سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

تعليم و تربيت كودكان در اسلام



حضرت علي (ع) مي فرمايد: «كودك هفت سال آزاد است و هفت سال مورد ادب و توجه و هفت سال ديگر مورد خدمت و ياور است» (بحار الانوار ج 23 ص 65) از روايات اسلامي استفاده مي شود كه آغاز تعليم مدرسه اي كودك در هفت سالگي است.

 

امام صادق (ع) مي فرمايد: «كودك هفت سال بازي مي كند و هفت سال خواندن و نوشتن مي آموزد و هفت سال (مقررات زندگي) حلال و حرام را ياد مي گيرد». (اصول كافي ج 6 ص 47 و 46) در هفت سال دوم كودك آمادگي لازم را براي فراگيري معلومات و آداب اسلامي پيدا مي كند.

 

نكته اي كه بايد در همه مراحل در نظر گرفته شود، اين است كه محتواي آموزشي و تعليم بايد با مسائل روز و مورد نياز فراگيران و نيز شرايط محيطي و اجتماعي آنها مرتبط باشد.

 

علي (ع) مي فرمايد: «فرزندان خود را به عادات و آداب خود مجبور نكنيد؛ زيرا آنها براي زماني غير از زمان شما خلق شده اند.» (نهج البلاغه گفتار 240) تربيت و پرورش كودكان يكي از اموري است كه در سنت اسلامي بسيار مورد اهميت واقع شده است.

 

 

تعلیم و تربیت

 

اين در حالي است كه بيشتر والدين تنها به طور غريزي به تربيت كودكان خود مي پردازند و هيچ آموزش يا مطالعه اي در اين زمينه ندارند. براي رفع اين كمبود، كارهاي بسيار زياد و عميقي لازم است تا پاسخگوي مشكلات روزمره كودكان و نوجوانان باشد. آنچه در اين نوشتار خواهد آمد، نگاهي بسيار كوتاه به ديدگاه هاي سنت اسلامي در زمينه تعليم و تربيت است.

 

اميد است كه قدمي در نشان دادن خلا موجود و ايجاد انگيزه اي براي تحقيق در اين زمينه برداشته باشيم.

 

1- فطرت كودكان : از جمله مهمترين نكاتي كه درخصوص آموزش ديني كودكان در روايات آمده است ، مساله فطري بودن توجه به دين و خداست.رسول اكرم (ص) فرمود: «هر نوزادي با فطرت خدايي به دنيا مي آيد و پرورش مي يابد ، مگر اين كه پدر و مادر او را به سوي يهودي گري يا مسيحي گري بكشانند.» (بحارالانوار ج 3 ص 281) و نيز آمده است كه موسي به خدا عرض كرد: «پروردگارا! كداميك از اعمال نزد تو برتر است؟ خطاب رسيد: محبت به كودكان ؛ چرا كه من فطرت آنها را بر پايه اعتماد به يگانگي خود قرار دادم.» (آيين تربيت ص 381) تمام اين احاديث نشان مي دهد كه بايد پدر و مادر محيطي مناسب براي كودك فراهم آورند تا حقايقي يا عقايدي كه ريشه هاي آن در نهاد و فطرت كودك نهفته است ، به منصه ظهور برسد.

 

 

2- كنجكاوي و چراجويي : كودك از دنياي بسته پا به دنياي وسيع مي گذارد، بنابراين مي خواهد از اسرار آنها سر در آورد. بدين سان غريزه اوست كه از منشا پديده ها بپرسد. از روابط علت و معلولي آن سوال كند. اين زمينه مناسبي براي كودك است كه والدين ؛ فرصت را غنيمت شمارند و واقعيت ها را براي او توضيح دهند.

 

 

3- رغبتها : انسان به طور كلي موجودي است اجتماعي و خواهان زيستن در اجتماع است ؛ از اين رو اگر بخواهد با آنها بجوشد و در پس آنها عرض وجود كند، بايد تقليد كند. اين زمينه اي مناسب براي آموزش جنبه هاي مذهبي است.

 

 

كودك مي خواهد رفتار افراد بزرگتر را تقليد كند؛ پس در حضور او نمازتان را بخوانيد و يا او را همراه خود به مسجد ببريد. كودك رغبت دارد خود را در جاي بزرگترها قالب بزند، پس زمينه ارتباط او را با بزرگتران فراهم كنيد. تا آداب زندگي ؛ معاشرتي ، اخلاقي و در كل آداب و رسوم مذهبي را از اين طريق بياموزد.

 

 

4- ارائه الگوهاي مثبت :در اين روش از داستان انبيا و ائمه بخصوص دوران طفوليت امام حسن (ع) و امام حسين (ع) استفاده مي شود.

 

 

کودک نماز خوان

 

5- حس غرور و خودپسندي :امري است كه بدون شك در بين تمام انسانها وجود دارد مي توان از حس غرور مثبت كودك استفاده كرد مثلا به او گفت كه من مطمئنم كه تو مي تواني نماز بخواني.

