سلامت
2 دقیقه پیش | نشانه ها و عوارض کمبود ویتامینها در بدنویتامینها نقش مهمی را در بدن انسان ایفا میکنند. بهنحویکه کمبود ویتامین (حتی یکی از آنها) میتواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ... |
2 دقیقه پیش | چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش میزنند؟فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ... |
زیر بار استرس زندگی نکنید !
اغلب افراد به جنبه بد استرس اشاره دارند در حالی که میتواند جنبه خوب نیز داشته باشد و بسیاری از افراد استرس خوب را نیز تجربه کردهاند!
هر انسانی در طول زندگی خود، استرس را تجربه میکند و چنین بهنظر میرسد که این مقوله، جزو لاینفک زندگی امروزی شده و به ندرت میتوان از آن دوری کرد.
استرس مفهومی است آشنا، مانند عشق، نفرت، گرسنگی و موفقیت که کاربردی روزمره داشته و به زبان رانده میشود و برای بقا و تطابق دادن با تغییرات زندگی، امری آشنا به حساب میآید.
استرس، امروزه بهدلیل پیشرفتها و تغییراتی که در زندگی پیش آمده، با بیماریها و اختلالات گوناگونی در ارتباط است که زندگی میلیونها انسان را به مخاطره میاندازد. وقتی صحبت از استرس میشود باید موضوعی را یادآور شویم که استرس در همه حال، موجب پریشانی و تهدید نمیشود و گاهی نیز، عاملی مناسب برای مقابله شناخته میشود.
استرس میتواند خوب، بد یا تهدیدکننده باشد. هنگامی که از افراد خواسته میشود تا استرس را تعریف کنند، اغلب به جنبه بد آن اشاره دارند در حالی که میتواند جنبه خوب نیز داشته باشد و بسیاری از افراد استرس خوب را نیز تجربه کردهاند.
برای استرس معانی گوناگونی تعریف شدهاست که بهطور کلی میتوان آن را از دست دادن کنترل و نبود آرامش معنی کرد.
در نظر افراد مختلف، پریشانی یا همان استرس میتواند باعث سردرد ، دلدرد و سرماخوردگیهای متعدد و دردهای کمر و گردن و ایجاد مشکلاتی در روابط زناشویی شود. گاهی اوقات نیز میتواند یک حالت تهدیدکننده برای فرد باشد که ممکن است موجب حملات قلبی ، سرطان ، اضطراب ، افسردگی و ... و حتی مرگ شود. نمونه بارز آن در مورد افرادی است که به تماشای مسابقات فوتبال مینشینند و بهدلیل علاقه وافر و غیرواقعی که به تیم خود ابراز میدارند طی مسابقه هیجان و استرس زیادی به آنها وارد شده، عوارض و اختلالاتی مانند حمله قلبی را تجربه میکنند.
استرس رابطهای است فشارزا بین شخص و محیط که فرد از کنار آمدن با آن احساس ناتوانی و ناراحتی میکند و درصورت عدمکنترل به مشکلات روانی و عاطفی مبتلا میشود. هر فردی استرس را به گونه خاص خودتجربه میکند. مثلاً فردی که برای نخستین بار میخواهد چتربازی کند ممکن است ترس بر او غلبه کند و نتواند بپرد ولی یک چترباز ماهر بدون نگرانی و پریشانی، از پریدن لذت خواهد برد و این مسئله برای او لذتبخش خواهد بود.
در هنگام بروز این عارضه، علائم جسمانی، ذهنی، رفتاری و هیجانی زیادی دیده میشود که البته امکان دارد این علائم مربوط به عوامل دیگری نیز باشد. بهطور مثال یکی از علائم جسمانی رایج، سرد شدن دستهاست که میتواند بهدلیل سردی هوا نیز باشد و یا فرد دارای بیماری کمخونی بوده که منجر به جریان خون ضعیف در دستها شده باشد.
نشانههای شایع استرس
دلدرد ، حالت تهوع ، تردید ، ناتوانی در گرفتن اطلاعات جدید ، عدمدقت و توجه ، بیخوابی ، بدبینی ، پرخوری ، ناخن جویدن ، غفلت در مورد وضعیت ظاهری ، با سرعت رانندگی کردن ، کنارهگیری کردن از رفت و آمد با دیگران ، ترس ، افسردگی و... .
استرس در زندگی ما به نوعی فراگیر و روزمره شده و علل متفاوتی در بهوجود آمدن آن دخیل است که از بین آنها میتوان به تغییرات زندگی، گرفتاریها، ناکامیها و تعارضات اشاره کرد.
برای مقابله با استرس راههای زیادی پیشنهاد شده اما مانند هر مبارزه دیگری، برای از بین بردن استرس نیاز به ابزار داریم.
