سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

روان شناسی دردِ «اعظم و بچه هایش»


وقتی خبر وقایعی شبیه آنچه برای خانم اعظم و بچه هایش اتفاق افتاد، منتشر می شود، خیلی از مردم راحت شروع به قضاوت می کنند. اصولا بیشتر ما زندگی دیگران را از بیرون نگاه و تحلیل می کنیم

هفته نامه سلامت - دکتر حامد محمدی کنگرانی*: وقتی خبر وقایعی شبیه آنچه برای خانم اعظم و بچه هایش اتفاق افتاد، منتشر می شود، خیلی از مردم راحت شروع به قضاوت می کنند. اصولا بیشتر ما زندگی دیگران را از بیرون نگاه و تحلیل می کنیم؛ این مرد چطور همسرش را تحمل می کند یا این زن چرا این همه سال با چنین مردی زندگی کرده؟ حتی بچه ها هم مثلا ممکن است بگویند نمی دانیم مادر چطور پدرمان را این همه سال تحمل کرده است. اما موضوع این است که ما نمی دانیم سیستم ارتباطی آن دو چگونه است.

روان شناسی درد «اعظم و بچه هایش»

روابط بیمارگونه

خانم هایی مثل اعظم که شکنجه می شوند، آسیب می بینند و تحت آزار و خشونت شدید قرار می گیرند، مورد هایی خاص هستند که در رابطه شان یکی از طرفین یا هر دو دچار اختلال روان پزشکی شدید، اعتیاد شخصیت بدبین با اختلال هذیانی و... است. این وقایع خیلی به فرهنگ ربط ندارد کمااینکه می بینیم در کشورهای دیگر و پیشرفته هم چنین اتفاق هایی می افتد؛ موضوع، دچار بودن یکی از طرفین یا هر دو به یک اختلال روان پزشکی شدید است.

نکته ای که در میان همه این اخبار، تحلیل ها و گزارش ها کمتر به آن توجه می شود، بررسی این مساله است که چرا یک نفر نقش قربانی و ظلم هایی که به او می شود، می پذیرد و به آن ادامه می دهد. از آنجا که جامعه ما مردسالار است، معمولا در بیشتر موادد، خانم ها  چنین نقشی را به دلایلی مثل وجود فرزند و ترس از جدا شدن از همسر، نداشتن پشتوانه ای برای مستقل زندگی کردن، نداشتن شغل، ترس از طلاق و نگاه جامعه و... ادامه می دهند. اینها دلایل اجتماعی است ولی دلیل مهمتر، از نظر روان پزشکی، شخصیت است.

در روان پزشکی، اصطلاحی به عنوان «نقش قربانی را بازی کردن» داریم. کسی که چنین قشی را می پذیرد، با آن عملا از نظر درونی ارضا می شود چون وقتی تحت ظلم و ستم قرار می گیرد، در ارتباط بعدی با فرد ظالم، می تواند از ظملی که به او شده، استفاده کند و او را از نظر عاطفی و روانی تحت فشار قرار دهد. یک نمونه بسیار شایع، زنی است که کتک می خورد و آزار می بیند و مرد مثلا روز بعد می تواند آن را با یک هدیه جبران کند!

البته خیلی از این اتفاق ها، در ناخودآگاه افراد می افتد؛ یعنی این گونه نیست که خانمی که کتک می خورد یا به طریق دیگری به او ظلم می شود، نقش قربانی را به خاطر پول یا هدیه بعد از آزار می پذیرد؛ او خودش هم متوجه این بازی نیست چون خیلی وقت ها رفتن در قالب این نقش، به علت ویژگی های شخصیتی و ناخودآگاه است. این دو نفر ممکن است بی آنکه متوجه باشند، سال ها بازی را ادامه دهند و هر دو از نظر درونی ارضا شوند و نیازهایشان برآورده شود.

متاسفانه، گاهی جامعه مردسالار، این الگو را توجیه می کند که باعث تقویت آن می شود؛ نمونه بسیار باارزش این است که ظلم مرد را به مراقبت و حمایت او از زن، تعبیر می کند. شایع ترین مثال در این زمینه، مرد و زنی هستند که سال های طولانی با هم زندگی کرده اند و مرد همواره ظالم، بدبین، معتاد، بیکار، فحاش و... بوده و زن در کمال مظلومیت کنار او مانده و حاضر نبوده به دلایلی که گفتیم، جدا شود.

