سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

مشکلات زندگی ماندنی نیست



 

 

زندگی ,مشکلات زندگی,زندگی روزانه

 

همانطور که ما در زندگی روزانه مان نگرانی و ناراحتی هایی داریم نوجوانان و جوانان هم از این قاعده مستثنی نیستند. آنها هم به سهم خود، خواسته های روزانه و مسائلی دارند که به نظرشان به آسانی حل نمی شود.

 

 

اگر ناامیدی و نگرانی وجودشان را در برگیرد، به مرور افسرده و پریشان می شوند. طبیعی است که گه گاه بعضی از جوانان به خاطر شخصیت و خلق و خوهای متفاوت، بیشتر از دیگران نگران شوند.

 

اما والدین می توانند در مدیریت کردن پریشانی و نگرانی آنها حل مسائلشان به آنها کمک کنند. این گونه حل کردن مشکلات موجب رشد حس اعتماد به نفس و خوش بینی به آنها می شود و این امر در تسلط پیدا کردن بر چالش های کوچک و بزرگ زندگی آنها کمک خواهد کرد.

 

مسائلی که موجب نگرانی نوجوانان می شود به سن و طبقه ای که درآن هستند، بستگی دارد. افراد زیر سیزده سال معمولاً درباره نمرات، امتحان ها و تغییرات بدن نگران می شوند. بخشی از نگرانی آنها نیز به مسائل اجتماعی چون فشار همسالان و زورگویی درمدرسه، مورد تمسخر واقع شدن و حذف شدن از طرف دوستان بازمی گردد. که البته بسیار مهم است.

 

آنان همچنین از آنجا که احساس می کنند بخشی از دنیای بزرگ اطرافشان هستند. درباره مسائل و اتفاقات جهان و موضوع هایی که در مدرسه و اخبار می شنوند، و نگران می شوند. مسائلی چون جنگ، آلودگی، به خطر افتادن حیوانات و بلایای طبیعی می تواند منبع نگرانی آنان باشد.

 

● به نوجوانتان شجاعت دهید

 

ضروری است به فرزندانتان کمک کنید تا بر نگرانی و تشویش خود غلبه کنند و برای این کار باید به چند نکته توجه داشته باشید.

 

درکنارش باشید و به اتفاقاتی که درمدرسه، تیم ورزشی یا در ارتباط با دوستانش افتاده است، علاقه نشان دهید و به صورت اتفاتی درباره آنها سؤال کنید. هنگامی که او درباره اتفاقای که در طول روز برایش افتاده است صحبت می کند حتماً دقت کنید که به چه چیزهایی فکر می کند و درباره این اتفاقات چه احساساتی دارد.

 

اگر فرزند شما درباره مسئله ای نگران است دراین باره از او سؤال کنید. به نوجوانتان شجاعت دهید که درباره مسائلی که آنها را آزار می دهد صحبت کنند.

 

درباره جزئیات از آنها سؤال کنید و با دقت به صحبت هایشان گوش دهید. گاهی تنها اظهار همدردی با کودکان می تواند فشار روحی آنها را کم کند.

 

به کودکتان نشان دهید که مراقب او هستید و او را درک می کنید. بنابراین توجه کردن به نگرانی کودکتان نشان می دهد که شما به او توجه دارید و کمک می کند که او احساس کند ازطرف شما حمایت و درک می شود. درباره اتفاقات خوبی که افتاده است با او صحبت کنید و بگذارید فرزندتان درباره موفقیت، پیشرفت و تجربیات مثبت، احساساتش را بیان کند.

 

همیشه فرزندتان را برای حل مسائل راهنمایی کنید. در واقع شما می توانید به جوانتان کمک کنید تا یاد بگیرند از عهده چالش های زندگی برآیند و از این طریق از نگرانی شان بکاهند.

 

زمانی که فرزند شما درباره مشکلی صحبت می کند، به او پیشنهاد دهید که با یکدیگر برای آن راه حلی را پیدا کنید. برای مثال اگر پسر شما درباره امتحان ریاضی خود نگران است، به او پیشنهاد کنید که کمکش می کنید تا خوب درس بخواند. از این راه نگرانی اش کم خواهدشد.