ابزارهای ما برای این مبارزه عبارتند از :
سلامتی و توانایی : چون عامل استرسزا باعث تغییرات فیزیولوژیک میشود، هر چه سلامت ما بیشتر باشد توانایی مقاومت و سازگاری با استرس بالاتر میرود و میتوانیم بدون فرسودگی، تا زمانی که سلامتی ما اجازه میدهد با استرس مقابله کنیم. پس ورزش منظم و روزانه را فراموش نکنید.
افکار مثبت و نگرشهای سازنده : تحقیقات نشان دادهاست که نگرش و تصویر ذهنی مثبت نسبت بهخود و حتی افزایش موقتی اعتماد به نفس میتواند اضطراب ناشی از موقعیتهای استرسزا را کاهش دهد. امیدواری، نگرش مثبت، خنده، اعتماد و اراده از دیگر عواملی هستند که استرس را کاهش میدهند.
کنترل درونی : کنترل درونی، یکی از مهمترین ابزارهای مبارزه با استرس است. با استفاده از آن میتوانیم رویدادهای مؤثر بر زندگی را تحت کنترل درآوریم. بهعنوان مثال برای کنترل بیماری میتوانیم مدارک و اطلاعات علمی دقیقی برای پیشگیری فراهم کرده، رژیم غذایی سالم اتخاذ کنیم و در نتیجه نسبت به فردی که منبع کنترلش بیرونی است از بهداشت روانی بالاتری برخوردار شویم. افرادی که منبع کنترل بیرونی دارند با ناتوان فرض کردن خود، تصور میکنند نمیتوانند جریان رویدادها را تغییر دهند و به همین خاطر، خود را به عوامل استرسزا میسپارند و آسیب بیشتری را متحمل میشوند.
حمایت اطرافیان : بسیاری از ما در موقعیتهایی نظیر بیماری، فوت نزدیکان، طلاق، سقطجنین، از دستدادن شغل و... قرار گرفته و اثرات حمایت دیگران را در این شرایط لمس کردهایم. دوستان، والدین، افراد خانواده و اطرافیان میتوانند برای مواجهه با استرس کمکهای ارزندهای ارائه دهند. آنها در شرایط سخت که ما از خود غافل شدهایم، مراقب سلامتی، استراحت و تغذیه و روحیه ما هستند. امنیت خاطر را به ما میدهند که میتوانیم به آنها تکیه کنیم و به این ترتیب تعادل و بهداشت روان خود را حفظ کنیم.
ورزش : ورزش منظم روزانه و برنامهریزی شده، تأثیر بسیار زیادی بر فرد داشته و کمک میکند تا فرد با مشکلات روزمره کنار بیاید. ورزش از نظر روانی، اضطراب، فشارروانی و افسردگی را کاهش داده و سرعت و دقت در کارهای روزانه را افزایش میدهد و اعتماد فرد را بهخود بالا میبرد.
امکانات مالی : استفاده از امکانات ورزشی آرام بخش، تغییر شغل یا محل کار، داشتن تغذیه مناسب، رفتن به سفرهای تفریحی و نظایر این موارد از راههای مبارزه با استرس هستند که توسط امکانات مالی، با سهولت بیشتری تهیه میشوند.
آرمیدگی، روش اختصاصی و علمی کاهش استرس
آرمیدگی یکی از روشهای مقابله با واکنشهای جسمی استرس است. هنگام استرس در ماهیچههای خود تنش ایجاد میکنیم. بنابراین اگر یاد بگیریم که تنش یا کشیدگی ماهیچه را به کمک آرمیدگی کاهش دهیم، خواهیم توانست استرس را تحت کنترل خود درآوریم.
برای آرمیدگی روشهای مختلفی وجود دارد. یکی از مدرنترین این شیوهها روش جاکوبسون است. در این شیوه تمرکز روی سفت و شل کردن شانزده گروه از ماهیچههای بدن است که ماهیچههای دست، ساعد، بازو، پا، ران، شکم، سینه، شانهها، پیشانی، بینی، چشمها، فک، لبها و گردن ازآنجملهاند.
البته برخی از متخصصان عقیده دارند بدون تمرکز آرمیدگی هم، اگر کسی روزانه، برای دقایقی افکار مزاحم را کنار بگذارد، از هیجان خود بکاهد و با نگرش مثبت به امور و وقایع نگاه کند، همان آثار آرمیدگی را به دست خواهد آورد. آرمیدگی پیش از جلسه امتحان، سخنرانی، ملاقات با افراد مهم و نظایر این میتواند فرد را از اضطراب بیش از حد، محفوظ دارد و لحظات آرام و ثمربخشی را برای افراد پرمشغله، جهت ادامه کار روزانه فراهم آورد.
منبع : hamshahrionline.ir
ویدیو مرتبط :
مدیریت استرس در زندگی
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
رابطه استرس و موفقیت شما در زندگی
اکنون حدود یک قرن است که از اثر شوک بر موشها آگاه شدهایم. در 1908 دو محقق به نامهای رابرت یرکر و جان دادسون موشهایی را در قفس قرار داده و آنها را در انتخاب بین دو راه مختلف آزاد گذاشتند. هربار که یکی از موشها از راه سیاه عبور میکرد، شوک الکتریکی به او وارد میشد؛ اما راه سفید امن و بیخطر بود.
