سلامت
2 دقیقه پیش | نشانه ها و عوارض کمبود ویتامینها در بدنویتامینها نقش مهمی را در بدن انسان ایفا میکنند. بهنحویکه کمبود ویتامین (حتی یکی از آنها) میتواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ... |
2 دقیقه پیش | چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش میزنند؟فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ... |
همسر غیرتی یا حسود؟
غیرت، از نعمتهای گران سنگی است که خدای حکیم، از سر حکمت، در نهاد آدمیان نهاده است. آدمی اگر از موهبت غیرت، بی بهره می بود، از نعمت عظیمی بی بهره بود. و اگر کسی این موهبت را ببازد، زیانی کلان کرده است.
بر آدمی واجب است که این گوهر ارجمند را پاس بدارد. اما این جانمایه گرانمایه، باید در جای بایسته و شایسته اش بکار برده شود تا ثمره خجسته به بار آورد و از کیان شرافت و حریم نجابت فرد و خانواده و جامعه حفاظت کند. اما اگر نابجا بکار رود یا بیجا برانگیخته شود، زیانبار میگردد. و اگر «غیرت»، به «حسادت» بدل شود، ایمانسوز میگردد.
از آموزه ها و مهارتهایی که زوجهای جوان(و غیر جوان) باید فرا گیرند، آن است که «غیرت» همسرشان را برنیاشوبند و آن را بدل به «حسادت» نکنند.
برخی از زوجها که این مهارت را نیاموخته اند، ناخواسته و بی توجه، کارهایی میکنند که سبب تحریک تخریبی غیرت همسرشان میشوند و نیروی مثبت غیرت را به صفت منفی حسادت بدل مینمایند، که ستیز و بدگمانی و دشمنی و کینه ورزی را در پی دارد.
اگر زن یا مرد، با خویشان و دوستان و آشنایان نامحرم، به ویژه اگر جوان و زیبا باشند، بی پروا سخن بگوید و بخندد و شوخی کند و حرفهای غیر ضروری بزند، طبیعی است که همسرش می رنجد و غیرتش برمی انگیزد. البته این کارها، جدای از غیرت ورزی همسر، مجوز شرعی و اخلاقی نیز ندارد و خلاف سلوک عفیفانه و منش نجیبانه است و مفسده هایی در پی دارد. غیرت ورزی در این عرصه، غیرت ورزی بجا و شایسته و بایسته است.
سخن ما، در اینجا، با بیغیرتان و بیعفتان نیست؛ بلکه سخن با زوجهایی است که خواسته یا ناخواسته، حریمها را می شکنند و باعث رنجش همسرشان میشوند.
خدای سبحان به همسران پیامبر (و نیز همه زنان و مردان) فرمان میدهد که هنگام سخن گفتن با نامحرمان و معاشرت با ایشان، حریم بگیرند و حتی صوت و لحن گفتارشان، عفیفانه باشد تا مبادا در دلهای شهوت آلود، ایجاد طمع شود و زمینه گناه فراهم آید.
به آیات زیر توجه داشته باشید:
«... لا تَخضَعنَ بِالقَولِ فَیَطَمَعَ الذِی فی قَلبِهِ مَرَضٌ فَقُلنَ قَولاً مَعُرفا؛(احزاب- 32) به ناز و کرشمه، سخن مگویید تا مبادا آن کس که دلش بیمار است، طمع ورزد. پس، به نیکی سخن گویید.»
و نیز خداوند به پیامبرش فرمان میدهد که مردان و زنان مۆمن را بفرماید که هنگام رویارویی با یکدیگر، چشمانشان را فرو خوابانند و دامنهاشان را پاک و پاس بدارند:
«قُل لِلمۆمنینَ یَغُضّوا مِن أبصارِهِم وَ یَحفَظُوا فُروجَهُم ذلِک أَزکی لَهُم إنَاللّه خبیرٌ بِما یَصنَعونَ وَ قُلْ لِلمۆمناتِ یَغضُضنَ مِن أبصارِهِنَ وَ یَحفَظنَ فُروجَهُنَ وَ لایُبدینَ زینَتَهُنَ ...؛(نور- 24) به مردان مۆمن بگو دیدههاشان را فرو خوابانند و پاکدامنی ورزند، که این کار برای ایشان پاکیزهتر است. خدا به آنچه میکند آگاه است. و به زنان مۆمن بگو دیدگانشان را فرو خوابانند و پاکدامنی ورزند و زیورها (و زیباییها)شان را آشکار نکنند ... .»
این آموزههای قرآنی، جانمایههای نجابت و سلامت روان و اخلاق اند و مراعات آنها موجب صیانت حیات و خرمی زندگانی میشود و دلها و جانها را «حفاظ دار» میکند و بوستان حیات زوجهای جوان (و همگان) را در برابر پارهای از «آفات حیات»، مصونیت می بخشد.
