تهدید شده باشند و اضطراب روان رنجور زمانی تجربه می شود که ارزش ها به عقاید جزمی تبدیل شده باشند.
دچار شدن فرد به حق به جانب بودن کامل گرچه امنیت موقتی به بار می آورد اما این امنیتی است که به بهای دست شستن فرد از فرصت یادگیری تازه و رشد تمام می شود. فردی که بخاطر مضطرب بودن حالت دفاعی به خود می گیرد و هیچ حرف دیگری را نمی شوند، هیچ وقت خود را از دام ناآگاهی بیرون نمی کشد؛ در نتیجه می توان گفت که این فرد به اضطرابی مخرب دچار شده است. به عبارت دیگر، اضطراب روان رنجور می تواند فرصت مواجهه با موقعیت های تازه را از فرد بگیرد و ذهنش را در تجربیات آسیب زا که به او فرصت رشد نمی دهند، ماندگار کند.
وقتی با خودتان درگیرید
البته رولو مِی تنها کسی نبود که موضوع اضطراب بهنجار و روان رنجور را طرح کرد. زیگوند فروید، هم اضطراب را به انواع مختلفی تقسیم می کرد. فروید اضطراب روان رنجور را به صورت نگرانی از خطر نامعلوم تعریف می کند. او می گوید شاید افراد به این علت در حضور معلم، کارفرما، یا برخی دیگر از صاحبان قدرت دچار اضطراب روان رنجور می شوند که از قبل نسبت به پدر، مادر یا هر دوی آن ها، احساس ناهوشیار ویرانگرانه داشته اند. این احساس های خصومت، هنگام کودکی معمولا با ترس از تنبیه همراه هستند و این ترس به شکل اضطراب روان رنجور ناهوشیار فرد را درگیر خود می کند.
دومین نوع اضطراب از نظر فروید اضطراب اخلاقی است که معمولا از 5 تا 6 سالگی به عنوان پیامد تعارض بین نیازهای معقول و دستورات وجدان اخلاقی مان دچار آن شویم. اضطراب اخلاقی می تواند از رفتار نکردن مطابق با آنچه معتقدیم از لحاظ اخلاقی درست است هم به وجود آید؛ مانند مراقبت نکردن از والدین سالخورده مان یا حمایت کافی نکردن از والدین سالخورده مان یا حمایت کافی نکردن از فرزندانمان. به عبارت دیگر، زمانی که عقل و دلمان با هم جور در نمی آیند، زمینه برای دچار شدن به اضطراب اخلاقی آماده می شود.
سومین نوع اضطراب از نظر فروید، همان چیزی است که رولو مِی آن را اضطراب بهنجار می داند. فروید این حالت هیجانی را اضطراب واقعی یا اضطراب عینی معرفی می کند.
این حالت در روان شناسی فروید تقریبا به ترس شباهت دارد و نوع سوم اضطراب به صورت احساس ناخوشایند و نامشخص در مورد خطری احتمالی تعریف می شود. برای مثال، امکان دارد هنگام رانندگی در ترافیک سنگین و پرشتاب شهری ناآشنا، به اضطراب واقعی دچار شویم که با احساس کردن خطر واقعی یا عینی مرتبط است.
با این حال، اضطراب واقعی از این نظر با ترس تفاوت دارد که موضوع ترسناک خاصی را شامل نمی شود. برای مثال، در حالی که شما تنها به خاطر گیرافتادن در ترافیک ممکن است دچار اضطراب شوید، در صورتی دچار ترس خواهید شد که ناگهان اتوموبیلتان در یک بزرگراه یخ زده، شروع به سُر خوردن کند و کنترلی بر آن نداشته باشید.
اضطراب به خودِ همیشه گوش به زنگ امکان می دهد که نسبت به علائم تهدید و خطر هوشیار باشد. این علامت خطر قریب الوقوع ما را تحریک می کند که برای چنگ یا دفاع بسیج شویم. درواقع از منظر روان شناسان، اضطراب گرچه احساسی آزاردهنده است، اما می تواند محافظ ما باشد و مثل تابلوی هشداری که نمی گذارد در جاده پرپیچ به دره سقوط کنیم، از ما در برابر موقعیت های تهدیدکننده محافظت کند.
با این اشتباه ها اضطراب را به فرزندتان گره می زنید
احساسی که نمی گذارد رشد کنید
گرچه ترس، یکی از هیجانات منفی است که می تواند موتور محرک افراد باشد اما اضطراب حالت هیجانی ای است که در بسیاری موارد، می تواند فرد را فلج کند یا او را به پسرفت وادارد. روان شناسانی که با این نگاه به اضطراب نگاه می کنند، معتقدند که جز در موارد معدود، این احساس می تواند فرد را به بحران هایی وارد کرده و اختلال های فراوانی را در عملکردش ایجاد کند.