یرکر و دادسون قدرت شوکها را به درجات متفاوت تنظیم کرده بودند. بر برخی از موشها همیشه شوکهای قوی وارد میشد و بر برخی دیگر شوکهای ضعیف. آنها به این نتیجه رسیدند که موشهایی که سریعتر از همه یاد میگرفتند آنهایی بودند که شدت شوک الکتریکی شان جایی بین این دو در نوسان بود، یعنی شوکهای معتدل. وقتی که انگیزه یادگیری بیش از حد بزرگ بود، اثر معکوس بر جای میگذاشت.
این درباره موشها، اما آیا درباره آدمها و انگیزههای مالی آنها هم وضع چنین است؟ برای پاسخ به این پرسش چهار اقتصاددان به نامهای دن ارایلی، اوری نیزی، جورج لوونشتاین و نینا مازار به مناطق روستایی هندوستان سفر کردهاند. آنها میدانستند که هرچه داوطلبان آزمایش فقیرتر باشند شوکه کردن آنها با پرداختهای مالی آسانتر است.
اگر داوطلبان موفق به غلبه بر برخی چالشهای ذهنی و فیزیکی طراحی شده توسط محققان میشدند، مبالغی به عنوان جایزه دریافت میکردند. این چالشها از پرتاب توپ به یک هدف مشخص، تا اعمالی که به تمرکز بالا نیاز داشتند، متغیر بودند. درست مثل موشهای آزمایشگاهی دادسون و یرکر اینجا هم انگیزش شرکتکنندگان به سه درجه کم، متوسط و زیاد تقسیم شده بود.
شرکتکنندگان میتوانستند مبلغی تا سقف درآمد یک روز، یک هفته یا حتی شش ماه شان را در این آزمایش برنده شوند؛ اما این طور نشد، آنها تحت فشار آزمایش خود را میباختند. آنهایی که برای دریافت مبالغ کم یا متوسط انتخاب میشدند تنها قادر به کسب حدود 35 درصد درآمد اختصاص یافته بودند و کسانی که مبالغ بالاتر برایشان در نظر گرفته شده بود حتی کمتر - فقط حدود 20 درصد جایزه - را به دست میآوردند.
هرچند، لازم نیست که حتما روستاییان هندوستان را شکنجه کنیم تا دریابیم که انسانها تحت فشار خود را میبازند؛ خیلی بهتر است که فوتبالیستهای حرفهای را عذاب دهیم. شکنجهای که این روزها بسیار هم هواخواه دارد ضربات پنالتی است.
در این قبیل ضربات قبل از هر چیز ممکن است همواره فشار مضاعفی بر تیمی که دوم پنالتی میزند، وجود داشته باشد؛ زیرا معمولا اکثر ضربات پنالتی گل میشود و آن وقت تیم دوم با این اضطراب روبهرو است که پیش بودن حریفش را جبران کند.
از سال 1970 تا سال 2003 اینکه چه تیمی اولین ضربه پنالتی را بزند به طور شانسی انتخاب میشد؛ اما از 2003 پرتاب سکه این شانس را به کاپیتانها داده است که انتخاب کنند تیم شان اولین پنالتی زن باشد یا دومی. این تغییر قوانین به دو اقتصاددان به نام ای خوزه آپستوگیا و ایگناسیو هوئرتا این شانس را داد تا اثر استرس را در شرایطی بسیار مخاطره آمیز و جدی بررسی کنند. آنها دریافتند که تا پیش از 2003 تیمی که شانس اول بودن در ضربات پنالتی را بهدست میآورد به احتمال بیش از 60 درصد برنده از زمین مسابقه بیرون میآمد.
این مزیت بزرگی است که حرفهایها به خوبی از آن آگاهند. از زمان تغییر قانون قبلی، اکثر کاپیتانها در پرتاب سکه اولین بودن در ضربات پنالتی را برگزیدهاند. با این حال استثنائاتی هم وجود دارد. ایتالیا اخیرا یک بازی را در ضربات پنالتی به اسپانیا باخت، چون کاپیتان شان جانلوییجی بوفون در پرتاب سکه تصمیم گرفت، تیم شان پنالتی زن دوم باشد.
او شاید به عنوان یک دروازه بان زاویه دید متفاوتی داشته است، چون وقتی هم تیمیهای او دوم پنالتی بزنند، به این معنی است که او ابتدا در دروازه میایستاد. به هرحال این کار هر دلیلی که داشت، انتخاب او همانطور که سوابق نشان میداد، نتیجه خوبی به همراه نداشت.
این دو اقتصاددان از نتایجی که بهدست آوردهاند، بسیار خوشحال هستند. البته دلیل خوشحالی آنها احتمالا مستحکم بودن پیشبینیهای مدل شان است، نه اسپانیایی بودن خودشان.
منبع:تیمهارفورد