 

 

 

6- مراحل پرورش مذهبي كودك :رسول خدا (ص) فرموده اند: «فرزندان خود را به سه خصلت تربيت كنيد: محبت پيامبرتان و محبت خاندان او و قرائت قرآن». شك نيست كه هر سني مقتضايي براي خودش دارد و بايد طبق آن برنامه ريزي كرد. در كتب روايتي دوره 21ساله تعيين شده است كه به 3دوره 7ساله تقسيم مي شود و هر كدام به دوره جزيي تري قابل تقسيم است.

 

 

7سال اول : دوره تكوين است

 

پرورش مذهبي در حقيقت از همان روز تولد با گفتن اقامه و اذان در دو گوش كودك آغاز مي شود و بتدريج اين آموزش ها تا 3سالگي تكامل مي يابد. مرحله رشد ديگري از 5سالگي آغاز مي شود كه در اين مرحله بايد متوجه تفاوت كودكان در امر رشد و نمو باشيم.

 

تحقيقات روان شناسي ، تفاوت هاي كودكان را از نظر ميزان و ظرفيت يادگيري و نيز رشد و نمو عقلي آنها، مدنظر قرار داده است.اصول تربيتي اسلام از همان ابتدا توجه و نظر خود را به وجود تفاوت هاي رشدي در 5سالگي با مطرح كردن سوال زير جلب كرده است.اليهما يمينك من شمالك؟ راستت از چپت كدام است؟ اگر كودك بتواند به اين سوال پاسخ بدهد ، مرحله رشد قبلي خود را پشت سر گذاشته است.امام صادق (ع) سفارش كرده اند كه در 5سالگي ، به كودك ، سجده آموزش داده شود. همچنين امام مي فرمايند: «كودك خود را تا 6سالگي فرصت دهيد، سپس او را در فراگيري كتاب به مدت شش سال تربيت كنيد. (وسائل باب 82 حديث 2) شارع اسلام در زمينه هاي ديگر تشريعي نيز به تفاوت بين كودكان توجه دارد مانند حديثي كه درباره اقامه نماز ميت براي كودك متوفاي 5ساله وارد شده است.از حضرت صادق (ع) سوال شد؟ «آيا اگر كودك 5ساله اي بميرد، بايد نماز ميت بر او خواند؟ حضرت فرمود: اگر نماز را فهميد و درك مي كرد، بر او نماز خوانده شود». (وسائل باب 13حديث 4).

 

7 سال دوم ، دوره پرورش ديني است

 

در اين دوره است كه كودك از حكم وضعي به حكم تكليفي بايد عمل كند. علاوه بر آموزش اعمال واجب اعم از روزه و نماز در 7سالگي ، امام صادق (ع) در زمينه تعليم احاديث اسلامي مي فرمايند: «احاديث اسلامي را به فرزندان خود هر چه زودتر بياموزيد ، قبل از آن كه مخالفان بر شما سبقت گيرند». (كافي ج 6 ص 76) امام صادق (ع) درباره روزه گرفتن كودكان مي فرمايند: «ما به كودكان خود در 7سالگي مي آموزيم كه هر قدر طاقت دارند، نصف روز باشد ، يا بيشتر و يا كمتر روزه بگيرند و هرگاه گرسنگي بر تشنگي بر آنان غلبه كرد، افطار كنند ، تا اين كه به روزه گرفتن عادت كنند و آن را تحمل نمايند. پس شما از كودكان خود بخواهيد كه در 9سالگي هر قدر كه طاقت روزه دارند، روزه بگيرند و هرگاه كه تشنگي بر آنان غلبه كرد، افطار كنند». (فروع كافي ج 2 ، ص 124) ايمان واقعي به مذهب از حدود 12سالگي در كودك پيدا مي شود و در اين سن تا حدود قابل توجهي مي توان معناي اصيل مذهب را به او منتقل كرد. ضمنا مباني اخلاقي و تربيتي ، به آداب معاشرت و رسوم و سنن در همين دوره بايد به كودك آموزش داده شود. پايان اين دوره همزمان با دوره نوجواني است و كودك با تجاربي كه در زمينه هاي مختلف به دست آورده ، بالنسبه به فردي مستقل و صاحب نظر مي شود.


7 سال سوم ، دوره تمرين و عمل است

 

در اين دوره نيز كه خود به 3مرحله پاياني نوجواني ، دوران بلوغ و دوره جواني تقسيم مي شود، بيشتر توجه والدين بايد به دوران بلوغ باشد كه دوره رشد احساسات و نوعي تولد مجدد است و دوره اي است كه نياز آنان به راهنمايي ، به اوج خود مي رسد. ايمان به مذهب از 16سالگي اوج مي گيرد و در صورتي كه به الگوي كاذبي برخورد كردند، در جنبه مذهب ، خطراتي برايشان وجود خواهد داشت.

 

پايان بلوغ و از حدود 18سالگي ، دوره استقلال تقريبي است.

 

دقت و استدلال منطقي در او رشد مي كند و مي توان از اين طريق به آموزش مذهبي و ديني او پرداخت.

