سلامت
2 دقیقه پیش | نشانه ها و عوارض کمبود ویتامینها در بدنویتامینها نقش مهمی را در بدن انسان ایفا میکنند. بهنحویکه کمبود ویتامین (حتی یکی از آنها) میتواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ... |
2 دقیقه پیش | چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش میزنند؟فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ... |
علت چاق شدن پس از ازدواج
زندگی مشترک اجزای مختلفی دارد؛ عشق، محبت، دوست داشتن و غذا. غذا؟! بله. بنابر دلایلی به نظر میرسد که همه اینها در یک راستا قرار دارند. در واقع یکی از بزرگترین لذتهای زندگی خوردن غذاهای خوب است.
حتی غذا پختن با یکدیگر هم میتواند تفریح خوبی باشد؛ بهویژه اگر تصمیم بگیرید غذای تازهای بپزید یا غذایی ابتکاری سر میز بیاورید. با این وجود آماده کردن غذای روزمره میتواند خستهکننده هم باشد به خصوص اگر هر دوی شما شاغل باشید. پس باید کاری کنید که لذت غذا خوردن را در زندگی از دست ندهید والبته این لذت برایتان دردسرساز نشود!
تحقیقات مختلف نشان میدهد وقتی زوجها زندگی مشترکشان را آغاز میکنند، بعد از چند سال چاق میشوند. در واقع احتمال چاقی افراد متاهل نسبت به مجردها دوبرابر است و معمولا بعد از گذشت یک سال از زندگی مشترک، چربیهای اضافی دورشکم کمکم نمایان میشوند. جالب است بدانید که احتمال چاق شدن زنان نسبت به مردان بیشتر است؛ بنابراین جدای از تمام مزایای جسمی و روانی که زندگی مشترک به همراه دارد، این اثر جانبی ازدواج هم نباید نادیده گرفته شود.
اما اصل قضیه چیست؟ محققان بر این باورند که وقتی زندگی مشترک آغاز میشود، زوجها به غذا خوردن منظم باهم عادت میکنند؛ فعالیتهای بدنیشان کمتر میشود و بخشی از نگرانیهایشان از بابت پیدا کردن شریک مناسب برای زندگی از بین میرود و در مقایسه با مجردها چاق میشوند.
اما گذشته از این موضوع بعد از سپری شدن چند سال اولیه زندگی مشترک، عشق و علاقه اولیه کمکم فروکش میکند و مسوولیت هر یک از زوجها برای نگهداری از کودکان، کارکردن و پول درآوردن بیشتر میشود و به دنبال آن استرسها و مصرف فست فودها هم افزایش مییابد. اگر زوجها در این مرحله نتوانند با اینگونه استرسها به خوبی کنار بیایند، این موضوع میتواند تغذیه نامناسب و حتی چاقی را به دنبال داشته باشد که حتی قادر است رابطهشان را تحت تاثیر قرار دهد.
دو نفری ورزش کنید
پیاده روی، دوچرخه سواری یا انجام ورزشهای دو نفره یک راه خوب برای کاهش استرسهاست که یک نوع تفریح هم به حساب میآید. همسرتان میتواند شما را تشویق کند که همچنان به برنامه کاری فشردهتان ادامه دهید یا اینکه میتواند به شما انگیزه دهد تا هر وقت لازم است از روی کاناپه بلند شوید و کمی تحرک داشته باشید. تحقیقات مختلف نشان میدهد هورمونی که طی انجام چنین فعالیتهای بدنی ترشح میشود، به شما کمک میکند زندگی عاشقانهتری داشته باشید و چاشنی رابطهتان را بیشتر کنید.
این بخش میتواند فعالیتهایی مانند آشپزی، سفالگری، کارهای هنری یا کتاب خواندن برای یکدیگر را شامل شود. وقتی چنین فعالیتهایی را باهم انجام دهید، خاصیت آرامشبخشی آنها بیشتر میشود. بهعلاوه این کارها به شما اجازه میدهند از قوه تخیلتان استفاده کنید و بدین ترتیب از فشارهای روزمره و موضوعات آزاردهنده رها شوید.