روان شناسی درد «اعظم و بچه هایش»

وقتی دقیق تر بررسی می کنیم، معمولا به این نتیجه می رسیم که این خانم ها شخصیت وابسته دارند. افرادی با این شخصیت، برای نگه داشتن طرف مقابل حاضرند همه کاری انجام دهند چون او را قوی ترین می دانند و به او به چشم کسی نگاه می کنند که می تواند تمام نیازهایشان را برآورده کند و برایشان امنیت مالی، جانی، روانی و جنسی فراهم می کند. چنین افرادی، مدام توجیه هایی در آستین دارند؛ مثلا وقتی به آنها می گوییم: «کتکت زد»، می گویند: «تقصیر خودم بود، عصبانی اش کردم!» می گوییم: «درخانه را رویت قفل می کند.» جواب می دهند: «مواظبمه آخه جامعه خراب است.» می گوییم: «به تو خرجی نمی دهد.» می گویند: «خب خودش همه چیز می خرد و به خانه می آورد.» می گوییم: «بداخلاق و بددهن است.» می گویند: «مرد همینه دیگه...»

نکته جالب این است که فرد قربانی، معمولاد قدرت را در دست دارد. او با قربانی و مظلوم جلوه دادن خود، خیلی از خواسته هایش را در خانه پیش می برد.

چرا اعظم ظلم را پذیرفت

وقتی به قصه زندگی خانم اعظم و همسرش و آنچه بر سر بچه ها آمده با دقت نگاه می کنیم، پی می بریم حتما اختلال روان پزشکی شدیدی در هر دو طرف وجود داشته است. شاید هم مادر، افسردگی شدیدی داشته که اینقدر در مقابل ظلم و آزار بچه هایش، منفعلانه برخورد کرده.

به این موضوع از بعد دیگری هم می توان پرداخت؛ ما اصطلاحی به عنوان «جنون مشترک» داریم؛ جنون دونفره، سه نفره و... به این معناست که خیلی وقت ها در یک سیستم بسته، یک نفر دچار اختلالی است و آن را به دیگران هم منتقل می کند؛ مثلا مردی که ممکن است جنون داشته باشد، متوهم، هذیانی و بدبین باشد، فضا را به گونه ای فراهم می کند که به دیگران بقبولاند بیرون ناامن است و اتفاق های خطرناکی ممکن است بیفتد و من مراقب شما هستم. ممکن است خانمی که به او ظلم می شود و دم نمی زند، از نظر شخصیتی چنان ضعیف یا آنقدر افسرده باشد که در جنون همسرش شریک شود.

به هر حال نمی توان به این سوال فکر نکرد که این خانم به احتمال زیاد فرصت فریاد زدن، فرار یا نشان دادن عکس العملی را داشته ولی چرا این کار را انجام نداده است وقتی شخصی مدت طولانی در نقش مغلوب باقی می ماند، حتی اگر فرصت فرار هم پیدا کند، نمی رود. مثل زندانی ای که سال ها در زندان مانده، مکانیسم های دفاعی اش از بین رفته و آنقدر ضعیف شده که قدرت و جرات بیرون رفتن از محیطی که در آن بوده، ندارد.

در برخی سایت ها نوشته بودند گویا این رفتارهای آزادهنده سال ها ادامه داشته و خانم اعظم حتی شکایت هم کرده بوده ولی چرا آن را پیگیری نکرده؟ موضوع این است که خیلی از خانم ها تا این مرحله پیش می روند و بعد پا پس می کشند. بنابراین نمی توانیم این موضوع را به سیستم قضایی و مردسالارانه بودن آن ربط بدهیم.