 

● مشکلات را برای آنها تجزیه تحلیل کنید

 

در بیشتر موارد، باید به جای مخالفت با جوان ها، درباره مشکل آنها درست فکر کنید و با یکدیگر راه حل پیدا کنید. بهتر است مشکلات را برای آنها تجزیه تحلیل کنید و از تجربه تان در این زمینه کمک بگیرید. به این ترتیب وی نقش فعالی خواهد داشت و یاد می گیرد که چگونه به طور مستقل از عهده مشکلات برآید.

 

گاهی اوقات آنها درباره مسائلی که اتفاق افتاده است نگران می شوند و این، زمانی است که والدین می توانند چشم انداز و دورنمایی از آن برایشان ترسیم کنند.

 

اگر فرزندتان نمرات پایینی در امتحاناتش کسب کرده، به او بگویید که احساساتش را درک می کنید. سپس یادآوری کنید که همچنان راه برای جبران وجود خواهدداشت.

 

اهمیت این مسئله را تصدیق کنید و بگذارید او بداند علیرغم نتیجه ای که می گیرد شما به او افتخار می کنید و می دانید که تمام تلاشش را انجام داده است.

 

بدون این که احساسات فرزند خود را کوچک کنید، تأکید کنید که مشکلات قابل حل و موقتی هستند و روزهای بهتر و فرصت های دیگری نیز برای او وجود خواهدداشت. به آنها یادآور شوید هر اتفاقی که رخ دهد، همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت.

 

والدین می توانند با به بحث گذاشتن موضوعاتی که باعث نگرانی نوجوانشان در آینده شده، با دادن اطلاعات دقیق و تصحیح تصور غلط آنان درباره این مسائل به آنان کمک کنند. به آنان اطمینان دهید که بزرگترها از پس مشکلات برمی آیند و از آنان محافظت خواهندکرد.

 

آگاه باشید که عکس العمل شما به مسائل اجتماعی و اقتصادی بر آنها هم تأثیر می گذارد. اگر شما اضطراب و خشم خود را درباره اتفاقات دور و برتان بدون کنترل بر احساساتتان بیان کنید نوجوانان نیز همین گونه عکس العمل نشان خواهند داد. اما اگر شما نگرانی خود را ازطریق روش فعال بیان کنید و درباره حوادث تمایز قائل شوید، فرزندتان خوش بینی بیشتری خواهند داشت و این توانایی نیز در آنان ایجاد می شود.

 

بسیاری اوقات وقتی نوجوانان نگران می شوند به تنها چیزی که احتیاج دارند اطمینان و آرامش بخشی والدین شان است. این آرامش بخشی می تواند به شکل درآغوش گرفتن، گفتن کلمات صمیمانه و از ته دل یا گذراندن اوقات با آنان باشد. این عمل به آنها یاد می دهد تا بدانند هر اتفاقی که بیفتد والدین با مهر و محبت پشتیبان آنها هستند.

 

همواره تلاش کنید که نمونه خوبی برای نوجوانتان باشید. بهترین درسی که می توانید به نوجوانتان بدهید آن چیزی است که در عمل به او نشان می دهید. پاسخ شما به نگرانی های خودتان راهگشای برخورد وی با چالش ها و مشکلات است.

 

وقتی شما در برخورد با مسائل عصبی می شوید آنها نیز یاد می گیرند همین برخورد را در موقعیت های مشابه داشته باشند. به جای عصبانی شدن قسمت پر لیوان را نگاه کنید و هنگامی که درباره نگرانی هایتان صحبت می کنید افکار خوش بینانه درباره موقعیت خود به زبان بیاورید. پاسخ خوشبینانه و بااعتماد به نفس به نوجوانتان یاد می دهد که مشکلات، موقتی هستند و فردا روز دیگری خواهدبود.

منبع:روزنامه کیهان 


ویدیو مرتبط :


خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

آقای احمدی‌نژاد می‌تواند باحقوق 500 هزار تومان زندگی کند؟/مشکلات اقتصادی مردم را زورگیر می‌کند



اخبار,اخبارجدید,اخبار جالب

 

رییس انجمن علمی مددکاری اجتماعی:

آقای احمدی‌نژاد می‌تواند باحقوق 500 هزار تومان زندگی کند؟/مشکلات اقتصادی مردم را زورگیر می‌کند

دکتر مصطفی اقلیما، رییس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران است که در این گفت‌وگو به زمینه‌ها و فشارهای اقتصادی شکل‌دهنده زورگیری می‌پردازد که این فشارها می‌تواند از عادی‌ترین افراد، زورگیرانی خطرناک بسازد.