به اندازه همسرتان نخورید
هر قدر جثه افراد بزرگتر باشد، برای تامین مواد غذایی مورد نیاز بدنشان به غذای بیشتری نیاز دارند؛ بنابراین اگر جثه شما از همسرتان کوچکتر است نباید اجازه دهید اشتهای او حجم غذای شما را هم تحت تاثیر قرار دهد. این مشکل بیشتر برای خانمها پیش میآید چون بعد از ازدواج این عادت غذایی همسرشان به آنها هم سرایت میکند و خیلی زود چاق می شوند. پس یادتان باشد که از تمام مواد غذایی مورد نیاز بدنتان به اندازه استفاده کنید.
بخندید
بیشتر زوجها همواره از بابت مسائل مالی، بچهها وکارشان نگرانی دارند و همین موضوع سبب میشود شادی و تفریح را در زندگی مشترک از یاد ببرند. پس یادتان باشد که هر فرصتی پیدا کردید، با هم بخندید و به یکدیگر لبخند بزنید. خندیدن سطح هورمونهای استرسزا را پایین میآورد.
علاوه بر این خندیدن احساس مثبتی را در شما ایجاد میکند و در نتیجه حس میکنید با همسرتان ارتباط بهتری دارید. برای اینکه خودتان را بخندانید راههای دیگری هم وجود دارد. میتوانید به تماشای یک فیلم کمدی بروید؛ یک سیدی کمدی بخرید یا حتی میتوانید داستانهای مضحک و خندهدار را به آدرس ایمیل همسرتان بفرستید. ضمن اینکه تحقیقات نشان میدهد زنان تقریبا دو برابر مردان میخندند.
در اینجا مهمترین نکته این است که بدانید شما و همسرتان چطور باید استرسزدایی زندگیتان را انجام دهید. وقتی آرامش بیشتری داشته باشید، صمیمیت و نزدیکی شما به یک سلامتی جسمانی بهتر منتهی میشود و احتمال چاق شدنتان کاهش مییابد.
در اینجا سه راهحل ساده دیگر را به شما پیشنهاد میدهیم که با استفاده از آنها میتوانید آرامشتان را افزایش دهید و برچسب چاقی را یدک نکشید.
یک پرس سفارش دهیم
تجربه خوبی که میتوانید در زمینه غذا خوردن با همسرتان داشته باشید، این است که رستوران مناسبی پیدا کنید که فضای آرامی داشته باشد و بعد دو نفری با هم از خوردن یک غذای خوشمزه لذت ببرید. غذا خوردن در رستوران باعث میشود احساس ویژهای داشته باشید.
قبل از اینکه با همسرتان از خانه بیرون بروید، کمی بیشتر به خودتان برسید؛ لباسی مناسب بپوشید و به این فکر کنید که غذا منتظر شماست و میتوانید همراه با همسرتان آرامش بیشتری داشته باشید. در چنین شرایطی صحبت کردن راحتتر است چون از بابت چیزی نگرانی ندارید و میتوانید بدون استرس فقط روی حرفهای همسرتان تمرکز کنید. وقتی چنین برنامهای را با هم ترتیب میدهید، هر لحظه از آن ارزشمند است چون به یکدیگر میفهمانید که با هم بودن برایتان مهم است.
خوشحالی همسر یا بزرگی شکم؟
بسیاری از خانمها در اوایل ازدواج سعی میکنند برای خشنودی همسرشان غذاهای خوبی بپزند. مشکل اینجاست که اگر مرد خانه خوش اشتها باشد و از دستپخت همسرش تعریف کند، خانم هم تشویق میشود و غذاهایی رنگارنگ روی میز میآورد که این موضوع سرآغاز چاقی است.