درست است که خانم اعظم طبق شنیده ها، توانایی مالی و هیچ پشتیبانی برای حمایت نداشته اما در خیلی موارد این شرایط هم مهیاست و خانم ظلم را می پذیرد و اقدامی نمی کند. این موضوع هیچ ربطی به طبقه اجتماعی و اقتصادی هم ندارد؛ بارها خانم های متمول (ثروتمند) را دیده ایم که به راحتی می توانند مستقل باشند ولی هیچ اقدامی نمی کنند و می گویند: «طلاق بگیرم دیگران چه می گویند! که چه بشود؟»

روان شناسی درد «اعظم و بچه هایش»

پس علاوه بر مشکلات اجتماعی، باورهای نادرسته و شخصیت های درونی هم در این زمینه تاثیر دارند. چرا این خانم شکایتش را پیگیری نکرده؟ سیستم قضایی مشکل داشته؟ می خواسته فقط همسرش را بترساند؟ اختلال شخصیتی داشته؟ چه چیز باعث شده در نهایت کار به اینجا بکشد؟ بلایی که این مرد بر سر همسر و فرزندانش آورده، غیرعقلانی است و مسلمان می دانسته بالاخره روزی لو می رود و کارش به مجازات می کشد اما چرا این کار را انجام داده؟

این مورد خاص به ما تلنگر می زند که حواسمان به خانواده هایی که مشابه این خانواده هستند، جلب شود. با وجود اینکه امروزه حمایت سیستم قضایی از خانم ها بیشتر شده، خود خانم ها به همدیگر توصیه می کنند که برای گرفتن حقشان اقدامی نکنند! گاهمی هم باورهایی که هنوز در تار و پود ذهن افراد ریشه دارد، باعث می شود تن به ظلم بدهند؛ مثال ساده اش خانم هایی هستند که به اصرار حق طلاق را می گیرند ولی حتی 5 درصدشان از آن استفاده نمی کنند چون نمی خواهند شروع کننده طلاق باشند یا ترس هایی از برداشت های دیگران و... دارند یا ویژگی های شخصیتی شان اجازه این کار را به آنها نمی دهد.

تا زمانی که این آگاهی در افراد ایجاد نشود که برخی زندگی ها به جز آسیب بیشتر، فایده وادامه شان ارزشی ندارد، باز هم بارها شنیدن قصه ای مانند خانم اعظم، دور از ذهن نیست و فهماندن این موضوع به جلسه های متعدد و مشاوره نیاز دارد.

ضرورت مهارت آموزی

افرادی مثل خانم اعظم، مهارت جراتمندی را نیاموخته اند، نمی توانند حرفشان را بزنند و حقشان را بگیرند. کسانی که در چنین موقعیتی قرار دارند، یا باید از سیستم قانونی برای کمک استفاده کنند یا یک سیستم اخلاقی و شرعی یا مهارت های شخصی که احتمالا خانم اعظم هیچ کدام از اینها را نداشته و شیوه کمک گرفتن از آنها را نمی دانسته. داشتن مهارت های ارتباطی کهبه ساده ترین زبان، به آن «سیاست زنانه» می گویند و خانم ها آن را به دست آوردن رگ خواب همسر می دانند، قطعا موثر است. چطور است که در روستاهای دورافتاده، یک خانم بیسواد می تواند بچه های زیاد و همسر بداخلاق با باورهای مردسالارانه را مدیریت کند؟ علت این است که این خانم ها از نظر شخصیتی سالم هستند و مهارت هایی بلدند ولی متاسفانه در جامعه پیشرفته شهری و امروزی، خیلی از خانم ها این مهارت ها را نمی دانند و یاد نگرفته اند.

کسی که از همسرش شکایت می کند، حتما تا حدی اطلاعات دارد اما از نظر شخصیتی جراتمندی نداشته است؛ اصولا خیلی از خانم ها وقتی کار پیگری شکایت جدی می شود به طوری که حدس می زنند همسر یا به زندان محکوم می شود یا مجازات خواهدشد، انصراف می دهند. چرا؟ چون هدفشان ادامه زندگی با این فرد است.

روان شناسی درد «اعظم و بچه هایش»

آنها با این کار درواقع دنبال نجات یا کمک گرفتن از قانون نیستند، بلکه می خواهند از شکایت به عنوان حربه ای برای تغییر رفتار همسرشان استفاده کنند اما یک مرد بیمار با اختلال شخصیت ضداجتماعی، بدبینی، هذیانی یا دوقطبی این ترفند نمی ترسد، تغییر نمی کند و اصلاح نمی شود. این شکایت و پیگیری نکردن آن، اتفاقا تبعات بدی دارد چون این پیغام را به مرد می دهد که: بدان من اهل جداشدن نیستم، آنقدر ضعیفم که توان این کار را ندارم و جز بودن با تو، کاری نمی توان بکنم و جایی ندارم بروم! نتیجه اش هم تقویت رفتار مرد و راحت شدن خیالش و از بین رفتن ترسش است، مخصوصا اگر دچار اختلال روان پزشکی شدید باشد.