به گزارش نامه، مدتی است که بار دیگر افزایش زورگیری و سرقت به انحای مختلف از مردم، درپایتخت همیشه پرخطر باعث ترس و وحشت مردم تهران شده است. به طوری که برخی از این سرقت ها خبر از فاجعه بودن نوع آن در مقایسه با سایر سرقت ها می دهد. از قطع کردن دست خانم برای سرقت النگوهای آن و پیداش دست قطع شده در جیب موتوسوار سارق تا سرقت از خودروها به اشکال جدیدتر، همه و همه نشان از گسترش این آسیب ها به دلایل مختلف روانی و اجتماعی و اقتصادی دارد.

سارقان به بدترین اشکال مختلف به این امر روی آورده اند و درمیان خیل مشکلات و گرفتاری های اقتصادی و اجتماعی مردم، ترس و وحشتی دیگر به دلیل عدم امنیت در میان شهروندان تهرانی ایجاد کرده اند. دکتر اقلیما آسیب شناس و رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی افزایش زورگیری و سرقت های اخیر در پایتخت را ناشی از فقر اقتصادی مردم و نقص زیاد قوانین و بی توجهی دولت نسبت به وضعیت شغل و درآمد مردم می داند

مشکلات اقتصادی عامل نمود بیشتر آسیب های اجتماعی

وی که با نامه گفتگو می کرد با بیان اینکه آسیب ها در ده سال گذشته رواج ّیشتری یافته است، گفت: هر سال هم به دلیل تورم و فقری که در جامعه وجود دارد، افزایش می یابد. اما امسال به صورت علنی نمود پیدا کرده است.در واقع این طور نیست که قبلا نبوده، بلکه میزان گسترش آن کم بوده ومردم کمتر این صحنه ها را می دیدند.دلیل اصلی این است که امسال وضعیت شغلی و اقتصادی مردم بسیار به هم ریخت.

کارخانه های زیادی تعطیل شدند،استخدام در اداره ها ممنوع شد.در ازای آن اضافه کاری حقوق کارمندان از 130 ساعت تبدیل به 40 ساعت کار شده است.حق جذب کارمند در اداره ها نیز، بسیار کاهش یافته است.میزان درآمد کارمندان با مخارجشان هم خوانی ندارد و قادر نیستند زندگی خود را تامین کنند و این مسئله باعث می شود حالت عصبی بگیرند و در نتیجه گسترش پرخاشگری در جامعه را به همراه دارد.

این آسیب شناس اجتماعی ادامه داد: با بسیاری از کسانی که زورگیری می کنند،صحبت می کنم و از آنها پرسیده ام دلیل این کار شما چیست؟ یکی آز آنها می گفت ما زورگیر نیستیم.

به دلیل بیکاری و رعایت نشدن حقوقمان پس ازبیکارشدن توسط کارفرماها، به اداره کار شکایت کردیم و آنها هیچ اقدامی برای ما انجام ندادند.نه سنواتی و نه بازگشت به کاری.مثلا برخی ازآنها که قبلا کارمند بودند،می گفتند رئیسشان از آنها دل خوشی نداشته و بر اساس سلیقه شخصی آنها را اخراج کرده اند.آنها می گویند این اتفاق از طرف رئیس زور نیست؟ خب، به کجا شکایت کند از دست این برخوردها و بیکاری ها از سوی رئیسی که قانون را زیر پا می گذارد؟

کارمندی که یک سوم خط فقر حقوق بگیرد، دزد هم می‌تواند بشود

اقلیما تصریح کرد: از ابتدای امسال تا کنون دوبار قیمت شیر افزایش یافته و قیمت سایر اقلام به همین ترتیب و مطابق با این افزایش روز افزون قیمت، حقوق کارمندان افزایش نمی یابد. زمانی که همه کالاها در کشور 4 برابر می شود، زور نیست؟  حتی کارمند یا کارگری که ماهیانه 700 هزارتومان حقوق دریافت می کرده، اکنون میزان حقوقش کاهش یافته و 300 الی400 هزار تومان حقوق دریافت می کند.زمانی که خط فقر در جامعه بیش از یک میلیون و 500 هزار تومان است،کارمندی که یک سوم این میزان حقوق دریافت می کند، برای تامین زندگی خود دزد هم می تواند بشود.