موعظه و عبرت
گاهی خود همسر وسیله ارتباط همسرش با جنس مخالف را فراهم میکند و بعد، از این ارتباط، رنج میبرد! مثلاً مردی به انگیزه ای (مانند طمع یا نیاز به درآمد همسرش) زمینه کارکردن همسرش با مردان را فراهم میکند و سپس از ارتباط کاری زنش با مردان، رنج میبرد. به ویژه اگر زنش جوان و زیبا باشد و در ارتباط با دیگران، حریم نگیرد.
بطور مثال در زندگی حضرت ابراهیم (ع) می خوانیم که: حضرت ابراهیم با موافقت و حتی پیشنهاد ساره، با هاجر ازدواج کرد. اما بعدا حساسیت ساره به جوش آمد و به حضرت ابراهیم گفت که هاجر و اسماعیل را از پیش چشم او دور کند. خدا هم به ابراهیم فرمان داد که آنان را از نزد هاجر به جایی دور (مکه) ببرد. خدا به ابراهیم نفرمود که برابر ساره و برانگیختگی حساسیتش مقاومت کند. آیا این حکایت قرآنی نباید برای ما مایه پندگیری و عبرت آموزی باشد؟ البته حضرت ابراهیم در برانگیختگی حساسیت ساره، تقصیری نداشت، اما طبیعت بشر، چنین است.
حسادت و غیرت یکدیگر را تحریک نکنید
من همیشه به مردها ی جوان توصیه می کنم، که شما در معاشرت با نامحرم و حتی محرم کاری نکنید و حرفی نزنید که زنانِ خود را وادار به حسادت کنید. به دختران جوان هم سفارش می کنم، که در برخوردشان با مردهای بیگانه، کاری نکنند و حرفی نزنند که حسّ حسادت و غیرت شوهرانشان را تحریک نمایند.
این حسادت ها بدبینی می آورد و پایه های محبّت را سُست می کند و از ریشه می سوزاند.
منبع:تبیان
ویدیو مرتبط :
پسر حسود .... اخه ادم اینقدر حسود
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
چطور همسر خسيسمان را درمان كنيم؟
کنترل دخل و خرج و آیندهنگری اصلاً صفت بدی نیست اما بعضی از ما مثل میرزا نوروز - که به کفشهای پاره و زهواردررفتهاش چسبیده بود - چنان به پول میچسبیم که جداشدن از آن محال است.
روانشناسان خساست را یک نوع مشکل «روانی» میدانند چون معتقدند افراد مبتلا به این اختلال روحی- روانی در همه رفتارهایشان دچار خست و امساک هستند؛ حتی در ابراز احساسات و نشاندادن محبتشان به همسر، فرزندان و اقوام نزدیک.
خسيسها از دیدگاه علم
از نظر علم روانشناسی «سخاوت روح» یکی از ویژگیهای مثبت روحی - روانی و رفتاری است که تقریبا در همه افراد- با اندکی تفاوت در میزان آن- وجود مین ناتوانی ، آنها را به فردی خسیس(اسكروچ) تبدیل میکند.
خساست در شیوه خرج و پسانداز کردن، رفتارهای فردی و اجتماعی، ناتوانی در برقراری ارتباط با دیگران، گوشهگیری، امتناع از حضور در جمع، توجه بیش از حد به رفتارهای دیگران و بررسی رفتارهای آنها به قصد انتقاد و ... مشاهده میشود.
آنها حتی در ابراز احساسات هم خساست میکنند! به این مثال توجه کنید؛ مدیر مؤسسهای از اينكه کارمنداناش به خوبی کار میکنند، آگاه است اما خساست او اجازه نمیدهد تا با پاداش مالی يا حداقل تشويق زباني از همکاراناش تشكر و تقدير كند.
در واقع «سخاوت» به صورت بالقوه در این فرد وجود دارد چون متوجه تلاش کارمندانش میشود ولی خسیس بودن او مانع از آن میشود که سخاوتمندیاش را نشان بدهد. این نمونه یکی از هزاران نمونه ناتوانی در برقراری ارتباط با دیگران به دلیل خساست است.
خانواده در سایه خست
شاید زمان مجردی، خساست مشکلات فراوانی را برای فرد خسیس ایجاد کند که مهمترین آن، جدا ماندن از جمع و تنها ماندن است. در واقع خساست اجازه نمیدهد اندکی از درآمد شخصیمان را صرف رفت و آمد یا خرید هدیه برای دیگران کنیم و در برنامههای دستهجمعی حاضر شویم. به این ترتیب، هر لحظه بیش از قبل از جمع فاصله میگیریم و در نهایت به فردی منزوی تبدیل میشویم. تا اینجای قضیه، فقط خودمان ضرر میکنیم؛ ولی بعد از ازدواج، وضعیت کاملا فرق میکند چون پای نفر دیگری هم در میان است.