حتی بعضی از خانمها به همسرشان میگویند: « من برای این غذا خیلی زحمت کشیدهام و آن را برای تو پختهام.» چنین جملهای باعث میشود که همسر محترم خودش را مجبور کند تا لقمه آخر غذا را بخورد و اگر آن را تمام نکند، دچار عذاب وجدان میشود. با همین طرز فکر است که کمکم چربیهای دور شکم افزایش مییابد؛ پس اگر دستپخت همسرتان را میپسندید، خودتان را کنترل کنید و به اندازه غذا بخورید.
دوران بارداری هم با افزایش وزن همراه است و کالریهای اضافه ممکن است تا سالها بعد از تولد نوزاد هم از بین نروند. به این دلیل که بیشتر خانمها در دوران حاملگی بسیار کمتحرک میشوند و بر این باورند که باید بیشتر از گذشته غذا بخورند و به خاطر داشتن آرامش استراحت کنند. تمایل به خوردن هر غذایی حتی غذاهای پرچرب و ناسالم هم به این موضوع دامن میزند. وقتی که نوزاد به دنیا میآید، بیشتر مادران فکر میکنند باید در خانه بمانند و فقط به نیازهای فرزندشان برسند.
در چنین شرایطی مادران اول به خانواده فکر میکنند و بعد به خودشان و حتی گاهی اوقات نوزاد به همه زندگی آنها تبدیل میشود که میتواند مشکلات جدی و حتی افزایش وزن را به همراه داشته باشد.
علاوه بر این در دوران بارداری خانمها خیلی از آقایان هم چاق میشوند چون ممکن است پا به پای همسرشان غذاهای دلخواه او را بخورند. بنابراین مادران باردار باید طی دوران حاملگی مراقب افزایش وزنشان باشند و تا آنجا که میتوانند غذای سالم بخورند و بلافاصله بعد از زایمان ورزش را شروع کنند. اگر مردها هم این توصیهها را رعایت کنند، به یک پدر چاق تبدیل نمیشوند.
ویدیو مرتبط :
داستان ازدواج چاق ترین مرد جهان-فوق العاده خنده دار
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
چرا بعد از ازدواج چاق میشوید؟!
«بچهها! این خبر و شنیدین: زنان متاهل از زنان مجرد چاقترند. خب، معلوم است؛ آنها انگیزهای برای تناسب اندام ندارند. زن و مرد هم ندارد.مردان هم همینطوریاند...» اینها بخشی از صحبتهای یکی از همکاران سرویس اجتماعی خودمان بود که باعث شد بین همکاران خانم و آقا و متاهل و مجرد، بحث داغی شروع شود. بعضیها میگفتند این چاق شدن به دلیل تغییرات هورمونی است و گریزی از آن نیست: همه بعد از ازدواج، استخوان میترکانند و چاقتر میشوند. بعضی هم میگفتند از آنجا که چاق یا لاغر بودن تاثیری در زندگی مشترک ندارد، انگیزهای برای حفظ تناسب اندام وجود ندارد. وقتی به صحبتهای همکارانام گوش میدادم، این فکر به ذهنام رسید که خب، قطعا چاقتر شدن به یک اضافهوزن ساده ختم نمیشود.
وقتی کسی چاق میشود به دلیل اضافه وزناش نمیتواند لباسهای قبلیای که برایش متناسب بوده و موجب شیک شدناش میشده، بپوشد و بنابراین مجبور میشود لباسهایی را بپوشد که کاملا اندازهاش میشوند؛ نه اینکه لزوما شیک باشند. حالا نازیبا شدن ظاهر او، آیا باعث دریافت بازخوردهای منفی از همسر و دوستاناش نخواهد شد؟ اگر چنین است؛ پس چرا او نباید برای تناسب اندام خودش تلاش کند؟ مگر آدم برای زیبا شدن و تناسب اندام خودش انگیزه و دلیل میخواهد؟
اتفاقا چند روز پیش، ایمیلی به دستم رسید که در آن، خانم جوانی نوشته بود: «همسرش اصلا به سر و وضع خودش نمیرسد و من نمیدانم چطور باید این مساله را به او یادآوری کنم...» با ما همراه شوید تا ببینیم آخر داستان این خانمهای متاهلی که دیگر به تناسب اندام و سلامت خود توجهی نمیکنند، به کجا میرسد. ابتدا از دکتر شیرین نیرومنش، متخصص زنان و زایمان، پرسیدیم که آیا دلیل علمی و قاطعی برای این امر وجود دارد یا نه؟ و پس از آن، از دکتر بدریسادات بهرامی، روانشناس، مشاورههایی در همین زمینه گرفتهایم. با ما همراه شوید.