این مددکار اجتماعی با تاکید براینکه «روند زندگی در جامعه به نحوی شده که همه چیز با زورگویی پیش می رود»، خاطرنشان ساخت: همه مردم در هر سطح و قشری در حال زورگویی به یکدیگر هستند. شما توقع ندارید بخشی از همین مردم، زورگو شوند؟ چگونه است که اکنون در مورد مهریه بخش نامه جدید صادر کرده اند که کسی به دلیل بدهکاری مهریه به زندان نرود و هر زمان توانایی پرداخت داشت، مهریه را پرداخت کند، اما چنانچه کسی که خانه اش در گرو بانک است،اگر پول نداشته باشد اقساطش را به موقع پرداخت کند، بانک به سرعت خانه را مصادره می کند؟ چرا برای چنین مشکلاتی بخش نامه صادر نمی شود؟ همه این امور به مردم فشار وارد می کند.

افزایش خودسرانه قیمت‌ها نوعی زورگیری است

وی اظهار داشت: در واقع به انحای مختلف زورگویی را به مردم نشان می دهیم. افراد در جامعه هر روز به انواع مختلف زیر بار زور می روند. از خیابان و خرید جنس از مغازه دار گرفته تا راننده تاکسی ای که به زور، کرایه اضافی دریافت می کند و مدام نرخ ها را به صورت خودسر افزایش می دهد و مثال های مختلف دیگری که مردم ناچارند به زور بهای آن را بپردازند.این اجبار دلبخواهی نیست، زیرا به زوراین مبالغ از مردم دریافت می شود.در واقع زور، زور است و فقط آن سارق نیست که زورگیری می کند و مردم را خفت می کند.

اقلیما با بیان اینکه خودمان این شرایط را ایجاد می کنیم که آن فرد تبدیل به زورگو در جامعه شود، افزود: دلیل اصلی این است که قوانین ما اشکال زیادی دارند.

هر کس هر طورمی خواهد برای خود قانون را وضع می کند. زمانی که همین قوانین به درستی اجرا نمی شوند، زورگویی به وجود می آید.به عنوان مثال زمانی که برای 100 کیلو هروئین یا برای سرقت های کوچک تر فرد را اعدام می کنند،مردم هم به راحتی جنایت می کنند و دیگران را می کشند.

هر کاری باید ضوابط خود را داشته باشد و در مقابل آن جرم، مجازات شود. اسلام در این مواقع می گوید،اگر کسی دزدی کرد، دست دزد را قطع کنید. اما در خصوص همین حکم می گوید،زمانی حق دارید دست دزد را قطع کنید که پیش از آن برای آن سارق شغل و سرپناه ایجاد کرده باشید.

زمانی که اینها را ایجاد کردید و باز هم دزدی کرد، دست او را بزنید. اما کدام یک از این امور در اینجا انجام می شود؟ و در قبال دزد، فقط مجازات هایی رخ می دهد که هیچ یک باعث درس عبرت و کاهش سرقت و جنایت نمی شود.

وی گفت: در جایی دیگرقوانین اسلام می گوید،هنگام مجازات افراد خلافکار به نحوی آنان را مجازات کنید که باردیگر آن کار را تکرار نکنند.

اما اقداماتی در قبال آنها رخ می دهد که بیشتر کینه به دل می گیرند.اینجا یا مجازات ها هیچ تاثیری ندارد وزندان آنها را بدتر می کند و سارقان باردیگر به سرقت روی می آورند یا فرد را اعدام می کنند که باز هم تاثیر نامناسبی بر جای می گذارد و با این روش فقط صورت مسئله را پاک می کنند.چنانچه فرد مسئولی که در زمینه صدورمجازات ها اشتباه می کند، یک بار پاسخگو باشد و خود نیز مجازات شود، این مشکلات تا حدود زیادی برطرف می شود و بار دیگر با احکام اشتباه و بدون تاثیر، باعث تکرارخلاف و سرقت نمی شود. دکتر اقلیما تاکید می کند که آسیب های اجتماعی با اعدام حل نمی شود.

رییس مرکز انجمن مددکاری اجتماعی با بیان اینکه این سارقان معلولی از علت ها هستند، اظهار داشت: این علت ها را خود ما در جامعه به وجودآورده ایم.