بعد از تشکیل خانواده، خسیس بودن یکی از طرفین، به شدت بر روابط زوجين و رابطه آنها با يكديگر تاثیر میگذارد؛ تا حدی که شاید به جدایی بینجامد؛ مگر آنکه هر دو نفر (زن و شوهر) مبتلا به مشکل خساست باشند تا بتوانند از بودن در کنار هم لذت ببرند. از مهمترین مشکلات زندگی افراد خسیس با خانواده (همسر و فرزندان) میتوان به این موارد اشاره کرد:
- ناتوانی در برقراری ارتباط عاطفی؛ این افراد حتی نمیتوانند از سادهترین کلمات محبتآمیز برای بیان احساسات خود استفاده کنند. جالب اینکه اگر هم از این کلمات استفاده کنند، آزادی و آرامش در رفتارشان دیده نشده و همیشه حالتی از گرفتگی و ناراحتی در رفتار آنها مشاهده میشود.
- به نظر آنها خرید هر چیزی غیر ضروری است و بهتر است به جای آن در بانک پول پسانداز شود. خرید هدیه هم که اصلا محلی از اعراب ندارد و دور ریختن پول به حساب میآید. در مواقع اجبار هم پرداخت نقدی، بهتر از هر هدیهای است.
- فاصله عمیقی در روابط زن و شوهر دیده میشود؛ سایه دائمی خساست در زندگی مشترک، باعث جدایی آنها از هم میشود چون یکی از طرفین نمیتواند نیازهای عاطفی و روحی- روانی طرف مقابل را برآورده کند. بگذریم از اینکه رفع نیازهای دیگر به طور کامل از یاد رفته است.
- ارتباط زن و شوهر به بحثها و رفع نیازهای مالی محدود میشود. در نهایت نیز برای رفع هر نیاز- پس از یک جدال طولانی - باید همه افراد خانواده از چهارچوبی که فرد خسیس تعیین میکند، پیروی کنند.
- والد یا والدین (بسته به اینکه کدامیک به بیماری خساست دچار باشند) همواره از رفتارها و تلاشهای فرزندشان در هر زمینهای ناراضی هستند. این نارضایتی از مسائل درسی تا کارها و رفتارهای روزمره آنها را شامل میشود. اما این والدین برخلاف والدین کمال گرا - که برای موفقیت فرزندشان هزینه كرده و آنها را همراهی میکنند - هیچ تلاش و کمکی برای پیشرفت بیشتر فرزندشان نميكنند و فقط توقع دارند.
- مردان یا زنان خسیس هر مسئلهای را با مسائل مالی میسنجند و «پول و درآمد» مهمترین عامل تعیینکننده در زندگی آنهاست. مثلا معیار محبتشان، مبلغ، کیفیت یا نوع هدایای خریداری شده است، نه زیبايی این كار.
- تصمیمگیری برای خرید هر وسیله سادهای برای منزل باید با اجازه زن یا شوهر خسیس باشد. برای صدور این اجازه هم باید همیشه دلیل قانعکنندهای وجود داشته باشد؛ دلیلی که بتواند فرد خسیس را قانع کند. به این ترتیب، طرف مقابل از هر خریدی منصرف میشود.
به نظر شما زندگیای که یکی از طرفین اختیار کامل دارد و دیگری هیچ اختیاری ندارد، به زندگی در زندان شبیه نیست؟
- رفتارها آزادانه نیست؛ ترس از بروز واکنشی نامطلوب از سوی فرد خسیس بر همه رفتارها و روابط سایه افکنده و آزادی عمل را از همه افراد خانواده - به ویژه همسر - سلب کرده است.
- این افراد در برآوردن نیازهای فردیشان هم امساک میکنند؛ تا حدی که سلامتیشان هم در معرض خطر قرار میگیرد.
روح و روان، اسیر امساک
بررسیها نشان میدهد «افسردگی» یکی از مهمترین اختلالات روحی- روانی است که فرد خسیس به آن دچار میشود. روانشناسان دلیل اصلی بروز این حالت را منزویشدن آنها میدانند.
از طرفی عناد دائمی آنها با جمع، باعث تنها ماندنشان میشود و همین امر باعث تشدید افسردگی خواهد شد. در واقع عقاید آنها باعث میشود تا همیشه تنها بمانند؛ حتی اگر به ظاهر، دیگران آنها را طرد نکنند.