از مادر به کودک؛ از کودک به مادر
هری استک سالیوان (harry stack sullivan) معتقد بود اضطراب از طریق فرایند همدلی از مادر به کودک منتقل می شود و اضطراب مادر به ناچار در کودک اضطراب ایجاد می کند. چون همه مادران هنگام پرستاری از بچه هایشان مقداری اضطراب دارند، همه بچه ها تا اندازه ای مضطرب می شوند. به همان صورتی که کودک توانایی کاهش دادن اضطراب را ندارد، مادر هم برای حل کردن اضطراب کودک وسیله موثری در اختیار ندارد.
هرگونه نشانه اضطراب یا ناامنی در کودک احتمالا به تلاش های مادر برای تامین نیازهای کودک منجر می شود. برای مثال، ممکن است مادری بچه مضطرب و گریان خود را تغذیه کند، چون اضطراب را با گرسنگی اشتباه می گیرد. اگر کودک در پذیرفتن شیر اکراه داشته باشد، مادر مضطرب تر می شود، که این خود اضطراب بیشتری در کودک ایجاد می کند. سرانجام، اضطراب کودک به جایی می رسد که در مکیدن و بلعیدن او اختلال ایجاد می کند. از آن پس، اضطراب درجهت مخالف تنش های نیاز عمل کرده و از ارضا شدن آن ها جلوگیری می کند.
نمی گذارم رشد کنی
اضطراب بر بزرگسالان هم تاثیر زیانباری دارد و می توان گفت که مهم ترین نیروی مخربی است که از رشد روابط میان فردی سالم جلوگیری می کند. سالیوان اضطراب شدید را به وارد شدن ضربه سر تشبیه کرده است.
اضطراب افراد را از یادگیری عاجز، حافظه را مختل و ادراک را محدود می کند و می تواند به فراموشی کامل منجر شود. در حالی که سایر تنش ها به اعمالی منجر می شوند که هدفشان کاهش آن هاست، اضطراب رفتارهایی را ایجاد می کند که:
1- به افراد اجازه نمی دهد از اشتباهاتشان درس بگیرند؛
2- افراد را در حالت دنبال کردن میل بچگانه به امنیت نگه می دارد؛
3- به طور کلی، تضمین می کند که افراد از تجربیاتشان درس نخواهند گرفت.
اضطراب، ترس نیست
سالیوان تاکید کرد اضطراب و تنهایی از این نظر که کاملا ناخواسته و ناخوشایند هستند، در بین همه تجربیات، منحصر به فرد به شمار می آیند. چون اضطراب رنج آور است، افراد به طور فطری گرایش دارند از آن اجتناب کنند و ذاتا حالت سرخوشی یا فقدان کامل تنش را ترجیح می دهند.
او اضطراب را از چند نظر با ترس متفاوت می دانست: اولا، اضطراب معمولا از موقعیت های میان فردی پیچیده ناشی می شود و به صورت مبهم در آگاهی نمایان می شود؛ ترس واضح تر تشخیص داده می شود و راحت تر می توان به منشا آن اشاره کرد. ثانیا، اضطراب ارزش مثبت ندارد و فقط در صورتی که به تنش دیگری تغییر شکل یافته باشد (مثلا به خشم یا ترس) می تواند به اعمال سودمند منجر شود. ثالثا، اضطراب مانع از ارضای نیازها می شود، در حالی که ترس گاهی اوقات به افراد کمک می کند برخی نیازها را تامین کنند.
ویدیو مرتبط :
چرا مضطرب می شویم؟ و اضطراب چه اثراتی بر ذهن و جسم ما می گذارد؟
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
شیث:بزرگترها کمک کنند داریم نابود میشویم
همشهری تماشاگر: رسانه ملی در کنار سایر رسانهها برای نابودی آنها به بهترین نحو ممکن وارد عمل شد؛ رسانه ملی برخلاف روایات صریح اسلامی که تاکید دارد دیده را ندید بگیرید، صحنهای که شاید 80درصد بینندههای تلویزیونی ندیدند را در 20:30 نشان داد تا خوراک مناسبی برای مطبوعات تهیه کند.
حالا قرار است شیث رضایی و محمد نصرتی به اشد مجازات ورزشی محکوم شوند و مسئولان هم روی این موج رسانهای به خوبی مانور میدهند. شیث رضایی را که در راه برگشت از شمال بود، پیدا کردیم تا دفاعیه متهم ردیف دوم این پرونده فوتبالی را انعکاس دهیم.