هیچ فرد مسئولی در این مملکت حاضر به پاسخگویی نیست.چه زمانی دولت رسیدگی کرده که کارمند بازنشسته با چه وضعیتی زندگی می کند؟ یا سایر کارمندان با حقوق 500 هزار تومانی چگونه باید زندگی کنند؟ آیا آقای احمدی نژاد خودشان می توانند با این میزان حقوق زندگی کنند؟بنابراین زمانی که قوانین اصلاح نشوند و شرایط کارمندان و اشتغال زایی بهبود نیابد، وضعیت به همین منوال خواهد بود و هر کس به راحتی به خوداجازه می دهد خلاف و سرقت و جنایت کند.

وی تاکید کرد: مگر رهبری معظم خطاب به دولتها نگفته که مسئولان شایسته را سر کار بگذارید. افرادی که تخصص،آگاهی و بینش کار داشته باشند. مگر نگفته اند که این مسئولان در مقابل مردم باید پاسخگو باشند؟اگر در تمام این مدت، مسئولان دولتی افراد شایسته را به کار می گرفتند و به مردم در مقابل مشکلات و اقداماتشان پاسخگو بودند، امروز با این میزان آسیب ها و خطرات اجتماعی روبه رو نبودیم و به این وضعیت فقر در میان مردم نمی رسیدیم.

این آسیب شناس اجتماعی با تاکید براینکه حتی یک مدیرهم در قبال عملکردش به مردم پاسخگو نیست، خاطرنشان ساخت: برخی قضات ما در مقابل عملکرد خود پاسخگو نیستند و این چنین هرج و مرجی پیش می آید.زمانی که یک قاضی از پرداخت مهریه توسط شوهر به زن دفاع نمی کند و به راحتی عنوان می کند آقا برود یک همسردیگر اختیار کند و زندگی زنی بدون پشتوانه مانده نابود می شود، زورگویی نیست؟ مردم در همین سیستم ها، زورگویی را می بینند. اگر کسی پاسخگو بود و افراد شایسته در جایگاه خود قرار می گرفتند، 80 درصد مشکلات وآسیب های اجتماعی کاهش می یافت.

زورگیری بیماری مادرزاد نیست، فشارهای اقتصادی مردم را زورگو کرده است

اقلیما در ادامه این گفتگو در پاسخ به این سوال که«مسائل روحی و روانی چه قدر در این میان تاثیر گذارند؟»، گفت: یکی از مسائلی که در خصوص بحث سرقت با شیوه های بسیار وحشتناک هم چون قطع دست و ... رخ می دهد، بیان مسائل روانی است.

اما سوالی که دراینجا مطرح می شود این است که مگر کسی روانی به دنیا می آید که دست به چنین اقداماتی می زند؟ علت اصلی این فشارهای روانی، همان فشارهای اجتماعی و اقتصادی فزاینده ای است که به مردم وارد می شود و همه نوع قشری به فرد زور می گویند، خود به خود فرد مشکلات روانی پیدا می کند. در واقع اینها بیمارمادرزاد که نیستند. مسئولان مختلف و مرتبط مشکلات آنان را حل کنند، ببینند چگونه آنها رفتار خود را اصلاح می کنند.

وی ادامه داد: درست است، کسانی که عاقلند یا شرایط مساعد و نسبتا مناسبی در زندگی دارند، هرگز دست به چنین کاری نمی زنند، اما فردی که از کار بیکار می شود و هزاران فشار به در خود و فرزندان و خانواده اش وجود دارد،در حالت بیمار گونه قرار می گیرد و اصلا عقل و توجه به خرج نمی دهد که چه جنایتی را مرتکب می شود.

رییس انجمن مدکاری اجتماعی تصریح کرد: همین کودک آزاری های فجیعی که رخ می دهد، ناگهانی و در یک لحظه اتفاق می افتند. مثلا پدری فرزند کوچک خود را به شدت ضرب و شتم می کند و حتی تا کشتن پیش می رود.خب، همین فرد بر اثر شرایط مختلف جامعه، باپرخاشگری های فراوان و زورگویی به انحای مختلف که اشاره شد وفشارهای خانوادگی روانی شده است.