اگر خانمی یا حتی آقایی در چنین وضعیتی قرار دارد، حتما باید به مشاور مراجعه کند ولی لازم است بداند هیچ مشاوری نباید و نمی تواند به او بگوید به زندگی مشترکش ادامه بدهد یا ندهد و تصمیم نهایی با خود او است.

مساله مهم این است که آیا مراکزی که با قیمت مناسب به مردم مشاوره مناسبی بدهند، داریم؟ در بیشتر مراکز مشاوره دولتی؟ به خانم ها می گویند: «صبر و گذشت کن، زندگی ات را ادامه بده، امیدوار باش، درست می شه» اما چنین توصیه هایی اصلا علمی نیست و نتیجه اش همین اتفاق هاست. زندگی با گذشت بیش از حد یک نفر و تحمل، مشکل داراست و گذشت باید دونفره باشد تا زندگی متعدل شود. این مشاوره ها برای حل مشکل و بررسی آن نیستند و فقط می خواهند روی آن سرپوش بگذارند. در جلسه مشاوره نباید به طلاق یا ادامه زندگی اصرار کرد و فقط زندگی را بررسی می کنیم تا همسران بتوانند به نتیجه برسند.

*روان پزشک، عضو کمیته های روان درمانی و رسانه انجمن روان پزشکان ایران


ویدیو مرتبط :
یانگوم و بچه هایش

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

روان‌شناسی جالبی درباره ی خواب دیدن



همه ما تقریبا یک‌سوم از زندگی‌مان را در خواب به‌سر می‌بریم. اما این‌قدر که از واقعیت‌های بیداری‌مان آگاهی داریم، از خواب‌مان کمتر می‌دانیم. دکتر حسین ابراهیمی مقدم، روان‌شناس و مدرس دانشگاه، با ظرایف و دقایق این دنیای راز آلود ما را بیشتر آشنا می کند .در این مقاله با مطالبی مواجه می شوید که بسیاری از سوالات عجیب شما را پاسخ می دهد، مثل : تعبیر خواب،رویا،...

 

همه ما تقریبا یک‌سوم از زندگی‌مان را در خواب به‌سر می‌بریم. اما این‌قدر که از واقعیت‌های بیداری‌مان آگاهی داریم، از خواب‌مان کمتر می‌دانیم. دکتر حسین ابراهیمی مقدم، روان‌شناس و مدرس دانشگاه، با ظرایف و دقایق این دنیای راز آلود ما را بیشتر آشنا می کند .

 

خواب دیدن

 

آقای دکتر! آیا این درست است که مغز ما در هنگام خواب استراحت می‌کند؟


واقعیت این است که مغز ما در دوره‌هایی از خواب حتی از زمان بیداری هم فعال‌تر است! لذا اینکه گفته شود در هنگام خواب مغز استراحت می‌کند، اصلا باور درستی نیست!

در انسان، هنگام تولد، مدت خواب حداکثر میزان خود را دارد و بین 20 تا 22 ساعت در شبانه‌روز است، سپس به تدریج از میزان آن کاسته می‌شود و در هنگام بلوغ به کمی بیش از 8 ساعت می‌رسد. متوسط مقدار خواب در بزرگسالان 5/7 ساعت است. البته اختلافات انفرادی زیادی نیز در نیاز به خواب و مدت آن مشاهده می‌شود.

 

 

مکانیزم عصبی به خواب رفتن چیست؟


در هنگام خواب به تدریج از سطح هوشیاری کاسته می‌شود. سطح هوشیاری با فعالیت‌ نورون‌های کورتکس مخ مربوط است. فعالیت نورون‌های کورتکس هم به نوبه‌ خود تحت تاثیر پیام‌های تحریک کننده و باز دارنده‌ای قرار دارد که از تشکیلات مشبک به کورتکس می‌رسد. ضمنا در هنگام خواب سیناپس‌های بازدارنده‌ای که به خصوص از تشکیلات مشبک، پل مغز و بصل‌النخاع سرچشمه می‌گیرند و انتقال‌دهنده شیمیایی آنها سرتونین است،به کار می‌افتند. به همین جهت است که در هنگام خواب به سروتونین مغز افزوده می‌شود و اگر در مغز جانوران بیدار هم سروتونین تزریق کنیم به خواب می‌روند.