در مطب مشاور
متاسفانه این اشتباه (رسیدگی نکردن به سر و وضع و سلامت و تناسب اندام بعد از ازدواج) بیشتر علامت یک مطلب روانشناختی است تا یک مطلب اجتماعی؛ و آن علامت این است که: «من خودم را دوست ندارم!» و متاسفانه علامت خیلی بدی هم هست. دلیل اینکه قبل از ازدواج کمتر این علامت نمایان میشود آن است که چون ما خودمان را دوست نداریم، برای اینکه دوست داشته شویم (توسط شخص دیگری) به سر و وضع خودمان میرسیم، از پوستمان، موهایمان و تناسب انداممان مراقبت میکنیم. بعد از اینکه آن شخص ما را دوست داشت و ازدواج صورت گرفت و در قالب همسر در کنار ما قرار گرفت، خودمان را رها میکنیم و باور غلطی که در ذهن داریم نیز کمک میکند که بگوییم او همسر من است و به هر حال با او خواهم بود؛ چه زیبا و خوشاندام باشم و چه نقطه متضاد آن، دیگر او مرا به همسری برگزیده است و حالا دیگر چه فرقی میکند که لاغرم یا چاق، صورتام جوش دارد یا نه، سر و وضعام مرتب است یا نامرتب؟!
در دنیای روانشناسی، ما میگوییم که اگر کسی خودش را دوست نداشته باشد هرگز نمیتواند به معنای واقعی، دیگری را دوست داشته باشد. این شخص چون قبل از ازدواج هم خودش را دوست نداشته، طبیعی است که بعد از ازدواج هم علاقهای به خودش نداشته باشد؛ به ویژه اینکه چون خاطرش جمع است که کسی او را دوست داشته و همواره در کنارش میماند، حتی حالا هم حاضر نیست لااقل برای خاطر او به ظاهر خود و سلامتاش بها بدهد. در پشت این قضیه به صورت پنهانی باید بدانیم که او به معنای واقعی همسرش را هم دوست ندارد و برای همین حاضر نیست حتی برای خوشایند او این کارها را انجام دهد.
البته باید تاکید کنم درصد کمی از خانمها هستند که پس از تاهل کاملا دست از خود میکشند و به ظاهرشان و اضافه وزنشان و سلامتشان اهمیت نمیدهند. شاید بخشی از این اتفاق به این دلیل میافتد که در فرهنگ ما «خودت را دوست داشته باش» و «برای خودت ارزش قایل شو» چندان جدی گرفته نمیشود. در فرهنگ ما متاسفانه به چنین افرادی که خودشان را دوست دارند و احترام خاصی برای خود قایلاند برچسب خودخواهی میزنیم. به همین دلیل اگر خانم یا آقایی خیلی به سر و وضع ظاهری یا وضعیت سلامتاش بها دهد و رسیدگی کند، به او برچسبهای دیگری هم میزنند: «فلانی زن زندگی نیست، دایم دنبال ست کردن لباسها و پوشیدن دستکش و کلاه است که مبادا آفتاب، پوستاش را خراب کند!»، «فلانی مرد زندگی نیست، دایم دنبال ورزش کردن و تیپ زدن است. مرد که نباید جلوی آینه بایستد و ببیند صورتاش جوش دارد یا نه...» این جملهها و هزاران کنایه اینچنینی بخشی از آن برچسبهاست.