زمانی که نان شب برای خوردن ندارد و هیچ شغلی هم برایش وجود ندارد و با هجوم فشارهای مختلف روبه رو می شود، کم کم از حالت طبیعی خارج شده و تبدیل به بیماری روانی می شود و در جامعه انتقام می گیرد.هر فرد زورگویی هم بار اولی دارد. باید بررسی شود که چه مسائلی باعث شده آن فرد بار اول را مرتکب خلاف شود.

از ابتدا آن فرد سارق که مرتکب جنایت می شود،روانی نبوده است. به عنوان مثال بارز در این زمینه، زمانی که همین مردم برای تماشای اعدام صف می کشند و میزان خشونت و پرخاشگری تا این میزان بالا می رود،مشخص است که تکه پاره کردن افراد برایشان اهمیتی ندارد.انسانیت مرده و رقت قلب باقی مانده است. خب این اذهان بیماراست.

بر اثر همین اتفاقات و قوانین اشکال دار. به چه دلیل در ملاء عام اعدام صورت می گیرد که کشته شدن هم وطنان و شهروندان برای افراد، عادی شود؟ تا زمانی که عوامل ایجاد این مسائل در ذهن فرد و روانی شدن آن برطرف نشود، ده برابر هم اعدام صورت بگیرد، هیچ اتفاق مثبتی رخ نمی دهد.

این آسیب شناس اجتماعی در ادامه درخصوص نقش نیروی انتظامی و امنیت در این خصوص، اظهار داشت: نیروی انتظامی بیش از این اقدامی نمی تواند انجام دهد.طبق قانون دو اقدام می تواند انجام دهد. یا جرم مشهود را ببیند و فرد را دستگیر کرده بدون پایمال کردن حقوق او و بدون ضرب و شتم، جرم او را صورت جلسه کرده و به دادگستری تحویل دهد.یا اینکه طبق شکایت فرد، متهم را دستگیر کرده وبه دادگستری تحویل دهد.در واقع این دادگاه ها هستند که باید کار خود را بر اساس قانون به درستی انجام دهند. در واقع برای اینکه این میزان سرقت اتفاق نیفتد، باید زیربناها اصلاح شود.

اقلیما در پاسخ به این سوال که «آیا باید پلیس را از این میزان دزدی، مبرا دانست؟» عنوان کرد: نباید مبرا دانست اما پلیس نمی تواند همه این موارد را کنترل کند. در سایر کشورهای دنیا به هیچ عنوان پلیس در خیابان ها مشاهده نمی شود.

زمانی که خلافی صورت می گیرد، آنها اقدام می کنند. چون، بیمه ها به بهترین شکل ممکن هنگام سرقت وظیفه خود را در قبال فردی که مثلا خودرویش به سرقت رفته، به درستی انجام می دهد و فرد مالباخته ظرف24 ساعت به پول خودروی خود می رسد. اما متاسفانه در اینجا وضعیت این گونه نیست و پس از کلی دوندگی تازه به یک سوم پول خود از طریق بیمه می رسند.زیرا قواین ما مشکل دارد و در اینجاست که می بینیم بیمه هم به نوعی زورگوست. آیا می توان در کنار هر فردی یک پلیس گذاشت تا امنیت آن فرد حفظ شود؟ پلیس زمانی در جامعه فعال و کارا خواهد بود که ضوابط و قوانین درست باشند و به درستی اجرا شوند،در ان صورت به درستی هم می تواند با سارقان و زورگیران برخورد کند.

وی دزدی را فقط سرقت کالایی گران بها از مردم نمی داند و معتقد است حتی استاد دانشگاه هم به دلیل افزایش نیافتن حقوق خود ازمدتها قبل و ده ها برابر شدن مخارج زندگی اش، به راحتی می تواند از دانشجویانش دزدی کند.

ازکلاس دانشجویان خود می زند و بدون مطالعه سر کلاس وارد می شود و به درستی هم تدریس نمی کند و به خاطره گویی در کلاس می پردازد، دزدی دیگری انجام می دهد. در واقع عمر و وقت و هزینه دانشجویان را می دزدد و آنها را بی سواد وارد جامعه می کند.مگر دزدی فقط سارقان خیابانها هستند؟ این نوع دزدی بدتر از سرقت های دیگر است، زیرا همانند پول، بازگشتنی نیست. در واقع همین ضوابط است که چنانچه اصلاح نشوند، وضعیت به همین منوال در افزایش آسیب های اجتماعی و خشونت باقی می ماند./نامه نیوز