 

 

خواب چه آثاری دارد؟


برای جواب به این سوال اجازه بدهید ابتدا مثالی مطرح کنم. فرض بفرمایید که شما پشت فرمان خودروی خود نشسته و استارت می‌زنید. چه اتفاقی می‌افتد؟ انرژی از باتری برای روشن شدن ماشین بسیج می‌شود و خودرو شما روشن می‌شود. اگر اعمالی از این دست مثل روشن شدن خودرو، استفاده از کولر یا روشن کردن چراغ‌ها و برف‌پاک‌کن را در نظر بگیریم، متوجه می‌شویم که باید خیلی زود باتری خودرو خالی و شارژ شود ولی واقعیت این است که دینام خودرو وظیفه شارژ دوباره باتری را به عهده دارد و تا وقتی دینام سالم است باتری شما به راحتی خالی می‌کند و خودروی شما خوب استارت می‌زند ولی اگر دینام خراب باشد،مشکلات شروع می‌شود.در بدن ما هم خواب نقش همان دینام را بازی می‌کند و باعث می‌شود پرانرژی باشیم. قطعا با کسانی برخورد کرده‌اید که صبح‌ها برای انجام امور انرژی لازم را ندارند یا افراد افسرده‌ای که انگیزه‌ انجام فعالیت را ندارند، معمولا کم انرژی هستند و به طور عمده مشکل خواب دارند یا به عبارتی خوب شارژ نمی‌شوند.

 

خواب دیدن

 

این شارژی که شما می‌گویید بدنی است یا روانی؟


خب، خواب مراحل متعددی دارد که توضیح آن از حوصله این مقاله خارج است ولی به طور کلی 2 نوع خواب داریم: REM و NonREM. مرحله REM زمانی اتفاق که می‌افتد که همان‌طور که فرد خوابیده و چشم‌ها بسته‌اند ولی چشم در چشم خانه (حدقه) حرکت می‌کند، حتی با چشم غیر مسلح هم می‌توان دید که چشم فردی که خوابیده حرکت می‌کند. اگر فرد را در این مرحله از خواب بیدار کنیم، به طور عمده گزارش می‌دهد که داشته خواب می‌‌دیده است. این مرحله بیشتر شارژ روانی بدن را در پی دارد. درمرحله دیگر خواب یا NonREM یعنی خوابی که چشم‌ها حرکتی ندارند، فرد کمتر گزارش خواب دیدن را دارد.این مرحله بیشتر شارژ بدنی را بر عهده دارد.

 


کدام خواب مهم‌تر است؟


البته هر دو مهم هستند ولی پژوهش‌هایی که انجام داده‌ایم نشان داده است که محرومیت از خواب REM تاثیرات و پیامدهای ناگوارتری را در پی داشته است.در آزمایشی روی یک استخر آب جزایر کوچکی درست کردیم که روی هر یک گربه‌ای می‌توانست به صورت ایستاده قرار بگیرد ولی جای کافی برای دراز کشیدن نداشت. لازم به یادآوری است که گربه‌ها می‌توانند به صورت ایستاده در خواب NonREM باشند ولی به محض رفتن به خواب REM به آب افتاده و بیدار ‌شدند. در چنین گربه‌های خانگی که از خواب REM محروم شدند به سرعت نشانه‌های بیماری‌های روان تنی، لاغری، بی‌اشتهایی و تحریک‌پذیری غیرعادی ظاهر شد و این گربه‌های دست‌آموز خانگی به گربه‌های وحشی تبدیل شدند.اگر آزمایش ادامه یابد گربه‌ها بر اثر لاغری شدید می‌میرند. در پژوهش‌ دیگری که روی عده‌ای داوطلب انجام شده با محروم ساختن آنها از خواب REM و مقایسه آنها با افراد دیگری که از خواب NonREM محروم می‌شدند نشان داد که در افرادی که از خواب REM محروم شده بودند.