یعنی واقعا نمیشود آقایی علاوه بر کار و انجام وظایف همسری، ورزش روزانه هم داشته باشد؟ کفش کتانی و لباس ورزشی ست بپوشد؟ به سلامت دندانهایش بها بدهد؟ عطر و ادکلن مارکدار و مدروز استفاده کند؟! آیا باید او را تشویق کرد که به خود و در واقع همسرش بها میدهد و یا چنین نسبتهای ناروایی به او داد؟ شاید وقتی به یک فروشگاه میروید یا به مطب دکتر و یا حتی وقتی ارباب رجوعی به اداره و محل کارتان میآید با کسانی مواجهه شده باشید که بسیار مرتب هستند؛ در نگاه اول چه میگویید؟ بله. شما با رضایت کامل از آن فروشنده خرید میکنید و با علاقه فراوان در کنار آن دکتر مینشینید و صحبت میکنید و با احساس خوبی جواب آن اربابرجوع را میدهید. نقطه مقابلاش را تصور کنید: آن اربابرجوع بوی نامطبوعی میدهد، دهاناش را که باز میکند انگار سالهاست مسواک نزده و ... حالا حس شما در مواجهه با او چیست؟
در همه این مثالها قطعا اولین نکتهای که به ذهن شما میرسد این است که آن آقا یا خانم دکتر، فروشنده و یا اربابرجوع در وهله اول برای خودش اهمیت قایل نیست و در قدم بعدی ارزشی برای شما قایل نبوده است. توجه کنید این نمونهها برای محیط خارج از خانه است و مدت آن کوتاه بوده و شاید خیلی شما را آزار ندهد که امروز چنین ارباب رجوعی داشتید یا به مطب پزشکی رفتید که پرستیژ لازم و درخور او و البته شما را نداشت. آیا تحمل چنین افراد خاصی با آن ظاهر نازیبا در زیر یک سقف و در مقام همسری آسان است؟ آقای مراجعی داشتم که میگفت: «همسرم دوستام ندارد و تا حالا نشده یک بار به استقبالام بیاید و پاکت میوه را از دستام بگیرد، چه برسد به احوالپرسی و معاشرت گرم. او از موقع ازدواج کلی تغییر کرده است.» همسر ایشان را خواستم و این گله را با او مطرح کردم.
میدانید پاسخ چه بود؟ «خانم دکتر! اوایل آشنایی و ازدواج هر وقت به خانه میآمد، دوش میگرفت، محاسنش مرتب بود و بوی خوش میداد (چون شغلاش تعویض روغنی است) اما حالا میگوید خستهام و فقط صبحها که میخواهد سر کار برود دوش میگیرد و لباس تمیز میپوشد. دلیل تغییر رفتار من فقط همین است. من اتفاقا فکر میکنم که او مرا دوست ندارد و ارزشی برایم قایل نیست وگرنه مانند اوایل خودش را مرتب و تمیز و خوشبو نگه میداشت تا رغبت کنم به او نزدیک شوم...»
نمونه دیگر، خانمی از مراجعان من بود و میگفت شوهرم مدام میگوید میخواهم زن دیگری بگیرم و تو را طلاق بدهم. ظاهر آن خانم معقول بود و آنچه به چشم میآمد اضافه وزناش بود. همسرش هم اتفاقا میگفت: «مخصوصا لباسهای راسته و تنگ که مخصوص اندام متناسب و بدون اضافه وزن است را برای همسرم میخرم تا غیرمستقیم متوجه شود از اوایل عروسی به بعد چاق شده و من دلم میخواهد او خودش را لاغر کند، اما او اهمیتی نمیدهد. من با این رفتارم خواستهام را میگویم اما اجابت نکردن او یعنی اینکه اهمیتی به انتظاراتام نمیدهد. برای همین است که میگویم تو دیگر متناسب من نیستی و به شوخی میگویم که میخواهم یک زن خوشتیپ و ورزشکار بگیرم...» البته چنین صحبتهایی حتی به شوخی نیز صحیح نیست و کدورتآور است اما آیا واقعا نباید آن خانم به این خواسته منطقی همسرش پاسخ دهد؟ آن خانم میگفت: «فکر نمیکردم این موضوع خیلی از نظر شوهرم مهم باشد! من همان آدم قبلیام که دوستام داشت. چه ربطی به لاغری و چاقی دارد؟!»