یکی دیگر از مشکلات روحی- روانی این افراد، «بیتابی و بروز حالتهای هیجانی» است. نگرانی درباره همه چیز، بهویژه مخارج ( فقط فکرکردن به مخارج و نه خرجکردن واقعی)، آنها را به افرادی بهانهجو، بیتاب، ایرادگیر و... تبدیل میکند. این نکته را هم فراموش نکنیم که حالتی «تهاجمی و عصبی» در رفتارهای آنها دیده میشود که هم باعث آزار خانواده و هم باعث آزار خودشان میشود.رفتارهای دیگری مثل حرص و ولع دائمی برای همه چیز، شک و تردید، حسابگری و خودمحوری از دیگر اختلالات روحی- روانی افراد مبتلا به بیماری خساست است. این افراد فراموش کردهاند که تیر تیز رفتارهای نامطلوب و تهاجمی آنها، بیش از همه، روح و روان همسر و فرزندانشان را زخمی میکند.
با آنها چه کنیم؟
اول از همه بهخاطر بسپاریم که بیماری همسر خسیس ما هیچ گاه درمان نمیشود؛ بنابراین فقط باید تلاش کنیم تا رفتار او را تعدیل و ترمیم کنیم. درمان قطعیای برای این بیماری وجود ندارد؛ فقط با این شیوهها ميشود با او مدارا کنیم:
- طبیعت افراد خسیس را باور کنیم و بپذیریم که به بیماری امساک و خساست بیمارگونه دچار هستند. این باور باعث میشود تا رفتارهای او برایمان قابل تحمل باشد.
- مقابله به مثل نکنیم؛ این مقابله هیچ اثری جز تکرار رفتارهای نامطلوب و ندارد. حتی این رفتارها میتواند با شدت بیشتری تکرار شود.
- پیش از خرید هر وسیلهای برای منزل با همسرمان مشورت کنیم. با وجود اختلافنظر، مشورتکردن ضروری است تا پس از خرید با لجبازی او روبهرو نشویم. به این ترتیب، مانع از جنجال شده و زمینهسازی کردهایم.
- برای خریدهای شخصی تنها برویم ولی قبل از بیرونرفتن از منزل، حتما به همسرمان اطلاع بدهیم تا احساس کنارگذاشتهشدن به او دست ندهد. توافق کنیم که این تصمیم برای سلامت روحی- روانی هر دوی ما لازم است.
- بعضی افراد مبتلا به خساست، تلاش میکنند تا این صفت نامناسب را اصلاح کنند. در اين صورت با درك مشكلشان و تلاشي كه براي ترك اين صفت ميكنند، به آنها کمک کنیم.
فراموش نکنیم نباید اين افراد را مسخره کنیم یا دائم از آنها ایراد بگیریم. كنارشان باشيم تا با كمك هم به تدريج بر مشكل غلبه كنيم.
- زمانی که از رفتار همسرمان غمگین و عصبی میشویم، ناراحتیمان را ابراز کنیم؛ البته نه با دعوا و جنجال بلکه به او توضیح بدهیم که از رفتارهای او ناراحت میشویم و خجالت میکشیم. این توضیح و ابراز ناراحتی ما به شکل منطقی، تلنگری برای تجدیدنظر در رفتارهای نامناسب اوست.
- همانطور که اشاره کردیم، این افراد در ابراز احساسات نیز ناتوان هستند. در مقابل این ناتوانی، لجبازی و بیاعتنایی نکنیم اما طوری رفتار کنیم که طرف مقابل هم با کمی کماعتنایی ما روبهرو شود. با کمی تغییر در رفتارهای گذشته خود میتوانیم به راحتی تغییراتی در رفتار همسرمان ایجاد کنیم.
- اگر فرزندمان از رفتار همسرمان رنجید، مقابله به مثل را به او یاد ندهیم. فقط به فرزندمان توضیح بدهیم که این عقیده پدر یا مادر توست و باید به عقیده آنها احترام بگذاری. فقط دفعه بعد طوری رفتار کن که با سرزنش او روبهرو نشوی.
- افراد خسیس با وجودی که ممکن است سلیقه خوبی داشته باشند اما برای خرید هر چیزی، ابتدا به مبلغ آن توجه میکنند؛ بنابراین به جای دلخورشدن یا مسخرهکردن همسرمان از او تشکر کنیم. همین که او هزینهای را بابت خرید چیزی پرداخت کرده، کافی است. تشکر ما نوعی تشویق برای تکرار این رفتارهای مثبت و از بین رفتن برخی مشکلات رفتاری همسرمان است.
- برای تقسیم دخل و خرج منزل، همفکری کنیم تا به تدریج تغییراتی در شرایط ایجاد شود.
- با دوستان و آشنایان قطع رابطه نکنیم؛ این راه چاره نیست. با حفظ تعادل در رفت و آمدها این مشکل به تدریج برطرف خواهد شد.
- از روانپزشک، روانشناس يا مشاور کمک بگیریم.