 

به تدریج نشانه‌های بیماری‌های روان ‌تنی همراه با بی‌اشتهایی، تحریک‌پذیری غیرعادی و اختلالات دستگاه گردش خون و گوارش و نشانه‌های اسکیزویید مانند بی‌توجهی به محیط به وجود آمد، مسلما ادامه آزمایش غیراخلاقی بود!

 

پس همان ‌طور که می‌بینید حذف یا محرومیت از خواب مخصوصا خواب REM به سرعت اختلالاتی را به وجود می‌آورد و مقاومت کامل در برابر بی‌خوابی کامل، حداکثر 6 روز است! بنابراین مقاومت انسان در برابر بی‌خوابی کمتر از مقاومت در برابر بی‌غذایی است!

 

 

چرا خواب REM این قدر مهم است؟


ببینید؛ در خواب REM ما خواب می‌بینیم و خواب دیدن در روان‌شناسی از اهمیت زیادی برخوردار است. ما معتقدیم که خواب حل تعارض‌های دوران گذشته فرد است.لذا فرد در خواب و با خواب دیدن سعی در تنظیم و تعدیل مسایل فکری، روحی، تعارضات و مشکلات خود دارد. به همین خاطر است که تعبیر خواب در روان‌‌شناسی از اهمیت خاصی برخوردار است. البته تعبیر خواب روان‌شناسی با تعبیر خواب یک معبر خواب‌گذاری، فرق دارد چرا که بعد از خواب‌گذاری قصد پیش‌گویی آینده فرد را از روی خواب او دارد ولی یک روان‌شناس از روی تعبیر خواب به ریشه‌های برخی ناکامی‌ها و تعارض‌های زندگی گذشته فرد پی می‌برد و به عبارتی شخصیت فرد را مورد بررسی قرار می‌دهد.

 


بین خواب دیدن زن و مرد هم تفاوتی وجود دارد؟


بله؛ به عنوان مثال، فرض بفرمایید که بین خواب زن‌ها و مردها تفاوت‌هایی وجود دارد؛ مثلا خانم‌ها بیشتر خواب‌های سریالی می‌بینند! حتی در یک شب چند قسمت خواب و یا در چند شب پشت‌سر هم دنباله‌ خواب‌های قبلی خود را بیشتر می‌بینند و البته از این بابت خوشبخت‌ترند چرا که مردها معمولا خواب‌های یک قسمتی می‌بینند و متاسفانه در این خواب‌های کوتاه عمدتا به ناکامی هم می‌رسند و حتی در خواب هم به خواسته خود دست نمی‌یابند!

 

 

آیا می‌توان ادعا کرد که از روی خواب می‌توانیم به شخصیت افراد پی ببریم؟


البته جواب صریح به این سوال کمی سخت است ولی می‌توان گفت که از روی خواب می‌توان به مشکلات و دغدغه‌هایی که فرد با آنها درگیر بوده است پی برد. بالطبع مشکلات فرد، نوع زندگی، سبک شناختی و شیوه کنار آمدن با مسایل را مشخص می‌کند. مثلا فرض بفرمایید عده‌ای از برخی خواب‌های تکراری گله دارند. احتمالا این افراد تعارض حل نشده‌ای دارند که به کرات در خواب خود را نشان می‌دهدیا افراد افسرده بیشتر خواب مرده، قبرستان، تاریکی و... می‌بینند. برعکس افراد شنگول خواب‌هایی با زمینه‌های جنسی یا شهوانی بیشتر می‌بینند. اگر فردی خواب بسیار در هم بر هم و به هم ریخته‌ای ببیند نشان‌دهنده فکر بسیار به هم ریخته و نامنظم اوست. معمولا وسواسی‌ها خواب را با جزییات ریز می‌بینند و با همان جزییات هم تعریف می‌کنند. پس می‌بینند که تا حدی می‌توان به دنیای درونی فرد پی ببرد.