لذت بردن همسران از ظاهر و اندام یکدیگر بسیار مهم است و در کنار لذتی که همسران باید از اخلاق و منش یکدیگر ببرند، این فاکتور اهمیت حیاتی دارد زیرا تامین این نیاز است که به داشتن روابط صمیمانهتر و صد البته روابط جنسی بهتر منجر میشود. دیگر کمتر کسی وجود دارد که نقش پررنگ و تغذیه کننده روابط جنسی را در تحکیم روابط زناشویی کتمان کند. کسانی که از رابطه جنسی با یکدیگر لذت میبرند به خوبی میتوانند در حل دیگر مسایل و مشکلات زندگی، تنها با بهرهگیری از نظرات مشاور، موفق عمل کنند. به این خانم و همه آنها که مانند او میاندیشند باید گفت کافی است به بررسی علل عدم رضایت جنسی همسران بپردازید،حتما و حتما ردپایی از این قبیل مشکلات را خواهید دید.
خالق زیباییها، خداوند، ما انسانها را طوری خلق کرده است که درست مانند خودش عاشق زیبایی هستیم و جذب آن میشویم. هیچکس نیست که بین یک مرد شیکپوش با اندامی متناسب و مردی با شکم برآمده، موهای نامرتب و محاسن اصلاح نشده، اولی را ترجیح ندهد. کافی است کمی دقت کنید و ببینید اگر این دو آقا، فروشنده یک غرفه و همکار هم باشند خانمها و آقایانی که خریدارند به سراغ کدام یک میروند و درخواست خود را مطرح میکنند. میدانید چرا؟ شما قطعا در نگاه اول با خود میگویید این فروشنده که حال و حوصله خودش را نداشته و برای خودش وقت نگذاشته، چه طور حاضر است برای من وقت صرف کند و در مورد اجناسی که میخواهم بخرم توضیح بدهد و اطلاعات خوبی در اختیارم بگذارد؟ به سراغ فروشنده دیگر بروم چون او برای من و امثال من اهمیت قایل شده و به احترام ما با ظاهری آراسته سر کار ظاهر شده است و به ما که بیننده او هستیم، احترام گذاشته. شما هیچ احساسی به آن فرد ندارید و به عنوان رهگذر چنین میاندیشید.
حالا به من بگویید چه طور امکان دارد در مورد کسی که عاشقانه دوستاش داشتهاید و او نیز چنین حسی به شما دارد و هماکنون همسر شماست، بیتفاوت باشید و یا انتظار داشته باشید او چنین نکات ظاهری را نادیده بگیرد؟ تاکید میکنم برای حفظ روابط زناشویی خود و تحکیم پایههای عشق و محبت زندگیتان حتما و حتما به نیازهای یکدیگر اهمیت بدهید. شما نیاز دارید در کنار کسی زندگی کنید که برایتان ارزش قایل است و هر روز و هر لحظه چیزهای زیبا را به شما هدیه میدهد. این چیزهای زیبا میتوانند شامل کلام زیبا، لبخندی زیبا و... باشند. قطعا دیدن لبخندی زیباتر است که دندانهای سفید و تمیز نمایان شود و بر چهرهای باشد که نشانههای تمیزی بر آن آشکار باشد. این من و شما هستیم که باید کمک کنیم افکار اشتباهی که در فرهنگ عامه مردم جا خوش کردهاند اصلاح شوند. پس نباید کاری کنیم که مردم به یک خانم نامرتب با پوستی پژمرده و موهایی ژولیده و دستهایی که زیباییشان را از دست دادهاند و لباسهایی که بوی نامطبوع غذای مطبخ را میدهد، عنوان زن زندگی بدهند. باید تلاش کنیم این فرهنگ جا بیفتد که دوست داشتن خود بسیار باارزش است و اگر کسی خودش را دوست نداشته باشد، نمیتواند به واقع همسرش یا بچههای خود را دوست بدارد. دوست داشتن امری مستمر و جاری است و نیازمند رسیدگی همیشگی است. اگر میخواهیم این دوست داشتن و علاقه واقعی بین ما و همسرمان تا همیشه وجود داشته باشد باید به آن بپردازیم.