به نظر میرسید تازه درترکیب تیم جا افتاده بودی که این اتفاق رخ داد؟
فشار روی بچهها زیاد بود و بهخاطر نتایج و شعار تماشاگران بازی سنگینی داشتیم. جدا از این مسائل، از اول بازی هم تماشاگران رشتی به بازیکنان ما رکیکترین حرفها را میزدند.
من روی گل اول مقصر بودم، چون آمدم جای نورمحمدی را پر کنم گل خوردیم. به دلیل همین حساسیت، بعد از گل مساوی بیش از حد خوشحالی کردم و همبازیام را قلقلک دادم.
به نظر میرسد بهخاطر پروندههای قبلی، همین قلقک طور دیگری برداشت شد.
شما به من بگویید پروندههای قبلی چه بود که میگویید؟ اگر منظورتان ماجرای هواپیماست که پروندهای نیست. من در آن ماجرا اشتباه کردم و دادگاه هم تشکیل شد. وقتی هم قاضی صحبتهای مرا شنید، جریمه نقدی شدم و پرونده بسته شد. اگر آن پرونده بحرانآمیز بود که دومیلیون جریمه نمیشدم و بیشتر از اینها به مشکل میخوردم. حالا نمیدانم بعد از 4سال چرا دوباره این ماجرا را مطرح میکنند.
قبول داری کلا حاشیه داری؟
نمیدانم چرا نگاهها به من منفی است! دوازدهسال است در این فوتبال بازی میکنم و از 14سالگی در تیم ملی بودم. با 15، 16مربی کار کردهام و مشکلی نداشتم. میتوانید از آنها بپرسید. در پرونده دایی هم همه متوجه شدند که او مقصر بود و هنوز هم پروندهاش باز است.
میخواهی در مورد اتفاقات بازی با داماش صحبت کنی؟
در آن صحنه شادی بعد از گل هیچ اتفاقی نیفتاد و به نظرم برداشت اشتباه مسئولان بود. من نورمحمدی را قلقلک دادم و وقتی شادی میکنیم همیشه 7 ،8 نفری روی هم میپریم و این امری طبیعی است. در مورد نصرتی هم بهتر است خودش حرف بزند.
ظاهرا در برنامه90 پرونده شما دونفر را برای همیشه در فوتبال ایران بستند.
موضوعهای مطرحشده در برنامه90 برمیگردد به خصومت شخصی فردوسیپور که مربوط به 4سال پیش میشود و هنوز ادامه دارد. 4سال پیش اعلام کرد که شیث رضایی صغرسن است، در صورتی که هیچ مدرک پزشکی نداشت و من هم آزمایشهایAFC را انجام داده بودم. اعتراضات من باعث شد تا در برنامه90 عذرخواهی کند و از آن زمان کینه به دل دارد و مسائل کوچک را هم بزرگ میکند.
با این واکنشی که جامعه به آن رفتار نشان داد به نظر میرسد دیگر در صحنه فوتبال دیده نشوی؟
متاسفانه الان موجی ایجاد شده که همه به ما دونفر حمله میکنند و باید یک بزرگتر این موج را بشکند. نمیدانم چرا میخواهند زندگی ما دونفر را نابود کنند. نصرتی 9سال است در تیمملی بازی میکند و حاشیه ندارد و این موج بیش از حد بلند است و دارد ما را نابود میکند. از خدا میخواهم یک بزرگتر موجشکن شود.
و با حکمی که کمیته انضباطی در محرومیت مادامالعمر شما داد به نظر میرسد وجود یک موجشکن هم جوابگو نباشد.
این حرفها هنوز قطعیت ندارد. کمیته انضباطی حکم اولیه را داده و ما هنوز حق اعتراض داریم.
فکر میکنی اعتراض جواب بدهد؟
بله، من اعتراض دارم. اعتراض میکنم که من 12سال است در این فوتبال حضور دارم و بدون حاشیه بودم و با هیچکس جز دایی و قطبی مشکل نداشتم. من اگر مشکل داشتم که نمیتوانستم 12سال در این فوتبال حضور داشته باشم. برای اینکه بشوم شیث رضایی ریاضت کشیدم.
به اینکه بدون فوتبال چه کار خواهی کرد فکر کردهای؟
فکر نمیکنم مرا مادامالعمر محروم کنند، چون هیچ کاری نکردم که مستحق آن باشم. من از کمیته انضباطی میخواهم ثابت کنند که من چه کار بدی کردم. من هیچ کار زشتی نکردم، جز قلقلک دادن!