 

 

پس تعبیر خواب روان‌شناسی نباید کار سختی باشد؟


دقیقا بر عکس؛ بسیار سخت است، چرا که کار به همین جا ختم نمی‌شود! مثلا از طرفی برخی خواب‌ها معنای سمبولیک یا نمادین دارند. به عبارتی دیدن یک چیز خاص در خواب می‌تواند معنای چیز دیگری را بدهد. مثلا دیدن برگ درخت یا کاغذ می‌تواند نشانه‌ای از زنانگی تلقی شود.برخی خواب‌ها را هم خیلی ارزشمند تلقی نمی‌کنیم. مثلا فرض کنید خواب‌هایی که با شرایط لحظه‌ای و گذرای فرد در ارتباط است؛ مثلا من مراجعی داشتم که تعریف می‌کرد که خواب می‌دیده در سرمای قطب اسیر است و وقتی با لرز و سرما از خواب می‌پرد متوجه می‌شود که در سرمای زمستان پنجره اتاق بازمانده و سرمای سختی وارد اتاق شده است. مسلما این خواب‌ها خیلی ارزش تفسیری ندارند.

 

خواب دیدن

 

چرا در زمان‌های معینی بیداریم و در زمان‌های دیگر، خواب؟


مدلی تحت عنوان مدل پردازش متضاد خواب و بیداری این پدیده را توضیح می‌دهد. مطابق این مدل دو فرآیند متضاد در مغز بر تمایل آن برای به خواب رفتن یا بیدار ماندن زمان می‌رانند.

این دو فرآیند عبارت‌اند از سایق اعتدالی خواب (حالت‌هایی که در جاندار وجود دارد و جاندار را به طرف آن سوق می‌دهد مانند سایق تشنگی) و فرآیند بیدار باش ساعت‌مدار.

 

سایق (سوق‌دهنده) اعتدالی خواب فرآیندی شناختی است که می‌کوشد مقدار خواب لازم برای داشتن سطح پایداری از بیدار باش در طول روز را تامین کند. این سایق در تمام طول شب فعال است ولی در طول روز هم عمل می‌کند. در سراسر روز نیاز به خوابیدن دم به دم شکل می‌گیرد. اگر شب قبل خیلی کم خوابیده باشیم، در طول روز تمایل قابل‌توجهی برای به خواب رفتن خواهیم داشت.

 

فرآیند بیدار باش ساعت مدار فرآیندی در مغز است که باعث می‌شود هر روز در زمان معینی از خواب بیدار شویم. این فرآیند تحت کنترل ساعت زیستی است و چرخه‌های شبانه‌روزی 24 ساعته را در کنترل دارد. از تعامل این دو فرآیند متضاد چرخه روزانه خواب و بیداری ما به وجود می‌آید. خواب یا بیدار بودن ما در هر لحظه به قدرت این دو فرآیند نسبت به هم بستگی دارد. در طول روز فرآیند بیدار باش ساعت مدار معمولا بر سایق خواب غلبه دارد ولی از سرشب به بعد با بیشتر شدن قدرت عزم خوابیدن، گوش به زنگی و بیدار باش ما رو به کاهش می‌گذارد. در اواخر شب ساعت زیستی ما را به خواب دعوت می‌کند.

 

آیا می‌توانیم محتوای رویاهای خودمان را کنترل کنیم؟


روان‌شناسان نشان داده‌اند که امکان کنترل محتوای رویا تا حدودی وجود دارد. به این صورت که محیط آنها را عوض می‌کردند یا به افراد، پیش از خواب القاهایی می‌کردند و بعد محتوای رویاهایی را که در پی آن به وجود می‌آمد، تحلیل می‌کردند.

 

در یک مطالعه، پژوهشگران تاثیر زدن عینکی با شیشه‌های قرمز به مدت چند ساعت پیش از خواب را آزمایش کردند. گرچه پژوهشگران هیچ گونه القای واقعی صورت نداده بودند و شرکت‌کنندگان نیز هدف آزمایش را نمی‌دانستند، گزارش بسیاری از شرکت‌کنندگان حاکی از آن بود که محتوای دیداری رویای‌شان ته رنگ قرمزی داشت.

 

آزمایش هم در مورد تاثیر تلقین آشکار پیش از رویا انجام شد: از شرکت‌کنندگان خواستند تا سعی کنند در مورد آن ویژگی شخصیتی که دوست دارند از آن آنها باشد، رویایی ببینند. بیشتر آنها لااقل یک رویا دیده بودند که می‌شد صفت محبوب‌شان را در آن تشخیص داد. با وجود این یافته‌ها در بیشتر مطالعات شواهد چندانی دال بر اینکه محتوای رویا را بتوان واقعا کنترل کرد، به چشم نمی‌خورد.