خلاصه اینکه
بوی بد بدن و دهان و سر و وضع ژولیده انزجارآور است و هیچ فرقی نمیکند چه کسی واجد آن باشد. حتی وقتی بچه شما بوی بدی بدهد و کثیف باشد، بلافاصله او را میشویید و لباسهایش را عوض میکنید و بعدش او را در آغوش میفشارید و میبوسید؛ چه برسد به آدمی بالغ که همسر شماست. آیا رفتار مناسبی در مواجهه با او دارید؟ قطعا زده میشوید و به عقب میروید. این ذات ماست که جذب زیبایی میشود چون اینگونه خلق شدهایم. گاهی بسیار صریح به یک خانم یا آقای مراجع میگویم: «این چه وضعی است؟ چرا این همه اضافه وزن دارید؟» و آنها بر مبنای تفکر رایج میگویند: «خب، چه اشکالی دارد؟ مگر عشق و علاقه به این چیزهاست؟»
بله، همه چیزهای زیبا ما را جذب میکنند و چیزهای زشت و منفور ما را دفع میکنند. دفع شدن در اینجا مساوی است با کمرنگ شدن روابط عاطفی همسران و دور شدن آنها از یکدیگر.
خواه ناخواه همسر شما در یک نگاه ساده در جمعی خانوادگی و یا مهمانی دوستانه مقایسه میکند که: «همسر فلانی با اینکه زایمان کرده چه قدر خوشاندام است... شوهر دوستام با اینکه بسیار مسنتر از همسر من است، چهقدر اندام متناسبی دارد ... فلانی چهقدر زیبا لباسهایش را سِت کرده...» پس گمان نکنید که همسرتان متوجه این چیزها نخواهد شد یا برایاش مهم نیست.
شما خانم محترم که خودتان را به دلایل روانی دوست ندارید، گاهی اینطور حرکت کرده و در زندگی مشترک، خود را رها میکنید و تبدیل میشوید به یک زن مطبخ، نه زنی که مورد علاقه و احترام همسرش بوده یا شما آقای محترم تبدیل میشوید به ماشین پولسازی که انگار یادتان رفته چه طور بوی لوسیون بعد از اصلاح شما یا عطر مخصوصتان وقتی عبور میکردید فضا را پر میکرد یا به قول خودتان خط اتوی شلوار شما میتوانست هندوانهای را از وسط قاچ کند و برای همین است که همسر شما مدام مقایسهتان میکند یا بهانههای مختلف میگیرد. بیایید به جای اینکه خودتان را پشت این افکار غلط پنهان کنید و به خودتان برچسب «زن زندگی» و «مرد زندگی» بزنید، به درمان مشکل جدیتان (اینکه خودتان را دوست ندارید) بپردازید.
به جای اینکه افراد مرتب و متناسب را خودخواه و یا افراد دارای برچسب بد بنامید و خود را با عناوین دلخوشکننده سرگرم کنید، دنبال راهحل باشید. دست از این صحبتها بردارید که «خب، معلومه دوتا زایمان کردم بایدم چاق باشم»، «مرد یعنی همین دیگه، این قرتیبازیها که مردانه نیست، ضدآفتاب و مرطوبکننده دیگه چیه؟!» ما بخواهیم یا نخواهیم جذب زیباییها میشویم. داشتن 4، 5 تا بچه، اتومبیل گرانقیمت و... نیست که همسر شما را جذب میکند، بلکه زیبایی و مرتب بودن شماست که او را همواره جذب شما میکند. با مدیریت زمان و انرژی علاوه بر بچهها، به سرو وضع خودتان هم برسید.