 

 

 

 

 


ویدیو مرتبط :
طلع البدر علینا(كودكان جهان اسلام امت واحده محمدص)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

لجاجت و كج خلقی در كودكان: هیجانی ، لجبازی



مشكلات اجتماعی


کودک سه ساله کج خلق

 

وقتی كه كودك راه رفتن و تكلم را بیاموزد، روش های بیان مشكلات هیجانی وی توسعه می یابد. در این حال ممكن است مشكلات هیجانی خود را از راه تخریب و عدم تحرك و مخالفت جویی و منفی كاری و مانند اینها ابراز كند.در دو تا سه سالگی كودك گاهی رفتارهایی دارد كه مورد قبول خانواده نیست. والدین باید پیروی از مقررات اجتماعی را به كودك بیاموزند .

اگر خواسته والدین عاقلانه و متناسب باشد و نیاز كودك به محبت را ارضاء كند ، كودك به تدریج تحت كنترل درخواهد آمد. اما اگر الزام والدین شدید و ابراز محبت آنها به صورت صحیحی نباشد ، طفل ممكن است كه رفتارهای ناهنجار این دوره را تشدید كند و امكان دارد كه این ناهنجاری ها در او تثبیت شوند.

طفل خردسالی كه از او انتظارات زیادی دارند و یا نسبت به وی محبت كمی ابرازشده به دو شكل واكنش نشان می دهد :

اولاً ممكن است نهایت كوشش خود را با توانایی محدودی كه دارد، برای انجام تقاضاهای والدین به كار برد و به یك كودك در خود فرو رفته مبدل شود .

ثانیاً امكان دارد كودك سركشی بار آید. سركش بودن طفل ممكن است به شكل غیر فعال و یا به صورت پرخاشگری باشد.هرگاه از طفلی كه به شكل غیر فعال سركش باشدبخواهند تا كاری را انجام دهد، با خوشرویی قبول می كند ولی به حدی در انجام آن كار تعلل می ورزد كه هرگز آن كار انجام نمی شود. در صورتی كه بیشتر اطفال سركش مهاجم آشكارا از دستورات سرپیچی می كنند .

ولی در هر دو حال ، والدین نمی توانند به انتظارات خود در مورد كودكشان جامه ی عمل بپوشانند. كودك سركش مهاجم در مورد هر چیز كه از وی خواسته شود، مخالفت شدید نشان می دهد و به نظر می رسد كه مجازات برای چنین كودكی مؤثر نخواهد بود.او در قبال كوشش هایی كه برای اصلاحش به كار می رود، مقاومت نشان می دهد و ظاهراً در برابر خشم والدین بی اعتناست.

منفی كاری او به صورت فعالیت های خرابكارانه خود نمایی می كند. به نحوی كه اعمال مزبور به مراتب شدیدتر از اعمال كودكانه همسن وسالان وی است . رابطه اش با سایر كودكان دشوار است و اغلب منجر به زد و خورد و كشمكش می شود. چنین كودكی بیش از اندازه ، خودبین و قدرت طلب است .

كودك غیرفعال سركش ظاهراً مطیع بوده و در رابطه اش با دیگران اشكالات كمتری به بار می آورد ولی بالاخره به همان نتیجه عدم سازش می رسد ؛ بدین معنی كه در حرف تسلیم شده اما درعمل آنچه را كه از او خواسته اند انجام نمی دهد. پیوسته موجب ناراحتی والدین می شود ؛ اما به آن اندازه كه طفل سركش مهاجم مورد تنبیه و مجازات قرار می گیرد، او مجازات نمی شود .

 

لجاجت و كج خلقی

لجبازی كودك ممكن است واكنشی باشد كه كودك در قبال كوچكترین سرخوردگی از خود نشان می دهد. ممكن است مانع كاری كه كودك میل دارد انجام دهد، شوند، در این حال كودك تحریك وعصبانی می شود و چیزهایی از این قبیل می گوید: "هیچ كس مرا دوست ندارد هیچ وقت كسی چیزی به من نمی دهد. اماهمه از من انتظاراتی دارند كه انجامش ازعهده ام خارج است".

 

کودک عصبانی

 

ممكن است كودك دراین حال خود را به زمین بكوبد ، سرش را به زمین بزند، لگد بزند و توجهی به محیط اطراف نداشته باشد. در عصبانیت های معمولی ، این حالت فقط یكی دو دقیقه طول می كشد و با خسته شدن طفل برطرف می شود و بعد از آن به مدت چند دقیقه به آهستگی هق هق می كند و حتی اغلب ممكن است از حركتی كه كرده و عدم كنترلی كه نشان داده است ، پشیمان شود . ولی در حین عصبانیت نمی توان با استدلال طفل را آرام كرد ؛ زیرا در این لحظات تماس كودك با محیط تا حدود زیادی قطع شده است. برای فهم لجاجت و بدخلقی كودكان و درمان آن بایستی تمایل كودك و انتظارات والدین را به خوبی شناخت و در جهت هماهنگ كردن آن اقدام كرد. حالت بد خلقی وعصبانیت كودك را می توان به منزله دریچه اطمینانی دانست برای برطرف كردن هیجانات شدیدی كه طفل نمی تواند آنها را كنترل كند.