سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

قصه فرشته ها



من و دايي عباس به خيابان رفته بوديم كه من ، يك خيابانپرنده فروشي ديدم . به دايي گفتم : « به دايي گفتم براي من دو تا پرنده كوچك مي خريد » دايي پرسيد :

 

« مي خواهي با آن چه كني ؟»

 

 

پرنده

 

گفتم : « مي خواهم آن ها را در يك قفس كوچك و قشنگ نگه دارم .» دايي گفت :« در خانه حضرت علي (ع) مرغابي هايي بودند كه آن ها را كسي به ا مام حسين (ع) هديه داده بود . يك روز حضرت علي به دخترشان گفتند :

 

اين ها زبان ندارندكه وقتي گرسنه يا تشنه مي شوند بتوانند چيزي بگويند يا از تو چيزي بخواهند . آن ها را رها كن تا از آن چه خدا روي زمين آفريده ، بخورند و آزاد باشند .»

 

 

فرشته

 

به پرنده هاي بيچاره نگاه كردم . به دايي گفتم :« دو تا پرنده برايم مي خريد؟» دايي گفت : قفس هم مي خواهي ؟» گفتم :« نه ! مي خواهم آن ها را آزاد كنم .» دايي گفت :« در روز تولد حضرت علي (ع) تو با آزاد كردن پرنده ها ، قشنگترين هديه را به ايشان مي دهي .» من و دايي دو تا پرنده خريديم و آن ها را آزاد كرديم . پرنده ها پر زدند و به آسمان رفتند ، دور دور ، جايي نزديك فرشته ها .

 

کودکانه

 

 


ویدیو مرتبط :
آی قصه، قصه، قصه نون و پنیر و پسته یه قصه ی ...

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

آیا شیطان فرشته بود ؟



 

 

آیا شیطان فرشته بود ؟

 

مفهوم شیطان در كتب لغت چنین بیان شده كه هر چیز متمرد اعم از جن و انس و هر جنبنده را شامل مى‏شود.



شیطان از ماده «شطن شطونا یعنى دور شد دور شدنى» وجه تسمیه آن است كه از درگاه حضرت آفریدگار مطلق رانده شده است.

 


در مجمع‏السلوك آمده است «شیطان آتشى ناصاف است كه آمیخته به تاریكى كفر است در جسم و روان آدمى مانند خون جریان دارد»

 


فرهنگ
دهخدا آن را چنین معنا كرده است: وجودى مظهر خبث و شرارت كه موجب گمراهى و شرك و غرور و ظلم و بدبختى افراد بشر گردد باید متذكر شد:

 


اولًا، شیطان یا ابلیس «جن» بوده است نه فرشته «فسجدوا إلّا إبلیس كان من الجنِّ(1) پس سجده كردند جز ابلیس كه از جن بود». علاوه بر این شیطان به تصریح قرآن از جنس آتش بوده است(2) ولى در هیچ جاى قرآن نیامده است كه ملائكه و فرشتگان از آتش خلق شده باشند. همچنین در قرآن تصریح شده كه ابلیس عصیان كرد و حال آن كه فرشتگان به دلیل ماهیت خلقتشان به هیچ وجه عصیان نمى‏كنند.

 


ثانیا، براساس آیات قرآن كه طرح تفصیلى و تفسیر آن در این مجال ممكن نیست، جن مانند انسان، موجودى مختار، انتخابگر و صاحب اراده است و هنگامى كه بر سر دو راهى قرار گیرد، یكى را برمى‏گزیند. سوره‏هاى: ذاریات/ 56 انعام/ 130 جن، 15، 14 و 11 بقره/ 24 تحریم/ 6 اعراف 38.

 


بنابراین، شیطان از آن‏جا كه جن بوده است، موجودى انتخابگر و صاحب اراده بوده و توان سرپیچى از فرمان خداوند را داشته است.

 


ظاهر خطاب الهى (3) این است كه ابلیس از فرشتگان استثنا مى‏شود. محققین معتقدند كه ابلیس از جن بوده و ماهیتى متفاوت با فرشتگان دارد. لذا در بررسى این آیات گروهى معتقدند كه فرشتگان و ابلیس با هم به یك امر مأمور به سجده شده‏اند. اما از باب غلبه فرشتگان و اكثریت آن‏ها در آیات الهى چنین تعبیر شده كه به فرشتگان امر كردیم. گروهى دیگر معتقد شده‏اند كه اساساً دو امر شده یكى به فرشتگان و دیگرى به ابلیس. اما در آیه تنها امر اول ذكر شده است.

 


مرحوم علامه طباطبایى (ره) نظر دیگرى دارند. ایشان مى‏فرمایند ابلیس در مقام و رتبه‏اى بود كه فرشتگان در آن مقام قرار داشتند (و این شاید به دلیل عبادات زیاد ابلیس باشد) امیرالمؤمنین (ع) در همین خطبه قاصعه مى‏فرماید: ابلیس شش هزار سال خداوند را عبادت كرد كه معلوم نیست از سال‏هاى دنیا بوده یا آخرت.

 


و لذا متمایز از آنان نبود و امر به سجده متوجه همین مقام و مرتبه بود. اما ابلیس به دلیل مخالفت و عصیانش از این مقام تنزل كرده و از فرشتگان متمایز شد. بنابر این تعبیر حضرت على (ع) در خطبه قاصعه نیز همین ملاك مى‏تواند باشد. در واقع حضرت مى‏فرمایند: ابلیسى كه در مقام و مرتبه در رتبه ملائكه بود، به واسطه استكبار از آن مرتبه تنزل نمود (4).

 


نكته قابل توجه این است كه فهم معارف دینى از طریق نظر به همه متون دینى میسر است و آن چه از مجموع متون دینى فهمیده مى‏شود ملاك مى‏باشد و همان طور كه گذشت به صراحت قرآن ابلیس از جنّ مى‏باشد. لذا مرحوم علامه با توجه به مجموع آیات در این باب این نظر را ارائه كرده‏اند

 

پى‏نوشت‏


(1) كهف 05.


(2) اعراف/ 112.


(3) حجر، آیه‏ى 30 و 31


(4) علامه طباطبایى، المیزان، ذیل آیه 11 سوره اعراف