یعنی قبول نداری حرکت زشتی انجام دادی؟
در این جور مواقع باید بزرگترهای فوتبال مقابل این جو ایستادگی کنند و برای ما که جوانتر هستیم نقش پدر را بازی کنند. من و نصرتی ضرر نمیکنیم، بلکه این تیم پرسپولیس است که ضرر میکند. معتقدم مسئولان و بزرگترهای فوتبال باید یک جوری این ماجرا را جمعوجور کنند.
سوال آخر اینکه از این اتفاقات پشیمان نیستی؟
من همیشه در شادیهای بعد از گل شرکت نمیکردم. باور کنید اخیراً آنقدر روی تیم فشار بود که خوشحالی کردم تا نگویند چرا شیث در شادیهای بعد از گل شرکت نمیکند. من کار اشتباهی نکردم که پشیمان باشم. تنها شادی زیادی از خود نشان دادم، اما اگر مردم و مسئولان فکر میکنند اشتباه کردم، از همه عذرخواهی میکنم.
20بار به نود زنگ زدم، اما نگذاشتند از خودم دفاع کنم
نصرتی: باور کنیدآن حرکت غیرارادی بود
دلم شکست گریههای مادرم را دیدم
چند روز است از خانه بیرون نیامدهام
وقتی با او همکلام شدیم صدایش میلرزید و آنقدر مضطرب و آشفته بود که فقط به حرفهایش گوش دادیم. انگار نه انگار همان نصرتی بود که با آن ضربه سر تیمملی را به جامجهانی برد و یا با آن بازی زیبایش برابر کرهجنوبی تحسین همه را برانگیخت.
یک اشتباه بچگانه حالا یکی از بهترین مدافعان فوتبال ایران در آستانه محرومیت مادامالعمر از فوتبال قرار داده و او در انتظار کمک بزرگان فوتبال است تا این جو را جمعوجور کنند. نصرتی را درحالیکه جوابگوی هیچ خبرنگاری نبود، پیدا کردیم و با او همصحبت شدیم.
سالهاست که تو را میشناسیم و فقط میتوانیم بگوییم چرا این اتفاق باید از تو سر بزند؟
باور کنید نمیدانم چرا این ماجرا را اینقدر بزرگ کردند و تو بوق و کرنا میکنند. چندشب است خواب ندارم.
به نظر میرسد بدون دادگاهی میخواهند محاکمهات کنند!
دقیقاً. نمیخواهم مصاحبه کنم. با برنامه نود بیش از 20بار تماس گرفتم تا حداقل بگذارند از خودم دفاع کنم، اما نگذاشتند من حرف بزنم. سالهاست در این فوتبال حضور دارم و آزارم به کسی نرسیده. هر کس نداند شما بهتر مرا میشناسید.
اما انگارمیخواهند از صحنه فوتبال محوت کنند...
برای چی محروم شوم؟ برای چی؟قسم میخورم کاری که کردم ارادی نبود و هیجانزده بودم. نمیدانم چه بگویم. ماندهام چهکار کنم.
مگر این حرفها را به کمیته انضباطی نزدی؟
ابتدا که اصلا مرا نخواستند، اما لازم باشد، بارها میروم و دفاعیاتم را اعلام میکنم. مگر میشود همینطوری مرا تا ابد محروم کنند.
به نظر میرسد از تو انجام چنین حرکتی را انتظار نداشتند.
قبول دارم، اما من هم برای این مملکت زحمت کشیدهام. همانطور که مملکت برای رسیدن من به اینجا زحمت کشیده. باور کنید دو روز است که از خانه بیرون نیامدم. چند روز پیش که باران میآمد وقتی مادرم را دیدم زیر باران گریه میکند دلم شکست. من فقط از آنهایی که مرا میشناسند میخواهم بیایند و بگویند نصرتی در این سالها چگونه بوده و از مطبوعات هم میخواهم واقعیتها را بنویسند.
برنامههای تلویزیونی بیشتر از مطبوعات روی این ماجرا مانور دادند.
متاسفم برای صدا و سیما که هجمه خبری علیه ما به راه انداخت. آنها اگر مسلمان هستند باید بدانند که اشاعه گناه از گناه بدشتر است، با آنکه گناهی در کار نبوده است. واقعیت را بنویسند. در عمر ورزشیام و زندگی شخصیام هرگز حاشیه نداشتهام. شما که مرا میشناسید بگویید از 10سال پیش تا الان مدل مو یا تیپ و لباس پوشیدنم عوض شده است؟.../همشهری تماشاگر